.
#زمینه_امام_حسین
#شام_غریبان_امام_حسین
#غروب_عاشورا_زمینه
#امام_زمان_سربند
هنوزم فاطمه گریونه
اون تن زخمی و پرخونه
هر روزش شبیه عاشورا
هر شبش شام غریبونه
زمزمهی مادرت ، همینه هر صبح و شام
یا صاحب الزمان ، عَجّل لِلإنتقام
یا صاحب الزمان ، عَجّل لِلإنتقام
...........
دختر فاطمه شد تنها
وای از غروب عاشورا
ریختن تو خیمه زنها
وای از غروب عاشورا
روضهی دیوار و در ، دوباره تکرار شد
در وسط شعله ها ، عمه گرفتار شد
وای حسینم حسین
......
ذکر بچه ها تو آتیشهاس
آه أینَ عَمّیَ العَبّاس
حرمله تو خیمه های ماس
آه أینَ عَمّیَ العَبّاس
تشنگیِ خیمه رو ، دیگه فراموش کن
آب بیار لاأقل ، آتیش و خاموش کن
وای حسینم حسین
......
هیچ کسی نداره رحمی بر
این زن و بچهی آواره
همه گوشواره ها غارت
همه گوشها شده پاره
شعله آتش کجا ، دامن طفلان کجا
پای رقیه کجا ، خار مغیلان کجا
وای حسینم حسین
#عبدالحسین ✍
👇
.
#زمینه_امام_حسین
#امام_حسین_زمینه
#شب_جمعه
#امام_زمان_سربند
هنوزم فاطمه گریونه
اون تن زخمی و پرخونه
هر روزش شبیه عاشورا
هر شبش شام غریبونه
زمزمهی مادرت ، همینه هر صبح و شام
یا صاحب الزمان ، عَجّل لِلإنتقام
یا صاحب الزمان ، عَجّل لِلإنتقام
...........
شب جمعه کربلا غوغاست
تو حرم قیامتی برپاست
دل عالم و میسوزونه
وقتی روضه خون خودِ زهراست
تشنه لب کربلا ، وای بُنَیّ حسین
مرمل باالدما ، وای بُنَیّ حسین
وای حسین وای حسین
....
میدونستن که تو گودالم
میشنیدن ناله و فریادم
یه جوری زدن به پهلوت که
زخم پهلوم بره از یادم
کنار دریای آب ، تشنه جدا شد سرت
کاش نبود تین فرات ، مهریهی مادرت
وای حسین وای حسین
....
میدونست که توی گودالم
قاتلت دل من و سوزوند
وقتی دید که برنمیگردم
بی حیا تنت رو برگردوند
سرت رو برد و برام ، تنت رو تنها گذاشت
رو تنت عمدا حسین ، خنجرش و جا گذاشت
وای حسین وای حسین
#عبدالحسین ✍
.
#امام_حسین_مناجات
چقدر نام تو زیباست یا امام حسین
غم تو دلخوشیِ ماست یا امام حسین
غرض زخلقت من نوکری برای تو بود
مرا چه کار به دنیاست یا امام حسین
زکودکی پدرم یاد داد سینه بزن
بگو که جای تو اینجاست یا امامحسین
غلامی سر کوی تو عین آقایی است
خوشآن که عبد تو مولاست یا امام حسین
خدای عزَّوجل سروری عالم را
فقط برای تو میخواست یا امام حسین
تفاوت تو و شاهان روزگار این است
حکومت تو به دلهاست یا امام حسین
چقدر عاشق و دیوانه در جهان داری
در اربعین تو پیداست یا امام حسین
به حُر که راه تو را بست هم نبستی راه
که جز تو اینقدر آقاست یا امام حسین
سرآمد همه شد هر چه منتسب به تو شد
گواه، تربت اعلاست یا امام حسین
زِگوشه گوشه شش گوش تو به گوش آید
که این حرم حرم اللهست یا امام حسین
هزار سال زِاُفتادنت گذشت و هنوز...
لوای عشق تو برپاست یا امام حسین
(به روضه های حسینم بلند گریه کنید)
سفارش خودِ زهراست یا امام حسین
ز تلّ زینبیه داشت خواهرت می دید
سر لباس تو دعواست یا امامحسین
چقدر نیزه مگر خورده ای که زینب گفت
تنت (مُقَطَّعُ الاَعظا)ست یا امامحسین
رسید شمر زراه و نشست روی تنت
نگفت مادرت اینجاست یا امامحسین
#عبدالحسین
#اصحاب
پسر فاطمه تنهاست کجایید اصحاب
خون جگر حضرت زهراست کجایید اصحاب
عهد بستید که تنها نگذارید او را
اوج مظلومی آقاست کجایید اصحاب
با لب تشنه زند ناله که هل من ناصر
پاسخش نیزه اعداست کجایید اصحاب
می گرفت آنکه به دامن سرتان را ، حالا
بر روی دامن صحراست کجایید اصحاب
سرِ پیرهن و عمامه و انگشتر او
وسط معرکه دعواست کجایید اصحاب
یک نفر نیست به دادش برسد در گودال
زینب از شمر کمک خواست کجایید اصحاب
هرچه آقای شما داشت که غارت کردند
نوبت خیمه زنهاست کجایید اصحاب
سختی دیشب و امروز اگرچه بگذشت
سخت تر امشب و فرداست کجایید اصحاب
پسر فاطمه همراه عزیزانش رفت
دختر فاطمه تنهاست کجایید اصحاب
#عبدالحسین
.
#شور_امام_حسین
#امام_حسین_شور
قبله مرادمه ، خونه امیدمه
حرمت بهتر از اون چه دیدم و ندیدمه
توی بین الحرمین ، هی صدا زدم حسین
کربلا همون بهشتی که ازش شنیدمه
کربلا .... یه دفه زیارتش یه دنیا میارزه
کربلا ... به خدا که جنة اللهِ
(علی الأرضه)
معنی رستگاریِ ، هر دل بی قراریه
یه عاشورا غرق به خون دم سحر به کربلا
تو لحظه سینه زدن ، اجل بیاد سراغ من
اون موقع میتونم بگم (فُزْتُ وَ رَبّ کربلا)
ابیعبدالله
....
دین و دنیای منه ، شور و غوغای منه
توی شادی و غم اسمش روی لبهای منه
پای حرفم هستم و ، این و ثابت میکنم
اونکه آقای همه عالمه آقای منه
ای جانم ... منم اون مور ضعیف و تو سلیمانم
ای جانم ... جون من بسته به این ذکر
(حسین جانم)
تویی تو سرورم حسین ، تویی تو دلبرم حسین
الهی که سایهی تو کم نشه از سرم حسین
یه جون بهم داده خدا ، فقط برا همین آقا
باهاش هزار مرتبه قربون صدقهت برم حسین
ابیعبدالله
....
#حضرت_عباس
گره کورت اگه ، یه گره گشا میخواد
بسپُرش دست اباالفضل که رو دستش نمیاد
دیگه چی بهتر از این ، توی روضه ها ببین
اسمشو میبری عطر صاحب الزمان میاد
ای جانم .... چاره ساز هر دل خسته اباالفضله
ای جانم ... رزق ما حسینیا دست
اباالفضله
از همه با وفاتره ، از همه باصفاتره
ماه بنی هاشمه و از همه دلرباتره
شاه و گدا به محضرش ، دست دراز میکنه
ارمنیم رو کرمش حساب باز میکنه
#عبدالحسین ✍
#شب_نهم_محرم
👇
#حضرت_زینب_اسارت
#کوفه #مجلس_ابن_زیاد
زینب و کوچه و بازار ، امان از کوفه
بین جمعیت و انظار ، امان از کوفه
حجة بن الحسن آقا دمِ دروازه ببین
عمه ات گشت گرفتار ، امان از کوفه
حرمله گشته عنان گیر و نگهبان خولی
شمر هم قافله سالار ، امان از کوفه
سنگهایی که ز گودال زیاد آمده بود
خورد او از در و دیوار ، امان از کوفه
آبروریزی این شهر کم از شام نبود
کم ندید از همه آزار ، امان از کوفه
آبرو داشت در این شهر به این روز افتاد
دختر حیدر کرار ، امان از کوفه
نشنود کاش پیمبر ، صدقه میدادند
همه بر عترت اطهار ، امان از کوفه
وسط خطبه او همهمه در شهر افتاد
دید بر نیزه سرِ یار ، امان از کوفه
چه سری خونی و خاکستری و خاک آلود
وای از لحظه دیدار ، امان از کوفه
تا رسید امّ حبیبه زخجالت شد آب
هیچ عزیزی نشود خار ، امان از کوفه
زینبِ پرده نشین حبس نشین شد آخر
داد از کوفیِ بی عار ، امان از کوفه
سختی حبس به دیده نشدن میارزید
سخت تر مجلس اغیار ، امان از کوفه
وامصیبت ، (دَخَلَت زینب علی اِبنِ زیاد)
پس کجا بود علمدار ، امان از کوفه
طعنه ها بود که بر اشک دو عینش میزد
با عصا بر لب و دندان حسینش میزد
#عبدالحسین
#حضرت_زینب_اسارت
#کوفه #اسارت
#مجلس_ابن_زیاد
مزن آتش به قلبم ای ستمگر یابن مرجانه
مزن زخم زبان بر دخت حیدر یابن مرجانه
منی که سایه ام را چشم نامحرم ندیده بود
شدم هم صحبت تو ای ستمگر یابن مرجانه
همین سر را که بنهادی میان طشت ای نامرد
بود ریحانه قلب پیمبر یابن مرجانه
نوامیس خدا را کوچه و بازار گرداندی
نکرده کس چنین با قوم کافر یابن مرجانه
دلم آتش زدی ای بی حیا با طعنه های خود
نگفتی دیده ام داغ برادر یابن مرجانه
تو بنشستی کنار سفره آب و غذا اما
گرسنه،تشنه ، اولاد پیمبر یابن مرجانه
گهی کنج تنور و گه به روی نیزه ها رفته
مدارا کن مدارا کن به این سر یابن مرجانه
حسین را کشتی و دست از سر او بر نمیداری؟
به لبهایش مزن با چوب دیگر یابن مرجانه
ببین دردانه هایش را که مثل بید میلرزند
پدر را میزنی در پیش دختر یابن مرجانه!؟
چرا میخندی ای نامرد بر موی سپید او
حسینم پیر شد از داغ اکبر یابن مرجانه
رباب است این ،عروس فاطمه مهلت بده یک دم
که گیرد این سر بشکسته در بر یابن مرجانه
#عبدالحسین
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت
#کوفه
من زینب غمپرورم اُمّ حبیبه
ببین چه آمد بر سرم اُمّ حبیبه
حق داشتی نشناختی که زینبم من
شد پیر بانوی حرم اُمّ حبیبه
باور نمیکردی ببینی بی حسینم
من هم نمیشد باورم اُمّ حبیبه
این سر که بر نی میکند قرآن تلاوت
باشد سر برادرم اُمّ حبیبه
در کربلا لب تشنه او را سر بریدند
در پیش چشمان ترم اُمّ حبیبه
هجده عزیزم را به خاک و خون کشیدند
از اصغرم تا اکبرم اُمّ حبیبه
بگو به اینها صدقه بر ما حرام است
من دختر پیغمبرم اُمّ حبیبه
امروزِ زینب را نبین من روزگاری
بودم در اینجا محترم اُمّ حبیبه
پرده نشین کوفه بودم من که حالا
در کوچه ها دربه درم اُمّ حبیبه
یادت می آید موی ما را شانه میزد
پهلو شکسته مادرم اُمّ حبیبه
یادت می آید در مدینه با تو گفتم
هستی تو مثل خواهرم اُمّ حبیبه
سر بسته میگویم برایم خواهری کن
فکری برای معجرم اُمّ حبیبه
#عبدالحسین
#امام_حسین
#اسارت
#کوفه #نیزه
بالا نشین نیزه اعدا حسین من
آرام جان زینب کبری حسین من
پای سر بریده ات ای سایه سرم
آید صدای گریه زهرا حسین من
دیشب تنور خولی و امروز روی نی
برگو کجاست جای تو فردا حسین من
قرآن بخوان زنیزه که این کوفیان پست
کمتر مرا کنند تماشا حسین من
مارا به بزم زاده مرجانه می برند
زینب کجا و مجلس اعدا حسین من
با دختر سه ساله ات یک دم سخن بگو
ذکر لبش ببین شده بابا حسین من
#عبدالحسین
#امام_حسین
#اسارت
#شام
میبرندم بر سر بازار چشمت را ببند
نور چشم حیدر کرار چشمت را ببند
کربلا تا شام می گفتم که چشمت را نبند
یا اخا اما به شام تار چشمت را ببند*
شد نقاب صورت من آستین پاره ام
بی تو شد کار حرم دشوار چشمت را ببند
پایکوبی و کف و دشنام و سوت و هلهله
من کجا و این همه آزار چشمت را ببند
تاب سیلی خوردن دختر نداری روی نی
دخترت را دست من بسپار چشمت را ببند
کاری از دست سر ببریده می آید مگر
تو فقط یک کار کن یک کار چشمت را ببند
من که میدانم تو از زینب خجالت میکشی
در میان این همه انظار چشمت را ببند
چشم عباس تو را بستند با تیر جفا
تا نخورده سنگ این کفار چشمت را ببند
کوچه ها را یک به یک گشتم به همراه سرت
میروم در مجلس اغیار چشمت را ببند
من کجا و این همه نامحرمان بی حیا
من کجا و این همه خمار چشمت را ببند
رفت انگشت اشاره سمت دخترهای تو
ای برادر میکنم اصرار چشمت را ببند
خیزران تا رفت بالا قلب من آتش گرفت
تو بگو با خواهرت اینبار چشمت را ببند
#عبدالحسین
*مرحوم ذهنی در کتاب مدینه تا مدینه:
حضرت زینب فرمودند بین کوفه تا شام
سر برادرم بر نیزه چشمش باز بود و به اطفال و اهل و عیالش نگاه میکرد اما در شهر شام نگاه به سر برادرم کردم دیدم چشمهای مبارکش بسته شده یعنی دیگر طاقت ندارم این همه رقاص و شراب خوار و..... دور اهلبیتم ببینم
#امام_حسین
#اسارت
#شام
شامیان غربت مارا همه جا جار زدند
خنده بر بی کسی عترت اطهار زدند
پای راس شهدا هلهله بر پا کردند
تازیانه به اسیران گرفتار زدند
چقدر دور و بر محمل ما رقصیدند
ساز با ناله طفلان عزادار زدند
زخم شمیشر کشنده است و، دوایی دارد
بی دوا زخم زبان است که بسیار زدند
طفل را پای دویدن چو بزرگان نبود
هر که افتاد عقب از قافله ،هر بار ،زدند
شاخه گل که نکردند نثار مهمان
سنگها بر سر ما از در و دیوار زدند
خوبی سنگ همین است ، نمیسوزاند
آتش از بام به فرق من بیمار زدند
سر بابا به سلامت سر من سوخت، ولی
سر بابای مرا زودتر اینگار زدند
بی جهت نیست می افتد سر عباس از نی
عمه ام را جلوی چشم علمدار زدند
گر نبودند به کوچه بزنند فاطمه را
در عوض فاطمه ها را سر بازار زدند
یاعلی زینبت افتاد عبای تو کجاست
دخترت را بنگر در بر انظار زدند
بیشتر از همه قافله بیچاره رباب....
سر طفلش به روی نیزه چه دشوار زدند
#عبدالحسین
#امام_حسن_شهادت
#دوبیتی
یک عمر فلک خون به دل و جانت کرد
بیدادِ دو زن زار و پریشانت کرد
لعنت به زنیکه کرد مسموم تو را
لعنت به زنیکه تیر بارانت کرد
......
لعنت به کسی که تیر کین زد به تنت
شد پاره شبیه جگر تو کفنت
زینب که شنید ناله زد وای حسن
ای کاش شبانه دفن می شد بدنت
#عبدالحسین