#سیره_شهدا 🌸🍃
او را در زندان خیلی شکنجه کردند تا اینکه به امام زمان (عج) ، متوسل شده و به زندان دیگری منتقل می شود .
او به پیروی از امام موسی کاظم (ع) ، زندان و شکنجه را برای اسلام ، به جان خرید اما سازش را نپذیرفت .
می گفت ، امام کاظم (ع) برای همه ما می تواند الگو باشد که اگر نیاز باشد باید برای اسلام چندین سال زندانی بکشد.....
حجت الاسلام
#شهیدعبدالله_میثمی
📕 امام سجاد و شهدا ، ص35
🏴 @majles_e_shohada 🏴
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
#سیره_شهدا
متروی تهران ایستگاهی دارد به نام جوانمرد قصاب !!
این جوانمرد ، همیشه با وضو بود.
می گفتند ، عبدالحسین ، چه خبر از وضع کسب و کار؟!
می گفت ، الحمدلله ، ما از خدا راضی هستیم ، او از ما راضی باشه !!
هیچکس دو کفه ترازوی عبدالحسین را مساوی ندیده بود ، سمت گوشت مشتری همیشه سنگین تر بود.
اگر مشتری مبلغ کمی گوشت می خواست ، عبدالحسین دریغ نمی کرد ، می گفت ، برای هر مقدار پول ، سنگ ترازو هست.
وقتی که می شناخت که مشتری فقیر است ، نمی گذاشت بجز سلام و احوالپرسی چیزی بگوید ، مقداری گوشت می پیچید توی کاغذ و می داد دستش ، کسی که وضع مادی خوبی نداشت یا حدس می زد که نیازمند باشد یا عائله زیادی داشت ، را دو برابر پول مشتری ، گوشت می داد.
گاهی برای این که بقیه مشتری ها متوجه نشوند ، وانمود می کرد که پول گرفته است.
گاهی هم پول را می گرفت و کنار گوشت ، توی روزنامه ، دوباره بر می گرداند به مشتری.
گاهی هم پول را میگرفت و دستش را می برد سمت دخل و دوباره همان پول را می داد دست مشتری و می گفت ، بفرما مابقی پولت.
عزت نفس مشتری نیازمند را نمی شکست !!
این جوانمرد با مرام ، چهل و سه بهار از عمرش را گذراند و در نهایت در یکی از عملیات های دفاع مقدس با ۱۲ گلوله به شهادت رسید.....
#شهیدعبدالحسین_کیانی
📕 جوانمرد قصاب
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹
🏴 @majles_e_shohada 🏴
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
#سیره_شهدا
هر شـب وسط ،ِ های های گریه هایش می زد روی شانه ام ، می گفت ،
رفیق ! دعا کن منم این طور شهید بشم ؛
وقتی از ارباً اربا شدن علی اکبر (ع) می خواند ، وقتی از گلوی بریده ی حضرت علی اصغر (ع) می گفت ، وقتی از جدا شدن دستان حضرت عباس (ع) می گفت ، وقتی از بی سر شدن امام حسین (ع) ضجه می زد و حتی از اسارت حضرت زینب (س) ....
یک شب از دستش کلافه شدم ، بهش توپیدم ! ، مسخره کردی ما رو هر شب هر شب دوست داری یه شکلی شهید بشی!
لبخندی زد و گفت ،
حاجی ، دعا کن ، فقط !!....
مدافع حرم
#شهیدمحسن_حججی
📕 سر بلند
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🏴 @majles_e_shohada 🏴
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
#سیره_شهدا
تازه از جبهه آمده بود ، یک دستش توی جیبش بود ، دیده بوسی کردیم ، عبدالله همیشه دو دستی ، دست می داد ، اما آن روز دستش را از جیب بیرون نیآورد .
همه کنجکاو شده بودیم تا راز آن دست درون جیب را بدانیم ، لذا همگی قرار گذاشته تا به زور دستش را بیرون بیاوریم ، بعد ریختیم سرش ، و با شرمندگی دیدیم که دستش مجروح و باندپیچی شده ،
عبدالله برای پرهیز از ریا و خودنمایی ، جراحتش را نشان نمی داد.....
#شهیدعبدالله_زمانپور
📕 امام سجاد و شهدا ، ص38
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹
🏴 @majles_e_shohada 🏴
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
#سیره_شهدا
سوار بليزر بوديم ، می رفتيم خط .
عراقی ها همه جا را می كوبيدند .
حسن صدای اذان را كه شنيد گفت ، نگه دار نماز بخوانيم .
گفتيم ، توپ و خمپاره می آید ، خطر دارد .
گفت ، كسی كه جبهه می آید ، نماز اول وقت را نبايد ترک کند ...
#سردارشهیدحسن_باقری
📕 آخرین روزهای زمستان
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...
🌷 @majles_e_shohada 🌷
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
🍃 #سیره_شهدا
❣️تصور نمیکردم حزب اللهی ها این قدر شاد و شنگول باشند. اصلا آدم های ریشو را که میدیدم تصور میکردم دپرس و افسرده و مدام دنبال غم و غصه هستند.
❣️محمدحسین یک میز تنیس گذاشته بود توی خانه دانشجویی اش وارد که میشدیم بعد از نماز اول وقت، بازی و مسخره بازی شروع میشد.
❣️لذت میبردم از بودن کنارشان از شادی میترکیدی بدون ذره ای #گناه.
🌷شهیدمدافع حرم
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•....
🌷 @majles_e_shohada 🌷
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
#سیره_شهدا
تقریبا یک سال قبل یکی از #همسایه ها نون پخته بود و چندتایی هم برای ما آورده بود. گذاشتم لای سفره که #حامد عصری برگرده بخوره
حامد که اومد رفت سر سفره با اشتیاق نون رو برداشت، نشون میداد خیلی #گرسنه هستش. پرسید: مامان این ها رو #بابا خریده گفتم: نه پسرم فلان همسایه آورده. همون لحظه نون رو #گذاشت زمین. اخلاقش رو میدونستم. دلم یجوری شد که چشمش افتاده به نونا شاید دلش بخواد..
فرداش کمی #آرد و وسایل لازم رو خریدم دادم همسایه که برای #حامد نون بپزه. عصری که اومد، نونا رو دادم به حامد که بخوره. گفت: دیروز که گفتم #نمیخورم. گفتم: حامد وسایلشو #خودم خریدم دادم درست کرده. نگام کرد گفت: مامان، پول برق و آب رو کی داد
فرداش #دوباره وسایل خریدم و از همسایه خواستم ماکروفر رو بیاره خونه ی ما با هم نون بپزیم. #نان رو آماده کردیم. از همسایه خواستم فعلا ماکروفر رو نبره که حامد بیاد ببینه که خونه خودمون درست کردیم.
عصر که اومد، گفتم: حامد دیگه هیچ #بهونه ای نداری، همسایه اومد خونه ی خودمون، ماکروفرم نذاشتم ببره که ببینی همه چی #حلاله. گفت: مامان تو از کجا مطمئنی که شوهر همسایه #راضی بوده و یا از رو رودربایستی ماکروفر رو نیاورده؟! آخر سرهم نخورد.
لابد چیزی میدونست که انقدر مقاومت میکرد. خیلی به #حلال و #حرام حساس بود. خیلی مراقب بود که چیزی که میخوره از کجا اومده تا زمانی که مطمئن نمیشد #اصلا دست به غذا یا خوراکی نمی برد
به نقل از: مادر شهید
شهید_حامد_جوانی🌷
🏴 @majles_e_shohada 🏴
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
#سیره_شهدا🤍
آقا جواد به شخصیت امام خامنه ای خیلی علاقه داشت و به ایشان بسیاراعتقاد داشت و همچنین کتاب های که در مورد امام زمان (عج) بود زیاد مطالعه می کرد به کارها و فعالیت ها که در را ه خدا بود قدم بر می داشت علاقمند بود و همیشه می گفت کار باید فی سبیل الله باشد و مدام امر به معروف و نهی از منکر می کرد امر به معروف را از اول از خانواده شروع می کرد بعد هم در جامعه جواد گفت برای رضای خدا باید قدم برداریم اگر کاری انجام می دهیم رنگ و بوی خدایی داشته یکی از خصوصیات بارز جواد این بود که بسیار پایبند به ولایت بود وگردانی که جواد فرمانده اش بود همه به شخص امام خامنه ای معتقد بودند.
#شهید_جواد_علی_حسناوی
#سالگرد_شهادت
꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
🦋 @majles_e_shohada 🦋
#سیره_شهدا🦋
🍃اهل کمک کردن بود و از هیچ کار خیری دریغ نمی کرد.بعضی از کار های خیری که انجام میداد،مربوط میشد به کمک و سر کشی به نیازمندانی که خودش می شناخت و گاهی به آنها سر میزد و کمک های نقدی میکرد و اگر خانواده ای نمی توانست برای فرزندش لباسی تهیه کند
باهم دست آن بچه را می گرفتیم و او را به خریده برده و برایش خرید می کردیم.
🍃گاهی هم برای خانواده های بی بضاعت وسایل منزل تهیه می کرد و سعی می کرد تمام این کار ها را کسی متوجه نشود و به صورت ناشناس انجام میداد.حتی در انجمن های خیریه زیادی عضو بود...
✍راوی: دوست شهید
#شهید_بابک_نوری_هریس
#یادشھداباذڪرصلوات
*الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج*
꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂