eitaa logo
هیئت مجازی(منتظران ظهور)
293 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
94 فایل
💠💠💠💠💠💠 📿بسم الله الرحمن الرحیم📿
مشاهده در ایتا
دانلود
مصیبت حضرت علی اکبر علیه السلام.pdf
164.2K
#یاوران_حضرت_مهدی_عج_نکا #محرم ۹۹ #غدیریم #صلوات🏴🏴 🏴🏴🏴🏴
💚✨ ده نکته از زیارت عاشورا ✨ 🔸 آیا به هنگام خواندن زیارت عاشورا به نکات زیر توجه می کنیم ۱. زیار‌ت عاشورا به دو قسمت تولی ( سلام بر افراد جبهه ی حق ) و تبری ( لعن بر افراد جبهه ی باطل ) تقسیم می شود. ۲. در زیارت عاشورا می آموزیم عبادتی که با اطاعت نباشد فریبی بیش نیست زیرا انسان به وسیله عبادت توام با اطاعت است که می‌تواند به درجه عبد (بندگی) برسد. ۳. در زیارت عاشورا یزید و شمر متهمان ردیف اول نیستند بلکه لعن اول متوجه پایه گذاران ظلم می باشد. پس یاد بگیریم که هرکاری که خواستیم انجام دهیم آینده آن را تصور کنیم و بدون بصیرت هیچ اقدامی نکنیم. زیرا که می تواند موجب لعن خدا بر خود و خاندانمان شود. ۴. در زیارت عاشورا آخرین نفرین بر «تابعین» است؛یعنی کسانی که به کشته شدن یاران خدا رضایت دارند. پس مواظب اعمالمان و مواظب تایید کردن ها و رد کردن های زبانی خود باشیم. بدانیم که هر رای و نظر ما در نهایت یا به یاری ولی خدا می انجامد یا به کشته شدن ولی خدا. ۵. در زیارت عاشورا کسانی که برای جبهه ی باطل اسب آماده کردند لعنت شده اند. پس مواظب کمک های مادی خود به این و آن باشیم؛ زیرا یاری ما نیز در نهایت یا به یاری ولی خدا می انجامد یا به کشته شدن ولی خدا. ۶. در زیارت عاشورا می آموزیم که گفتن یک مرگ بر دشمنان ولایت اهل بيت و یا یک درود بر پیروان ولایت اهل بيت، کافی نیست، بلکه باید صد مرتبه بگوییم تا تمام دوستان خدا و دشمنان خدا بفهمندکه خط و مرام ما چیست؟ پس با قدرت ؛ "موضع" خود را مشخص کنیم. ۷. در زیارت عاشورا می آموزیم فدا شدن در راه خدا کافی نیست، بلکه باید فدا شدن ما بر محور ولیّ معصوم خدا باشد. (حَلَّت_بِفَنَائِک) ۸. در زیارت عاشورا می خوانیم که باید خانواده خود را آل رسول الله کنیم که اگر نکردیم جزء آل امیه وآل مروان و آل زیاد خواهیم شد. ۹. در زیارت عاشورا هیچ سخنی از گروه سومی نیست (یا حق ؛ یا باطل) پس ما هر چه زودتر خط خود را مشخص کنیم (حسینی یا یزیدی) (مهدوی یا دجّالی)؟ ۱۰. از زیارت عاشورا می آموزیم که باید سه توانایی خود را ارزیابی کنیم: • توانایی در تشخیص دوست و دشمن (جبهه ی حق و باطل) • توانایی در یاری کردن دوستان خدا (تولی به جبهه ی حق) • توانایی در مبارزه کردن با دشمنان خدا (تبری از جبهه باطل) ⚫⚫ (بایدبدانیم زیارت عاشورا زیارت تنهانیست، بلکه درس بصیرت، آماده باش نظامی، بیعت باشهیدان، ومیدان رزم نرم باجبهه باطل است) ۹۹ 🏴🏴 🏴🏴🏴🏴
🌼حاج قاسم: دو نفر اگر من را ببخشند شهید می‌شوم ✍برشی از مصاحبه ی مهندس حاج علی مهاجری، رئیس ستاد بازسازی عتبات استان کرمان و از فرماندهان قدیمی سپاه در کرمان و فرمانده قدیمی حاج قاسم، به نقل از فصلنامه نشان ارادت، نشریه ی داخلی ستاد بازسازی عتبات است. گاهی وقتها ایشان که می‌آمدند کربلا، یک‌سر می‌آمدند و ما خدمتشان بودیم. آن موقع هم با ابومهدی بودند و آقای پورجعفری هم همراهشان بود. خلاصه خیلی حالت خاص و ارادتمندانه‌ای به موضوع داشتند. بحث‌های داخلی بود و صحبت‌هایی با هم داشتیم. دو ماه قبل از عرفه بود. یک روز ایشان را بالای گنبد برده بودم. دیدم خیلی خلاصه حالت خاصی پیدا کرد. حول و حوش عرفه بود که دوباره آمدند. خیلی حال عجیبی پیدا کردند. یعنی کاملا معلوم بود مثل آن ملائکی که در دور ضریح بودند ایشان هم در آن حالت بود. من پشت سر ایشان ایستاده بودم. برگشت به من خیلی جدی گفت «فلانی دو نفر اگر من را ببخشند من شهید می‌شوم. یکی این پورجعفری یکی هم خانمم.» گفتم «حالا حتما پورجعفری می‌بخشد ولی خانمت...» من کاش می‌توانستم خانمش را روزی ببینم و بگویم هیچ موقع ایشان را نبخشد یک شب را هم در کربلا پیش ما بود. از سر کوچه‌ای که الان هتل ماست فهمیده بودند که به قول خودشان حاج قاسم آمده. غلغله ی آدم بود. همین مغازه‌هایی که سلام می کنیم جواب ما را نمی‌دهند، همه ریخته بودند دور ماشین ایشان. با یک یک اینها حال و احوال می‌کرد. دست می‌داد، روبوسی می‌کرد. ما رسیدیم سر کوچه ای که آشیخ مهدی نگهبانی دارد. دو سه نفر ایستاده بودند و رو کردند به حاجی گفتند «ما وضعمان خوب نیست، می‌خواهیم برویم به مشهد.» بلافاصله رو کرد به آقای پلارک و گفت «کار اینها را با من هماهنگ کن، بفرستیدشان بروند مشهد.». مردم دور ماشین را حلقه کرده بودند و محافظانی هم بودند. ابومهدی هم که بود، نگران بودند. یک عراقی آمد، به بچه کوچکش گفت «بیا برو دست حاج قاسم را ببوس.» اما اینها اجازه نمی‌دادند. من رفتم پهلوی ماشین و گفتم «حاج آقا این بچه.» از ماشین پیاده شد، همین حالتی که در بغل می گیرند، پدرش را بوسید و خلاصه آن سفر رفت. سفر بعدی آمد، باز با ابومهدی آمد. او را از جلوی باب‌السلام آوردیم، گفتیم ببریم‌بالا کسی متوجه نشود. تک‌تک خادمان می آمدند با اصرار که ایشان را ببینند و روبوسی کنند. کارگرانی که کار می‌کردند، تعطیل کردند. عراقی‌ها همه‌شان می‌آمدند و می‌ایستادند و با ایشان عکس می‌انداختند. یاد شهدا صلوات ۹۹ 🏴🏴 🏴🏴🏴🏴
حکایتی بسیار زیبا 🌺 اقای سید علی اکبر کوثری ( از روضه خوان های قدیم قم و از پیرغلام های مخلص اباعبدلله علیه السلام) در ظهر عاشورای یک سالی به یکی از مساجد قم برای روضه خوانی تشریف میبرند. بچه های آن محله به رسم کودکانه ی خود بازی میکردند و به جهت تقلید از بزرگترها، باچادرهای مشکی و مقنعه های مشکی مادرانشان حسینیه و تکیه ی کودکانه و کوچکی در عالم کودکی،در گوشه ای از محله برای خودشان درست کرده بودند. مرحوم سید علی اکبر میگه بعد از اتمام جلسه اومدم از درب مسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟ گفتم: دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم. میگه هر چه اصرار کرد هتوجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت مگه ما دل نداریم!؟ چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟ میگه پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش باعجله رفتم تا رسیدیم. حسینیه ی کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند. سر خم کردم و وارد حسینیه ی کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند. سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم السلام علیک یاابا عبدالله... دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان... دعایی کردم و اومدم بلند بشم باعجله برم که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت، چایی سرد که رنگ خوبی هم نداشت با بی میلی و اکراه استکان رو اوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم... شام عاشورا (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته اومدم منزل و از شدت خستگی فورا به خواب رفتم. وجود نازنین حضرت زهرا صدیقه ی کبری در عالم رویا بالای سرم امدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم به من فرمود: آسید علی اکبر مجالس روضه ی امروز قبول نیست. گفتم چرا خانوم جان فرمود: نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمون در اونجا حضور داشتیم، و اون روضه ای بود که برای اون چند تا بچه ی کوچک دور از ریا و خالص گوشه ی محله خواندی.... آسید علی اکبر ما از تو گله و خورده ای داریم! گفتم جانم خانوم، بفرمایید چه خطایی ازم سر زده؟ خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند اون چای من بادست خودم ریخته بودم چرا روی زمین ریختی!!؟ میگه از خواب بیدار شدم و از ان روز فهمیدم که توجه و عنایت اونها به مجالس بااخلاص و بی ریاست و بعد از اون هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از اونها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت و برای همه ی گرفتاری ها و مخارجم کافی بود. بنازم به بزم محبت که در آن گدایی و شاهی برابر نشیند... (برگرفته از خاطرات آن مرحوم) التماس دعا 🌺 ۹۹ 🏴🏴 🏴🏴🏴🏴
نوحه شب هشتم حضرت علی اکبر (ع) قدم بر میداری خرامان-بدنبال تو دیده گریان محاسن بر دستم علی جان(عزیزم) نگاهی بابا پشت سر کن- بیا و رحمی بر پدر کن نطر بر این چشمان تر کن (عزیزم) علی جان-برو سوی میدان ولی آهسته دل اهل خیمه به سویت بسته-شدم دل شکسته بروی مرکب ثانیِ حیدری آینه دار روی پیمبری شبیه سقا یک رکن لشگری ((یابن لیلا جانم علی علی)) ترک افتاده بر لبانت-بیاور بیرون این زبانت فدای خشکی دهانت(علی جان) دلم تنگ بوسیدن تو-نگاهم غرق دیدن تو نبینم من پاشیدن تو(علی جان) ولدی-خمیده شدم تا که قد کشیدی پریشانیَم را پی خود دیدی-زمن دل بریدی خدانگهدار پیغمبر حرم نما مدارا با قلب خواهرم چه آید آخر بعد تو بر سرم ((یابن لیلا جانم علی علی)) گرفتار لشگر شدی تو-چنان لاله پر پر شدی تو چقدر شکل مادر شدی تو(علی جان) برایت کوچه وا شد ای وای-به پهلو نیزه جاشد ای وای سرِ اسمت دعوا شد ای وای(علی جان) ولدی-به زانو کشیدم خودم را اینجا مکش پای خودبر زمین ای بابا-علی ماه لیلا کنار نعشت خورده پدر زمین صدا زدم ای خواهر بیا ببین ببین عبایم جسم علی بچین ((یابن لیلا جانم علی علی)) 👉 ۹۹ 🏴🏴 🏴🏴🏴🏴
🏴 اشعار _______________ چشم ها چون چشمه ای جوشید و دریا گریه کرد آسمان لرزید و دل نالید و صحرا گریه کرد ماه بر سر میزد و ابری پُر از فریاد شد در زمین غوغا شد اما عرش اعلی گریه کرد شبه پیغمبر میان خاک و خون غلطیده شد حضرت روح الامین نالید و طوبی گریه کرد خیره شد وقتی به سوی خیمه آل عبا بغض کرد آن لحظه و در بین اعدا گریه کرد کائنات از هم جدا شد لحظه جان دادنش نوح بر سر میزد اما خضرو موسی گریه کرد بند بند پیکرش ازهم جدا افتاده بود نوحه خوان شد زینب کبری و لیلا گریه کرد تکه تکه بر زمین میریخت سَرو هاشمی در میان خیمه ها چشمان سقا گریه کرد لختهء خون گلو راه نفس را بسته بود زلف او در دست دشمن بود و تنها گریه کرد آنقَدَر پا بر زمین کوبید زیر دست و پا ارباً اربا شد قد رعنا و اعضا گریه کرد فرق او شقّ القمر شد در بلای کربلا خنده های دشمن از یک سو و مولا گریه کرد نیزه ای در بین پهلوی علی جامانده بود دست بر پهلو رسید آنجا و زهرا گریه کرد 🔸شاعر: ______________________ 🏴 اشعار ___________ سلام! صبح تجلی خاندان حسین! سلام! روشنی چشم مهربان حسین! بدون نور تو خورشید محتضر شده است پس از تو تیره شود رنگ آسمان حسین برای اینکه تجلی کنی به نام شهید چه پیر کرده پدر را غمت، جوان حسین تو از حسینی و سوی حسین بازآیی که بازگشت تو باشد به آستان حسین بنوش جرعه به جرعه جراحت از لب تیغ بیا و جام عطش نوش، از دهان حسین تو را بریده بریده صدا زده پدرت چه خوب شرح نموده تو را زبان حسین کنار حائر تو آسمان نشسته به خاک کنار تو به زمین خورده زانوان حسین در این عبا جگر پاره پاره حسن است که روی هم همگی میشوند جان حسین اجازه‌ای بده تا بر حسین سجده بریم که از گلوی تو جاری شده اذان حسین 🔸شاعر: _____________________ 🏴 اشعار _____________ حیف دلی صرفِ انتظار نکردیم کار زیاد است و ما کار نکردیم زحمت ما با تو بوَد حضرتِ رحمت غیر گِره رویِ شانه بار نکردیم این عرقِ شرمِ ماست ریخت که محسن رفت و سَری خرجِ اقتدار نکردیم خسته شدم پایِ غمت  پیرغلامی... گفت که یک کار از هزار نکردیم کاش که پیش تو بگوییم  بنامت هرچه که کردیم اگر ، قمار نکردیم اهل مناجات بُرد فیضِ ملاقات سعی کمی هم پِیِ دیدار نکردیم مَرکب ما نه که ما مَرکب اوییم نفس نگون را چرا مهار نکردیم مرقد جدّت دل گریه کنان است وای اگر سینه را مزار نکردیم علتش این بود مادرِ تو حرم بود این شب جمعه اگر هوار نکردیم ناله‌ی شهزاده بود شاه زمین خورد گفت که زخم تو در شمار نکریم وضع تو پیداست از گفتن دشمن: هیچ کسی را چنین شکار نکردیم پیکر تو آخرش به روی زمین ماند آه علی جان بگو چه کار نکردیم 🔸شاعر: ______________________ 👉 ۹۹ 🏴🏴 🏴🏴🏴🏴
🍃🏴 زبانحال، در عزای 🏴🍃 -لطفا حق روضه ادا شود- کربلا دشتِ بلا خوانده و نامیده شده دلم از داغِ علی(ع) خون شده! رنجیده شده قامتِ تازه جوانم شده با خاک؛ یکی جای-جایِ بدنش رفته و ساییده شد نیزه ها آب-نداده پسرم را کشتند با لب تشنه به خون خفته و غلتیده شده روی پیشانی اش افتاده چه ردّ شمشیر لبش از فرطِ عطش خشک و چروکیده شده گلِ لیلا شده پرپر، چه به هم ریخته است نه که با دست! که با تیر و کمان چیده شده میگذارم نگران! صورتِ خود را با اشک... به روی صورتِ زیبایِ خراشیده شده شیشۂ عمر علی اکبرِ(ع) من خورد زمین کمرم خم شده و... وای چه پاشیده شده می برم بینِ عبا دار و ندارِ خود را با همان دست که یخ کرده و لرزیده شده! 👉 ۹۹ 🏴🏴 🏴🏴🏴🏴
هدایت شده از مجید
🏴▪️🏴▪️🏴▪️🏴▪️🏴 🏴 ... روایت کوتاهی از ده شب ‌محرم... ⭕️دراین‌روایت نام هر شب‌محرم‌که به هر شهید اختصاص داده شده معین گردیده...⭕️ : حضرت علی اکبر(ع)💔 (ع) نخستین فردی بود که از بنی هاشم به میدان رفت. او فرزند بزرگ امام است و نزدیک ترین فرد به ایشان. چون غربت پدر را در میان خیل گرگ های خون آشام کوفه و شام می بیند، از همه یاران و افراد خاندان پیشی می گیرد و خود را در راه آرمانی فدا می کند. او گام به میدان می نهد تا حجت را تمام کند و شوق رسیدن به فیض شهادت را در دل یاران حسین(ع) قوت بخشد. علی اکبر(ع) الگوی سبقت گرفتن در شهادت است. ... ۹۹ 🏴🏴 🏴🏴🏴🏴
هدایت شده از مجید
به هر زخم تنت تصویر لبخند خدا دیدم خدا از من تو را می خواست من چشم از تو پوشیدم چو دیدم وقت بی آبی عقیق از تشنگی کاهد لبان تشنه ات را گه مکیدم، گاه بوسیدم به خود گفتم که شاید چشم خود را بازبگشایی به روی شسته از خونت، ز اشکم آب پاشیدم نیازی نیست دیگر سر ببرند از تنم بابا که با جان دادنت صد بار مرگ خویش را دیدم تنم در خیمه بود و مرغ روحم با تو در میدان تو دور مرگ گردیدی و من دور تو گردیدم زبان سرخ خود را تا نهادی در دهان من سراپا شعله سبزی شدم، بر خویش پیچیدم تو جان کندی و دست و پا زدی و من نگه کردم ز هر زخمت هزاران ناله نشنیده بشنیدم تو آب از من طلب کردی و آبم کردی از خجلت چو شمع سوخته، هم سوختم، هم اشک باریدم تو را با فرق بشکسته، روی خونین و لب عطشان چو معبودم پسندید این چنین من هم پسندیدم اگر "میثم" ز سوز خویش دل ها را زدی آتش من اول از شرار دل، به آهت شعله بخشیدم . 🔸شاعر: استاد_غلامرضا_سازگار ۹۹ 🏴🏴 🏴🏴🏴🏴
هدایت شده از مجید
🖤یاعلی اکبرمددی اقا...🖤 بر کینه های کهنه ز حیدر اضافه شد به بغض ها ز فاتح خیبر اضافه شد تا گفت علی منم نوه ی مرتضی علی دیدم که چله چله به لشکر اضافه شد ۹۹ 🏴🏴 🏴🏴🏴🏴
هدایت شده از مجید
4_506050179439265036.mp3
2.73M
روضه حضرت علی اکبر علیه السلام فخر الذاکرین سید جواد ذاکر ره بسیار سوزناک ۹۹ 🏴🏴 🏴🏴🏴🏴
هدایت شده از مجید
💚هستی و جوانی ام نذر علی اکبرش 💚 چند قدم در پیش چشمان پدر ره برو آهسته ای جان پدر تا ببینم قد و بالای تو را ای دوای درد و درمان پدر ۹۹ 🏴🏴 🏴🏴🏴🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حاجی خدا بیامرز میگفت : تاحالا دیدین وقتی انگشتتونو میذارین کف دست نوزاد چه جوری محکم انگشتتونو می گیره؟ الهی شش ماهه ی اباعبدالله (ع) همونجوری دستتونو بگیره.... 🌹 مرحوم آیت الحق آیت الله حق شناس در عالم رؤیا امام حسین علیه السلام را دیده بود. امام حسین علیه السلام به ایشان فرموده بودند : "حق شناس چرا به علی اصغر ما متوسل نمی شوی؟ مگه شما علی اصغر ندارید؟ آقای حق شناس هم در خواب عرض کرده بود که آقا صبر کنید روضه خوان صدا کنم. امام (ع) فرمودند نمیخواد به روضه خوان بگی، خودت روضه علی اصغر را بخوان." یکی از ویژگیهای آیت الله حق شناس که بسیاری از شاگردان و علاقه مندان او از آن آگاه بودند، مراتب ارادت وی به حضرت علی اصغر(ع) و استمداد از روضه ایشان است. ایشان برای برآورده حاجات توسل به این شیرخوار بزرگوار روضه ایشان را توصیه می فرمودند. لازم نیست که خیلی مفصل روضه خوانی شود. همین که با توجه به این باب الحوائج ششماهه بگویید: السلام علیک یا علی الاصغر السلام علیک و رحمة الله و برکاته یا اَلسلام علیک یا علی بن الحسین الاصغر علیه ‏السلام ، بِاَبی اَنْتَ و اُمّی و نفسی ... ۹۹ 🏴🏴 🏴🏴🏴🏴
🔴کاغذهای برات از آتش برای اموات! ✅آقای حاج شیخ اسماعیل جاپلقی گفت: جوانی به عتبات رفته و شش ماه در آن جا بود. 🔆در ابتدای ورود، شبی در خواب دید در وادی السلام نجف است و کاغذهایی از آسمان می‌ریزد و مردگان جمع می‌کنند؛ ولی یک نفر ایستاده و هیچ اعتنایی به آن‌ها نمی‌کند!! 💠جوان گفت: نزدیک رفته، پرسیدم: این کاغذها چیست؟ جواب داد: دعای مسلمانان دنیا که می‌گویند: اللهم اغفر للمؤمنین والمؤمنات، به این صورت برای مردگان می‌آید؛ 🌀این کاغذها، برات آزادی از آتش جهنم است. ❇️پرسیدم: چرا شما استفاده نمی‌کنید؟ ♦️ گفت: من پسری دارم که‌ شب‌های جمعه یک کاسه آب برای من می‌فرستد، این کاغذها را برای کسانی که کسی را ندارند، می‌گذارم. 🔰 پرسیدم: اسم پسرت چیست؟ گفت: حسین و در نزدیکی صحن، بساط خرازی پهن می‌کند. 🔷 صبح که از خواب بیدار شدم، به نشانی ای که گفته بود رفتم و آن جوان را دیدم. گفتم: شما پدر دارید؟ جواب داد: نه، مدتی است که از دنیا رفته است. 🔶 پرسیدم: برایش خیرات می‌فرستید؟ گفت: من چیزی ندارم، فقط شب‌های جمعه یک کاسه آب به نیت او می‌دهم. ♻️پس از شش ماه، دوباره همان منظره را در خواب دیدم؛ ولی این بار، آن مرد که از آن کاغذها برنمی‌داشت، برمی‌داشت. ☘ پرسیدم: شما که گفتید این کاغذها را برای افرادی می‌گذارم که کسی برایشان خیرات نمی‌کند، پس چرا حالا برمی‌داری؟ ❄️گفت: دو هفته است که آب برایم نیامده... 💥صبح که از خواب بیدار شده و از احوال آن جوان جویا شدم، گفتند: دو هفته قبل از دنیا رفته است. ۹۹ 🏴🏴 🏴🏴🏴🏴
🌑🕌💎 این موقعیت را از دست ندهید دوستان و سروران گرامی! سایت الکفیل، برای زیارت حضرت سیّدالشهدا علیه السلام و حضرت اباالفضل العباس علیه السلام از امروز تا روز عاشورا ثبت نام می کند. توصیه می شود از ثبت نام روزانه در این سایت غافل نباشید. توصیه می شود این زیارت، به نیابت از مولایمان حضرت صاحب الزمان علیه السلام انجام شود و پاداش این کار بزرگ را به هرکس که در نظر دارید، هدیه نمایید. http://alkafeel.net/zyara/ ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج» ۹۹ 🏴🏴 🏴🏴🏴🏴
8 محرّم 1 _ قحط آب در خیمه های حسینی در این روز آب در خیمه های سیّد الشهداء علیه السلام نایاب شد. (1) 📚 منابع : 1. لهوف : ص 145. و ... . ۹۹ 🏴🏴 🏴🏴🏴🏴
🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃 هر روز معرفی یکی از 30 نفر از ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین ظلم را به امام حسین علیه السلام و یاران و اهل بیتش وارد کردند👇👇 لعنت الله علیه ابحر بن کعب، ابجر بن کعب، بحر بن کعب بن عبیدالله (عبدالله) گفته اند از قبیله تیم بن ثعلبه بن عکابه بود. جنایات او: شرکت در قتل حضرت عبدالله علیه السلام فرزند امام حسن مجتبی علیه السلام آن زمانی که در روز عاشورا، اصحاب و یاران امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند و لشگر دشمن، آن حضرت را محاصره کرد، عبدالله که پسری نابالغ بود، (مورخین در مورد سن او اختلاف نظر دارند. برخی او را کودک و نابالغ و بعضی او را جوان گفته اند) از خیمه اش بیرون دوید و در میان لشگر دشمن خودش را کنار عمویش رساند. حضرت زینب سلام الله علیها که نگران او شده بود دنبالش دوید تا از رفتنش جلوگیری کند و از آن سوی امام علیه السلام هم ندا داد که خواهرم زینب! عبدالله را نگاه دار تا به میدان نیاید و هدف تیر و تیغ سپاه عمر سعد نشود. ولی حضرت زینب سلام الله علیها، نتوانست او را منصرف کند!! عبدالله گفت: به خدا قسم از عمویم حسین علیه السلام، جدا نمی شوم. همین زمان بود که بحر بن کعب با شمشیر بر امام حسین علیه السلام حمله کرد و عبدالله دستش را سپر آن حضرت نمود و گفت: ای فرزند زن ناپاک! آیا عمویم را می کشی؟ بحر شمشیرش را فرود آورد و دست آن نوجوان را قطع نمود، به طوری که به پوست آویزان ماند. عبدالله فریاد زد: یا ابتاه، یا عماه (ای پدر، ای عمو) امام حسین علیه السلام او را گرفت و به سینه اش چسباند و برایش دعا و به دشمنانش نفرین کرد. لحظاتی بعد، او به دست ملعونی دیگر بنام (حرمله) به شهادت رسید. (بعضی مقاتل، قاتل او را خود بحر بن کعب و برخی شخص دیگری گفته اند) جنایت دیگر او در روز عاشورا، بعد از شهادت سالار شهیدان (حسین بن علی علیه السلام) بود که با عده ای غارتگر به تمام لباس و اموال او هجوم بردند و این ملعون، سراویل (شلوار و جامه زیر) و لباس آن حضرت را از بدن مبارکش بیرون آورد و به سرقت برد و امام علیه السلام را برهنه کرد. در حالی که آن حضرت قبل از پوشیدن، آن لباس را پاره پاره کرده بود تا هیچ کس به آن رغبت نکند. توجه کنید به نقلی ابراهیم اشتر از کعب پرسید در روز عاشورا چه کردی؟ او گفت: مقنعه را از سر زینب سلام الله علیها کشیدم و گوشوارهایش را از گوشش گرفته و کشیدم تا آن که گوشش پاره شد. ابراهیم گفت: وای بر تو زینب سلام الله علیها بر تو چه فرمود؟ گفت: خدا دست و پاهایت را قطع کند و خدا تو را قبل از آخرت تو را به آتش دنیا بسوزاند. سرنوشت او: تمام مورخین گفته اند که بعد از این واقعه، هر دو دست بحر بن کعب، مبتلا به مرض شد، بطوری که در تابستان که گرمای هوا شدت می کرد، هر دو دست او مانند چوب خشک می شد و در زمستان که سرما زیاد می شد، از آنها آب و خون (خونابه) می ریخت تا زمانی که به هلاکت رسید. به روایتی از «نفس المهموم»، پاهای او فلج شد و از حرکت افتاد و او زمین گیر شد. گویند که «بنی السراویل»، عده ای در شام (سوریه) هستند و از آن جهت به این نام مشهورند که اجدادشان، شلوار و لباس امام حسین علیه السلام را به غارت بردند. (لعنة الله علیه) پس از دستگیری وی توسط ابراهیم فرمانده دلیر سپاه مختار وی را نزد مختار برده مختار دست و پاهایش را قطع کرد و چشمهایش را از حدقه در آورد و او را در آتش سوزاند. بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت 📚نفس‌المهموم 📚ترجمه کامل ابن اثیر 📚تاریخ طبری 📚منتهی‌الامال 📚ابصار العین 📚موسوعه الامام الحسین به نقل از: عمادالدین طبری، نفس المهموم، کامل بهائی، لهوف، ارشاد و بسیاری منابع دیگر ✨یا علی✨ ۹۹ 🏴🏴 🏴🏴🏴🏴