بسمه تعالی
متن اولین نامهٔ هفتگی به پرزیدنت
«دولت نقد را میپذیرد اما تخریب را نه. اینگونه اقدامات علیه دولت روحانی با حمایت سیستماتیک است. جای مدعیالعموم هم در اینماجرا هنوز خالی است و مراجع قضایی باید به این مسئله ورودکنند.» خانم الف. مشاور امور خانواده و زنان ریاست جمهوری
رئیس جمهور قانونی جمهوری اسلامی ایران آقای حسن #روحانی
السلام علی من اتبع الهدی
أخیراً در فضای مجازی (که به گفتهٔ شما دورهٔ فیلترینگ آن تمام شده) مطالب جالب توجهی منتشر شده که نمیتوان به راحتی از آن گذشت و به قول آقای محمد عطریانفر منافع ملی کشور دچار آسیب میشود! و ظاهراً آقای عباس سلیمینمین هم هدف آن را ایجاد اختلاف در کشور دانستهاست!!
آقای پرزیدنت، در کتاب خاطرات شما(تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۸) صفحهٔ ۳۷۱ تا ۳۷۳ درخصوص دوران سربازی چنین آمده:
«تاریخ اعزام، اوایل فروردین۱۳۵۲ بود... در این دوره نیز یکی از مشکلات من از همان ساعات اولیه، مسئله ریش بود. در روزهای اول، درگیری من با فرمانده گروهان بود. سپس با مقامات بالاتر و در نهایت با فرمانده پادگان بود ... چند روز بعد من را خواستند و از پادگان عباسآباد به مرکز ضد اطلاعات ارتش واقع در خیابان جمشیدیه بردند. در ضد اطلاعات، من را به اتاق سرلشکری هدایت کردند که قاعدتاً رئیس ضد اطلاعات بود. سرلشکر مزبور اول شروع به نصیحت کرد و گفت تو یک نظامی هستی و باید طبق مقررات ارتش، ریش خودت را بزنی ... وقتی دید از این راه به جایی نمیرسد، از راه دیگری وارد شد و گفت: اگر بتوانی ثابت کنی که چرا نباید ریش را تراشید، من برای تو مجوز ریش را از مقامات بالا میگیرم. ولی اگر نتوانی ثابت کنی، همینجا دستور میدهم ریش تو را بتراشند. پیشنهاد او را قبول کردم و شروع کردم به توضیح دادن که مبنای داشتن ریش چیست و به چه دلیل اسلام به آن توصیه کرده است... بالاخره با بیان چند مثال، نرم شد و گفت: حق با شماست و حرفهای تو را قبول دارم و من هر کاری بتوانم برای تو انجام میدهم و همین الان گزارشی برای فرماندهی نیروی زمینی مینویسم و ارسال میکنم. من خوشحال شدم و با او خداحافظی کردم و به پادگان برگشتم ... سرلشکر ضد اطلاعات به قول خود وفا کرد و مجوز داشتن ریش را از طریق مکاتبه با فرماندهی نیروی زمینی برای من گرفت. در یادداشت فرمانده نیروی زمینی آمده بود که ایشان چون معمّم هستند و در مواقعی میخواهند سخنرانی کنند، مجاز هستند ریش خود را نتراشند، ولی ریش خود را کوتاه نگه دارند. این نامه فرمانده نیروی زمینی ازطریق فرمانده پادگان عباسآباد حدود یک هفته بعد، به دست من رسید.»
سایت انتخاب ( اردیبهشت۹۱) و سایت پایتخت ما (۶ بهمن۹۵) دراینخصوص نوشتند:
«برخورد ضداطلاعات ارتش شاهنشاهی با جناب حسن فریدون در اوج دوران اختناق و سرکوب را مقایسه کنید با برخوردی که رژیم شاهنشاهی با سایر روحانیون مبارز داشت. این مقارنِ زمانی بود که ساواک ریش روحانیون مبارزی را که دستگیر میشدند، برای تحقیر آنان میتراشید.»
آقای پرزیدنت، ظاهراً شما تنها طلبهای هستید که در دوره حکومت پهلوی، موفق شده ازطریق فرمانده ضداطلاعات ارتش، از فرمانده نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی مجوز داشتن ریش بگیرد! آیا واقعاً داستان همین است؟ یعنی در دورانی که اوج اختناق و سرکوب حکومت شاهنشاهی بوده و به شدت با روحانیون مبارز برخورد میشده و ساواک بسیاری از روحانیون را دستگیر، زندانی، و شکنجه میکرد، فرمانده ضداطلاعات ارتش شاهنشاهی به یک سرباز بگوید ریشت را بتراش، و اوهم بگوید نه من نمیتراشم به این استدلال که من طلبه هستم و آخر هفته میخواهم منبر بروم! و تیمسار هم قبول کند!! به همین راحتی؟!! سازمانهای اطلاعاتی، معمولاً چنین تسهیلات و خدماتی را برای کسانی ارائه میکنند که با آنها به صورت پنهانی، همکاری اطلاعاتی دارند...
باتوجه به گفتهٔ خانم الف. که در ابتدای نامه آمده، «مراجع قضایی باید به این مسئله ورودکنند» و قطعاً برای پیشگیری از «آسیب رسیدن به منافع ملی کشور» صلاح در این است که رئیس جمهور قانونی که از بستن دهان منتقدان به خدا پناه برده، قبل از هرگونه اقدام مراجع اطلاعاتی و قضایی، با استفاده از ظرفیت قانونی گفتگوی زنده در صدا و سیما، در اولین فرصت با مردم صادقانه روبرو شود و این ابهام را برطرف نماید تا آنها که به دنبال «ایجاد اختلاف در کشور» هستند، به هدف خود نرسند!
با احترام براساس قانون
مجید مهدیزاده
رونوشت:
ریاست محترم صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران. سلام علیکم. با احترام، مستدعیست دستور فرمایید درراستای حفظ منافع ملی کشور و جلوگیری از سوءاستفادهٔ دشمنان، فرصت مناسب را برای گفتگوی زنده دراختیار رئیس جمهور قانونی کشور قراردهند تا ابهامات موجود در کتاب خاطرات خود را برطرف نماید.
https://sapp.ir/MajidMhdiZadehChnl