eitaa logo
هیئت مجازی(منتظران ظهور)
295 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
94 فایل
💠💠💠💠💠💠 📿بسم الله الرحمن الرحیم📿
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه السلام ✅ امام عصر ارواحنافداه تسلا بخش بیقراری ملائک در روز عاشورا 〰️〰️〰️〰️〰️〰️▪️▪️ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حُمْرَانَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَمَّا كَانَ مِنْ أَمْرِ الْحُسَيْنِ ع مَا كَانَ ضَجَّتِ الْمَلَائِكَةُ إِلَى اللَّهِ بِالْبُكَاءِ وَ قَالَتْ يُفْعَلُ هَذَا بِالْحُسَيْنِ صَفِيِّكَ وَ ابْنِ نَبِيِّكَ قَالَ فَأَقَامَ اللَّهُ لَهُمْ ظِلَّ الْقَائِمِ ع وَ قَالَ بِهَذَا أَنْتَقِمُ لِهَذَا امام صادق علیه السلام فرمودند: ◾️«آنگاه که اصحاب امام حسین علیه السلام شهید شدند و ایشان تنها ماند، فرشتگان بسوی خدا ضجّه زدند و گریه کردند و گفتند: پروردگارا! با حسین علیه السلام پسر پیغمبرت، چنین رفتار کنند؟ پس خداوند نور حضرت قائم (عجّل الله فرجه) را به آن ها عرضه کرد و فرمود: «با مهدی انتقام او را میگیرم» 📚 منبع؛ اصول کافی ج ١ ص ٤٦٥ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ 🔅یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّةِ... ۹۹ 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🍂◾️🍂◾️🍂◾️🍂 ✅ 📵خلوت! 🌸همان دامی كه حضرت يوسف عليه‌السّلام در آن گرفتار شد و تنها كاری كه می‌توانست انجام دهد، گريختن بود... و خدا درهای رحمتش را به روی او يكی پس از ديگری باز كرد و رهايی اش بخشيد. چه خلوتی دنج‌تر از فضای مجازی؟ خلوتی كه در آن حتّی شرم نگاه‌هايمان نيز مزاحم اختلاطمان نخواهد شد و استيكرها و شكلک ‌ها جايگزين خنده‌های زير لب و عشوه‌های پنهانيمان خواهد شد... همان چيزی كه در واقعيّت هرگز تصوّرش را نيز نمی كنيم و خودمان را از آن مبرّا می‌بينيم. 🌸اين خلوت نيز همان خلوتی است كه رسول اكرم صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند اگر زن و مردی در آن تنها شوند، نفر سومشان ابليس خواهند بود. حواسمان باشد! 👇 🅾️شيطان هم دم و دستگاهش را الكترونيكی كرده است! ✅ خدای دنیای مجازی، همان خدای دنياي واقعي است 🌹ماه محرم است از قافلہ سالار شھدا جا نمانید.
🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃 هر روز معرفی یکی از 30 نفر از ملعون ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین ظلم را به امام حسین علیه السلام و یاران و اهل بیتش وارد کردند👇👇 لعنت الله علیه سِنان‌ بن اَنس‌ بن عمر و ‌بن حیّ‌ بن حارث‌ بن غالب‌ بن مالكک بن وَهبيل سنان، یکی از خبیث ترین و پست ترین چهره های حادثه کربلا است. وی در قساوت قلب، حتی از شمر و عمر سعد نیز پست تر بود. جنایاتش: اول: در روز عاشورا، پس از آن که امام حسین علیه السلام تنها شد و رو در رو با سپاهیان کفر مبارزه کرد ضربات زیادی از نیزه و شمشیر بر بدن مقدس حضرت وارد شد. شمر و سنان بن انس با ده نفر از نیروهای پیاده دشمن به سوی خیمه امام حسین علیه السلام هجوم بردند که امام علیه السلام با دست خود به آن ها اشاره کرد و آن جمله معروف را فرمود که: اگر دین ندارید و از روز معاد نمی هراسید لااقل آزادمرد باشید، به زن و بچه من چه کار دارید؟ و عمر سعد دستور داد تا متعرض خانواده حضرت نشوند. دوم: زمانی که کوفیان (لشگر عمر سعد) به حسین علیه السلام حمله کردند و هر کسی از یک سو آن حضرت را آماج تیر و نیزه قرار داد تمام مقاتل اتفاق نظر دارند بر این که: سنان بن انس در آخرین لحظه، نیزه ای بر پشت آن حضرت زد و آن حضرت از اسب بر زمین افتاد و نیزه از سینه اش بیرون زد، آن ملعون سپس در گلوی امام علیه السلام، تیری فرو کرد. سوم: بیشتر مورخین گویند که سنان بن انس، در آخرین لحظات عمر امام حسین علیه السلام، بالای سرش ایستاد در حالی که ریش امام را در دست گرفته و با شمشیر به گلوی حضرتش می زد می گفت: من سر تو را جدا می کنم و می دانم که تو زاده رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و مادر و پدرت از همه بهترند. چهارم: سنان به خولی گفت: زود باش سر او را از بدنش جدا کن! خولی جلو رفت ولی رعب و هیبت امام بر او مستولی شد و بدنش به لرزه افتاد و نتوانست نزدیک شود. سنان با عصبانیت فریاد زد: خدا دهان و بازویت را بشکند! چرا می ترسی؟ و خود آن ملعون از اسبش پیاده شد و سر مقدس امام علیه السلام را از پیکر چاک چاکش جدا کرد و آن را به خولی سپرد! ملاحظات: سنان پس از کشتن امام حسین علیه السلام بر در خیمه عمر سعد آمد و با صدای بلند این اشعار را سرود: أوفر رکابی فضّة و ذهبا إنی قتلتُ السید المحجّبا قتلت خیر الناس اُمّا و أباو خیرهم إذ یُنسبون نَسبا یعنی:‌ رکابم را از طلا و نقره سنگین کن که من شاه پرده دار را کشته ام کسی را کشته ام که پدر و مادرش از همه بهتر بودند چون همه مردمان نسب خویش را بگویند نسب وی از همه والاتر و برتر است سرنوشت او: 1- مختار ثقفی، سال 66 هـ.ق، که به خونخواهی حسین بن علی علیه السلام و یارانش، قیام کرد، و بعضی از قتله کربلا را گرفت و به مجازات رساند، مأمورانش سنان را در شهر بصره، دستگیر کرده خانه اش را ویران نمودند و بند بند انگشتانش را از هم جدا کرد، سپس دست و پایش را بریده و در دیگی از روغن زیتون جوشان انداخت و او دست و پا می زد تا مرد. 2- زمانی که مختار ثقفی قیام کرد، به دنبال سنان بن انس فرستاد که می گفت من حسین علیه السلام را کشته ام. ولی او به بصره فرار کرده بود، لذا مأموران مختار نتوانستند بر او دست پیدا کنند و فقط خانه اش را ویران کردند. 3- وی بعد از واقعه کربلا، در زمان قیام مختار و خون خواهی او در نبرد با سپاه ابن زیاد، به رهبری ابراهیم اشتر، اسیر شد. ابراهیم وقتی جنایات سنان بن انس را از زبان خودش شنید او را با اعمال شاقه مجازات کرد، همین که سنا در آستانه مرگ قرار گرفت سرش را بریدند و بدنش را سوزاندند. بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعن بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت 📚نفس‌المهموم 📚ترجمه کامل ابن اثیر 📚تاریخ طبری 📚منتهی‌الامال 📚ابصار العین 📚موسوعه الامام الحسین به نقل از: عمادالدین طبری، نفس المهموم، کامل بهائی، لهوف، ارشاد و بسیاری منابع دیگر ۹۹ 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
😥😥دیدند امام حسین علیه السلام بلند بلند گریه می کند مرحوم آیت الله تولاّیی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد سیّد اصفهان در ماه رمضان 1392 هجری می فرمود: امام حسین علیه السلام در روز عاشورا، خیلی گریه کرد. می ‌توانم ادّعا کنم از ساعت اوّلی که اصحابش را به خون غلتان دید، چشم مبارکش گریان شد و تا آن ساعتی که سر مطهّر را جدا کردند، چشمان امام حسین علیه السلام خشک نبود. گریه می ‌کرد، ولی با صدا گریه نمی‌ کرد. اشک می ‌ریخت، «صَرِیعَ‏ الدَّمْعَةِ السَّاکبَةِ» بود. همین طور اشک‌ هایش می ‌ریخت؛ ولیکن با صدای بلند، ناله نمی ‌زد. چرا؟ برای دو جهت؛ یکی این که دشمن نشنود و امام حسین علیه السلام را شماتت نکند. دشمن دلخوش نشود؛ خوشحال نشود که حسین علیه السلام دارد گریه می ‌کند. یکی دیگر این که صدایش را زن‌ها نشنوند و زن و بچّه ‌اش منقلب نشوند. این بود که آهسته آهسته گریه می ‌کرد. همینطور اشک ‌هایش می ‌آمد. ولی در یک موقع، امام حسین علیه السلام با صدای بلند گریه کرد! دلم می ‌خواهد در این مصیبت و در این مطلبی که می ‌گویم، جوان‌ های مجلس از سیدالشهداء علیه السلام تبعیت کنند و بلند بلند گریه کنند. یک موقع بود که دیگر اختیار از سیدالشهداء علیه السلام رفت؛ و آن، وقتی بود که دید جوان هجده ساله اش‌ رو به میدان می ‌رود. واویلا! علما! عبارت مقتل است: «فَبَکی بُکاءً عالیاً». در این کلمه، پیرمردها بلند بنالند. یک وقت دیدند امام حسین علیه السلام بلند بلند گریه کرد! «رَفَعَ شَیبَتَهُ نَحْوَ السَّماءِ» حضرت دستش را زیر محاسنش برد؛ سر به آسمان بلند کرد و گفت: «اللَّهُمَّ اشْهَدْ عَلَى هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ‏ فَقَدْ بَرَزَ إِلَیهِمْ‏ غُلَامٌ‏ أَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِک» خدا ز سوز دلم آگهي كه جانم رفت ز جانِ عزيزترم، اكبر جوانم رفت یک کلمه دیگر بگویم؛ همه گریه کنند. بعد در خانه خدا برویم. وقتی که صورتش را از صورت علی اکبر علیه السلام بلند کرد، یک وقت دیدند محاسن امام حسین علیه السلام پر از خون است؛ «وَضَعَ‏ خَدَّهُ‏ عَلَى‏ خَدِّهِ‏ وَ قَالَ:... عَلَى الدُّنْیا بَعْدَک الْعَفَاءُ!» به حقّ مولانا الحسین المظلوم علیه السلام و بِوَلَدِهِ علیّ الأکبر علیه السلام، با چشمانی گریان و دل ‌هایی سوزان، ده مرتبه بلند، یا الله! خدایا! به ریش پرخون امام حسین علیه السلام، به آن چشمان گریان امام حسین علیه السلام، به آن سینه سوزان خواهر امام حسین علیه السلام، همین ساعت امر ظهور امام زمانمان را اصلاح بفرما. ما را به زودی به دیدار و یاری آن بزرگوار، سعادتمند بفرما. (سخنرانی مسجد سیّد اصفهان، ماه رمضان 1392 قمری، مجلس هشتم) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج» ۹۹ 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🚩یا لثارات الحسین مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در منزل حاجی صفری (آریاشهر)، در سال 1398 قمری می فرمود: اين خون ‌هاي عاشورا كه می ‌جوشد، جوشش آن از خون يحيي پيغمبر علیه السلام بيشتر است و از چشم شما به صورت اشك مي آيد. هلال محرم كه طالع مي شود مثل يك خنجري است كه در دل شيعه مي خورد، اين بچه هاي ده دوازده ساله، عَلَم‌ هاي كوچولو كوچولو بر مي دارند و در كوچه و خيابان و بازار راه مي ‌افتند، حسين حسين علیه السلام مي گويند. اين نفس ها، اين داد و فريادها، اين ‌ها جنبش و جوشش خون امام حسين علیه السلام است. گاهي هم به صورت خون از سينه‌ها بيرون مي آيد، گاهي به صورت خون از پشت سرها بوسيله زنجيرها بيرون مي آيد، گاهي هم به وسيله ... از سرها بيرون مي آيد. اين‌ ها جوشش خون امام حسين علیه السلام است. اين خون از جوش نمي افتد تا به هدف برسد، تا دنيا اصلاح شود، تا ظلم و ستيزه و ستم از روي زمين برداشته شود، تا عدل و داد و قسط، همگاني و همه جایي شود. و این امر انجام نمي شود جز به دست حضرت بقية‌الله ارواحنا فداه. اين است معناي این ‌كه او طلب ثار مي كند و آخذ بثار است. «اين الطالب بدم القتول بكربلا» بدین معناست، وگرنه شمر كه زنده نيست كه امام زمان علیه السلام سرش را ببرد، سنان كه زنده نيست كه امام زمان علیه السلام سرش را ببرد يا او را بكشد. «يا لثارات ‌الحسين» كه شعار اصحاب امام زمان علیه السلام است، معنايش همين است كه مي گويم. اي‌خون‌خواهان سيد الشهدا! بيایيد سيدالشهداء علیه السلام را به هدفش برسانيد، جور و ستم را ببريد، عدل و داد را بياوريد، فساد اخلاق را ببريد و صلاح بياوريد، كفر و الحاد را ببريد و ايمان و اسلام را بياوريد. اين، معناي «يا لثارات ‌الحسين» است. (سخنرانی های منزل حاجی صفری در آریاشهر تهران، شب12 محرم 1398 قمری) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج» ۹۹ 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
👌اگر دوست داری ثواب شهدای کربلا را داشته باشی، .... عَنِ الرَّيَّانِ بْنِ شَبِيبٍ قَالَ:‏ دَخَلْتُ عَلَى الرِّضَا علیه السلام فِي أَوَّلِ يَوْمٍ مِنَ الْمُحَرَّمِ فَقَالَ لِي: يَا ابْنَ شَبِيبٍ! إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَكُونَ لَكَ مِنَ الثَّوَابِ مِثْلَ مَا لِمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَيْنِ علیه السلام فَقُلْ مَتَى مَا ذَكَرْتَهُ:‏ «يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً».(امالی صدوق، ص129-130) ريّان بن شبيب گفت: روز اوّل محرّم نزد حضرت رضا عليه السّلام رفتم. حضرت به من فرمود: اى ابن شبيب! اگر دوست دارى ثوابى مانند ثواب كسانى كه همراه حسين بن علىّ عليهما السّلام شهيد شدند داشته باشى، هر گاه به ياد او افتادى بگو: «يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً» (اى كاش با آنان ‏بودم و به فوز عظيم مي رسيدم). ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج» ۹۹ 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
✅ پاداش لعن بر قتله سیّدالشّهدا علیه السلام منقول از حضرت رضا علیه السلام عَنِ الرَّيَّانِ بْنِ شَبِيبٍ عَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ‏: يَا ابْنَ شَبِيبٍ! إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَسْكُنَ الْغُرَفَ الْمَبْنِيَّةَ فِي الْجَنَّةِ مَعَ النَّبِيِّ وَ آلِهِ صلوات الله علیهم، فَالْعَنْ‏ قَتَلَةَ الْحُسَيْن. (امالی صدوق، ص130) حضرت رضا علیه السلام به ریّان‌بن شبیب فرمود: ای پسر شبیب! اگر دوست داری که در غرفه‌های بهشتی با رسول خدا صلّی الله علیه و آله و خاندانش باشی، پس قتله حسین ‌بن علی علیه السلام را لعنت کن. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج» ۹۹ 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🤲درخواست آب برای کودکش ذلّت نیست مرحوم آیت الله تولاّیی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد سیّد اصفهان در ماه رمضان 1392 هجری می فرمود: تا یاران امام حسین علیه السلام بودند، آن‌ها به میدان می ‌آمدند. از هجوم لشکر دفاع می ‌کردند. گاهی هم به آنها حمله می ‌کردند. اصحاب که کشته شدند، اهل بیت به میدان آمدند. اوّلین نفری هم که از بنی‌هاشم آمد، حضرت علی اکبر علیه السلام بود و آخرین نفرشان حضرت اباالفضل علیه السلام بود. «لَمَّا رَأَى الْحُسَینُ علیه السلام مَصَارِعَ فِتْیانِهِ وَ أَحِبَّتِهِ، عَزَمَ‏ عَلَى‏ لِقَاءِ الْقَوْمِ‏ بِمُهْجَتِهِ.» این‌ها همه که کشته شدند، امام حسین علیه السلام یک مرتبه نگاه کرد، دید احدی از یارانش باقی نمانده است. جوان‌ها همه قلم قلم، روی زمین افتاده‌ اند. یارانش، پیرمردها، جوان‌ها، کوچک، بزرگ، همه افتاده ‌اند. هیچ کس نیست. خودش مانده است و خودش. چاره نیست. باید خودش جلو بیاید. این بود که سوار شد ولی با لباس جنگ نیامد؛ بلکه با لباس صلح آمد. یعنی شمشیر و سپر و این حرف ‌ها نبود. عبا به دوشش بود. لباس صلح بود. جلوی لشکر آمد. قربان این شاه بی ‌کس بروم! قربان این سلطان بی ‌یاور بروم! خودش جلو آمد. در صدارت لشکر ایستاد. جایی که صدایش به گوش بزرگان لشکر دشمن برسد و روز قیامت نگویند: «ما ندانستیم! ما نفهمیدیم! ما نشناختیم!». برای این‌که حجّت بر آن‌ها تمام شود، حسین بن علی علیه السلام قدم به قدم به موازین شرعی رفتار کرد. تمام کارهایی که امام حسین علیه السلام کرد، مطابق موازین فقه و شرع است. این که بچّه‌ اش را آورد و گفت «آب بدهید»، ذلّت نیست. اشتباه نکنید! وظیفه امام حسین علیه السلام این است که بچّه ‌اش را زنده نگه دارد. بچّه دارد از تشنگی می‌میرد. وظیفه‌اش این است تا آن جایی که ممکن است، حفظ حیات بچّه کند. این را آورد گفت: «آب بدهید. بچّه‌ام دارد می‌میرد. آب بدهید.» وظیفه شرعی امام حسین علیه السلام است. اینها را «ذلّت» نمی‌ گویند. امام حسین علیه السلام ناچار است استعانت بجوید، استمداد کند و استغاثه کند تا حجّت الهیه بر آنها تمام شده باشد. این بود به جایی آمد که صدایش به سران و افسران لشکر می‌ رسید. ایستاد و با صدای بلند فریاد زد. امام حسین علیه السلام سه فریاد زده است. یک هزار و سیصد و سی و سه سال است که فریاد امام حسین علیه السلام بین زمین و آسمان بلند است. گوش ‌ها را می ‌خراشد. چشم ‌ها را به اشک می ‌آورد. فریاد زد: «هَلْ مِنْ مُغِیثٍ یرْجُو اللهَ بِإِغَاثَتِنَا؟» یعنی ای گروه مردم! آیا یک نفر دادرس هست بیاید به فریاد ما برسد؟ برای خدا به داد ما برسد؟ جواب ندادند. شما با ناله ‌هایتان جواب بدهید. این ناله‌ های شما قیمت دارد. این اشک ‌ها و دست و سرها و صیحه ‌های شما در درگاه خدا قیمت دارد. این صدای اوّل بود. در صدای دوّم، چنین فرمود: «هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ یخَافُ اللهَ فِینَا؟» آیا یک خداپرست هست که از خدا بترسد و دستش را به خون ما آلوده نکند؟ و فرمود: «هَلْ مِنْ ذَابٍّ یذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ الله؟» یعنی: آیا کسی هست که از حرم رسول خدا صلّی الله علیه و آله دفاع کند؟ اینجا بود که صدای ناله و شیون زنان حرم بلند شد؛ واویلا ...! (سخنرانی مسجد سیّد اصفهان، ماه رمضان 1392 قمری، مجلس هفتم) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج» ۹۹ 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💥 چهار شرطِ همراهی با کاروان امام حسین(علیه السلام ): 💞«مَنْ كَانَ بَاذِلًا فِينَا مُهْجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ فَلْيَرْحَلْ‏ مَعَنَا»💞 در همین فراز کوتاه، 🔻چهار شرطِ همراهی با کاروان عاشورا ذکر شده است: 🔹 شرط اول: از جان گذشتن«بَاذِلًا فِينَا مُهْجَتَه‏». اگر کسی می‌خواهد با امام حسین حرکت کند، باید جانش را در کفِ دست بگیرد و همه سرمایه‌اش را بیاورد. امام حسین(علیه السلام) با همه کسانی پا به این میدان می‌گذارند که می‌دانند جان دادن در رکاب سیدالشهداء «غرامت» نیست، بلکه «غنیمت» است. 🔹 شرط دوم: آمادگی لقاء‏ الله اگر کسی خودش را آمادۀ لقاء‌الله کرده و مشغول به دنیا نیست، بلکه از دنیا بزرگ‌تر شده و دلش از دنیا بیرون رفته است، می‌تواند با سیدالشهدا(ع) حرکت کند. کسانی که هنوز از دنیا بزرگ‌تر نشده‌اند و تمام هَمّشان این است که به چرب‌وشیرین دنیا برسند، با امام همراه نمی‌شوند. 🔹 شرط سوم: کوچ از دنیا. «فَلْيَرْحَل‏». کوچ به‌معنی مسافرت نیست. «مسافر» غیر از «راحل» است. وطنِ مسافر در پشت‌سرش قرار دارد؛ می‌رود و برمی‌گردد! اما راحلْ آن کسی است که دل از وطن شسته، چشم از وطن برداشته و وطنش پیشِ روی اوست؛ لذا به فکر برگشتن نیست. 🔹 شرط چهارم: معیت با امام: فَلْيَرْحَلْ‏ «مَعَنَا». ❤️ باید خودش را به امام برساند. مهم‌ترین نکته در سفر الی الله همین است: راهی به سوی خدا نیست الا با امام. این راه با پای ما رفتنی نیست؛ نه با پای دل، نه با پای عقل. آن‌هایی‌که با امام حرکت نمی‌کنند طعمۀ شیطان می‌شوند؛ گاهی اشتیاق و بی‌قراری هم دارد، شوری هم در دلش می‌افتد، دلش گرم می‌شود، می‌خواهد به سمت خدا حرکت کند، ولی اگر با امام حرکت نکند به مقصد نمی‌رسد. 🏴❤️❤️لبیک یا حسین علیه السلام❤️❤️🏴 ۹۹ 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 مسابقه کلمه یابی محرم ☝️☝️ #یاوران_حضرت_مهدی_عج_نکا #محرم ۹۹ #غدیریم #صلوات🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🔸 زیارت از راه دور ✍ سَدیر گفت: حضرت صادق علیه السلام به من فرمود: ای سدیر، آیا هر روز قبر حسین بن علی علیه السلام را زیارت می کنی؟ عرض کردم: خیر، فرمود: چقدر شما جفاکارید! و سپس فرمود: در هر جمعه زیارت می کنید؟ عرض کردم: خیر، 💠 فرمود: در هر ماه زیارت می کنید؟ عرض کردم: خیر، فرمود: در هر سال زیارت می کنید؟ عرض کردم: گاهی زیارت می کنیم. فرمود: ای سدیر، چقدر به حسین علیه السّلام جفا می‏کنید! آیا نمی دانی خداوند دو میلیون فرشته ژولیده موی و خاک آلود دارد که به طور مداوم بر حسین بن علی علیه السلام گریه میکنند و قبر او را زیارت می کنند و خسته نمی شوند؟ ای سَدیر، چرا خود را مقیّد نمی سازی که هر جمعه پنج بار و هر روز یک بار قبر حسین بن علی علیه السلام را زیارت کنی؟ 🔸 عرض کردم: بین ما و قبر او فرسخ ها فاصله است! فرمود: به بلندی برو، به سمت راست و چپ خود توجه کن، سرت را سوی آسمان کن و سپس به سوی قبر حسین بن علی علیه السلام توجّه کن و بگو: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ». 🔰 اگر چنین کنی، برای تو یک زیارت نوشته می شود و هر زیارت معادل یک حجّ و یک عمره می باشد. سدیر گفت: گاهی می شد که در یک ماه بیش از بیست بار این کار را انجام می دادم. 📚 کافی، ج 4، ص 589 ۹۹ 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
✨﷽✨ ✍ دعای مادر: روزی از ابو سعید ابوالخیر سوال کردند : این حُسن شهرت را از کجا آوردی ؟ ابوسعید گفت : شبی مادر از من آب خواست، دقایقی طول کشید تا آب آوردم، وقتی به کنارش رفتم، خواب، مادر را در ربوده بود، دلم نیامد که بیدارش کنم، به کنارش نشستم تا پگاه، مادر چشمان خویش را باز کرد و وقتی کاسه ی آب را در دستان من دید، پی به ماجرا برد و گفت: "فرزندم، امیدوارم که نامت عالم‌گیر شود" بدین سان ابوسعید ابوالخیر مرد خرد و آگاهی و عرفان، شهرت خویش را مرهون یک دعای مادر میداند .... 📚تذکره الاولیاء عطار نیشابوری ۹۹ 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
👇🏻 ✅خدایا رحم کن به چشم هایی که برای ما گریست و دلهایی که برای ما سوخت... 🔻امام جعفر صادق عليه السلام ـ در مناجات خود بعد از نماز ـ فرمود: 🔹 اى كسى كه ما را به كرامت خود ويژه گردانيدى و به ما وعده شفاعت [نمودن] دادى··· ✳️من و برادران من و زائران قبر پدرم حسين بن على، صلوات اللّه عليهما، را بيامرز··· 🔸بار خدايا! دشمنان ما از رفتن اينان به زيارت خرده گرفتند، اما اين خرده گيري ها، على رغم ميل دشمنان، آنان را از برخاستن و آمدن سوى ما باز نداشت. ✳️ پس، اين چهره هاى آفتاب سوخته را و اين گونه هايى را كه بر قبر پدرم ابى عبد اللّه [حسين ]به خاك ماليده مى شود و اين 😭چشمهايى را كه از سر دلسوزى براى ما اشكهايشان سرازير مى گردد و اين دلهايى را كه در غم مصيبت ما بيتاب و سوزان است و اين ناله و شيون هايى را كه براى ما مى شود، مشمول رحمت خويش بفرما. 🔹بار خدايا! من اين جانها و اين پيكرها را به تو مى سپارم تا در آن روز تشنگى از حوض [كوثر ]سيرابشان كنى. _______________ 🔻الإمامُ الصّادقُ عليه السلام ـ في مُناجاتِهِ بَعدَ صَلاتِه ـ : ▪️يا مَن خَصَّنا بِالكَرامَةِ ، و وَعَدَنا الشَّفاعَةَ ··· اِغفرْ لي و لإِخواني و زُوّارِ قَبرِ أبِيَ الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ صَلَواتُ اللّه ِ عَلَيهِما ··· اَللّهُمَّ ، إنَّ أعداءَنا عابُوا عَلَيهِم خُروجَهُم فَلَم يَنهَهُم ذلكَ عَنِ النُّهوضِ و الشُّخوصِ إلَينا خِلافا عَلَيهِم ، 😭فَارحَمْ تِلكَ الوُجوهَ الّتي غَيَّرَتها الشَّمسُ ، 😭وَ ارحَمْ تِلكَ الخُدودَ الّتي تَقَلَّبُ عَلى قَبرِ أبي عَبدِ اللّه ِ عليه السلام ، 😭وَ ارحَمْ تِلكَ الأعيُنَ الّتي جَرَت دُموعُها رَحمَةً لَنا ، 😭وَ ارحَمْ تِلكَ القُلوبَ الّتي جَزِعَت وَ احتَرَقَت لَنا ، 😭وَ ارحَمْ تِلكَ الصَّرخَةَ الّتي كانَت لَنا . اَللّهُمَّ إنّي أستَودِعُكَ تِلكَ الأنفُسَ و تِلكَ الأبدانَ حَتّى تَروِيَهُم مِنَ الحَوضِ يَومَ العَطَشِ. 📚«بحارالانوار، جلد ۹۸،صفحه ۸» 📚 ج ۴ ص ۵۸۲ علیه السلام ۹۹ 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
👇🏻 ✅ روضه علیه السلام 🔻وای بر تو ! عموی مرا میکشی؟ 🔹.... فَلَبثُوا هُنَیْئَةً ثُمَّ عَادُوا إِلَیْهِ وَ أَحَاطُوا بهِ فَخَرَجَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ هُوَ غُلَامٌ لَمْ یُرَاهِقْ مِنْ عِنْد النِّسَاءِ یَشْتَدُّ حَتَّی وَقَفَ إِلَی جَنْب الْحُسَیْنِ علیه السلام فَلَحِقَتْهُ زَیْنَبُ بنْتُ عَلِیٍّ لِتَحْبسَهُ فَأَبَی وَ امْتَنَعَ امْتِنَاعاً شَدیداً فَقَالَ لَا وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُ عَمِّی فَأَهْوَی بَحْرُ بْنُ کَعْبٍ وَ قِیلَ حَرْمَلَةُ بْنُ کَاهِلٍ إِلَی الْحُسَیْنِ علیه السلام بالسَّیْفِ فَقَالَ لَهُ الْغُلَامُ وَیْلَکَ یَا ابْنَ الْخَبیثَةِ أَ تَقْتُلُ عَمِّی فَضَرَبَهُ بالسَّیْفِ فَاتَّقَاهَا الْغُلَامُ بیَدهِ فَأَطَنَّهَا إِلَی الْجِلْد فَإِذَا هِیَ مُعَلَّقَةٌ فَنَادَی الْغُلَامُ یَا أُمَّاهْ فَأَخَذَهُ الْحُسَیْنُ علیه السلام وَ ضَمَّهُ إِلَیْهِ وَ قَالَ یَا ابْنَ أَخِی اصْبرْ عَلَی مَا نَزَلَ بکَ وَ احْتَسبْ فِی ذَلِکَ الْخَیْرَ فَإِنَّ اللَّهَ یُلْحِقُکَ بآبَائِکَ الصَّالِحِینَ. قَالَ فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ بْنُ کَاهِلٍ بسَهْمٍ فَذَبَحَهُ وَ هُوَ فِی حَجْرِ عَمِّهِ الْحُسَیْنِ. ________________ 🔻 ... لشکر اندکی‏ دست از جنگ با امام حسین علیه السلام برداشتند و سپس بازگشته و اطراف امام حسین را گرفتند، عبد اللَّه بن حسن بن علی که بچّه‏ ای نابالغ بود از ✳️خیمه زنان بیرون آمد و می دوید تا در کنار امام حسین ایستاد. 🔹زینب دختر علی خود را به او رساند تا او را از آمدن باز بدارد ولی او حاضر نشد و سخت خودداری کرد و گفت: ▪️نه به خدا از عمویم جدا نشوم. بحر بن کعب (و بعضی گفته‏ اند حرملة بن کاهل بود) نزدیک شد که بر امام حسین علیه السلام شمشیر بزند؛ ▪️پسر بچّه گفت: وای بر تو ای فرزند زن ناپاک! عموی مرا می کشی؟ 😭او شمشیر را فرود آورد پسرک دست خود را جلوی شمشیر داد دست او را تا پوست برید و از پوست آویزان شد 😭پسرک صدا زد: مادر... 🔸 حسین علیه السّلام پسر را گرفت و به سینه چسپانید و فرمود: فرزند برادر! بر آنچه به تو رسید صبر کن و در این سختی از خداوند طلب خیر کن که خداوند تو را به نزد پدران شایسته‏ ات خواهد برد. 🔹راوی گفت: حرملة بن کاهل تیری انداخت و گلوی پسر را که در آغوش عمویش بود گوش تا گوش درید... 📚 ، سید بن طاووس، ص 119 علیه السلام ۹۹ 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
مصیبت شب5 عبدالله بن الحسن ع.pdf
487.6K
#یاوران_حضرت_مهدی_عج_نکا #محرم ۹۹ #غدیریم #صلوات🏴🏴🏴🏴🏴🏴
👇🏻 بر امام حسین علیه السلام 🔻امام رضا علیه السلام می فرمایند: 😭فَعَلی مِثْلِ الْحُسَینِ فَلْیَبْکِ الْباکُونَ فَاِنَّ البُکاءَ عَلَیهِ یَحُطُّ الذُّنُوبَ الْعِظامَ 🔹گریه کنندگان باید بر کسی همچون حسین علیه السّلام گریه کنند، چراکه گریستن برای او، گناهان بزرگ را فرو می ریزد. 📚(عیون اخبار الرضا ج 1 ص 299)   🔻پیامبر صلی الله علیه و اله می فرمایند: 😭...وصلی الله علی الباکین علی الحسین رحمه و شفقه ؛ 🔸و خدا صلوات می فرستد بر گریه کنندگان بر حسین علیه السلام  از روی رحمت و مهربانی. 📚(بحارالانوار ج 44 ص 304)   🔻امام صادق علیه السّلام می فرمایند: 🔹نَفَسُ الْمَهْمُومِ لِظُلْمِنا تَسْبیحٌ وَ هَمُّهُ لَنا عِبادَةٌ وَ کِتْمانُ سِرّنا جِهادٌ فى سَبیلِ اللّهِ. ▪️ثَمَّ قالَ اَبُو عَبدِاللّهِ علیه السّلام : 🔸یَجِبُ اَنْ یُکْتَبَ هذا الْحَدیثُ بِالذَّهَبِ ؛ ✳️نَفَس کسى که بخاطر مظلومیّت ما اندوهگین شود، تسبیح است و اندوهش براى ما، عبادت است و پوشاندن راز ما جهاد در راه خداست. ▪️سپس امام صادق علیه السّلام افزودند: این حدیث را باید با طلا نوشت. 📚(امالى شیخ مفید، ص 338- بحار الانوار ج 44 ص275). 🔻امام صادق علیه السّلام می فرمایند: 🔸کُلُّ الْجَزَعِ وَ الْبُکاءِ مَکْرُوهٌ سِوَى الْجَزَعُ وَ الْبُکاءُ عَلَى الحُسَینِ علیه السّلام ؛ 🔹هر نالیدن و گریه اى مکروه است، مگر ناله و گریه بر حسین علیه السّلام. 📚(بحارالانوار، ج 45، ص 313) 🔻پیامبر 🔹یا فاطِمَةُ! کُلُّ عَیْنٍ باکِیَهٌ یَوْمَ الْقیامَةِ اِلاّ عَیْنٌ بَکَتْ عَلى مُصابِ الْحُسَینِ فَاِنِّها ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ بِنَعیمِ الْجَنّةِ. 🔸پیامبر خطاب به دخترش فرمود: فاطمه جان !روز قیامت هر چشمى گریان است؛ مگر چشمى که در مصیبت و عزاى حسین گریسته باشد، که آن چشم در قیامت خندان است و به نعمتهاى بهشتى مژده داده مى شود. 📚بحارالانوار، ج 44، ص 293 صلی الله علیه و آله علیه السلام علیه السلام ۹۹ 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
✅ پاداش لعن بر قتله سیّدالشّهدا علیه السلام منقول از حضرت رضا علیه السلام عَنِ الرَّيَّانِ بْنِ شَبِيبٍ عَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ‏: يَا ابْنَ شَبِيبٍ! إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَسْكُنَ الْغُرَفَ الْمَبْنِيَّةَ فِي الْجَنَّةِ مَعَ النَّبِيِّ وَ آلِهِ صلوات الله علیهم، فَالْعَنْ‏ قَتَلَةَ الْحُسَيْن. (امالی صدوق، ص130) حضرت رضا علیه السلام به ریّان‌بن شبیب فرمود: ای پسر شبیب! اگر دوست داری که در غرفه‌های بهشتی با رسول خدا صلّی الله علیه و آله و خاندانش باشی، پس قتله حسین ‌بن علی علیه السلام را لعنت کن. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج» ۹۹ 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
مقبل کاشانی شاعری بوده که خیلی آرزوی زیارت امام حسین علیه السلام رو داشته اما از نظر مالی در مضیقه بوده . هر وقت سایر افراد کربلا میرفتن اشک حسرت میریخته وآرزوی زیارت ارباب بی کفنش رو داشته . یک روز یکی از دوستان خرج سفرش رو تقبل میکنه و از کاشان راه میفتن به سمت کربلا . در راه و نزدیکی های گلپایگان دزدان قافله رو تاراج میکنن .یک عده از افراد بر میگردن کاشان . یک عده هم میرن سمت گلپایگان و از اونجا با توجه به اعتباری که داشتند و یا از فامیلاشون پول قرض میکنن و سفر رو ادامه میدن . اما مقبل در گلپایگان نه آشنایی داشت و نه اعتباری . از یک طرف هم دوست نداشت دیگه راهی رو که اومده برگرده . دلش هوای امام حسین علیه السلام رو داشت. با خودش می گفت یک قدم نزدیکتر به امام حسین علیه السلام هم یک قدمه . همینجا میمونم کار میکنم تا خرج ادامه سفرم جور بشه. چند وقتی تو گلپایگان موند تا محرم از راه رسید . مثل همه شیعیان در مجالس عزاداری شب و روز محرم شرکت میکرد تا اینکه شب عاشورا شد ، اشعاری رو که سروده بود در شب عاشورا خوند و غوغا کرد …. همون شب پس از اتمام مجلس و در عالم رویا خواب دید مشرف شده به کربلا و وارد صحن شد . خواست بره طرف ضریح که از ورودش جلوگیری کردن . مقبل میگه :با خودم گفتم خدایا نباید در رابطه با دخول به حرم کسی دیگری را مانع شوند . یکی گفت درست میگویی مقبل اما الان فاطمه زهرا (س) و خدیجه کبری(س) و آسیه و هاجر و ساره با عده ای از حوریان در حرم مشغول زیارتند چون تو نامحرمی اجازه ورود نخواهی داشت . پرسیدم توکیستی ؟ گفت : من از فرشتگان حافّین هستم ، حالا برای اینکه ناراحت نشوی بیا تا تو را به قسمتهای دیگر حرم هدایت کنم . در سمت غربی صحن مطهر مجلسی با شکوه بود . از وی راجع به حاضرین در مجلس سوال کردم . گفت : پیامبرانند از آدم تا خاتم که همه برای زیارت قبر سید الشهدا (ع)آمده اند مقبل میگه : حضرت رسول صلی الله علیه و آله را دیدم که فرمود بروید به محتشم بگویید بیاید ناگاه دیدم محتشم با همان قیافه ، قدی کوتاه و چهره ای نورانی و عمامه ای ژولیده وارد شد حضرت به منبری که در آنجا بود اشاره فرمودند که ای محتشم برو بالا و هر چه بالا میرفت حضرت میفرمود برو بالاتر تا پله نهم رسید ایستاد ومنتظر دستور پیامبر بود . حضرت فرمود ای محتشم امشب شب عاشوراست ، از آن اشعار جانسوزت بخوان و محتشم شروع کرد به خواندن اشعارش: کشتی شکست خوردهٔ طوفان کربلا در خاک و خون طپیده میدان کربلا گر چشم روزگار بر او زار میگریست خون میگذشت از سر ایوان کربلا نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا زان تشنگان هنوز به عیوق میرسد فریاد العطش ز بیابان کربلا - اینجا بود که صدای گریه و ناله از پیامبران بلند شد … حضرت رسول صلی الله علیه و آله گریه کنان می فرمود :ای پدران من ای عزیزان ببینید با فرزندم حسین چه کرده اند ، آب فراتی که همه حیوانات از آن مینوشند بر فرزندم حرام کردند . سپس اشاره کرد که محتشم باز هم بخوان . محتشم ادامه داد: روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار - در این لحظه گریه آنقدر زیاد شد که گویی صدای گریه به عرش میرسید. محتشم خواست تا پایین بیاید حضرت فرمود باز هم بخوان زیرا هنوز دلها از گریه خالی نشده . محتشم اطاعت امر کرد و در حالیکه عمامه اش را از سر برداشت و فریاد کنان صدا زد یا رسول الله: این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست وین صید دست و پا زده در خون حسین توست این نخل تر کز آتش جان سوز تشنگی دود از زمین رسانده به گردون حسین توست این ماهی فتاده به دریای خون که هست زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست - با رسیدن محتشم به این قسمت از اشعارش رسول الله غش کرد و انبیا همه بر سر میزدند و گریه میکرند .و ملکی این شعر محتشم را میخواند: خاموش محتشم که دل سنگ آب شد بنیاد صبر و خانهٔ طاقت خراب شد خاموش محتشم که از این حرف سوزناک مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد - محتشم لب فرو بست و از منبر پایین آمد . پس از ساعتی که مجلس به حالت عادی بازگشت پیامبر (ص)عبای خود را بر دوش محتشم انداخت مقبل میگوید : من هم شاعر اهل بیت بودم و دوست داشتم پیامبر به من هم بگوید تو هم اشعارت را بخوان . هر چه انتظار کشیدم نفرمود . مایوسانه از حرم خارج شدم که دیدم حوری مرا صدا میزند ای مقبل ، فاطمه زهرا سلام الله علیها به نزد پدر آمد و فرمود به مقبل هم بگویید تا اشعارش را بخواند . مقبل گوید رفتم روی منبر پله اول ولی دیگر پیامبر(ص) به من نفرمود برو بالاتر فهمیدم . مقام محتشم از من خیلی بالاتر است . شروع کردم به خواندن اشعارم: نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سید الشهداء بر جدال طاقت داشت هوا زور مخالف چو قیرگون گردید عزیز فاطمه از اسب
سر نگون گردید بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد تا این اشعار را خواندم حوریه ای آمد و گفت مقبل دیگر نخوان که زهرا سلام الله علیها غش کرد . مقبل گوید : از منبر فرود آمدم و پیامبر (ص) به عنوان صله چیزی به من عطا نفرمود . ناگهان امام حسین علیه السلام را درهمان حالت رویا دیدم که ازآن حلقوم بریده صدا زد : ای مقبل من خودم خلعت تو را خواهم داد . مقبل گوید در این حال از خواب بیدار شدم . فردای آن روز قافله ای به قصد زیارت کربلا حرکت کرد و مرا همراه خود بردند اگه دلتون شکست و اشکتون جاری شد برا سلامتی و فرج مولای غریبمون دعا کنین. اللهم عجل لولیک الفرج...اللهم الرزقناتوفیق زیارة الحسین ع اللهم جعل عواقب امورناخیرا .اللهم الرزقناتوفیق الشهادة فی سبیلک ۹۹ 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
مزد بی قرار حسین بودن.mp3
2.93M
#استاد_عالی 🔖ملاک تقرب به اهل بیت علیهم السلام چیست ؟ 💠مزد بی قرار امام حسین علیه السلام بودن چیست ؟ 🌷داستان یک بی قرار امام حسین علیه السلام 🌹 مقام فاضل دربندی 🌹 🔻السلام علیک یا ابا عبدالله 🔻 #بیقرار_حسین علیه السلام #اشک #یاوران_حضرت_مهدی_عج_نکا #محرم ۹۹ #غدیریم #صلوات🏴🏴🏴🏴🏴🏴