eitaa logo
مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی
254 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
579 ویدیو
296 فایل
*نه‌هرکس‌شد‌مسلمان‌می‌توان‌گفتش‌که‌سلمان‌شد‌ که‌اول‌بایدش‌سلمان‌شدو‌آنگه‌مسلمان‌شد.* «مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی» ‌درمنطقه‌مرکزی‌تهران‌دائرشده‌وباهدایت‌ خادم الشریعه شیخ محمدحسین شکروی ودیگراساتیدانجام‌وظیفه‌می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مدح و میلادیه حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله و سلم حاج داود بیدق داری ( داور ) جلوه گر شد نور ایمان از جمال محمد اهل عالم مانده حیران از جلال محمد یا محمد یا محمد یا محمد یا رسول شد هویدا در جمالش جلوه های یزدانی آسمان مکه گشته از نگاهش نورانی مژده بادا رهبر آمد با کلام قرآنی صلوات آید ز هر جا بر کمال محمد یا محمد یا محمد یا محمد یا رسول هم محیط شهر مکه بر محمد مُهیاست در سما هم نام احمد زیب عرش معلاست گر چه خاک مکه امشب بر محمد مصلاست لیک با عرش خدا هست اتصال محمد یا محمد یا محمد یا محمد یا رسول جشن میلاد اولدی بر پا عالمینه مبارک هم علی اول پادشاه نشأتینه مبارک مجتبایه زینبینه هم حسینه مبارک رحمت حقدن بو گونده گولدی آل محمد یا محمد یا محمد یا محمد یا رسول.
یا مهدی دلم ازغصه پرخون شد چرا دلبرنمی آید زدریای محبت ها برون گوهر نمی آید چنان می سوزد ای ساقی دلم ازآتش هجران نمیدانم چه میخواهد زمن دلبر نمی آید تماشای جمال او شب قدرمن است اما بامیدش سحرکردم شبی دیگر نمی آید جمال بی مثال او چوخورشید جهان افروز کندروشن دل عالم نکو منظر نمی آید نگارنازنین من نشان ازبی نشان دارد که یعنی شام تارم را مه انور نمی آید سیه گیسو کمان ابروبهاری سرو نازمن مسیحادم گل نرگس همایون فرنمی آید بیاد وصل او هرشب سرود غصه میخوانم چه سازم این شب هجران خدایا سر نمی آید بهارعمر آخرشددراین دنیای وانفسا مگردلدادگی ازمن خدایا برنمی آید سحر باد صفتا بگلبانگ فرحزایی بخوان ای بلبل شیدا مکن باور نمی آید نشاط انگیزروح افزارسد گر(مژده)ی وصلی من شیدا نمی گویم که آن سرور نمی آید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روشن،جهان زنورجمال محمّداست خرّم زچشمه های کمال محمّداست ما دست کی زنیم به دامان دیگران تادامن محمّدوآل محمّد(ص)است. https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
اکرم(ص) تا نامِ تو بردم به دلم گشت برات لازم شده بر من، بفرستم صلوات حقا برسد تا به تجلّی گهِ ذات هر آن که فرستد به جمالت صلوات. محرابی https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
میلادیه حضرت خاتم الانبیاء (ص) بحر ازلی موج زد از کلّ جوانب زان موج باوج آمده فیاض مواهب آن موج که خود جامع غیب است و شهود است هر موج از آن گشته به اسمی متناسب گه آدم و گه نوح و خلیل است سماعیل گه موسی و عسیاست چه مطلوب چه طالب نور ملکوتی شد از آن موج پدیدار روشن شد از آن نور مشارق و مغارب آمد ز پس پرده برون شاهد غیبی گنجینۀ مرات جمالِ حق و واجب میلاد محمّد بُوَد و خواجه لولاک مجموعۀ انوار معانی و مناقب آمد بجهان مظهر کل از پی تبلیغ فیّاض افاضات و کمالات رواتب بالید بخود کعبه از آن موکب مسعود کامروز شده رتبه من فوق مراتب عیسی به فلک رفت به تجلیل جلالش تا عایشه بر دوش کشد بهر مناقب جبریل و سرافیل و ملایک پی تعظیم صف بسته به حسن قمرش همچو کواکب افکند حجاب از رخ و گفتند ملایک بر روی تو مشتاقیم بر مهر تو راغب در هفدهم شهر ربیع بود به بطحا شد شمس نبوت بِدَر از پردۀ غایب این بود ز ارسال رسل مقصد و منظور کاینجا برسد خانه خدائی متعاقب از بعث رسولان غرض این کنز خفی بود کاین صادر اول بود و صادق غایب درمکتب وی جمله رسولان پی دانش هر یک سخن آموخته بر حسب مراتب بشکسته از آن کنگرۀ طاق ز کسری کاین بشکند اصنام و همه فرقۀ کاذب خاموش شد آتشکدۀ فارس که دانند خاموش کند جملۀ ادیان و مذاهب ای ختم رُسُل عقل کل ای واقف اسرار بر ما برسان حجّت حق مهدی غایب.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
توصیف سید مرسل و عقل کل خاتم انبیا (ص) خلقتی کاوّل عیان از پرده ی اسرار شد عالمی از نور رویش مَطلَعُ الاَنوار شد گشت ظاهر نور خلّاق دو عالم بی حجاب عقل کل چون آشکار از پردۀ اسرار شد مصطفی ختم رُسُل سر حلقۀ اهل یقین کز وجودش ملک عالم سر بسر گلزار شد آفتابی کز ازل همره نبودش سایه ای ماه رخسارش ضیابخش شبان تار شد واقف علم لَدُنّی کاشفِ سرو عَلن صادر و مصدر به هر اوراد و هر اذکار شد کانِ حکمت بحرِ رحمت ساحلِ امن و امان آسمانِ جود و بخشش بحرِ گوهر بار شد گوهرِ دریای وحدت هادیِ راه نجات ناخدایِ کشتی دین رهبرِ احرار شد ماسوا را بس بود این فخر کز امر خدای رهسپار لیلة الاسرا شهِ ابرار شد آنشبی کز فرش عازم شد به عرش کبریا در تجلّی از جمالش گنبد دوّار شد بهر همخوانیِ احمد آن زمان در لامکان آشکار از پرده دست شد عرش و فرش و کرسی و لوح و قلم، کون و مکان ظاهر از یُمن قدومش سر بسر یکبار شد مهر و ماه و اختر و پروین و کوکب در فلک روشن از رخسار او از ثابت و سیار شد سال و ماه و هفته و لیل و نهار و هر چه هست جمله پیدا از حبیب قادر غفار شد آب و خاک باد و آتش کز ازل آمد پدید پیرو حکمش سراسر تا ابد هر چار شد جنّ و انس و وحش و طیر و نور و مار و مور از دم جانبخش احمد جمله برخوردار شد جنّت و غلمان و کوثر طوبی رضوان و حور ظاهر از نور جمال احمدِ مختار شد کائنات از خوانِ جودش ریزه خوار از جزء و کل ممکنات از فیض عامش غرق در انهار شد کاخ دینِ حق که همچون کوه باشد استوار این بنا را خاتم پیغمبران معمار شد احمد و محمود ابوالقاسم محمّد کز شرف شهریار شهر دین ایزد دادار شد جز رسول هاشمی و عترت اطهار او کی کسی آگه ز سر خالق جبّار شد در مدیح مصطفی و عترتش جز کردگار کس در این عالم نشاید لایق گفتار شد در طریق بندگی شاید بحق ملحق شود هر که چون منصور اناالحق گو فرازِ دار شد من به مکتبخانه ای هرگز نرفتم در جهان این سعادت شاملم از عترت اطهار شد ساغرم از ساقی کوثر وصی مصطفی در محیط علم و دانش اینچنین سرشار شد جای دارد گر بگوید در فلک خیل ملک دست افشان پای کوبان بهر این اشعار شد خامه در معراج مدحش خواست تا پویا شود چون براق طبع «» عاجز از رفتار شد.
tavashih_lobnani_01.mp3
1.28M
صلوا‌علیه‌وسلموا تسلیما...
مدح و میلاد حضرت رسول اکرم(ص) با صد هزاران جلوه شد از پرده بیرون ماه من تا ماه گردون را کند محو جمال خویشتن دل روشن از سیماى او جان سر خوش از صهباى او شاهى که خاک پاى او شد سرمه چشمان من کوکب بدان تابندگى گوهر بدان رخشندگى سلطان بدان بخشندگى نشنیده کس اندر، زمن‏ آمد امیر کاروان محبوب دل آرام جان دیدار یار مهربان از دل برد رنج و محن‏ ساقى کرم کن جام را تا پخته سازد خام را در هم شکن اصنام را کامد نگار بت شکن شاها ز مسکین یاد کن دلخستگان را شاد کن جان را ز غم آزاد کن تا خرمى بخشد به تن‏ مشعل ز علم افروخته اوراق ظلمت سوخته خیاط رحمت دوخته بر قامت او پیرهن‏ روشن تر از مه روى او خوشبوتر از گل موى او چون قامت دلجوى او سروى نروید در چمن‏ شب رفت و صبح آمد ز پى دوران ظلمت گشت طى‏ پروانگان شمع وى جمع‏اند در هر انجمن از مکه پیدا شد گلى در شوره زارى سنبلى‏ آمد خوش الحان بلبلى، کندآشیان زاغ و زغن‏ در یتیمى در عرب از «آمنه بنت وهب» تابد از آن در روز و شب نور خداى ذوالمنن‏ ناخوانده درس استاد شد ویرانه‏ها آباد شد کاخ کرم بنیاد شد، خار مظالم ریشه کن یکتاپرستى دین او، صلح و صفا آیین او از خامه شیرین او شد زنده آداب و سنن حق بر ضلالت چیره شد روشن فضاى تیره شد چشم کواکب خیره شد بر آن مه پرتو فکن‏ آوازه شاه عرب، پیغمبر عالى نسب‏ از روم و شامات و حلب بگذشت تا چین و ختن احمد ابوالقاسم کزو، شد دین حق با آبرو از پیشوایان برده او، گوى فصاحت در سخن خرگه به عرش افراخته،سایه به فرش انداخته کاخى ز دین پرداخته، ایمن ز آفات و فتن جبریل خواند در سما بعد از ثناى کبریا مدح رسول مصطفى، وصف نبى موتمن شاهى که جبریل امین ساید به درگاهش جبین حوران فردوس برین بگزیده در کویش وطن بردیمانى در برش، تاج رسالت بر سرش‏ برد از صفا خاک درش رونق ز فردوس عدن‏ صف بسته یکسر انبیا در پیشگاه مصطفى احمد که آمد مقتدا بر پیشوایان کهن لولاک نقش پرچمش، هستى طفیل مقدمش‏ ختم رسل کز خاتمش شد خیره چشم اهرمن صبح سعادت روى او، فردوس رضوان کوى او چون تربت خوشبوى او هرگز نبوید یاسمن ایوان کسرى، کاخ کى، لرزید ارکانش ز پى شد در شب میلاد وى دریاى رحمت موج زن فرمود حق در شأن او (ماکان) در قرآن او جان ها فداى جان او، مهرش چو روح اندر بدن نورى که از الهام وى، شد قوم وحشى رام وى آمد محمد نام وى، صورت نکو، سیرت حسن بیرون چو مغز از پوست شد، آنچه که حدّ اوست شد تا با خبر از دوست شد، شد بى خبر از خویشتن با طبع خوش خواند «رسا» میلاد شاه انبیا وصف رسول مصطفى در آستان بوالحسن.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا