eitaa logo
🌙⁦مَہ رویـــٰــان
1.9هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
813 ویدیو
87 فایل
انگشت به لب مانده ام از قاعده‌ی عشق... ما یار ندیده تب معشوق کشیدیم...🌹 رمان انلاین (( #طهورا 🌺)) به‌قلم⁩پاک‌وروان ⁦ خانم #محیا (#دل‌آرا) ⁦✍🏻 برای سوالات شما عزیزان من اینجام👇👇 @mahyaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
🌙⁦مَہ رویـــٰــان
🤍🦋🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋 🤍🦋 🦋 #آرزوی‌محال #عاشقانه‌مذهبی #به‌قلم‌راحله #کپی‌حتی‌با‌ذکر
🤍🦋🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋 🤍🦋 🦋 شایدپولدارنباشه ولی همه چی که پول نیست اون حسن های دیگه ای داره. خوش اخلاقه.مهربونه.سربه زیره یه دختربیشترازین چی میخواد؟ مامان میدونم شماآرزوتون خوشبختی منه پس اینوبدونید آدم اونجایی خوشبخته که دلش اونجاست جایی حال دلش خوب باشه اگه مشکل پولشه خب کارمیکنه.مگه شماوباباازاولش پولداربودین؟ باورکنین من بااون بدبخت نمیشم مطمعنم خوشبخت میشم. مامان شرمنده ام که بهتون دوروغ گفتم ولی خب میترسیدم اجازه ندید برم ولی توروخدابه بابانگید بخدامنوخطری تهدیدنمیکنه اولش فقط من بخاطراون خواستم برم ولی الان واقعادوست دارم برم حرم امام رضا منکه تاحالانرفتم
🌙⁦مَہ رویـــٰــان
🤍🦋🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋 🤍🦋 🦋 #آرزوی‌محال #عاشقانه‌مذهبی #به‌قلم‌راحله #کپی‌حتی‌با‌ذکر
🤍🦋🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋 🤍🦋 🦋 کلافه نگاهی بهم انداخت _جوری مطمعن حرف میزنی انگارسال هاباهاش زندگی کردی.ببین شادی میگی پسرخوبیه قبول آقاوسربه زیره اینم قبول ولی اگه 1درصداحتمال بده تورونخواد اونوقت چی؟ بااین حجم ازعلاقه چیکارمیکنی؟ میتونی به دلت بگی دلتنگ نشو؟ میتونی به عقلت بگی فراموش کن؟ من نگرانتم شادی چرامتوجه نیستی؟خودت داری میگی خبرنداره که توعاشقشی بعدتوافسار دلتوول کردی اونم هرجورمیخوادمیتازونه لبخندی به این دلنگرانیش زدم همیشه همین بود _پس شمااینجاچه کاره ای مادرمن؟پدرومادرپیش خداآبرودارن بعدم گردنموکج کردم وچشاموعین خرشرک _برام دعامیکنی؟دعاکن یابهش برسم یاحافظموازدست بدم اخماش رفت توهم خندیدم وگفتم الهی قربونت برم.بخدانمیتونم.نمیتونم فراموشش کنم.
🌙⁦مَہ رویـــٰــان
🤍🦋🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋 🤍🦋 🦋 #آرزوی‌محال #عاشقانه‌مذهبی #به‌قلم‌راحله #کپی‌حتی‌با‌ذکر
🤍🦋🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋 🤍🦋 🦋 بعدازحرف زدن بامامان رفتیم داخل دیگه نزدیک اذان بود.داشتم وضومیگرفتم که مامان نگاه معنی داری بهم انداخت که بالبخندجوابشودادم رفتم سجاده وچادری که ازوقتی نمازخون شدم روش نمازمیخونم ودراوردم نمازم روخوندم تهش هم برای خودم ونکیسا دعاکردم که بهم برسیم _شادیییی دختربیادیگه الان جامیمونیا _اومدم مامانجان رفتم پایین مامان باباروبوسیدم وراهی شدم وقتی رسیدم ترمینال یلدااینامنتظرم بودن نکیساروازدوردیدم که باش قلبم بازکمربه رسوایی من بست _سلام ببخشید معطل شدید همشون سلام کردن ویه خواهش میکنم گفتن قطاراومدوراه افتادیم چون تعدادمون کم بودتویه کوپه بودیم نکیساازدیدن چادرم خیلی تعجب کرد خب حقم داره توقطارازشوق دیدزدن یواشکی نکیسا اصلاخوابم نبرد ووقتی رسیدیم همه رفتیم مسافرخونه وبعدم حرم روبه روی حرم سلام دادیم که ناخودآگاه اشکام سرازیرشدن
🌙⁦مَہ رویـــٰــان
🤍🦋🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋 🤍🦋 🦋 #آرزوی‌محال #عاشقانه‌مذهبی #به‌قلم‌راحله #کپی‌حتی‌با‌ذکر
🤍🦋🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋 🤍🦋 🦋 داستیم میرفتیم داخل که یلدا نکیساروصداکرد _داداش _جانم _منویادت نره ااا نکیسالبخنددخترکشی زد _نه زندگی داداش مگه میشه همه کسم رویادم بره؟ لبخندیلداکش اومد وزیرلب قربون صدقه نکیسامیرفت کنجکاونگاهی به یلداانداختم _چیشد الان؟ _بهش گفتم برام دعاکنه آخه همیشه دعاش میگیره کاش برامنم دعامیکرد _یلدا _جانم زنداداش _بهش بگوبرامنم دعاکنه خو خندید _آخه زنداداش خل من من برم بگم براشادی دعاکن که بتونه مختوبزنه؟
🌙⁦مَہ رویـــٰــان
🤍🦋🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋 🤍🦋 🦋 #آرزوی‌محال #عاشقانه‌مذهبی #به‌قلم‌راحله #کپی‌حتی‌با‌ذکر
🤍🦋🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋 🤍🦋 🦋 خودمم خندم گرفت _نه عزیزم بهش بگو دعاکنه به آرزوم برسم _چشم یه زنداداش که بیشترنداریم یدونه زدم تودستش _اینقدنگو زنداداش سوتی میدی یه وقت _نگران نباش عشقم حواسم هست رفتیم بیرون داشتیم دنبال پسرامیگشتیم که پیش آبخوری پیداشون کردیم _سلام جوابمونودادن یلداروبه نکیساگفت _داداش برای شادی هم دعاکن آرزوش براورده شه نکیساهم گفت انشالله به حق امام رضا خیلی زودحاجتشون براورده شه وبماندچه آرامشی به قلبم سرازیرشد https://eitaa.com/mahruyan123456🍃
🤍🦋🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋 🤍🦋 🦋 برگشتیم مسافرخونه منویلداتویه اتاق امیرعلی ونکیساتویه اتاق بودن یه فکر عین خوره افتاده بودبه جونم اینکه اگه نکیسامیدونست اون آرزویی که اونجوری امام رضاروبرای براورده شدنش قسم داد چی بود بازم دعامیکرد براورده شه؟ یلدابهم نگاهی انداخت _بازچته؟ دلنگرانیموبهش گفتم واونم نتونست جواب درستی بهم بده _یلدا _جانم _به نظرت نکیسااصن منومیبینه؟بهم حسی داره؟ لبخندی زد _بدبه دلت راه نده من به دعاهای داداشم ایمان دارم حتی اگه بهت علاقه ای هم نداشته باشه بااون قسمی که نکیساداد حتما شکارخودته https://eitaa.com/mahruyan123456🍃
🤍🦋🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋 🤍🦋 🦋 دلم خیلی گرم شدازاین حرف رفتم کنارپنجره وبه گنبدحرم خیره شدم لبخندی روی لبم اومد واقعاامام رضاحال آدموخوب میکنه اینجا انگاربه یقین رسیدم که نکیسامال منه چشماموبستم ونذرکردم که اگه امسال به نکیسابرسم سال آینده همین موقع بانکیسابیایم پابوس امام رضا فرداش رفتیم بازاروکلی سوقاتی خریدیم ودوتاهم روسری شکلاتی وآبی خریدم برای بابایه کمربندوبرای مامان یه مانتومجلسی به رنگ مشگی که یک زنجیرطلایی هم داشت بعدم رفتیم یه کافه وبستی خوردیم داشتم بازم یواشکی نکیسارودیدمیزدم که بانگاهش غافلگیرم کرد دستپاچه شدم ولی دیگه نمیشدکاریش کرد. بالاخره اون چشم گرفت ازمن ومن هم بعدازیه نفس راحت سرم روپایین انداختم شب خوبی بود.دلم میخواست برم حرم شب اونجا بمونم ولی تنهایی نمیشد خجالت هم میکشیدم به یلدابگم نه که نیاد دوس نداشتم امیرعلی ازروی رودربایسی قبول کنه https://eitaa.com/mahruyan123456🍃
🌙⁦مَہ رویـــٰــان
🤍🦋🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋 🤍🦋 🦋 #آرزوی‌محال #عاشقانه‌مذهبی #به‌قلم‌راحله #کپی‌حتی‌با‌ذکر
🤍🦋🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋 🤍🦋 🦋 توهمین فکرابودم که یلدااومدتواتاق _پاشو.پاشوکه به بدبختی وهزارترفندمخشوزدم گنگ بهش نگاه کردم _چیشدع؟ لبخندی زدخب به هرحال مایدونه شادی خانم که بیشارنداریم بعدم بایه لحن بامزه گفت _ازاونجاکه میدونم ته دلت قیلی ویلی میرع هم بری حرم هم بانکیساحرف بزنی بهش گفتم حالاکه دوس دارم شب روتوحرم باشه توروهم ببره آخه داشت میرفت واقعاتوی اون لحظه هیچ چیزدیگه ای نمیتونست اینقدخوشحالم کنه. ازته دلم از امام رضا تشکرکردم که حواسش به حال دلم هست آماده شدم وچادرم روسرم کردم وبیرون اتاق منتظرش موندم که بعدازچنددقیقه اومد. https://eitaa.com/mahruyan123456🍃
🌙⁦مَہ رویـــٰــان
🤍🦋🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋 🤍🦋 🦋 #آرزوی‌محال #عاشقانه‌مذهبی #به‌قلم‌راحله #کپی‌حتی‌با‌ذکر
🤍🦋🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋 🤍🦋 🦋 رفتیم بیرون مسافرخونه که دیدم میخوادتاکسی بگیره _آقانکیسا برگشت طرفم ولی نگام نکرد _بله _اگه میشه پیاده بریم بعدازچنددقیقه گفت _باشه هرجورراحتین راه افتادیم سمت حرم باورم نمیشدکه داشتم بانکیسامیرفتم زیارت امام رضاحس خوبی بود اینکه شونه به شونه کسی که دوسش داری راه بری.دلم میخواست باهاش حرف بزنم ولی نمیدونستم چی بگم که خودش حرف زد _اومم میگم شماباراوله که میایدمشهد؟ سعی کردم به خودم مسلط باشم وتپش قلبم روی حرف زدنم تاثیرنزاره
🌙⁦مَہ رویـــٰــان
🤍🦋🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋 🤍🦋 🦋 #آرزوی‌محال #عاشقانه‌مذهبی #به‌قلم‌راحله #کپی‌حتی‌با‌ذکر
🤍🦋🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋 🤍🦋 🦋 _اره دفعه اوله _اوم قبول باشه لبخندی بهش زدم _ممنون از شمام قبول باشه _انشالله توافکارخودم بودم که باحرفیکه زداحساس کردم الانه که پس بیوفتم ودلم رسواشه _چادربهتون میاد لبخندی که ازهیجان زیادم یکم کج وکوله بود روسعی کردم پنهان کنم _واقعا؟ _آ..اره _اگه شمامیگیدبهم میادپس حتما میاد نمیدونم من احساس کردم که خندیدیاواقعاخندید من روابرابودم اصن انگار تواین دنیانبودم درسته حرف خاصی نزده بودولی همین تعریف زیرپوستی هم برام کافیه
🌙⁦مَہ رویـــٰــان
🤍🦋🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋 🤍🦋 🦋 #آرزوی‌محال #عاشقانه‌مذهبی #به‌قلم‌راحله #کپی‌حتی‌با‌ذکر
🤍🦋🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋 🤍🦋 🦋 رسیدیم به حرم سلام دادیم ورفتیم تو همونجاتوصحن نشستم ویه کتاب زیارت بازکردم شروع به خوندن کردم زیادبلدنبودم ولی قابل قبول بود نکیساهم همونجاشروع به نمازخوندن کرد ومن خیره به نکیسایی شدم که مدتی بود شب وروزم توفکرش سپری میشد وخودش نمیدونست همینجوری داشتم نگاش میکردم که باصدای یه خانم مسن به خودم اومدم _نامزدته؟ هول شدم نمیدونستم چی بگم همینجوری داشتم نگاش میکردم که ادامه داد _بهم میاین ایشالله به حق امام رضاخوشبخت بشین
🌙⁦مَہ رویـــٰــان
🤍🦋🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋 🤍🦋 🦋 #آرزوی‌محال #عاشقانه‌مذهبی #به‌قلم‌راحله #کپی‌حتی‌با‌ذکر
🤍🦋🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋 🤍🦋 🦋 به حق امام رضا؟تواین دوروزخیلی این کلمه روشنیدم اول از همه ازخودنکیساکه گفت به حق امام رضا به آرزوم برسم.یعنی به خودش یعنی میشه؟ اینقددعاکردم که به نکیسابرسم که همونجاخوابم برد با احساس بادملایمی چشماموبازکردم یکم طول کشیدکه یادم بیادکجام. نشستم که متوجه شدم کاپشن نکیساروی پاهام بود ازدیدن این صحنه قندتودلم آب شد ولی خودچی؟بااینکه بهارشده بود ولی هنوزهواسرد بودالهی بمیرم اگه سرمابخوره چی؟ یکم دوروبرم رونگاه کردم که دیدم همین نزدیکی پیش دیوارخوابش برده پاشدم رفتم کنارش آخ که چقدتوخوای دلبرمیشد کلی تودلم قربون صدقش رفتم کاپشنش رو روش انداختم ورفتم توحرم تابرای آخرین باززیارت کنم آخه امشب راه میوفتادیم .بعداززیارت کردنم اومدم دیدم نیستش خب حتما بیدارشده رفته توحرم.