بسماللهالرحمنالرحیم
#شب_اول_محرم_امام_زمان_عجلالله
امشب بنشین لحظهی آتش زدنم را
بنشین و ببین بارِ دگر سوختنم را
یکسال برای غمتان لحظه شمردیم
یک آه بکش چاک زنم پیرهنم را
این شالِ عزا را چه کسی گردنم انداخت
ممنون توام حالِ پریشان شدنم را
پیراهنِ مشکیِ مرا مادرت آورد
جانی بده بر تَن کنم امشب کفنم را
بر قلبِ من آوار شده وای رُبابت
یک داغ خراشیده عقیق یمنم را
ما سجده نمودیم و خدا کرببلا داد
ای اشک ببین برکت خاک وطنم را
من آمده بودم به حسین تو بگِریم
زهرا به لبم داد حسن واحسنم را
- -
میگفت : میا منتظر آمدن توست
این سنگ که اینگونه شکسته دهنم را
(حسن لطفی)
هدیه به حضرت رقیه صلوات واحد سنگین حضرت رقیه
شعرو سبک رضا نصابی
به نفس کربلایی علی پور کاوه
بابا بال و پرم درد می کنه
بابا زخم سرم درد می کنه
بابا این کمرم درد می کنه
بابا شکسته بال و پرمن
بابا نپرس چی اومد سر من
بابا نگو کجاس معجر من
بابا من الذی ایتمنی
اصلا خبر داری کجا بودم
اصلا می دونی با کیا بودم
اصلا چند شبه بی غذا بودم
خیلی به دخترت لگد زدن
خیلی پشت تو حرف بد زدن
خیلی عمه رو تا می خورد زدن
بابا من الذی ایتمنی
دیگه بابای خوب و بی کفن
دیگه روی من و زمین نزن
دیگه می خوام بیام پیش تو من
بردن النگوو و زیور م و
بردن شونه ی موی سرم و
بردن حتی بابا معجرم و
بابا من الذی ایتمنی
بابا نمی دونی چیا دیدم
بابا از سایمم می ترسیدم
بابا با لگد از خواب پریدم
بابا تو ازدحام بردن من و
بابا بزم حرام بردن من و
بابا بازار شام بردن من و
رضا نصابی
اباالفضل با وفا علمدار لشکرم مه هاشمی نسب امیر دلاورم
شاه با وفایی و شهید کربلایی و شاهد بزم مایی و شمع خدا نمایی و شورش سینه هایی یا اباالفضل
اباالفضل با وفا علمدار لشکرم مه هاشمی نسب امیر دلاورم
چشم دلگشایی و چشمه ی نینوایی و چاوش نوحه هایی و چهره ی دلربایی و چاره ی درد مایی یا اباالفضل
اباالفضل با وفا علمدار لشکرم مه هاشمی نسب امیر دلاورم
برق شمشیری و بنده ی بی نظیری و به عاشقان امیری و برات هر فقیری و بیرق این مسیری و شور آسمانی و شهاب بیکرانی و شعر ستارگانی و شراب عاشقانی یا اباالفضل
اباالفضل با وفا علمدار لشکرم مه هاشمی نسب امیر دلاورم
نور خیمه گاهی و یک نفر سپاهی و به خواهرت پناهی و صلابت نگاهی … یا اباالفضل
اباالفضل با وفا علمدار لشکرم مه هاشمی نسب امیر دلاورم
آخرین امیدی و غبطه ی هر شهیدی و شیردل رشیدی و به هر دری کلیدی و غیر خدا ندیدی یا اباالفضل
اباالفضل با وفا علمدار لشکرم مه هاشمی نسب امیر دلاورم
دانلود مداحی جدید و بسیار زیبای محمود کریمی بنام ابالفضل باوفا علمدار لشکرم
▪️ #حاج_فیروز_زیرک_کار پیرغلام اهل بیت ساعتی پیش دعوت حق را لبیک گفت.
▪️این پیشکسوت عرصه ستایشگری اهل بیت که مدتی در یکی از بیمارستانهای تبریز بستری بود پیش از ظهر امروز به دیدار ارباب شتافت .
▪️این پیرغلام اهل بیت متولد ۱۳۱۵ در محله دوهچی تبریز بور و از کودکی و نوجوانی مشغول سرایش شعر و ستایشگری اهل بیت بود.
▪️حاج فیروز در میان مردم و هیئت های آذربایجان به #فخرالذاکرین مشهور و از محبوبیت ویژه ای در میان عاشقان سیدالشهداء برخوردار بود.
🏴کانال مداحی مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام این ضایعه را به بازماندگان و همه محبین اهل بیت به خصوص مردم حسینی تبریز تسلیت می گوید.
🌷روحش شاد و یادش گرامی🌷
#زمینه_شب_دوم_محرم
#سبک_نوشته_مقتل
#ببار_ای_بارون
☑️بنداول
ببار ای بارون ،موسم غم اومده
ببار ای بارون ،فصل ماتم اومده
ببار ای بارون ، که محرم اومده
ببار ای بارون
ببار ای بارون ، لحظه ی عزا رسید
ببار ای بارون، ساعته بلا رسید
ببار ای بارون شاه به کربلا رسید
ببار ای بارون
رسیده کاروان به کربلا
به قاضریه دشت نینوا
به مقتل و به تل خاکی و
به سرزمین محنت و بلا
السلام علی سیدالشهداء
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☑️بنددوم
بیا برگردیم خواهرتو دلخونه
بیا برگردیم دختر تو گریونه
بیا بر گردیم که رباب پریشونه
بیا برگردیم
می دونم اینجا غوغایی به پا می شه
می دونم اینجا سرتو جدا می شه
می دونم اینجا تنه تو رها می شه
می دونم اینجا
دلواپسم برای دخترت
برا لبای خشک اصغرت
بیا بریم مدینه ای داداش
تا دق نکرده اینجا خواهرت
السلام علی سیدالشهداء
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☑️بند سوم
می دونم این جا ،می شی تنها و غریب
همین جا میشه، تن تو خد التریب
می دونم اینجاس که می شی شیب الخصیب
می دونم اینجا وقتی مادر می بینه
می دونم اینجا شمر نامرد می شینه
می دونم اینجا با چکمه روی سینه
اینجا به جونت می زنن شرر
اینجا به سروت می زنن تبر
اینجا همونجاییه که حسین
پیشه چشام می زنی بال و پر
السلام علی سیدالشهداء
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
💠💠💠9⃣0⃣2⃣💠💠💠
#شعرای_آیینی
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
یواش یواش بوی محرم میاد
بوی عزا وموسم غم میاد
عوض میشه چهره شهر دوباره
شهر لباس شادیشو در میاره
هیئتیها مشغول جنب وجوشند
همه میخوان لباس سیاه بپوشن
تکیه ها دوباره بر پا میشه
وقف عزای پور زهرا میشه
قبض بدست بچه ها تو خیابون
جمع میکنن پول برا هیئتاشون
تو تکیه،حسینیه،مسجدا
بر پا میشه عزای خون خدا
بر پا میشه بساط نذر غذا
به عشق مولا پسر مرتضی
همون پسر که عشق عالمینه
ارباب سرجدای ما حسینه
به عشق مولا گناها کم میشه
چشمای ما ابری وپرنم میشه
هر کی تو هر صنف ومرامی باشه
محرمی نوکر نوکراشه
میگه حسین زندگیم فداته
آرزومم دیدن کربلاته
کاش بودم وجونم فدات می کردم
فدای کل بچه هات می کردم
کاش بودم و به جای اون علمدار
می بریدن دستامو قوم اشرار
کاش بودم وبه جای شیر خواره
گلوم میشد خونی وپاره پاره
کاش بودم ومی خوردم هر زمونه
به جای زینب ضرب تازیونه
کاش بودم وسرت جدا نمی شد
دریای خون کرببلا نمی شد
من نبودم ولی حالا یارتم
هر ساله یک ماهی عزادارتم
به یاد تو سینه وسرمیزنم
هرجاکه با اسمته در می زنم
آرزوم اینه تو مه پر بلا
حسین حسین بگم بیام کربلا
شاعر : اسماعیل تقوایی
به استقبال محرم
می آید موسم سوگ وعزا آهسته آهسته
محرم کرده قصد کوی ما آهسته آهسته
دوباره می شود برپا بساط هیئت وپرچم
سیه پوشد تمام شهر ما آهسته آهسته
دوباره عشق ثارا...وزاری کردن عشاق
روان از دیده ما اشکها آهسته آهسته
صدای زنگهای کاروان بر گوش می آید
حسین آید بسوی کربلا آهسته آهسته
دوباره کربلا وناگرانی دل زینب
هجوم غم به دخت مرتضی آهسته آهسته
دوباره ذکر زیبای حسین جانم حسین جانم
شدن بر غصه ی او مبتلا آهسته آهسته
دوباره قصه عشق عمیق خواهری مضطر
که افتد از برادر او جدا آهسته آهسته
الا ای نوکران عطر حسینی بر مشام آید
که آید همره باد صبا آهسته آهسته
دلت کن مامن درد وغم زینب سلام ا....
که می گرددبه غمها آشنا آهسته آهسته
شاعر :اسماعیل تقوایی
غلامرضازاده شب 2.mp3
2.23M
|⇦• #روضه و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شب دوم محرم ۹۸ به نفس حاج محمدرضا غلامرضازاده •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦• #روضه و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شب دوم محرم ۹۸ به نفس حاج محمدرضا غلامرضازاده •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
مثلِ فردایی کاروان رسید کربلا .. اجاره بدید از زبانِ ابی عبدالله روضه بخوانم ..
خیمهها را کردهام بر پا ، امان از کربلا
داغدارم میکند اینجا ، امان از کربلا
بوسه میزد مادرم زهرا مرا با گریه و
مضطرب میگفت با بابا ، امان از کربلا
رأس من بر نیزه خواهد رفت پیش خواهرم
میشود انگشترم پیدا ، امان از کربلا
زینبم تا که عقیقم را ببیند! ساربان
دست خود را میبرد بالا ، امان از کربلا
میخورد تیر سه شعبه حنجر شش ماهه ام
جایِ یک قطره از این دریا امان از کربلا
میبرم تا خیمه ها شهزاده ام را در عبا
لرزه می افتد بر این پاها امان از کربلا
*امشب باباها گریه کنن .. باباها ناله بزنن .. صداهامونُ تو هم بندازیم با هم روضه بخونیم .. دیگه زینبم یه عبا آوردم کربلا برا اون لحظه ای که علی اکبرمُ برگردونم ..
قربون اون گریه کنی که آروم آروم مثه شمع از درون داره میسوزه میگه ای کاش من کربلا بودم زیر بغل هاتو میگرفتم برت میگردوندم .. دیگه کار به زینب نمیرسید .. آخه علی اکبرت .. که رفت عباست که رفت .. نوبت به زینبت میرسه .. اگه جایِ زینب می بودم برات عبا می آوردم تکه های بدنِ علی اکبرتُ جمع میکردم ..*
میرسانم با سر زانو خودم را علقمه
میرود از دستِ من سقا امان از کربلا
در دلِ گودال غرق خون می افتد پیکرم
میشود بالا سرم دعوا امان از کربلا
میدود گریان رقیه روی بوته های خار
شعله می گیرد لباسش را امان از کربلا
یکبهیک «سر»ها به غارت رفته! صف میایستند
نیزهداران عصرِ عاشورا ، امان از کربلا!
شاعره : مرضیه عاطفی
تا زینب به کربلا رسید ، عباس اومد براش رکاب گرفت .. دستِ خواهرش زینبُ گرفت پیاده ش کرد .. علی اکبر دستشُ گرفت ، علی اکبر اینجا کجاست؟ عباس اینجا کجاست؟ دوان دوان اومد پیش حسین .. داداش حسینم اینجا کجاست؟.. صدا زد زینبم صبر کن ، اینجا همون جاییِ که تو دنبالم میدوی .. هی صدا میزنی : مهلاً مهلاً ...
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
Babolharam Taheri shab10_1.mp3
4.57M
|⇦•روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا سال 1397 به نفسِ حاج محمد طاهری✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•