eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
1.7هزار دنبال‌کننده
1 عکس
0 ویدیو
2 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
بیا به روضه، دلت کوه طور خواهد شد بلا از اهل حسینیه دور خواهد شد مسیر بندگی و طاعت بدون حسین مسیر ظلمت و صعب العبور خواهد شد اگر که لوح دلت شد سیاه و آلوده بگو حسین، دلت غرق نور خواهد شد همینکه چای عزا دم کشید در روضه شفای درد و شراب طهور خواهد شد خوشا به حال هر آن نوکری که زندگی اش فقط هزینه ی خیر الامور خواهد شد خودِ حسین پناه تمام نوکرها میان حیرت یوم النشور خواهد شد اگر حسین بخواهد، فقیر هم باشم برات کرب و بلا جفت و جور خواهد شد حرارت غم او در دل است و این گریه گواه گرمیِ "ما فِی الصدور" خواهد شد کنار جسم حسینش عقیله با گریه اسیر خنده ی قومی شرور خواهد شد سری که از نوک نیزه میان خرجین رفت شبی روانه به سوی تنور خواهد شد بدان که شام، بلند است و منتقم بیدار سحر می آید و عصر ظهور خواهد شد
دو بیتی شب ششم محرم الحرام از زبان امام حسین علیه السلام محکم گرفتم پیکرت را تا نپاشی هرجور بود‌ آوردمت سینه به سینه ای کاش خودت می‌آمدی تا عمه‌زینب باز از مصیبت روی خاک غم نشینه شاعر احسان مظاهری
دو بیتی شب ششم محرم الحرام از زبان امام حسین علیه السلام هر گوشه ی خاک،دسته به دسته بی نظم و ترتیب،جسمت گسسته خواستم به خیمه، برگردیم اما قاسم عزیزم، پهلوت شکسته شاعر احسان مظاهری
دو بیتی شب ششم محرم الحرام از زبان امام سجاد علیه السلام لحظه‌ی وداع ای یادگار مجتبی آهسته تر رو خواهم بیایم بدرقه! اما مریضم ازهرکه‌پرسیدم‌گریست،قاسم‌ بگو که آبی‌ نمانده پشت پایت من بریزم؟ شاعر احسان مظاهری
دوبیتی شب ششم محرم الحرام از زبان امام حسین علیه السلام اندازه ی کل سپاهم نیزه خُرده اصلا نمیدانم که زنده است یا که مُرده هر جور هست او را به خیمه میرسانم آخر حسن او را به دست من سپرده شاعر احسان مظاهری
دو بیتی شب ششم محرم الحرام از زبان حضرت نجمه خاتون سلام الله علیها قاسم، عروس من نشسته در کنارم پاشو که دستش را به دستانت سپارم این آرزو ماند بر دل نجمه ، شهیدم که روز عَقدت من حنا دستت بذارم شاعر احسان مظاهری
من که چون روح امامم اینجا بی جواب است سلامم اینجا هر چه در بود به رویم بستند کوفیان هر چه بگویی هستند عشقِ کشتن به دل و جان دارند من ندانم به چه ایمان دارند کودکانش همه پر نیرنگند فکر سوغاتی بعد از جنگند سنگ در دست به فکر محک‌اند فکر خندیدن بعد از کتک‌اند شهر از مرگ نشان‌ها دارد خولی و شمر و سنان‌ها دارد کوفه تمرین علی کشتن کرد تازه این است شروعش برگرد لشکری تشنه‌ی جانت شده است اشک من نامه رسانت شده است هیچ کس منتظرت نیست نیا کوفه شهر پدرت نیست نیا نیزه‌ها بر تو ولی منتظرند نیزه‌ها از همه خون خوارترند دخترت تا که نلرزد برگرد سرت از نیزه نیافتد برگرد پسر حضرت زهرا برگرد حرف ناموس شد اینجا برگرد آتش افتاد و سرم را سوزاند فکر فردا جگرم را سوزاند آسمان روی سرم گشت خراب می‌کِشد قلبم از این فکر، عذاب چه عذابی‌ست به جانم افتاد دَخَلَتْ زینب علی ابن زیاد؟
داغ گران ای خسته دلان زسوزجان گریه کنید! چون شمع ازاین داغ گران گریه کنید! درماه محرم حسین بن علی با مهدی صاحب الزمان گریه کنید!
ماه محرم آماده شوید فصل ماتم آمد تا کرببلا قافلۀ غم آمد با ناله وفریاد بگوئید به هم ای اهل عزا ماه محرم آمد
بوی گریه مُحرم است دلا بوی گریه می آید به سوی اهل ولابوی گریه می آید طلسم گریه شکست وفغان زدل برخاست مشام جان بگشا بوی گریه می آید غمی به وسعت هفت آسمان زمین دارد زفرش تا به سما بوی گریه می آید دوباره با دل خونین صدا زند ازعرش امین وحی خدابوی گریه می آید به یاد زمزمه های حسین درعرفات ازآن محیط وفضا بوی گریه می آید شمیم غم زسرو روی باغ می ریزد زباغ آل عبا بوی گریه می آید نسیم رامگر از کربلا گذر دادند که روی بال صبا بوی گریه می آید ازآن حماسه ی جاوید تا به رستاخیز زخاک کرب وبلا بوی گریه می آید همین نه وقت سحر بوی سیب آمده است زتربت شهدا بوی گریه می آید سیاهپوش شده کعبه درعزای حسین زخاک سرخ منا بوی گریه می آید نشسته فاطمه درسوک سیدالشهدا اگرکه درهمه جا بوی گریه می آید زگاهواره ی اصغر زخیمه گاه رباب هنوز هم به خدا بوی گریه می آید زشور زمزمه ی واحسین زینب او میان زمزمه ها بوی گریه می آید زخاک غربت آن سرو بی سرافتاده همیشه درهمه جا بوی گریه می آید «وفایی» آدم وعالم گریستند همه دگرمپرس چرا بوی گریه می آید‌
شرط عشق پیش از آنی که عزادار مُحّرم باشی سعی کن درحرمش مُحرم ومحرم باشی خاک ازحُرمت شش گوشۀ اوحرمت یافت گرشوی خاک رهش قبلۀ عالم باشی منزلت نیست تو را بی مدد مهر حسین گرچه موسی شوی وعیسی مریم باشی گرچه نیکوست به اندوه وغمش ناله زدن سعی کن زینت این روضه وپرچم باشی همره زمزم اشکی که تو را بخشیدند می توان مُحرم بیت لله اعظم باشی شادی هردو جهانت به خداتأمین است گر در این ماه عزا همسفر غم باشی صاحب بزم حسین است علی و زهرا نکند غافل از این محفل ماتم باشی به همان دست وسروسینۀ مجروح قسم شرط عشق است براین زخم تو مرهم باشی خوش به حال تو«وفایی»که خداخواسته است درهمه حال عزادار مُحّرم بـاشی
صد بار اگر توبه شکـسـتم یارب خالیست اگر دوباره دستم یارب نادیده بگیــر جـان ارباب که مـن دل بر کرم حسـین بســتـم یارب