eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ هدیه به ارباب صلوات شور احساسی زیبا من بدم درسته اما شعر و سبک رضا نصابی به نفس حاج محسن سلطانی من بدم درسته اما دل که دارم واسه ی زیارت یار بی قرارم کی می شه زائر شاهه کربلا شم سر رو شش گوشه ارباب من بزارم حسرت کربلا قلبمه می بره هر شب و روز ما یاد تو دلبره بی نوای تورو فاطمه می خره بی قراره یلم عشق من قمره یا حسین یا حسین یا حسین بنویس اسم من و تو زائراتو بنویس یه اربعینی کربلا تو روزی کن دوباره بارم رو ببندم راهی شم با جمع خوبه نوکراتو من همیشه اقا از می ت می چشم ارزومه اقا کربلایی بشم کربلا گلمه قبله ی دلمه مستیه و میمه یا حسین یا حسین یا حسین جز در خونه ی تو جایی نمی رم می برم اسم تورو هر جایی گیرم ارزومه کربلا یا توی هیت وقتی می گم یا ابالفضل من بمیرم یابن ام البنین اسم تو مشقه من . یابن ام البنین حضرت عشقه من دلبری پسر حیدری قمر داوری جگر مادری ساقیه و ساغری سپر خواهری یا حسین یا حسین یا حسین
احساس می کردم که درخاک خراسانم در مِلک طِلق اهل بیتم توی ایرانم روی لبم هم ذکر یا موسی بن جعفر بود هم یا جواد العشق بود و هم رضا جانم از بس فضای صحن ها مانند مشهد بود شک کرده بودم میزبانم یا که مهمانم دنبال جسمی تازه بودم بین زائرها دنبال یک قالب برای روح عریانم درمحضر باب الحوائج حس من این است با پهلوان نَفْس پیش هفتمین خوانم دور ضریحش بود که یک لحظه حس کردم در نوکری هم شانه با موسی بن عمرانم یک بار کظم غیظ کردم تازه با سختی از آن به بعد احساس کردم من مسلمانم تا که بگردد چرخ بر وِفق مراد من باید خودم را دور این مرقد بگردانم وقتی که درهای حرم را خادمان بستند احساس کردم سیزده شب توی زندانم 🔸شاعر:
🏴مرثیه امام موسی کاظم آقا بیا که روضه ی موسی بن جعفر است چشمانمان ز داغ مصیباتشان تر است جامه سیاه بر تن و بر جان شرار آه دل ها به یاد غصۀ او پر ز آذر است افتاده است بی کس و تنها، غریب وار مردی که با تمامی خلقت برابر است مرثیه خوان حضرت کاظم، خود خداست بانی روضه، حضرت زهرای اطهر است زندان نگو، که گرم مناجات با خداست غار حرای حضرت موسی بن جعفر است از تازیانه خوردن حضرت نگو دگر ارثیه ای رسیده به ایشان ز مادر است باشد همیشه ورد زبانم به هر نفس لعنت به آن یهودی بی دین که کافر است ای من فدای شال عزای شما شوم آقا بیا که روضۀ موسی بن جعفر است شاعر:میلاد یعقوبی
💔 بر روی خاک بس که تنش را کشیده بود خونش به نقطه نقطه ی زندان چکیده بود عجل وفات و روضه ی مادر زیاد داشت موسی بن جعفر این دم آخر بریده بود جسمی که در هجوم بلا روز خوش ندید حالا به روی تخته چه خوش آرمیده بود جان داد بین غربت و حالا کفن به دست جمعی برای عرض ارادت رسیده بود هر کس برای دیدنش آمد نمی شناخت از بس شکسته پیکر و از بس خمیده بود ‌او را شبیه جد غریبش زمین زده دشنام مادری که از اینها شنیده بود 😭 جسمش دگر ولی به بیابان رها نشد جای کفن نصیب تنش بوریا نشد 😭 دشمن تنش به معبر مرکب بدل نکرد معصومه رأس غرق به خونی بغل نکرد 😭 این هفتمین مصیبت و پیوست کربلاست این دل هر آنچه میکشد از دست کربلاست
🏴 سبک واحد سنگین شهادت حضرت امام موسی کاظم علیه السلام 🏴بند اول اسیر زندونم و از زمونه سیرم قعر سیه چال بلا به غم اسیرم برده توون من رو سنگینیه زنجیر خسته شدم دیگه از این فضای دلگیر شبیه مادرم شدم پیر و زمینگیر زخم زبون سندی،دلیل پیریه من دیگه دلیل ندارم،برای این شکستن به ضربه تازیونه،امونم و بریده حالا به زهر کینه،جونم به لب رسیده خلصنی یا الهی ذکر شبانه روزم دارم شبیه شمعی آب میشم و میسوزم غریب آقام واویلا... 🏴بند دوم قامت من خمیده و گرفته حالم شبیه مرغ بی پرم شکسته بالم نشسته تو گلوی من یه بغض سنگین ناسزا میشنوم من از سِندیه بی دین واسه همینه میکشم دندون به آستین بهم میخنده سِندی،میشکنه حرمتم رو با نیش و با کنایش،می بره طاقتم رو میزنه بی هوا هِی،سیلی به صورت من بسکه زده به پهلوم،خمیده قامت من خلصنی یا الهی ذکر شبانه روزم دارم شبیه شمعی آب میشم و میسوزم غریب آقام واویلا... 🏴بندسوم شکسته شد بال وپرم شدم به زنجیر شکنجه شدروح وتنم زدست تقدیر توون نداره دست وپام خَلّصنی یارب زمزمه ی روی لبام خَلّصنی یارب اشک میباره ازچشام خَلّصنی یارب ازظلم وجورِسِندی ، داره میسوزه جِگرم نداری ازحالم خبر،معصومه جان ای دخترم ازظلم هارونِ که ، میسوزه پا تا به سرم درکنج زندون بلا هردم به یادمادرم خسته شدم زمحنت شدم اسیرغُربت دیگه دارم میمیرم به زنجیرمشقت غریب اقام واویلا 🙏التماس دعای خیر
موسی بن جعفر علیه السلام-حدادیان مثل علی عروج نمازت امان نداد فكری برای فاصله ی ساق پا كنی همه استخونها شكسته،خُرد شده،معروفه،كسی رو می خوان نره بیرون از خونه،گاهی مادرا نفرین می كنن،كار بدیه با تهدید،می گه قلم پاتو خرد می كنم پاتو ازخونه بیرون بذاری،یعنی می شكنم كه بیرون نری،این مبالغه است ضرب المثله،اما سندی شاهك ملعون،با اینكه حضرت ته سیاه چاله هاست،هفت در می خوره تا می رن زندان،كه بعضی از اساتید می گفتند،بخشی از بدن رو تو خاك كرده بودند،كأنَّ زنده به گوره،بماند این حرفا،اما این ملعون گفت یه كاری می كنم، همه درها باز باشه نتونی بری،استخون پا رو خرد كرد،و الا زنجیر به استخون كار نداره،گوشتُ اذیت می كنه،پوست و اذیت می كنه،لذا جنازه رو امروز وقتی آوردند،من با چه زبونی بگم ،خدایا من و ببخش تو هیئت دارم میگم،تو حرم نمی شه از این حرفا زد،هر پایی دوتا زانو داشت،می فهمی چی می گم یا نه، حالا میان قحطی تابوت های شهر باید به تخته های دری اكتفا كند همه از موسی بن جعفر گریز به كربلا می زنن،چهار نفر زیر تخته چوب و گرفتند،تشییع كردند،من دیگه بیشتر از این روضه نخونم،از همین جا دلم رفت یه جا، خدا مادرم را كجا می برند آخه فاطمه تو شهر خودش بود،اونم شهری كه به نام باباشه،مدینة النبی خدا مادرم را كجا می برند گمانم برای شفا می برند من و سوگواری من و خانه داری خدا مادرم زدی تو صورتت منو داغون كردی،بدن و گذاشت تو قبر امیرالمؤمنین علیه السلام خدایا گل من كه نیلی نبود جواب پیمبر كه سیلی نبود اما حسن و امام حسین علیهم السلام با هم حرف می زنن یادم می آد تو این كوچه به زخم دل نمك زدن به پیش چشم خواهرم مادرم و كتك زدن وای مادرم، مادرم،نمی خوای بگی،وای مادرم،مادرم،بخدا گوشه ی زندان موسی بن جعفرم همین جور گفت،وای مادرم 🌾🌾🌾
4_5901968905101912473.mp3
1.05M
سبک 10 نوحه،زمزمه رها شد از بند ِغم ، امام خونین جگر دگر چرا شد روان، به روی یک لنگه در حمل شده از چه او،به دوش چندین غلام نشد چرا بعد مرگ، امام ما احترام کشته ی زهر جفا،کاظم آل عبا...‌ 🌸🌸🌸🌸🌸 از اثر سلسله ،خون چکد از گردنش ردّ هزاران کتک مانده به روی تنش میان چاه نمور ، خزان شده باغ او میان زنجیر و کُند،شکسته شد ساق او کشته ی زهر جفا،کاظم آل عبا...‌ 🌸🌸🌸🌸🌸 اگر چه دارد هزار ،نقش جسارت به تن نهاده شد پیکرش میان چندین کفن دگر بدون کفن ،رها نشد پیکرش دگر میان تنور،نرفت سر اطهرش کشته ی زهر جفا،کاظم آل عبا...‌ غریب زهرا حسین..... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
🏴سبک زمینه یا واحد شهادت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام 🏴بند اول مولای یا موسی بن جعفر در کنج زندان بودی مضطر شد قلبت رنجیده از دنیا ای وارث بر غمهای مادر با سیلی،میشدی نقش زمین زندان بانِ تو سندیِ لعین شد قلبِ،شیعه واسه تو غمین۲ موسی بن جعفر ای وای آقا 🏴بند دوم شد زخمی پای تو از زنجیر بودی کنج زندان بی تقصیر میدادت آزار آنجا دشمن با زخم زبان و با تحقیر میداد او،به تو فحش و ناسزا میخوردی،لگد از او بی هوا میزدی،ناله یاد کوچه ها۲ موسی بن جعفر ای وای آقا 🏴بند سوم یا سیدی موسی بن جعفر ما سائل تو و تو سرور یا باب الحوائج از کرم رفع مشکل کن از این کشور ما را در،این بلا یاری کن واسه شیعه بیا کاری کن از ایران،رفع بیماری کن۲ موسی بن جعفر ای جان آقا ۱۳۹۸/۱۲/۲۵ 🙏التماس دعای خیر ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی 🌴نخـل سوخـته🌴 کانال شعرو سبکهای (سائل)
🏴زمینه یا شور شهادت حضرت موسی ابن جعفر علیه السلام 🏴بند اول زندانیه بغدادم،اسیر دست صیادم به کنج این قفس من بی گناه افتادم غریب مادرزادم،کسی نمیکند یادم شکسته در گلو بغضم به سینه فریادم روزم چون شب شده؛جانم بر لب شده کار دشمن فقط؛دشنام و سَب شده تازیانه شده؛قوت روز و شبم مشغول گفتنه؛خلصنی یا ربم آزارم میدهد،زنجیر گردنم شلاقم میزند،هر لحظه دشمنم میسوزد دائما،زخمای رو تنم (غریب بن غریب،از نسل حیدرم پسر فاطمه،موسی بن جعفرم) آه و واویلتا... 🏴بند دوم تو گریه کن بر حالم،شکسته شد پر و بالم امام عالمم لیکن در این سیه چالم منی که ناخوش احوالم،به هر بهانه مینالم به هر بهانه می آید عدو به دنبالم میزند طعنه ها،میخندد بی حیا گوید به مادرم،او هر دم ناسزا از مویم میکشد،میسوزد گیسویم بی هوا میزند،بر کنج ابرویم آزارم میدهد،نیش و لبخند او آتشم ‌میزند،این بغض در گلو میکنم هر زمان،مرگم را آرزو (غریب بن غریب،از نسل حیدرم پسر فاطمه،موسی بن جعفرم) آه و واویلتا... 🏴بند سوم هوای دلبر دارم،و قلب مضطر دارم مثال مادرم چشمی ز غصه تر دارم و درد پهلو دارم،شکسته بازو دارم شبیه مادرم زخمی به بال و پر دارم زهر کین حاصلم،میسوزد این دلم اما شد کوچه ها،عاقبت قاتلم میسوزم از عطش،با یاد کربلا یاد راس جدا،بر روی نیزه ها گرچه جان میدهم،در زندان بلا پیکر من نرفت،به زیر دست و پا نشدم چون حسین،مقطع الاعضا (غریب بن غریب،از نسل حیدرم پسر فاطمه،موسی بن جعفرم) آه و واویلتا... 🎤با نوای زیبای کربلایی آرشدپیله ور ✍♪کربلایی امیرحسین سلطانی
روضه99.12.10.mp3
5.64M
🔻گزارش صوت هیئت هفتگی 🎤حجت الاسلام 🔊 روضه 📆یکشنبه ۱۰اسفند ماه۱۳۹۹
🌷🌷🌷🌷 ✅بنداول مدحی باب الحوایج اقام معنای قرانی تو خورشید تابانی تو اسیر زندانی تو باب الحوائج اقام توفیض دائم هستی فخر عوالم هستی امام کاظم هستی باب الحوائج اقا به ماسوا آقایی تویی ابالرضایی معصومه را بابایی امان ازین غریبی 〰〰〰〰〰〰〰〰〰 ✅بنددوم مصیبت باب الحوائج اقام عمر خود از کف دادی تو بی صدا فریادی زندانی بغدادی باب الحوائج اقا غم بی امان دیدی تو زخم زبان دیدی تو قد کمان دیدی تو باب الحوائج اقا بال و پر تو می سوخت چشم تر تو می سوخت زخم سر تو می سوخت امان ازین غریبی 〰〰〰〰〰〰〰〰〰 ✅بندسوم مصیبت باب الحوائج اقا از زندگی سیری تو اسیر زنجیری تو باغصه میمیری تو باب الحوائج اقام راحت شدی از زندون از زجرای بی پایون بی رحمی های هارون باب الحوائج اقام میخوندی هر روز وشب بحق عمه زینب(س) خَلِّصنی یارب یارب امان ازین غریبی 〰〰〰〰〰〰〰〰〰 ✅بندچهارم گریزبه کربلا باب الحوائج اقا نامرد تورا بد می زد محکم و ممتد می زد سیلیِ بی حد می زد باب الحوائج اقا با حال زار ومضطر گفتی باچشمای تر اون لحظه های آخر باب الحوائج اقا به روی سنگ زندون افتاده بودی بی جون بیاد راس پرخون بیاد راس پرخون بیاد جد بی سر سر پر از خاکستر حسین غریب مادر امان از دل زینب(س) 💠💠💠3⃣6⃣7⃣💠💠💠 〰〰〰〰〰〰〰〰〰 @majmaozakerine
بازم من ✅بنداول زبانحال مستمع دلم خونه_چشام بارونه بازم من به تن دارم _دوباره رخت ماتم من ⚫️ گرفتاره _توهستم یا ابا السلطان(ع) عزاداره _توهستم یا ابا السلطان(ع) ⚫️ چهارده سال_ زندان بود جای تو اقا بستن زنجیر_به دست و پای تو اقا ⚫️ چهار ده سال _ازین زندون به اون زندون بمیرم که_نداره غصه هات پایون غریب آقام غریب آقام 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 ✅بنددوم چهار ده سال _چه زجرایی کشیدی تو چهار ده سال _چه دشناما شنیدی تو ⚫️ چهار ده سال _اسیر طعنه و آزار چهار ده سال _سیلی خوردی جای افطار ⚫️ چهار ده سال کشیدی سختیا اقا چهار ده سال دیدی رنج ومصیبت ها ⚫️ بمیرم که _کسی نشنیدصدا ها تو شنیدم که_شکستن ساق پا هاتو 〰〰〰〰〰〰〰〰〰 ✅زبانحال امام کاظم غریبم من _اسیر این سیاه چالم غریبم من_میره تا آسمون نالم ⚫️ رضا جانم _کجایی هستی بابا رضا جانم_دارم میرم ازین دنیا ⚫️ خلاصم کن _خداوندا ازین زندان خلاصم کن_ازین زندان و زندان بان ⚫️ خلاصم کن_ازین درد و ازین هجرون خلاصم کن _خدا از ظلمای هارون غریب آقام غریب آقام 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 ✅بندچهارم گریزبه کربلا می سوزونه_ شرار زهر وجودم رو زده آتیش_ تموم تارو پودم رو 😭 می سوزم من _ به یاد لبهای سقا یادجدم_ بیاد روز عاشورا 😭 میسوزم من _به یاد راس بریده لب تشنه_ که عمه م اونو بوسیده 😭 می افتم من_به یاد لحظه ی اخر یاد عمه م _به یاد رگ های حنجر حسین جانم حسین جانم حسین جانم 💠💠💠3⃣7⃣1⃣💠💠💠 〰〰〰〰〰〰〰〰〰 @majmaozakerine
هنگام وداع با ناله شده گویی غم دل صد ساله شده غرق محنم این ثانیه ها هستم به خدا دلتنگ رضا گشته وقت رهایی از دست زنجیر با دست تقدیر سر شد شب من دارم شوق پریدن سوی مدینه از زهر کینه خون شد لب من وای وای خَلِّصنی یا رَب روشن شده دل در این ظلمات یارم نشده جز صوم و صلات بودم شب و روز در حال سجود شد همدم من از اهل یهود بین زندان غمها شد پیکرم زخم از بس که بی رحم زد تازیانه از بغض کینه ی خصم رفته قرارم چشمان تارم دارد نشانه وای خَلِّصنی یا رَب دنیای غمم این آخر کار بارد نظرم چون ابر بهار بی و تابم و زار در وقت سفر شد نذر حسین این اشک بصر می خوانم من دوباره از کربلا و از سر جدا و از تیغ و دشنه دارم بر سینه داغِ یک قتلگاه و دست سیاه و لبهای تشنه@majmaozakerine وای خَلِّصنی یا رَب موسی بن جعفر باب الحوائج
گریزهای مداحی شهادت امام موسی کاظم علیه السلام – گریزاول دو نفر مرگ خودشان را از خداطلب کردند ، یکی مادرش فاطمه بود ، هی می گفت : خدا دیگر مرگ زهرا را برسان . یکی هم میوۀ دلش موسی بن جعفر ، آخر هر روز وقتی غروب می شد آنقدر سندی بن شاهک ، آقا را تازیانه و سیلی می زد دیگر روزهای آخر لحن مناجات امام تغییر کرد هی صدا می زد : خدا دیگر مرگ موسی بن جعفر را برسان . دعای امام مستجاب شد . اما آی دلهای آماده ، اما وقتی که بدنش را زندان غریبانه بیرون آوردند خواهرش نبود ببیند ، دخترش نبود ببیند ، کربلائی ها ، من بمیرم ، کربلا تو گودی قتلگاه زینب بدن بی سر برادر را دید ، سکینه بدن بی سر را دید ، بجای دلداری و تسلیت هم دختر را زدند ، کاری کردند که سکینه صدا می زند : بابا پاشو ببین عمه ام را دارند می زنند . ******** گریزهای مداحی شهادت امام موسی کاظم علیه السلام – گریزدوم همه شنیده اید که نگهبان زندان امام ، سندی بن شاهک یهودی بود ، هارون سفارش کرده بود هر چه می توانی این آقا را آزار و اذیت کن ، مولا روزها روزه می گرفتند ، شبها هنگام افطار با تازیانه آقا را پذیرایی می کرد ( رحمت خدا بر این ناله ها ، یاد امام ، شهداء ، اموات فیض ببرند ) امام رضا آمد بغداد گوشه زندان سر بابا ر به دامن گرفت ، آخر هر پدری آرزو دارد آن لحظه ی آخر میوۀ دلش را ببیند . اما قربان آن حسینی که در گودی قتلگاه افتاده بود کسی نبود سر عزیز فاطمه را به دامن بگیرد . یک وقت عزیز فاطمه احساس سنگینی کرد روی سینه مبارک ، تا چشم باز کند ببیند شمر با خنجر برهنه . همه صدا بزنید حسین … ****** گریزهای مداحی شهادت امام موسی کاظم علیه السلام – گریزسوم امروز گریه کنید بر آن آقایی که چهار نفر بدنش را از زندان بیرون آوردند گفتند بدنی که سالها تو سیاه چال بوده ، چرا اینقدر سنگین است وقتی نگاه کنند ببینند هنوز غل و زنجیر بر این بدن مطهر مانده است . اما کربلا عوض تشییع ، اسبها را نعل تازه زدند بر بدن عزیز زهرا … ***** گریزهای مداحی شهادت امام موسی کاظم علیه السلام – گریزچهارم پس ازشهادت امام ، بدن مطهر آن مظلوم غریب را چند نفرغلام ،از زندان بیرون آوردند… شخصی پیشاپیش جنازه فریاد می زد : هذا اِمام الرَّفضه فَاعرفُوهُ …این پیشوای رافضیان است او را بشناسید توی اون زندان تاریک هرچه که بوده … هر بلایی که به سر امام آوردند … اما زن و بچه در امان بودند …حتی بعد از شهادت مردم رفتند تسلیت گفتند …. سر سلامتی میگفتند …. اگرچه ظلم دیدم مخفیانه بزد       دشمن مرا سیلی شبانه شکنجه دیدم از هر نوع اما         نزد کَس دخترم را تازیانه اما بمیرم برای مظلومیت شهید کربلا … بعد از شهادتش به بچه های تشنه اش رحم نکردند … اینان که طبل خاتمه ی جنگ میزنند     دیگر چرا به خیمه ما سنگ میزنند؟ ** گریزهای مداحی شهادت امام موسی کاظم علیه السلام – گریزپنجم وقتی که بدن نازنین و مطهرآقا موسی بن جعفر را از زندان ،غریبانه بیرون آوردند خواهرش نبود ببیند ، دخترش نبود ببیند اماکربلا در گودی قتلگاه بی بی زینب سلام الله علیها بدن بی سر برادر را دید ، سکینه بدن بی سر بابا را دید … بجای دلداری و تسلیت با تازیانه آمدند ، کاری کردند که سکینه صدا می زند بابا پاشو ببین عمه ام را دارند می زنند ******* گریزهای مداحی شهادت امام موسی کاظم علیه السلام – گریزششم از آن روزی که امام هفتم را دستگیر و زندانی کردند هر شب بستر امام رضا را در دهلیز خانه پهن می کردند ، این زن بچه ای که سالها بابا ندیدند جمال امام رضا را بجای بابا تماشا می کردند . اما مثل امشب (۲۵ ماه رجب ) بستر امام رضا در دهلیز خانه پهن کردند هر چه منتظربودند دیدند امام رضا نیامد ، شب نیمه شد حضرت رضا نیامد ، یک وقت خواهرش معصومه دید امام رضا وارد شد اما شال عزا بر گردن انداخته فوراً آمد مقابل برادر ، برادر کجا بودی ؟ دیر آمدی ؟ دیدند آقا مثل ابر بهار گریه می کند آقا مگر چه شده ؟ فرمود: خواهرم برو لباس عزا بتن کن دارم از گوشه زندان بغداد می آیم ، بابای غریب مان غریبانه گوشه زندان جان داد . درب زندان را برویش غیرغم کس وا نکرد       جز اجل در گوشه زندان کسی شادش نکرد اما کربلا ، امام سجاد نتوانست بیاید گودی قتلگاه ، یک وقت نگاه کند ببیند سر بریده بابا بالای نیزه است . *** گریزهای مداحی شهادت امام موسی کاظم علیه السلام – گریزهفتم سه تا بدن سه روز روی زمین بود ، قربان این سه بدن مطهر ، یکی بدن مطهر امام جواد الائمه بود اما کبوترها آمدند بال به بال یکدیگر دادند نازنین بدن امام جواد را سایه انداختند ، یکی بدن مطهر موسی بن جعفر بود ، سه روز روی زمین بود اما سایبان دارد بعد سه روز کفن قیمتی بر بدن آقا کردند ، اما با چه عزّت و جلالی بدن تشییع کردند ( رحمت خدا بر این ناله ها و زمزمه ها ) . اما قربان آن بدنی که سه روز برهنه روی زمین داغ کربلا