eitaa logo
مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی
253 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
579 ویدیو
297 فایل
*نه‌هرکس‌شد‌مسلمان‌می‌توان‌گفتش‌که‌سلمان‌شد‌ که‌اول‌بایدش‌سلمان‌شدو‌آنگه‌مسلمان‌شد.* «مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی» ‌درمنطقه‌مرکزی‌تهران‌دائرشده‌وباهدایت‌ خادم الشریعه شیخ محمدحسین شکروی ودیگراساتیدانجام‌وظیفه‌می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
یادگار سه امام ای عباس به حضور تو سلام ای عباس ای پیمبر به جلال تو گواه عبد صالح تو و او عبدالله هر دو در نور عبودیت غرق هر دو را تاج عبادت بر فرق تویی آن گل که خدا پرورده قدرت الله تو را پرورده دل و بازوی قوی داری تو مهر و قهر علوی داری تو ای کرامات ز کاف کرمت کعبه سنگی ز حریم حرمت حرم عشق حسینی را در بر حسین از همه کس عاشق تر آن مواسات و اخوت که نبود جز ز پیغمبر و حیدر مشهود، در حسین و تو به اکمال رسید که کس آنگونه ندید و نشنید ای سراپا همه عشق و باور هست هر دایره را یک محور به جز از دایرهء عاشورا که خدا داده سه محور او را آن سه محور که بود نور دو عین نیست جز زینب و عباس و حسین ای فروغ دل و چشم هستی دستگیر همه با بی دستی بازوانت چو جدا شد عباس دست تو دست خدا شد عباس زان خداوند مدالت بخشید جای دو دست دو بالت بخشید لطف جعفر ز کلامت مشهود حمزه از همزهء نامت مشهود روز محشر شهدا والایند بهترین مرتبه را دارایند گر چه در بحر کرم غوطه ورند باز بر رتبهء تو غبطه برند ای جمال کرم آل الله تکیه گاه حرم آل الله دُر گفتار علی در گوشت پرچم کرببلا بر دوشت همه کار تو شگفت آور بود لیک سقایی تو دیگر بود دلت از فاطمیان آگاه ست رخ تو هاشمیان را ماه ست ماه ما چهرهء نورانی داشت اثر سجده به پیشانی داشت شهد کوثر ز لبش می ریزد نور عصمت ز رخش می خیزد که نه معصوم ولی معصوم ست شب قدرست که نامعلوم ست گرنه معصوم چرا پنج امام دست بوسیده از او با اکرام؟ گر نه معصوم چرا دشمن و دوست همه را شاهدی از عصمت اوست؟ گرنه معصوم چرا رخصت یافت بهر غسل تن معصوم شتافت؟ همرهی کرد به سرّ و علنش با حسین از پی غسل حسنش گرنه معصوم، عزیز زهرا از چه فرمود شب عاشورا؟، که برافراز لوایت عباس جان من باد فدایت عباس گرنه معصوم چرا پیکر او پاره پاره بدن بی سر او، حجت عصر امام سجاد خود به تنهایی در قبر نهاد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یادگار سه امام ای عباس به حضور تو سلام ای عباس ای پیمبر به جلال تو گواه عبد صالح تو و او عبدالله هر دو در نور عبودیت غرق هر دو را تاج عبادت بر فرق تویی آن گل که خدا پرورده قدرت الله تو را پرورده دل و بازوی قوی داری تو مهر و قهر علوی داری تو ای کرامات ز کاف کرمت کعبه سنگی ز حریم حرمت حرم عشق حسینی را در بر حسین از همه کس عاشق تر آن مواسات و اخوت که نبود جز ز پیغمبر و حیدر مشهود، در حسین و تو به اکمال رسید که کس آنگونه ندید و نشنید ای سراپا همه عشق و باور هست هر دایره را یک محور به جز از دایرهء عاشورا که خدا داده سه محور او را آن سه محور که بود نور دو عین نیست جز زینب و عباس و حسین ای فروغ دل و چشم هستی دستگیر همه با بی دستی بازوانت چو جدا شد عباس دست تو دست خدا شد عباس زان خداوند مدالت بخشید جای دو دست دو بالت بخشید لطف جعفر ز کلامت مشهود حمزه از همزهء نامت مشهود روز محشر شهدا والایند بهترین مرتبه را دارایند گر چه در بحر کرم غوطه ورند باز بر رتبهء تو غبطه برند ای جمال کرم آل الله تکیه گاه حرم آل الله دُر گفتار علی در گوشت پرچم کرببلا بر دوشت همه کار تو شگفت آور بود لیک سقایی تو دیگر بود دلت از فاطمیان آگاه ست رخ تو هاشمیان را ماه ست ماه ما چهرهء نورانی داشت اثر سجده به پیشانی داشت شهد کوثر ز لبش می ریزد نور عصمت ز رخش می خیزد که نه معصوم ولی معصوم ست شب قدرست که نامعلوم ست گرنه معصوم چرا پنج امام دست بوسیده از او با اکرام؟ گر نه معصوم چرا دشمن و دوست همه را شاهدی از عصمت اوست؟ گرنه معصوم چرا رخصت یافت بهر غسل تن معصوم شتافت؟ همرهی کرد به سرّ و علنش با حسین از پی غسل حسنش گرنه معصوم، عزیز زهرا از چه فرمود شب عاشورا؟، که برافراز لوایت عباس جان من باد فدایت عباس گرنه معصوم چرا پیکر او پاره پاره بدن بی سر او، حجت عصر امام سجاد خود به تنهایی در قبر نهاد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ميلا امام حسين (عليه السلام) آمد آن عید همایون فر فرخ دستور که زمین غرق نشاط است وزمان موج سرور   همه ذرّات جهان رقص کنان چرخ زنان همه آفاق پر از ولوله و شور نُشور   کف زنان پرده نشینانِ حریم ملکوت دف زنان حور وچراغان همه جنات و قصور   واکند باد صبا زلف عروسانِ چمن چین به چین،جای به جا،موی به مو،جور به جور   عید میلاد همایون حسین بی علی است فاطمه شاد، علی شاد و محمد مسرور   همه خورشید فلک مجمره می‌گرداند پیش رویش که شها چشم بد از روی تو دور   آمد آن شاه فلک، جاه سلیمان درگاه که بود خادم او ماه و فلک؛ ماهی و مور   آنکه بر سینه و بر دوش نبی جایش بود سینه‌ای روشن از او سینه سینا در طور   آنکه موسی به طواف حرم حرمت او خلع نعلین کند تا ببرندش به حضور   زنده از یک دم عیسی دم او اسرافیل آنکه خود زنده کند عالمی از نفحه صور   در شبستان جهان مشعل پر نور خدا که بود روشن از او چهرۀ مه، چشمۀ هور   از سرآغاز ازل تا به سرانجام ابد هست جانبازی سالار شهیدان مشهور   با فداکاری شاه شهدا پیش ملک بشریت شده لبریز مباهات و غرور   تا شفق سرخ بود چهرۀ خونین حسین متجلی ‌است در آیینه اعصار و دهور   آنکه خواند سر او بر سر نی سوره کهف خوش‌تر از نغمه داوودی و آیات زیور   آفتابی که برآید ز دو مشرق شب و روز روز از اوج سنان، نیمه شب از شرق تنور   سر تسلیم نهد پیش خداوند به خاک آن سری را که گذارند به پای زر و زور   تربتش سرمۀ چشمان خدابین ملک فرش زوار درش، بال ملک گیسوی حور   اشک چشمی که فشانند به یادش،به بهشت زیور تارک حور است چو تاجی ز بلور   دشمنش کشت و ندانست که با کشتن او خویش را می‌کند آن خاک به سر،زنده به گور   پیش شاه شهدا شعر «ریاضی» بردن .چیست؟ ران ملخی هدیه ناقابل مور (عليه السلام)
ميلاد حضرت عباس (عليه السلام) (ولادتى) بند اول  شب سوم چو رسید از مه شعبان، مه عترت، مه قرآن، چه مبارک سحری بود که خورشیدِ جمال پسرِ فاطمه یکباره درخشید، ادب بین که شب چارم شعبان، پی آن ماهِ فروزنده عیان گشت ز بـرج شـرف و غیـرت و ایثار، بـه بیت علـی آن حجت دادار، مهِ ام‌ّ بنین حضرت عباس علمدار، قضا گفت که این است همان شیر  خروشانِ علی حیدر کرار،قدر گفت که این است به خیل شهدا سرور و سالار، فلک گفت بشر یا ملک است این؟ زهی از این گل رخسار که بخشید صفا چشم و دل اهل صفا را. بند دوم  هله ای فاطمۀ دوم مولا! صدف بحر تولا! گهرت باد مبارک! توئی آن نخل ولایت، که بود میوۀ نابت قمر برج هدایت، دُر دریای عنـایت، ثمرت بـاد مبارک، قمـرت بـاد مبـارک! گـلِ رخسـارِ گرامی پسرت باد مبارک! ز عـلی بـاد سلامی به بلندای تجلّای ولایت به تو و لالۀ یاس تو و ماه رخ عباس که سرمست حسین است،‌ که پا‌بست حسین است، همه هست حسین است، بگو دست حسین است، ببین در رخ نورانی او هیبت و اِجلال علی شیرخدا را.  بند سوم  الا حور و ملک! جن و بشر! خلق سماوات و زمین! جشن بگیرید که امشب علی و فاطمه و فاطمۀ ام‌بنین و حسن و شخصِ حسین‌‌بن‌علی جشن گرفتند و همه وصف ابوالفضل علمدار سرودند، همه چشم به عباس گشودند و همه حمد خداوند نمودند که در باغ ولا، دسته گلِ یاس خوش آمد پسر شیرخدا حضرت عباس خوش آمد! صلوات علی و فاطمه بر ماه جمالش، بـه جلالش، به کمالش، به خصالش، به دو ابروی هلالش، ز رسول الله و آلش بفشانید به پایش گهر مدح و ثنا را.  بند چهارم  نشنیدید که قنداقۀ آن ماه جبین در بغلِ ام‌بنین بود؟ چو خورشید که بر بام زمین بود، تو گوئی که مگر در بغل فاطمۀ بنت اسد، حیدر کرار، علی شیر خداوند مبین بود، که آن مادر فرخنده چو یک اختر تابنده که دور سر خورشید بگردد، به ادب آمد و گرداند بـه دور سر ریحانۀ زهرا قمرش را و ندا داد که ای نور دل فاطمه عباس  عزیزم به فدایت نگهش کن که بـوَد یارِ تو و سرور و سالار، تمام شهدا را.  بند پنجم  همه دیدند که قنداقۀ عباس بود بر سر دست اسدالله چو خورشید که گیرد به بغل ماه و زند بوسه بـه پیشانی و دستش، پس از آن یاد کند در شب میـلاد وی از صبح الستش که فـدای پسر فاطمه گردد سر و جان و تن و دستش، و کند یاد علمداری و سقائی و فرماندهی کل قـوایش، ادب و عشق و وفایش، شرف و صدق و صفایش، بـه زمین آمدن از عـرش خدا،‌ قـامت رعنا و رسایش،عجبا دید در آن چهره همه واقعۀ کرب و بلا را.  بند ششم  ای نبی خوی و علی صولت و زهرا صفت! آیینۀ حلم حسن و دیدۀ بیدار حسینی! تویی‌آن ماه که خود غرق در انوار حسینی، نه فقط در شب عاشور و صف کرب و بلا، کز شب میلاد گرفتار حسینی، همه جا یار حسینی پسر شیرخدائی و علمـدار حسینی، تـو ابـوفاضل و فرماندهی انصار حسینی، ز خداوند و ملایک  ز رسولان و امامان و شهیدان الهی، همه دم باد درودت، همه جا باد سلامت که رساندی به کمال از ادب و غیرت و جانبازی خود دوستی و عشق و وفا را.  بند هفتم  تو یم غیرت و ایثار و وفائی که پیمبر به تو نازد، تو به بی دَستی خود دست خدائی که علی ساقی کوثر بـه تـو نازد، تـوئی عباس که صدیقۀ اطهر به تو نازد، حسن آن حجت داور به تـو نازد، تو همان یار حسینی که حسین ابن علی در صف محشر به تو نازد،تو همان میر سپاهی که هماناعلی اکبر بـه تـو نـازد، توئی آن ساقی بی آب که حتی علی اصغر به تو نازد پسر ام‌ّ بنین استی و بیش از همه مادر به تو نازد، که تو کردی به صف کرب و بلا یاری مصباح هدا را.  بند هشتم  تو همان ماه بنی هاشم و شمع شهدائی تو به دریای عطش با جگر تشنۀ خود آب بقائی، تو کنار حرم خون خدا صاحب ایوان طلائی، تو به بی‌دستی خود از همگان عقده گشائی، تو فراتر ز تمام شهدا روز جزائی، حرمت علقمه، خود کعبۀ ارباب دعایی، تو حسینِ دگرِ فاطمه، تـو خون خدائی، بـه خدا صاحب لطف و کرم و جود و سخائی، تـو همان باب حوائج، تو همان بحر عطائی، تو امید همه عالم تو چراغ ره مائی، تو علمداری و فرماندۀ کل شهدائی، چه شود دست بگیری ز کرم" میثم" افتاده ز پا را؟  (عليه السلام)
میلاد امام حسین علیه السلام بر جهان دلبند ختم الانبیا آمد خوش آمد جان زهرا و علیّ المرتضی آمد خوش آمد چرخ دین راسیّمین مه ازپی شمس رسالت سبط دوّم خامس ال عبا آمد خوش آمد اصل عشق وعاشقی انگیزۀ شور و محبّت بحر رأفت گوهر مهر و وفا آمد خوش آمد آبروی آب زمزم اعتبار بیت اعظم با صفا آئینۀ صدق و صفا آمد خوش آمد آنکه جبریل امینش شد بدو گهواره جنبان گفته با صد افتخاری لای لا آمد خوش آمد آن حسینی که حسینٌ منّی اش فرموده احمد شیر خورده از بنان مصطفا آمد خوش آمد آن که نام نامیش را گوشوار عرش خوانند شد قماطش زینت عرش خدا آمد خوش آمد آن حسینی که نماید با غم دین آشنایی میکند بیگانگان را آشنا آمد خوش آمد آن حسینی که به بازار وفا با نقد جانش شد بصدق دل خریدار بلا آمد خوش آمد آنکه با هفتاد و دو قربانِ جانباز شریعت کربلا را میکند رشک منا آمد خوش آمد آن حسینی که براه دوست از جان دست شسته فی سبیل الله کند خود را فدا آمد خوش آمد آن حسینی که به عاشورای خون بازد بخونش افکند غوغا به دشت کربلا آمد خوش آمد آن حسینی که در آن دشت همایون عراقش با نواها افکند شور و نوا آمد خوش آمد آن حسینی که بود ذکرش شفا بر هر مریضی تربتش خاک شفا اسمش دوا آمدخوش آمد آنکه گردد زخمها درپیکرش چون گل شکوفا کربلا را میکند باغ صفا آمد خوش آمد آنکه شوید گرد از رخسار دین باخون سرخش خسرو گل پیرهن گلگون قبا آمدخوش آمد آنکه اصحابش بخون غلطیده در یک کهف خوابند قتلگاهش کهف وخود کهف الورا آمد خوش آمد «»شد «پروری» بانی بر این اشعار نغزت نوک کلک خوش نگارت برصدا آمد خوش آمد مطلع اشعار بر دل مینشیند گو دوباره بر جهان دلبند ختم الانبیا آمد خوش آمد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سرود ولادت حضرت علی بن الحسین علیه السلام مژده میلاد علی بن حسین است شب شادی تمام عالمین است آمده دنیا / عزیز زهرا حضرت سجاد گل گلشن طه (یابن زهرا یابن زهرا 2) یابن زهرا حبیبی یا بن زهرا آمده نور دو چشمان پیمبر زادۀ زهرا عزیز جان حیدر جان حسین است / نور دو عین است کرده اسیر عشق خود تمام دلها (یابن زهرا یابن زهرا 2) یابن زهرا حبیبی یا بن زهرا مرغ جان من کشیده پر زسینه گشته امشب زائر شهر مدینه یثرب چه زیباست / قبلۀ دلهاست گل حسین فاطمه گشته شکوفا (یابن زهرا یابن زهرا 2) یابن زهرا حبیبی یا بن زهرا بیا یابن الحسن نظر به ما کن شب عید است به ما عیدی عطا کن مارا دعا کن / نصیب ما کن زیارت مدینه و کرببلا را (یابن زهرا یابن زهرا 2) یابن زهرا حبیبی یا بن زهرا. علیه السلام
تبریک که ماهِ صلوات است این ماه میلادِ سفینه ی نجات است این ماه یعنی که از مقدمِ گلهای بهشت لبریز ز خیر و برکات است این ماه. محرابی https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
میلادیه حضرت اباعبدالله الحسین(ع) امشب از هر طرفی مژده رسد یار آمد روح ایمان و شرف یار وفادار آمد از سما فوج ملک سوی زمین نغمه زنان که گل سر سبد احمد مختار آمد فطرس سوخته پر تا پر و بالش روید بامید پر و بالی سوی دلدار آمد باز گردید شفا خانه ثارالهی کان شفا بخش دل و دیده بیمار آمد شب هجران بسر آمد زدم صبح وصال تا که خورشید جمالش بشب تار آمد حوریان تاج گل آورده به استقبالش که گل اندام نگاری سوی گلزار آمد انبیا صف زده از بهر تماشای رخش یوسف مصر ملاحت سوی بازار آمد ساقی میکده با صوت حسن میگوید مست شدهرکه در این میکده هوشیار آمد لشکر عشق زده خیمه به صحرای جنون کز پس پرده برون آن بت عیار آمد سربداران همه سر بر قدمش بگذارید کز سراپرده برون سرزده دلدار آمد مژده سلطان سلاطین دوعالم زجلو از قفا ساقی و سردار و سپهدار آمد قمر هاشمیان شیر دل کرببلا از علی حضرت عباس علمدار آمد آنکه بر یاری اسلام سرو دست دهد شمس رویش زپس پرده نمودار آمد زنوا خانه غم بیرون آی گل برافشان که بهار گل بی خار آمد.
میلاد امام حسین (ع) سوّم شعبان عیان شد آفتاب برج دین نور حق یعنی حسین جان امیرالمومنین از قدوم میمنت مسعود این مولود عشق رشک فردوس برین شد ساحت روی زمین دانه دانه خرمن هستی ز فیض جود اوست خانه خانه لانۀ زنبور شد پر انگبین توده توده مشک ریزد در چمن بر یاسمن شده شده سیم دارد از سمن بر یاسمین قطره قطره شبنم افشانیده براوراق گل سفره سفره نعمتش گسترده براهل یقین دسته دسته سنبل تر ریخته بر ضیمران (1) رشته رشته بید مجنون همچو زلف عنبرین نور چشم مرتضا قلب محمد را قرار مایۀ عیش و سرور و باب اندوه و انین از تجلای جمال مهر تابان امام ماه گشته منفعل خورشید شد آزرمگین گوهری را که ندیده چشم دنیا در صدف شد برون از درج زهرا نور رب العالمین در ازل جام بلا را سر کشیده این حسین از سر و جان بگذرد در محضر جان آفرین پرچم دین از قیامش تا قیامت قائم است قائم بالذات داند قیمت عشق ثمین متن آیات هدی نورصراط المستقیم بر عصات شیعیان مصداق لفظ نستعین غوث امّت کهف عاصی ملجا گم گشتگان داور اقلیم ایمان حکمران ملک دین رونق دین محمد ثار ثارالله شد تا نبودی آن چنان هرگز نمی شد این چنین با هوای بادۀ بزم محبت عاقبت تشنه لب مقتول گشته در لب ماء مبین قطره ای از خون او افتاد در دشت ختن عنبرآسا شد سواد نافۀ آهوی چین گر علی بخشید بر مسکین نگین اما حسین ازکرم بر ساربان هم دست بخشید هم نگین از سر نیزه ندایش آنچنان پیچیده شد تا دم محشر در امواج فضا دارد طنین نیشکر میریزد از کلک «کلامی» در سخن تا شود نقل مجالس این کلام دلنشین تخم معنی کاشتم خرمن نمودم ازادب حاصلم محصول گشته «ناجیان» شد خوشه چین ـــــــــــــــــــ (1)ضیمران . [ ض َ م ُ / ض َ م َ ] (ع اِ) ضومران . ضومیران . (ابن البیطار). ضمیران . ریحان دشتی . نوعی از ریحان . نوعی است از ریحان دشتی.