eitaa logo
مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی
254 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
579 ویدیو
296 فایل
*نه‌هرکس‌شد‌مسلمان‌می‌توان‌گفتش‌که‌سلمان‌شد‌ که‌اول‌بایدش‌سلمان‌شدو‌آنگه‌مسلمان‌شد.* «مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی» ‌درمنطقه‌مرکزی‌تهران‌دائرشده‌وباهدایت‌ خادم الشریعه شیخ محمدحسین شکروی ودیگراساتیدانجام‌وظیفه‌می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
چون گل باغ حسن از خیمه گاه آمد برون از میان ابر گفتی قرص ماه آمد برون آسمان پنداشت ماهش را دگرمانند نیست چهرۀ قاسم چو دید از اشتباه آمد برون سیزده ساله جوانی همچو ماه چارده از حرم با احترام و عزّ و جاه آمد برون تا ببیند وقت رفتن روی ماهش را تمام همچوخورشیدازدرون خیمه،شاه آمدبرون زینب افسرده بهر دیدن خورشید و ماه از حرم با ناله و فریاد و آه آمد برون سوی میدان تاخت قاسم،چون صدای العطش از خیام کودکان بی پناه آمد برون از پی نوشیدن جام شهادت آن یتیم چون دُرِ خونین ز دریای سپاه آمد برون هرکه بوسید از ارادت، آستانش را «رسا» رفت آنجا با گناه و بی گناه آمد برون.
روشن،جهان زنورجمال محمّدست خرّم زچشمه های کمال محمّدست ما دست کی زنیم به دامان دیگران تادامن محمّدوآل محمّدست. https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
پرده چون ماه من از چهرهءتابنده گشود ماهرویان جهان را ز دل آرام بود حوریان گو که بریزند ز دامنها مشک قدسیان گو که بسوزند به مجمرها عود عاشقان گوکه به صد عزّت و اجلال رسید موکب خسرو خوبان که بر او باد درود سومین روز ز شعبان چو برآمد خورشید سومین شمس ولایت ز افق چهره گشود روز میلاد همایون حسین بن علی ست باد بر اهل جهان مقدم پاکش مسعود مظهر عزّت و آزادگی و مجد و وقار آیت غیرت و مردانگی و رحمت و جود میوۀ باغ رسالت مهِ گردون جلال وارث تاج ولایت شهِ اقلیم وجود صولت حیدری از چهرۀ پاکش پیدا جلوۀ احمدی از نور جمالش مشهود سینه گنجینۀ الطاف و عنایات و کرم چهره آئینۀ آیات خداوند وَدود عصمت از فاطمه آموخت شجاعت ز علی صبرو احسان زحسن حُسن خصال ازمحمود شاهکاری قلم لطف خداوند کشید که بدین خامۀ ناچیز محال ست ستود آفرین باد بر آن مرد مبارز که نرفت زیر بار ستم و بندگی و شرط و قیود آنچنان تاخت به میدان که سر ازپانشناخت بسکه مشتاق فداکاری و جانبازی بود واله از جلوۀ ربّانی او شد موسی بیخود از نغمۀ داودی او شد داود آمد آن شاه سرافرازکه در عرصهء عشق گوی آزادگی و افسرعزّت بربود پیش پیکان بلا سینه سپر ساخت ولی پیش دشمن سرِ تسلیم نیاورد فرود کیست این کوکب تابان که پی تهنیتش از طربخانۀ افلاک رسد بانگ سرود کیست این قافله‌سالار که در وادی عشق کرد با تاج شهادت به صد اجلال ورود کیست این یوسف گم‌گشته که ازپیرهنش می رسدرایحهءمشک و گل و عنبر و عود کیست این لالهءخونین که زهفتادو دوداغ به فلک می رودش زآه دل سوخته دود کیست این عاشق دلباختهء سوخته جان که ز دود دل او دیده شود اشک آلود این حسین ست که از مهر جهان آرایش محو خورشید جمالش شده ذرّات وجود این حسین ست که درپیشگه حضرت حق گاه در حال قیام ست و گهی حال قعود این حسین ست که برکنگرهءعرش زفرش می کند با پر و بال ملکوتیش صعود این حسین ست زبس تشنه دیدارخداست با لب تشنه شتابد به حریم معبود عاشقان را چو فتد دیده بر آن تربت پاک اشک اندوه وغم از دیده روانست چو رود جلوه چون کرد در آفاق تجلی حسین ظلمت کفر ز آئینه اسلام زدود همچویوسف چو قدم بر سر بازار گذاشت ماه مجلس شد و بر رونق بازار فزود نور حق را نتوان کرد ز انظار نهان که به گل چشمۀ خورشیدمحال ست اندود شام تاریک دلان شد ز فروغش روشن کاخ بیداد گران شد ز قیامش نابود چون گدا جبهه بر آن درگه شاهانه بسای که درآن بارگه افکنده شهان سر به سجود کرم و معدلتش را نبود هیچ شمار شرف و مرتبتش را نبود هیچ حدود کس به جز میوۀ توفیق از آن شاخه نچید کس به جز نکتهء توحید از آن لب نشنود نیست جز درگه او اهل ولا را مأمن نیست جز کعبهء او اهل صفا را مقصود خسروا خسته دلان را به نگاهی بنواز که بود عاشق مسکین به نگاهی خشنود نکشم دست ز عشقت که تهی دست رود هرکه در پای حریمت سر اخلاص نسود خوشه ازخرمن توفیق«رسا» چید کسی که ره دوستی آل علی را پیمود.
ای شه توس كه سرچشمهءالطاف خدایی جـان ما باد فـدایت كـه ولی‌نعمت مایی  میـوهءبـاغ رسـالت شـه اقـلیم ولایت بـحر مواج علوم و كرم و لطف و رضایی   ماضعیفیم و پنـاهنده بـدین حـصن ولایت رحمتی كن به ضعیفان كه معین‌الضّعفایی   ماگداییم وتوسلطان چه شودكزره احسان نظر لـطف و عنـایت فـكنی سـوی گـدایی   زدبه نام تـو خـدا سكّهءتسلیم و رضـا را كه توشایستهءاین سكّهءتسلیم ورضایی   گـره از كـار فـرو بستهء ما كس نگشاید تـو مـگر عقـده زدلهای پریشان بگشـایی  كوته ازدامنت ای شه منما دست "رسا" را كه تـواش ضـامن و فریادرس روز جـزایی.
مگر این گرانمایه گُل از کجاست که خاک خراسان از او باصفاست نسیمی ز بستان رحمت وزید که خرم ز انفاس قدسش فضاست مگر آفتاب ولایت دمید گه گیتی منور ز نور ولاست نظر بر سراپرده‌ء "نجمه" کن که بی‌پرده روشن جمال خداست خدا را بر این روی تابنده بین که این چهره آئینه‌ء حق‌نماست خدا داد ما را ولی‌نعمتی چه نعمت که شکر آنچه گویی بجاست گشودند بر ما، دَرِ رحمتی چه رحمت که دریای فیض و عطاست رسید ارمغانی ز خاک عرب که با دودمان عجم آشناست در آغوش خاک خراسان گلی ست که گر جان به پایش فشانی رواست به خونِ جگر آمد این گل به دست که این گل جگرگوشه‌ء مُصطفاست مشام خراسان از او مُشک‌بوست صباحِ نشابور از او جانفزاست بر اورنگ دانش رضا تکیه زد که اورنگ دانش رضا را سزاست رضا پیشوایی پسندیده‌خوست رضا رهبری عادل و پارساست روان چشمه‌های فضیلت از اوست که بحری خروشان و بی‌انتهاست شهی را که فرمان پذیرفت، شیر مسلَّم که بر جمله فرمانرواست کلامی چو دُر در نشابور سُفت که در عرش آویزه‌ای از طلاست ندای دل‌انگیزِ توحید او بشر را به‌سوی خدا رهنماست بر این آستان روی تسلیم نِه کجا امن‌تر از مقام رضاست؟ رضا آنچه خواهد پسند حق ست رضا آنچه گوید قبول قضاست فراتر ز هفت‌آسمان قدر اوست که این هشتمین حجت کبریاست اگر مستمندی از او رخ مپوش کز او حاجت مستمندان رواست اگر دردمندی از این در مَرو که باب‌المرادست و دارالشّفاست دو گوهرنگهبان این کشورند یکی هست "معصومه" دیگر "رضا"ست یکی آفتاب سپهر علوم یکی زهره‌ء آسمان حیاست زهی آستانِ امام رئوف که چون کعبه مسجود شاه و گداست منم جبهه‌سای حریم شهی که خاک درش دیده را توتیاست محبان آل علی را چه غم در این ژَرف دریا ز موجِ بلاست؟ که در کشتی دوستان علی علی ابن موسی‌الرضا ناخداست "رسا" وصف آل علی گفت و بس که جز وصف آل علی نارَساست.
چون گل باغ حسن از خیمه گاه آمد برون از میان ابر گفتی قرص ماه آمد برون آسمان پنداشت ماهش را دگرمانند نیست چهرۀ قاسم چو دید از اشتباه آمد برون سیزده ساله جوانی همچو ماه چارده از حرم با احترام و عزّ و جاه آمد برون تا ببیند وقت رفتن روی ماهش را تمام همچوخورشید ازدرون خیمه،شاه آمدبرون زینب افسرده بهر دیدن خورشید و ماه از حرم با ناله و فریاد و آه آمد برون سوی میدان تاخت قاسم،چون صدای العطش از خیام کودکان بی پناه آمد برون از پی نوشیدن جام شهادت آن یتیم چون دُرِ خونین ز دریای سپاه آمد برون هرکه بوسید از ارادت، آستانش را «رسا» رفت آنجا با گناه و بی گناه آمد برون.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روشن،جهان زنورجمال محمّداست خرّم زچشمه های کمال محمّداست ما دست کی زنیم به دامان دیگران تادامن محمّدوآل محمّد(ص)است. https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
ماه انجمن آمد آن ماه که خوانند مه انجمنش جلوه گر نور خدا از رخ پرتو فکنش آیت صولت و مردانگی و شرم و وقار روشن از چهره ی تابنده و وجه حسنش ز جوانمردی و سقائی و پرچمداری جامه ای دوخته خیاط ازل بر بدنش آنکه آثار حیا جلوه گر از هر نگهش و آنکه الفاظ ادب تعبیه در هر سخنش میوه ی باغ ولایت به سخن لب چو گشود خم فلک گشت که تا بوسه زند بر دهنش کوکب صبح جوانیش نتابیده هنوز که شد از خار اجل چاک چو گل پیرهنش آن چنان تاخت به میدان شهادت که فلک آفرین گفت بر آن بازوی لشکر شکنش همچو پروانه ی دلباخته از شوق وصال آن چنان سوخت که شد بی خبر از خویشتنش خواست دستش که رسد زود به دامان وصال شد جدا زودتر از سایر اعضا ز تنش ز ادب چهره بر آن قبله ی حاجات بنه که شود زنده مسیحا ز نسیم چمنش کوته از دامنت ای شاه مکن دست «رسا» از کرم پاک کن از چهره غبار محنش.
ولادت امام حسین (ع) جهان ز خرمی امشب بهشت روح افزاست به هر کجا که روی خیمۀ طرب برپاست . ز چهرۀ فلک امشب چو درجبین زمین نشان شادی آثار خرمی پیداست . مگر جمال خدا گشته جلوه گر کامشب سرای فاطمه غرق فروغ و نور و ضیاست . ز من مپرس جهان را دلیل شادی چیست ز من مپرس فلک را بساط بزم چراست . بهوش باش در امشب که ساکنان فلک ندا کنند که میلاد سیّدالشهداست . رسید مژدۀ رحمت که در حریم علی قدم نهاده عزیزی که مادرش زهراست . شهیکه منبع فیض است و خاندان کرم شهیکه منبع زهد و شجاعت است و سخاست.
┄━═✿♡﷽♡✿═━┄ پندیات مرحوم دکتر قاسم رسا اى دل مکن بدى که ندانم چه آورى در پیشگاه محکمه ، هنگام داورى بنشان نهال دوستى و صلح و معدلت برکن درخت ظلم و نفاق و ستمگرى آنان که جز طریق درستى نمى روند بر سر نهند تاج بزرگى وسرورى علم و کمال پایۀ جاه است و ارتقا زهد و عفاف ، مایۀ فضل است و برترى سر بارِ کس مباش، بکش بار خویش را از مور دانه کش مگر اى مرد کمترى ؟! درسى که مى دهد به تو استاد روزگار سرمشق عبرت است مپندار سرسرى گردن هزار خار زپایت در آورد خارى اگر زپاى ضعیفى در آورى رفتار رفتگان زبراى تو عبرت است کردارشان به دیده عبرت چو بنگرى سنجیده گو سخن که نسنجیده هر که گفت هرگز نمى رسد به مقام سخنورى شعرى «رسا» بساز که سودش رسد به خلق چون نیست غیر ازین غرض شعر و شاعرى.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جز سبط نبی، شهید پیروزی نیست در عشق،‌ چراغ عالم‌افروزی نیست از صبح ازل گرفته تا شام ابد چون روز حسین در جهان روزی نیست. https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این گلبن نرگس از کدامین چمن است؟ کز نور جمال، ماه هر انجمن است سر تا سر کائنات در نور و سرور از یُمن قدوم حجة بن الحسن است. https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi