هدایت شده از احسان تبریزیان
📋رهام کن که میبینم عمه جون
#سبک_زمزمه
#سبک_روضه
#روضه_حضرت_عبدالله (ع)
رهام کن که میبینم عمه جون
کشیدن عمومو به خاک و خون
میبینی که تکیه زده به اون
نیزه شکسته
میبینم عمومو که بی کَسه
ولی حیف که زورم نمیرسه
به این نیزه که راه نفسِ
عمومو بسته
هرچی صدا زدم ، بسه دیگه نزن
انگار نمیرسید ، اصلا صدای من
گودال شاهده ، که بی حیا میزد
اون با غلاف تیغ ، این با عصا میزد
..................................
داره طاقتم سر میاد عمو
که قاتل با خنجر میاد عمو
چه کاری ازم بر میاد عمو
دستم بریده
دلم میتپه توی سینهمو
تو گودال کنارت میشینمو
چیزایی که دارم میبینمو
کسی ندیده
ای وای میبینم ، شمر و بالا سرت
نیزه به پیکرت ، خنجر رو حنجرت
ای کاش که میشد ، دستم سپر بشه
تا نگذارم از این ، نزدیکتر بشه
....................................
توی گوشمه خندههای کی
روی سینته ردّ پای کی
دارم نیزههارو یکی یکی
بیرون میارم
رسیدن و با کینهی علی
تو رو میزدن بی معطّلی
میخواستم برات سپر شم ولی
توون ندارم
دیدم که پنجه توو ، موی تو میکشید
خواستم سپر بشم ، قدم نمیرسید
تو کوچه هم بابام ، هرکاری کرد نشد
دردی حریف این ، اندوه و درد نشد
شاعر: #داوود_رحیمی
🔻#کارگروه_نوحه_گوشه_عشاق_اصفهان
🆔@goosheye_oshagh
🆔 @ehsantabriziyan
📋رهام کن که میبینم عمه جون
#سبک_زمزمه
#سبک_روضه
#روضه_حضرت_عبدالله (ع)
رهام کن که میبینم عمه جون
کشیدن عمومو به خاک و خون
میبینی که تکیه زده به اون
نیزه شکسته
میبینم عمومو که بی کَسه
ولی حیف که زورم نمیرسه
به این نیزه که راه نفسِ
عمومو بسته
هرچی صدا زدم ، بسه دیگه نزن
انگار نمیرسید ، اصلا صدای من
گودال شاهده ، که بی حیا میزد
اون با غلاف تیغ ، این با عصا میزد
..................................
داره طاقتم سر میاد عمو
که قاتل با خنجر میاد عمو
چه کاری ازم بر میاد عمو
دستم بریده
دلم میتپه توی سینهمو
تو گودال کنارت میشینمو
چیزایی که دارم میبینمو
کسی ندیده
ای وای میبینم ، شمر و بالا سرت
نیزه به پیکرت ، خنجر رو حنجرت
ای کاش که میشد ، دستم سپر بشه
تا نگذارم از این ، نزدیکتر بشه
....................................
توی گوشمه خندههای کی
روی سینته ردّ پای کی
دارم نیزههارو یکی یکی
بیرون میارم
رسیدن و با کینهی علی
تو رو میزدن بی معطّلی
میخواستم برات سپر شم ولی
توون ندارم
دیدم که پنجه توو ، موی تو میکشید
خواستم سپر بشم ، قدم نمیرسید
تو کوچه هم بابام ، هرکاری کرد نشد
دردی حریف این ، اندوه و درد نشد
شاعر: #داوود_رحیمی