eitaa logo
مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی
253 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
579 ویدیو
296 فایل
*نه‌هرکس‌شد‌مسلمان‌می‌توان‌گفتش‌که‌سلمان‌شد‌ که‌اول‌بایدش‌سلمان‌شدو‌آنگه‌مسلمان‌شد.* «مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی» ‌درمنطقه‌مرکزی‌تهران‌دائرشده‌وباهدایت‌ خادم الشریعه شیخ محمدحسین شکروی ودیگراساتیدانجام‌وظیفه‌می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
آن که آهش در دل هفت آسمان تأثیر داشت روزها در کنج زندان ناله ی شبگیر داشت باب حاجات خلایق بود و پیش اهل فضل باب جود و بخشش او یک جهان تفسیر داشت آفتابی ذره پرور بود در ملک وجود ملک دل ها را به مهر خویش در تسخیر داشت لب ز حقگوئی نمی بست آن امام راستین گرچه روز و شب به پا و گردنش زنجیر داشت بیمی از روبه مرامان جهان در دل نداشت شیر در زنجیر بود و ناله ای چون شیر داشت روزها را روزه بود و شام در راز و نیاز با چنین اخلاص و تقوا جنگ با تزویر داشت من نمی دانم چرا آن زندگی بخش جهان از تمام زندگانی جان و قلبی سیر داشت ای «وفایی» روز آزادی از آن زندان مدام بر سرِ سجاده ی سبز دعا تکبیر داشت.
آنکه رخساره ی او رنگ محبّت دارد نور توحید بود آن چه به طلعت دارد بی وضو جن و ملک نام نکویش نبرند نام او نزد خدا عزّت و حُرمت دارد نام او هست صفابخش دل اهل جهان که به اندازه ی فردوس طراوت دارد اوست خورشید نبّوت که ز روز خلقت مهر او در دل هر ذرّه اقامت دارد این همان محیی دین است که از روز ازل به روی شانه ی خود مُهر نبّوت دارد این همان سرو سرافراز و همیشه سبز است که به سر در همه جا ابر کرامت دارد این همان واسطه ی مبدأ فیض ازلی است که ز انوار خدا نور بصیرت دارد این همان سوره ی نور است به قرآن مبین که در این آیه خداوند بشارت دارد این همان شاخه ی طوباست که در فردوس است این همان عطر نفیس است که جنت دارد کرد خورشید نبّوت ز حرا تا که طلوع آسمان دید به رخ نور هدایت دارد همه ذرّات در آن روز به حیرت دیدند که به قدقامت خود شور قیامت دارد سند روشن توحید پرستی با اوست همرهش مژده ای از صبح سعادت دارد در ره عشق سبکبال ترین عاشق اوست گرچه بر شانه ی خود کوه رسالت دارد تا به معراج خدا سیر و سفر کرد شبی آن که جبریل به او عشق و ارادت دارد در حرمخانه ی حق محرم اسرار خداست با خدا شب همه شب اوست که خلوت دارد اوست پیغمبر رحمت که به پای میزان بر همه اهل جهان لطف و عنایت دارد ای وفائی به گل روی محمّد صلوات بُردن نام رسول است که لذّت دارد.
یک بار دگر گُلبن امید گهر داد دریای کرامت به بشر باز گهر داد پایان شب تار ز ره آمد و یزدان بر خلق زمین آینه ی نور سحر داد عشق آمد و با زمزمه ی شوق و مسرّت تا کوی مدینه به همه بال سفر داد جبریل به آواز جلی گفت، بیائید کامشب به حسین بن علی دوست پسر داد در وصف همین غنچه ی زیبای حسینی جبریل امین بر همه ی خلق خبر داد با سجده ی خود دم زِ خدای ازلی زد لبخند به لبخند حسین بن علی زد امشب شب بشکفتن لب های حسین است گلزار جنان محو تماشای حسین است گل های بهشتی همه گفتند چه زیباست لبخند سروری که به لب های حسین است بخشید صفا و طرب و نور به گلزار این گل که ز گلخانه ی زیبای حسین است تا با نگه خویش کند راز دل ابراز پیوسته نگاهش سوی سیمای حسین است در فصل شکوفائی خود این گل توحید کز گلشن سرسبز و مصفای حسین است با سجده ی خود دم ز خدای ازلی زد لبخند به لبخند حسین بن علی زد   این مهر جهانتاب دعا مهر حبین است در چهره ی نورانی او نور یقین است سجاده زند بوسه به پیشانی رازش مبهوت دعای سحرش روح الامین است قدسی نفسانِ حرم قدس خداوند گفتند به هم این گل سجاده نشین است هرکس که نظر کرد به رخساره ی او گفت آئینه ی لطف و کرم دوست همین است گر غرق در اشراق و ظهور است سماوات گر روشن از انوار ولا روی زمین است با سجده ی خود دم ز خدای ازلی زد لبخند به لبخند حسین بن علی زد اوشد همه شب دیده ی بیدار مناجات زیباست به رخساره اش انوار مناجات باسجده ی طولانی و با حال نیایش شد شب همه شب محرم اسرار مناجات با جلوه ی پر نور دعاهای صحیفه جاوید شده تا ابد آثار مناجات هر کس که کند پیروی از سید سجاد مست است ز پیمانه ی سرشار مناجات با سجده گزاران تو بیا زمزمه سر کن کامشب گل بشکفته ی گلزار مناجات با سجده ی خود دم زِ خدای ازلی زد لبخند به لبخند حسین بن علی زد فردوس برین شد حرم سید سجّاد جبریل امین شد خدم سید سجّاد پیدا کند او سرمه ی بینائی خود را سر هرکه نهد بر قدم سید سجّاد در فصل نیایش ز خداوند طلب کن وصل حرم محترم سید سجّاد ای سائل و ای تشنه ی دریای محبت رو کن به عطا و کرم سید سجّاد گل های وفا و طرب و عشق و مسّرت گفتند به باغ ارم سید سجّاد با سجده ی خود دم ز خدای ازلی زد لبخند به لبخند حسین بن علی زد تنها نه همین مصحف ایمان و دعا اوست تفسیرگر نهضت خونین بلا اوست هرچند مکّدر شده این آینه، اما آئینه ی نور سفر کرب و بلا اوست از کرب و بلا تا سفر شام و مدینه پیغامبر نهضت خون شهدا اوست با اشک به روی پر پروانه نوشتند پروانه ی پرسوخته ی شمع هُدا اوست امروز «وفائی» همه ی سجده گزاران گفتند که دانید چرا عبد خدا اوست با سجده ی خود دم ز خدای ازلی زد لبخند به لبخند حسین بن علی زد.
گر بعد رسول ديده تر كرددحسين با غم شب خويش را سحر كرد حسين هر گاه كه دلتنگ رسول الله شد بر چهره ی اكبرش نظر كرد حسين. https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
سرلوحه ی ايمان و امان است خديجه سرمشق ره حق طلبان است خديجه بانوی حرمخانه ی وحی نبوی اوست در چشم نبی گوهر جان است خديجه گنجينه ی پُرگوهر تقوا و شرافت آئينه ی توحيد نشان است خديجه سرچشمه ی فضل و كرم و بخشش و احسان بر جمله ی ايثارگران است خديجه سرسبزترين سرو سرافراز فضيلت در فصل بهاران و خزان است خديجه در گلشن ارزنده ی توحيد پرستی چون كوثر جوشنده روان است خديجه گر فاطمه اش بانوی زن های بهشتی است نور دل گل های جنان است خديجه پيداست شب آخرِ عمرش ، ز نگاهش بر فاطمه ی خود نگران است خديجه در حسرت بی مادریِ فاطمه ی خويش آزرده دل و اشک فشان است خديجه آمد كفن ازسوی خداوند برايش محبوب خداوند جهان است خديجه قدرش به خدا هيچ نيايد ز "وفایی" زيرا كه فراتر ز بيان است خديجه.
زینبت بی تو درون خانه زاری می کند بس که دلتنگ تو گشته، بی قراری می کند بر سر سجّاده می خواند نماز شب، ولی گه به یاد تو پدر، شب زنده داری می کند دود آهش در میان آسمان قد می کشد تا به یاد غربت تو سوگواری می کند رنگ پائیزی گرفته گلشن ما بعد تو چشم ما را این فضا ابر بهاری می کند از زمانی که تو را بُردیم صحرای نجف در گلوی ما غم تو ناله جاری می کند در غیاب مادر و بابا فقط امّ البنین زینب دلخسته ات را سخت یاری می کند از دل غرق ملال خود «وفایی» باز هم روی خاک غربتت گوهر نثاری می کند.
صد شکر که غرق نور ایمان شده ایم مستوجب آمرزش یزدان شده ایم سی روز تو میزبان ما بودی و باز بر سفره ی عید فطر مهمان شده ایم. https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
باغ حرم تو گلشن رضوان است قم جلوه ای از تجلی ایمان است بین حرم تو و امام هشتم بین الحرمین کشور ایران است. قم مرقد پاک خواهر سلطان است قم قطعه ای از گلشن رضوان است بین حرم قم و امام هشتم بین الحرمین کشور ایران است. مشهد حرم مطهر سلطان است قم مرقد پاک بانوی باران است گویند که حد فاصل این دو حرم بین الحرمین کشور ایران است.
در صبر و وفا حليمه ای آمده است در علم و عمل فهيمه ای آمده است در گلشن پُر نور امام كاظم معصومه ای و كريمه ای آمده است. ▪️ گفتند گلی عرش مقام آمده است آئينه ی نور ذوالكرام آمده است از يُمن قدوم حضرت معصومه لبخند به لب های امام آمده است.
یزدان به بشر آینه‌ای انور داد یک عالِمه و کریمه‌ی دیگر داد امروز خدا به دست جبریل امین یک دسته‌ی گل به موسیِ جعفر داد. https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
عید قربان است رو بر درگه یزدان کنید در منای عشق جانان نفس را قربان کنید عید قربان است روز امتحان بندگی مثل اسماعیل با جان روی بر جانان کنید عید قربان است روز تابش مهر یقین با فروغی از یقین جان را پُر از ایمان کنید عید قربان است روز شوق و روز سرنوشت دامن از گل های اشک شوق گلباران کنید عید قربان روز عید و روز پیمان بستن است در چنین روزی وفا بر عهد و بر پیمان کنید عید قربان جلوه ای از روز تسلیم و رضاست جان و دل تسلیم امر حضرت جانان کنید میزبان آفرینش میهمانی می دهد از ره اخلاص خود را بر خدا مهمان کنید در محیط بندگی با عشق و ایمان و یقین توشه ای آماده بهر برزخ و میزان کنید زآفتاب حشر ایمن می شوید، امروز اگر رو به سوی آستان عترت و قرآن کنید در چنین عید بزرگی از خداوند کریم آرزوی وصل مهدی در شب هجران کنید چون «وفایی» دل به دریای ولایت افکنید ساحل اندیشه را لبریز از مرجان کنید.
یاس یاسینی و سرسلسله‌ی ساداتی بانوی هردو جهان، سیّده‌ی جنّاتی‌ کوثر وقدر بُوَد جلوه‌ای از منزلتت روح قرآنی و تفسیرگر آیاتی والضحی نور مناجات و نماز شب توست از زمین تا به سماوات برین مشکاتی در مدیحت سخن بضعةُ منّی گویاست نه همین دختر و مادر که نبی مرآتی جلوه‌ی نور تو در چشم علی رنگین بود پنج نوبت نه، که مهر همه‌ی اوقاتی سبب خلقت این عالمی و می‌دانم نرسد عقل به درکت، که الهی ذاتی سائلی دست تهی از درِ آن خانه نرفت که کرمخانه‌ی جود و کرم و خیراتی روح ایثار تو جان بر تن اسلام دمید که در آئینه‌ی توحیدپرستی ماتی نه در امروز که چشم همه در حشر به توست از ازل تا به ابد قبله‌گه حاجاتی فیض نور نظرت را ز«وفایی» تو مگیر تا بگویند که امضاگر این ابیاتی. .