eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
37.6هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
3هزار ویدیو
342 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید مدیریت👇 @khadeem110 @majmaozakerine لینک کانال مطالب کانال #صدقه_جاریه می‌باشد https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cbd84607cac لینک گروه 👆
مشاهده در ایتا
دانلود
نمی خواهد مرا آن‌ یار که دنیاست خواهانش همان که کشته ما را ماجرای وصل و هجرانش از آن روزی که فهمیدیم..،صحرا خیمه‌گاهِ توست همیشه غبطه میخوردیم بر ریگ بیابانش دل مجنون شکست و قصه ی لیلی زبانزد شد همیشه رسم عشق این بوده..؛عاشق داده تاوانش قفس یا قصر؟! فرقش چیست وقتی یار آنجا نیست زلیخا هرکجا یوسف نبوده..، بوده زندانش همین آشفته‌حالی‌ ها نیازِ وصل معشوق است پشیمان می شود هرکس نمی گردد پریشانش برای رزق گریه..،چشم‌پوشی کن ز مالِ غِیر که ابری این چنین پایان نخواهد یافت بارانش حضور تو میان شهرِ ما حاشا نمی گردد کدامین سنگ‌فرشِ کوچه خواهد کرد کتمانش؟! کمال عقل یعنی فقر..،یعنی سائلت‌بودن که ما هر کس گدایت نیست میخوانیم نادانَش غریبِ بی محلّی‌ها! تو هم مثل حسن هستی همان مردِ کریم کوچه ها..،جانم به قربانش امیدِ آخر هر بچّه‌شیعه،چادر زهراست برای اینکه برگردی گره خوردم به دامانش تو را جان همان پهلو‌شکسته..،زودتر برگرد همان خانم که میخِ داغِ در افتاد بر جانش .... فقط ای کاش آتش صورت او را نمی سوزاند... میان آن ‌همه شعله گمانم نیست امکانش
سپیده سر زده آیا تو بر نمی گردی؟ برای دلخوشی ما تو بر نمی گردی؟ ببین که خشک شده صحن آبی چشمم تمام وسعت دریا تو بر نمی گردی؟ همیشه حسرت و تنهایی و غم و دوری شده َست قسمت من تا تو برنمی گردی ز بس که طول کشیده زمان آمدنت چه بدگمان شده دنیا تو بر نمی گردی تمام ثانیه های شب تو پرسیدند ... طلوع روشن فردا تو بر نمی گردی؟ اگر قسم بدهم بر دعای نیمه شبِ قنوت خسته ی زهرا تو برنمی گردی اگر شبی وسط روضه ام بخوانم از دودست حضرت سقّا تو بر نمی گردی نشسته ام همه ی شب به راه آمدنت سپیده سر زده حالا؛ تو بر نمیگردی؟ @majmaozakerine
چه باک کشتی آن دل که بادبان دارد میان زندگی اش صاحب الزمان دارد به هیچ کس نزند رو، کسی که منتظر است... تمام عمر نظر سوی آسمان دارد هم آبرو و هم ایمان و هم ولای علی هر آن چه دارد ازین بیت و آستان دارد نبسته دل به کسی غیر یار و دلدارش که دل سپردنِ در این جهان زیان دارد به غیر نوکر این خانه که خودش آقاست کجاست آن که چنین یار مهربان دارد نه حرف و صحبت دیروز باشد و امروز حکایتی شده این عشق، داستان دارد چه روزهای بدی شد بدون کرب و بلا دلم هوای حریمِ حسین جان دارد از آتشی که فراگیر باشد و باقی هر آن که کرب و بلا رفته است امان دارد به سوی زائر او مادری جوان آید تعجب است چرا قامتی کمان دارد؟! تعجب است چرا چهره اش کبود شده؟! ز دود و شعله به چادر، چرا نشان دارد؟! میان مجمع زوار کربلا، زهرا می آید و همه ی روضه را بیان دارد چه کرده است مگر با حسین و دندانش چنین گلایه از آن چوب خیزران دارد؟!
شعر مناجات با امام زمان عج ویژه ایام ماه رجب و لیلة الرغائب بی سر و سامانم ای محبوب، سامانم بده تو سر و سامان به این حال پریشانم بده این رجب هم آمد و آدم نشد این نوکرت لطف کن این روزها قلب پشیمانم بده قبل مردن پاک کن من را و بعدا خاک کن حسن پایانم تو باش و حسن پایانم بده آبرویی نیست اما آرزو که عیب نیست پاک کن قلب مرا و قلب سلمانم بده دائما هجران چرا؟ از وصل هم چیزی بگو درد دادی خب بیا این بار درمانم بده باطنا کور است چشمم که نمی بینم تو را آی خورشید سحر، نوری به چشمانم بده این گناه افتاده به جانم، نجاتم میدهی؟؟ چشم پاکی مثل چشمان شهیدانم بده زود می لرزد دلم وقت گناه و معصیت یا اباصالح خودت قوت به ایمانم بده از کنار اسم تو ساده گذشتم، عفو کن با همین یابن الحسن، چشمان گریانم بده من همیشه روزی اشکی فراوان خواستم لطف کن در روضه ها اشک فراوانم بده کربلا، مشهد، نجف، آقا نمی دانم فقط روزی ام را از همانجا که نمی دانم بده خواهش این نوکرانت چیست غیر از کربلا؟ روزی ام را تا درِ این خانه مهمانم بده یک زیارت لطف کن من را ببر با خود حرم در حرم روضه بخوان، سوز حسین جانم بده ...... با سلام روضه ات بر جان ما آتش بزن: السلام ای کشته ی دور از وطن، ای بی کفن... وحید محمدی ۶ بهمن ۱۴٠۱ عج
از دست هجر، دلهره دارم، چه می شود؟ آقا بگو که آخر کارم چه می شود؟ یابن الحسن سیاه شده زندگی، اگر... پایان دهی بر این شب تارم، چه می شود؟ چیز زیادی از تو نمی خواهم ای کریم بنشینی از کرم به کنارم، چه می شود؟ بی ارزشم قبول ولی لطف کن بیا... هنگام مرگ سوی مزارم، چه می شود؟ نذرم نشد ادا که شوم زائر رضا با این بساط، قول و قرارم چه می شود؟ دلتنگ کربلا شدم و جنة الحسین سر روی مرقدش بگذارم چه می شود؟ لطفی کن و مرا برسان زیر قبه اش با هیچ چیز کار ندارم چه می شود جانم فدای دلهره ی غریب می گفت: جسمِ بی سر یارم چه می شود؟ از من مخواه شمر که لب تر کنم به آب یاد لبان خشک نگارم چه می شود؟ با ضرب تازیانه مرا می بری ولی ظالم بگو به من، کس و کارم چه می شود؟ : 💔 شعرم نفس بریده به لکنت رسیده است ای شرح اضطراب دلـم، جمعه شد بیا
سلام یابن فاطمه ؛ سلام یابن العسکری امید قلب ما همه ؛ سلام یابن العسکری ای یوسف زهرا بیا آواره صحرا بیا آقا بیا آقا بیا ......... چه می شود به ما نظر ؛ به خاطر خدا کنی تو در قنوت نافله ؛ برای ما دعا کنی ای با خبر از حال ما بر روی لب داریم دعا مهدی بیا مهدی بیا ..... یابن الحسن روحی فداک ؛ متی ترانا و نراک چشم انتظاران رهت ؛ رفتند یک یک زیر خاک بر لب رسیده جان ما ماه شب هجران ما آقا بیا آقا بیا ...... سلام ما سلام ما ؛ به داغ ناتمام تو سلام ما سلام ما ؛ به اشک صبح و شام تو یابن علی المرتضی بر دوش تو شال عزا مهدی بیا مهدی بیا ..... بیا بیا تقاص آن ؛ دو دست بسته را بگیر بیا و انتقام آن ؛ دست شکسته را بگیر زهرا میان شعله ها در پشت در زند صدا مهدی بیا مهدی بیا ...... با ضرب دست دومی ؛ شد صورت مادر کبود جان پیمبر کشته شد ؛ مزد رسالت این نبود شش ماهه ی او شد فدا میگفت به زیر دست و پا مهدی بیا مهدی بیا
آمد بهار اما بهار من نیامد دنیای بی مهدی به کار من نیامد در عصر غیبت باطنا فرقی ندارند اسفند و فروردین من فرقی ندارند چشمان بر در پلک شبنم خیز دارد اردیبهشتم جلوه ی پاییز دارد چشمان بر در با نگاهش جان بگیرد از غصه حق دارد اگر باران بگیرد در سینه حسرت روزگارم دارد امروز چشمان بارانی من می بارد امروز این برف سنگینی که بر مویم نشسته ست بر آرزوی کودکی ام راه بسته ست دلواپس ساعات عمر واپسینم می ترسم آخر روی ماهش را نبینم با اینکه هجران حسرتی بر جان من کاشت امید دیدارش سرپای ام نگه داشت تا دل شود سرشار از فیض حضورش در هر قنوت سبز خود نذر ظهورش باید خدا را نیمه های شب قسم داد باید به حق عمه اش زینب قسم داد رمز گشایش در دعای شیعیان است منجی عالم مهدی صاحب زمان است دنیا گلستان میشود وقتی بیاید هر سختی آسان میشود وقتی بیاید دردی که این شبها امانم را بریده یک دفعه درمان میشود وقتی بیاید عالم می اموزد از او بخشندگی را احسان فراوان میشود وقتی بیاید برکت به مال و عمرمان برگردد از غیب روزی دوچندان میشود وقتی بیاید جان های مُرده بی گمان سرزنده مثل گل های گلدان میشود وقتی بیاید از فرط شور و شوق و شادی جان عشاق تقدیم جانان میشود وقتی بیاید حتی دل اهل کتاب از دیدن او سرشار از ایمان میشود وقتی بیاید امروز اگر بر جامعه حاکم نشد عدل مردم ! به قرآن میشود وقتی بیاید روز ظهورش طاق نصرت ها ببندیم ایران چراغان میشود وقتی بیاید ساماندهی لشگرش بی شک نصیب اولاد سلمان میشود وقتی بیاید ال یهود ال سعود ال خلیفه دشمن هراسان میشود وقتی بیاید بی وقفه گردن می زند وهابیت را اینگونه طوفان میشود وقتی بیاید حتی بقیع و چهار قبر خاکی آن دارای ایوان میشود وقتی بیاید روزی بگیرد حق اولاد علی را آتش زند هم دومی هم اولی را
بی تاب یارم هر صبح جمعه دل بی‌قرارم هر صبح جمعه با درد دوری ، ندبه بخوانم شد گریه کارم هر صبح جمعه تسبیح اشکم دانه به دانه غم می شمارم هر صبح جمعه تا پا گذاری بر چشمم آقا چشم انتظارم هر صبح جمعه این عادتم شد ، حرف دلم را اینجا بیارم هر صبح جمعه من بین راهت تنها نشستم ای تکسوارم هر صبح جمعه موی سپیدم باشد گواهم بر غم دچارم هر صبح جمعه باشند اگرچه مردم به شادی... من ناله دارم هر صبح جمعه  وقتی که مردم  حتما می آیی پیش مزارم هر صبح جمعه من روضه خوان کرب و بلایم با قلب زارم هر صبح جمعه زینب ببیند با قلب خسته قاتل به روی سینه نشسته
ای قبله ی نمازگذاران آسمان  ای خلق عالمت به سر سفره مهمان  هجر تو کرده قامت اسلام را کمان  الغوث یا بن فاطمه الغوث الامان  عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان ---- ای روح دین حقیقت ایمان بیا بیا  ای جان جان و مصلح کل جهان بیا  تنها دمید عترت و قرآن بیا بیا  خورشید تا به کی به پس ابرها نهان  عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان  ---- ای غائب از نگاه و چراغ دل همه  داغ فراغ تو شده داغ دل همه  گل کرده این شراره به باغ دل همه  آه از جگر بر آمده آتش گرفته جان  عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان  ---- ای پر ز اشک چشم تو صحرا بیابیا  ای سینه سوز ناله زهرای بیا بیا  ای آرزوی زینب کبرا بیا بیا  تا چند سرو قامت دخت علی کمان  عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان  ---- مولا کنار چاه صدا می زند تو را  زهرا به سوز و آه صدا می زند تو را  زینب به قتلگاه صدا می زند تو را  زخم عزیز فاطمه گوید به مرزبان  عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان ---- از قلب داغدیده ندا می رسد بیا  از ناله ی کشیده ندا می رسد بیا  از حنجر بریده ندا می رسد بیا  ای داغدار لعل لب و چوب خیزران  عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان ---- تا کی ز دیده اشک نشانیم سیدی  تا کی در انتظار بمانیم سیدی  تا کی دعای ندبه بخوانیم سیدی  تا کی سر بریده ی جد تو بر سنان  عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان  ---- یاران دعا کنید که دلدار می رسد  خورشید از درون شب تار می رسد  صبح ظهور و وصل رخ یار می رسد  میثم بریز اشک و دعای فرج بخوان  عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان
حضور دارد و ما فکر غیبتش هستیم غریب مانده و غافل ز غربتش هستیم سراغ از او نگرفتیم! او سراغ گرفت! گله نکرده ز ما گرچه رعیتش هستیم چقدر همتمان بوده محرمش باشیم؟! چقدر مونس شبهای خلوتش هستیم؟! همیشه و همه جا او هوای مارا داشت همیشه و همه جا زیر منتش هستیم قرار بود بسوزیم ما! ولی نگذاشت علی الدوام اسیر رفاقتش هستیم! خدا کند که به ما کربلا افاضه کند... که سالهای زیادی به حسرتش هستیم چه کربلاست که عالم به هوش می آید چه کربلاست که فکر زیارتش هستیم
برای دیدن روی تو ناله ها دارم خوشم اگر چه غریبم ولی تو را دارم تمام سوز دل من ز ناله های شماست ز درد هجر تو سوز ی در این صدا دارم گدائی در این خانه آبروی من است به نام توست اگر ذره ای بها دارم به نامۀ عملم نیست جز گناه گناه... ولی به وقت سخن کوهی ادعا دارم الا امیر سحر ای مسافر صحرا امید وصل تو را بین هر دعا دارم به کام خویش چشیدم غم جدایی را نشان رحمتی از یار آشنا دارم مرا میان قنوت سحر مَبر از یاد که احتیاج شدیدی بر این دعا دارم به آه نیمه شب تو قسم عنایت توست اگر زبان مناجات با خدا دارم بیا و نامه اعمالِ من مرور نکن که بر جبین عرق شرم از شما دارم بدست خود بده خرج زیارت ما را هوای بوسه ای از خاک کربلا دارم
کنار بیت خدایی به یاد ماهم باش به مروه یا به صفایی به یاد ماهم باش در استلام حجر نیز یادی از ما کن همین که گرم دعایی به یاد ماهم باش چو دور کعبه طواف آوری به کعبه قسم تو کعبۀ دل مایی به یاد ماهم باش به ما که رو نگشودی ، به ما نگاهی کن ز ما اگر که جدایی به یاد ما هم باش کنار زمزم اگر یاد کام خشک حسین نظر به آب نمایی به یاد ماهم باش کنار حجر همان لحظه ای که اشک فشان به سید الشهدایی به یاد ماهم باش دمی که از در باب السلام اشک فشان به سوی بیت می آیی به یاد ماهم باش کنار قبر رسول خدا کنار بقیع مقیم کرب و بلایی به یاد ماهم باش مقیم شهر نجف کاظمین سامرا کنار قبر رضایی به یاد ماهم باش چنان که گرم دعایی به ما دعایی کن همین که یاد خدایی به یاد ماهم باش
کی ام؟ که با تو کنم گفتگو عزیز دلم عنایت تو به من داده رو عزیز دلم سیاه روتر و بی‌آبروتر از من نیست مگر دهی تو به من آبرو عزیز دلم بسوز و آب کن و آتشم بزن که کنم چو شمع، گریه بی های و هو عزیز دلم اگر عزیز دل خود تو را صدا نزنم چه خوانمت؟ چه بگویم؟ بگو، عزیز دلم! توان گفتن یا بن الحسن نمانده دگر که گریه عقده شده در گلو، عزیز دلم کنار قبر علی، یا کنار قبر حسین بگو کجات کنم جستجو عزیز دلم؟ گرفتم آنکه بیایی بدین سیه‌رویی چگونه با تو شوم رو به رو عزیز دلم؟ بیا که فاطمه بعد از هزار سال هنوز کند ظهور تو را آرزو، عزیز دلم هنوز یاد لب تشنگان کرب و بلا نگاه توست به دست عمو، عزیز دلم به یاد حنجر خشکی که نهر خون گردید رود ز دیده سرشکم چو جو، عزیز دلم به جستجوی تو «میثم»روا بود که چو باد تمـام عمـر رود کـو بـه کـو عزیز دلم
روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست در پرده ای هنوز و صدت عندلیب هست مُردیم از فراق تو ای عیسیِ زمان آیا زخوانِ وصل تو ما را نصیب هست؟ هر جا روم از تو که دور از تو کس مباد لیکن امیدِ وصل توأم عنقریب هست دوری زخدمت تو زنقصانِ شوق ماست دردا که درد نیست وگرنه طبیب هست اظهار شوق این همه از «فیض» هرزه نیست هم قصه غریب و حدیث عجیب هست
شهر آینه دار می شود با یک گل پروانه تبار می شود با یک گل گفتند نمی شود، ولی می بینند یک روز بهار می شود با یک گل
بوی سيبِ حرم از سمتِ سحر می آيد قطعِ اين فاصله از دستِ تو بر می آيد  روز و شب كارِ شما گريه شده می دانم باز از دامنتان بویِ جگر می آيد  كاشكی قدر بدانيم جوانی ها را زود بر شاخه در اين فصل ثمر می آيد  تا نشستيم در اين حلقه سرِ مجلسمان مادرت دست شكسته به كمر می آيد  روزها سايه نشينِ قَدمش خورشيد است هر كه در سايه ی اين بيرق اگر می آيد  می رسد جمعه ای و پيشِ‌تو دم می گيريم عاقبت غُربتِ اين جمع به سر می آيد  تا كه آبی بزند بر لبِ ‌لب تشنه ی ما مادرِ سينه زنان زود ز در می آيد  كفنم پيرهنِ مشكیِ من كاش شود رنگِ مشكی به كفن هم چقدر می آيد علت اول دیوانگی ماست حسین باز از مستیِ ديوانه خبر می آيد 
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
مناجات با امام زمان(عج) مداح: شاعر: احسان نرگسی متن شعر: مسیر عشق بلند است و پای ما لنگ است نفس کشیدن مان بی تو ،مایه ی ننگ است گناه، از تو مرا دور کرده ،می دانم ببین که فاصله ی ما هزار فرسنگ است به هر که فکر کنی دل سپرده ام ،جز تو بگو چه کار کنم با دلی که از سنگ است مرا به چادر خاکیِ مادرت بپذیر حنای من که دگر سالهاست بی رنگ است شنیده ایم که مادربه بستر افتاده شنیده ایم درِ خانه ی علی جنگ است دلم برای سیاهیِ پرچم زهرا... برای گریه ی از داغ مادرم تنگ است عج
کی می شود بیند بشر ، خیرالبشر را آه ای سفر کرده بده پایان ، سفر را عیسی مسیح من ! که باید جز تو بخشد جان دوباره این جهان محتضر را ایمان شده یک تکه آتش در کف دست دنیا به قصد دین ما بسته کمر را حق بی تو باطل گشته و باطل شده حق دنیای بی صاحب نداند خیر و شر را ما آمدیم هر وقت ، تو در باز کردی تو آمدی هر وقت ما بستیم در را العفو می گویی به جای تک تک ما جای همه بیدار هستی هر سحر را آقا به ما مثل گذشته باز گردان آن حال خوش ، آن عاشقی ، آن چشم تر را دست تمام اهل روضه می شود پر امشب اگر گیری تو دست یک نفر را بیچاره من ، بیچاره من ، من که ندیدم یک بار هم در روضه ی مادر ، پسر را بیچاره من ، بیچاره من ، من که نمردم هر چه شنیدم روضه ی دیوار و در را
قسم به سوره ی "والفجر" یار می آید سپیده دم پس از این شام تار می آید زغال ، روی سیاهش سیاه تر شده است خزان گذشته و کم کم بهار می آید زبور شاهد ما شد "لقد کتبنا ... "را بخوان که وارث این روزگار می آید نوشته است که مستضعفین به پاخیزید ز مشت های گره کرده کار می آید غباری از پس هر حادثه پدیدار است اگر غلط نکنم آن سوار می آید اَلا به ذکر کسی که به نامش آرامش به سینه های شده بی قرار می آید قسم به واژه ی "خیرلکم" علی خواهان "بقیه الله" با ذوالفقار می آید چه فرق مذهب و آئین ، هر آنکه منتظر است به شیوه ی علوی شیعه بار می آید چقدر خواندن "امن یجیب" اثر دارد که استجابت این اضطرار می آید زمان آمدنش وقت "مطلع الفجر" است و ناگهان به سر این انتظار می آید «وَ لَقَدْ كَتَبْنَا فىِ الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِىَ الصَّلِحُون‏» (انبیاء/105) «و ما در زبور- پس از تورات- نوشته‏ ايم كه اين زمين را بندگان صالح من به ميراث خواهند برد.»
در هــر دمــم هــزاران فریـاد انتظار است یک لحظه بی تو بودن، یک عمر احتضار است وقتــی تــو را نــدارم، بهتر که جان سپارم این زندگی تباهی، ایـن عمـر انتحـار است آنکــو قــرار دارد، کـی عشق یار دارد؟ عاشق بسان طوفان، پیوستـه بی قرار است ای یاس باغ نرگس! باز آ که می‌کنم حس بـی روی تـو زمانـه پاییز بی بهـار است بی جلـوۀ تـو عالم تاریکتر ز گور است وین مهر عالـم افروز شمع سر مزار است عیسی کـه از نبـوت بـر خویشتـن نبالد آرد نمـاز بـا تو، این اوج افتخـار است ما دور کعبه گشتیم با اشک خود نوشتیم ای زائریـن کعبـه! کعبـه جمال یار است از هجـر یــار گفتیـم، از انتظـار گفتیـم کو مرد انتظاری «یابن‌الحسن» شعار است گیرم تـو غمگساری در بیـن مـا نـداری ای نور دیده! ما را کی جز تو غمگسار است؟ میثم به دعوی عشق، مگشای لب که عاشق یـا زیـر تیـغ قاتـل، یــا بر فـراز دار است
با یک دل بی‌قرار خواهد آمد در وسعت انتظار خواهد آمد از عمر جهان اگر بماند یک روز آن روز به اقتدار خواهد آمد ..... روشن‌گر روزگار خواهد آمد آن آینه از غبار خواهد آمد ثابت شود از متتظرانش هستی او خود به سر قرار خواهد آمد
شعر مناجات با امام زمان عج ویژه ایام ماه رجب و لیلة الرغائب بی سر و سامانم ای محبوب، سامانم بده تو سر و سامان به این حال پریشانم بده این رجب هم آمد و آدم نشد این نوکرت لطف کن این روزها قلب پشیمانم بده قبل مردن پاک کن من را و بعدا خاک کن حسن پایانم تو باش و حسن پایانم بده آبرویی نیست اما آرزو که عیب نیست پاک کن قلب مرا و قلب سلمانم بده دائما هجران چرا؟ از وصل هم چیزی بگو درد دادی خب بیا این بار درمانم بده باطنا کور است چشمم که نمی بینم تو را آی خورشید سحر، نوری به چشمانم بده این گناه افتاده به جانم، نجاتم میدهی؟؟ چشم پاکی مثل چشمان شهیدانم بده زود می لرزد دلم وقت گناه و معصیت یا اباصالح خودت قوت به ایمانم بده از کنار اسم تو ساده گذشتم، عفو کن با همین یابن الحسن، چشمان گریانم بده من همیشه روزی اشکی فراوان خواستم لطف کن در روضه ها اشک فراوانم بده کربلا، مشهد، نجف، آقا نمی دانم فقط روزی ام را از همانجا که نمی دانم بده خواهش این نوکرانت چیست غیر از کربلا؟ روزی ام را تا درِ این خانه مهمانم بده یک زیارت لطف کن من را ببر با خود حرم در حرم روضه بخوان، سوز حسین جانم بده ...... با سلام روضه ات بر جان ما آتش بزن: السلام ای کشته ی دور از وطن، ای بی کفن... وحید محمدی ۶ بهمن ۱۴٠۱ عج
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️زمزمه مناجات با امام زمان در شب قدر و گریز به روضه 🎙سبک: سلام آقا که الان روبروتونم... اباصالح کجاقرآن به سرداری شب قدره کجاقصدسفرداری اباصالح اباصالح اگه سمت نجف رفتی دعایم کن منو با حــال گریه آشنــایم کن اباصالح اباصالح بمیرم من برای غصــه های تو الهی بشنوم  امشب صدای تو اباصالح اباصالح شب قدره دوباره کوهی ازدردم دوباره کوله بارخجــلت آوردم ازاین شرمنده ام آقا چرا یک عمر برای بخشش خود گریه کم کردم اباصالح اباصالح پناهم باش دوباره غرق عصــیانم دعــایــم کن پشیــمانم پشیــمانم ببخش آقا ، شکستم عهد و پیمان را نظــر  کــن بر  دل زار و پریشــانم اباصالح اباصالح شب قدره ، به یاد غربت مولا امان از گریه های زینب کبری علی جانم علی جانم سلام ای اولین مظلوم این عالم سلام ای یادگــارحضــرت خاتم علی جانم علی جانم دلم تنگه برای صحن و ایوانت شب قدره آقا دستم به دامانت برای غصه هایت گریه کم کردم بمیرم من برای بغض پنهــانت علی جانم علی جانم امان از بی وفــایی های این دنیا چه زخمایی زدن برقلب تو مولا شکستی تو از اون زخم غلافی که عدو می زد به دست و بازوی زهرا علی جانم علی جانم... ▪️ ✍رقیه سعیدی (کیمیا) @majmaozakerine
بند اول: سلام یابن فاطمه سلام یابن مرتضا سلام صاحب الزمان سلام صاحب عزا ماه غم  رسیده و ماه عزاداری صبح و شب خون دل از چشمای تو  جاری این شبا برا حسین روضه کجا داری؟ تو صاحب این عزایی تو شاهد روضه هایی خیمه به خیمه میخونم مهدی زهرا کجایی؟ بند دوم: کجا گریه میکنی کجا سینه می زنی کجا روضه خون برا شهید بی کفنی تو حرم نشستی با چشمای بارونی پای شیش گوشه داری ناحیه میخونی یا کنار قتلگاهی و پریشونی تو صحن صاحب لوایی یا اینکه پایینه پایی ای زائر دل شکسته مهدی زهرا کجایی بند سوم: بیا ختم الاوصیا بیا جان انبیاء میگه عمه زینبت بیا  منتقم بیا انتقام لاله ی پرپرو میگیری انتقام حنجر اصغرو میگیری انتقام اون تن بی سرو میگیری تو شاهد ماجرایی گریون مصیبتایی جدت میگه بین مقتل مهدی زهرا کجایی؟