سلام او وعدهی شیرین صبح یکرنگی
سلام آینهی انتظار و دلتنگی
سلام ما به شما که بقیة اللهی
تو کی ز راه میایی؟ کجای این راهی؟
سلام ما به چهل مؤمن نماز شبت
سلام بر پدرانت سلام بر نسَبَت
سلام بر تو که امشب به گریه افتادی
فدای اشک تو در داغ حضرت هادی
دل شکستهی ما را به اشک و آه ببر
مرا به آن حرم سر من رأ ببر
سلام من بر نسب پاک و بی بدیل شما
تمام عالم امکان بود دخیل شما
(ای انتظار شما بهترین عمل مهدی
( بیا ز کعبه و فریاد کن انا المهدی) ۲)۲
به انتظار ظهورت نمانده صبر
بیا به تاب حضرت خورشید پشت ابر بیا
خوشا به حال کسانی که روسفید شدن
زمینه ساز ظهورت شده شهید شدن
بدون سر شده و سرفراز میگردند
میایی وشهدا با تو باز میگردند
تو میرسی و زمانه خروش طوفانی است
و در سپاه شما قاسم سلیمانی است
ز هر که غیر خدا نا امید باید بود
برای فیض شهادت شهید باید بود
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
گرفته اَبرای چِشِش، هوای سامرا
دلش دوباره لَک زده برای سامرا
امشب سیاهپوش اومده، خیلی بعیده پس
خالی بمونه دستایِ گدایِ سامرا
) ای پسر جواد
نالایقم ولی دلم خاطرتو میخواد(2
هادیِ راه تویی
وا کن درو تا نوکرت بازم با سر بیاد
ای پسر جواد2
مهمون روضهَتم
مهدی صدام زد اومدم، یعنی که دعوتم
گریههامو ببین
کاش برسه به محضرت، عرض ارادتم
مهمون روضهَتم2
افتادی نزدی فریادی
زهر دادن، تشنهلب جون دادی
آی آقام، آقام آقام آقام...
دلارو میبره به شام ، خرابه رفتنت
خوابیدی بین سائلا ، خاکیه پیرَنت
از زهری که بهت دادن ، گِله نکن آخه
بزم شراب که بردنت ، اون موقع کشتنت
(نگم برای تو
تو شهر شام چیا گذشت ، به عمههای تو) ۲
بگم یزید مست
چه کاری کرده در میاد ، حتماً صدای تو
نگم برای تو
بد جوری چوب میزد
عمه میکوبید تو سرش ، اونم بکوب میزد
اصلاً حالیش نبود
عصری که قافله رسید، اون تا غروب میزد
بد جوری چوب میزد
زینب دید، لَبا از هم پاشید
نازدانه به خودش میلرزید
ای بابا بابا بابا بابا...
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
شده ام بر آن که پری زنم به هوات یا علی النقی
سفری کنم و سری زنم به سرات یا علی النقی
لبیک یا علی النقی
به هوات تازه کنم نفس به سرات آیم از این قفس
برسم به مأمن آسمان رهات یا علی النقی
لبیک یا علی النقی
هله ای قلم تو شروع کن ز درون درآ و طلوع کن
بنویس سر در مشق های سیات یا علی النقی
لبیک یا علی النقی
بنویس دست مِداحتم نرسد به عرش فضائلت
شود آبهای جهان اگر که دوات یا علی النقی
لبیک یا علی النقی
بنویس اوج کدام دم برسد به وسعت آن قلم
که دمیده جامعه ای بدان جلوات یا علی النقی
لبیک یا علی النقی
تو همان تجلی ایزدی که به شکل بنده درآمدی
و سروده ای غزل از زبان خدات یا علی النقی
لبیک یا علی النقی
و به استناد زیارتت تو و اهل بیت نبوتت
شده اید رب جلی ولی به صفات یا علی النقی
لبیک یا علی النقی
ز عدم وجود درست کن ز نبود بود درست کن
و به شیر جان بده با مسیح نگات یا علی النقی
لبیک یا علی النقی
منم آشنای قدیم تو ز دیار عبدالعظیم تو
که سلام میدهمت به شوق لقات یا علی النقی
لبیک یا علی النقی
نبود به بودن تو غمم به خدا که حر جهنمم
که گرفته ام به ولات برگ برات یا علی النقی
لبیک یا علی النقی
بگذار کعبه ی سامرا قدمی طواف کنم تو را
سر خویش را بزنم به کوی منات یا علی النقی
لبیک یا علی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
سامرا الوداع که نفس آخر شد
جوون علی اکبر رضا پرپر شد
تو سامرا دلم میسوزه به یادِ
کوفه و شام و قافله بی اراده
تو مجلس متوکل روی لبها
دخلت زینب علی ابن زیاده
خوبه حکیمه خواهرم ندیده
به روی نیزه ها سر بریده
بمیرم ای خدا برای زینب
سر علیِ اصغر و حسینه
که بین مجلس شرابه بین
تشت طلا پیش چشای زینب
السلام علی جدی العطشان
ای حسین جانم حسین جان
****
روضه هام مثل فاطمیه و مادر شد
جوون علی اکبر رضا پرپر شد
مثل علی دستای من رو میبندن
به گریه های من با طعنه میخندن
یه روز خوش ندیده هادی زهرا
جلو چشام دیدم که قبرمو کندن
دوباره شد داغ مدینه تازه
دشمن اومد او خونه بی اجازه
تو کوچه بردنم غریب و تنها
شکر خدا دیگه برابر من
سیلی نزد کسی به همسر من
بمیرم ای خدا برای زهرا
بمیرم ای خدا برای مولا
****
مثل شمع توی حجره سوخت و خاکستر شد
جوون علی اکبر رضا پرپر شد
زندگی دیگه واسه ی من عذابه
خدا میدونه غربتم بی حسابه
این آخرین گریز روضمه امشب
مثل رقیه بردنم تو خرابه
فهمید که خونیِ لباس باباش
با دست کوچیکش میزد به لبهاش
امون از اون نیمه شبِ رقیه
به عمه گفتی دیگه آخر اومد
رگ بریده رو که بوسه میزد
دوباره خونی شد لب رقیه
السلام علی جدی العطشان
ای حسین جانم حسین جان
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین