#اطلاعرسانی
🔸گفتارهایی درباره اسلام رحمانی- عقلانی
🎤دکتر #عبدالرحیم_سلیمانی
📍جلسه پنجاهم و هشتم: چیستی خمس، پسانداز و مشکلات آن
⏱زمان : شنبه ۷ مهرماه ۱۴۰۳، ساعت ۱۷/۳۰
🏛مکان: قم خیابان صفائیه کوچه ۳۹ پلاک ۳۹
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
#اسلام_رحمانی_عقلانی
@majmaqomh
▪️پیام تسلیت مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم به مناسبت شهادت حجت الاسلام والمسلمین سید حسن نصرالله(ره)
"بسم الله ارحمن الرحیم"
"فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا"
حضرت حجتالاسلام والمسلمین سید حسن نصرالله پس از عمری مجاهدت در راه دفاع از مظلومان لبنان و فلسطین و مقاومت در برابر تجاوز، نسلکشی و اشغالگری رژیم منحوس اسرائیل، به فیض شهادت رسید و به دیدار معبود خود شتافت.
ایستادگی او در برابر ظلم و جنایت، به الگویی برای جوانان آزادیخواه تبدیل شده است. او توانست نسلی از جوانان جهان اسلام را برای مبارزه با رژیم اشغالگر، جذب و هدایت کند.
مردم بزرگوار لبنان سالهاست که در برابر جنایات رژیم اشغالگر، آدمکش و خونخوار اسرائیل مقاومت کرده و تاوان دفاع از فلسطین را میپردازند. این در حالی است که متأسفانه رژیم صهیونیستی با اتکا به پشتیبانی قدرتهای جهانی بهویژه آمریکا از هیچ جنایتی دریغ ندارد.
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم شهادت سید حسن نصرالله و یاران شهیدش را به ملت لبنان، خانوادههای شهیدان و رزمندگان حزب الله و تمامی آزادیخواهان جهان تسلیت میگوید.
امیدواریم که جامعه جهانی در برابر این ظلمهای آشکار بیش از این سکوت نکرده، وجدانهای بیدار و سازمانهای بینالمللی اجازه ندهند بیش از این مردم بیگناه کشته، مجروح و یا آواره گردند.
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم، راه حل پایان دادن به این مخاصمات را بازگشت به مرزهای قانونی میداند؛ زیرا که تداوم این وضعیت منطقه را وارد جنگی فراگیر کرده که ابعاد آن جامعه جهانی را نیز به مخاطره خواهد انداخت و روزی تروریسم دولتی دامن آنان را نیز خواهد گرفت.
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه
۱۴۰۳/۷/۷
@majmaqomh
⚡️جریان نواندیشی معتقد است باید عقل جمعی را در اداره جامعه به کار گرفت.
⚡️هر کاری که امامان می خواستند انجام بدهند اولین مانعاش مقدس مأبها بودند.
◽️جریان نواندیشی دینی چه قابلیتها و ویژگیهایی در حوزه مطالعات قرآنی دارد و چقدر این مطالعات را پیش برده است؟
✍سیدابوالفضل موسویان
🔹درباره مباحث قرآنی، دیگران بهویژه غربیها از سالها قبل با تأسیس انجمنهایی شروع به کار درباره قرآن کردهاند و از دل این مطالعات شبهات بسیار مهمی درباره قرآن درآمد و در بین افرادی که با آنها ارتباط داشتن منتشر شد. این مسئله شاید در گذشته خیلی عمومی پخش نمی شد ولی امروز با توجه به رسانههای جمعی خیلی سریع به همه اقشار جامعه منتقل می شود و لذا نمیتوان گفت این مباحث فقط یک بحث مدرسهای است و در بین دانشمندان و محققین مطرح میشود؛ بلکه امروزه در میان اقشار مختلف جامعه پخش میشود. در گذشته به طور طبیعی اشکالات و نقدها صرفاً در میان دانشمندان و علما طرح میشد؛ مثلاً مرحوم زنجانی وقتی تاریخ قرآن را نوشت به دنبال پاسخ به همین شبهاتی بود که غربیها مطرح کرده بودند، اولین کتاب تاریخ قرآن را ایشان نوشت و به دنبال ایشان هم محققین دیگری مانند مرحوم بلاغی و در این اواخر مرحوم آقای معرفت این کار را ادامه دادند. اما امروزه شرایط متفاوت شده است، سوالات در بین همه مردم منتشر میشود، لذا نمیتوان از کنار آن به راحتی گذشت. جوانهای ما با این مسائل روبرو هستند لذا باید جهت پاسخگویی به فعالیت خودمان غنا ببخشیم و مسائل را مستدل حل کنیم.
🔹در حوزه مطالعات قرآنی با دو موضوع مواجه هستیم؛ یک بخش نیازها و مسائل جدید سیاسی – اجتماعی و اقتصادی جامعه هست که محققین باید کار جدی درباره آن انجام بدهند تا بگویند اسلام و قرآن در این زمینه چه چیزی آوردهاند. در این قسم خود جریان نواندیشی با اتکا به تواناییهای خودش، مسائلی را از کتاب و سنت با توجه به مقتضیات زمان و مکان استخراج میکند. در این بخش پاسخگویی به شبهات مطرح نیست بلکه احساس نیاز محقق است. یک بخش هم شبهاتی است که نسبت به خود قرآن و سنت مطرح می شود که من ابتدا نظرم روی آن بخش بود.
🔹جریان سنتی اساسا زیاد به دنبال پاسخ به شبهات نیست و ارزشی برای آن قائل نیست. آنها میگویند کسی که اعتقاد و ایمان دارد، دچار شبهه نخواهد شد. مثلا درباره شبهات به چگونگی جمع قرآن که امروزه مطرح است، جریان سنتی معتقد است مردم متدین قرآن را قبول دارند و کاری هم به این حرفها ندارند. بخشی از جریان سنتی هم اساساً توان فهم موضوعات جدید را ندارد؟ چه در بخش شبهاتی و چه در مورد مسائل جدیدی که پیش آمده است.مثلا در بحث مشروعیت حکومت، قشر سنتی اصلاً این مسئله را نمی فهمد؟ آنها میگویند ما پیغمبر را داریم بعد هم ائمه و تمام. اصلا مردم چه کاره هستند که بخواهیم مسئله مشروعیت را مطرح کنیم. آنها وضعیت جدید را فهم نمیکنند.
🔹به عنوان مثال در مسائل اقتصادی، معضل تورم و ... که احکام جدیدی به خصوص درباره ربا و ... مطرح کرده، طیف سنتی هنوز ماهیت این نوع از مسائل را درک نکرده و هنوز احکامی که در گذشته درباره مسائل اقتصادی بوده را دنبال میکند. آنها توان موضوع شناسی ندارند بنابراین احکامی هم که صادر میکنند متناسب با مقتضیات روز نیست. او می گوید آنچه در شرع داریم این است که باید با همدیگر توافق کنیم کارگر داریم و کارفرما داریم و اینها می نشیند با هم قرارداد می بندند حتی اگر یادتان باشد اوایل انقلاب در مورد اینکه بیمه باشد یا نباشد یا قانون کاری وجود داشته باشد یک بحث جدی وجود داشت. طیف سنتی با مسائل جدید طوری مواجه میشود که انگار وجود ندارد به عنوان مثال در مواقعی بخش عظیمی از افراد جامعه بیکار میشوند آیا باید آنها را فراموش کرد؟ چه راه حلی برای این وضعیت دارند؟
@andishedinimoaser
🆔@majmaqomh
🔳پیام تسلیت مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم به مناسبت شهادت حجت الاسلام والمسلمین سید حسن نصرالله(ره)
"بسم الله ارحمن الرحیم"
"فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا"
حضرت حجتالاسلام والمسلمین سید حسن نصرالله پس از عمری مجاهدت در راه دفاع از مظلومان لبنان و فلسطین و مقاومت در برابر تجاوز، نسلکشی و اشغالگری رژیم منحوس اسرائیل، به فیض شهادت رسید و به دیدار معبود خود شتافت.
ایستادگی او در برابر ظلم و جنایت، به الگویی برای جوانان آزادیخواه تبدیل شده است. او توانست نسلی از جوانان جهان اسلام را برای مبارزه با رژیم اشغالگر، جذب و هدایت کند.
مردم بزرگوار لبنان سالهاست که در برابر جنایات رژیم اشغالگر، آدمکش و خونخوار اسرائیل مقاومت کرده و تاوان دفاع از فلسطین را میپردازند. این در حالی است که متأسفانه رژیم صهیونیستی با اتکا به پشتیبانی قدرتهای جهانی بهویژه آمریکا از هیچ جنایتی دریغ ندارد.
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم شهادت سید حسن نصرالله و یاران شهیدش را به ملت لبنان، خانوادههای شهیدان و رزمندگان حزب الله و تمامی آزادیخواهان جهان تسلیت میگوید.
امیدواریم که جامعه جهانی در برابر این ظلمهای آشکار بیش از این سکوت نکرده، وجدانهای بیدار و سازمانهای بینالمللی اجازه ندهند بیش از این مردم بیگناه کشته، مجروح و یا آواره گردند.
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم، راه حل پایان دادن به این مخاصمات را بازگشت به مرزهای قانونی میداند؛ زیرا که تداوم این وضعیت منطقه را وارد جنگی فراگیر کرده که ابعاد آن جامعه جهانی را نیز به مخاطره خواهد انداخت و روزی تروریسم دولتی دامن آنان را نیز خواهد گرفت.
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
۱۴۰۳/۷/۷
https://t.me/majmaqomh
⚡️اسرائیل پروژهای خودویرانگر است
🔴اسرائیل در ستیز با زمان
✍#محمد_مهدی_مجاهدی
🔖دور حوادثِ تلخْ تند شده و امواج پرفشار اخبار همهی ذهن و ضمیر مردم را بهسوی نومیدی از هرگونه امکان رهایی جهت داده، و با اجبار پرفشار امواجِ اخبار، همه سوگیرانه فکر میکنند که کار دیگر از کار گذشته و یکسره شده.
در چنین وضعی، گاهی خوب است سرمان را از درون این موجهای تند و از زیر آوار اخبار بیرون بیاوریم و از افق نزدیک و بستهی اینجا و اکنون فراز بگیریم و تصویر بزرگتر را در آیینهی افقهای گستردهتر تماشا کنیم.
🔖این گستردن گسترهی دید، این کلاننگری، میتواند گاهی کمک کند که جوگیر نشویم، یعنی ذهن و روانمان زیر آوار اجبارآلود اخبار دفن و خفه نشود تا بتوانیم درکودریافتمان را از حوادث باز تنظیم و متوازن کنیم و خود را در موقعیت جدید بازیابی و بازسازی کنیم.
تصویری که در روزهای اخیر نسیم نیکلاس طالب از افق گستردهتر تحولات ترسیم میکند، به جای آرزواندیشی یا بیان آرزو در قالب اندیشه، چنین کارویژهای دارد. او مینویسد:
«به یاد داشته باشیم که کشتار، هر قدر هم هوشمندانه و زیرکانه باشد، در بهترین حالت، بر بقا نمیافزاید [و چهبسا بخت فنا را بالا میبرد]. اسرائیل با نصرالله و جانشینان او نمیجنگد؛ با زمان میجنگد [یعنی دیر یا زود محکوم به فنا ست].»
🔖«تکرار میکنم: اگر بقای تو ایجاب میکند پیوسته شمار بیشتر و بیشتری از مردم را بکشی، و پای ابرقدرتی (موقت) را به میان بکشی که رژیمهای شکنندهی اطرافت را به توهم صلح، سر پا نگاه دارد، معنای صاف و سرراستش این است که پایدار و تابآور نیستی.»
نکتهی نسیم طالب این نیست که «خون بر شمشیر پیروز است» یا «خوش باش که ظالم نبرد راه به منزل.» بلکه، در چارچوب نظریههای تکاملی بقا (بهویژه بقای ارگانیسمهای پیچیدهی اجتماعی و سیاسی)، او دارد نکتهی بنیادین دیگری را دربارهی منطق ناممکن امنیت و بقای رژیم اسرائیل بیان میکند.
🔖نکتهی نیکلاس طالب این است که علیالاصول، امنیت و قرار و ثباتِ پایدار در الگوریتم «پروژهی دولتسازی اسرائیل» تعبیه نشده است.
اسرائیل، بهمثالهی یک پروژه ملت-دولتسازی، چون تداوم و بقایش در گرو کشتار همیشگی و فزایندهی دیگران است، و برای این کشتار و سر پا ماندن، همیشه به قیم و بزرگتر نیازمند است، محال است که با زیستمحیطش سازگار شود و به همین علت، سرنوشتی جز بیثباتی و بیقراری و ناپایداری مدام و، در نهایت، فنا و واپاشی ندارد.
🔖پیچیدگی و پیشرفتگی عملیاتی و اطلاعاتی و جنگافزاری اسرائیل ناگزیر و همیشه نیازمند آمریکا بهمثابهی قیّمی (موقت) و در خدمت کشتار همیشگی و فزایندهی دیگران در زیستمحیط این رژیم است. به همین علت، این پیچیدگیها و پیشرفتگیها، در ستیز ناگزیر و گریزناپذیر اسرائیل با زمان، چیزی بر پایداری و تابآوری این رژیم نمیافزاید.
اسرائیل پروژهای خودویرانگر است.
۹ مهرماه ۱۴۰۳
@mmojahedi
@majmaqomh
🔖به مناسبت بیست و ششم ربیعالاول سالروز صلح امام حسن علیهالسلام
🔰وصیت أمیرالمؤمنین مولا علی علیهالسلام به صلح و آشتی
◻️امام على علیهالسلام پسازآنکه به تیغ ابن ملجم ترور و بهشدت زخمی شد در سفارش به فرزند بزرگوارش حضرت حسن علیهالسلام فرمود:
و اعلَمْ أنّ معاويةَ سَيُخالِفُكَ كما خالَفَنِي، فإن وادَعتَهُ و صالَحتَهُ كُنتَ مُقتَدِيا بِجَدِّكَ صلیالله عليه وآله في مُوادَعَتِهِ بَنِي ضَمرَةَ و بَنِي أشجَعَ و فی مصالحة أهلِ مکة یوم الحدیبیة و کانت لک فِیَّ أسوة فی الصبر خمساً و عشرین سنة.
◻️بدان كه معاويه همانطور كه با من مخالفت كرد با تو نيز مخالفت خواهد كرد، پس اگر با او از در صلح و آشتى درآيى به جدّت رسول خدا صلیالله علیه وآله اقتدا کردهای كه با دو تبارِ بنى ضمره و بنى اشجع صلح كرد و نیز به جدّت (ص) تأسّی جستهای که با اهل مکه در روز حُدیبیه صلح کرد و تو را سزاوار است که در بردباری به من تأسّی جویی که بیستوپنج سال صبر کردم.
📗نهج السعادة فی مستدرک نهجالبلاغه ج 2 ص 671 ، باب الخطب، خ 397 .
@m_sehati
🆔@majmaqomh
🔰سه نکته کوتاه از زبان امام حسن مجتبی (ع) درباره "صلح"
📝#هادی_سروش
📍امام حسن(ع) در خطبهای خطاب به مردم فرمودند:«مردم من با معاویه بر سر چیزی که اختلاف داشتم آن حق من بود، از حق خود به خاطر مصلحت و حفظ خون و اموال شما گذشتم.» (شرح الاخبار ج۳ ص۱۰۵)
حُجر بن عَدی به امام حسن (ع) اعتراض میکند ؛ چرا صلح کردی؟ گران آمد بر حسن و از اين رو به او گفت :«تمايل اکثر مردم را در صلح دیدم و اینکه از جنگ گریزانند ، من نخواستم آنان را به چیزی وادار کنم از آن چیزی که از آن دوری میکنند و روی برگردانند و آن جنگ و خونریزی بود، لذا صلح کردم برای ابقاء و حفظ پيروان و شیعیان راستین. من چنین نتیجه گیری نمودم که جنگ را موکول به زمان دیگری کنم ، پس جنگ را به روز دیگری واگذار کردم. تکلیف انسان بر اساس اوامر الهی هر روز به گونهای است که باید آن را مناسب انجام دهد.» (دينوری در «الأخبار الطِّوال» ص ۲۲۱)
📍آیا مردم به وظیفه خود عمل نکردند؟
پاسخ در کلام حضرت امام حسن (ع) در سخنرانی شان در شهر «مدائن» که شرایط زمانه را توصیف میکند ، چنین است:«وقتی در جنگ صفین با سپاه شام میجنگیدیم، وضعیت شما اینگونه بود که دین شما مقدم بر دنیای تان بود، اما اکنون دنیای تان مقدم بر دین تان شده» (اسدالغابه ابن اثیر ج۲ ص۱۳)
در اسلام نه جنگ اصالت دارد و نه صلح.
درباره جنگ ، آمده است :«وَ قاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقاتِلُونَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ. و در راه خدا با كسانى كه با شما مىجنگند...»[بقره/۱۹۰]
ودرباره صلح میفرماید:«وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ . و اگر ( دشمنان) به صلح تمايل داشتند، (تو نيز) تمايل نشان ده ...» [انفال/۶۱]
📍مهم در اسلام به تعبیر شهید استاد مطهری "اسلام و حقوق مسلمین است" اگر این بقاء اسلام و استیفای حقوق مسلمین در جنگ است ، آنجا باید ایستادگی و مقاومت نمود ، و اگر بقاءاسلام و حقوق مسلمین درصلح باشد باید آن را تمکین نمود . و البته پشتوانه افکار عمومی و حضور مردم در صحنه برای مقاومت و حتی جنگ تعیین کننده است و حق آنان است که گرایش خود را نمایان کنند گرچه ممکن است اشتباه هم بکنند.
📍باری ؛در پیش گرفتن هر نوع سیاست مقاومت و جنگی و یا مذاکره و یا صلح ؛ مربوط به شرائط خودش میباشد و آن اثری که هر کدام میتواند داشته باشد. آنچه در مورد صلح امام حسن مجتبی (ع) از به صراحت از زبان خود حضرت صادر شده این است : "صلح ؛ درخواست مردم ، مصلحت ، حفظ خون و اموال مسلمین بوده".
و این معیار ، آنچنان مشخص و گویاست که قابل توجیه نیست.
@majmaqomh
📍بخش هاي جزيره اي در اقتصاد ناكارآمد
📝#محمدرضا_يوسفی
🔸 بي ترديد عملكرد اقتصادي كشور نشانه ناكارآمدي سياست ها و سياستگذاري ها است. رشد اقتصادي كه مي تواند علامت تغييرات كيك اقتصادي و سفره مردم باشد، رشد نرخ تورم، كاهش شديد نرخ اشتغال زايي منجر به افزايش شاخص فلاكت و افزايش جمعيت زيرخط فقر در كشور شده است. بر اساس داده مركز آمار ايران، شاخص فلاكت كشور در سال 1402، 49.1 درصد بوده كه جزء بيست كشور اول جهان محسوب مي شود. كه شاخص 21 استان از ميانگين كشوري، بالاتر است( اكوايران، 10 / 7 / 1403) .
اين شاخص در سال 1395، 19.3 درصد بوده كه پس از گذشته 7 سال به 49.1 رسيده و 29.8 درصد رشد داشته است. اين رشد به معناي گسترش فقر و شدت يافتن آن در اقتصاد ايران است.
🔸 زماني تاكيد زياد بر وابستگي اقتصاد به نفت و به تعبيري اقتصاد نفتي و دولتي مي شد. از اين رو توصيه هاي سياستي مطرح شد كه در راستاي كاهش حجم دولت و اقتصاد نفتي باشد. حداقل تجربه چند دهه اخير نشان داد كه تاكيد زياد بر چارچوب دو ويژگي يادشده برای تحلیل ناكارآمدي عملكرد اقتصادی ایران كافی نبوده است.
تاسيس حساب ذخيره اقتصادي و پس از آن صندوق توسعه ملي نتوانست كمكي شاياني به رهايي از اقتصاد نفتي كند. اين صندوق خود امروزه با چالش هاي جدي مواجه است. براي كاهش اندازه دولت، نيز خصوصي سازي از دهه 1370 دنبال شد و سپس تصویب و ابلاغ سیاستهای ذیل اصل 44 قانون اساسی در نيمه دهه 80 گامي مهم در راستاي خصوصي سازي و كاهش سهم دولت از اقتصاد بود.
🔸 اين سياست در دوره دولت نهم كه مورد حمايت جدي حاكميت بود رخ داد و از اين جهت توقع بود كه به سرانجام برسد. عدم موفقيت در هر دو جنبه نشان مي دهد هر دو سياست بر عمق مشكلات كشور افزود، از سويي، فساد رشد بيشتري يافت و از سوي ديگر واگذاري ها به تقويت بخش سوم در اقتصاد ايران انجاميد. بسياري از خريداران اين شركتها، بخش خصوصي واقعي واقعي نبودند. بانكها و نهادهاي عمومي غيردولتي از خريداران اصلي اين واگذاري ها بودند. در نتيجه نه تنها بخش خصوصي تقويت نشد كه موجب رشد بنگاه داري بانكها شده و همچنين بخش عمومي غيردولتي نيز كه از منابع عمومي استفاده مي كند نيز متصدي اين شركتها شدند و از اين طريق بر پيچيدگي اقتصادي ايران افزودند.
اكنون برخلاف كتب مرسوم علم اقتصاد كه بخشهاي اقتصادي به دو بخش دولتي و خصوصي تقسيم شده و توصيه هاي سياستي مبتني بر انجام وظايف حاكميتي توسط دولت و عمل اقتصادي بر عهده بخش خصوصي است و تجارب واگذاري نيز از بخش دولتي به بخش خصوي بوده است. در ايران، حداقل سه بخش فعاليت مي كنند. بخش خصوصي ضعيف در كنار بخش دولتي ناكارآمد قرار گرفته است. دولت با كسري هاي بودجه روز افزون خود كمتر توان انجام فعاليت هاي زيربنايي را دارد. اما بخش سوم با بهره گيري از امكانات ملي، عدم نظارت پذيري و آزادي عمل نسبي هر روز توسعه يافته و سهم بيشتري از اقتصاد ايران را به خود اختصاص مي دهد. البته در اين تحليل بخش تعاون به دليل شرايطش وارد نشده است.
🔸با نگاه به وضعيت كنوني اقتصاد ايران، تحليل هاي تقابل دو بخش دولتي و خصوصي در ادبيات علمي مرسوم در ايران كاربرد ندارد. زيرا بخش سوم ماهيتي مستقل از بخش خصوصي و دولتي دارد. گاه از انان به شبه دولتي و گاه خصولتي و گاه بخش عمومي غيردولتي نیز تعبير مي شود. اتفاق نظري بر هيچكدام از عناوين يادشده نيز نيست.
متاسفانه داده هاي متقن و شفافي در مورد اين نهادهاي توانمند و معاف از ماليات و بهره مند از منابع عمومي وجود ندارد. از اين رو تحليل چگونگي كاركرد آنها، بازدهي هاي اقتصادي آنها، جهت گيري هاي توسعه اي و يا تخريبي آنها كار سختي است. آيا اين سرمايه عظيم در راستاي اهداف توسعه اي به خدمت گرفته مي شود؟ ميزان نفوذ سياسي اين نهادها و نقش آفريني اينان در رقابت هاي سياسي و روابط بين الملل كشور چقدر است؟ معيار ورود اين نهادها در رقابت هاي سياسي و اقتصادي چيست؟
🔸 به هر روي تعامل اين بخش با دولت به دليل نفوذ گسترده در اقتصاد و حاكميت حائز اهميت است. به نظر مي رسد حال كه دولت چهاردهم بر سر كار آمده است، زمان آن رسيده است تا به چگونگي تعامل انديشده شود.
@majmaqomh
⚡️ چگونه میتوان "خوارج" را شناخت؟!🔻
🔰هفتگانهٔ جهل و دینداری
✍️ #محمد_سروش_محلاتی
◻️ خوارج جریانی است که از یک طرف جهل را گرفته و از طرف دیگر تنسک و دینداری را و این دو را با هم ترکیب کرده است. اینها واقعاً انسانهای متدینی هستند؛ یعنی به آنچه که از احکام الهی میفهمند مقیدند و به آنها عمل میکنند. اصلاً هم دنبال این نیستند که در مبارزه به مقام و موقعیتی برسند و یا هوا و هوس خود را اشباع کنند.
◻️اگر شخصی همراه با دین جهالت داشته باشد، به دلیل کمبود عقل و فهم و قربانی کردن اخلاق و وجدان، وقتی در مسیر ظلم و فساد میافتد، بسیار انسان خطرناکی میشود. در عاشورا ۳۰ هزار سرباز یزید قصد قربت کرده بودند که با ریختن خون حسین بن علی(ع) به خدا نزدیک شوند. اینگونه افرادِ جاهل، خیلی راحت آلت دست دیگران قرار میگیرند؛ چراکه به خاطر جهالتشان قدرت تحلیل ندارند و به آسانی میتوان آنها را مدیریت کرد.
◻️ هفت منش و ویژگی خوارج (جاهلانِ متنسک)؛ منش اول اخلالگری است و منش دوم پیمانشکنی و عدم التزام به عهد و پیمان است. ویژگی سوم هم این است که افراد را متهم میکنند و بدون اینکه دادگاهی وجود داشته باشد، او را مجازات میکنند و میگویند حالا که اشتباه کردهای، توبه کن! ویژگی چهارم حاضر نیستند، تن به داوری بدهند و با مذاکره و حکمیّت مخالفت میکنند. منش پنجم این است که این افراد، افراد خودسری هستند. ویژگی ششم، عدم اعتقاد به تحلیل و منطق است و میگویند وظیفه ما مبارزه است و بس. ویژگی هفتم دائماً زبانشان برای تکفیر دیگران باز است و بدون هیچ ملاحظهای همه را شایسته تکفیر و مجازات میدانند.
@majmaqomh
📚#معرفی_کتاب
🔰کتاب «قرآن و امنیت متعارف»
📝نویسنده: #یوسف_خانمحمدی
📍انتشارات دانشگاه شهید بهشتی
🔖امنیت از ارکان ضروری زیست جمعی انسانها در تمامی ادوار تاریخ بوده و تولید، حفظ و بسط آن در جامعه، از مهمترین بنیادهای فلسفۀ تأسیس و بقای جامعه و دولت به شمار میرود. تاکید بر مفهوم امنیت متعارف نگاهی واقعگرایانه ، جامع و چندبعدی به امنیت شامل امنیت نظامی ، سیاسی ، اجتماعی ، جامعه گانی ، اقتصادی و محیط زیستی است. بهعبارتی، تفسیر امنیت در قرآن بهمعنای متعارف آن، میتواند به پرسشهای بنیادین امنیتپژوهی معاصر پاسخ دهد و مسئلههای اساسی امنیتی را شناسایی و تصویر کند و راهبردهای بدیعی مانند گفتگو، صلح عادلانه و جهاد دفاعی را برای تضمین امنیت در سطح فردی، ملی و بینالمللی پیشنهاد و نظریهای بومی براساس مقتضیات جامعۀ ایران و جهان اسلام ارائه کند.
🔖این نگرش ضمن توجه به جایگاه امنیت در جامعۀ معاصر، مقولههای حیاتی دیگری چون آزادی، عدالت، مشارکت، شفافیت و پاسخگویی را در نظر دارد و اجازه نمیدهد هریک از اینها به نفع دیگری قربانی شود. از این منظر، قرآن جامعه را چونان منظومهای منتظم و متعامل از ارزشها و مقولههای متنوع در نظر میگیرد که هریک از این مفاهیم و ارزشها در جای خود فینفسه ارزشمند تلقی میشوند.
🔖نگارندۀ کتاب قرآن و امنیت متعارف کوشیده است تا با توجه به آنچه گفته آمد و با خوانش اسلام شیعی، دستمایۀ ارزشمندی را در اختیار پژوهشگران حوزۀ امنیتپژوهی قرار دهد که امید است برای استادان و دانشجویان تحصیلات تکمیلی علوم سیاسی، روابط بینالملل، فقه سیاسی، اندیشۀ سیاسی اسلام، معارف قرآن، حکمرانان و تصمیمسازان عرصۀ عمومی جامعۀ ایران کاربردی و مفید باشد. در پیشگفتار کتاب آمده است: کتاب قرآن و امنیت متعارف را شاید بتوان زیر مجموعۀ کلانپروژۀ «تفسیر سیاسی قرآن» تعریف کرد که در دو دهۀ گذشته از اولویتهای نخست نویسنده در پژوهش بوده است.
🔖امنیت از ارکان لازم و ضروری زیست جمعی انسانها در تمامی ادوار تاریخ بوده و بیتردید، تولید، حفظ و بسط آن در جامعه، از مهمترین بنیادهای تشکیل و تکوین دولت است؛ چراکه جامعۀ بدون امنیت، جامعهای فروپاشیده و شکننده خواهد بود. مفهوم امنیت در جهان امروز در چهرههای جدید و مضامینی نو تبلور و عینیت یافته و وسعت معنایی پیدا کرده است؛ این وسعت معنایی از این همانیِ مفهوم امنیت و امنیت نظامی به حوزههای دیگر امنیت و حتی به امنیت غذایی گسترش یافته که از آن به «امنیت موسع» یا همان «امنیت نظامی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و محیطزیستی» تعبیر میشود.
🔖تأمین، حفظ و بسط امنیت، نهفقط دغدغۀ حکمرانان و متفکران اجتماعی بوده که توجه و عنایت جدی ادیان توحیدی، بهویژه دین اسلام و بخصوص قرآن (اصلیترین متن مرجع مسلمانان و رکن مُکِّون تمدن اسلامی) را به خود جلب کرده است.
🔖به نظر میرسد که تولید و پایهگذاری یک نظریۀ بومی بر اساس سابقۀ تمدنی و مقتضات فرهنگی و اجتماعی ایرانیان، مستلزم شناخت نظریههای جدید توسعه در حوزههای دانشی از یک سو و عرضۀ دانشهای نوین اجتماعی به آموزههای دینی، از جمله قرآن، از سوی دیگر است تا انسان مسلمان را در جهان امروز برای بهبود و توانمندسازی خود و ساختن جامعهای نوین و توسعهیافته توانا سازد. کتاب پیشِ رو با این هدف، موضوع امنیت بهمعنای «موسع» را پس از بررسی منابع و متنها و نظریههای جدید امنیتپژوهی، به قرآن عرضه و با روش تفسیر موضوعیِ استنطاقی بررسی کرده و در طلب پاسخ از قرآن برآمده است.
🔖گفتنی است کتاب اندیشه سیاسی شیخ عبدالکریم زنجانی و کتاب «تفسیر سیاسی قرآن در ایران معاصر» نیز یکی دیگر از آثار این نویسنده است که در گروه علمی «حقوق و علوم سیاسی» در شانزدهمین همایش کتاب سال حوزه به عنوان اثر تحسین شده در سال 1394 انتخاب شد.
@majmaqomh
🔰 دینداری/ بیدینی "خوشخیم" و دینداری/ بیدینی "بدخیم"
📝#علی_زمانیان
🔸 اگر میخواهی دین داشته باشی، سبک زندگی دیندارانه داشته باشی و اگر قرار است خداباور باشی، البته به انتخاب خودت حق داری دیندار باشی. پس آن چنان باش که میخواهی. تو حق داری هرگونه دین و دینداری را انتخاب کنی. و متقابلا اگر نمیخواهی دیندار باشی و مذهب خاصی را پیشهی خود نمایی و حتی اگر میخواهی گناهی انجام دهی، اختیار با توست. حق با توست. تو باید انتخاب کنی چگونه باشی. فقط یک ملاحظه را فراموش مکن. اگر دین را انتخاب کردهای و یا نکرده ای، اما مواظب باش دینداری و بی دینیات و یا گناهی را که انجام میدهی به کسی آسیب نزند. این همان چیزی است که نامش را دینداری / بیدینی "خوشخیم" نهادهام. دینداری سالم و یا خوشخیم، آن گونه دینداری است که فقط خود فرد را به خود فرا میخواند. کسی را به رعایت دیناش مجبور نمیکند. چیزی را بر کسی تحمیل نمیکند. هیچ کس را با اکراه و خشونت به مناسک و شعایر دینی وادار نمیکند. به دیگران حق میدهد هرگونه که میخواهند دینداری خودشان را داشته باشند و حتی حق میدهد که دیندار نباشند.
🔸 در نقطهی مقابل نیز بی دینی سالم نیز آن گونه زیستنی است که فرد انتخاب کرده است و البته با بیدینیاش به کسی آسیب نمیزند. حق دیگران را برای این که دیندار باشند، زیر پا نمیگذارد. پرخاشگر نیست. ستیزه جو نیست و حرمت دینشان را پاس میدارد. تمسخر نمیکند و دینداران را به انواع برچسبها نمیراند.
🔸 دینداری خوشخیم یعنی دیندار باش و بگذار دیگران هم به مشی و مرام خودشان دیندار باشند. اما دیندارِ بدخیم و یا بیدینِ بدخیم، با دین و بی دینیاش به دیگران آسیب میزند. حقشان را برای انتخاب زندگی میستاند و جهان را آن گونه میخواهد که میپسندد. به عنوان مثال، برای نماز نیمهشب برمیخیزد، اما چنان پر سرو صدا نماز میخواند که دیگران را که نمیخواهند نماز شب به جای آورند، از خواب بیدار میکند. این از کوچکترین مصداق دینداریِ بدخیم است. این که من روزه میگیرم و تو حق نداری نزد من چیزی تناول کنی نیز از همان دینداری بدخیم است. و یا تو حق نداری آن چه را در دین من گناه شمرده انجام دهی نیز از همین نوع دینداری است.
🔸دینداری بدخیم، در نهایتِ خشونت و قساوت، به گروههای بنیادگرا مانند طالبان، داعش و گروههای تکفیری منجر میشود، که دیگران را به اتهام کفر و بیدینی به قتل میرسانند. در تاریخِ تمامی ادیان، دینداری بدخیم در قالب جنگ و یا خشونتهای مذهبی رخ داده است. دادگاههای تفتیش عقاید در عالم مسیحیت از مصادیق روشن این گونه دینداری است. از مصادیقِ بیدینی بدخیم، تمسخر و آزار دینداران و ممانعت از انجام فرائض دین است. در منتهاالیه بیدینیِ بدخیم، خشونتهای فیزیکی و یا حتی جنگها و قتلهایی است که در قرن بیستم اتفاق افتاد. لازمهی صلح و تداوم ثبات، دینداری / بیدینی خوشخیم است.
🔸 مشکل از جایی آغاز میشود که حکومت و یا حاکمان در قدرت بخواهند نام دین بر خود بنهند. در این صورت، حکومت، الزاما به سمتِ دینداریِ بدخیم کشیده میشود. زیرا حکومت اگر نسبت به احکام و معتقدات دینی بیتفاوت باشد و نخواهد آن را در میان آورد، چه تفاوتی با سایر حکومتها خواهد داشت که به عنوان حکومتهای سکولار شناخته میشوند؟ دینداری بدخیم، سبب انواع پیکارها و ستیزهای اجتماعی میشود و انسجام را نیز در هم میشکند.
🔸 فقط یک معیار است که به پایداری صلح میانجامد: چه دینداشته باشیم و چه نداشته باشیم و حتی هنگامی که گناهی میکنیم، نباید با دین یا بیدینی و یا گناهمان به دیگران آسیب وارد کنیم و حقوق پایهای و طبیعی مانند حق انتخاب و اختیار آنان را از آنها بستانیم.
@majmaqomh
💠ضرورت تغییر نگرش تربیت دینی در نظام آموزشی کشور
📝#محمدرضا_یوسفی
📍یکی از دغدغه های مهم نظام آموزشی پس از انقلاب، تربیت دینی بود. از این رو تربیت انسان هایی کارآمد، اخلاقی و دینی در دستور کار نظام آموزشی کشور قرار گرفت. مباحث دینی به طور مستقیم و غیرمستقیم وارد نظام آموزشی شد. پُست معاون و مربی پرورشی تعریف شد. مراسم مذهبی و نماز جماعت در برنامه های مدارس گنجانده شد، چارچوب ها و مقررات مذهبی بر تعاملات در مدارس حاکم شد. در دانشگاه ها نیز بیش از ده واحد دروس اسلامی به مجموعۀ دروس اضافه شده، معمولا برای هر رشتۀ تخصصی نیز واحدهای اسلامی مرتبط با آن رشته تعریف شد. نهاد نمایندگی ولی فقیه و دیگر نهادها با هدف ایجاد فضای دینی در دانشگاه تعریف شدند. هزینه های هنگفتی از منابع عمومی صرف این هدف شد.
📍پس از انقلاب، سه پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان در سالهای 1379، 1382 و 1394 انجام شده است. در سومین موج پیمایش های یادشده بیان شده است که بیش از 62 درصد مردم معتقدند که دینداری نسبت به پنج سال قبل تضعیف و در پنج سال آینده نیز بدتر خواهد شد. گرچه اکثریت جامعه به خدا و آخرت معتقدند اما بیش از 41 درصد اصلا نماز نمی خوانند و کمتر از 59 درصد به ندرت، گاهی و یا همیشه نماز می خوانند. بیش از 49 درصد اصلا روزه نمی گیرند و بقیه به ندرت، گاهی و یا همیشه روزه می گیرند. بیش از 78 درصد هرگز واجبات مالی پرداخت نکرده اند. اکثریت، مناسک دینی را به ندرت و یا گاهی انجام می دهند. نشانه های گسترش دین فردی شده که مغایر با دین رسمی و تاریخی است کاملا مشهود است. فرد در این نوع دینداری، برخی مقولات دینی را کنار گذارده و بخشی را بر حسب تفسیر شخصی خویش و گاه از سایر ادیان وارد می کند. در این نوع نگاه بُعد جمعی دین کنار گذارده می شود. برخلاف تاکید بسیار نظام آموزشی، کمتر از 31 درصد معتقدند که دین باید در سیاست ورود کند. ( ارزشها و نگرش ایرانیان در سال 1394، وزارت ارشاد) آمار یادشده بر اساس میانگین حدود پانزده هزار نفر پاسخ دهنده در 31 استان کشور شامل مراکز استانها، یک شهر از استان و حداقل دو روستا از شهرهای مورد مطالعه بوده است. آمارها نشان می دهند که نسبت تضعیف دین رسمی وگسترۀ دین فردی در مردان، جوانان، تحصیلکردگان و مجردها و ساکنین شهرهای بزرگ، بیشتر از میانگین های یادشده است. این امر نشان دهندۀ شکاف بین نسلی، تغییر قرائت و نگرۀ دینی در جامعه و شکست نوع تربیتی است که دنبال می شد.
📍علاوه بر سه پیمایش سراسری، مطالعات موردی به نسبت زیادی انجام شده است که همین موارد را با شدت و ضعف تایید می کنند.
📍مطالعات و پیمایشهای یادشده نشان می دهند که وضعیت کنونی دینداری در جامعه، مسیری متفاوت از خواستۀ طراحان نظام آموزشی را طی می کند. از این رو این پرسش مطرح می شود که چرا جامعه در مسیری دیگر بر خلاف آموزه های تاکید شده، گام بر می دارد. همین مقدار داده های آماری باید خواب را از چشم نهادهای تصمیم گیر فرهنگی کشور و حوزه های علمیه برباید. اگرچه با توجه به گذشت هفت سال از انتشار این پیمایش، باید تاکنون این حساسیت را ایجاد می کرد.
📍به نظر می رسد جا دارد تا به دور از های و هوی به تحلیل چرایی این مسئله پرداخته شود. مقامات آموزشی و فرهنگی کشور و نهادهای تصمیم گیر نظام باید در این باره بیشتر بیندیشند و به بازنگری عمیق در رویه های موجود بپردازند. و البته پیشاپیش به دنبال مقصر جلوه دادن دیگران و عوامل خارجی نبوده و از تمامی توان کارشناسی کشور و دغدغه مندان بهرۀ کافی بگیرند.
@majmaqomh