eitaa logo
کانال شخصی مجید مهدی‌زاده
5 دنبال‌کننده
1 عکس
0 ویدیو
5 فایل
ارتباط با دبیر کانال: @majidmhdizadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
باتوجه به ضعف شدید ایتا در ارسال پیام و آپلود عکس و فیلم، مطالب این کانال در پیام‌رسان سروش ارسال خواهد شد: https://sapp.ir/MajidMhdiZadehChnl
بسمه تعالی متن اولین نامهٔ هفتگی به پرزیدنت «دولت نقد را می‌پذیرد اما تخریب را نه. اینگونه اقدامات علیه دولت روحانی با حمایت سیستماتیک است. جای مدعی‌العموم هم در این‌ماجرا هنوز خالی است و مراجع قضایی باید به این مسئله ورودکنند.» خانم الف. مشاور امور خانواده و زنان ریاست جمهوری رئیس جمهور قانونی جمهوری اسلامی ایران آقای حسن السلام علی من اتبع الهدی أخیراً در فضای مجازی (که به گفتهٔ شما دورهٔ فیلترینگ آن تمام شده) مطالب جالب توجهی منتشر شده که نمی‌توان به راحتی از آن گذشت و به قول آقای محمد عطریانفر منافع ملی کشور دچار آسیب می‌شود! و ظاهراً آقای عباس سلیمی‌نمین هم هدف آن را ایجاد اختلاف در کشور دانسته‌است!! آقای پرزیدنت، در کتاب خاطرات شما(تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۸) صفحهٔ ۳۷۱ تا ۳۷۳ درخصوص دوران سربازی چنین آمده: «تاریخ اعزام، اوایل فروردین۱۳۵۲ بود... در این دوره نیز یکی از مشکلات من از همان ساعات اولیه، مسئله ریش بود. در روزهای اول، درگیری من با فرمانده گروهان بود. سپس با مقامات بالاتر و در نهایت با فرمانده پادگان بود ... چند روز بعد من را خواستند و از پادگان عباس‌آباد به مرکز ضد اطلاعات ارتش واقع در خیابان جمشیدیه بردند. در ضد اطلاعات، من را به اتاق سرلشکری هدایت کردند که قاعدتاً رئیس ضد اطلاعات بود. سرلشکر مزبور اول شروع به نصیحت کرد و گفت تو یک نظامی هستی و باید طبق مقررات ارتش، ریش خودت را بزنی ... وقتی دید از این راه به جایی نمی‌رسد، از راه دیگری وارد شد و گفت: اگر بتوانی ثابت کنی که چرا نباید ریش را تراشید، من برای تو مجوز ریش را از مقامات بالا می‌گیرم. ولی اگر نتوانی ثابت کنی، همینجا دستور می‌دهم ریش تو را بتراشند. پیشنهاد او را قبول کردم و شروع کردم به توضیح دادن که مبنای داشتن ریش چیست و به چه دلیل اسلام به آن توصیه کرده است... بالاخره با بیان چند مثال، نرم شد و گفت: حق با شماست و حرفهای تو را قبول دارم و من هر کاری بتوانم برای تو انجام می‌دهم و همین الان گزارشی برای فرماندهی نیروی زمینی می‌نویسم و ارسال می‌کنم. من خوشحال شدم و با او خداحافظی کردم و به پادگان برگشتم ... سرلشکر ضد اطلاعات به قول خود وفا کرد و مجوز داشتن ریش را از طریق مکاتبه با فرماندهی نیروی زمینی برای من گرفت. در یادداشت فرمانده نیروی زمینی آمده بود که ایشان چون معمّم هستند و در مواقعی می‌خواهند سخنرانی کنند، مجاز هستند ریش خود را نتراشند، ولی ریش خود را کوتاه نگه دارند. این نامه فرمانده نیروی زمینی ازطریق فرمانده پادگان عباس‌آباد حدود یک هفته بعد، به دست من رسید.» سایت انتخاب ( اردیبهشت۹۱) و سایت پایتخت ما (۶ بهمن۹۵) دراین‌خصوص نوشتند: «برخورد ضداطلاعات ارتش شاهنشاهی با جناب حسن فریدون در اوج دوران اختناق و سرکوب را مقایسه کنید با برخوردی که رژیم شاهنشاهی با سایر روحانیون مبارز داشت. این مقارنِ زمانی بود که ساواک ریش روحانیون مبارزی را که دستگیر می‌شدند، برای تحقیر آنان می‌تراشید.» آقای پرزیدنت، ظاهراً شما تنها طلبه‌ای هستید که در دوره حکومت پهلوی، موفق شده ازطریق فرمانده ضداطلاعات ارتش، از فرمانده نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی مجوز داشتن ریش بگیرد! آیا واقعاً داستان همین است؟ یعنی در دورانی که اوج اختناق و سرکوب حکومت شاهنشاهی بوده و به شدت با روحانیون مبارز برخورد می‌شده و ساواک بسیاری از روحانیون را دستگیر، زندانی، و شکنجه می‌کرد، فرمانده ضداطلاعات ارتش شاهنشاهی به یک سرباز بگوید ریشت را بتراش، و اوهم بگوید نه من نمی‌تراشم به این استدلال که من طلبه هستم و آخر هفته می‌خواهم منبر بروم! و تیمسار هم قبول کند!! به همین راحتی؟!! سازمان‌های اطلاعاتی، معمولاً چنین تسهیلات و خدماتی را برای کسانی ارائه می‌کنند که با آنها به صورت پنهانی، همکاری اطلاعاتی دارند... باتوجه به گفتهٔ خانم الف. که در ابتدای نامه آمده، «مراجع قضایی باید به این مسئله ورودکنند» و قطعاً برای پیشگیری از «آسیب رسیدن به منافع ملی کشور» صلاح در این است که رئیس جمهور قانونی که از بستن دهان منتقدان به خدا پناه برده، قبل از هرگونه اقدام مراجع اطلاعاتی و قضایی، با استفاده از ظرفیت قانونی گفتگوی زنده در صدا و سیما، در اولین فرصت با مردم صادقانه روبرو شود و این ابهام را برطرف نماید تا آنها که به دنبال «ایجاد اختلاف در کشور» هستند، به هدف خود نرسند! با احترام براساس قانون مجید مهدی‌زاده رونوشت: ریاست محترم صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران. سلام علیکم. با احترام، مستدعیست دستور فرمایید درراستای حفظ منافع ملی کشور و جلوگیری از سوءاستفادهٔ دشمنان، فرصت مناسب را برای گفتگوی زنده دراختیار رئیس جمهور قانونی کشور قراردهند تا ابهامات موجود در کتاب خاطرات خود را برطرف نماید. https://sapp.ir/MajidMhdiZadehChnl
بسمه تعالی متن دومین نامهٔ هفتگی به پرزیدنت «کفر چو منی گزاف و آسان نبود» ( رئیس جمهورمنتخب دولت یازدهم ـ سال۹۲ ـ قبل از انتخابات ) رئیس جمهور قانونی جمهوری اسلامی ایران اقای حسن روحانی السلام علی من اتبع الهدی پیرو نامهٔ‌شمارهٔ ۱۰/۶/۱ مورخهٔ ۹۷/۵/۶ در صفحهٔ ۳۷۹ و ۳۸۰ کتاب خاطرات شما درباره تداوم سخنرانی‌ها در دوران سربازی آمده: «در مسجد جامع نیشابور، حجت‌الاسلام‌والمسلمین آقای موسوی امام جماعت بود، ... به من پیشنهاد کرد که در مسجد جامع سخنرانی کنم. پیشنهاد ایشان را برای ده شب آخر ماه رمضان پذیرفتم ... آقای موسوی دست به کار شد و اعلامیه‌ای را چاپ و منتشر کرد و از همان روزهای اولیه ماه رمضان این اعلامیه در سطح شهر منتشر شد. در آن اعلامیه آمده بود: از شب نوزدهم تا شب آخر ماه مبارک رمضان، جناب سروان فریدونی در مسجد جامع سخنرانی می‌کند ... شب اول سخنرانی که به مسجد رفتم، با انبوه کثیری از جمعیت روبرو شدم که شاید بیشتر برای دیدن من آمده بودند. جالب اینکه بسیاری از مقامات اداری و حتی نظامی و انتظامی هم به مسجد آمده بودند ... پس از ماه رمضان، فضای دیگری برای من گشوده شد و با جوانان و فرهنگیان بیشتری ارتباط پیدا کردم و به جز جلسات شبهای جمعه، جلسهٔ خصوصی دیگری هم به راه افتاد که سیار بود و در خانه‌ها تشکیل می‌شد. آقای حمیدرضا ترقی [از اعضای جمعیت مؤتلفه] یکی از کسانی بود که در این جلسهٔ خصوصی شرکت می‌کرد ... کم‌کم مأمورین نسبت به این جلسهٔ خصوصی حساس شده بودند که ناچار شدیم بعد از چند ماه فعالیت، آن را تعطیل کنیم. ولی ساواک اعضای آن جلسه را زیر نظر داشت و بالاخره بعد از چند ماه، چند نفر از اعضای آن جلسه ازجمله آقای حمید ترقی را دستگیر کردند.» اقای پرزیدنت، در زمانی که رژیم پهلوی به شدت جریانهای مذهبی مخالف حکومت را سرکوب می‌کرد، چگونه جناب سروان فریدون، با خیال راحت و بدون مزاحمت ساواک و ضدّ اطلاعات ارتش، به سخنرانی علیه حکومت شاه آن هم درحضور مقامات اداری و حتی نظامی و انتظامی مشغول می‌شود؟! چگونه است که اعضای شرکت‌کننده در جلسات خصوصی توسط ساواک دستگیر می‌شوند، اما سخنران این جلسات یعنی اقای حسن روحانی، از دستگیری معاف می‌شود؟!! اقای پرزیدنت، اینجانب صواد کافی را برای درک این موضوع ندارم، بهتر است این ابهام توسط فردی که بدون داشتن مدرک فوق‌لیسانس، حدود ۲۰سال با جعل‌عنوان، خود را دکتر معرفی‌کرده و اکنون رئیس‌جمهور قانونی است، برای مردم تبیین شود. با احترام براساس قانون مجید مهدی‌زاده https://sapp.ir/MajidMhdiZadehChnl
بسمه تعالی متن سومین نامهٔ هفتگی به پرزیدنت ـ صفحهٔ۱ «در حکومت‌های غیرتوحیدی، حکّام و زمامداران، مردم را به اطاعت خودشان فرا می‌خوانند و برای این کار باید مردم را تضعیف کنند، اختلاف‌افکنی نمایند، سرمایهٔ ملی را تلف و افکار مردم را تصاحب کنند و ملت را به مسائل فرعی مشغول، و جامعه را به فساد تشویق کنند.» (بخشی از سخنرانی حسن‌روحانی(علیه‌ماعلیه) در سال ۱۳۵۶ ) رئیس جمهور قانونی جمهوری اسلامی ایران اقای حسن روحانی السلام علی من اتبع الهدی شما در کتاب خاطرات خود سعی دارید خود را یک سخنران انقلابی که مدام سخنرانی‌های تند علیه حکومت پهلوی می‌کرده، وانمود ساخته، تلاش می‌کنید تا به خواننده القاء کنید که همواره تحت تعقیب شهربانی و ساواک قرار داشته‌اید: در صفحهٔ ۳۹۰ و ۳۹۱ : «من از سال ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۶ سالی دوسه‌بار به رفسنجان می‌رفتم ... معمولاً منبرهای من در شهرستان‌ها و از جمله در رفسنجان از تعرض مأموران شهربانی و ساواک مصون نبود. گاه به سراغ بانی مجلس می‌رفتند و از ایشان تعهد می‌خواستند که نگذارد من سخنرانی تند داشته‌باشم. گاه نیز نزد من می‌آمدند و می‌گفتند که منظور شما از بیان فلان مطلب چیست و چرا اینگونه مطالب را مطرح می‌کنید؟ من به آنها پاسخ می‌دادم که سخنان من جز بیان مفاهیم دینی و اسلامی چیز دیگری نیست. با وجود این، مجالس کمتر به تعطیلی کشیده می‌شد و مزاحمت مأموران از حد تهدید و یا گرفتن تعهد از بانی‌مجالس، تجاوز نمی‌کرد.» صفحهٔ ۳۸۷ و ۳۸۸ : «در سالهای ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۷ ، عمده فعالیت من، سخنرانی‌های مذهبی، شرکت در جلسات روحانیت مبارز و دیگر جمع‌های مربوط به نهضت اسلامی و سایر فعالیت‌های مربوط به انقلاب بود. عمده سخنرانی‌ها و منبرهای من در شهر تهران به‌ویژه منطقه شرق و شمال و جنوب تهران بود ... علاوه بر تهران، در شهرستان‌های اطراف تهران مانند دماوند، کرج و گرمسار نیز برنامه سخنرانی زیاد داشتم. در سال ۱۳۵۶ در دهه سوم ماه محرم در آنجا سخنرانی داشتم. در دهه دوم محرم سال ۱۳۵۶بعد از ظهرها در مسجد جامع کرج منبر می‌رفتم.» صفحهٔ ۳۹۳ : «شخصیت‌هایی مانند آقای صدوقی و استاد مطهری و دکتر بهشتی هیچگاه در سخنرانیها، حرفهای خیلی تند و داغ نمی‌زدند، ولی در عین حال همگی با امام در تماس بودند و در طراحی و معماری ساختمان انقلاب، نقش زیادی داشتند و از ارکان انقلاب به شمار می‌رفتند.» صفحهٔ ۳۹۵ : «اصفهان یکی از شهرهایی بود که در سالهای ۱۳۵۵ و ۱۳۵۶ چند نوبت برای سخنرانی بدانجا رفتم... جمعاً سه نوبت برای سخنرانی به اصفهان سفر کردم؛ یک بار در سال ۱۳۵۵ و دو بار هم در سال ۱۳۵۶ بود.» صفحهٔ ۴۰۲ : «تلفن منزل ما در تهران کنترل می‌شد و هر از گاهی کسی زنگ می‌زد و سراغ من را می‌گرفت. به همسرم گفته بودم هرکس زنگ زد و من را خواست، بگو هنوز از اصفهان نیامده‌است و معلوم نیست چه وقت به تهران می‌آید. به هر حال پس از چند روز در نیمه شبی به منزل رفتم و تا چند روز از منزل خارج نشدم. تجربه نشان داده بود اگر بتوانیم از یک ماجرایی به سلامت عبور کنیم و چند هفته‌ای را بدون سر و صدا بگذرانیم، موضوع در ساواک بایگانی می‌شود.» اقای پرزیدنت، کدام پرونده در ساواک بعداز چندهفته بایگانی شده است؟! واقعاً ساواک اینقدر بی‌خیال و بی‌توجه بوده‌است؟! صفحهٔ ۴۰۳ : «... یکی دیگر از ماجراهای سخنرانی‌های من، مربوط به سخنرانی در مسجد جلیلی تهران می‌شود. فکر می‌کنم این برنامه در سال۱۳۵۴ بود... بعداز روز ۲۱ماه رمضان که آن روز، جمعیت فوق‌العاده بود و لحن سخنرانی من هم نسبتاً تند بود، فردای آن روز موقع ظهر که با ماشین پیکان خودم عازم مسجد بودم، وقتی از میدان امام حسین به طرف میدان فردوسی رد شدم، یکی از مسجدی‌ها را دیدم که با نگرانی دست تکان می‌دهد و من را صدا می‌زند. ماشین را فوراً به حاشیه خیابان هدایت کردم، جلو دوید و گفت: حاج آقا زود دور بزن و برو! زیرا مأموران زیادی جلوی مسجد آمده‌اند و منتظر شما هستند. ضمناً آقای مهدوی‌کنی را هم دستگیر کرده‌اند. من دور زدم و بعد یکی از دوستان را برای کسب خبر به مسجد فرستادم. او خبر آورد که تعداد زیادی از مأموران برای دستگیری اطراف مسجد ایستاده‌اند و منتظر شما هستند. من دیگر به خانه نرفتم و به منزل یکی از اقوام رفتم و از آنجا صاحبخانه با زبان سرخه‌ای به خانمم گفت که نگران و منتظر من نباشد. در این ماجرا آیت‌الله مهدوی‌کنی بعد از دستگیری به شهرستان بوکان تبعید شد.» اقای پرزیدنت، مدعی هستید که قرار بوده در سال ۱۳۵۴ دستگیرم کنند، اما همچنان به سخنرانی‌های ضد حکومتی خود در سالهای ۵۵ و ۵۶ نیز ادامه دادم بدون آنکه از سوی شهربانی و یا ساواک دستگیر شوم! ادامه دارد... https://sapp.ir/MajidMhdiZadehChnl
بسمه تعالی متن سومین نامهٔ هفتگی به پرزیدنت ـ صفحهٔ۲ ... در صفحهٔ۴۳۳ می‌گویید «پس از سخنرانی مسجد ارک در مجلس یادبود آیت‌الله سیدمصطفی‌خمینی(ره) [هشتم‌آبان۱۳۵۶] و به رغم تحت تعقیب بودن، در ماه محرم و صفر به برنامه سخنرانی و منبر ادامه دادم.» و در صفحهٔ۴۰۴ گفتید: «در نیمه دوم سال ۱۳۵۶ که ممنوع‌المنبر شده بودم، سخنرانی من در مساجد و محافل مذهبی بسیار سخت شده بود؛ گرچه گاهی با نام اسلامی و جعفری و اسامی دیگر سخنرانی می‌کردم. مثلاً شهید دکتر مفتح برای ده‌شب سخنرانی در مسجد قبا من را دعوت کرده بود و من هم قول داده بودم و مسئولان مسجد قبا نیز برنامه سخنرانی را اعلام کرده بودند، ولی مأموران کلانتری محل به استناد اینکه من ممنوع‌المنبر هستم، مانع شدند.» اگر واقعاً ساواک و شهربانی بدنبال دستگیری بودند، این بهترین فرصت بود تا بگذارند به مسجد بیایید و همانجا دستگیرتان کنند! در صفحهٔ ۴۲۲ گفته‌اید: «با اینکه ممنوع‌المنبر بودم، ولی کم‌وبیش در برخی مساجد با نامهای مختلف سخنرانی می‌کردم. ازجمله در همین مسجد ارک به‌مناسبت فوت حجت‌الإسلام‌والمسلمین حاج‌شیخ ابوالقاسم ناطق‌نوری، پدر آقای علی‌اکبر ناطق‌نوری، در مجلس یادبودش که مجلس بسیار معظمی بود، سخنرانی کردم.» اقای پرزیدنت، ادعای شما مبنی بر اینکه با اسم دیگری در آنجا سخنرانی کرده‌اید صحت ندارد؛ زیرا طبق گزارش خیلی محرمانه ساواک به‌تاریخ ۵بهمن۱۳۵۶ که در صفحهٔ۷۵۵ کتاب خاطرات حسن‌روحانی آمده، ساواک سخنران این جلسه را «دکترروحانی» ذکر می‌کند. جالب این است که اگر تعداد سخنرانی‌های ماه محرم در آذر۱۳۵۶ مندرج در صفحهٔ۴۲۳ را جمع بزنیم، می‌بینیم در آن ایام، در هر روز هشت سخنرانی می‌کردید و باز هم ادعا می‌کنید که ممنوع‌المنبر بوده‌اید؟!! در چند جای دیگر کتاب خاطرات مدعی هستید از سال۵۴ تحت تعقیب شهربانی و ساواک بودید و تا سال۵۷ بارها برای دستگیری تلاش‌کردند، اما موفق نشدند! یعنی تشکیلات عریض و طویل ساواک که بسیاری از روحانیون مبارز را دستگیر، زندانی و شکنجه می‌کرد، طی چندین سال، از دستگیری حسن‌روحانی عاجز بود؟! آن هم در شرایطی که حسن‌روحانی نه‌تنها زندگی چریکی و مخفیانه نداشت، بلکه کاملاً عادی و در خانهٔ خود که آدرس و تلفن آن را هم ساواک داشت، زندگی می‌کرد؟! اقای پرزیدنت، برای اینکه علت دستگیرنشدن‌تان را علیرغم سخنرانی‌های تند علیه حکومت شاه درک‌کنیم، باید به یک گزارش ساواک مربوط به تاریخ ۱۸مهر۵۶ مندرج در صفحهٔ۷۰۸ توجه کنیم که در آن گفته شده حاج‌قاسم دخیلی با کسب اجازهٔ قبلی از شهربانی و ساواک قم، مبادرت به دعوت از حسن‌روحانی برای ده‌شب سخنرانی در قم نموده‌است. یعنی هم شهربانی و هم ساواک قم می‌دانسته‌اند که قرار است برای سخنرانی به آنجا بروید. این مسئله در تضاد با ادعای ممنوع‌المنبر بودن است، و ادعای تحت‌تعقیب بودن هم صحت ندارد زیرا اگر تحت‌تعقیب شهربانی و ساواک بودید، این بهترین فرصت برای دستگیری بود. اقای پرزیدنت، در یک گزارش خیلی محرمانهٔ ساواک به تاریخ ۴بهمن۵۶ مندرج در صفحهٔ۷۵۴ نیز چنین آمده: «حاج فضل‌الله پهلوان که اداره‌کنندهٔ هیأت سمنانی‌های مقیم مرکز می‌باشد، اظهار می‌داشت در دههٔ دوم محرم از شیخ حسن‌روحانی دعوت بعمل آمد که به منبر برود. وی در ضمن سخنرانیش تجلیل فراوان از [امام] خمینی نمود و به کمونیستها حمله کرد. پهلوان که وضع را چنین می‌بیند، به روحانی می‌گوید که تند صحبت نکند و نام [امام] خمینی را نبرد اما روحانی می‌گوید نترس چیزی نیست. درخاتمه حاجی پهلوان اضافه نمود دستگاه به روحانی دستور داده بود که از خمینی تعریف کند.» اقای پرزیدنت، فرد مذکور می‌گوید دستگاه (حکومتی) به روحانی دستور داده بود که از امام تعریف‌کند!! چنانچه جملهٔ فوق صحت داشته‌باشد، حکایت از برخی مسائل پشت پردهٔ آن دوران می‌کند و معلوم می‌شود که چرا حسن‌روحانی علیرغم سخنرانی‌های «به‌ظاهر» تند و انقلابیش، نه دستگیر می‌شود و نه حتی یک سیلی می‌خورد! اقای پرزیدنت، شما در تاریخ حوزه بی‌نظیر هستید بطوریکه فقط تا رسائل و مکاسب خواندید و یـِهویی مجتهد شدید!! لذا با این استعداد بی‌نظیر حتماً می‌‌توانید اینهمه تناقض و ابهام را توجیه نموده، مسائل پشت پردهٔ آن دوران را برملا نمایید. دوشنبه شب در گفتگوی زنده در صدا و سیما منتظر رفع ابهام بودیم که متأسفانه از این فرصت استفاده نشد. بهتر است فرصت‌ها را از دست ندهید و هرچه زودتر صادقانه روشنگری نمایید. با احترام براساس قانون مجید مهدی‌زاده https://sapp.ir/MajidMhdiZadehChnl
1061.pdf
251.6K
فایل pdf اوّلین نامهٔ ارسال شده به دفتر ریاست جمهوری
1062.pdf
129.6K
فایل pdf دوّمین نامهٔ ارسال شده به دفتر ریاست جمهوری
1063.pdf
201.7K
فایل pdf سوّمین نامهٔ ارسال شده به دفتر ریاست جمهوری
باتوجه به ضعف شدید ایتا در ارسال پیام و آپلود عکس و فیلم، مطالب این کانال در پیام‌رسان سروش ارسال خواهد شد: https://sapp.ir/MajidMhdiZadehChnl
نرم‌افزار SHAREit بعداز اینکه حسابی بین کاربران ایرانی جا افتاد و تقریباً همگانی شد، شروع کرد به جفتک‌پرونی! و شروع کرد به انتشار کلیپ‌هایی که بعضاً فاسد و اکثراً ضدانقلابی هستند. درحال حاضر ضدحمله‌ای که ما می‌تونیم بزنیم، استفاده از اپلیکیشن قدیمی SHAREit بدون به‌روزرسانیه، چرا که کار ما رو راه می‌اندازه ولی کلیپ‌های آنچنانی نداره و امنیت اخلاقی و اعتقادی خودمون و بچه‌هامون رو به خطر نمی‌اندازه. البته راه حل اساسی اینه که نرم‌افزار جایگزین ایرانی پیدا کنیم و به اطرافیان توصیه کنیم که از اون استفاده کنند. (اگر سراغ دارید، به بنده هم معرفی بفرمائید.) برای دریافت پیامهای متنوع و کاربردی، از شما دعوت می‌شود در پیام‌رسان "سروش" عضو کانال اصلی اینجانب شوید: https://sapp.ir/MajidMhdiZadehChnl
SHAREit_2.7.18.apk
5.11M
اپلیکیشن قدیمی SHAREit بدون به‌روزرسانی https://sapp.ir/MajidMhdiZadehChnl