هدایت شده از جنگ رسانه ای
💢 سرویسهای تزریق ناامیدی در کشور
◀️ اگر محتوای صفحه اینستاگرامی مسیح علینژاد را در این چند سال بهخصوص دوران کرونا بررسی کنیم، از شیوههای مختلف عملیات روانی برای تغییر رفتار، تغییر نگرش و همچنین سست نمودن اراده جامعه هدف خود استفاده کرده است.
⏺ شیوههای عملیات روانی اتخاذ شده توسط او در مواجهه با شیوع کرونا در ایران به 9 روش کلی تقسیم میشود که تحریک، اهریمنسازی، القای ترس و یاس، برچسب زدن، تمسخر و توهین، برجستهسازی، ترور شخصیت و لبه پرتگاه از آن جملهاند.
⏺ بهطور کلی اصلیترین اهداف مشخص شده توسط این صفحه برای جامعه هدف خود، ایجاد نگرش منفی و سوءظن به عملکرد مسئولان نظام، بهویژه رهبر معظم انقلاب که در بطن خود دو قطبی سازی میان دولت یا نظام و مردم را به همراه دارد.
◀️ این نوع نگرش زمینهساز ایجاد تغییر تفکر و سپس تقابل مردم با نظام و انجام رفتارهای اعتراضآمیز میگردد؛ اما از سوی دیگر، اتخاذ شیوههای مزبور در گروهی دیگر عامل ترس و ناامیدی را محقق میگرداند که با وجود شرایط سخت پیشرو، ترویج چنین تفکراتی از نظر روانی صدمات جبرانناپذیری به همراه دارد.
✍🏻 رفیع الدین اسماعیلی
#کرونا
#عملیات_روانی
🔗 @r_esmaeili
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
📌ما و افسانهٔ خودکار ۵ ریالی جنابِنخستوزیر
«به مناسبت فرار شاه و جاگذاشتن هویدا»
✍️نساء خلیلی، عضو تحریریه مجتهده امین
شما هم شنیدهاید که قدیمیها میگویند، در دادگاه انقلاب از هویدا پرسیدند در سیزده سال نخستوزیری خود چه کردی؟ هویدا هم گفت: «قیمت خودکار بیک را ۵ ریال ثابت نگه داشتم.» فکرش را هم نکنید، این گفتگو فقط افسانه است. ادامه گفتوگو را چطور، آن را هم شنیدید؟ به او میگویند که تو تورم را از ۰.۳ درصد به ۲۵ درصد رساندی! قیمت غذا و مسکن ۲۵ برابر شده است! و هویدا میگوید: «من غذا و ملک را نگفتم. خودکار را گفتم. چون کسی درس نمیخواند، کسی خودکار نمیخرید». هرچند از این گفتوگو، هیچ صوت و فیلمی وجود ندارد؛ امّا بخشی از واقعیت در قالب افسانۀ دادگاه درآمده است.
حقیقت این است که خودکار بیک نه سیزده سال بلکه بیست سال با قیمت ثابت فروخته شد. شما هم مثل من فکر میکنید، رمز موفقیت این کارخانه چه بود؟ بهتر است که از زبان مالک کارخانۀ بیک بشنویم. علیاکبر رفوگران در خاطرات خود میگوید که «در اوایل ورود خودکار بیک به ایران، قمیت برای مصرفکننده ۹ ریال تمام میشد؛ امّا بعد از اینکه خط تولید خودکار بیک در ایران شروع به کار کرد، قیمت را به ۵ ریال کاهش دادیم و با بهبود خط تولید و افزایشِ خط تولید برای ۲۰ سال قیمت ثابت ماند». آفرین به این کارخانه که قیمت را ثابت نگه داشته بود.
امّا همۀ قمیتها مانندِ خودکار ثابت باقی مانده بود؟ جواب را از محمدرضا پهلوی در سخنرانی اجلاس مجلسین سال ۱۳۵۲ میشنویم: «در حال حاضر بهای کالاهای اساسی نسبت به دو سال قبل بدین قرار است: گندم ۳۲۰ درصد، شکر ۳۰۸ درصد، سیمان ۳۰۰ درصد، پشم ۲۲۰ درصد، آهنالات ۲۰۰ درصد، پوست و چرم ۲۰۰ درصد و مواد پلاستیکی تا ۴۰۰ درصد». در عرض یکسال، قیمتها ۷۰۰ درصد افزایش یافته بود، «قیمت زمین ۲ هزار درصد اضافه شد». (روزنامه اطلاعات، ۱ شهریور ۲۵۲۶) پس ثُبات قمیتها در دوره جنابِ نخستوزیر جز افسانه چیز دیگری نیست؛ وضعیت سواد چطور؟ آن هم افسانه است.
در دوران محمدرضا، وضعیت باسوادهای خودکار به دست چگونه بود؟ این جمله هم افسانه است که کسی درس نمیخواند؟ جالب است بدانید که طبق سرشماری سال ۱۳۵۵ خورشیدی، از کل جمعیت ۲۷.۱ میلیون نفری ۶ ساله به بالا، ۱۴.۲۵ میلیون نفر بیسواد بودند. یعنی ۵۲.۵ درصد ایرانیان بیسواد بودند. سن را بالاتر میآوریم؛ مردان ۱۵ ساله به بالا، ۹.۵ میلیون نفر بودند و ۴۷.۹ درصد آنها سواد داشتند. جمعیت زنان ۱۵ ساله به بالا، ۹.۲ میلیون نفر بود که تنها ۲۴ درصد آنها باسواد بودند. (همهپرسیهای رژیم شاه، بهمن خدایی، ص ۱۷۲). پس تعداد بیسوادها وحشتناک بوده است. حالا به نظر شما در ایران سال ۱۳۵۵، خودکار چقدر کالای ضروری است؟ قیمت آن ثابت باشد یا نباشد، نشان از موفقیت اقتصادی پهلوی است؟
#فرارشاه
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI