eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
2.2هزار دنبال‌کننده
1 عکس
0 ویدیو
54 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
دوباره آمده ام تا کنی نگاه مرا نشسته ام به در خانه ات امامِ زمان نشسته ام که کنم اعتراف بر گنهم نشسته ام که بگویم رسیده بر لب ، جان اگر چه خوب خبر داری از سیاهیِ دل نشسته ام که به دل سنگی ام کنم اذعان دلم گرفته نه از روزگار ، بلکه خودم که در برابر نفسم نمانده هیچ توان به نام حضرتتان پیش چشم این مردم برای خویش عجب باز کرده ام دکان ! فریب خورده این روزگار جز من کیست؟ که داده عشرت عالم به لحظه ای هیجان؟ طلای در کف دستم که اشک چشمم بود فروختم به اطاعت ز نفس خود ، ارزان چه شد که معصیت حق شد عادت دل من؟ چه شد حیای من و دین من ؟ چه شد ایمان؟ منی که زندگی ام با حسین شد آغاز چرا نبود به سر فکر لحظه پایان؟ عجیب خسته ام آقا ، دلم پر است از خویش که مست گشته دلم از حلاوت عصیان مرا اگر که رهایم کنی چه چاره کنم؟ مرا رها نکن ای دوست جان مادرتان مرا اگر چه خرابم ، بخر برای خودت بیا و درد مرا با دعات کن درمان سروده : (یونس)
میخوانم از شاهی که از حالم خبر دارد تا کوه غم را شاید از این سینه بر دارد ای کاش میشد قسمت و روزیِ من گردد از آن اشاراتی که با اهلِ سحر دارد در فاطمیه روضه گردی میکنم ، زیرا... مهدی به بزم روضه مادر نظر دارد شکی ندارم که می آید زیر این خیمه آری پسر بر مجلس مادر گذر دارد در فاطمیه از خدا باید فرج را خواست در روضه زهرا دعا کردن اثر دارد در فاطمیه از خدا باید فرج را خواست در روضه زهرا دعا کردن اثر دارد مادر تحمل کرد دردِ پهلوی خود را زیرا که ایمان بر قیامِ این پسر دارد والله ، زهرا تا قیامت نفرتی بی حد در سینه خود از ابوبکر و عُمَر دارد سروده
اَلا ای ماهِ زیبا رویِ بی همتا ، نمی آیی؟ الا ای یوسف گم گشته زهرا ، نمی آیی؟ بیا از پشت ابرِ غیبت ای خورشیدِ حق بیرون بگو بر من تو ای پنهان ترین پیدا ، نمی آیی؟ دوباره فاطمیه آمد ای آقا ، بیا برگرد طناب افتاده دور گردنِ مولا ، نمی آیی؟ عزا برپا نمودیم و به در چشمانمان خشکید مگر تو مجلس انسیه الحورا ، نمی آیی؟ بیا از چادر مادر ، غبار کوچه را بردار ببین بر روی چادر مانده رد پا ، نمی آیی؟ سروده :  (یونس)
. به یُمن هجر ز محصول اشک سرشارم بدون گریه شبیه درختِ بی بارم دعای ریگِ بیابان همیشه پشت من است کویر ، معترف است اینکه خوب می بارم غمِ فراق تو از جان من حساب کِشید هزار بار بمیرم اگر ، بدهکارم به غیر آه نمانده است در بساط گدا برس به دادِ دلم..،جانِ تو گرفتارم! منم که شُهره‌ی شَهرم به آبرو ریزی منم که صدرِ خبرهای کوچه_بازارم گناه ، بانیِ شرمندگیِ من شده است چه حرص ‌ها که نخوردی برای رفتارم! همیشه مشکل من را تو رفع می کردی... ببخش ؛ زحمتِ محضم ، ببخش ؛ سربارم بغل بگیر مرا..،کُلِّ خواهشم این است شبیه کودکِ لجباز ، گرمِ اصرارم به رغم این همه آلودگی، قبولم کن : قسم به حضرتِ صدّیقه ، دوستت دارم گِلِ وجود مرا وَرز داده شاه نجف منم که حاصلِ دستِ امیرِ کرّارم "علی امام من است و منم غلام علی" تمام عُمر همین باور است معیارم دلم برای حریمِ حـسـیـن لک زده است چقدر دوریِ او داده است آزارم تو را به روضه ی پیرِ امام‌ها ، برگرد همان که منبر او کرده است بیدارم نگو که شیخُ الاَئِمّه شهیدِ زهر شده... هنوز داغِ ‌لبِ تشنه‌ای‌ست با یارم ▪️ ▪️ بلند داد زد : ای قوم! جدِّ ما جان داشت که نیزه را وسط سینه اش سنان می کاشت
میخوانم از شاهی که از حالم خبر دارد تا کوه غم را شاید از این سینه بر دارد ای کاش میشد قسمت و روزیِ من گردد از آن اشاراتی که با اهلِ سحر دارد در فاطمیه روضه گردی میکنم ، زیرا... مهدی به بزم روضه مادر نظر دارد شکی ندارم که می آید زیر این خیمه آری پسر بر مجلس مادر گذر دارد در فاطمیه از خدا باید فرج را خواست در روضه زهرا دعا کردن اثر دارد مادر تحمل کرد دردِ پهلوی خود را زیرا که ایمان بر قیامِ این پسر دارد والله ، زهرا تا قیامت نفرتی بی حد در سینه خود از ابوبکر و عُمَر دارد سروده : 
  چگونه روز ها را بی تو سر کردیم مهدی جان؟ به هر‌کویی به جز کویت ، گذر کردیم ، مهدی جان ! ضرر پشت ضرر بوده ، جدایی از تو ای آقا در این بازار سودی هم اگر کردیم ، مهدی جان ببخش آقا ، اگر در طول عمر از روی نادانی تو را با هر گناهی خون جگر کردیم ، مهدی جان دعا کردیم تا روز ظهور تو رسد از راه دعا را با گناهان بی اثر کردیم ، مهدی جان قرار این بود از اهل سحر باشیم و اهل زهد چه با غفلت همه شب را سحر کردیم ، مهدی جان جوابی نیست در روز قیامت گر ز ما پرسند چگونه روز ها را بی تو سر کردیم ؟ مهدی جان سروده :  (یونس)