eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
37.6هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
3هزار ویدیو
342 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید مدیریت👇 @khadeem110 @majmaozakerine لینک کانال مطالب کانال #صدقه_جاریه می‌باشد https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cbd84607cac لینک گروه 👆
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقایع روز اول صفر و ذکر مصیبت ورود اهل‌بیت علیهم‌السلام به شام «آجرک الله یا » استاد 🏴_______________ @majmaozakerine
۲۹ (ورود اهل بیت ع به شام) ز کین دل آل عبا،خون شد به هنگام ورود عدوی بی حیا به شام،به ظلم و کینه ها فزود نموده شامی ازدحام همه به جای احترام سنگ می زدند ز روی بام امان ز شام امان ز شام۳ وقت ورود اهل بیت،دروازه غوغایی شده سر شهیدان خدا،عجب تماشایی شده ز دست دشمن پلید جان همه به لب رسید رنگ ز رخ طفلان پرید امان ز شام امان ز شام۳ ای شامیان بی حیا،چنگ و نی و دف نزنید کنار رأس شهدا،دیگر شما کف نزنید این سر حسین بود شاه عالمین بود نور هر دو عین بود امان ز شام امان ز شام۲ به شام غم ز کینه ها،ستم بگشته آشکار به یاد غربت حسین،گریه کند دو یادگار شد خزان بهارشان آمده کنارشان سنگ کنند نثارشان امان ز شام امان ز شام۲ ای شامیان بی حیا،خنده به ما کمتر کنید دل هاست پریشان حسین،این غم ما باور کنید ز نسل آل حیدریم از نسب پیمبریم چنان مه منوریم امان ز شام امان ز شام۲ (سبک: بیا نگار آشنا )
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل فراقِ حرم و حضرت رقیّه سلام اللّه علیها اگر چه دستِ گدا از ضریحتان دور است بساطِ روضه وُ گریه به لطفتان جور است برایِ نوکرَت این آه وُ گریه شیرین است اگر چه قطره‌یِ اشکِ دو دیده‌اَش شور است بهشتِ ماست اتاقی که از تو می‌خوانیم اِرم اگر نَشود حرف از حرم  گور است ببین که سینه‌زنت بغض کرده واویلا شبیهِ طفلِ غریبی که خانه‌اش دور است به طفلِ گمشده سیلی زدن مُروّت نیست پس از پدر چقَدَر خاطرات ناجور است شبی که طفلِ حرم بینِ راه شد مفقود تمامِ روضه همین شد که زجر مأمور است کشید گیسویِ سر را پرید رنگِ حرم چرا به گونه‌یِ دُردانه‌یِ تو هاشور است به رویِ صورتِ آهو که گرگ پنجه کشید دعایِ ندبه دَمِ سینه‌هایِ مکسوره‌َست
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم چهارپاره وفات شهادت‌گونه‌یِ حضرت اُمِّ‌کلثوم سلام‌اللّه‌علیها روضه می‌خوانْد و گریه‌هایش را هدیه بر شاهِ بی‌کفن می‌کرد گاه‌گاهی حسین وایْ حسین گاه‌گاهی حسن حسن می‌کرد روضه می‌خوانْد و گریه‌هایش را هدیه بر روحِ مادرش می‌کرد گاه با روضه‌هایِ کوچه‌یِ غم گاه گودال خوانده غش می‌کرد روضه می‌خواند و پایِ هر روضه رنگِ او می‌پرید و تب می‌کرد یادی از خیمه‌هایِ سوخته و .... غیرتِ فارسُ‌العرب می‌کرد روضه می‌خواند و اشکِ چشمانش رویِ گونه چو لاله گل می‌کرد یادی از اکبرِ زمین‌گیر و .... هِقْ‌هِقِ خاتمِ رُسل می‌کرد روضه می‌خواند و با نوایِ خود آسمان و زمین پریشان کرد العجل گفت و روضه‌خوان‌ها را بر سرِ خوانِ ندبه مهمان کرد روضه می‌خواند و یادِ آن روزی که حرم پابرهنه شد را کرد مثلِ زینب دعا برایِ فرج ناله‌ها از فراقِ آقا کرد
السلام علیک یا اباعبدالله این شیرزن که اسوه بُوَد مثل مادرش فرزانه است و زینب کبری است، خواهرش • در عصمت و عفاف بخوانش چو فاطمه در منطق و کلام ببین مثل حیدرش • بیهوده نیست زینب صغری لقب گرفت آتش گرفته خرمن دشمن زِ آذرش • دشمن به کاخ هم نبُوَد در امان از او با این که هست گوشه‌ی ویرانه، سنگرش • این خطبه نیست،صاعقه خوانش که شعله زد بر تار و پود هستیِ خصمِ برادرش • «کُلثومِ» دل گرفته و یک کاروان اسیر جز خواهرش نمانده کسی یار و یاورش • می‌گوید از شقایق و از لاله‌زارها آن صحنه‌ها هنوز بُوَد در برابرش • بر بوم سینه‌های پُر از سوز می‌کشد تصویری از شکستن نخل تناورش • اشکش مدام می‌چکد از چشم روزگار وقتی که یاد می‌کند او از صنوبرش همه دنبال ذوالجناح راه افتادند دیدند این خانم هم دست روی سر گذاشت هی میگه وامُحَمَّداه واحَمْزَتاه واعَلِیَّاه وا أماه واحَسَناه اما تا رسید به ابی عبدالله ، روضه اش رو اینجوری شروع کرد هذا حُسَیْنٌ بِالْعَراءِ صَریعٌ بِکَرْبَلاءَ مَسْلُوبُ الْعِمامَةِ وَالرِّداءِ قافله رو از کربلا بردند وقتی رسیدند دم دروازه ی شام... از جاهایی که أمّ کلثوم به جای زینب کبری سخن گفته ، همین جاست شمر ملعون رو صدا زد فرمود ما دوتا خواهش از شما داریم اول اینکه فَاحْمِلْنا فى دَرْبٍ قَلِيلِ النَّظارَةِ، ما رو از دری وارد کنی که تماشاچیاش کمتر باشند دوم اینکه به این نیزه دار ها بگو سر ها روو از این بانوان و مخدرات جدا کنند این نامرد مردم به بهانه تماشای سرها ، دارند به نوامیس پیغمبر نگاه میکنند نانجیب شمر ، هر دو خواهش رو برعکس اجرا کرد دستور داد از شلوغ ترین دروازه ی شهر ، اهل بیت رو وارد کنند مرحوم طبری شیعی می نویسد ، پانصدهزار نفر به تماشا آمده بودند خواهش دوم هم اینجوری عملی کرد دستور داد هر سری که به نوعی با اسیری در ارتباطه، نیزه دار اون سر ، سر بریده رو ببره کناره اون بانوی اسیر ... حسین... ====================
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا اباعبدالله این شیرزن که اسوه بُوَد مثل مادرش فرزانه است و زینب کبری است، خواهرش • در عصمت و عفاف بخوانش چو فاطمه در منطق و کلام ببین مثل حیدرش @majmaozakerine
🏴 🏴 دوشنبه۱۶/بهمن ، مداح.حاج آرمین غلامی👇👇 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ از زندگانی گردیده ام سیر از ظلم ظالم گردیده ام پیر یا رب کن خلاص مرا ز زندان که باشد تنم در غل و زنجیر * به رخسارم نشسته تازیانه ز سیلی بر رُخم مانده نشانه کسی هرگز ملاقاتم نیامد ولی آید عدو با تازیانه بر روی دریا تخته پاره هست اما بر روی تخته پاره کس دریا ندیده یا باب الحوائج! خودت بغداد بودی،دخترت مدینه بود، میگن:چهارده سال حضرت معصومه هی نگاه به در کرد، هی منتظر شد یه خبری از باباش برسه،تا اینکه دید امام رضا لباس عزا به تن کرده، دید برادر سر و روش آشفته است،یه سئوال کرد:برادرم چیزی شده؟ امام رضا فرمود: خواهر! برو لباس عزا به تنت کن،بی بابا شدیم...یه خبر داد،نوشتن چند رو این خانوم تو تب سوخت،گریه کرد تو فراق باباش... بگم: بی بی جان! یه خبر شمارو مریض کرد،کاشکی کربلام یکی فقط خبر میداد،نه اینکه دختر بیاد تو گودال قتلگاه....دید عمه اش نیزه هارو کنار زده،یه بدن قطعه قطعه رو بغل کرده،نمیدونم این چه سئوال بود؟هنوز این جواب برام حل نشده،چه سئوالی کرد سکینه؟ چه جوابی داد عمه جان...تا پرسید: عمه! "هذا نَعشُ مَن..؟" تا گفت:این بدنِ کیه؟ عمه صدا زد:: "هذا جَسَدُ اَبِیکَ العَطشان"... حسین.... دختر خبر شنید از باباش،از حال رفت، اینجا سکینه یه سئوال کرد،"هذا نَعشُ مَن..؟" عین این سئوال رو یه دختر دیگه هم کرد، اینجا دختر پرسید این بدنِ کیه؟ یه دختر دیگه هم گفت: "هذا رأسُ مَن..؟" این سرِ کیه عمه؟... یکی تو گودال گفت:این بدنِ کیه؟ یکی تو خرابه گفت:این سرِ کیه؟ آخ بمیرم،هر دو یه وجهه مشترک داشتن، خرابه و گودال...هر دو وقتی به بدن و سر رسیدن،بین گودال و خرابه، وجهه مشترک اینه: هم سر، هم بدن، یه جای سالم نداشتن،بدن پر از تیر و نیزه و شمشیر،سر بریده اینقدر از بالای نیزه افتاده...یه وجه مشترک دیگه هم بود، هر دو رگ های نامرتب داشتن... یه تفاوت، تو خرابه عمه دوید رقیه رو بغل کرد، اما تو گودال یه عده نا محرم ریختن تو گودال..." فَجَرّوها عَن جَسَدِ اَبِیها ..." به خدا نمی شه بعضی عبارات رو ترجمه کرد،اما خیلی ساده بگم،یعنی این نازدانه رو کشون کشون از کنار گودال بردن ....حسین.... دوشنبه۱۶/بهمن ، مداح.حاج آرمین غلامی👆👆 @majmaozakerine
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
زبانحال رقیه س با پدر 😭 بی قراره دل من چاره نداره دل من شد مانند شبای بی ستاره دل من بی قراره دل من بابا جونم به کجایی که دلم تنگه برات خبری ازت ندارم الهی جونم فدات همه روز و هم شب در انتظارم که بیای توی هر نفس بابا دارم دو چشمامو به رات به کجایی ای پدر به رقیه کن نظر دل دخترت میخواد با تو باشه همسفر یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم پر خونه دل من داره میخونه دل من الهی که کودکی یتیم نمونه دل من پر خونه دل من دیگه صبری به دلم نمونده ای جان پدر بیا لالایی بخون ناز سه ساله تو بخر بخدا خسته شدم میلی به دنیا ندارم یه سری بزن خرابه من و با خودت ببر من و زخم آبله من و خشم حرمله دو سه بار موندم عقب از مسیر قافله یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم قربون سرت بشم فدای حنجرت بشم بیا امشب بغلم که جای مادرت بشم مثل زهرا شده ام کبود شده پهلوی من جای تازیانه ها سیاه شده بازوی من پر زخم است و داره می سوزه اما به فدات قربونت بشم سرت بزار روی زانوی من ریخته شد موی سرم آخه سوخته معجرم اما خوب شد اومدی تا که قربونت برم یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم
زبانحال زینب س ایام اسارت منزل به منزل می روم واویلا با ناله از دل می روم واویلا سر تو روی نیزه ای برادر با شمر قاتل می روم واویلا وای وای حسینم وای وای حسینم از کربلایت می روم برادر من از قفایت می روم برادر از پیکرت جامانده ام دارم با سر جدایت می روم برادر گشتم اسیر قافله واویلا دور و برَم شد هلهله واویلا همسفرانم را ببین برادر شمر و سنان و حرمله واویلا وای وای حسینم وای وای حسینم این دشمن دریده با جسارت بر اهلبیت تو کنند اهانت این هم بدان عزیز من همین ها بردند از ما خیمه را به غارت بعد از تو یک دلخسته ام غریبم با دست های بسته ام غریبم پیش نگاه این همه حرامی روی شتر نشسته ام غریبم وای وای حسینم وای وای حسینم هم خواهر و هم مادرم به طفلان هم مثل سایه ی سرم به طفلان من تازیانه می خورم دَمادم هم جان فدا هم یاورم به طفلان جا ماند رقیه از همه واویلا در قافله شد همهه واویلا زَجر آمد و از مرکبش زمین زد فریاد زد یا فاطمه واویلا وای وای حسینم وای وای حسینم از کربلا گذشتم و در این راه عمق دلم در کوفه شد پُر از آه می دید هر کس آمده تماشا بر نیزه ها خورشید بود و یک ماه منزل به منزل بار غم کشیدم آخر به این شام بلا رسیدم دیدم بلاها و غمی که هرگز جز شام در جای دگر ندیدم وای وای حسینم وای وای حسینم قصد یزید بر جان ما عذاب است این درد سنگین تر ز قحط آب است لعنت به قاتلت شود که اینجا راس تو بین مجلس شراب است این آخرِ جنایت از یزیده روی سر تو خیزران کشیده ای وای از دندان و از لب تو دیگر امان از خواهرت بُریده وای وای حسینم وای وای حسینم ای نازنین برادرم حسینم ای یادگار مادرم حسینم جنگ تو پایانش نبود شهادت من زنده ام در سنگرم حسینم من ذولفقار حیدرم برادر من زینبم من محشرم برادر راحت نمی ماند یزید به خطبه من آبرویش می برم برادر ای شاه دین حسینم ای نازنین حسینم
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️ ▪️ ➖➖➖➖➖➖➖ یک قافله سر روی سنان است زینب نگران است یک سر سرِ عباسِ جوان است زینب نگران است یک سر سرِ سالارِ جنان است زینب نگران است سرها همه خشکیده دهان است زینب نگران است این قافله هفتاد و دو سر دارد با رأس پدر ، رأس پسر دارد زینب شده محوِ همة سرها کی از دلِ بشکسته خبر دارد؟ در زیرِ نیِ سرورِ دین مانده گلبانگ أخا أخا أخا خوانده یارب برس این لحظه به فریادش سر را به ستون خیمه کوبانده ◾️یک قافله سر روی سنان است ▪️زینب نگران است با رأس ابالفضل جوان گوید با سوز دل و اشک روان گوید سقا به فدای لب خشک تو جایِ همة تشنه لبان گوید درپیش رخش مانده سری خندان آثار شعف روی لب و دندان قاسم گلِ زیبای حسن بر نی با خون سرش دیده حنابندان ◾️یک قافله سر روی سنان است ▪️زینب نگران است دوزد به دو چشمان پسرهایش تا اوج فلک می رسد آوایش با عون و محمد دو جوانمرگش گویدغمِ پنهانیِ سیمایش با مادرش این گونه سخن دارد شرح غمِ دورانِ کهن دارد از روز عطش ، دورة بی یاری از ماتم هفتاد و دو تن دارد ◾️یک قافله سر روی سنان است ▪️زینب نگران است خاتون دو عالم شده بی یاور هر لحظة او بوده عذاب آور دیده به سرِ نیزه سرِ یاران اما نکند بارِ عزا باور با تک تکشان دیده به غم دوزد یا گوید و یا نالد و یا سوزد ای سروری از نی شدگان برگو تا سوزِ دلِ شیعه برافروزد ◾️یک قافله سر روی سنان است ▪️زینب نگران است ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ @majmaozakerine
◾️ ◾️ ◾️ ورود کاروان اسرا به شام ➖ شامیان من داغ دارم، هل هله کمتر کنید ۲ بخدا نمیزارم اینجور بشینید... (امام زمان) خارجی نه، زاده، پیغمبرم، باور کنید اگه برام داستان درست نمیکنید، اگه فردا حرف برام در نیاد، یه کار ازتون میخوام، به خدا برا روضه است، کسی خجالت نکشه من دارم میگم، میخوام همه باهم دست بزنید میخوام شعر بخونم، صدا دستتونو بشنوم میخونم، دست بزن، عیب نداره بزن، کف زدن،( بزن) کف زدن پای سر (دست بزن) کف زدن پای، سر، فرزند زهرا، خوب نیست (دست) دست زدن، دست زدن، پای سر ، فرزند زهرا خوب نیست آقا، تو هی دوتا میزنی قطع میکنی، هی داد میزد، اینا میخندیدن کف زدن پای سر، فرزند زهرا ، خوب نیست نا مسلمانان، حیا، از دخت پیغمبر، کنید یه روضه بگم، از کربلا به شام ، هیچ جا نشده بود به اینا احترام بزارن، سادات، یا باید مثل سید اجازم بدید، یا پاشید برید بیرون، عمامه برداشت، یعنی واویلا، یعنی من اجازه دارم هر روضه ای، هیچ کس احترام نذاشت، الا دم دروازه، تو شلوغیا و خنده ها، یکی گفت سلام آقا، یهو آقا برگشت علی بن الحسین، دید تو شلوغیا یکی دستشو آورده، سلام آقا، آقا لبخند زد، تو مارو میشناسی؟ گفت آره آقا، باباتم میشناسم، جون بخواه، چه بلایی سرت آوردن؟ گفت ببینم، ازت خواسته ای بگم آره، گفت یه پارچه بیار، آفتاب، زنجیرارو سوزونده، این زنجیرا رو گردنمه، گردنم سوخته، (ای وای، اگه بعدیشو بگم، همه دستا کار میکنه) گفت سَهل، پول داری؟ آقا تو اسارت پول چکارت؟ گفت میخوام بدم، به این، نیزه دارها ، (گوشتو بگیر)، میخوام اینقدر به بهونه سرها ، وسط ناقه، اینقدر نچرخند، بین عمه ها، آه، بگیریدش، مگه سید اولاد زهرا، خودشو میزنه؟ نزن بچت داره میبینه، وای چه روضه ای اومد تو سرم، نزن، بچه اش داره میبینه، نزن، نزن، این پسرِ، این پسرِ، نزن، دخترش، دخترش داره میبینه، آه، پیش سه ساله، رو سینه اش نرو ، حسیــــــــــن، حسیـــــــــــن باشه، دست تو مستمع رو میبوسم، الان خوشهالم، روضه ثابت گرفتم، دیونه هامو پیدا کردم، آره، هر کدوم شما تو یه هیئت میدیدمتون، اما حالا دور هم جمع شدیم، پسرش داشت میدید باباش خودشو میزنه، از این ور میزد، میگفت نزن، خودشو میزد، میگفت نزن، اون بچه میدونی چکار میکرد، میزد هی خودشو، پاتو وردار، پاتو وردار، یَومٌ عَلی صَدرِ المُصطَفی، یَومٌ عَلی، وَجهِ الثُری، رو زمین افتاده، کمک، کمک، کمک، آخ کمک اومدن، اما به حسین نه ، کمک سنان، کمک شمر، کمک خولی، حسیـــــــــــن، حسیــــــــن آه، آه، اگه پا به پات، گریه نمیکردم نمیخوندم، بخونم یا نه؟، روضه بگم برا اینم، یه ساعت داره میزنه، از اول روضه داره میزنه، اما خون نیومد، الان یکم خون اومد در حیرتم، چگونه، به رویش، عدو زده تو رو خدا نزنید، تو رو خدا نزنید، به پا من نیفت، کاش یکی به پا اون می افتاد، نزن، زینب به پاش افتاد، اومد تو گودال، آه، دیگه نمیخونم، تو حسین بگو من نخونم، تو حسین بگو، به جان مادرم هنوز روضه نخوندم، حسیــــــــــن، حسیــــــــــن بسه، باشه، فقط یه دونه بگم، هنده اومد تو مجلس، یه عبایی پوشیده بود، یه قبایی پوشیده بود، (بخونم یا نه)، اومد تو مجلس، طلا هاشو بسته، گردنبندشو انداخته،( بزار بخونم، بزار بخونم، تو گلوم میمنه وا)، یه وقت رسید، عمه های تو رو دید، گفت اینا که حجاب دارن، پس میگفتید اینا خارجی اند، بزرگتون کجاست، اومد جلو زینب، خانم اینطور بود، میدونست هنده ببینه میشناسه، گفت دستتو بردار، دستتو بردار ببینم، دستشو برداشت، واویلا، دیدن چادرشو برداشت، عباشو برداشت، یکی هنده رو بگیره، گفت زن یزید محجبه، دختر علی، با پارچه؟ حسیـــــــــــن، حسیــــــــن، حسیـــــــــــن ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
امیری حسین و نعم الامیر ➖➖➖➖➖➖➖➖ فلک چه بلای عظیم آفرید خدایا چه بر روز زینب رسید رود دخت زهرا به بازار شام رود دخت حیدر به بزم یزید 🕊حسین یا حسین چو شام بلا ، در به رویم گشود زما ناله بود و از آنها سرود بیا فاتح خیبر اینجا ببین چه با ما کند کوچه های یهود 🕊حسین یا حسین بگو آسمان گریه کن تا ابد که ناموس حیدر ، اسیری رود کسی که بود پرده دارش ملک عدو بر تنش کعب نی می زند 🕊حسین یا حسین ➖➖➖➖➖➖➖
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
هواتو کردم اسیر درد بذار بیام حرم دورت بگردم ➖➖➖➖➖➖➖ یا فرج الله ، بقیة الله ، سرت سلامت آقاجون ، آجرک الله زینب و بردن ، با ناله و آه ، محله یهودیا ، یا حجة الله ای وای از شام تو کوچه ها شده چه ازدحامی دختر زهرا و یه مشت حرامی هلهله میکنن زنای شامی ای وای از شام عروسیه یا عیده ، خیلی شادن شراب مجانی تو کوچه دادن رقیه ترسیده ، چقد زیادن ..... ای وای از این شام ، طعنه و دشنام ، دارن جای گل میریزن ، خاکستر از بام مردم بی دین ، مردم بدنام ، مخدرات و میزنن ، تو ملأ عام ای وای از شام زدن روی نیزه سر اباالفضل جلوی چشمای تر اباالفضل کتک زدن به خواهر اباالفضل ای وای از شام رباب داره از بی کسی میمیره سر علی به روی نیزه میره حرمله از مردم صله میگیره ..... طعنه اغیار ، چنگ و دف و تار ، کی دیده پاکوبی کنن، پیش عزادار یه جا میرقصن ، یه جا زدن جار ، که اومدن بچه های ، حیدر کرار ای وای از شام چه مردمایی داره خیلی پستن دستای زینب و رباب و بستن سر حسین و روی نی شکستن ای وای از شام وای من از این همه ظلم و بیداد رقیه میزنه با گریه فریاد عمه ببین سر از رو نیزه افتاد () ➖➖➖➖➖➖
❣﷽❣ ⏺ نظر به حال من بی پناه کن/حسین جان۲ از روی نیزه خواهر و نگاه کن/حسین جان۲ شده پر از حرامیا دور و برم حسین من بیا ببین قاتل توست همسفرم حسین من ⏺وای حسین … یا ⏺ (حسین من...) نیستی ببینی خون بر دلم شد/حسین جان۲ حرمله نزدیک به محملم شد/حسین جان۲ داره آتیشم میزنه نگاه نامحرم حسین اونکه بریده سرتو داد کشید سرم حسین ⏺وای حسین … چشماتو رو نیزه ببند برادر /حسین جان۲ نبینی سنگ میزنن به خواهر/حسین جان۲ هرچی که سنگ میزنن کاش بخوره به خواهرت ولی یدونه سنگ هم نیاد به نزدیک سرت ⏺وای حسین … خیره شده رقیه دختر تو /حسین جان۲ رو نیزه ها به زخم حنجر تو/حسین جان۲ فدای رگهای گلوت فدای چشمای ترت تا دلش آروم بگیره نگاه کن به دخترت ⏺وای حسین … () ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
سبک راس تو می رود بالای نیزه ها ( بی دست کربلا دست مرا بگیر) ای ماه نیزه و خورشید کاروان بر محملم شدی با سر تو سایبان ای جان من شدم بعد از تو نیمه جان تا همسفر شدم با شمر و با سنان 🔳 ای حسینم ۲ ای ضیای هر دو عینم ای گیسویت رها در پنجه ی نسیم قرآن بخوان بگو از "کهف" و از "رقیم" آه ای هلال من قربان روی تو خاکستری چرا گردیده موی تو 🔳 ای حسینم ۲ ای ضیای هر دو عینم زد این فراق تو آتش به خرمنم نیزه نشین تو و محمل نشین منم بعد از تو گشته است روزم زغصه شام پرده نشین کجا رفتن به بزم عام 🔳 ای حسینم ۲ ای ضیای هر دو عینم () ➖➖➖➖➖➖➖
▪️ ▪️ چشام پر از اشک و ، دلم پر از داغه تو روی نیزه من ، سوار بر ناقه ببین تن زینب ، زخمی شلاقه تو روی نیزه من ، سوار بر ناقه سنگا شده روونه سوی نیزه خون گلوت میریزه روی نیزه ▪️وای حسین وای حسین حسینم لبات ترک داره ، سرت پر از خونه چقد روی نیزه، موهات پریشونه چقدر خاکستر ، نشسته رو گونه چقد روی نیزه ، موهات پریشونه یادش بخیر روزای خوبه باتو مادرمون شونه می کرد موهاتو ▪️وای حسین وای حسین حسینم نمونده تو سینه ، صبر و شکیبایی تو کوچه ها زینب ، شده تماشایی با سنگ و خاکستر ، شدم پذیرایی تو کوچه ها زینب ، شده تماشایی خیلی دل خواهرتو آزردن برای زینب صدقه آوردن ▪️وای حسین وای حسین حسینم نظر بر این قلب ، پر آه کن داداش رقیه تو یه کم ، نگاه کن داداش فکری به طفل بی ، پناه کن داداش رقیه تو یه کم ، نگاه کن داداش ببین که هق هق میکنه رقیه حرف نزنی دق میکنه رقیه ▪️وای حسین وای حسین حسینم () ➖➖➖➖➖➖
بی حیا شامیان،کرده اند ازدحام کارشان این شده،ظلم و کینه مدام اهل بیت حق جان شان بر لب خون شده زین غم ها دل زینب وای امان از شام۴ همه اهل حرم،زین سفر خسته اند به روی ناقه ها،دست شان بسته اند بر اسیران ظلم و ستم افزون اهل بیت گردیده همه دلخون وای امان از شام۴ سر پاک حسین،بین زن ها بود این مه جلوه گر،گل زهرا بود زین مصیبت ها گریه ها دارند همه از دیده اشک غم بارند وای امان از شام۴ بی حیا شامیان،همگی آمدند پیش چشم همه،کودکان را زدند در ورود شام همه خندیدند پیش سرها با خنده رقصیدند وای امان از شام۴ بی حیا شامیان،چنگ و نی دف زدند رو به روی حرم،همگی کف زدند همه ی مردم را خبر کردند آل عصمت را خونجگر کردند وای امان از شام۴ کودکان را همه،وحشیانه زدند بر گلان حسین،تازیانه زدند خونجگر گشته زین همه بیداد چارمین مولی حضرت سجاد وای امان از شام۴