eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
37.6هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
3هزار ویدیو
342 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید مدیریت👇 @khadeem110 @majmaozakerine لینک کانال مطالب کانال #صدقه_جاریه می‌باشد https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cbd84607cac لینک گروه 👆
مشاهده در ایتا
دانلود
مولا نیا که نماند به پای تو سر هاست عاقبت ماجرای تو بازار تیغ و دشنه چه رونق گرفته است سنگ تمام گذاشته کوفه برای تو!! 🏴ایام شهادت غریبانه‌ی سفیر حسینی حضرت مسلم بن عقیل(علیه‌السلام) را به ساحت مقدس حضرت ولیعصر ارواحنافداه و دلسوختگان حسینی تسلیت عرض می‌نماییم.🏴
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مصیبت_اوّلِ محرّم_حضرت مسلم علیه السلام جانِ من در خطر و جانِ شما در خطر است خطرِ بیشترِ کوفی وُ کوفه نظر است سَرِ مَن که به فدای سَرِ رویِ نیزه غصّه‌ام دخترکِ دربه‌دری پایِ سر است تشنه‌لب هستم و چشمانِ تَرَم تار شده بر سرِ دار به سر روضه‌یِ دیوار وُ در است یک نفر نیست به دادم برسد فریادم بی‌قراریِ حریمی‌ست که خونین‌جگر است لشکرِ کوفه فقط در طلبِ کُشتن نیست طالبِ خاتم وُ گهواره وُ خلخال وُ زَر است لااَقل این سَفر اِی شاه مَکُن همراهت نازنینی که دِلَش بسته به نازِ پدر است جانِ من نذرِ شما همسرِ من نذرِ رباب صله‌یِ حرمله وُ تیر زدن بیشتر است آخرِ روضه به لب ندبه نشسته اَلغوث وای از منتظری که از شما بی‌خبر است 📃۱۴۰۲/۴/۲۷
۲۳ یا فاطمه مردم کوفه هلهله کردند خون دل آل فاطمه کردند ظلم و ستم بی واهمه کردند کوفی بی حیا غرق سرور با دست بسته کاروان نور همراه سجاد و اهل حرم آمده کوفه زینب غیور آه و واویلتا واویلتا۴ یا فاطمه اهل حرم همه غمین گشتند وارد کوفه شهر کین گشتند ز ظلم و کین محمل نشین گشتند خارجی کرده اند خطاب شان ریزد از دیده ها گلاب شان دستان عمه ها و کودکان بسته از کینه با طناب شان آه و واویلتا واویلتا۴ شهر کوفه گشته پر از نور و چراغانی اهل حرم با دل سوزانی به شهر کوفه شده زندانی جمله مردم کوفه صف زدند با شادی چنگ و نی و دف زدند کنار سرها روی نیزه ها هلهله بنموده و کف زدند آه و واویلتا واویلتا۴ یا فاطمه به شهر کوفه ظلم و محنت بود کار عدو فقط جسارت بود خون دل خاندان عصمت بود بر روی نی رأس بریده بود قامت زینبین خمیده بود با دیدن سر روی نیزه ها رنگ از رخسارشان پریده بود آه و واویلتا واویلتا۴
۲۱ کینه و ستم باشد(از خلق و خوی کوفه)۲ آورده اسیران را(دشمن به سوی کوفه)۲ مکان شان شده بیرون کوفه زینب کبری شد دلخون کوفه واویلا واویلا آه و واویلا۲ از ظلم و ستم کوفه(بسته شده دست شیر)۲ گردن گل زهرا(بسته به غل و زنجیر)۲ شد زینب از این غم قامت خمیده از گردن علی خون می چکیده واویلا واویلا آه و واویلا۲ آتش زده بر دل ها(سوز و شرر کلثوم)۲ از این همه ظلم و کین(خون شد جگر کلثوم)۲ با دیدن ظلم و کین و عداوت رأس خونین کند قرآن تلاوت واویلا واویلا آه و واویلا۲ نکرده عدوی دین(شرمی ز روی احمد)۲ بر اهل حرم کردند(ظلم و ستم بی حد)۲ سر بریده رو به روی زینب جان او زین ستم آمده بر لب واویلا واویلا آه و واویلا۲ در کوفه چه ها کردند(با عترت پیغمبر)۲ رأس گل زهرا را(دیده روی نی خواهر)۲ زینب بر نی دیده یک ماه کامل زین سبب سر را زد بر چوب محمل واویلا واویلا آه و واویلا۲
۲۰ پشت دروازه ی کوفه اهل بیت در انتظارند خاندان آل عصمت بی قرار بی قرارند شهر آذین گشته امروز،در ورود این اسیران زین همه داغ و مصیبت،خون شده قلب یتیمان وای امان از دل زینب۴ کوفیان آماده هستند همره چنگ و نی و دف خون دل اهل حرم شد نانجیبان می زنند کف زد شرر بر جان و دل ها،دشمن بی دین شیاد شده از این همه بیداد،خون دل حضرت سجاد وای امان از دل زینب۴ ساجدین با دست بسته،بر روی ناقه نشسته در کنارش دیده گریان،کودکان دل شکسته روی نی رأس بریده،رنگ این طفلان پریده روی محمل با دل خون،عمه های قد خمیده وای امان از دل زینب۴ کوفیان و این همه ظلم غم به سینه کرده منزل خواهر غمدیده گریان بنشسته روی محمل دختری در شور و شین است،روی نی نور دو عین است با دل خون چشم گریان،او نگاهش بر حسین است وای امان از دل زینب۴ سوزد از غم دل زینب بس نمودند ظلم و کینه بر زنان و کودکان و بر رقیه بر سکینه روی نی قرآن بخواند،قاری قرآن زینب حق فقط داند چه کرده،با دل سوزان زینب وای امان از دل زینب۴
۱۹ ای کوفیان بی حیا شرمی ز پیغمبر کنید ای مردمان بی وفا خنده به ما کمتر کنید کمتر اهانت نمایید بر خاندان مصطفی واویلتا واویلتا۲ گوید زینب بر کوفیان با ناله و با اشک و آه ما اهل بیت عصمتیم بر ما کنید کمتر نگاه ای مردم شهر کوفه شرمی نمایید از خدا واویلتا واویلتا۲ رو به روی محمل او رأس حسین بالای نی مسیر شام و کوفه را با زینبش می کند طی بهرش عزاداری کند با گریه های بی صدا واویلتا واویلتا۲ بر روی محمل می کند بهر حسین عزاداری سر را به محمل زده و خون سرش گشته جاری جان عالم فدای آن رأس به روی نیزه ها واویلتا واویلتا۲ بهر دیدن اسرا مردم کوفه صف زدند پیش رئوس شهدا چنگ و نی و هم کف زدند بر کاروان کربلا نموده اند جور و جفا واویلتا واویلتا۲ می گوید با ابن زیاد این دختر زهرا نشان همه جا بود ما رأیت الا جمیلا بی گمان روز کوفیان را کرده با سخنش روز عزا واویلتا واویلتا۲ ای نور چشم فاطمه قرآن بخوان قرآن بخوان کن رفع تهمت از همه قرآن بخوان قرآن بخوان صوت قرآن تو حسین جان تازه دهد بر ما واویلتا واویلتا۲
۱۸ ای کوفیان از بس که بی حیایید واویلا واویلا از اهل بیت مصطفی جدایید واویلا واویلا گرچه به شهرتان همه اسیریم واویلا واویلا ای روسیاهان بر شما چو تیریم واویلا واویلا در کوفه بر ما ظلم و کین فزون شد واویلا واویلا دل تمام ما ز کینه خون شد واویلا واویلا ما از شما غیر از ستم ندیدیم واویلا واویلا از این همه رنج و محن خمیدیم واویلا واویلا خون شد دل ما زین همه مصیبت واویلا واویلا معنا شده این جا تمام غربت واویلا واویلا آورده اید ما را برای تبعید واویلا واویلا ای بی حیا مردم به ما چه کردید واویلا واویلا فرزند زهرا و چنین اسارت واویلا واویلا نموده اید بر ما همه جسارت واویلا واویلا دستان ما را از ستم ببستید واویلا واویلا دل های خون گردیده را شکستید واویلا واویلا رأس به روی نیزه نور عین است واویلا واویلا گل علی و فاطمه حسین است واویلا واویلا ما را نموده اید همه ملامت واویلا واویلا حساب ما ای کوفیان قیامت واویلا واویلا
۱۴ شهر کوفه پر از شادی و شور همه کف می زنند شاد و مسرور همره کاروان اسیران آمده آن سر از بدن دور وای-جان طفلان بر لب وای-همه در تاب و تب وای-خونجگر شد زینب وای-یا اخا یا مظلوم۳ تو کجا بوده ای ای برادر خونجگر شد ز داغ تو خواهر پیکرت کربلا غرقه در خون آمدی از چه در کوفه با سر وای-تو مرا دلداری وای-اشک من شد جاری وای-کن مرا تو یاری وای-یا اخا یا مظلوم۳ یا حسین روشنای دل من سوزد از هجر تو حاصل من شده، ای جان خواهر حسین جان داغ تو تا ابد مشکل من وای-روی نیزه سرت وای-بنگر دخترت وای-آمده در برت وای-یا اخا یا مظلوم۳ یا حسین ماه در خون تپیده کی رگ حنجرت را بریده رو به روی تو زینب به محمل ریزد از داغ تو اشک دیده وای-روح من ریحانم وای-قاری قرآنم وای-بر لب آمد جانم وای-یا اخا یا مظلوم۳ خون دل ریزد از دیدگانم بر لب آمد ز هجر تو جانم بس که من دیده ام داغ روی داغ رفته دیگر ز پیکر توانم وای-ای به خون غلتیده وای-خواهر غمدیده وای-سر به نیزه دیده وای-یا اخا یا مظلوم۳ تو نبودی زد آتش زبانه خیمه ها سوخت همه وحشیانه پیش چشمان من یا حسین جان بر اسیران زدند تازیانه وای-جگرم می سوزد وای-پیکرم می سوزد وای-کمرم می سوزد وای-یا اخا یا مظلوم۳
۱۳ کوفیان اهل ریایید،آه و واویلا دشمن خون خدایید،آه و واویلا بی حیا مردم کوفه همگی نامردید عوض لطف ز کینه دل ما خون کردید همگی اهل جهنم شده اید بی تردید در کنار شهدایید،آه و واویلا دشمن خون خدایید،آه و واویلا سر پاک گل زهرا رسیده کوفه مهی چون روی مه او ندیده کوفه صوت قرآن چو نوایش نشنیده کوفه همه بر باد فنایید،آه و واویلا دشمن خون خدایید،آه و واویلا ما عزادار حسینیم الا ای کوفه گل گلزار حسینیم الا ای کوفه محو رخسار حسینیم الا ای کوفه گرچه با ما آشنایید،آه و واویلا دشمن خون خدایید،آه و واویلا بی حیا مردم کوفه ز بس که پستید دست ما را به روی ناقه ز کینه بستید جلوی رأس بریده دل ما بشکستید بی وفا و بی حیایید،آه و واویلا دشمن خون خدایید،آه و واویلا
در ماتمی بی انتها با چند کودک تنها رها کردی مرا با چند کودک یک خیمه ماند و یک بغل دلواپسی و من ماندم و این ماجرا با چند کودک هی چهره ات را در سرم تکرار کردم هی گریه کردم بی صدا با چند کودک وقتی صدای داد و بوی دود آمد دیدی چه کرد آن شعله ها با چند کودک؟! تا پرده خیمه به یکسو رفت دیدم خورشید روی نیزه را با چند کودک می خواستم پنهان کنم اما رقیه زل زد به سرهای جدا با چند کودک یک باره سمت خیمه هامان حمله کردند من مانده بودم زیر پا با چند کودک سیلی زدند و معجر از سرها کشیدند با من قبول اما چرا با چند کودک؟ وقتی سرت با من تنت از من جدا بود راهی شدم از کربلا با چند کودک ای کاش می دیدی که در کوفه چه کردند مردم میان کوچه ها با چند کودک در راه هم گویی هزاران حرف دارند با صورت خونی بابا چند کودک لب تشنه خواهر فقط لب تر کن امروز باید بیایم تا کجا با چند کودک؟!
یا قاهرَ العَدُوُّ وَ یا والیَ الوَلی یا مظهر العجایب و یا مرتضی علی پایانِ باشکوه،به کابوس بد بده زینب رسیده کوفه..،پدر جان مدد بده چشمان شور،آینه ات را نظر زدند در پیش خانه ی تو سرم را به در زدند در کوفه سهم دختر تو آهِ سرد شد پنجاه سال پرده‌نشین..،کوچه‌گَرد شد تا پای ما به معرکه‌ای نامراد رفت خلخال دخترانِ حسین‌ات به باد رفت این کوفیان به نسل تو،گمراه  گفته اند خیلی به دخترت بد و بیراه گفته اند بی حرمتی به آل تو وقت ورود شد از بس که سنگ خورد حسین‌ات..،کبود شد نیزه نشین تو همه را پیر کرده است شکل سرش دو مرتبه تغییر کرده است این حرمله به کامِ همه،زهرِ ناب ریخت این حرمله کنار رباب تو آب ریخت از دست این مصیب جانکاه..،داد..،آه زینب کجا و مجلسِ اِبن زیاد...،آه در بزم او نمک به غمِ جاری‌ام زدند با چوب‌دست روی لب قاری ام زدند کوفه که زیر پاش نهاد احترام را... باید خدا بخیر کند شهر شام را
مُهر فراق بر جگرم خورد بی حسین زخم خزان به برگ و برم خورد بی حسین میخواستم نسوزم ازین شعله ها ولی آتش به روی بال و پرم خورد بی حسین من که شب سیاه ندیدم تمام عمر تیر سه شعبه بر قمرم خورد بی حسین دست تو نیست ؛ نیزه مرا راه میبرد خیلی به دست و بر کمرم خورد بی حسین پیرم ...توان تند دویدن نداشتم فریادها بروی سرم خورد بی حسین ما را ندیده بود کسی وقت بودنت چشم غریبه سمت حرم خورد بی حسین ماییم و آستین لباسی که معجرست دستی بدست شعله ورم خورد بی حسین ما داغدیده ایم ولی ساز میزنند خنده به اشک چشم ترم خورد بی حسین سنگم که میزدند دو دستم نقاب بود باران سنگ بر سپرم خورد بی حسین بی محرمم بلند شو ای محرم حرم من ماندم و اسیری و اشک و غم حرم @majmaozakerine
خبر داری کجایی و کجاییم اسیر قاتل و زنجیر هاییم خبر داری چه آمد بر سر ما سر آزار ماها گشت دعوا خبر داری چه دشمن شاد بودیم به لطف تازیانه رو کبودیم خبر داری خرابه جایمان شد سرت بر نی بلای جانمان شد خبری داری غرورم را شکستند مرا با ریسمان کینه بستند خبر داری مرا تحقیر کردند به تو سنگ ومرا هم پیر کردند خبر داری غم بسیار خوردم مسیرم خورد بر بازار مُردم @majmaozakerine
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم چهارپاره وفات شهادت‌گونه‌یِ حضرت اُمِّ‌کلثوم سلام‌اللّه‌علیها روضه می‌خوانْد و گریه‌هایش را هدیه بر شاهِ بی‌کفن می‌کرد گاه‌گاهی حسین وایْ حسین گاه‌گاهی حسن حسن می‌کرد روضه می‌خوانْد و گریه‌هایش را هدیه بر روحِ مادرش می‌کرد گاه با روضه‌هایِ کوچه‌یِ غم گاه گودال خوانده غش می‌کرد روضه می‌خواند و پایِ هر روضه رنگِ او می‌پرید و تب می‌کرد یادی از خیمه‌هایِ سوخته و .... غیرتِ فارسُ‌العرب می‌کرد روضه می‌خواند و اشکِ چشمانش رویِ گونه چو لاله گل می‌کرد یادی از اکبرِ زمین‌گیر و .... هِقْ‌هِقِ خاتمِ رُسل می‌کرد روضه می‌خواند و با نوایِ خود آسمان و زمین پریشان کرد العجل گفت و روضه‌خوان‌ها را بر سرِ خوانِ ندبه مهمان کرد روضه می‌خواند و یادِ آن روزی که حرم پابرهنه شد را کرد مثلِ زینب دعا برایِ فرج ناله‌ها از فراقِ آقا کرد
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم پیش مظلوم شهادت حضرت علی علیه السلام یا اَبتاٰ واویلتا                  یا اَبتاٰ واویلتا  غریب علیِ مرتضی          یا اَبتاٰ واویلتا کوفه شده کرب‌وبلا          یا اَبتاٰ واویلتا صاحب‌عزا خودِ خدا         یا اَبتاٰ واویلتا تابوتِ شَه بر شانه‌ها         یا اَبتاٰ واویلتا تشییعِ مولا بی‌صدا           یا اَبتاٰ واویلتا ذکرِ حسین و مجتبی         یا اَبتاٰ واویلتا واٰ ابتاهُ واٰ اُمّاه                  یا اَبتاٰ واویلتا شد علی مهمانِ زهرا           یا اَبتاٰ واویلتا یتیمِ کوفه بی‌بابا               یا اَبتاٰ واویلتا جان داده پیرِ نابینا             یا اَبتاٰ واویلتا ذکرِ لبِ سینه‌زنها                یا اَبتاٰ واویلتا نوحه‌یِ شاهِ نینوا                یا اَبتاٰ واویلتا زمزمه‌یِ لبِ آقا                   یا اَبتاٰ واویلتا    
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللهم صل علیدمحمد و آل محمد و عجل فرجهم پیش مظلوم حضرت علی علیه السلام اوّل مظلومِ عالم علی      اوّل مظلومِ عالم علی اسداللّهِ خاتم علی           اوّل مظلومِ عالم علی ولی‌ّاللّهِ اعظم علی         اوّل مظلومِ عالم علی ذکرِ زهرا دَمادم علی        اوّل مظلومِ عالم علی ازحق بَر حق مُسلّم علی   اوّل مظلومِ عالم علی ذکرِ ضربه‌یِ قلبم علی     اوّل مظلومِ عالم علی حیاتم و مَماتم علی         اوّل مظلومِ عالم علی شورِ یوم‌ُالحسابم علی     اوّل مظلومِ عالم علی تنها راهِ نجاتم علی          اوّل مظلومِ عالم علی غم ندیدی شما کم علی   اوّل مظلومِ عالم علی قدِّ یارت شده خَم علی     اوّل مظلومِ عالم علی روضه‌ات را بخوانم علی  اوّل مظلومِ عالم علی چه کاری داده دستم علی اوّل مظلومِ عالم علی مسمار و ضربِ ستم علی اوّل مظلومِ عالم علی  افتاد از پا مادرم علی    اوّل مظلومِ عالم علی ندبه تنها مَرهمَم علی     اوّل مظلومِ عالم علی اوّل مظلومِ عالم علی.....    
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مصیبت مسلمیه شهادت حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام دستم قلم شود که نوشتم بیا   نیا      آواره شد سفیرِ تو در کوچه‌ها  نیا دل را به عهدِ کوفه‌یِ نامرد خوش نکن   بویی نبرده شهرِ ریا از وفا  نیا سردارِ روز قبلم‌ُو بر دار می‌روم      آقا سفیر شد هدفِ سنگها    نیا چرب است نانِ سفره‌یِ آهنگرانِ شهر      شد کوره‌ها پر از سپر و تیغ‌ها نیا مردیِ مردِ کوفه محال است و فکرِ اوست  دنبالِ غارتِ حرم و خیمه‌ها   نیا اینجا به هر که سر ببرد حکم می‌دهند      رِی مزدِ بردنت شــده بر نیزه‌ها نیا برداشت حرمله سه  سه‌شعبه برایِ جنگ     وای از گلو و دیده و قلبِ شما  نیا زنجیرها و بند و غـلِ جامع حاضرند     تکرارِ روضه‌یِ علی و بچّه‌هـا    نیا جانم به لب رسید و ندیدم نگار را      آقا بگیر جان و نـگو کربلا  نیا  
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل اوّل محرّم مدح و مرثیه‌یِ حضرت مسلم ابنِ عقیل علیه السلام اِی سفیرِ سفارتِ ارباب اِی اَبَرمردِ دولتِ ارباب در وفا و شجاعت و ایثار دوّمین کوهِ غیرتِ ارباب مسلمی و مسلّماً اسلام دینِ تو با ولایتِ ارباب اسداللّه در دلِ کوفه نبیُّ‌اللّه صولتِ ارباب در رَگت خونِ مرتضی جاریست قاصدِ با اُبهّتِ ارباب تشنه جان می‌دهی غریبانه روضه مثلِ شهادتِ ارباب از فرازِ بلندی افتادی رَفَعَ‌اللّه راٰیَتِ ارباب مانده رویِ قناره پیکرِ تو به امیدِ زیارتِ ارباب دخترت دخترِ حسین که شد خورده سیلیِ غربتِ ارباب تازیانه میانِ آتش و دود می‌خورد عهد و عصمتِ ارباب
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مصیبت ( مسلمیه ) اوّل محرّم حضرت مسلم ابنِ عقیل علیه السلام جانِ من در خطر و جانِ شما در خطر است خطرِ بیشترِ کوفه وُ کوفی  نظر است سرِ من که به فدایِ سرِ رویِ نیزه غصّه‌ام دخترکِ دربه‌دری پایِ سر است تشنه‌لب هستم و چشمانِ ترم تار شده بر سرِ دار به سر روضه‌یِ دیوار و در است یک نفر نیست به دادم برسد فریادم بی‌قراریِ حریمی‌ست که خونین‌جگر است لشکرِ کوفه فقط در طلبِ کشتن نیست طالبِ خاتم وُ گهواره ُو خلخال وُ زر است لااقل این سفر اِی شاه مَکن همراهت نازنینی که دلش بسته به نازِ پدر است جانِ من نذرِ شما   همسرِ من نذرِ رباب صله‌یِ حرمله وُ تیر زدن بیشتر است آخرِ روضه به لب ندبه نشسته اَلغوث وای از منتظری که از شما بی‌خبر است
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ترکیب‌بند اوّل محرّم حضرت مسلم ابنِ عقیل علیه السلام یاری ندارم تکیه بر دیوار کردم بی‌فایده بود هر چه اینجا کار کردم این قوم غیر از سکّه آئینی‌‌ ندارد اِنکار کردند هر چه من اصرار کردم دیروز کلِّ شهر با من دست دادند امروز آنها را نگاه از دار کردم بر رویِ این دارالعماره روبه‌قبله‌‌ لب‌تشنه یادِ قافله‌سالار کردم پیغامِ کوفه پوچ و پوشالی‌ست برگرد مابینِ این مردان نمی‌بینی تو یک مرد مردانگی مرده شرافت بار بسته قلبِ من از پیشانی‌ام بدتر شکسته یادِ تو افتادم به یادِ کاروانم که اشکها در چشمِ تارم حلقه بسته آن کوفه که گفتم برایت کن فراموش این کوفه هر عهدی که بسته را گسسته‌‌ دختر به همراهت نیاور که ‌نماند .... بر گونه‌یِ سرخِ ملیکه جایِ دستِ .... سنگینی از جنسِ همان دستِ طمع‌کار که سیلی‌اش کوبید مادر را به دیوار دیدم خودم شد لشکری تجهیز ای وای شمشیرها و نیزه‌ها شد تیز ای وای دیدم طمع می‌بارد از چشمِ امیرش‌‌ فرمانده‌یِ اُردوست مردی هیز ای وای شمشیرزن دارد به سر چه فکرِ شومی !!! دارد هوایِ کندنِ آویز ای وای خنجر به وقتِ سر بریدن کهنه و کند انگشت و انگشتر که باشد تیز ای وای کوفه برایِ سر بریدن می‌دهد اَجر‌‌ دختر که گم شد می‌رود دنبالِ او زجر آقایِ من یا با خودت دختر نیاور یا بیشتر همراهشان معجر بیاور یا مادر و نوزاد را بسپار جایی یا مشک‌هایِ آب و آب‌آور بیاور یا دختران و بانوان را برحَذر کن یا زیور و خلخال‌ها را در بیاور از هتکِ حُرمت کردنِ اینها بترس و.... پیراهنِ آخر تو کهنه‌تر بیاور رویِ قناره ندبه‌خوانم تا بیایی بر رویِ نیزه دیدنم آقا می‌آیی
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مدح و مرثیه امام سجّاد علیه السلام تو خطبه خواندی و ملائک پَر درآوردند بر منبرِ کـوفه مـگـر  پـیغمبـر آوردند!!! یک عمر مولا گفت در کوچه چه شد آخر... در شهرِکـوفه دسـت‌بسته حیدر آوردند آغاز شد خطبه پس از نام رسولُ اللّه پس سر درآوردند که با خود سر آوردند لحنِ علیِّ ابنِ حسینِ ابنِ علی این است افتاده‌اند از پا اگـر چه لشکـر آوردند بر دست و پایِ تو غـُل و زنجیرهایی بود که دستشان با هـر دعـای تو بَر آوردند دیدنـد مثـل مـادرت ساکـت نخواهی شد بر روی نیـزه پیشِ رویِ تو سر آوردند عالَـم فدای گریه‌هایـت حضرتِ سجـّاد در چشـمهایت ندبه را با کـوثر آوردند  
‍ ‍ . یا فاطمه مردم کوفه هلهله کردند خون دل آل فاطمه کردند ظلم و ستم بی واهمه کردند کوفی بی حیا غرق سرور با دست بسته کاروان نور همراه سجاد و اهل حرم آمده کوفه زینب غیور آه و واویلتا واویلتا۴ یا فاطمه اهل حرم همه غمین گشتند وارد کوفه شهر کین گشتند ز ظلم و کین محمل نشین گشتند خارجی کرده اند خطاب شان ریزد از دیده ها گلاب شان دستان عمه ها و کودکان بسته از کینه با طناب شان آه و واویلتا واویلتا۴ شهر کوفه گشته پر از نور و چراغانی اهل حرم با دل سوزانی به شهر کوفه شده زندانی جمله مردم کوفه صف زدند با شادی چنگ و نی و دف زدند کنار سرها روی نیزه ها هلهله بنموده و کف زدند آه و واویلتا واویلتا۴ یا فاطمه به شهر کوفه ظلم و محنت بود کار عدو فقط جسارت بود خون دل خاندان عصمت بود بر روی نی رأس بریده بود قامت زینبین خمیده بود با دیدن سر روی نیزه ها رنگ از رخسارشان پریده بود آه و واویلتا واویلتا۴ .
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه‌یِ زمینه بعد از عاشورا ( حجاب و عفاف ) حضرت زینب سلام اللّه علیها سبک آرزوهایی که داشتم بعدِ تو نقشِ بر آب شد .... پایِ روضه پایِ نیزه دست و پایِ من می‌لرزه سخت‌ترین روضه همینه طعنه و چشمایِ هرزه چه رویِ نیزه چه کنجِ‌‌ تنورِ خونه‌یِ خولی نورِ پیشونیت به صد تا خورشید و مهتاب می‌اَرزه علمدارِ ..... قافله قدخمیده شد امّا .... تا قیامت این عَلمهِ بالا این پرچمِ حسین است گرفتاره به ظاهر این‌ خواهرِ تو امّا .... گِره‌هایِ نهضتِ عاشورا وا میشه وَاللّه با همین دست اگه مضطر یا آواره‌َم خیالت جمع علمدارم منم زینب /۴/ خواهری که می‌باره چشمِ تو با غمهایِ کوفه دَمِ ما روضه‌یِ مکشوفه‌یِ مقتلِ لُهوفه پیکرِ بابا به زیرِ سُمِّ اسب و سر به نیزه‌َست امّا روضه‌ای که سخته واسِه دختر این حروفه اَباَالمظلوم اُنظُر اِلیٰ رُئوُسِناٰ بابا یه تیکّه خیمه سوخته واسهِ ما معجره غصّهَ‌مون حجابه اَباَالمظلوم روضه‌یِ ما عفافه و عصمت خصلتِ هر حسینیه غیرت حجاب مشقِ انقلابه بمون خواهر تو این حرم بگیر این چادروُ محکم منم زینب /۴/
بدا به حال نجیبی که در حجاب نباشد و بزم جای نوامیس بوتراب نباشد فتاده جسم تو عریان به روی خاک بیابان خدا کند که دگر زیر آفتاب نباشد خدا کند که پس از خواهر تو در همه دنیا دگر دو دست زنی بسته با طناب نباشد میان این همه ماهِ نشسته بر روی نیزه خدا کند که سر کودک رباب نباشد خدا کند که نبیند کسی سر پدرش را اگر که دید، به خون سرش خضاب نباشد "سوار ناقه ی عریان شدن که کار زنان نیست اگر که مرد نباشد، اگر رکاب نباشد خدا کند قدحی را که ریخت روی سر تو گلاب باشد عزیز دلم، شراب نباشد..."
باز چشمم به بلایی روشن است امتحان تازه صبر من است بعد گودال تو با حالی جدید میروم امروز گودالی جدید گریه کن بر روضه مکشوفه ام پابرهنه کوچه گردِ کوفه ام غم زیاد است و پریشانی زیاد دارم اینجا آشنایانی زیاد وای بر این روزگارم وای وای محملی بی پرده دارم وای وای خنده ها بر اشک و آهم میکنند می‌شناسند و نگاهم‌ میکنند جای گل زخم زبانم میدهند این و آن بر هم نشانم میدهند! سعی و کوشش های من بی حاصل است دست بسته رو گرفتن مشکل است حرمله.. این حرمله.. این حرمله.. می‌زند ما را و میگیرد صله ساقی بی دست!عباسم مدد دست های من شکسته از لگد ای هلالِ چشم بر من دوخته! موی تو مانند مویم سوخته! با لباس پاره روی پرغبار بودم از ام حبیبه شرمسار بچه ها از ضعف افتادند و بعد نان به ما خیرات میدادند و بعد جمع کردم لقمه ها را از حرم خطبه خواندم یک‌صدا چون مادرم.. سفره هاتان‌ نان‌ اگر دارد ز ماست! نان به سفره دار دادن کی رواست؟! ای که خوردی سالها نان علی! حال میخندی به طفلان علی؟! جان زینب را به لب آورده اید بعد نذر ختم قرآن کرده اید؟! آب میخوردید از دریای ما بود دخل و خرجتان هم پای ما مزد ما این است..این چشم تر است یاعلی جان دخترت بی معجر است!