🕊⚜️روضه و ذکر توسل ویژۀ شهادت حضرت زینب سلام الله علیها به نفس حاج میثم مطیعی ⚜️
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
*بریم در خونۀ زینب کبری .. این لحظات آخر ، اعتکاف مونُ با روضه تموم کنیم .. فقط چند دقیقه دیگه باقی مونده به این مهمونی ای بی بی جانم ... ای بی بی جان ... بی بی جان بعضی از این بچه ها هنوز کربلا نرفتن .. امروز روز زیارتی ابی عبدالله ، دلشون خوشِ کربلایی بشن .. بی بی جان آبرو بده ، آبرو بده ..*
هیچکس خبر نشد چه ها کشیده ای
در مسیرِ عاشقی چه ها شنیده ای
*هیچکس خبر نداره .. اونایی که به ما رسیده اینه به تو گفتن زینب تو خارجی شدی ! تو از دین خارج شدی .. همه عالم از شما روزی میخوره .. زینب جان شنیدیم معجر از سرت کشیدند ..*
هیچکس خبر نشد چه ها کشیده ای
در مسیرِ عاشقی چه ها شنیده ای
هیچکس خبر نشد ولی همین بس است
هر چه روضه ما شنیده ایم ، دیده ای
«سری به نیزه بلند است در مقابل زینب
خدا کند که نباشد سرِ برادرِ زینب»
*هر چه روضه ما شنیده ایم دیده ای ... ما شنیده ایم او می دوید و من می دویدم*
هیچکس خبر نشد ولی همین بس است
هر چه روضه ما شنیده ایم دیده ای
*قربونت برم بی بی جان..*
در مسیر رفتنِ تو شهر ، پشتِ شهر
کربلا به پا شده ست تا رسیده ای
تو خدای صبر و آیت بصیرتی
ناخدایِ کشتیِ بلا کشیده ای
ای خدا ، چه عاشقانه جلوه کرده ای
همره حسین ، زینب آفریده ای
*بی بی زینب کبری داره با برادر حرف میزنه:*
کسی محبت خود یا که بر ملا نکند
و یا به طعنه و دشنام اعتنا نکند
*ای کاش زینب مرده بود و نمیدید به لب و دندان تو چوبِ خِیزَران بزنند ... یه وقت صدا زد مهلاً مهلاً یا یزید .. صبر کن .. اَمِنَ الْعَدل يابن الطلقا تَخديرُكَ اِمائُكَ و نِسائُک و بَناتِ رسولُ اللهِ سَبايا .. کنیزهاتو در پشت پرده ها جا دادی ، دخترای پیغمبر رو به این وضع آوردی ... این چوب رو از لب و دندان آقام بردار ..*
تمام شهر ز احوال من خبر دارند
قرار نیست دلی بشکند صدا نکند
به زنده ماندن شمع و عروج پروانه
که آشنایِ کسی تَرک آشنا نکند
فراق ، بعد تو با هیچ عاشقی دیگر
چنان که با دل من کرده است ، تا نکند
«اَلا لعنةُ الله علی القومِ الظالمین سَیَعلم الذّین ظلموا أیِّ مُنقلب یَنقلبون»
#حاج_میثم_مطیعی
#شهادت_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_صفر
#اربعین
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄
تو رفتی و بی تو زندگی برام عذاب شد
تو رفتیو زینب بی تو ذره ذره آب شد
تو رفتیو دنیا روی سر من خراب شد
وای بد حالم وای بد حالم شکسته بالم
میدونم امشب میای دنبالم میای دنبالم
یک سال و نمیه که روتو ندیدم رفتی ندیدی که من چی کشیدم
تو رفتیو من شکستم خمیدم
تو رفتیو بی تو زندگی برام عذاب شد
تو رفتیو زینب بی تو ذره ذره آب شد
تو رفتیو دنیا روی سر من خراب شد
این پیراهن چقدر می ارزه
به یاد گودال تنم میلرزه تنم میلرزه
دیدم که پیراهنت رو دریدن من زنده بودم سرت رو بریدن
آتیش به چادر نمازم کشیدن
تو رفتیو نیزت قاتل من و رباب شد
تو رفتیو گردنبند خواهرت طناب شد
تو رفتیو دنیا روی سر من خراب شد
دانلود مداحی تو رفتی و بی تو زندگی برام عذاب شد محمود کریمی
وای بد حالم شکسته بالم وای بد حالم شکسته بالم
میدونم امشب میای دنبالم میای دنبالم
تو رفتیو بی تو زندگی برام عذاب شد
تو رفتیو زینب بی تو ذره ذره آب شد
تو رفتیو دنیا روی سر من خراب شد
من میدونم به یادم هستی من میدونم به یادم هستی
تو اون ویرونه به ما پیوستی به ما پیوستی
قبل از من اونی که حاجت روا شد
یک شب تو ویرونه از ما جدا شد از دوری تو رقیه فدا شد
تو رفتیو دلم برای دخترت کباب شد
تو رفتیو نگم که چی تو مجلس شراب شد
تو رفتیو دنیا روی سر من خراب شد
تو رفتیو بی تو زندگی برام عذاب شد
تو رفتیو زینب بی تو ذره ذره آب شد
تو رفتیو دنیا روی سر من خراب شد
حسین تو رفتیو بی تو زندگی برام عذاب شد
تو رفتیو زینب بی تو ذره ذره آب شد
تو رفتیو دنیا روی سر من خراب شد
تو رفتی و دنیا روی سر من خراب شد محمود کریمی
مداحی صوتی کریمی (تو رفتی و،...).mp3
8.57M
تورفتی وبی توزندگی برام عذاب شد
حاج محمودکریمی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5811974569858172381.mp3
1.43M
🕊⚜️سینه زنی زمینه ویژۀ شهادت حضرت زینب سلام الله علیها به نفس سید مجید بنی فاطمه ⚜️
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
@majmaozakerine
🕊⚜️سینه زنی زمینه ویژۀ شهادت حضرت زینب سلام الله علیها به نفس سید مجید بنی فاطمه ⚜️
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
تو رفتی ، گله ای ندارم
خزونم ، برا تو میبارم
برای سَرِ تو برادرم
یه دنیا دلشوره دارم
شده آرزویِ خواهرت
تنها با قلبِ بی قرار
کاشکی سر تو رو زمین
آروم بذاره نیزه دار ..
تو بازار ، خجالت از سرت کشیدم
تو بازار ، به آخرین نفس رسیدم
تو بازار ، به جونِ مادرم بریدم
« حسین ، حسین ... »
میبینی ، نمی بینه چشمام
نمونده ، رمقی به پاهام
خدایا چه سر و صداییِ
دَمِ این دروازۀ شام
میخنده حرمله حسین
چشماتو وا کن و ببین
اطراف نیزۀ علی
پا میکوبه رو زمین
تو بازار ، حراجِ روسری و معجر
تو بازار ، رو نیزه ها علی اصغر
تو بازار ، رسیده کار ما به آخر
تو بازار ، خجالت از سرت کشیدم
تو بازار ، به آخرین نفس رسیدم
تو بازار ، به جون مادرم بریدم
« حسین ، حسین ... »
رسیده نفسایِ آخر
میوفتم یاد تو برادر
تو گودال ، سر تو رو می بُرند
بمیرم برایِ مادر
میزد صدا تو رو حسین
وای از کبودی تنت
دریای خون شدی چرا
حتی نمونده پیکرت
بُنَیَّ ، تو رو به خاک و خون کشیدند
بُنَیَّ ، سر از تنت چرا بریدند
بُنَیَّ ، پاشو که تا حرم رسیدند
تو بازار ، خجالت از سرت کشیدم
تو بازار ، به آخرین نفس رسیدم
تو بازار ، به جون مادرم بریدم
« حسین ، حسین ... »
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#شهادت_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_صفر
#اربعین
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
بسم الله الرحمن الرحیم
#وفات_حضرت_زینب_سلام_الله
یازینب سلام الله علیهم
نگاهم ماند و از درها نیامد
نشانی از کبوترها نیامد
زمانی گردِ من پُر بود حالا...
یکی از آن برادرها نیامد
دلم از تارِ غم شیرازه دارد
وجودم دردِ بی اندازه دارد
لباسِ کهنهات را میفشارم
لباست بویِ خونِ تازه دارد
لبم خشک است آبآور کجایی
رُبابم سوخت علیاصغر کجایی
سرم برخاک اُفتادهاست عمه
عصایِ پیریام اکبر کجایی
مگر در شامِ غم خواهر ندارید
مگر این گوشه یک دختر ندارید
بیایید و ببینم رویتان را...
ولی افسوس بر تَن سر ندارید
مرا در لحظهی خوشحالیاش زد
مرا در موقعِ بیحالیاش زد
کسی که تیغِ خود را بر تنت کرد
مرا هم با غلافِ خالیاش زد
امیدم رفت تا بازوی تو رفت
اباالفضلم چهشد اَبروی تو رفت
سرم را ضربِ یک نیزه شکسته
همان نیزه که بر پهلویِ تو رفت
(حسن لطفی ۹۸/۱۲/۱۹)
بسم الله الرحمن الرحیم
#وفات_حضرت_زینب_سلام_الله
زینب که بود ؟ واژه برایش نیامدهاست
زینب که هست ؟ وقت ادایش نیامدهاست
زینب چه کرد کار فقط کار مرتضاست
زینب چه گفت خطبه به پایش نیامدهاست
زینب نه بلکه شیر اُحُد بانگ میزند
آری صدا شبیهِ صدایش نیامدهاست
زینب چه داشت آنچه که زهرا ظهور داد
زینب چه خواست آه رسایش نیامدهاست
تفسیری از حماسهی شامش نگفتهاند
شرحی برای کرببلایش نیامدهاست
از خواهش حسین گرفتیم تا ابد
دستی به روی دستّ دعایش نیامدهاست
عالم تمام حیرت محض است پیشِ او
چون او کسی به پیش خدایش نیامدهاست
بویِ حسین داشت تمامیِ دستهاش
رنگی شبیهِ رنگِ حنایش نیامدهاست
زینب شناسی است قیامِ امامِ عصر
باید به سوز گفت که جایش نیامدهاست
در بِینِ روضه گریهی عباس را ببین
باور مکن برای عزایش نیامدهاست
پیراهن حسین در آغوش دارد و
با گریه گفت حیف عبایش نیامدهاست
اُمِوَهَب نشسته پَرَش را گرفته است
بالاسرش رُباب سرش را گرفته است
در فکرِ آب مانده و سایه نمیرود
در آفتاب مانده و سایه نمیرود
در آفتابِ شام کباب است رویِ او
حالا شبیهِ روی رُباب است رویِ او
حالا کنارِ او که رُباب است بچه نیست
حالا که کوزهها پُر آب است بچه نیست
این لحظههای آخر و او رو به کربلاست
او رو به قبله است بگو رو به کربلاست
عباس تا که بود کسی سایهاش ندید
سی سال قامتش زن همسایهاش ندید
عباس را که داشت به محمل حجاب بود
گهوارهای کنارِ عروسش رُباب بود
عباس اگر که بود در آتش نمیدوید
با دختری کبود در آتش نمیدوید
خانم به نیزه زلف پریشان ندیده بود
بر رویِ ناقه محملِ عُریان ندیده بود
افسوس سایهها سرِ خواهر نیامدند
از شش برادرش یکی از در نیامدند
یادش نرفته بغضِ پریشانیاش شکست
سر را که دید گوشهی پیشانیاش شکست
یادش نرفته نوبتِ تزئینِ شهر بود
خانم سه روز معطل آذینِ شهر بود
اینجا شراب پُر شده در کاسهها چرا
اینجا پُر است از همه رقاصهها چرا
ای کاش سر به طشتِ طلایش نمیرسید
این ضربههایِ چوب صدایش نمیرسید
در پیشِ عمه دخترکی ناتوان شکست
آنقدر زد که آخر سر خیزران شکست
اُمِوَهَب نشسته پَرَش را گرفته است
تنها شده رُباب ، سرش را گرفته است
(حسن لطفی۹۷/۰۱/۱۲)
بسمالله الرحمن الرحیم
#وفات_حضرت_زینب_سلامالله
تضمينی از شعر مرحوم منزوی"
آیِنه در آیِنه نورِ مُکَرَم زینب است
جلوه در جلوه تجلیاتِ خاتم زینب است
خطبه در خطبه امیرالمؤمنین دَم زینب است
زُهره در زُهره ظهورِ اسمِ اعظم زینب است
آنکه با عشقِ حسینی گَشته همدم زینب است
با مُسَمَط با قصیده با غزل با مثنوی
صائِبی از اصفهان و بیدلی از دهلوی
جودی و یَغما و نَیِر شهریار و مولوی
می بَرَد اما دلم را مصرعی از مُنزوی
این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است
(اين حسين عاشق يكی دارد كه آن هم زينب است)
نامِ او پُر کرده عالم را حجابش بیشتر
خُطبهاش بنیان کَن و فصلُ الخِطابش بیشتر
غیرتش مبهوت ساز است ، انقلابش بیشتر
محملش دارد تماشا و رکابش بیشتر
گفت با عباس پُشتیبانِ پرچم زینب است
شمع اگر این است دل پروانه باشد بهتر است
مِی اگر این است پُر پیمانه باشد بهتر است
سر اگر خاکِ درِ میخانه باشد بهتر است
عقل در توصیفِ او دیوانه باشد بهتر است
در شهامت برتر از سارا و مریم زینب است
عشق وقتی میتپد عاشق پرستو میشود
دستِ عاشق زود از حالِ دلش رو میشود
هر که با خورشید شد آئینهی او میشود
دخترِ شاهِ نجف هم شاه بانو میشود
یک تن اما حامیِ ناموسِ عالم زینب است
از همان اول خدا میخواست او را شُد حسین
اصلاً او با اولین پلکِ تماشا شُد حسین
فاطمه شُد مرتضی شُد پیش از آنها شُد حسین
گرچه نامش بود زینب بعدش اما شُد حسین
او حسین است و حسینش هم مُسَلَم زينب است
گرچه بر بال و پرِ خود سلسله دارد هنوز
او که باشد سایبانی قافله دارد هنوز
میرود پشتِ برادر فاصله دارد هنوز
با سرِ هر زلفِ او صدها گله دارد هنوز
آنکه ریزد در فراغت اشک ماتم زینب است
(حسن لطفی)