eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
32هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3هزار ویدیو
321 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه با متن درکانال ما خوش آمدین🌹 مدیریت👇 @khadeem110 @majmaozakerine #کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cbd84607cac لینک گروه 👆
مشاهده در ایتا
دانلود
سراغ پرچمت را از شمیم باد می‌گیرم نشان رود را از ماهی آزاد می‌گیرم شفا یعنی نخ پیراهنی که غرق یوسف بود به این امّید، من هم بوسه از فولاد می‌گیرم مرا گم کرد، چشمانی که محو صحن و گنبد شد نشانی تو را از کور مادرزاد می‌گیرم به غیر از دیدنت، هرحاجتی آورده‌ام؛ رد کن پس از دیدار، هرچیزی که لطفت داد؛ می‌گیرم من از گرد‌وغبار زیر جاروهای خدّامت پس از افتادگی، پرواز را هم یاد می‌گیرم نشستن با کبوترهای دست‌آموز تو، درس است برای جلدبودن، رخصت از استاد می‌گیرم غم تو، گوهری نایاب در دنیای شادی‌هاست من این‌دم را میان صحن گوهرشاد می‌گیرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هرچند ناتوان شدی امّا ز پا نیفت ای هشتمین عزیز عزیز خدا نیفت می‌ترسم آن‌که دست بگیری به پهلویت باشد ز پا بیفت ولی بی‌هوا نیفت کوچه به آل‌فاطمه خیری نداشته دیوار را بگیر و در این کوچه‌ها نیفت مردم میان شهر، تماشات کنند این‌بار را به‌خاطر زهرا بیا نیفت دامان هیچ‌کس به سرت سر نمی‌زند حالا که نیست خواهر تو، پس ز پا نیفت تکّه حصیر خویش از این حجره جمع کن امّا به یاد نیمه‌شب و بوریا نیفت ای وای اگر به کرب‌وبلا بوریا نبود راهی برای دفن شه کربلا نبود ابری سیاه، چشم ترش را گرفته بود زهری، توان مختصرش را گرفته بود معلوم بود از وجناتش که رفتنی‌ست یعنی که رخصت سفرش را گرفته بود از بس شبیه مادرش افتاد بر زمین در انتهای کوچه، سرش را گرفته بود تا روبروی حجره خمیده‌خمیده رفت از درد بی‌امان، کمرش را گرفته بود چشم‌انتظار دیدن روی جواد بود خیلی بهانه‌ی پسرش را گرفته بود بر روی خاک بود که پیچید بر خودش آثار تشنگی، جگرش را گرفته بود افتاد یاد جدّ غریبی که خواهرش در بین قتلگه خبرش را گرفته بود دیگر توان دیدن اهل‌حرم نداشت از بس‌که نیزه دور و برش را گرفته بود وقتی که شمر آمد و کارش تمام شد خلخال کودکی، نظرش را گرفته بود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرائت 🎥 مراسم مناجات شب یازدهم ماه شنبه ۱۲ فروردین ۱۴۰۲ مداح: (علیه‌السّلام)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام رضا لیلا و عالم همه مجنونه هرکی بهشتی میشه به این آقا مدیونه مهمونه کلّ اهل بیتن این عاشقا با چشمای تر فاطمه داده اختیارو به پسر موسی‌بن‌جعفر یا طبیب‌بن‌الطبیب؛ یا حبیب‌بن الحبیب یا علی‌موسی‌الرضا؛ یا غریب‌بن‌الغریب یه قبله‌ی رویایی توو سرزمین طوسه دور ضریحش یوسف توو نوبت دست بوسه شفا توو خاک زائراشه در بهشت پایین پاشه هرچی فرشته‌س افتخاری کبوتر صحن و سراشه من گدای خانه‌زاد؛ دست تو باب‌المراد یا رضا جان جواد؛ یا امام رضا عشق شما پیچیده میون تاروپودم از وقتی‌که یادم هست، امام رضایی بودم یه قنوت تو کافیه تا گره کار شیعه واشه آقا برام امشب دعا کن روزیم دوباره کربلا شه راهشون از مشهده، کربلا و کاظمین وعده‌ی ما عاشقا، صحن عبّاس و حسین
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
مناجات شب یازدهم ماه شنبه ۱۲ فروردین ۱۴۰۲ 🎤 مداح: (علیه‌السّلام)
شب_۱۹_رمضان دلگویه مازنی مصیبت_روضه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مقدمه : اون لحظه‌ای که امیرالمومنین (ع) رو از مسجد کوفه به خانه برگرداندند آقا رو به پسران خود فرمودند: که زیر بازوهای من رو رها کنید تا زینب(س) من را در این حال نبیند زیرا دختر من طاقت ندارد من را در این حالت ببیند اما زمانی که حضرت زینب(س) پدر را با دستمالی که بر سر بسته بودند دیدند شروع به گریه و ناله و زاری کردند اما حضرت علی(ع) دختر خود را دعوت به صبر فرمودند و ... زبانحال حضرت امیرالمومنین (ع) با زینب کبری(س): ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ انده برمه نکــن عزیز بابا ای جان زینب دل ندارمه برمه بکنی بابا " " دتر ناله نزن به جان زهرا بابا راحت بیه از درد دنیا عزیز من نکن ناله و زاری شه برارونِّ تو هده دلداری مسه ناله نزن عزیز زهرا دتر مصیبتها دارنی کربلا داغ عزیزون و داغ برارزا ته پیش پرپر بونه ته دتا ریکا دتر کرببلا دارنی غصه‌ها ته برار عباسِ دست بونه جدا زینب بلندی سر کنی تماشا برار حسین بونه تنهای تنها دتر شه برمه ره بَوِر کربلا حسینِ کنار گودالِ قتلگاه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شعیب_علمدار ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ *
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️🎤زبانحال امیرالمومنین(محلی) ▪️ویژه شهادت مولا علی (ع) 🔷🔷▪️▪️🔷▪️____________ مه بِشکسه سَره زوتر بَدین لا مه زَینب درانه بمیره بابا ندومبه کی وره هداعه خور طا قتِ غمهِ ندارنه مه دِتر برارون بهیرین خواخره باله نِدارنی خور زَینبِ حاله بارین حسین بوره زَینبِ کنار وه هسه شه خواخره دلهِ قرار بارین انده نزن زار زاره ناله ونه داری هوای کرببلاره حسین خداپرست ساری 🔷🔷▪️▪️🔷▪️____________ *
🌱رمضان عجیب عطر شما را دارد، سحرها به شوق دعا برای شما بیدار میشوم. و مغرب که می رسد، اولین جرعه افطارم، دعا برای شماست ...! 🌱ای کاش این رمضان بهار ظهورت باشد... 🤲 افطارمان را با شیرینی دعا برای ظهور آغاز کنیم. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🏴 🎤مداح :حاج میثم مطیعی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ السَّلامُ عَلَیکَ یا أَمِیرِالْمُؤْمنین السَّلاَمُ عَلَى أَبِي الْأَئِمَّه وَ خَلِيلِ النُّبُوَّةِ وَ الْمَخْصُوصِ بِالْأُخُوَّةِ، السَّلاَمُ عَلَى يَعْسُوبِ الْإِيمَانِ وَ مِيزَانِ الْأَعْمَالِ ..." شبِ ضربت خوردن مولامونه...ای مولای مهربونم، همه ما رو به تو میشناسند یاامیرالمؤمنین... دلم برای حرمت تنگ شده.. دلم میخواد یه نجفی بیام بگم: آقا! سلام، دارم پیاده میرم کربلا... عجب شبی است، شب قدره، شب ضربت خوردنِ امیرالمومنین، شب زیارت مخصوص امام حسین هم هست.. ای اباالایتام! ای پدر یتیمان! ما هم امشب توي خونه ات پناهنده شدیم، یا علی...* یک مرد تنهای خمیده، از دیگران طعنه شنیده داغ غریبی را چشیده، یک عمر بیخوابی کشیده دارد عجب شوقی برای دیدن روی شهیده *آخه مثل امشبی وقتی مولا ضربت خورد، آقا رو بردند صحن مسجد کوفه، امیرالمؤمنین از حال رفته بود، امام حسن سر بابا رو به دامن گذاشت، گریه می کرد. اينقدر از آقای ما خون رفته بود، بی رمق شده بود.‌‌ قطرات اشکِ حسن بن علی، روی صورت بابا میریخت. امیرالمؤمنین چشما رو باز کردفرمود: پسرم چرا گریه میکنی؟ فرمود: پدر! کمرم شکست... فرمود: گریه نکن! این مادرت زهراست که به استقبال علی اومده، این حمزهٔ سیدالشهداست، این جَدّت رسول خداست...برا علی غصه نخور...* در شهر محنت‌زای کوفه شبگرد خسته پای کوفه بی همنفس آقای کوفه این رهبرِ تنهای کوفه رد می‌شود از خوابِ شُومِ بی خیالی‌های کوفه *وقتی اومد مسجد، رفت بالای مأذنه قبل از اذان یک نگاهی به افق کرد. فرمود:ای افق کوفه! نشد تو طلوع کنی چشم علی در خواب باشه بعد اذان گفت. وارد مسجد شد، اون ملعون ازل و ابد رو دید که به روخوابیده، دستور خواب داد فرمود:این جوری نخواب، این خواب شیاطینه. بعد فرمود:قصدی در سر داری، شمشیری زیر لباس پنهان کردی که از اثر این ضربه آسمون رو میخواد به زمین بیاره...* سی سال اشکِ بی تبسم سی سال دردِ مرقدی گم سی سال تنها بینِ مردم سی سال خونِ دل، تلاطم سی سال بی زهرا نخورده آب خوش با نانِ گندم *زهرای من رفتی، نديدي جواب سلام علی رو هم نمی دادند. روایت داريم، هم شیعه و هم سنی نقل کردند:"وَ کانَ لِعَلیٌ مِنَ النّاسَ وَجهُ حیاتَ فاطمه" تا زهرا زنده بود علی بین مردم آبرویی داشت. "فلَمّا تُوُفّیَت اِسْتَنکَرَ علیٌّ وُجوهَ النّاس"وقتی بی بی از دنیا رفت، نه مردم علی رو میخواستند نه دیگه علی میلی داشت بین مردم باشه...* این مظهرِ عشق و عبادت شبها به گریه کرده عادت مردِ میاندار رشادت بسته کمر بهر شهادت یا فاطمه یا فاطمه گویان رود سویِ سعادت با مردم از فردایشان گفت از قصه ی آخر زمان گفت از راه های آسمان گفت حرف خدا را بی امان گفت آرام بر بالای بام مأذنه رفت و اذان گفت بیتاب آمد پیش منبر نیّت نمود الله اکبر با تیغِ بُرّان خصمِ کافر آمد به سوی فرقِ حیدر ناگه امیرِ لافتی شد در میان خون، شناور صدیقه‌ی پهلو شکسته از آسمان بازو شکسته فریاد می‌زد: او شکسته شد جِلوه‌ی یاهو شکسته فرقِ امیرالمؤمنین تا اوّلِ ابرو شکسته... *دو صدا شنیده شد، اول صدای علی بود، صدا زد: "فُزتُ وَ رَبِّ الکَعبَه..."صدای جبرئیل ازآسمان بلند شد: "تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْکَانُ الْهُدَى وَ انْفَصَمَتْ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى، قُتِلَ عَلِیٌّ الْمُرْتَضَى، قُتِلَ الوَصِیُّ الْمُصْطَفَی..." علی رو کشتند. این ندا در گوش زینب موند. یه جای دیگه صدای منادی رو از آسمان شنید وقتی عصر عاشورا آسمان تیره و تار شد منادی صدا زد:"اَلا یا أهلَ الْعَالَم! قُتِلَ الحُسَین بِکربلاءعَطْشانا" امام باقر فرمود:"وَ قَد قُتِلَ باللسَّیفِ والسَّنانِ والحَجارَةِ وَالعَصا..." پسر امیرالمؤمنین، حسين رو کشتند‌‌‌... یکی نیزه می زد، یکی شمشیر می زد، یکی سنگ میزد، پیرمردهاي ناتوان هم حتی با عصا می زدند...* *دلم میخواد بیام نجف، آماده بشم برا پیاده روی بعد از زیارت پدرت..* پشت سر مرقد مولا روبه رو جاده و صحرا بدرقه با خودِ حیدر پیشِ رو حضرت زهرا *یا زهرا! به حق دو لحظه امشب برای ما دست به آسمون بلند کن. بحق اون لحظه ای که پسرِ اُم البنین بالای اسب، به چپ و راست متمایل میشد...دست در بدن نداشت...یک وقت با عمود آهن به سرش زدند... و بحق اون لحظه ای که صدای مبارکت از کنارِ گودی قتلگاه شنیده شد:"بُنیَّ قَتَلوکَ ذَبَحوکَ وَ مَنَ المَاءِ مَنَعوک‌َ..."* بگو، یاحسین، یا حسین گوی بلند لال نمیره....شب اول قبر زبانش باز باشه... شهادت بده..." اللّه رَبّی و مُحمد نَبیی والِاسلامُ دینی و القُرآنُ کِتابی و الکَعبةُ قَبلَتی و علیًّ المُرتضی امامی و الحَسن امامی والحُسین امامی.... @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🏴 ✍شاعر:مهدی شریفی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ آمد شب قدر و بی قرار است دلم از فرط گناه غصه دار است دلم یا رب بپذیر عذر تقصیرم را بر مغفرتت امیدوار است دلم آمد شب قدر و لحظه ها نورانی است دلها شده نرم و دیده ها بارانی است از سوی خدا کتاب نازل شده است بر روی زمین ضیافتی قرآنی است آمد شب قدر و بی قرارم یا رب افتاده بسی گره به کارم یا رب گفتند که اشک، رمز مهمانی توست بسیار هوای گریه دارم یا رب آمد شب قدر و آمده بنده تو این بنده سر به زیر افکنده تو تو منبع جود و بخشش و احسانی من بنده پر گناه و شرمنده تو در این شب قدر، قدری آرامم کن من عبد فراری ام خودت رامم کن تقدیر مرا به رنگ خون امضا کن در راه خودت شهید گمنامم کن @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 ✍شاعر:سید پوریا هاشمی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ شهر را تا خبر لطف کریمان برداشت.. همه ی میکده را دیده ی گریان برداشت گریه کردیم و خدا بر سر ما دست کشید باری از شانه هر عبد پریشان برداشت تا که گفتیم ببخشید دلش زود شکست نام مارا خودش از دفتر خسران برداشت غصه خوردیم ولی غصه و غم هارا برد گفت باید که غم از سینه ی مهمان برداشت! پارسال آمده بودم که دگر توبه کنم باغ اعمال مرا آتش شیطان برداشت بعد یک عمر به این خانه پناه آوردیم گرد و خاک از تن ما با لب خندان برداشت کار ما خورد به یک مانع بسیار بزرگ تا که یک مرتبه گفتیم علی جان!برداشت دست در دست یداللهی مولا دادیم پای ما را علی از خار مغیلان برداشت دست خط علی امروز به تقدیر من است سختی راه ازین بنده ی حیران برداشت من شب قدر فقط کرببلا میخواهم باید از کرببلا توشه فراوان برداشت من حسینی شده ام چون که خودش خواسته است کام مارا پدر از تربت جانان برداشت علی امشب به سر سفره ی زینب رفت و.. طبق معمول عوض شیر و نمک نان برداشت امشب از فاطمه خیلی به عزیزانش گفت.. هرچه برداشت قدم فاطمه گویان برداشت آخرین لقمه ی نان را به یتیمانش داد کوفه را زمزمه آه یتیمان برداشت امشب ای کوفه علی پیش شما مهمان است صبح فردا وسط خون خودش غلتان است @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 ✍شاعر:مجتبی شکریان ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بر درگهت آمدم دوباره با جرم و خطای بی شماره گویم به دو چشم پُر ستاره (بر درد دلم تویی مخاطب ما را به علی ببخش یا رب) ما را سَر سفره راه دادی از لطف، به ما پناه دادی یک عالمه اشک و آه دادی (مهمان توئیم در دل شب ما را به علی ببخش یا رب) گفتی که بیا به میهمانی از فیض کریم جا نمانی با این همه لطف و مهربانی (این بنده‌ی تو نشد مؤدب ما را به علی ببخش یا رب) گفتی که بیا و بخشش از من از تو گره و گشایش از من دلخسته بیا نوازش از من (این نفْس ولی نشد مُهذّب ما را به علی ببخش یا رب) دانی چه شد و چکار کردم از درگه تو فرار کردم من لغزش بی شمار کردم (پیمانه‌ی جرم شد لبالب ما را به علی ببخش یا رب) با این همه بی حیایی من گستاخی و بی وفایی من اعمال بد و ریایی من (تو لطف نموده‌ای مرتب ما را به علی ببخش یا رب) لطفت که مرا گرفت تحویل کردی تو به عفو بسکه تعجیل عصیان به ثواب گشت تبدیل (از شرم چرا نکرده‌ام تب ما را به علی ببخش یا رب) از درگه تو شرف گرفتم دامان تو را به کف گرفتم اذنِ سفرِ نجف گرفتم (حالا که علی علی است بر لب ما را به علی ببخش یا رب) یا رب به تمام حق نَوَردان ما را به علی شاه مردان دور سر مرتضی بگردان (تا اینکه شوم کمی مُقرب ما را به علی ببخش یا رب) صد شکر که آبرو نبردی ما را بغل خودت فشردی ما را به حسینِ خود سپردی (تا اینکه شوم حسین مذهب ما را به علی ببخش یا رب) ** سوگند به داغِ شاه عطشان بر آن سرِ روی نی نمایان بر اشک مخدراتِ گریان (سوگند به اضطرار زینب ما را به علی ببخش یا رب) @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🏴 🏴 @majmaozakerine شب آه و گریه و شب هق هق بارونه سرِ مرتضی شکسته و دل همه خونه رنگ صورتش شده مثه غروب خورشید و جبرئیل تو آسمون داره، روضشو میخونه امشب توی دل بچه ها شده غوغا😭 افتاده توی بستر غریبونه مولا میره با روی خونی زیارتِ زهرا سی سال هر شب، مرگش، رو خواست از خدا اما امشب، حیدر، شد حاجت روا تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ حانَ في سَمائِنَا الْغُروبْ، يَسْطُو بِنَا الْآهُ غابَ شَمسُنا مِنَ الْوُجودْ، نَضيعُ لَوْلاهُ بَعدَ ما بَكىٰ حَياتَهُ، يَنْعَىٰ عَلَى الزّهراءْ قَدْ مَضىٰ اِلىٰ زَكيَّتَهْ، وَ الْكَوْنُ يَنعاهُ يَرْوي لَنا الْحُسَينُ، وَ دَمْعَهُ الْحَمْراء مُصيبَةَ الجَبينِ، بِفَجْرِهِ الْغَبْراء وَ سَقْطَةَ الْجَنينِ، وَ لَطمَةَ الزّهراء ماتَ الْقرآن، وَ الدّين، وَ الْجَوْرُ بَدَىٰ ماتَ الْاِسلام، وَ الْعَدلْ، مَخْنوقَ الصَّدَىٰ تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ 🏴بند سوم: لحظه ی وداع شده ولی، انگاری معلومه که دلش پر از تلاطمه، با اینکه آرومه افتاده یادِ وصیت و سفارش زهرا که میگفت حسین من توی کربلا مظلومه میگفت که زخمیِ تیر و نیزه ها میشه میگفت اسیرِ درد و غم و بلا میشه میگفت جلوی چشمام سرش جدا میشه جسمش بی سر، روی، خاک کربلا اِرْباً اِرْبا، عریان، زیرِ دست و پا تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ شعر‌: (بند عربی) سبک: 🔰 : غروب در آسمان ما آشكار شد و آه بر ماحمله‌ور شد خورشيد ما از هستى نا پديد شد و ما بدون او گمراه مى شويم بعد از آنكه زندگيش را با نوحه بر زهرا گريست به سوى زهراى خود شتافت و جهان به سوگواريش پرداخت حسين با اشكهاى سرخش روايت مى كند مصيبت پيشانى در صبحگاه شومش را و همچنين سقط جنين و لطمه بر گونه زهرا را قرآن و دين مردند و ستم آشكار شد اسلام و عدالت مُرد و فرياد خفقان شد بخدا قسم اركان هدايت ويران شدند @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا