#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
#دو_بیتی
چرا قهری مگر تقصیر دارم
بِجایت بر کَفَم زنجیر دارم
کفِ آبی فقط خوردم عزیزم
بیا از نیزه پایین شیر دارم
دلم مِیلِ دو اَبروی تو دارد
ببین که شانهام مویِ تو دارد
در آغوشم فقط پیراهنِ توست
لباس تازهات بویِ تو دارد
نمیآید پس از توخواب ، ای کاش...
که میمُردم منِ بی تاب ای کاش
دوباره شیر آوردم ولی حیف...
نمیخوردم پس از تو آب ای کاش
مرا آزار با زنجیر میداد
به من نانخشک با تحقیر میداد
زنِ شامی دلم سوزاند وقتی...
کنارم طفل خود را شیر میداد
دوباره روضه میگیرم عزیزم
در این ویرانه میمیرم عزیزم
دوباره حرمله رد شد از اینجا
دوباره خشک شد شیرم عزیزم
نگفتند آه داغِ بچه دیدهاست
نگفتند از بلا پُشتش خمیده است
ولی گفتند این تازه عروسان
عروسِ فاطمه مویش سفید است
گُلِ یاسِ مرا از ساقه بستند
مرا با ریسمان بر ناقه بستند
نمیماندی به نیزه چاره کردند
سَرَت را با نخِ قنداقه بستند
چه حسرتها جشیدم بچهام را
چه سختیها کشیدم بچه ام را
کنارِ بچههای نیزه دارش
به روی نیزه دیدم بچه ام را
فقط لالا کنم لالا بخوابی
ندارم غصه دیگر تا بخوابی
از آغوشم جدا گشتی و رفتی
که رویِ سینهی بابا بخوابی
نه رحمی بر پدر ، نه شرم کردند
بساطِ غارتش را گرم کردند
برای آنکه راحتتر بخوابی
زدند و سینهاش را نَرم کردند
سرم شد خاکِ عالم نیزه رَد شد
به پشتِ خیمه دیدم نیزه رَد شد
به دنبالِ تو میگشتند بر خاک...
چنان زد از تنت هم نیزه رَد شد
به پشتِ خیمهام قلبم گرفته
تمام چهرهام را غم گرفته
زِ بس نازی که تیری با سهشعبه
در آغوشش تو را محکم گرفته
عبا را روی تو افکند بابا
دلش را از غمت آکند بابا
چنان با تیر چسبیدی به قلبش
تو را از سینهی خود کَند بابا
#حسن_لطفی ۹۸/۰۶/۱۵
لالا لالاکبوتر لالالایی اصغر
چطوری من توروبرگردونم به دست مادر
لالالالاستاره شده بابات بیچاره
مادرتو جلوی خیمه ها چشم انتظاره
نمیدونم چراتوروزدن
یه دفعه بی هواتوروزدن
چه تیری بودش انگاری که با
نوک سرنیزه ها توروزدن الهی من بمیرم
بخواب علی روشونم
ببین باباحیرونم
دردت اومدمیدونم
لالالالا لالالایی علی اصغر
لالالالا قناری سراومدبیقراری
دیگه آروم میتونی چشماتوروهم بزاری
لالا لالا امیدم گل سرخ وسفیدم
سر اومد عمرتوراه رفتنت رو من ندیدم
چقدرماجراپیچیده شد
غم ودردبابا پیچیده شد
زخمی شدکتف من باتیری که
میون گیسوهات پیچیده شد الهی من بمیرم
دلم روازجاکندی
داری به من میخندی
تودستامو میبندی
لالا لالا لالالایی علی اصغر
لالا لالا بهارم گره افتاده کارم
چه جوری از گلوت تیرسه سردربیارم
لالا لالا عزیزم شدی راه گریزم
میرم خاکت کنم روی تن تو خاک بریزم
میزارم توی خاک بدنتو
تازیرپانیفته تنه تو
الهی مادرت نبینه که
میبوسه نیزه ها دهنه تو
میگم غمه ناگفته
مصیبت نشنفته
سرت باسنگ می افته
لالا لالا لالالایی علی اصغر
التماس دعا
یازهرا
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_6037153194017031227.mp3
7.09M
💢 زمینه | لالا لالا کبوتر
🎤 حاج مجتبی صمدی شهاب
📂 شب هفتم محرم ۱۳۹۸
یاحسین بن علی
قلبیمده یاره چوخدورحسینیم
سنسیزپناهیم یوخدورحسینیم
نور امامت ای ماه رحمت
ای منتهای مهرو مودت
خط امان قرآن عترت
سنسیز بهاریم یوخدور حسینیم
شیر خدانین لواسی سن سن
کرب و بلانین صفاسی سن سن
من بی پناهین پناهی سن سن
الیمده چارم یوخدور حسینیم
سبط پیمبر هاردا یاتیب سان
من بی نوانی گوزدن آتیب سان
قلبیم نهانی درده سالوب سان
سن تک نگاریم یوخدور حسینیم
یازامیرام من قلم سیزیلدیر
کرب و بلا ده علم سیزیلدیر
آدون گلنده جانیم گیزیلدیر
درد نهانیم چوخدور حسینیم
ای خیمه گاهی یانمیش حسینیم
عدوان الینده قالمیش حسینیم
قراریم الدن آلمیش حسینیم
سنسیز قراریم یوخدور حسینیم
شاعر:یاسین نصیری
با چه رو خیمه بَرَم این سرِ آویزان را
چه کنم مشکلِ این حنجر خون ریزان را
به سفیدیِ گلوی تو کسی رحم نکرد
رسمِ کوفی است بگیرند هدف، مهمان را
دست و پایی زدی و باز تبسّم کردی
پس خدا بوسه زند این دو لب خندان را
بوسه بر این سرِ پاشیده ز هم مشگل نیست
من چسان دفن کنم پاره ای از قرآن را
مشگل اینجاست که سر نیزه امانت ندهد
اهل غارت نکند رحم ، گُلِ پنهان را
من دهم با چه زبانی خبرت را به رباب
آب دادَست سه شعبه گلوی عطشان را
بعد از این است که بر سینۀ من جا داری
نزد مادر ببرم آهِ دِلِ سوزان را
گریه بر معجرِ عمّه نرود از یادت
وسط هلهله ها بدرقه کن یاران را
تا به محشر ز غبار غم تو گریه بپاست
ای عجب داغ تو کردَست بپا طوفان را
سند مستند کرب و بلا حنجر توست
بُرد مظلومیِ تو آبروی عدوان را
عید قربان من است و تو همان ذبحِ عظیم
و خدا مُهر قبولی زند این قربان را
(محمود ژولیده)
بسمالله الرحمن الرحیم
#شب_هفتم_محرم_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
دست و پا میزنی انگار بغل میخواهی
یاکه جایِ من از این تیر عسل میخواهی
میشُد ای کاش به جایش که عبا اندازم
بغلت گیرم و با خنده هوا اندازم
لااَقَل بَر لبِ من قند بده پیشِ رُباب
به لبت حالتِ لبخند بده پیشِ رُباب
عمهات نَشنود این را : کَمَرم درد گرفت
چقَدَر دورِ گلویت پسرم درد گرفت
تیر اِی کاش به سویِ پدرت میآمد
صبر میکرد که دندانِ تو در میآمد
صبر میکرد که یک جرعه دلِ سیر خوری
صبر میکرد که این دفعه کَمی شیر خوری
به لبت حداقل آب ندادند که هیچ
به رویِ دست تو را تاب ندادند که هیچ
خواستی تا بخوری آب پریدی بابا
ناگهان تیر زد از خواب پریدی بابا
خونِ سُرخی به رُخِ زرد گرفتی ای جان
محکم انگشتِ من از درد گرفتی ای جان
مادرَت بر درِ خیمه نگرانِ من و توست
نَشَود فاشِ کسی آنچه میانِ من و توست
همه بر خواهشِ بابا چه کنم خندیدند
به همه رو زدم اما چه کنم خندیدند
هِلهله زودتر از من خبرت را میبُرد
من نبودم لبهی تیر سَرَت را میبُرد
بی تعادل شدم از زین پدَرَت میاُفتد
وای اگر خَم کُنَمَت زود سَرت میاُفتد
بوسه بر حلقِ تو باید که از این پس بدهم
کارِ من نیست که قنداقِ تو را پَس بدهم
بندِ قُنداقِ تو را سرخ ندیده بودیم
پیرهن هایِ تو را تازه خریده بودیم
عاقبت دادِ مرا تیر در آورد اِی وای
حجمِ حلقومِ تو را حرمله پُر کرد اِی وای
نَفَسِ بی رمقت کار به دستم داده
حرمله نیزهای انگار به دستم داده
درد داری که پُر از چین شدهای باباجان؟
با سهشعبه تو چه سنگین شدهای باباجان
تیر چرخی زَد و با خویش پَرت را چرخاند
خواستم بوسه بگیرم که سَرَت را چرخاند
به لبت حالتِ لبخند بده حِس دارد
میروم خیمه ولی زخمِ تو خِس خِس دارد
روضههایِ تو مَهیب است زبانبسته چهشد
استخوانِ تو ظریف است زبان بسته چه شد
یِک سَرِ تیر گلویِ پسرم را سوزاند
دو سرِ دیگر آن هم جگرم را سوزاند
ضَربَش آنقَدر شدید است که پاشید علی
تارِ صوتیِ تو را تیر تراشید علی
مادرت دید به رویِ تو عبا اُفتاده
استخوانهای گلویَت به صدا اُفتاده
نَفَس از حنجرهیِ پاره کشیدن سخت است
پابرهنه عقبِ بچه دویدن سخت است
(حسن لطفی)
هدایت شده از کانال ادعیه وگریز
امشب می خواهم شما را به یک جای خوبی ببرم. می خواهم همه شما را به خیمه های ابی عبدالله (ع) ببرم. مگر در خیمه های ابی عبدالله(ع) چه خبر است؟ بچه ی شیر خواره ام را بیاورید،می خواهم ببینمش. قنداقه علی(ع) را آوردند و به آقا امام حسین(ع) دادند. خدا! وقتی نگاه کرد دید بچه، چشمهایش به کاسه سر فرو رفته، رنگ بچه زرد شده، از شدت عطش زبانش را دور دهان می گرداند، لبهای بچه خشک شده است. کسی که می خواهد به میدان برود سوار بر اسب می شود، مجهز به آلات جنگ می شود،شمشیر می بندد. یک وقت دیدند حسین(ع) عبا به دوشش گرفته، عمامه پیامبر(ص) بر سر گذاشته، سوار بر شتر شده و با یک هیئت و حالتی دارد می آید.یک وقت دیدند دست زیر عبا برد،قنداقه بچه را روی دست گرفت و فرمود: « وَیلَکُم اِسقَوا هذا الرَّضیع أما تَرَونهُ کَیفَ یَتَلَََظی عَطَشاً مِن غَیرِ ذَنبِ أتاهُ اِلَیکُم؛ »
صدا زد: آی مردم! اگر به عزم شما من گناهکار شما هستم، ولی علی اصغرم هیچ گناهی نکرده است. بمیرم همین طوری که داشت با مردم صحبت می کرد و برای بچه اش طلب آب می کرد، یک وقت دید علی مثل یک مرغ سرکنده دارد پر و بال می زند. شیعه های امام حسین (ع) علاقه مندان به ابی عبدالله(ع)! بگویم همه بلند گریه کنید؟ آی خدا! وقتی نگاه کرد دید خون از گلوی علی اصغر (ع) می ریزد. بحق الحسین یا الله! پروردگارا! ما را بیامرز! والدین ما را بیامرز! مهمات دینی و دنیایی . اخروی ما را کفایت فرما! مریضهای ما را لباس عافیت بپوشان!
#گریز_روضه_شب_هفتم_محرم
کانال ادعیه وگریزهای مجمع الذاکرین (علیه السلام)👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/466354217Cce92b3a469
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
9.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یاعلی اصغر 😭😭
هدایت شده از خادمه اهل بیت مدیریت ابرگروه مجمع الذاکرین 🌺
ای ماهی غرق خونم ای باغ گل خزونم
پاشو که منم مثل تو نیمه جونم
بالا بلند بابا گیسو کمند بابا
اگه تو بری تو این غریبی
دل به کی ببنده بابا
پاشو بریم که سکینه بی قراره
چه جوری برت گردونم ای پاره پاره
****
از من مگه دل بریدی حال پدر و ندیدی
کشتی منو بس که رو خاک پا کشیدی
پاهام دیگه نای برگشتن نداره
چه جوری برت گردونم ای پاره پاره
تازه جوون بابا دردت به جون بابا
حالا دیگه کی بشه عصای
دست غرق خون بابا
****
بالای سرت میشینم جون کندنت و میبینم
اتیشه به جای دل تو عمق سینم
غمت داره جونم و بر لب میاره
چه جوری برت گردونم ای پاره پاره
رفتی همه امیدم رفتی یل رشیدم
حال دلم و باید بپرسی
از محاصن سفیدم