هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5778384597003797508.mp3
20.94M
زمینه « ای وای مادر رمق...»
شب چهارم #فاطمیه دوم
با مداحی حاج محمود کریمی
هیئت ثارالله علیه السلام
@majmaozakerine
💥سبک: #روضه
🎙مداح: #میثم_مطیعی
🏴 #ایام_فاطمیه
🏴 #فاطمیه
همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری الحمدلله
همینکه در زدم دیدم دوباره
خودت پشت دری الحمدلله
شنیدم بسترت را جمع کردی
و با سختی پرت را جمع کردی
شنیدم آب دادی به حسینم
حواس دخترت را جمع کردی
تو دیگر با حجابت خو گرفتی
به چندین علت از من رو گرفتی
گمان کردی ندیدم زیر چادر
چطوری دست بر پهلو گرفتی؟!
جواب حرف هایم شد همین!«نه؟!»
غریبه بودم اما اینچنین نه!
ببینم!قصد رفتن که نداری؟
نرو!جان امیرالمومنین،نه!
شاعر: حسین رستمی
YEKNET.IR - roze - fatemie 99.10.15 - haj hasan khalaj.mp3
15.24M
🔳 #ایام_فاطمیه
🌴آسیابت یک طرف افتاده بستر یک طرف
🌴چادر تو یک طرف افتاده معجر یک طرف
🎤حاج #حسن_خلج
⏯ #روضه
مداحی آنلاین - خدایا ندارم راه چاره - حسین طاهری.mp3
13.22M
🔳 #ایام_فاطمیه
🌴خدایا نداره راه چاره غریبم
🌴نمیشه باور من این جدایی حبیبم
🎤 #حسین_طاهری
⏯ #زمینه
👌 #پیشنهاد_ویژه
4_5782964999236355151.mp3
10.12M
🔖منبر کامل 🔖
#استاد_مومنی
💠سیره حضرت زهرا سلام الله علیها 💠
#فاطمیه
🔻جلسه اول🔻
🕌مسجد اعظم قم
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5838957087714967732.mp3
6.14M
🎵 بلند گریه میکنم برات (واحد) #پیشنهاد_دانلود
🔸با نوای #حاج_ابوذر_بیوکافی
🔹شام شهادت حضرت زهرا (س) فاطمیه اول
@majmaozakerine
بسم الله الرحمن الرحیم
#فاطمیه
بستر - وداع
همینکه زود بمیرم بِجای تو ، کافی است
همینکه جان بدهم در عزای تو ، کافی است
برای هر تپشِ من تبسمی بس بود
برای هر نفسِ من هوایِ تو کافی است
قسم به نقطهی فاءِ تو کارِ من گیر است
برای نافلههایم هجای تو کافی است
مدینه سیر شده... شهرِ دیگری برویم
چه غم که گفته اگر هایهایِ تو کافی است
برای ساختنم با غمِ مدینه بمان
برای سوختنم انزوای تو کافی است
بمان که با تو بماند توان به زانویم
بمان که بی کسیِ مرتضایِ تو کافی است
بمان و آه بکش با خیالِ قنداقه
برای محسنم این لای لایِ تو کافی است
برای آنکه بفهمم چه آمده به سرت
لباسِ سرخِ تو کافی است جایِ تو کافی است
صدای آینهی خُرد میدهی ای وای
به شب نشینیِ ما این صدایِ تو کافی است
خجالتم نده با این نَفَس نَفَس زدنت
که وضعِ سینهات از از وای وایِ تو کافی است
نمیرسید به من زورشان و فهمیدند
برای کُشتنِ من ماجرای تو کافی است
تو شیشه بودی و یک سنگریزه هم بس بود
کسی نگفت که حالِ عزای تو کافی است
کسی نگفت که نامرد آتشت بس نیست
کسی نگفت مزن ضربِ پایِ تو کافی است....
کسی نگفت مغیره به تازیانه مکوب
کسی نگفت که برگی برای تو کافی است
کسی نگفت که قنفذ غلاف را بردار
نزن نزن نزن این ضربههای تو کافی است
کسی نگفت به غیر از یهودیِ این شهر
که گفت غربتِ خیبر گشای تو کافی است
تو را زدند و شکستی و من زمین خوردم
تو را زدنت همین هفت جایِ تو کافی است...
تو را زدند و لبِ تو نکرد نفرینی
که آهی از تو برای خدای تو کافی است
***
پس از تو دخترِ تو داد میزند نزنید
حسین داغ تو واغربتای تو کافی است
برای آنکه سپاهی غنیمتت ببرند
هزارو نهصد پنجاه جای تو کافی است
گلیم ، پاره عبایی ، حصیر ، زیرانداز
یکی اگر که شود بوریایِ تو کافی است
(حسن لطفی ۹۸/۱۱/۰۸)
بسم الله الرحمن الرحیم
#فاطمیه
خواست خاموش کُنَد دور و بَرَش را که نشد
پشتِ در جمع کُنَد بال و پَرَش را که نشد
در آتش زده شد ضربدرِ ضربهی پا
خواست تا دفع کُنَد ضربِ دَرَش را که نشد
تاکه در خورد به او دادِ علی در آمد
هرچه او کرد نفهمد اثرش را که نشد
آتش ، جمعیت ، داد ، در ، دود ، علی
خواست از اینهمه گیرد خبرش را که نشد
خم شده تا نرسد بر پسرش زخمی تیز
تا به گهواره ببیند پسرش را که نشد
***
تاکه فهمید کشیدند علی را بُردند
رفت با دست بگیرد کمرش را که نشد
تا به مسجد برسد آنقدری راه نبود
رفت... بستند مسیرِ گذرش را که نشد
قنفذ آمد نگذارد برسد تا مسجد
تا مغیره شکند بال و پَرَش را - که نشد
گرچه او رد شد و تا خانه علی را آورد...
خواست پنهان بکند زخمّ سرش را که نشد
(حسن لطفی ۹۸/۱۱/۰۷)
بسم الله الرحمن الرحیم
#فاطمیه
از زبان امام حسن علیهالسلام
گفتم این اشک که مرهم بشود حیف نشد
مرهم آتشِ قلبم بشود حیف نشد
مادرم گفت نگو ، سوختم از خاموشی
زینب ای کاش که مَحرم بشود....حیف نشد
فدک و خانهی امن و جگری بی آتش
گفتم ای کاش که با هم بشود حیف نشد
رفته بودیم بیاییم مگر مادرمان
ذرهای راحت از این غم بشود حیف نشد
هرچه کردم به کناری بروند و برویم
راهی از کوچه فراهم بشود حیف نشد
خواستم چادرِ مادر نخورَد خاک که خورد
جایِ او قامتِ من خم بشود حیف نشد
خواستم نشکند آنروز غرورم که شکست
مانع آنهمه ماتم بشود حیف نشد
کوچهاش سنگ و دلش سنگ و دو دستش سنگین
خواستم ضربت او کم بشود حیف نشد
(حسن لطفی ۹۸/۱۰/۱۸)
بسمالله الرحمن الرحیم
#فاطمیه
#رباعی
از زبان امام حسن علیهالسلام
پا را به رویِ چادرش ای پَست نزن
ما را تَهِ این کوچهی بنبست نزن
دستت شکَنَد مرا بزن سخت ، ولی
نامرد به ناموسِ علی دست نزن
#رباعی
از زبان امام حسن علیهالسلام
بر زخمِ دلم به خندهات نیش نزن
ای دست ، قلم شوی از این بیش نزن
او طاقتِ برگِ گُل ندارد نامرد
تو سنگی و او آینه کُشتیش نزن
(حسن لطفی ۹۸/۱۱/۰۶)
#رباعی
از زبان امام حسن علیهالسلام
آئینهی قیمتیِ بابا برخیز
ای زخمیِ غیرتیِ بابا برخیز
حالا چه جوابی بدهم در خانه
ای وای امانتیِ بابا برخیز
(حسن لطفی ۹۸/۱۱/۰۶)
#رباعی
از زبان امام حسن علیهالسلام
این سینه اگر تاب خورَد میسوزد
این چشم به مهتاب خورَد میسوزد
از طرزِ تَیمُمَت همه فهمیدند
این زخم اگر آب خورَد میسوزد
(حسن لطفی ۹۸/۱۱/۰۶)
▪️واحد/زمزمه جانسوز
شهادت حضرت زهرا(س)▪️
مرو از لانه ای پرستو
ببین شد حیدر سر به زانو
مرو با زخم دست وبازو یازهرا
من از هجرانت در هراسم
بمان با من ای باغ یاسم
ببین در حال التماسم یا زهرا
یا زهرا
پس از تو نه سر دارم و نه سامان
تو رفتی و شد جسم حیدر بی جان
شدم ابر باران
رفتی و سقف خانه فرو نشست
شیشهء عمر تو با لگد شکست
راه نفس را آهت به سینه بست
فاطمه جان زهرا مرو مرو
سپردی دستم را به غمها
زمین گیرم کردی یا زهرا
بساط مرگم شد مهیّا یا زهرا
به پیشم جسمت زیر پا شد
عجین با خاک کوچه ها شد
ز ضربه آرنجت دوتا شد یا زهرا
یا زهرا خوشی علی بعد تو منحل شد
در آتش تن تو پُر از تاول شد
غمت بی بدل شد
به زخم قلبم زد آه تو نمک
شد استخوان روی تو پُر ترک
ز مُشت دشمن از کینهء فدک
فاطمه جان زهرا مرو مرو
حمایتگر بودی برایم
نهادی جانت را به جانم
نکردی در غربت رهایم یا زهرا
بهار عمرت را خزان بُرد
چه شد محسن با یک لگد مُرد
کف چکمه بر صورتت خورد یا زهرا
واویلا که جای سرت روی کاگِل مانده
به رویت رَدِ دست قاتل مانده
ز پایم نشانده
محاصره شد با شعله پیکرت
کشیده شد بر خاک زمین سرت
نشسته آتش بر روی معجرت
فاطمه جان زهرا مرو مرو
بریده داغت های و هویم
نشسته بُغضی در گلویم
چگونه جسمت را بشویم یا زهرا
امانم را این غم بریده
نوک مسمار شعله دیده
جناقت را از هم دریده یا زهرا
یازهرا گُلِ لخته خون مانده بر گیسویت
شکافی پُر از خون شده پهلویت
چه شد رنگ و بویت
دلم نیاید خاکت کنم تورا
کاش بمیرد جای تو مرتضی
بگو چه سازم با اشک بچه ها
جهت استفاده ذاکرین
با درک اجرا در محل مناسب بدلیل برخی ابیات مکشوف
مجتبی صمدی شهاب
#صلےالله_علیڪ_یاسیدالشهدا
🌸بال و پرم بہ شوق حرم باز مےشود
یعنے دوباره لحظہ اعجاز مےشود
🌸رو بہ ضریح حضرٺ آقاے ڪربلا
با یڪ سلام روز من آغاز مےشود
#السلام_شاه_ڪربلا❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام_امام_زمانم✋
مهديا! 💚
هرطرفي در طلبت رو کردم
هر چه گل بود به عشق رخ تو بو کردم
آفتابا!
به سر شيعه دلخسته بتاب
تا نگويند که بيهوده هياهو کردم
اللهم_عجل_لولیک_الفرج💚
سه شنبه های جمکرانی
🌹 سلام سلام 🌸
🌺 یک صبح سلام و
خنده تحویل شما 🌸
🌺 خورشـید نثار تان
به یک قــاب طلا 🌸
🌺 زیباست نفس کنار
این هم نفســان 🌸
🌺صبحانه فقط عشــق
بنوشید و دعـا ...🌸
صبح سه شنبتون شاد و دلپذیر 🌸
💠 تسبیح روز سه شنبه
🔹بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
🔸 سُبْحَانَ مَنْ هُوَ فِي عُلُوِّهِ دَانٍ
سُبْحَانَ مَنْ هُوَ فِي دُنُوِّهِ عَالٍ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ فِي إِشْرَاقِهِ مُنِيرٌ
سُبْحَانَ مَنْ هُوَ فِي سُلْطَانِهِ قَوِيٌّ سُبْحَانَ الْحَلِيمِ الْجَلِيلِ
سُبْحَانَ الْغَنِيِ الْحَمِيدِ سُبْحَانَ الْوَاسِعِ الْعَلِيِّ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ تَعَالَى
سُبْحَانَ مَنْ يَكْشِفُ الضُّرَّ وَ هُوَ الدَّائِمُ الصَّمَدُ الْفَرْدُ الْقَدِيمُ
سُبْحَانَ مَنْ عَلَا فِي الْهَوَاءِ سُبْحَانَ الْحَيِّ الرَّفِيعِ سُبْحَانَ الْحَيِّ الْقَيُّومِ
سُبْحَانَ الدَّائِمِ الْبَاقِي الَّذِي لَا يَزُولُ سُبْحَانَ الَّذِي لَا تَنْقُصُ خَزَائِنُهُ
سُبْحَانَ مَنْ لَا يَنْفَدُ مَا عِنْدَهُ سُبْحَانَ مَنْ لَا تَبِيدُ مَعَالِمُهُ
سُبْحَانَ مَنْ لَا يُشَاوِرُ فِي أَمْرِهِ أَحَداً سُبْحَانَ مَنْ لَا إِلَهَ غَيْرُهُ
سُبْحَانَ اللَّهِ الْعَظِيمِ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ بِحَمْدِهِ
سُبْحَانَ ذِي الْعِزِّ الشَّامِخِ الْمُبِينِ سُبْحَانَ ذِي الْجَلَالِ الْبَاذِخِ الْعَظِيمِ
سُبْحَانَ ذِي الْجَلَالِ الْفَاخِرِ الْقَدِيمِ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ فِي عُلُوِّهِ دَانٍ
وَ فِي دُنُوِّهِ عَالٍ وَ فِي إِشْرَاقِهِ مُنِيرٌ وَ فِي سُلْطَانِهِ قَوِيٌّ وَ فِي مُلْكِهِ دَائِمٌ
وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ نَبِيِّهِ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ الطَّاهِرِينَ
•┈••✾🍃🍂🍃✾•
✨🌸#عهد_ثابت سه شنبه ها🌸⚡️
↩️ اذکار روز،،،
🔸 یا ارحم الراحمین 👈100مرتبه
🔶 یا قابض 👈903 مرتبه
🍃🌸🍃🌸🍃
↩️سوره روز،،،
🔅سوره مبارک " زخرف"
امام باقر علیه السلام : هر که بر تلاوت سوره زخرف مداومت داشته باشد، خداوند در قبر او را از حشرات زمین و فشار قبر ایمن می کند .
🍃🌸🍃🌸🍃
↩️ادعیه و زیارت روز ،،،
1/ دعای روز سه شنبه
2/ زیارت عاشورا
3/ دعای مجیر
4/دعای توسل
🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌼 #نماز روز سه شنبه ↩️ هر کس در این روز شش رکعت نماز بجا آورد و در هر رکعتی بعد از حمد ، آیه :آمن الرسول را تا آخر و سوره زلزال را بخواند، حق تعالی گناهان او را می آمرزد، مانند کودکی که تازه به دنیا آمده است.
•┈••✾🍃🍂🍃✾••┈
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
1_148309497.mp3
1.04M
🔰روز سه شنبه روز زیارتی
🌸امام زین العابدین علیه السلام
🌸امام محمدباقر علیه السلام
🌸امام جعفرصادق علیه السلام
#التماس دعا 🤲
#من_ماسک_میزنم
حضرت زهرا{س}
گریز به حضرت علی اصغر {ع}
بو حدیثی بویوروب حضرت صادق علنی
مخبر اعظم اولاد رسول مدنی
قنفذون ظلمی جوانمرگ ایلدی فاطمه نی
ضربه لر که آناما ووردی او بی شرم غلام
آیری عورت دوزه بولمزدی آنام ایتدی دوام
گون بگون پیکری تحلیله گیدوب اولدی نحیف
اریمشدی اریَن شمع تک اول جسم شریف
دورا بولموردی ایاقه ایله اولموشدی ضعیف
اورگی غملی گوزی یاشلی غذا خون جگر
اجله منتظریدی او خانم شام و سحر
گون او گون اولدی وفات ایتدی او ناموس ازل
آغلیان گوزلرینه غالب اولوب خواب اجل
مرتضی قیلدی وصیّت لرینه بیربیر عمل
صحن منزلده گئجه نصفی او مولای زمن
کوینگ اوستن اونا غسل ایتدی گیندیردی کفن
قویدی تابوته بتولین بدنین شاه ولا
ویردی دستور اوگنج علوی دفن اولونا
باخدی زینب آنا تابوتی گئجه دوشدی یولا
قاره گونلر قیزیوین سن دیدی دینجلدون آنا
الی قوینوندا قویوبسان بیزی خوشگلدون آنا
گوزومون کاسه سی واردور یری اشکیمله داشا
نه باجون واردی سالا قاره بو ماتمده باشا
قارداشون واردی نه تابوتیوه باری یاپوشا
اولمیان باجیسی نه قارداشی یالقوز آناوای
گیجه تابوتی گیدن قبره آدامسیز آناوای
او مسافر دگوسن ای منیم ایستکلی آنام
سفرون روشن اولا منده دالونجا سو سَپَم
مسن اولدی داخی جغدِ غمه بو غملی حرم
ئوزونه صورت بیت الحزن آلدی ائویمیز
پوزولان بیر چمنون شکلینه قالدی ائویمیز
گل لروندن داخی بوندان صورا اولماز خبرون
بیرده بو غصّه لی کاشانیه دوشمز گذرون
لانه سیندن اولور آواره گوزل جوجه لرون
مهرباندور آتامیز یوخدی چاتان پایه سینه
سیخیلار خوردا اوشاقلار آنانون سایه سینه
بدرقه ایلدی گوزیاشلی پیمبر قوناقین
منزلین گلدی خموش ایلدی روشن چراغین
زلفینی توکدی یوزه گزدی بتولین اطاقین
سن قرانلوق ائوه گئتدون دئدی ای جدّیمه گُل
من چراغ روشن ائدم بو گئجه انصاف دگُل
ماحصل یدّی نفر یولداش اولوب مولایه
یتوروبلر خانمی دفن اولونان ماوایه
مرتضی گوردی گیدور الده اولان سرمایه
هرقدر سعی ایلدی مالک اولا صبر ایوینه
اورگی گلمدی زهرانی قویا قبر ایونه
گه باخوب قبره پیمبر قیزینون بسترینه
گه دونوب سالدی نظر فاطمه نون پیکرینه
دیله گلدی دئدی درد دلینی دلبرینه
مرتضی فاطمه وئرمزدی بو آفاقه سنی
ایندی وئرسون نجه آخر قره توپراقه سنی
نقدر فکر ایلدی گوردی غم اطرافین آلوب
گهی مبهوت گهی صوت نواسی اوجالوب
دردیمون چاره سی زهرا دیدی اللّهه قالوب
من نجه پیرهن وصلیوی بو یرده سویوم
صبر عطا ایلسون الله سنی من قبره قویوم
او لقای صمدی دوتدی حقه روی نیاز
ایکی رکعت ایلدی حضرت معبوده نماز
یالواروب کعبه نون اللّهینه سلطان حجاز
بارالها سن علینی ایله بو غمده صبور
قبره طاها گُلونی تاپشوروم ای حیّ غفور
ایکی رکعت اونمازیکه علی ایتدی ادا
حق تعالی اونچون صبرجمیل ایتدی عطا
قیلدی مثلین او نمازین شه دین عاشورا
نه زمانیدی نه وقتیدی یوخیدی قالانی
قبره ایستوردی قویا یوز گوزی قانلو بالانی
مرحوم انور اردبیلی
روحش شاد🏴🏴
⚜🕊 #قسمت_اول توسل و روضه جانسوز ویژه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ 🎤سیدمجیدبنی فاطمه⚜
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
تمام عمر ز داغت گریستم زهرا
خدا گواست که با گریه زیستم زهرا
به اِنزوای غریبانه ی علی شب و روز
چو شمع سوخته جانی گریستم زهرا
تویی که عزت و نامی مرا عطا کردی
وگرنه بی تو ندانم که چیستم زهرا
نه عاشقم که بگویم مدینه عشق من است
نه رَهرُوَم به طریق تو چیستم زهرا
ز پا فکنده مرا بار معصیت امروز
چگونه پیش تو فردا بایستم زهرا
قبول میکنی اکنون بخوانمت مادر
اگرچه آنچه که خواهی تو نیستم زهرا
مگه میشه فاطمیه بشه آسمون نگیره
مگه میشه بگی زهرا دل مُرده جون نگیره
مگه میشه غربت تو گریمون و در نیاره
تقصیر چشمای ما نیست اسم زهرا گریه داره
میدونم تموم عمرت واسه عالم یه نفس بود
اگه هیجده ثانیه میومدی به دنیا بس بود
که طناب کُل تاریخ و به آسمون ببندی
همرو به گریه بندازی بری خودت بخندی
*وارد خانه شد پیغمبر...دید با یه دستش حسین و بغل گرفته...با یه دستش دستاس و میگردونه...گفت دخترم چه میکنی عزیز دلم...گفت بابا یا رسول الله دارم آرد درست میکنم...عزیزم بچه بغلت گرفتی، گفت دارم بچمو شیر میدم...یا بعضاً بعضیا آوردن گفت: بچمو بغل گرفتم گریه نکنه...پیغمبر فرمود عزیز دلم...فضه هست دیگران هستن تو چرا دوتا کارو باهم انجام میدی...صدا زد بابا من کارای خونه رو تقصیم کردم یه روز من انجام میدم یه روز فضه...امروز نوبت منه بی وفایی است اگر بخوام به اونا بگم...اینه عاطفه ی فاطمه...یه نگاه کرد دید دستای زهرا تاول زده...دست زهراش رو گرفت بوسه زد...پیغمبر گریش گرفت...آره هیچ بابایی طاقت نداره دست بچشو زخمی ببینه...یا رسول الله دست دخترت یه مقدار زخمی شد طاقت نیاوردی گریه کردی...کجایی ببینی یه کاری با این دست کردن دیگه نمیتونه قنوت بگیره...کجایی ببینی با این دست یه کاری کردن بچشو نمیتونه بغل بگیره...کجایی ببینی یه کاری با این دست کردن دیگه موهای بچه هاشو نمیتونه شونه بزنه...ای وااای*
کسی در سن هجده سالگی پهلو نمیگیرد
کسی در خانه اش از محرم خود رو نمیگیرد
جوان وقت نشستن از کسی یاری نمیخواهد
و تا برخواست از جا دست بر زانو نمیگیرد
ولی زهرای من این روزها یک دست بر پهلو
و دست دیگرش را هم به روی گونه میگیرد
نمیبینم که بنشاند به زانو کودکانش را
بغل میگیرد اما یاری از بازو نمیگیرد
به دستی میکشد بر گیسوی طفلان خود شانه
به دست دیگر اما موج را از مو نمیگیرد
*مریض دیدی یا نه...یا اونی که مریض داری میکنه رو دیدی یا نه...اونی که مریض داری میکنه خیلی کارش سخته...اگه مریض بدحال داشته باشه بهترین وقت براش اون وقتیه همه بیان بگن رنگ و روی مریضت بهتره...بعد از قصه ي در و دیوار مادر تو بستر افتاد...هر روز حالش وخیم تر بود...خبر آوردن گفتن زن های مدینه اومدن ملاقات بی بی...اومدن کنار بستر بیبی نشستن... بی بی جان حالتون چطوره...وقت رفتنشون شد...زنای مدینه اومدن برن...دیدن زینب دنبال این زنا رفت بدرقه کنه...خوش آمدید...با دونه دونه خداحافظی کرد...اما دیدن زینب با اون سن و سال برگشت در رو بست زار زار گریه کرد...چی شده عزیز دلم...گریش بند نیوند...حسن سوال کرد خواهر چی شده...گریش بند نیوند...اما تا چشش به حسین افتاد خودشو انداخت بغل حسین...خواهر چی شده گریه میکنی....گفت داداش زنای مدینه مادر رو ملاقات کردن...اینکه گریه نداره...گفت داداش کاش نمیومدن...آخه موقع رفتن زیر لب یه چیزی بهم میگفتن...زیر لب میگفتن دیگه فاطمه رفتنیِ...آخ مادر آخ مادر...
مادر با بابا فرقش اینه...بابا جاییش درد بگیره میگه ،اما مادر نمیگه...میگه بچه هام غصه میخورن...میذاشت همه بچه ها میخوابیدن تازه گریه هاش شروع میشد...آخ پهلوم...آخ بازوم...آخ محسنم...گاهی لا به لای گریه هاش میگفت بابا کجایی ببینی فاطمه ات رو کشتن...بی مقدمه بگم یا نه بسم الله...زینب میدونی کِی یادش افتاد...تا سر رو آوردن تو خرابه رقيه گفت بابا گوشم دردر میکنه...بابا دیگه دستام توان نداره...بابا کجا بودی از ناقه
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━