eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
2.2هزار دنبال‌کننده
2 عکس
0 ویدیو
54 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
(س) کَرَم” ، فقیرِ سرِ سفره‌های احسانت و ابر” ، تشنه‌ی در جستجوی بارانت قیام” حاصل قَد قامَتِ الصَلوة” تو بود نشسته دین خدا” در مسیر ایمانت اطاعت از تو همان طاعت خداوند است بهشت” شاخه گلِ کوچکی ز گلدانت قنوت نیمه شبت کهکشان حاجت هاست به آسمان برود نوری از شبستانت به چادر تو ملائک دخیل می‌بندند عجیب نیست یهودی شود مسلمانت همیشه چرخِ فلک” در طواف دستاس‌ ات همیشه حور و ملک” در طواف دستانت همه فقیر و یتیم و اسیر آمده‌ایم نشسته‌ایم به امید لقمه‌ی نانت اگر حسین و حسن میوه‌ی دلت هستند نبی چو روح تو می‌گردد و علی، جانت اگرچه چادر گلدار تو در آتش سوخت دوباره لاله‌ دمیده به دشت دامانت همین شکوفه‌ی پیراهن تو شاهد ماست چنان خلیلی و آتش، شده گلستانت بهار خانه‌ی حیدر خزان نمی گردی قسم به برف سر گیسوی زمستانت به شانه‌های تو قوّت نبود و شانه زدی که زینبت نشود بیش از این پریشانت به پهلوی تو و بازو و سینه‌ات سوگند خودت شکستی و نشکسته‌است پیمانت ز بی‌هوا زدنت، طعنه می‌زند به علی که باخبر شود از روضه‌های پنهانت... علی برای تو نهج البلاغه میخواند مگر بلند شود از تو صوت قرآنت علیست آینه‌ی روی تو، `بَکَتْ وَ بَکَی” تو گریه کردی و حیدر شده‌ست گریانت دوباره پیرهنی را به دجله اندازش مگر خدای دهد باز در بیابانت حسین پیرهنی داشت، پس چرا گفتی؟ فدای پیکر غرق به خون و عریانت...
ببین ز جان بهارم خزان چه میخواهد؟ فراق لعنتی از جانمان چه میخواهد؟ مگر که شوهرت از این جهان چه میخواهد؟ به غیر ماندنت ای نیمه جان چه میخواهد؟  هنوز مانده ام این روزها چه زود گذشت خوشی و خنده ی نه سال ما چه زود گذشت بنا نداری ازین سوز تب رها بشوی برای مدتی از بسترت جدا بشوی قرار نیست که درخانه جا به جا بشوی دوباره مادر سرحال بچه ها بشوی کنار در که بیفتم چطور میمانی؟ به پات اگر که بیفتم چطور میمانی؟ نمی‌شود که مرا باز روبه راه کنی درست مثل گذشته به من نگاه کنی و کوه درد و غمم را دوباره کاه کنی حسودهای مرا خوار و روسیاه کنی به فکر ریختنم بی ستون تو چه کنم نمی‌شود که بمانی بدون تو چه کنم دو ماه و نیم غمت آتش دلم بود و دو ماه و نیم فقط گریه حاصلم بود و دو ماه و نیم در خانه قاتلم بود و دو ماه و نیم مغیره مقابلم بود و دوماه نیم مرا بین کوچه ها دیدند سلام کردم و جای جواب خندیند..