┈•꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈
|⇦•یابن شبیب گریه کن..
#قسمت_پایانی / #روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۹ به نفس حاج محمد رضا طاهری •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
یابن شبیب گریه کن از غربت حسین
در کربلا شکسته شده حرمت حسین
شد زخم از مصیبت او پلک چشم ما
خنده رود ز لب چو شود صحبت حسین
بر تن نداشت جد غریبم توان و تاب
یابن شبیب ذکر لبش بود آب آب
یابن شبیب نیزه به حلقوم دیده شد
چون سر ز تن او بریده شد
یابن شبیب پیکر جد غریب ما
در زیر نعل اسب به هر سو کشیده شد
یابن شبیب چکمه به پهلوی او زدند
در پیش عمه چنگ به گیسوی او زدند
یابن شبیب جد غریبم کفن نداشت
یوسف به قعر چاه ولی پیرهن نداشت
از بس که زخم بر روی زخم دگر زدند
یک جای سالمی به تمام بدن نداشت
یابن شبیب ترک روی آیینه دیده ای
جای سم ستور به یک سیه دیده ای
یابن شبیب گریه بجز داغ او نکن
این حرف را به پیش کسی بازگو نکن
ناموس جد مرا روی تل با اشاره گفت
ای بی حیا حسین مرا زیر و رو نکن
یابن شبیب تیغ به حنجر کشید شمر
با کام تشنه از تن او سر برید شمر
چند جا ابی عبدالله زینبُ آرام کرد که حتی کار از دست مادرش زهرا نمیومد کار از دست امیرالمومنینم نمیومد پیغمبرم نمیتونست آرومش کنه .. وقتی قنداقه رو آوردش مادر دست پیغمبر داد هر کاری کرد دید زینب آروم نمیشه دست باباش داداش حسنش اومد ابی عبدالله دوید مادر میشه منم خواهرمُ بغل کنم .. همچین که بغلش کرد نمیدونم در گوشش چی گفت یه مرتبه گریه زینب تموم شد .. شاید بهش گفت حالا زوده برای گریه کردن .. یه جاهم امشب بود عمهی سادات وقتی شنید داداش داره اینطور میگه یا دَهر اُف لک ...
انقدر گریه کرد .. گفت بشین قربونت برم زینبم بشین جد من از من بهتر بود رفت .. بابام از من بهتر بود رفت .. مادرم از من بهتر بود کشتنش .. داداشم همینطور گفت آره اما هر کدومشون رفتن گفتم خدا سایهی حسینُ رو سرم نگه داره .. همهی دلخوشیه من ..
من آروم نمیشم حسین .. گفت داداش امشب فقط مقابل من بشین نگاهت کنم .. اشاره کرد دست ولایت به قلب زینب .. امشب یه جا هم فردا وقتی اباعبدالله باهمه خداحافظی کرد نوبت زینب شد دید دوباره زینب بی قراره کجا داری میری حسین؟!.. مارو دست کی میسپاری ؟!.. علمدارت که کشته شده .. علی اکبرت که قطعه قطعه شده .. دور تا دور ما حرامی ها هستن .. اینجا هم دست ولایت اشاره کرد آروم شد .. گفت میخوای بری برو قربونت برم زینب فدات بشه برو اما چند گام ذوالجناح بیشتر برنداشت یه وقت دید یه صدای ناله میاد مهلاً مهلاً یابن الزهرا حسین ..
برگشت خواهرم قربونت برم مگه نگفتم تو خیمه بمون .. چرا داداش امر تو اطاعت کردم اما دست خودم نبود .. گفت قربونت برم چی میخوای بگی بگو؟! گفت داداش اون لحظه آخر مادر منو بغل کرد گفت کربلا نیستم پسرمُ یاری کن عوض من .. اون لحظهی آخر زیر گلوی حسینمُ ببوس ..
زینب داره زیر گلو رو ببوسه اما هنوز نمیدونه چرا مادر گفت زیر گلوشُ ببوس .. تا اون لحظه ای که اومد بالای تل زینبیه دید نانجیب خنجرُ روی حنجر داداش گذاشته ..
4_5827880001986366719.mp3
5.32M
قسمت دوم روضه
📋 تو تموم زندگیمی، تکیه گاه بچگیمی
#سبک_واحد
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کاش میشد، یه بارِ دیگه بتونم، نگات کنم من
کاش میشد، که چادرم رو سایه بون، برات کنم من
تو تمومِ زندگیمی، تکیه گاهِ بچگیمی
مگه میشه، تو روی خاک، باشی و رهات کنم من
یه جوری صدات میکردم، که صدام در نمیومد
تو رو خاک بودی و کاری، از منم بر نمیومد
دیگه تو خیمه نموندم، رو زمین پامو کشوندم
خودمو بهت رسوندم، (ولی دیر بود)۲
دیگه کار گذشته از کار داد زدم، چندین و چند بار
از رو سینَش پاتو بردار، (ولی دیر بود)۲
«ای تنِ رو خاکِ تیره،
خواهرت برات بمیره»
میبینی بازیِ دنیا، به کجا کشونده کار و
میبینی آخرِ عمری، میبینه چشام چیا رو
چیه این رسمِ زمونه که بدونِ هیچ بهونه
تو رو برد بالای نیزه، دنبالت دَوونده ما رو
خوبه ناگفته بمونه که چی دیدم و شنیدم
چیزایی دارم میبینم که به خوابم نمی دیدم
تا به پام، سلسله افتاد، تو دلم وِلوِله افتاد
بِینمون، فاصله افتاد، (دیدی چی شد)۲
چیه این شامِ غریبون، یه زنه بی سر و سامون
تک و تنها تو بیابون، (دیدی چی شد)۲
«ای تنِ رو خاکِ تیره،
خواهرت برات بمیره»
شبه و چراغی واسم جز آتیش و نورِ ماه نیست
دلخوشم سرِت باهامه ولی گاهی هست و گاه نیست
من کنارِ بچه هاتم تا تهِ راه و باهاتم
خودتم میدونی زینب که رفیق نیمه راه نیست
خیلی حرفا تو دلم هست، خیلی حرفای نگفته
فکرشو، میکردی زینب، به چنین روزی بیفته
مثل قبل، دور و بَرم باش ،از رو نی برادرم باش
سایه ی روی سرم باش، (جونِ زینب)۲
بیا و دستامو وا کن، حالِ زارم و نگاه کن
تو واسه دلم دعا کن، (جونِ زینب)۲
«ای تنِ رو خاکِ تیره،
خواهرت برات بمیره»
*شاعر: #میلاد_حبیبی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شناخت ۷۲ تن شهدای کربلا ⤵️⤵️⤵️⤵️
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
─┅─═🍃🌹🍃═─┅─