#شعررحلت_امام_خمینی_ره
#سبک_حاج_صادق_اهنگران
🌷🌷🌷
سلام ای جلوه ی زیبای ایران
امام اُمتم پیر جماران
ظهورانقلابت جاودانیست
یَمِ آزادگی و زندگانیست
فدای نور زرد گنبد تو
فدای عطر بوی مرقدتو
کجایی ای امام و رهبرمن
کشی دست نوازش برسرمن
____________
زبعد رحلت تو ای اماما
دل حسرت کشی دارد دل ما
توبودی جان من جانانه ی من
به گرد شمع تو پروانه ی من
زند آتش به جانم یادت ای یار
زهجر روی تو گردیده بیمار
تونفس مطمئن روح خدایی
بقای نهضت کرببلایی
منم من رهرو راهت خمینی
تویی تو رهرو راه حسینی
هدایت شده از کانال مولودی وعروسی مجمع الذاکرین🌸
توجه📣
فعال ترین وپربارترین کانال درایتا👌😍
#شور
#سرود
#مدح
اشعاروسرودهای جدیدبرای ، مجالس مولودی و عروسی مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف در #کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین_ ع ))شادوسر افراز باشید🌺
بزن روگل هاواردکانال مولودی بشو😍
💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐
💐🍃💐🍃💐🍃💐
💐🍃💐🍃💐
💐🍃💐🍃
💐🍃
@ewwmajmamolodi
⚫️روضه بسیار جانسوز_مجلس ابن زیاد و اسارت خاندان اهل بیت علیهم السلام _استاد حجت الاسلام میرزامحمدی⚫️
◾️▪️🔲▪️◾️
السلام علیک یااباعبدالله
هشتاد و چهار زن و بچه رو ب طناب بسته بودن،اگه شب جمعه نبود نمیگفتم
زیارت ناحیه رو ببین خود امام داره روضه میخونه" عرضه داشت : و سُـبـِیَ اهلک کـَالعبید"حسین جان زن و بچه تو مثل برده ها به اسارت بردن وَ صُفصِدوا بالحدید" دونه دونه شونو بازنجیر بسته بودن نه با طناب،با زنجیر(این نص زیارت ناحیه هستا) "ایدیهم مغلولت الی الأعناق" دستاشونو به گردن بسته بودن یا صاحب الزمان آجرک الله"یـُساقون فی البراری و الفـَلـَوات"مثل برده ها ازین شهر به اون شهر میبردن ......
حسین .....
برشتران بی جهاز زن و بچه تو سوار کردن،اونقده آفتاب پوست صورتاشونو سوزونده بود،اینجوری وارد کوفه شدن ....
هرمنزل و روستا که بردند
پای سر تو شراب خوردند
حسین ......
حالا ک حال خوبی داری بزرگان ب ما اینجوری یاد دادن،اگه دلها تو جلسه منقلب بشه علامت اینه که حضرت بهتون نظر کرده اونشبم بهت گفتم ابی عبدالله داره به گریه کنش نظر میکنه
در محضر آقا دارم این روضه رو میخونم
اما اگه۸۴ نفر هم قد و قامتو به طناب ببندن،مشکلی پیش نمیاد-مگه اسرای مارو نبستن؟! اما اگه توی این ۸۴تا بعضیاشون بچه ی سه ساله باشن بود، بعضیاشون زینب قد و قامت کشیده باشه،اگه به یه طناب ببندن ، اگه بزرگا توی طناب بخان ایستاده راه برن،طناب گردن بچه هارو خفه میکنه،لذا عمه جان خم میشد که این طناب گردن بچه هارو اذیت نکنه" اینقده خمیده خمیده زینب راه رفت .......
رسید تو مجلس ابن زیاد،الله اکبر،خدا رحمت کنه،بخدا روی قلب همه مون پرده کشیدن و إلا اگه حقیقت این مجلس"همه مون میمیریم"
محضر حضرت شیخ عبدالکریم حایری مؤسس حوزه،روضه خوان،روضه خواند، اینو از زبان مراجع فعلی شنیدم، اینا تو اون جلسه بودن،مرحوم آیت الله مروارید مشهد میفرمود این روضه خوان یه جمله گفت مرحوم شیخ عمامه شو برداشت گذاشت زمین و به روضه خوان گفت بسه دیگه روضه نخون
چی گفت مگه؟! گفت: "و دخلت زینب علی ابن زیاد" همین!
آشیخ اجازه نداد دیگه روضه خوان روضه بخواند،ایشون میفرمود تا غروب همه داشتیم گریه میکردیم،ما ک نمیفهمیم!یه جلوه شو بگم،امشب شب علی اصغر ربابه ، بلکه شب خود ربابه، باب الحوایجه این بانو،تا زینب ناشناس وارد شد بدون سلام خیلی ب ابن زیاد گرون تموم شد،گفت این زن ناشناس کیه اینجوری با تکبر وارد شد،یه کنیزی گفت اگه معرفیش کنم شاید حیا کنه"ای کاش این کنیز هیچوقت زینبو معرفی نمیکرد" تا گفت "هذه زینب بنت علی ابن ابیطالب" ابن زیاد شروع کرد توهین کردن،اونقده نیش و کنایه زد یه وقت دیدن "فرقت زینب و بکت" زینب گریه کرد، تا رباب دید اشک زینب جاری شد بلند شد همه ی توجه مجلسو از زینب ب خودش منعطف کرد، اومد کنار تشت طلا ، خم شد سر بریده رو بغل گرفت،آخ ب سینه چسباند،هی صدا میزد،
فوالله ما نسیتُ حسینا ... حسین .....
#حجت_الاسلام_میرزامحمدی
#ویژه_ایام محرم
#روضه_حضرت_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها #روضه_حضرت_رباب_علیه_السلام
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
◾️▪️🔲▪️◾️
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_6012685787533936675.mp3
4.75M
⏯ #شور روضه ای
🍃غریب آقا ...
🍃تو رو کشتنت یه عده نانجیب آقا
🎤 #حسین_سیب_سرخی
👌بسیار دلنشین
@majmaozakerine
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_6012685787533936624.mp3
9.35M
🔳 #شهادت_امام_جعفر_صادق(ع)
🌴سیاهی ها میخونن دوباره مرثیه
🌴غربت این طایفه از قدیم ارثیه
🎤 #وحید_شکری
⏯ #زمینه
👌فوق زیبا
@majmaozakerine
#روضه و توسل ویژۀ شهادت رییس مذهب تشیع حضرتِ امام صادق علیه السلام
گویی مدینه رسم شده خانه سوختن
این رسم و شیوه هیچ به شهر دگر نبود
آتش اگر به خانۀ من زد هزار شکر ..
*اومدن گفتن آقا جان ؛ علت گریه چیه ؟ خانه سوخته ولی الحمدلله کسی آسیبی ندیده .. چرا اینقدر گریه میکنید ؟! چرا اینقدر بیتابی ؟!*
آتش اگر به خانۀ من زد هزار شکر
گر خانه سوخت ، فاطمه ای پشت در نبود
میسوخت دَرُ فاطمه پشت در بود ..
*بارک الله به غیرتتون .. درستم همینه .. دلشو میخوای به دست بیاری برای مادرش گریه کن... آی مادر ..*
میسوخت در و فاطمه پشت در بود
دل از درِ آتشزده سوزانتر بود
چون شمع علی بر سر پروانه رسید ..(اما)
شمعی که نبود ، دگر خاکستر بود
بر فاطمه فضه بود نزدیک ولی
نزدیکتر از کنیز میخِ در بود
*شاید بعضیا تعجب کنن شب شهادتِ ، درسته . ولی فرمودند امام صادق نبود ولایت نداشتیم ، کربلا نداشتیم ، گریه نداشتیم روضه نداشتیم ..
گفت چند وقته پیش ما نیومدی !
گفت خدا یه دختر بهم داده . سریع پرسید اسمشو چی گذاشتی ؟.. دختر برکته .. صدا زد آقا اسمشو فاطمه گذاشتم ..
دید آقا سرشو پایین آورد .. شروع کرد گریه کردن .. اینقدر گریه کرد صورت مبارک رسید نزدیک به زمین ...
آقا جان کار بدی کردم ؟!!! گفت بهترین اسمارو گذاشتی اما مراقب باش یه وقت تو صورتش نزنی ، با صدای بلند باهاش حرف نزنی ، بهش پرخاش نکنی ..*
آتش اگر به خانۀ من زد هزار شکر
گر خانه سوخت فاطمه ای پشت در نبود
(ببرمت کربلا ... یه بیت هم بریم کربلا گریزمون باشه ..)
بردند اگر به بزم عدو نیمه شب مرا
آنجا یزید و چوب تر و تشت زر نبود ...
*بارک الله ... دستتو بیار بالا ... هرچی دستت خالیه بگو حسین...*
مرثیه شهادت
امام صادق(ع)-شهادت
امروز، روز ناله و اندوه و ماتم است
روز عزای اشرف اولاد آدم است
چیزی شبیه روز حسین و محرّم است
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
ای دل که در حریم تو اندوه کربلاست
اندوهبار حضرت صادق، دلِ خداست
هفت آسمان برای غمش گریه می کنند
دور مزار بی حرمش گریه می کنند
در زیر پرچم و علمش گریه می کنند
سینه زنان ز سوز دمش گریه می کنند
زانو بغل نموده، ملالی گرفته اند
کرّوبیان چه اشک زلالی گرفته اند
در این عزا برای تأمّل مجال نیست
این رزق گریه بی غم آقا حلال نیست
اشکت بدون حضرت صادق زلال نیست
در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
ای شیعه این عزا، چو عزای محرم است
شد سرنگون زِ باد مخالف چراغشان
آفت رسیده از در و دیوار باغشان
آن آتشی که سرزده آمد سراغشان
داغی نهاده بار دگر روی داغشان
نقّاش سرنوشت قلم را چه بد کشید
آتش دوباره از در و دیوار قد کشید
شیخُ الائمه ی غم ایّام دیده را
مرد مدینه مانده ی ماتم چشیده را
این زاده ی حسین شه سر بریده را
این پیرمرد خسته ی قامت خمیده را
ابن ربیع از چه به آزار می برد
در کوچه، بی عمامه و دستار می برد
در کوچه های بی کسی این پیرمرد دین
پای برهنه می دود و می خورد زمین
آهی کشید از جگرش، آهِ آتشین
با خاک کوچه زمزمه می کرداینچنین
"از روی خاک، امّ ابیها بلند شو
مادر بیا بخاطر بابا بلند شو"
هر چند روضه شمع تنش را مذاب کرد
او را به بر گرفت چنان شعله، آب کرد
چشم امام را که سراسر شراب کرد
زهری رسید آخر و او را کباب کرد
انگور زهر بار به داد دلش رسید
منصور عاقبت به مراد دلش رسید
هرچند بستری است، غمش سر نمی رسد
هنگام مرگ هم کرمش سر نمی رسد
اندوه شعله ور زِ دمش سر نمی رسد
این روضه بی حسین به آخر نمی رسد
جدّم حسین با لب تشنه شهید شد
با ضربه های نیزه و دشنه شهید شد
در قتلگاه ولوله شد، وای عمه ام
دور تنش چه غلغله شد، وای عمه ام
وقت سرور حرمله شد، وای عمه ام
لشگر به سمت قافله شد، وای عمه ام
این ها ز مرد های حرم سر گرفته اند
از بانوان قافله زیور گرفته اند
**********
امام صادق(ع)-شهادت
نه عمامه به سر و نه که ردا در بر داشت
در دلش حال و هوایی ز غم حیدر داشت
نیمه شب تا که به صورت به زمین خورد آقا
با لب غرق به خون زمزمه مادر داشت.
روضه بسیار جانسوز ویژۀ شهادت رییس مذهب تشیع شیخُ الائمه حضرتِ امام جعفر صادق علیه السلام به نفس حاج میثم مطیعی
🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵
او که با خود می برید، یادگار حیدر است
جای او نه روی خاک، بر فراز منبر است
*شبونه اومدن دَرِ خونه ی امام صادق،بازم به یه خونه تو مدینه هجوم آوردن...اون نانجیب خودش میگه: وارد خونه ی جعفر بن محمد شدیم...
یه آقایِ شصت و پنج ساله رو با چه وضعی از خونه بیرون کشیدن،بی احترامی کردن،بی ادبی کردن،نذاشتن عبا به تن کنه،نذاشتن مولای ما عمامه به سر بذاره...*
او که با خود می برید، یادگار حیدر است
جای او نه روی خاک، بر فراز منبر است
باز هم در کوچهها، هیچکس کاری نکرد
از امام ما کسی، آبروداری نکرد
ای امام بی کسم، وای از تنهایی ات
کشته ما را تا ابد، غربت زهرایی ات
میکشیم آهِ غم از روضهی سجادهاش
آن عبایِ از روی دوش او افتاده اش
می کشیم آهِ غم از رسم این شهر ستم
با امام ما چه کرد؟ زهر غم؛ زهر ستم
*امشب مدینه خبری نیست،گریه کُنی نیست،خادمی نیست،زائری نیست...*
ای امام بی کسم، وای از تنهایی ات
کشته ما را تا ابد، غربت زهرایی ات
بار دیگر خانه ای میهمان آتش است
حرف این مردم چرا با زبانِ آتش است
*خبر دارید با نه؟ دَرِ خونه ی امام صادق رو هم آتیش زدن...مرحوم کُلِینی در کافی روایت کرده،"فـَأَخـَذَتِ النَّارُ فـِی الْبـَابِ وَ الدِّهـْلِيـز" آستانه ی خانه آتش گرفت،شراره های آتش به آسمون می رفت" فـَخـَرَجَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَتَخَطَّی النَّارَ وَ يَمْشِی فِيهَا" آقا از خونه خارج شدند،روی آتیش قدم می گذاشت،از بین آتیش عبور می کرد،همین طور که می بردنش صدا می زد:" أَنَا ابْنُ أَعْرَاقِ الثَّرَی أَنَا ابْنُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلِ اللَّهِ" من پسر ریشه های زمینم،من پسر همون آقایی ام که آتش نمرود براش سرد و سلامت شد،منم به اذن خدا نمیسوزم....اما تقدیر برای مادرش فاطمه چیز دیگری رقم زد....*
بار دیگر خانه ای میهمان آتش است
حرف این مردم چرا با زبانِ آتش است
*دلت کجا رفت؟دلِ امام صادق کجا رفت موقعی که از روی آتیش راه می رفت؟دلِ امام صادق بین در و دیوار بود،از بین آتیش خونه ی خودش،رفت کنارِ آتیش خونه ی باباش علی...مادرش رو می دید،چه صحنه ای رو دید؟" فَجَمَعوا الحَطَبَ الجَزلَ عَلَي بابِنا" خود بی بی فمود: دَرِ خونه ی ما هیزم خشک آوردن" حَطَبَ الجَزلَ" یعنی اون هیزمی که زود آتیش میگره..." واتوا بالنار ليحرقوه و يحرقونا " بی بی فرمود:آتیش آوردن که هم خونه رو به آتیش بکشن و هم اهل خونه رو بسوزونند...
اما این پسر با مادر یه فرق های دیگه ای هم داره،مادرش بین شعله ها گیر افتاد،وقتی دَرِ خونه ی امام صادق رو آتیش زدن،دیگه کسی با لگد به در نزد،همسرش جلو در نیومد،کسی با صورت به زمین نخورد...*
بار دیگر خانه ای میهمان آتش است
حرف این مردم چرا با زبانِ آتش است
شکر حق اینجا زنی صورتش نیلی نشد
پیش چشم همسرش زخمیِ سیلی نشد
*آقا رو بدون عبا و عمامه بردند،دستاش رو بستن تو کوچه ها می کشیدن،مرکب از جلو می رفت،این پیرمرد دنبال مرکب می دوید،من نمی دونم چرا مدینه اینجوریه،چرا هرجا خونه ای رو آتیش میزنن،هر جا یکی وسط آتیش می مونه،یکی رو دست بسته می برن؟...آقا جان هر چی هم که شد،دیگه همسرت رو جلوت نزدن،تازیانه نزدن،با غلاف شمشیر نزدن،دیگه همسرت خادمه ی خودش رو صدا نزد،دیگه همسرت دنبالت نمی دوید...دنبال حیدر می دوید...از سینه اش خون می چکید...*
پشت مرکب میدود گریههایش بی صداست
حرمتش را نشکنید او بزرگ قوم ماست
اشک میریزد ولی نه برای داغ خود
یاد زینب کرده است باز وقت روضه شد
یا حسین و یاحسین ذکر او در هر کجاست
او که خود مولای ماست روضهخوان کربلاست
*اینجا امام صادق رو توی کوچه ها بردند به اون وضعیت،خیلی ایستاده بودن نگاه می کردند،چرخ روزگار چرخید،یه روزی هم یادش می اومد که بچه های امام حسین رو توی کوچه های شام می چرخوندند...یه عده شادی می کردند،یه عده هلهله می کردند...*
بر سَرِ نیزه سری در دل شامِ بلا
آه از رقاصه ها آه از رقاصهها
*بچه های حسین گریه می کردند،ناله می زدند،یه عده حروم لقمه جلو اینا می رقصیدن،یه عده حرومی هم اینها رو تشویق می کردن،تأیید می کردند...یا حسین و یا حسین....*
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
حـسـین ❤️جـان
یار دیرینه ی من، ڪودڪی ام با تو گذشٺ
نان تـو خـوردهام و عـاشق این نان شدهام
مـن شنیدم به گـدایان ز ڪـرم می بخشی
زین سبب آمـدم وـدسٺ به دامـان شدهام
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين ❤️
سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام #ارباب_بی_کفن
دوشنبه ها:
دو برابر عاشق ت میشوم حسین جان ❤️
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
#حسینجان♥️
صبح است
و هوایت
به دلم افتاده......
°【 ای رفیق ابدی
حضرت ارباب سلامـــ♥️....】°
#صبحمبهنامشما ✨
#ازدورسلام✋🏻