هدایت شده از حسین ترکان
.
#زمینه
#اسارت آل_الله #کوفه
#زبانحال_حضرت_زینب کبری سلام الله علیها
بند اول
میبینی حال و روز زینبُ
از روی نیزه ای عزیز من !
واسهی من که خانمش بودم
صدقه آورده کنیز من!
خوب نیگام کن،
من زینبم که دستام بسته است
خوب نیگام کن
سرشکسته نیستم سرم شکسته است
خوب نیگام کن
خوب نیگام کن
یه خطبه ای برای تو میخونم ، که دنیا ، بمونه!
با دست بسته پرچمُ گرفتم ، که بالا ، بمونه
حسین...عزیز دلم...
بند دوم
میبینی حال و روز زینبُ
شده همسفر با شمر بد دهن
اون حرومی هایی که تو رو زدن
حالا خواهرت رو دارن میزنن
کو اباالفضل؟!
که ببینه دُورَمَن مردای مست
کو اباالفضل؟!
معجرم داره میره ، تو کوچه دست بدست
کو اباالفضل-کو اباالفضل؟!
حتی نزدیک سرش نمی شن، از هراسِ، ابالفضل
با این حجاب فاطمی می گیرم، تقاصِ، اباالفضل
حسین...عزیز دلم...
شاعر و نغمه پرداز:
#حامدشریف
#سجادشرفخانی
👇
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت
#کوفه
#شام
#مثنوی
همینکه سایهات را بر سرم دارم، خدا را شکر
همینکه در هوای تو گرفتارم، خدا را شکر
نبینم گریهباران است چشمت، آسمان من!
مزن آتش به جان عالم و آدم، جهان من!
اگر زینب نبیند اشکهایت را که زینب نیست
اگر نشناسد آن سوز صدایت را که زینب نیست
خیالش سخت بود آری که روزی سر کنم بی تو
چگونه بودنم را بعد از این باور کنم بی تو؟..
سرت را در خیالم شانه میکردم که طوفان شد
کمی آهستهتر ای باد! گیسویش پریشان شد
بهروی نیزه چشمان تو را پردرد میبینم
در اطراف خودم تا میشود نامرد میبینم..
و من ناباورانه خیره میمانم به جایی که
شکسته حرمت قاری و شأن آیههایی که
برای قوّت قلبم ز لبهای تو نازل شد
بخوان جانم فدایت، سوز صوتت مرهم دل شد
بخوان قرآن برای کودکی که پای تو جان داد
به این قصه چگونه میشود امروز پایان داد
که هم تو باشی و هم من شبیه روزهایی که
حیاط خانۀ ما بود و آن حال و هوایی که...
#رضا_یزدانی
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها#کوفه #مجلس_ابن_زیاد
زینب به کوفه جا چو به دارالاماره کرد
بیصبر شد چنانکه به تن جامه پاره کرد
لب پر ز خنده دید به هر کس که بنگریست
کف پر خضاب دید به هر سو نظاره کرد
پوشید رخ ز موی پریشان و ز اشک و آه
گردون سیاه و خرمن مه پر ستاره کرد
ابن زیاد روی به زینب نمود و گفت:
حرفی که رخنهها به دل سنگ خاره کرد
دیری نماند تا ز غم کشتن حسین
منّت خدای را که غمم زود چاره کرد
دیدی که تیغ شحنۀ قدرم چو شد بلند
نه رحم بر جوان و نه بر شیرخواره کرد
دیدی که دل شکسته تو را پای تخت من
حاضر زمانه با دف و چنگ و نقّاره کرد
زینب چو رعد ناله ز دل برکشید و گفت:
کای بیخبر ز حق ز تو باید کناره کرد
کُشتی ز راه ظلم کسی را که از غمش
خیرالنساء به خلد برین جامه پاره کرد
کُشتی ز تیغ کینه کسی را که ذوالجلال
وصفش به آیه آیۀ قرآن شماره کرد
پس آن لعین به خشم شد و از ره غضب
بر ظالمی به کشتن زینب اشاره کرد
یکباره چاک زد به گریبان سکینه گفت:
آه و فغان که چرخ یتیمم دوباره کرد
"جودی" خموش باش که این آه آتشین
خرگاه مهر پر شرر از یک اشاره کرد
#جودی_خراسانی
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت
#کوفه
من زینب غمپرورم اُمّ حبیبه
ببین چه آمد بر سرم اُمّ حبیبه
حق داشتی نشناختی که زینبم من
شد پیر بانوی حرم اُمّ حبیبه
باور نمیکردی ببینی بی حسینم
من هم نمیشد باورم اُمّ حبیبه
این سر که بر نی میکند قرآن تلاوت
باشد سر برادرم اُمّ حبیبه
در کربلا لب تشنه او را سر بریدند
در پیش چشمان ترم اُمّ حبیبه
هجده عزیزم را به خاک و خون کشیدند
از اصغرم تا اکبرم اُمّ حبیبه
بگو به اینها صدقه بر ما حرام است
من دختر پیغمبرم اُمّ حبیبه
امروزِ زینب را نبین من روزگاری
بودم در اینجا محترم اُمّ حبیبه
پرده نشین کوفه بودم من که حالا
در کوچه ها دربه درم اُمّ حبیبه
یادت می آید موی ما را شانه میزد
پهلو شکسته مادرم اُمّ حبیبه
یادت می آید در مدینه با تو گفتم
هستی تو مثل خواهرم اُمّ حبیبه
سر بسته میگویم برایم خواهری کن
فکری برای معجرم اُمّ حبیبه
#عبدالحسین
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها_اسارت
#اسارت #نیزه #کوفه
نمیگویم ز نوک نیزه با خواهر، تکلّم کن
نگاهت پاسخ من داد، بر طفلت ترحّم کن
اگر چه غنچۀ بیآب، هرگز نشکفد امّا
درِ فردوس را بگْشا، به روی من، تبسّم کن
به چشم خارجی ما را تماشا میکند، کوفی
به نیِ قرآن بخوان و رفع این سوءتفاهم کن
اگر بهر نماز شُکر میخواهی وضو سازی
ندارم آب، با خاک سر زینب، تیمّم کن
تو قلب عالم امکانی و آگاهی از قلبم
به دریا با نگاه خود بگو، کمتر تلاطم کن
نگه با اختیار و اشکِ من بیاختیار آید
ز برجنی، نظر،ای ماهمن!امشب به انجم کن
اگر چه کاسۀ صبر مرا هم کردهای لبریز
ز بهر حفظ جان کودکت با او تکلّم کن
#علی_انسانی
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_زینب
#کوفه
سر ِ تورا به رويِ نيزه آشيان دادند
مرا به مجلس نامحرمان مكان دادند
جماعتي كه نمك خوردۀ علي بودند
به خواهرت سر ِ بازار ِ كوفه نان دادند
#سعید_خرازی
#حضرت_زینب_مدح
#کوفه
ماجرای کربلا شرحِ بلای زینب است
عصر عاشورا شروع کربلای زینب است
شرح صدرش در نمی آید به فهمِ اهل دل
صبرِ زینب آیت صبرِ خدای زینب است
رو "اَلم نَشرَح لَک صَدرَک" بخوان کاین آیه را
عشق گفتا بعد پیغمبر، ثنای زینب است
باغبان گلشن سرخ ولایت، اشک اوست
حافظ خون شهیدان گریه های زینب است
پرچم سرخی که عاشورا به خاک و خون فتاد
بر سرِ پا، باز با صبر و رضای زینب است
کوفه و روز اسیری دیدن زینب، دریغ!
چون در و دیوار کوفه، آشنای زینب است
بهر اثبات ولایت رفت باید هر کجا
ورنه کاخ ظلم و بزم میْ، چه جای زینب است؟
نیْ همین در شام و کوفه، بلکه اندر کوی عشق
هر کجا پا می گذاری، جای پای زینب است
کودکی ز آن کاروان افتاد از محمل به خاک
شب کنار بسترش، زهرا به جای زینب است
خطبه ی او افتخار ملت اسلام شد
بانگ "اَلااسلام یَعلوا" ، در ندای زینب است
پرچمش سرهای هفتاد و دو تن بر نیزه هاست
ای دریغا! در کف دشمن لوای زینب است
چون توانایی به ترک جان نبودش، سر شکست
قتلگاه کوچک محمل، منای زینب است
ای "موید"! ما کجا و مدح آن شرم آفرین؟
آل عصمت را سخن، در اعتلای زینب است
مرحوم #سید_رضا_موید
#حضرت_زینب_اسارت
#کوفه
کیست این زن، اینکه بر بالای منبر ایستاده
در میان این همه شمشیر و خنجر ایستاده
کیست این زن، اینکه با تیغ زبان آتشینش
روبهروی صاحبان سبحه و زر ایستاده
گرچه از دشمن فراوان زخم خورده داغ دیده
مثل کوهی باز هم اللهاکبر، ایستاده
گاه بالای سر سرهای بیتن گریه کرده
گاه بالای سرِ تنهای بیسر ایستاده
در کلامش خشم و آرامش تو گویی تواَمانند
آری آری آن طرف انگار حیدر ایستاده
کیست این زن، زینب کبراست یا زهرای ثانی
اینکه در این مسجد بیبام و بیدر ایستاده
زن مگو، بنتالجلال اختالوقاری آسمانی
مثل کوه محکمی پشت برادر ایستاده
با وجود آن همه زخم زبان از اهل کوفه
راستقامت عین عباس دلاور ایستاده
خم به ابرویش نیامد از ملامتهای دشمن
بر سر حکم الهی چون پیمبر ایستاده
کیست اینزن، اینکه چونسروی میانآتشودود
با وجود آن همه داغ مکرر ایستاده
شام، تاریکاست و خیلکوفیان در شب شناور
زینب اما مثل ماهی روی منبر ایستاده
زینب است این دختر حیدر که از مردان عالم
آری آری، یک سر و گردن فراتر ایستاده
پرچم شاه شهیدان تا ابد بالاست بالا
بر سر پیمان خود تا صبح محشر ایستاده
#سعید_بیابانکی
#حضرت_زینب
#کوفه
محشر نزول کرده قیامت به پا کند
فکری بحالِ مردمِ بی دست و پا کند
اصلا ًخدا نخواست که زینب بیاورد
انگار خواست صبر خودش را بنا کند
هفت آسمان به زیرِ پَرش خاک میخورد
یک لحظه با اراده اگر بال وا کند
بیرون زِ حجره اش برود بی نقاب اگر...
خورشید آسمان و زمین را رها کند
در خواب هم به فکرِ گدای مدینه است
تا سهمِ قرصِ نانِ خودش را عطا کند
مشکلگشایِ حضرتِ معصوم زینب است
کافیست در نماز شبش ، ربنّا کند
یعنی همان که قبله ی حاجاتِ عالم است
میخواست تا که خواهرش او را دعا کند
اینکه سه روز بی وجناتِ حسین شد
نزدیک بود تا نفسش را فدا کند
زینب عقیله ، عالمه ی بی معلمه ...
خونش حلال هر که جز او ادّعا کند
مبهوتِ درکِ پایه ی ایمانی اش همه
انگشت میگزند ز حیرانی اش همه
از هر چه مرد ، یک سر و گردن اگر سر است
این ماده شیرِ شیرِ خداوند ، حیدر است
تنها امام زاده ی این خانواده که...
سرچشمه ی معارفش از جای دیگر است
بهتر به نقلِ قولِ حسن ، اکتفا کنیم
تفسیر کردنش چِقَدَر حیرت آور است
مبعوث شد که گریه مسلمانمان کند...
در کسوت ِ زن است ولیکن پیمبر است
ناباورانه بود شبِ خواستگاری اش
بالا نشینِ مسندِ دربارِ باور است
با شرطِ ضمنِ عقدِ خودش ازدواج کرد
هر جا حسین رفت کنارِ برادر است
باید که از قداستِ پوشیه اش نوشت
وقتی خدا محافظِ این سطحِ معجر است
اثبات میکند خبر شام و کوفه اش
با مِلّتی ز کُفر حضورش برابر است
جانها فدای خطبه ی "یا اشبحُ الرِّجال..."
بالله قسم که درخورِ الله ُاکبر است
از نای دل نوای علی میرسد بگوش
یا للعجب صدای علی میرسد بگوش
#حبیب_نیازی
#امام_حسین
#اسارت
#کوفه #نیزه
بالا نشین نیزه اعدا حسین من
آرام جان زینب کبری حسین من
پای سر بریده ات ای سایه سرم
آید صدای گریه زهرا حسین من
دیشب تنور خولی و امروز روی نی
برگو کجاست جای تو فردا حسین من
قرآن بخوان زنیزه که این کوفیان پست
کمتر مرا کنند تماشا حسین من
مارا به بزم زاده مرجانه می برند
زینب کجا و مجلس اعدا حسین من
با دختر سه ساله ات یک دم سخن بگو
ذکر لبش ببین شده بابا حسین من
#عبدالحسین
#امام_حسین
#اسارت
#کوفه #نیزه
رفت به نیزه سر برادر زینب
بر روی محمل شکسته شد سر زینب
کاش به این نیزه دارها بسپارند
تا که نیایند در برابر زینب
بوسه زینب روی گلوی حسین است
خنجر شمر است روی حنجر زینب
روح عقیله اگر چه رفت به کوفه
ماند ته قتلگاه پیکر زینب
آه که بازار رفت عمه سادات
آه کجایی علی اکبر زینب؟
پرده نشینان اهل بیت پیمبر
حال نشستند زیر معجر زینب
عین طهارت کجا و عین نجاست؟
بزم شراب و وجود اطهر زینب!؟
فاطمه دیده تمام حادثهها را
در همه جا بوده است مادر زینب
#آرش_براری
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت #کوفه #شام
ستم ندیده کسی در جهان، مقابل زینب
نسوخت هیچ دلی در جهان، چنان دل زینب
نگشت شاد، دلش از غم زمانه، زمانی
ز آب غم بسرشتند، گوییا گِل زینب
فغان و آه از آن دم! که خصمدون به لبشط
بُرید سر ز قفای حسین، مقابل زینب
فتاده دید چو در خاک، سرو قامت اکبر
قرار و صبر و تحمّل، برون شد از دل زینب
میان لشگر اعدا به راه شام نبودی
به غیر معجر نیلی، به چهره حائل زینب
به گِرد ناقۀ او، کوفیان به عشرت و امّا
سر حسین به سِنان، پیش روی محمل زینب
نه آب بود و نه نانی، نه شمعی و نه چراغی
چو گشت کنج خرابه، مقام و منزل زینب
#جودی_خراسانی