#پندیات
مرد خدا که تابع شیطان نمیشود
هم کاسهٔ ستمگر و دونان نمیشود
جان میدهد بر سر عقیده و هدفش
جیره خورِ سفرهٔ لعینان نمیشود
در مسلخ عشق به یم خون میکند شنا
تسلیم گرگ به ظاهر شبان نمیشود
با نان جو شکمش را اگر که سیر کند
منت کشِ جناب سلیمان نمیشود
بر نفس یاغی اش میزند بند آهنین
یوسف صفت در بندِ اهریمنان نمیشود
ایمانِ بی عمل به پشیزی نمیخرند
بی رنج و بی تعب کسی سلمان نمیشود
با زور کجا سگی همراه تو کند شکار
زین رو به جبر که کسی مسلمان نمیشود
درد را شناسی اگر میتوان چاره نمود
ورنه بی دوا که دردی درمان نمیشود
صد زخم کهنه اگر به پیشانی ات بود
مقبول درگه حق بی ایمان نمیشود
درشرط عاشقی سرلوحه اش لیاقت است
هر گوسِفندی لایق قربان نمیشود
بخشد خدا گناهت اگر که توبه کنی
این راه پرنشیب باشد و آسان نمیشود
زیباترین عمل بود خدمت به بنده گان
اعمال خیر گم به نزد رحمان نمیشود
مردن بدانکه برگ آخر دفتر ماست
هرکس برفت ز دنیا که رجعان نمیشود
آخر (صفا ) به چنگ اجل میشوی دچار
کس غیر حق به عالم جاودان نمیشود.
#قاسم جناتیان قادیکلایی
مرحوم اسدالله صنیعیان«صابر همدانی »
دعوی بی جا، ز قُرب یار دورت می کند
این صفت بی بهره ازفیض حضورت می کند
نفس سرکش ازهمان ساعت که یابد برتو دست
غافل از یاد خداوند غفورت می کند
گرکه صیادی ز صید خانگی بگذر، که چرخ
گر همه بهرام گوری، صید گورت می کند
ز انتقام منتقم هرگز نمانی در امان
شیراگر باشی،فلک مغلوب مورت می کند
نور عرفان گر تو را گردد ضیا بخش ضمیر
روشنی بخش دل اهل شعورت می کند
گر نمی سازی دلی خرّم، مرنجان خاطری
ورنه ماتم رخنه در بزم سرورت می کند
هرسخن غیرازکلام اهل دل افسانه یی ست
کآخر آن افسانه در خواب غرورت می کند
کسب فیض ازذکر قرآن کن که فهم این کتاب
فارغ از تورات و انجیل و زبورت می کند
هر گیاهی کز زمین سر می زند در نوبهار
آگه از آینده ی یوم النشورت می کند
گر بخوانی این غزل بر تربت پاک ظهور
آفرین «صابر» به فکر نو ظهورت می کند.
#پندیات
#صابر_همدانی
دلا گر گوهر مقصود خواهی دیده دریا کن
ز فیض دانۀ اشگ آستین پر درّ لالا کن
.
بقوسین علایق چند چون پرگار سرگردان
درون نه پای وجا از نقطۀ موهوم ادنی کن
.
ز فیض شمس لاهوتی در این نادوس ناسوتی
بتهلیلات اکسیریه نفس مرده احیا کن
.
بدار الخیر حکمت نِه رُخُ و در عین درویشی
بِنِه اکلیل زر بر سر به تخت هر مسی جا کن
.
اگر نقش بقا خواهی در این مرآت طبعانی
هیولا را بصورت آر و صورت را هیولا کن
.
چو دیو خیره در چاه طبیعت سرنگون تا کی
بیا بر شکل انسانی نگاهی سوی بالا کن
.
اگر چون پورعمران طالب نور تجلائی
عصای مسکنت بر دست گیر و سینه سینا کن
.
یکی کن جوهر روح و جسد با نقش لاهوتی
رهِ توحید گیر و ترک تثلیث نصاری کن
.
نمیگویم ز ایجاد طبیعی سر بزن لیکن
بتکلیف از ادای آنچه آنجا خواهی اینجا کن ...
#پندیات #پندیات_نیر_تبریزی #نیر_تبری
پندیات
مرحوم سید عباس حسینی جوهری (ذاکر)
بندگی کن تا که سلطانت کنند
تن رها کن تا همه جانت کنند
.
خوی حیوانی سزاوار تو نیست
ترک این خو کن که انسانت کنند
.
چون نداری درد، درمان هم مخواه
درد پیدا کن که درمانت کنند
.
بندۀ شیطانی و داری امید
چون ستایش همچو یزدانت کنند
.
سوی حق نارفته چون داری طمع
همسر موسی بن عمرانت کنند
شکر و تسلیم مسلمانیت کو
ای که می خواهی سلیمانت کنند
.
از چَهِ شهوت قدم بیرون گذار
تا عزیز مصر کنعانت کنند
.
بگذر از فرزند و مال و جان خویش
تا خلیل الله دورانت کنند
.
سر بنه در کف برو در کوی دوست
تا چو اسماعیل قربانت کنند
.
در ضلالت مانده ای چون سامری
آرزو داری که لقمانت کنند
.
چشم لاهوتی اگر داری بیا
تا به بزم قرب مهمانت کنند
.
چون علی در عالم مردانگی
فرد شو تا شاه مردانت کنند
.
قابل این رتبه ها چون نیستی
سعی کن، شاید مسلمانت کنند
.
همچو سلمان در مسلمانی بکوش
ای مسلمان تا که سلمانت کنند
.
تا توانی در گلستان جهان
خار شو تا گل به دامانت کنند
.
همچو خاک افتادگی کن پیش از آن
تا به زیر خاک پنهانت کنند
.
خوانده ای گر تو یُحِبُّ الصّابرین
صبر کن تا از مُحبّانت کنند
.
با یتیمان مهربانی پیشه کن
تا پس از تو با یتیمانت کنند.
#پندیات #پندیات_سیدعباس_حسینی #سیدعباس_حسینی
┄━═✿♡﷽♡✿═━┄
در مقام #مادر
آبروی اهل دل از خاک پای مادر است
هرچه دارند این جماعت از دعای مادر است
.
آن بهشتی راکه قرآن می کند توصیف آن
صاحب قرآن بگفتا زیرپای مادر است
.
آسمان زندگی شد روشن از نور پدر
گلشن هستی مصفاازصفای مادر است
.
قوت شیر از شیرۀ جان می خوراند طفل را
وین شگفت آید که خون دل غذای مادر است
.
گرمی آغوش مهرش را ندارد آفتاب
مهربانتر دیگر از مادر خدای مادر است
.
از دم روح القدس عیسی پدیدآمد اگر
باز هم پرورده در ظل همای مادراست
.
اوج گیرد قدر فرزند از دعای خیر او
چون دم عیسی بن مریم در دعای مادراست
.
قدر وجاهی راکه دراسلام دارا شد اویس
از کمال طاعت وخدمت برای مادراست
.
امر او را داد رجحان بر ملاقات نبی
چون رضای مصطفی هم در رضای مادر است
.
بسکه محبوب است مادر داشتن بر هر کسی
مصطفی را دخترش زهرا به جای مادراست
.
من که از مهر علی جان ودلم دارد صفا
این صفای باطن من از صفای مادراست
.
طبع والایم که منت بر نمی دارد زکس
شرمگین از رحمت بی منتهای مادراست
.
بهترین منظر به چشم ودل مرا سیمای اوست
خوشترین آواز در گوشم صدای مادر است
.
با تضرع چهره بر پایش #موید سود و گفت:
آبروی اهل دل از خاک پای مادراست.
#پندیات #موید_خراسانی
#صائب_تبریزی
کیستند اهل جهان، بی سر و سامانی چند
در ره سیل حوادث، ده ویرانی چند
.
چرخ کز خون شفق چهره خود دارد سرخ
چه سرانجام دهد کار پریشانی چند؟
.
زین گلستان که چو گل خیمه در آنجا زده ای
چیست در دست تو جز چاک گریبانی چند؟
.
دو سه روزی است تماشای گلستان جهان
در دل خود برسانید گلستانی چند
.
نیست از مردم بی شرم عجب پرده دری
پوشش امید چه دارید ز عریانی چند؟
.
دل سیه شد ز پریشان سخنان، صبح کجاست؟
تا بگیرد سر این شمع پریشانی چند؟
.
داغ دیگر به دل از لاله ستانم افزود
چه تراوش کند از سینه سوزانی چند؟
.
آن که بر آتش ما آب نصیحت می ریخت
کاش می زد به دل سوخته، دامانی چند. #آب_شهد_است_اگر_زهر_از_او_به_که_نشد #آه_از_آن_دم_که_سر_از_پیکر_انسانی_چند #پندیات #پندیات_صائب_تبریزی #چند #خون_دل_می_چکدم_دیده_مژگانی_چند #ذهنی_ #رجایی_تبریزی #زبدةالاشعار #صائب #صائب_تبریزی #عابد_تبریزی #غزل #ملاهادی_سبزواری
┄━═✿♡﷽♡✿═━┄
پندیات
دانی که عمر بر همه عالم چسان گذشت؟
آمد ز یک در و ز دری ناگهان گذشت
..
عمر همچو کاسه آب چو جان در میان اوست
ناگه شکست کاسه و آب از میان گذشت
..
دیگر چه اعتبار بر این کاسۀ صبور
باشد که جسم هر که به خاکی روان گذشت
..
یک عمر گر چو خضر خوری آب زندگی
با خضر باید هر دو ز دار جهان گذشت
..
از بام خانه تا که رود آفتاب عمر
باید دگر ز خانه و آن خانمان گذشت
..
بسیار نوجوان و بسی کهنه سال عمر
با اشتیاق آمد و بی شادمان گذشت
..
جمعی که شاه آمد و چندان پیمبران
شاهان به همره همه پیغمبران گذشت
..
کاوس و بهمن و جم و کیخسرو و قباد
هریک به یک کفن، نه کم و بیش از آن گذشت
..
اسفندیار و طوس و سیاووش نامدار
با شهریار نوذر و شهزادگان گذشت
..
هرام تیر او که به گوری خطا نرفت
تا شد هدف به گور چه گوری روان گذشت
..
ضحاک ظلم کرد و انوشیروان به عدل
ضحاک و ظلم و عدل انوشیروان گذشت
..
گر تو سکندری و به طبل بشارتی
پیمانه پر که شد همه آن داستان گذشت. #پندیات #پندیات_سیدقاسم_نیری #سیدقاسم_نیری
┄━═✿♡﷽♡✿═━┄
پندیات
دانی که نو بهار جوانی چسان گذشت؟
زود آنچنان گذشت، که تیر از کمان گذشت
..
نیمی به راه عشق و جوانی تمام شد
نیم دگر بغفلت و خواب گران شد
..
صد آفرین به همت مرغی شکسته بال
کز خویشتن شد و، از آشیان گذشت
..
افسردهای که تازه گلی را ز دست داد
داند چها به بلبل بی خانمان گذشت
..
بنگر به شمع عشق، که در اشک و آه او
پروانه بال و پر زد و، آتش به جان گذشت
..
بشنو درای قافله سالار زندگی
گوید به خواب بودی واین کاروان گذشت
..
ظالم اگر به تیغ ستم،خون خلق ریخت
از خون بیگناه، مگر می توان گذشت؟
..
«مشفق» بهار زندگیت گر صفا نداشت
شکر خدا که همره باد خزان گذشت. #پندیات #پندیات_مشفق_کاشانی #مشفق_کاشانی
#پندیات
گذشت عمر و بیا غفلت از اِله مکن
بس است خیره سری، دیگر اشتباه مکن
هر آنچه نامه نوشتی، از گناه بس است
بیا و توبه کن و نامهای سیاه مکن
اگر که چشم شفاعت به مرتضی داری
به چشم بد به کسی در جهان نگاه مکن
برای آن که به مقصد رسی بدون خطر
بیا و نَفْس دَنی را رفیقِ راه مکن
کلید گنج سعادت بُوَد به دست عمل
بکوش در عمل و ترک پایگاه مکن
شعارشاعر«ژولیده»روز و شب این است
گذشت عمر و بیا غفلت از گناه مکن.
#ژولیده_نیشابوری
┄━═✿♡﷽♡✿═━┄
بشنو نصیحتی که به دردت دوا بود
گر درک آن کنی به خدا کیمیا بود
..
قانون چکیده ایست ز قرآن کلام حق
غافل مشو که مجری قانون خدا بود
..
هرگز نداده کیفر قبل از خطا کسی
با گفتۀ کسی که کلامش خطا بود
..
ناحق مکن تو حق کسی را و بی جهت
تندی مکن که آخر هستی فنا بود
..
خواهی اگر سعادت دنیا و آخرت
مشکن دلی که مخزن عشق و صفا بود
..
هرگز مکن قضاوت ناحق برای کس
چون کیفر خطا نکرده خطا در خطا بود
..
گیرم به پای دار کسی بی گنه کشی
بالای دار کی رود او گر بنا بود
..
ز آغوش زندگی مکن هرگز کسی تو دور
چون این عمل از آن تو دور از وفا بود
..
با سرنوشت کس منما دست و پنجه نرم
غفلت مکن که چوب خدا بی صدا بود
..
«ژولیده» را ز رفتن زندان هراس نیست
باشد رضا به آنچه خدایش رضا بود.
#پندیات
#ژولیده_نیشابوری
┄━═✿♡﷽♡✿═━┄
پندیات
ای بشر خود را غلام و بندۀ درهم مکن
از غم بی درهمی پیش کسی سر خم مکن
بیشتر از رزق ما نان در تنور عمر نیست
تشنه باش و قطره یی از آبرویت کم مکن
مور باش و در جهان کوس سلیمانی بزن
از قناعت خویش را با منتی همدم مکن
تا که به حبل الهی عهد و پیمان بسته ای
رشتۀ مهر و محبت با کسی محکم مکن
سعی کن در زندگانی خویش را آدم کنی
پیروی در خوردن گندم تو از آدم مکن
در جوانی خط و مشی بندگی را پیشه کن
وقت پیری توبه پیش خالق اعظم مکن
بی ولایت طاعتت هرگز نمی گردد قبول
حب مولا را عوض با ثروت عالم مکن
از من «ژولیده» بشنو گر سعادت طالبی
از غم بی درهمی پیش کسی سر خم مکن.
#پندیات
#ژولیده_نیشابوری
┄━═✿♡﷽♡✿═━┄
پندیات
مرحوم دکتر قاسم رسا
اى دل مکن بدى که ندانم چه آورى
در پیشگاه محکمه ، هنگام داورى
بنشان نهال دوستى و صلح و معدلت
برکن درخت ظلم و نفاق و ستمگرى
آنان که جز طریق درستى نمى روند
بر سر نهند تاج بزرگى وسرورى
علم و کمال پایۀ جاه است و ارتقا
زهد و عفاف ، مایۀ فضل است و برترى
سر بارِ کس مباش، بکش بار خویش را
از مور دانه کش مگر اى مرد کمترى ؟!
درسى که مى دهد به تو استاد روزگار
سرمشق عبرت است مپندار سرسرى
گردن هزار خار زپایت در آورد
خارى اگر زپاى ضعیفى در آورى
رفتار رفتگان زبراى تو عبرت است
کردارشان به دیده عبرت چو بنگرى
سنجیده گو سخن که نسنجیده هر که گفت
هرگز نمى رسد به مقام سخنورى
شعرى «رسا» بساز که سودش رسد به خلق
چون نیست غیر ازین غرض شعر و شاعرى.
#پندیات
#قاسم_رسا