eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
367 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺 مدیریت وتبلیغات👇تبلیغ پزشکی نداریم @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•مناجات شبِ اول ماه رجب.. / شب اول ماه مبارک رجب «دعای امام موسی کاظم علیه السلام»_ حاج میثم مطیعی •ೋ ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ به حرمت ماهِ رجب منو ببخش .. وقتی ندای «أین الرجبیون» بلند بشه منم بلند میشم یا نه! منم اهلِ ماهِ رجبم یا نه !!.. شبِ اولِ ماه رجب برا امام حسین منم گریه کردم : او میدوید و من میدویدم او می نشست و من می نشستم او رویِ سینه من در مقابل او می برید و من می بریدم او از حسین سر مناز حسین دل اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَئِمَّةِ يَنَابِيعِ الْحِكْمَةِ وَ أُولِي النِّعْمَةِ وَ مَعَادِنِ الْعِصْمَةِ وَ اعْصِمْنِي بِهِمْ مِنْ كُلِّ سُوءٍ وَ لاتَأْخُذْنِي عَلَى غِرَّةٍ وَ لاعَلَى غَفْلَةٍ *جونِ منو موقعی که به خودم مغرورم موقعی که در غفلت به سر میبرم نگیر ..* وَلاتَجْعَلْ عَوَاقِبَ أَعْمَالِي حَسْرَةً *عاقبتِ کارِ منو حسرت قرار نده ..* وَ ارْضَ عَنِّي * از من راضی شو* فَإِنَّ مَغْفِرَتَكَ لِلظَّالِمِينَ *مگه مغفرت و بخشش تو مخصوصِ ظالمین نیست ..* وَ أَنَا مِنَ الظَّالِمِينَ *من به خودم ظلم کردم ..* اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي مَا لا يَضُرُّكَ وَ أَعْطِنِي مَا لا يَنْقُصُكَ فَإِنَّكَ الْوَسِيعُ رَحْمَتُهُ الْبَدِيعُ حِكْمَتُهُ وَ أَعْطِنِي السَّعَةَ وَ الدَّعَةَ وَ الْأَمْنَ وَ الصِّحَّةَ *امنیت و تن درستی به من بده ..* وَ الْبُخُوعَ وَ الْقُنُوعَ وَ الشُّكْرَ وَ الْمُعَافَاةَ وَ التَّقْوَى وَ الصَّبْرَ وَ الصِّدْقَ عَلَيْكَ وَ عَلَى أَوْلِيَائِكَ وَ الْيُسْرَ وَ الشُّكْرَ وَ اعْمُمْ بِذَلِكَ يَا رَبِّ أَهْلِي وَ وَلَدِي وَ إِخْوَانِي فِيكَ *برا زن و بچه م برا رفقام و هرکسی که دوستش دارم ..* وَ مَنْ أَحْبَبْتُ وَ أَحَبَّنِي وَ وَلَدْتُ وَ وَلَدَنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُؤْمِنِينَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ. الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لا تَنْفَدُ خَزَائِنُهُ وَ لا يَخَافُ آمِنُهُ رَبِّ إِنِ ارْتَكَبْتُ الْمَعَاصِيَ فَذَلِكَ ثِقَةٌ مِنِّي بِكَرَمِكَ * اگر گناه مرتکب شدم به یه چیزی اطمینان داشتم ..* إِنَّكَ تَقْبَلُ التَّوْبَةَ *میدونستم توبه م رو قبول میکنی*عَنْ عِبَادِكَ وَ تَعْفُو عَنْ سَيِّئَاتِهِمْ وَ تَغْفِرُ الزَّلَلَ وَ إِنَّكَ مُجِيبٌ لِدَاعِيكَ وَ مِنْهُ قَرِيبٌ وَ أَنَا تَائِبٌ إِلَيْكَ مِنَ الْخَطَايَا وَ رَاغِبٌ إِلَيْكَ فِي تَوْفِيرِ حَظِّي مِنَ الْعَطَايَا يَا خَالِقَ الْبَرَايَا يَا مُنْقِذِي مِنْ كُلِّ شَدِيدَةٍ يَا مُجِيرِي مِنْ كُلِّ مَحْذُورٍ وَفِّرْ عَلَيَّ السُّرُورَ وَ اكْفِنِي شَرَّ عَوَاقِبِ الْأُمُورِ، فَأَنْتَ اللَّهُ عَلَى نَعْمَائِكَ وَ جَزِيلِ عَطَائِكَ مَشْكُورٌ وَ لِكُلِّ خَيْرٍ مَذْخُورٌ. منابع: 1) من لا يحضره الفقيه:
🕊⚜️* فراز هایی از دعای ام داوود و توسل جانسوز ویژۀ اعتکاف به نفس حاج مهدی سماواتی *⚜️ ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ *مدینه مادر رو زدن، بمیرم کربلا دختر رو زدن ... دیدن از کشتۀ برادر جدا نمیشه، گاهی دست میبره زیر پاره پاره بدن ، خدا این قربانی رو از آل محمد قبول کن .. گاهی صدا میزنه : داداش! "یوم علی صدر المصطفی و یوم علی وجه الثری" طوری گریه میکنه دوست و دشمن به حالش گریه می کنند ، اینجا هم اومدن با کعب نی و تازیانه .. هر کجا نشستی ناله بزن : حسین جان ....* به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه می برند نمی روم ولی مرا به تازیانه می برند *خدایا به اشک گریه کنای ابی عبدالله علیه السلام ، به سوز دل عمۀ سادات زینب کبری سلام الله علیها ، و به حق امام رضا علیه السلام ، فرج امام زمانمان برسان .. خدایا همین الان با مژدۀ ظهور و فرجش قلب نازنینش شاد بگردان ، خدایا هر کی به هر امیدی اینجا نشسته با دست با کفایت امام زمانمان،مهمات دنیا و آخرتشون رو کفایت بفرما* 🔻متن ابتدایی و پایانی دعای اُم داوود🔻 " صَدَقَ اللَّهُ الْعَظِيمُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ الْحَلِيمُ الْكَرِيمُ الَّذِي لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ الْبَصِيرُ الْخَبِيرُ............اللَّهُمَّ لَكَ سَجَدْتُ وَ بِكَ آمَنْتُ فَارْحَمْ ذُلِّي وَ فَاقَتِي وَ اجْتِهَادِي وَ تَضَرُّعِي وَ مَسْكَنَتِي وَ فَقْرِي إِلَيْكَ يَا رَبِّ." "یعنی خدا به خاریم رحم کن .. به نداریم رحم کن .. خدا سه روز اومدم اینجا نشستم .. کوشش کردم تو رو از خودم راضی کنم .. اهلبیت رو از خودم راضی کنم، به این کوششم رحم کن ، خدایا به زاریم رحم کن ، به بیچاره گیم رحم کن ، خدایا میدونی دستم خالیه ، بهم رحم کن ... اینجای دعا دستور اینه تا میتونید گریه کنید ، اشک بریزید ، سعی کنید به قدر بال مگسی هم شده اشک بریزید در حالت سجده که علامت استجابتِ ، هر که اشکش جاری شده دعاش رو قبول کردن ، اما چه اشکی بهتر از گریۀ برا حسین ، همین طور که صورت ها رو خاکه ، یه جمله اشاره کنم : کار امام حسین علیه السلام رو کربلا به جایی رسوندن ، نوشتن ارباب مقاتل : " فَسَقَطَ الْحُسَیْنُ عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى خَدِّهِ الْأَیْمَنِ" از اسب رو زمین افتاد ، طرف راست صورتش روی خاک ، دیدن لباش مثل دو چوب خشک به هم میخوره ، میگه گمان کردم مردم رو نفرین میکنه ، دقت کردن دیدم با کمال ضعف میگه :" فاسقوه شربة من الماء" حسین...."الهی رضاً بقَضائِک و صبراً علی بلائک، تسلیماً لامرک، لا معبود سواک" (صلی الله علیک یا اباعبدالله)3 وَ صل الله علی قلب زینب الصبور و لسان شکور" وقت وداع با این مراسم ، شب شام غریبان زینب کبری سلام الله علیها ، یه جمله اشاره کنم از فرصتی که هست ، زنها و بچه هارو سوار بر ناقه ها کرد ، همه رو کمک کرد ، اما وقتی نوبت به خودش رسید دیگه کسی نبود کمکش کنه .. یه نگاه به طرف گودیِ قتلگاه کرد .. یعنی داداش پاشو زینبت میخواد سوار بر ناقه بشه ... یه نفر محرم نداره ... حسین ....* نوای کاروان هر دم زند آتش به جانم خدایا بر زمین مانده تنِ آرام جانم روان با شور و شینم خداحافظ حسینم
مراسم قرآن بر سر گذاشتن _ شبهایِ احیا (شب بیست و یکم) *قرآن ها رو مقابل صورت بگیر،قرآن ان شاءالله قیامت شهادت بده،از خدا بخواه،اخلاص،معرفتِ خوندن قرآن رو بهمون بده،از خدا بخواه قرآن تو همه ی سالِ ما جریان داشته باشه،فقط ماه رمضون قرآن تو دستمون نگیریم،همه ی سال با قرآن مأنوس باشیم...* "اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَمَا فِیهِ، وَ فِیهِ اسْمُکَ الاَکْبَرُ، وَ أَسْماؤُکَ الْحُسْنى، وَ مَا یُخافُ وَ یُرْجى أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النّارِ"* *قرآن ها رو به سر بذارید،آی قربون سرِ شکسته ات اباالفضل،کی دلش اومد عمود آهن بزنه،حیفِ اون پیشونی نبود...* "اللَّهُمَّ به حق هَذَا الْقُرْآنِ وَ به حق مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ به حق کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ وَبِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ" *امشب رو قدر ندونی از دست میدی،پارسال تا حالا کیا بودن،الا زیرِ خاکن،تا نفس داری،تا صدات رو میتونی خرج کنی،گوشه ی بیمارستانا غوغاست... هر چقدر ناله داری ده مرتبه: " بِکَ یَا اللّهُ ..." *اسم کسی رو ببریم که امیرالمؤمنین گفت: افتخار میکنم که بنده ی پیغمبرم... " "الهی بِمُحَمَّد..." خدایا نورِ اسم علی رو در دلِ ما مستدام بفرما،خدا نسل ما و دودمان ما مُحِبِّ علی و آل علی قرار بده....* "الهی بِعَلِیٍّ ..." مگه میشه از اسم مادر گذشت، این دو بیت از زبان علی بسه:* اي تيغ! نهان كردي افسوسم را زخم تو تمام كرده كابوسم را يك عمر نديدي به علي ميخندید آن كس كه شكست دستِ ناموسم را *حالا ناله بزن: "الهی بفاطِمَةَ ..."* " الهی بالْحَسَنِ ..." * توی یه خونه دوتا برادر مثل هم نیستن،حالات درونی فرق میکنه،بعضی به غصه و مصیبت تو خودشون می ریزن،امام حسن همینه هی تو خودش ریخت،یه روز نگاش کرد،گفت: آقا چهل و چهار سال دارید،ولی همه موهات سفیده،حضرت فرمود: ما بنی هاشم زود پیر میشیم،دیگه نگفت چی دیدم،دیگه نگفت کجا پیر شدم،اما برعکسش ابی عبدالله اینجوری نیست،تودار نبود،اینقدر رو سینه ی مادرش گریه کرد،گفت: مادر! الان قلب حسینت می ایسته، کاری کرد مادر دستاش رو از کفن درآورد،آخ،امشب هم امام حسن یه گوشه ای آرام بود،هی تو خودش بود،اما ابی عبدالله زار زار گریه می کرد،حالا ناله بزن:..* *"الهی بالْحُسَیْنِ..." الهی بعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ... "الهی بمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ ..." "الهی بجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد ..." *قربون حرمش برم،اگه نرفتی امشب نیت کن،حرمی که آدم احساس غربت نمیکنه،یا باب الحوائج!* "الهی بمُوسَى بْنِ جَعْفَر ..." خادما گریه کنون صحنتو جارو میزنن همه نقاره ی یا ضامن آهو میزنن یکی بین ازدحام ها میگه کربلا میخوام یکی میبنده دخیل بچه ام مریضه به خدا برام عزیزه به خدا بچه ام مریضه بخدا *الان مشهد چه خبره؟ از ازدحام،جمعیت میلیونی، از همون ابتدای شب درهای حرم رو می بندن، بی خودِ نبود اون عربِ تو مشهد گفت:یا امام رضا! غریب میخوای بیا مدینه...به امام رضا میخوای خدا رو قسم بدی،هر کی عاشقِ امام رضاست،امام رضایی ناله بزنه: "الهی بعَلِیِّ بْنِ مُوسى" *خدا هر کی گرفتاریِ دنیایی داره،نمیدونم مشکل مالی داره،مشکل خانوادگی داره،اونایی هنوز صاحب اولاد نشدن،اونایی که بارشون افتاده زمین،آبروشون در خطرِ،دست به دامن میوه ی دلِ امام رضا بزنن...ناله بزن: "الهی بمحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ ..." "الهی بعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّد ..." "الهی بالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ ...." *فقط من و تو به امام زمان التماس دعا نمیگیم،این اتفاق دو طرفه است،امام زمانم امشب به ما التماس دعا داره،میدونی چرا؟ گفت: وقتی خیلی گریه کردی،حالی داشتی،برای فرجم دعا کنید... امشب چقدر به فکر آقا هستی؟دردات،مشکلاتت،مریضی هات،اجازه میدن به یادِ آقا باشی؟ همه رو الان بذار کنار،میخوام درِ خونه ی امام زمان همه دست پر بریم،حیفم میاد دو خط روضه واسش نخونم،یه اسمی رو بگم ناله بزنی... امشب همه مواظب زینبن،آخه این زینب قرارِ یه روز دیگه به کوفه برگرده،کاشکی علی از کوفیا قول می گرفت،زینبم اومد مراقبش باشید... منی که در خونه هاتون نان و خرما دادم،حق به گردنتون دارم...شاید میخواستن جبران کنن، زینب دید یه زنی نان و خرما بین بچه ها تقسیم میکنه،چیکار داری میکنی؟ " اِنَّ صَدَقَةٌ عَلَيْنَا مُحَرَّمَ " گفت: خانوم جان صدقه نمیدم، نذرم رو به جا میارم، نذرت چیه؟ صدا زد بی بی جان! یه گمشده دارم،نذر کردم تا گمشده ام رو پیدا کنم،هر کاروانی وارد شهر بشه نون و خرما @majmaozakerine ◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️
. توسل و مراسم قرآن به سر گرفتن ویژۀ شب های قدر اجرا شده ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس سیدرضا نریمانی ●━━━━━━─────── یا باب الحوائج!...خیلی گرفتاری هازیاد شده، خیلی ها نگران دینِ بچه هاشونن، خیلی ها سفارش میکنن دعاشون کنیم، خوب امشب خودت به باب الحوائج بگو... یا باب الحوائج! امشب میشه واسطه ی ما هم بشی؟... الهی بمُوسَى بْنِ جَعْفَر .. _ خدارو شکر یه آقایی داریم پیشِ خودمونِ، کیف میکنیم امام رضا داریم... حرفِ من حرفِ دلایِ بی کَسه یه امام رضا دارم برام بسه میدونم صدام به آقام میرسه یه امام رضا دارم واسم بسه الهی بعَلِیِّ بْنِ مُوسى .. _ الهی بمحَمَّدِ بْنِ عَلِی .. _ الهی بعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّد .. _ روایت میگه: قیامت بی بیِ دو عالم، وقتی وارد میشه، ندایی از طرفِ خدا میاد: " اُدْخُلنی جَنَّتي" برو بهشت، بی بی حرکت میکنه به طرفِ بهشت، تو دهنۀ بهشت می ایسته، قدم از قدم بر نمیداره، پشتِ سر رو هی نگاه مینه...خداوند میگه: چی شده حبیبۀ من!؟ تو همه کارۀ محشری، بهشت رو آذین بستن، چرا وارد نمیشی؟ یهو بی بی می فرمایند: خدایا! یه عده ای تو دنیا برا حسینم گریه کردن، برا حسنم اشک ریختن، برا همسرم، برا اولادم گریه کردن، میشه اینهارو قبل از من واردِ بهشت کنی؟... حالا با گریه و حالِ خوشت بگو:...* الهی بالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ .. _ حالا رسیدیم به اسمِ صاحبمون، آقاجان! کاش می دونستم کجایی.... میخانه دگر جای منه بی سر و پا نیست بگذار به پشت دَرِ میخانه بمیرم ترسم تو بیایی و من آن روز نباشم ای کاش که من خاکِ سر راه تو باشم هر کس به کسی نازد من به تو نازم ای کاش که جان بر سر کوی تو ببازم *امشب امام زمانت داره دعات میکنه، اما ما خیلی به امام زمانمون ظلم کردیم، سید بن طاووس میگه:مشرف شدم سردابِ مقدس، همچین که واردِ سرداب مقدس شدم، صدایی به گوشم رسید آشنا، دیدم داره دعا میکنه، خوب گوش دادم دیدم صدایِ امام زمانِ، گوش دادم ببینم چی داره دعا میکنه، دیدم داره قسم میده: خدایا! بحقِ منِ امام زمان، این شیعیانِ مارو ببخش، خدایا! اینها بواسطه ی محبتِ ما خطاهایی کردن، اینها رو ببخش، اینها کسی به غیر ما ندارن.... یا صاحب الزمان! امشب کجایی؟ کربلایی؟ نجفی؟ هر جا هستید برا ما هم دعا کنید، خدا خودش فرمود: از زبونِ کسی که گناه نکرده دعا کنید دعا مستجاب میشه، چه بهتر اززبان شما برا ما دعا بشه... ده مرتبه: الهی بالْحُجَّةِ .. - "اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن. صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا..." - "دعای فرجِ امام زمان رو هم بخونیم، ان شاءالله این بلاها و گرفتاری ها از همه ی شیعیانِ امیرالمؤمنین دفع بشه..."إِلٰهِی عَظُمَ الْبَلاءُ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ، وَانْکَشَفَ الْغِطاءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ، وَضاقَتِ الْأَرْضُ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ، وَأَنْتَ الْمُسْتَعانُ، وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکیٰ، وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ. اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ، وَعَرَّفْتَنا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَرِیباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ. یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ، یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیانِی فَإِنَّکُما کافِیانِ، وَانْصُرانِی فَإِنَّکُما ناصِرانِ. یَا مَوْلانا یَا صاحِبَ الزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِینَ." ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .
|⇦• این دلِ تنگم عقده ها دارد... / با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام ویژه روز عرفه به نفس سیدمهدی میرداماد •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *همین اولِ دعایِ عرفه دلم میخواد دلت بلرزه، دلت بشکنه... اصلاً کسی نیست دلش نخواد الان کربلا باشه...خیلی ها آرزو دارن یه عرفه کربلا باشن... حالا هر کی بلده بخونه:... کربلا، کربلا، کربلا، کربلا...* "این دلِ تنگم عقده ها دارد گوئیا میلِ کربلا دارد یا حسین مارا کربلایی کن بعد از آن با ما هرچه خواهی کن" اجازه می دید که قبل از اینکه ما دعا بخونیم یک کمی از عرفاتِ کربلایی ها بخونیم *امروز اربابِ ما حجش رو تبدیل میکنه، قبله اش رو تبدیل میکنه، یه جور دیگه حج رو بجا میاره، چه عرفاتی داره حسین؟...* عرفاتی که غریبه، عرفاتی که شهیده عرفاتی که رو نیزه است، شکل یک سر بریده عرفاتی که یه خواهر توی قتلگاه براش مُرد خدا می دونه که اونجا چقدر مشت و لگد خورد *ابی عبدالله نوشتن همه ی دعای عرفه رو ایستاده خوند، یه جوری گریه میکرد که بچه هاش دورش حلقه زدن، اما امان از دلِ زینب...* عرفاتی که یه دختر قیامت براش به پا کرد هی می گفت کدوم حرومی سرتو اینجور جدا کرد؟ عرفاتی که یه سقا، توی علقمه فداش شد یه جوری عمود زدن سجده گاش کرببلاش شد رحمان نوازنی *امروز تویِ چادرهای عرفات همه روضه ی اباالفضل میخونن، هر کی میخواد امروز اسمش رو بنویسن بخونه: سقایِ دشتِ کربلا اباالفضل، دستش شده از تن جدا اباالفضل...* *اسمِ اباالفضل اومد، میگه: میدیدم آقا امام زمان یه نامه هایی رو میبینه، میخونه، میذاره کنار، اما بعضی از این نامه رو میبوسه به چشماش میذاره، گفتم: آقا! این نامه ها چی هستن؟ گفتن: این نامه ها درخواست هایی است که شیعیان ما نوشتن، مارو قسم دادن، گفتم: آقا بعضی از این نامه هارو میبوسید، احترام میکنید، به چشماتون میذارید... فرمود: اینا همونایی است که بالاشون نوشته : آقا! به عموتون عباس قسم... اینا من رو به عموم قسم دادن... یه جمله روضه بخونم، امروز روز شهادتِ مسلم بن عقیل هم هست، اون فقیه، اون عالمِ برجسته، اون قهرمان و پهلوانِ کوفه، وقتی خبرِ شهادت مسلم رو به ابی عبدالله دادن، نوشتن: حضرت تا شنید مسلم رو به شهادت رسوندن نشست رویِ زمین، اینقدر گریه کرد "بُکاءً عالیا" این اشک ها روی سینه ی حسین چکید، بعد صدا زد: بگید دختر مسلم رو بیارن، حمیده رو آوُردن، بغل کرد حمیده رو، یه جوری نوازشش کرد خودِ بچه همه چیز رو فهمید، گفت: میدونم دیگه بی بابا شدم... حضرت فرمود: غصه نخور، من هستم، زینب هست، بچه هام هستن، بعد فرمود: دورِ این دختررو شلوغ کنید سرش گرم باشه، خیلی دلش برا باباش تنگ نشه، کسی ازگُل نازکتر به این بچه نگه، این بچه یتیمِ... میخوام بگم: آقاجان! گفتید دورش رو شلوغ کنن دلش برا باباش تنگ نشه... اما من یه دختر یتیم سراغ دارم، دورش رو شلوغ کردن، اما یکی با کعب نی، یکی با تازیانه، یکی با سنگ میزد، یکی لگد میزد... چه کردن، نوازشش کردن؟ نه! بغلش کردن؟ نه! سر بریده ی باباش رو جلوش گذاشتن، ای حسین!... " بِالحُسینِ اِلهی العفو..." ↫『
|⇦•صَلَّی اللهُ عَلَیکَ یا عطشان... و توسل ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم به نفس سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ صَلَّی اللهُ عَلَیکَ یا عطشان مقتل میگه افتادی آقا جان از روی زین رو خاک و خون غلتان آقایِ من! مقتل میگه از مادر آب خواستی آقا بردند پیرُهنت رو راستی آقایِ من! تنها نذار اُمُّ المَصائب رو خیمه نفرست اسبِ بی صاحب رو مقتل میگه پنجه تو موت کردن بی پیرُهن هی زیر و روت کردن خواهرت به نفس نفس افتاد خیمه دست شمر و شَبَس افتاد ــــــــــــــــــــــــ باید برم عمه جون! شده تنش غرقِ خون طاقتِ من شد تموم، بازم نگو که بمون از این بالا ببین چطور، شد بی کس و تنها عموم یه نفرم تو خیمه نیست، سپر بشه برا عموم میزننش، سالم نموده بدنش چند دقیقه که بگذره، دعواست سر پیراهنش وای عموم، غریب نشسته روبروم نمی گیره دلم آروم، وای عموم، وای عموم ــــــــــــــــــــــــ من یادگارِ حسنم، خونِ بابامِ تو تنم با دست خالی هم باشم، لشکر رو بر هم میزنم از دستِ عمه کشیدم دستمو تا پیشت باشم تو غمِ غربت میسوزی، آبِ رو آتیشت باشم رهاش کنید، نگا به بچه هاش کنید یا لااقل دور از حرم، شهیدِ کربلاش کنید عمه بیا، دستم شده از تن جدا راضی شده ازم بابا، عمه بیا *خودش رو انداخت رویِ بدنِ حسین، روایت میگه: همون لحظه اون نامرد شمشیر رو بالا برد به ابی عبدالله بزنه، عبدالله دستش رو آوُرد جلو، همچین که دست رو دراز کرد، شمشیر به دست مبارکش خورد، جلویِ چشم ابی عبدالله دست عبدالله از بدن قطع شد، یهو دوتایی با هم نالشون بلند شد، با هم گفتن: آه مادر!... تویِ کوچه ها هم فاطمه اومد از علی دفاع کنه، دستش رو زدن... عبدالله همچین که تویِ بغل حسین قرار گرفت، میگن: همون جا سر از بدنِ عبدالله جدا کردن...دوم شهیدی که روی سینه ابی عبدالله جان داده، یکی علی اصغر بود که روی سینه ی حسین جون داد، یکی هم عبدالله همینجور که تو بغل حسین بود دست و پا زد و جون داد...ناله بزن: حسین... ↫
14000521-narimani-roze.mp3
5.53M
|⇦•عمه محکم گرفته دستش را... و توسل ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
🏴 🏴 🏴 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ مرحوم شوشتری یه جمله داره، تو خصائص میگه ابی عبدالله روزِ عاشورا کنارِ هر بدنی یه بار شهید شد .. هر داغی که دید یه بار جون داد، لذا دیگه عصرِ عاشورا دسگه جانی براش باقی نمانده یود .. هدف دشمن فقط این نبود جانِ حسینُ بگیره، میخواست جگرِ حسینُ پاره پاره کنه .. خدا کند همه‌ی زخم ها به تن بخورد خدا کند که کسی زخم بر جگر نزند زخم تنُ میشه خوب کرد .. امام سجاد میفرماید شهادت کرامتِ ماست .. ما عاشقِ شهادتیم «أَنَّ الْقَتْلَ لَنا عادَةٌ وَ كَرامَتَنَا الشَّهادَةُ» .. میخوام بگم ابی عبدالله رو تیر و نیزه نکشت .. درسته امام باقر فرمود جد ما رو به پنج وسیله کشتن .. فرمود فرقةٌ بالسيوفِ یه عده با شمشیر جد ما رو زدن .. فرقةٌ بالرماحِ یه عده با تیر زدن .. وفرقةٌ بالحجارةِ .. اونایی شمشیر و نیزه و تیر نداشتن با سنگ حسینُ زدن .. فِرقَةٌ بِالْخَشَب و بِالْعَصَا .. پیرمردا با چوب و عصا میزدن .. ای حسین .. بعد فرمود یه عده‌ام با زخم زبان حسینُ کشتن .. به جگرش زخم زدن .. لذا تو گودال قتلگاه هی میگفت جگرم داره میسوزه .. حالا چندتا از زخم زبان ها رو بگم صدا ناله‌ت بلند بشه .. سادات من معذرت میخوام .. اولین زخم زبانی که بهش زدن الله اکبر .. میومدن جلو چشم حسین با صدای بلند به باباش علی ناسزا میگفتن .. دومین کاری که روز عاشورا میکردن که جگر حسینُ بسوزونن این بود : ابی عبدالله بلند قرآن میخواند، تا صدای قرآن خواندنش با صوت بلند شد همه کف میزدن .. همه هلهله میکردن .. یه کارِ دیگه‌ام میکردن، اون ساعت های آخر بچه ها هی دامن بابا رو میگرفتن، بابا العطش ..هی مشک خالی میاوردن .. میوندن جلو بچه های حسین آبُ رو زمین میریختن .. میگفتن حسین، خودت و بچه هات از تشنگی بمیرید محاله یه قطره آب به شما بدیم .. حسین به حیواناتِ تو بیابان آب میدیم به تو آب نمیدیم .. تو باید تشنه بمیری .. حسین جان تو برا اینا تو کوفه دعا کردی .. لشگر حرُ سیراب کردی .. تو صفین به اینا آب دادی و شریعه رو باز کردی .. اینا با تو چیکار کردن .. یه دونه دیگه‌ش رو بگم و التماس دعا .. یا اباعبدالله .. سب امیرالمومنین، مسخره کردن و طعنه زدن تو قرآن خواندنش، آب ریختن جلو بچه ها رو زمین، یکی دیگه ام فردا عصر اون نانجیبِ حرام زاده کرد .. وقتی نشست رو سینه‌ی حسین .. یه نگاه به حسین کرد .. صدا زد شنیدم بابات ساقی کوثرِ .. شنیدم مهریه‌ی مادرت همه‌ی آب های عالمه .. (بگم چکار کرد؟!) با دستش محاسن حسینُ گرفت .. با یه دستش خنجرُ رو گلو گذاشت .. گفت حسین به بابات بگو بیاد آب بهت بده .. به مادرت بگو بیاد سیرابت کنه .. حسین ..... @majmaozakerine
|⇦•تو سجده گاه عشقی و سجاد... / و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه به نفس حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ قربون خطبه خوندنت برم آقا، در شهر کوفه آقا امام سجاد اشاره کرد"أومَأَ إلَى النّاسِ أنِ اسكُتوا" همه ساکت شدند، حتی زنگ آویخته بر گردن شتران از صدا ایستاد، اول خودش رو معرفی کرد:"أيُّهَا النّاسُ ! مَن عَرَفَني فَقَد عَرَفَني" هرکس که من رو میشناسه که میشناسه "ومَن لَم يَعرِفني فَأَنَا اُعَرِّفُهُ بِنَفسي" اگه من رو نمی‌شناسید خودم رو به شما معرفی میکنم "أنَا عَلِيُّ بنُ الحُسَين" من پسر حسین بن علی ام،، یه کاری کرد همه شروع کردن به گریه کردن "أنَا ابنُ المَذبوحِ بِشَطِّ الفُراتِ مِن غَيرِ ذَحلٍ ولا تِرات" من پسر همون آقایی ام که کنار فرات سر از بدنش جدا کردن، در حالی که نه کسی رو کشته بود نه خون کسی رو ریخته بود، پدرم گناهی نداشت "أنَا ابنُ مَنِ انتُهِكَ حَريمُهُ" من پسر اون آقایی بودم که هتک حرمتش کردند"وسُلِبَ نَعيمُهُ وَانتُهِبَ مالُهُ" من پسر اون آقایی ام که بار و بُنه اش رو به غارت بردن" وسُبِيَ عِيالُهُ" واهل وعیالش رو به اسارت بردن... یه جمله ای فرمود، مردم کوفه داد می‌زدند، همدیگر رو ملامت میکردند"أنَا ابنُ مَن قُتِلَ صَبرا" من پسر همون آقایی ام که زجرکشش کردند... * راوی نوشته است که آن جسم چاک چاک در آفتاب ماند دو روزی به روی خاک ای کربلا ببین که می آید به سوی تو؟ صاحب عزا کنون شده مهمان کوی تو تو سجده گاه عشقی و سجاد میرسد گویا پی تفحص اجساد میرسد *آقا امام سجاد، به امر خدا آمد کربلا این بدن‌های مطهر رو دفن کنه، بنی اسدر و راهنمایی کرد، شهدا رو دفن کردند، نوبت به پیکر بابای غریبش رسید، گفت: همه برید کنار، گفتند: کمکت کنیم، فرمود: " إنَّ مَعِیَ مَنْ یُعینُنِی" بامن کسی هست که من رو کمک میکنه، این بدن سر جدا رو داخل قبر گذاشت، لب به رگهای بریده گذاشت، شروع کرد گریه کردن، صدا زد:" طُوبى لأرْض تَضَمَّنَتْ جَسَدَکَ الطّاهِرَ" خوش به حال اون زمینی که این بدن مطهر رو در آغوش گرفت "فَإنّ الدُّنْیا بَعْدَک مُظْلِمَةٌ" دنیا بعداز تو تاریکه " وَ الاْخِرَةُ بِنُورِکَ مُشْرِقَةٌ "آخرت به نور تو روشن، بعد یه جمله ای گفت که جدش امیرالمومنین کنار تربت حضرت زهرا سلام علیها فرمود، صدا زد" أَمَّا اللَّیْلُ فَمُسَهَّدٌ وَ الْحُزْنُ فَسَرْمَدٌ" دیگه شبهای من به بیداری میگذره، غم واندوه من تمامی نداره، بعد صدا زد: " وَ عَلَیْکَ مِنّی السَّلامُ یَابْنَ رَسُولِ الله وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ"خداحافظ ای پسر پیغمبر... "أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى القَومِ الظَّالِمِينَ‌، وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ."* دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست
4. حضرت زهرا س.mp3
3.43M
|⇦•شمع خموش ما را.... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج عباس حیدر زاده •✾• ●━━━━━━────── @majmaozakerine
|⇦•شمع‌ خموشِ ما را.... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج عباس حیدرزاده•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ من همین جا دلم رفت مدینه، یه شبی هم چند تا طفل پنج ساله با قد و نیم قد، پشت سرِ بابا ایستادند، به بدن مادر نماز خوندند ... اون شب علی خیلی غریب بود : شمع خموشِ مارا از خانه بردند تابوتِ مادرم را شبانه بردند مدینه در نوایِ اَمَن بُجیب است مادر به خانه برگرد، بابا غریب است ... *اما غربت امیرالمومنین آنجا نمایان شد، وقتی بدن رو تنها دفن کرد، با دستان پیغمبر ... خاک روی بدن ریخت ، وقتی روی قبر رو هموار کرد ، پرده ها کنار رفت ، دستش رو روی دستش زد، علی چه کردی ؟ علی با دست خودت گُلت رو زیر خاک کردی ؟ سردارِ خیبره، فاتح خیبره، اما دیگه زانواش توان نداشت ... صحنه ای بچه ها دیدند ، جگرشون سوخت برای غربت بابا، یه مرتبه دیدند بابا خم شد، صورت روی قبر مادر گذاشت، هی صدا میزنه فاطمه ، فاطمه ، فاطمه ..."نَفسِی عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحبُوسَةٌ" فاطمه جان، بلند شو ببین دیگه نفس علی بالا نمیاد ... بگم یا علی!مدینه صورت روی قبر فاطمه گذاشتی، گریه کردی، ناله زدی، کربلا هم حسینت صورت رو صورت علی اکبرش گذاشت ، اما کربلا ، بدن ارباً اربا بود ، هی صدا میزد : وَلَدی وَلَدی وَلَدی ...* @majmaozakerine
روضه و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● تشنه ی قدری آب بودم من لب عطشانِ من تکان می خورد کی به پیش نگاهت ای بابا لب من چوبِ خیزران می خورد   عمه ات هست و مادرت هم هست نه میانِ نگاههای حرام وای از ماجرای بزم شراب وای از ازدحام شهر شام آستینها حجاب سر میشد بین آن‌ گیر ودار در بازار چه کسی دیده است دعوای زن و یک‌ نیزه دار در بازار *"مولانا الغریب،سیدنا المظلوم"... اون‌چیزی که پسر رو‌آروم‌میکنه در داغ پدر همینه ..بابا رو با احترام‌ میون قبر قراربده ...حتما ان شا ءالله اونایی که به رحمت خدا رفتن همه شون سر سفره امام‌حسین مهمان باشن ..قدر پدراتون رو بدونید، رفقا! اساتید میگن: قد دو خط روضه خوندن‌ یاد بگیرید، اگه صدا هم‌ ندارید یه جمله به‌ کارتون میاد وقتی پدر مادر تون رو‌ تو‌ی قبر گذاشتین دَرِ گوشش روضه بخون ..‌ پس با زبان گلان بضعة البتول روکرد به مدینه که یا ایهاالرسول این کشته فتاده به هامون حسین توست این صید دست وپازده درخون حسین توست *آره وقتی پسر صورت رو روی صورت پدر بذاره آروم‌میشه .. دلها بسوزه برا امام سجاد روز یازدهم، بی بی زینب نگاه‌ کرد دید از همه بی تاب تر زین العابدینِ... صدا زد: پسرِ برادرم! تو اینقدر بی تابی با این دخترا چه‌کنم .. گفت: عمه! دست به دلم‌ نذار نگاه کن اینا بدناشون رو دفن کردن ..اما... سر پیراهن تو‌ گریه ی ما را درآوردند میان این همه‌ کشته چرا تنها تو‌ عریانی *هر طوری بود بعد سه روز بدن بابا رو بین بوریا جمع کرد، هرکاری کرد نتونست بدن رو از خاک جدا کنه، لذا بوریا رو از زیر بدن رد کرد، جسم رو‌ میان قبر قرارداد..دیدن دوباره از قبر بیرون آمد سراشیبی گودال هی خاکها رو و کنار میزنه، انگار دنبال شئ گم شده ای میگرده، یه وقت ببینن انگشت بریدهٔ حسین ..‌‌. آی صدات رو برسون کربلا ..‌یا حسین... سر پیراهن تو‌گریه مارا درآوردند میان این همه‌ کشته چرا تنها تو‌عریانی خبر داری که تو‌ رفتی به‌کوچه‌گردی افتادم به‌من از تو‌ فقط هجران رسید آنهم چه هجرانی *یه کاری با خانوم‌کردن وقتی روز اربعین خودش رو روی قبر انداخت، صدازد: حسین! عاشورا من تو رو نشناختم الانم اگه خواهرت رو‌ نگاه کنی دیگه زینب رو‌ نمیشناسی...اگه نامحرما نبودن بهت نشون میدادم چه‌کردن با خواهرت ... به زینب کبری "اللهم عجل لولیک الفرج" ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
‍ 🍁🍂 روضه و توسل شهادت امام هادی علیه السلام. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 هشت سالت شد و امام شدی منبعِ فیضِ ناتمام شدی نه فقط دوست،بین دشمن هم مورد لطف و احترام شدی هم به زهد و عبادت بسیار هم به علم وعمل به نام شدی گربخواهم تو را خلاصه کنم مظهر تام نـُـه امام شدی با مرامت میانِ دشمن هم صاحبِ بنده و غلام شدی کوری چشم"اِبن اَکثم" ها شامل برترین مقام شدی آنچه را در وجود خوبان است یک تنه صاحب تمام شدی خط به خط جامعه کلام خداست "مُظهرُالله ِ فی الکلام" شدی ای شُکوهِ رفیعِ آزادی...!!! السلام علیک یاهادی دردلت لحظه های آخر عمر کوهی از غصه ها و ازغم هاست چه بگویم ، خودت که میدانی زهر ارث سُلاله ی زهراست ◾️روضه ی امام هادی هم روضه ی مدینه است و هم روضه ی کربلاست،هم روضه ی شامِ،نمیدونم کجا میخوای گریه کنی؟* در روایات ما چنین نقل است: که تو را بُرده اند بزم شراب ◾️بعضی وقت ها خیلی راحت از کنار روضه ها رد میشیم، میگه: یكی از آقایان اهل منبر به نام حاج شیخ حسن علی طهرانی،در مجلس میرزای بزرگ،میرزای شیرازی(قدس الله نفس الزكیه) ، بالای منبر فقط یه جمله از دهنش خارج شد" دَخَلَت زِینَبُ علی اِبنِ زیاد"،میگن این عالم عمامه اش رو از سرش زمین زد،گفت: چی میخوای بدتر از این؟چه روضه ای سنگین تر از این؟..عمه ی ما کجا مجلس نامحرما کجا؟..... امام ما کجا...* در روایات ما چنین نقل است: که تو را بُرده اند بزم شراب شکر ، باتو نبوده در این بزم نه رقیه ، نه زینب و نه رباب شکرحق ، درمیان مردم شهر حرمت خانواده أت نشکست * هر کدومش یه روضه است، من رد میشم تا دلت کجا گیر کنه......* طفل شش ماهه أت نشد پرپر یا که شمری به سینه ات ننشست ساربانی نبود و از دستت کسی انگشتری نبرد آقا سر تو روی نیزه ها که نرفت خیزران بر لبت نخورد آقا ◾️آقا جان! به شما تعارف شراب کردن، ان شاء الله دستشون بشکنه،خدا عذابشون رو زیاد کنه،اما آقا جان! زخمی ندیدی،سرت سالم بود،بدنت سالم بود،قربونت برم آقا جان.... اما آقا جون خودتون یاد ما دادید" لا یوم کیومک یا اباعبدالله " قربون اون جدتون برم، که یه نگاه کرد دید " وَ الشمر جالسٌ علي صَدرك ".... * بی کفن نیستی وشکرخدا پسرت هست تا کُند کفنت گرچه با زهر کین شهید شدی تیرباران نشد ولی بدنت ◾️قربون اون بدنی برم که هم تیر باران شد، هم سنگ باران شد، یه عده با نیزه زدن،یه عده با شمشیر زدن، کاش به همین جا تموم میشد، ده نفر اسباشون رو نعل تازه زدن...ای حسین....* ✍شاعر: مجتبي خرسندي 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
۴ |⇦•در لیله الرغائب میلم به سوی.. / و فرازهایی از ویژۀ اولین شبِ جمعه ماهِ رجب «لیله لرغائب»_ استاد حاج منصور ارضی ●━━━━━━─────── وَ أَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفِی عَنْ قَلِیلٍ مِنْ بَلاَءِ الدُّنْیا وَ عُقُوبَاتِهَا وَ مَا یجْرِی فِیهَا مِنَ الْمَكارِهِ عَلَی أَهْلِهَا عَلَی أَنَّ ذَلِك بَلاَءٌ وَ مَكرُوهٌ قَلِیلٌ مَكثُهُ یسِیرٌ بَقَاؤُهُ قَصِیرٌ مُدَّتُهُ فَكیفَ احْتِمَالِی لِبَلاَءِ الْآخِرَةِ وَ جَلِیلِ وُقُوعِ الْمَكارِهِ فِیهَا وَ هُوَ بَلاَءٌ تَطُولُ مُدَّتُهُ وَ یدُومُ مَقَامُهُ وَ لایخَفَّفُ عَنْ أَهْلِهِ لِأَنَّهُ لایكونُ اِلّا عَنْ غَضَبِك وَ انْتِقَامِك وَ سَخَطِك وَ هَذَا مَا لاتَقُومُ لَهُ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ یا سَیدِی فَكیفَ لِی وَ أَنَا عَبْدُك الضَّعِیفُ الذَّلِیلُ الْحَقِیرُ الْمِسْكینُ الْمُسْتَكینُ یا إِلَهِی وَ رَبِّی وَ سَیدِی وَ مَوْلاَی لِأَی الْأُمُورِ إِلَیك أَشْكو وَ لِمَا مِنْهَا أَضِجُّ وَ أَبْكی لِأَلِیمِ الْعَذَابِ وَ شِدَّتِه‌ ام لِطُولِ الْبَلاَءِ وَ مُدَّتِهِ فَلَئِنْ صَیرْتَنِی لِلْعُقُوبَاتِ مَعَ أَعْدَائِك وَ جَمَعْتَ بَینِی وَ بَینَ أَهْلِ بَلاَئِك *دردآور اینه: همه چیزُ بردن .. بدن پاره پاره‌ست .. این نامرد دیر رسید دید هیچی پیدا نمیکنه غنیمت ببره .. یه وقت برق انگشتر به چشمش خورد .. کاری کرد صدای گریه زهرا بلند شد .. خدا لعنتت کنه ساربان .. هرچه کرد انگشتر تو دست گیر کرده بود .. نانجیب یه خنجر شکسته آورد .. انگشتُ که برید انگشتر رو درآورد .. ای حسین .. بی جهت نبود امام چهارم بدن رو که داخل بوریا چید یه وقت دیدن دورِ گودال داره میگرده .. آقاجان چیزی گم کردی؟!.. گفت آری .. هنوز عضوی از بدنِ بابام تو این بیابانِ پیدا نکردم .. یه وقت دیدن یه انگشت بریده رو آورد به بدن ملحق کرد .. خاک ها رو به بدن ریخت .. اولین شبِ جمعه‌ی ماه رجب و لیله الرغائبِ .. یه نگاهی به ما کن .. ای حسین .. وَ فَرَّقْتَ بَینِی وَ بَینَ أَحِبَّائِك وَ أَوْلِیائِك فَهَبْنِی یا إِلَهِی وَ سَیدِی وَ مَوْلاَی وَ رَبِّی صَبَرْتُ عَلَی عَذَابِك فَكیفَ أَصْبِرُ عَلَی فِرَاقِك وَ هَبْنِی صَبَرْتُ عَلَی حَرِّ نَارِك فَكیفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلَی كرَامَتِك أَمْ كیفَ أَسْكنُ فِی النَّارِ وَ رَجَائِی عَفْوُك .. .👇
🕊⚜️* فراز هایی از دعای ام داوود و توسل جانسوز ویژۀ اعتکاف به نفس حاج مهدی سماواتی *⚜️ ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ *مدینه مادر رو زدن، بمیرم کربلا دختر رو زدن ... دیدن از کشتۀ برادر جدا نمیشه، گاهی دست میبره زیر پاره پاره بدن ، خدا این قربانی رو از آل محمد قبول کن .. گاهی صدا میزنه : داداش! "یوم علی صدر المصطفی و یوم علی وجه الثری" طوری گریه میکنه دوست و دشمن به حالش گریه می کنند ، اینجا هم اومدن با کعب نی و تازیانه .. هر کجا نشستی ناله بزن : حسین جان ....* به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه می برند نمی روم ولی مرا به تازیانه می برند *خدایا به اشک گریه کنای ابی عبدالله علیه السلام ، به سوز دل عمۀ سادات زینب کبری سلام الله علیها ، و به حق امام رضا علیه السلام ، فرج امام زمانمان برسان .. خدایا همین الان با مژدۀ ظهور و فرجش قلب نازنینش شاد بگردان ، خدایا هر کی به هر امیدی اینجا نشسته با دست با کفایت امام زمانمان،مهمات دنیا و آخرتشون رو کفایت بفرما* 🔻متن ابتدایی و پایانی دعای اُم داوود🔻 " صَدَقَ اللَّهُ الْعَظِيمُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ الْحَلِيمُ الْكَرِيمُ الَّذِي لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ الْبَصِيرُ الْخَبِيرُ............اللَّهُمَّ لَكَ سَجَدْتُ وَ بِكَ آمَنْتُ فَارْحَمْ ذُلِّي وَ فَاقَتِي وَ اجْتِهَادِي وَ تَضَرُّعِي وَ مَسْكَنَتِي وَ فَقْرِي إِلَيْكَ يَا رَبِّ." "یعنی خدا به خاریم رحم کن .. به نداریم رحم کن .. خدا سه روز اومدم اینجا نشستم .. کوشش کردم تو رو از خودم راضی کنم .. اهلبیت رو از خودم راضی کنم، به این کوششم رحم کن ، خدایا به زاریم رحم کن ، به بیچاره گیم رحم کن ، خدایا میدونی دستم خالیه ، بهم رحم کن ... اینجای دعا دستور اینه تا میتونید گریه کنید ، اشک بریزید ، سعی کنید به قدر بال مگسی هم شده اشک بریزید در حالت سجده که علامت استجابتِ ، هر که اشکش جاری شده دعاش رو قبول کردن ، اما چه اشکی بهتر از گریۀ برا حسین ، همین طور که صورت ها رو خاکه ، یه جمله اشاره کنم : کار امام حسین علیه السلام رو کربلا به جایی رسوندن ، نوشتن ارباب مقاتل : " فَسَقَطَ الْحُسَیْنُ عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى خَدِّهِ الْأَیْمَنِ" از اسب رو زمین افتاد ، طرف راست صورتش روی خاک ، دیدن لباش مثل دو چوب خشک به هم میخوره ، میگه گمان کردم مردم رو نفرین میکنه ، دقت کردن دیدم با کمال ضعف میگه :" فاسقوه شربة من الماء" حسین...."الهی رضاً بقَضائِک و صبراً علی بلائک، تسلیماً لامرک، لا معبود سواک" (صلی الله علیک یا اباعبدالله)3 وَ صل الله علی قلب زینب الصبور و لسان شکور" وقت وداع با این مراسم ، شب شام غریبان زینب کبری سلام الله علیها ، یه جمله اشاره کنم از فرصتی که هست ، زنها و بچه هارو سوار بر ناقه ها کرد ، همه رو کمک کرد ، اما وقتی نوبت به خودش رسید دیگه کسی نبود کمکش کنه .. یه نگاه به طرف گودیِ قتلگاه کرد .. یعنی داداش پاشو زینبت میخواد سوار بر ناقه بشه ... یه نفر محرم نداره ... حسین ....* نوای کاروان هر دم زند آتش به جانم خدایا بر زمین مانده تنِ آرام جانم روان با شور و شینم خداحافظ حسینم
|⇦• .. اُم داوود _ ویژۀ شهادت حضرت زینب سلام الله علیها _ حاج محمدرضا غلامرضازاده•✾• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ يَامَنْ إِلَيْهِ التَّدْبِيرُ وَلَهُ الْمَقادِيرُ، وَيا مَنِ الْعَسِيرُ عَلَيْهِ سَهْلٌ يَسِيرٌ، يَا مَنْ هُوَ عَلَىٰ مَا يَشاءُ قَدِيرٌ، يَا مُرْسِلَ الرِّياحِ، يَا فالِقَ الْإِصْباحِ، يَا باعِثَ الْأَرْواحِ، يَا ذَا الْجُودِ وَالسَّماحِ، يَا رادَّ مَا قَدْ فاتَ، يَا ناشِرَ الْأَمْواتِ، يَا جامِعَ الشَّتاتِ؛ يَا رازِقَ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ، وَيا فاعِلَ مَا يَشاءُ كَيْفَ يَشاءُ، وَيا ذَا الْجَلالِ وَالْإِكْرامِ، يَا حَىُّ يَا قَيُّومُ، يَا حَيّاً حِينَ لا حَىَّ، يَا حَىُّ يَا مُحْيِىَ الْمَوْتىٰ، يَا حَىُّ لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ بَدِيعُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ يَا إِلٰهِى وَسَيِّدِى صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَارْحَمْ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّدٍ، وَبارِكْ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، كَما صَلَّيْتَ وَبارَكْتَ وَرَحِمْتَ عَلَىٰ إِبْراهِيمَ وَآلِ إِبْراهِيمَ، إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ، وَارْحَمْ ذُلِّى وَفاقَتِى وَفَقْرِى وَانْفِرادِى وَوَحْدَتِى، وَخُضُوعِى بَيْنَ يَدَيْكَ، وَاعْتِمادِى عَلَيْكَ، وَتَضَرُّعِى إِلَيْكَ؛ أَدْعُوكَ دُعاءَ الْخاضِعِ الذَّلِيلِ الْخاشِعِ الْخائِفِ الْمُشْفِقِ الْبائِسِ الْمَهِينِ الْحَقِيرِ الْجائِعِ الْفَقِيرِ الْعائِذِ الْمُسْتَجِيرِ الْمُقِرِّ بِذَنْبِهِ، الْمُسْتَغْفِرِ مِنْهُ، الْمُسْتَكِينِ لِرَبِّهِ، دُعاءَ مَنْ أَسْلَمَتْهُ ثِقَتُهُ وَرَفَضَتْهُ أَحِبَّتُهُ، وَعَظُمَتْ فَجِيعَتُهُ، دُعاءَ حَرِقٍ حَزِينٍ ضَعِيفٍ مَهِينٍ بائِسٍ مُسْتَكِينٍ بِكَ مُسْتَجِيرٍ اللّٰهُمَّ وَأَسْأَلُك بِأَنَّكَ مَلِيكٌ وَأَنَّكَ مَا تَشاءُ مِنْ أَمْرٍ يَكُونُ، وَأَنَّكَ عَلَىٰ مَا تَشاءُ قَدِيرٌ . وَأَسْأَلُك بِحُرْمَةِ هٰذَا الشَّهْرِ الْحَرامِ، وَالْبَيْتِ الْحَرامِ، وَالْبَلَدِ الْحَرامِ، وَالرُّكْنِ وَالْمَقامِ، وَالْمَشاعِرِ الْعِظامِ، وَبِحَقِّ نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ وَآلِهِ السَّلامُ يَا مَنْ وَهَبَ لِآدَمَ شَيْثاً، وَلِإِ بْراهِيمَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ، وَيَا مَنْ رَدَّ يُوسُفَ عَلَىٰ يَعْقُوبَ، وَيا مَنْ كَشَفَ بَعْدَ الْبَلاءِ ضُرَّ أَيُّوْبَ، يَا رادَّ مُوسىٰ عَلَىٰ أُمِّهِ، وَزائِدَ الْخِضْرِ فِى عِلْمِهِ، وَيا مَنْ وَهَبَ لِداوُدَ سُلَيْمانَ، وَلِزَكَرِيَّا يَحْيىٰ، وَ لِمَرْيَمَ عِيسىٰ، يَا حافِظَ بِنْتِ شُعَيْبٍ، وَيا كافِلَ وَلَدِ أُمِّ مُوسىٰ أَسْأَلُك أَنْ تُصَلِّىَ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأَنْ تَغْفِرَ لِى ذُنُوبِى كُلَّها، وَتُجِيرَنِى مِنْ عَذابِكَ، وَتُوجِبَ لِى رِضْوانَكَ وَأَمانَكَ وَ إِحْسانَكَ وَغُفْرانَكَ وَجِنانَكَ. وَأَسْأَلُك أَنْ تَفُكَّ عَنِّى كُلَّ حَلْقَةٍ بَيْنِى وَبَيْنَ مَنْ يُؤْذِينِى؛ وَتَفْتَحَ لِى كُلَّ بابٍ، وَتُلَيِّنَ لِى كُلَّ صَعْبٍ، وَتُسَهِّلَ لِى كُلَّ عَسِيرٍ، وَتُخْرِسَ عَنِّى كُلَّ ناطِقٍ بِشَرٍّ، وَتَكُفَّ عَنِّى كُلَّ باغٍ، وَتَكْبِتَ عَنِّى كُلَّ عَدُوٍّ لِى وَحاسِدٍ، وَتَمْنَعَ مِنِّى كُلَّ ظالِمٍ، وَتَكْفِيَنِى كُلَّ عائِقٍ يَحُولُ بَيْنِى وَبَيْنَ حاجَتِى وَيُحاوِلُ أَنْ يُفَرِّقَ بَيْنِى وَبَيْنَ طاعَتِكَ وَيُثَبِّطَنِى عَنْ عِبادَتِكَ. يَا مَنْ أَلْجَمَ الْجِنَّ الْمُتَمَرِّدِينَ، وَقَهَرَ عُتاةَ الشَّياطِينِ، وَأَذَلَّ رِقابَ الْمُتَجَبِّرِينَ، وَرَدَّ كَيْدَ الْمُتَسَلِّطِينَ عَنِ الْمُسْتَضْعَفِينَ، أَسْأَلُك بِقُدْرَتِكَ عَلَىٰ مَا تَشاءُ، وَتَسْهِيلِكَ لِما تَشاءُ كَيْفَ تَشاءُ أَنْ تَجْعَلَ قَضاءَ حاجَتِى فِيما تَشاءُ. اللّٰهُمَّ لَكَ سَجَدْتُ، وَبِكَ آمَنْتُ، فَارْحَمْ ذُلِّي وَفاقَتِي وَاجْتِهادِي وَتَضَرُّعِي وَمَسْكَنَتِي وَفَقْرِي إِلَيْكَ يَا رَبِّ.. فلک بر هم زدی سامان زینب چه میخواهی مگر از جانِ زینب تو که عشقِ مرا از من ربودی چه کردی با سر و سامانِ زینب رحمت به این اشک ها و گریه ها ... آخ داداش،لحظۀ آخرِ که میّت میخاد از دنیا بره، همۀ خاطراتش جلو چشمش میاد، داداش : معجرم سوخت سرم سوخت حرم سوخت حسین تو نبودی به خدا بال و پرم سوخت حسین بینِ غوغا نفسِ نوحه گرم سوخت حسین درآوردی سر از بالایِ نیزه نیفتی خواهر از بالاِ نیزه بگو دستِ کسی از اهلِ کوفه ندیدی معجر از بالایِ نیزه ـ
|⇦•دعای وداع با ماه شعبان .. / قرائت امام صادق علیه السلام در شب آخر ماه شعبان و شب اول ماه مبارک رمضان به نفس حاج حسن شالبافان•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اَللّهُمَّ اَبْقِنى خَیْرَ الْبَقاَّءِ وَ اَفْنِنى خَیْرَ الْفَناَّءِ عَلى مُوالاةِ اَوْلِیاَّئِکَ وَمُعاداةِ اَعْداَّئِکَ وَ الرَّغْبَةِ اِلَیْکَ وَ الرَّهْبَةِ مِنْکَ وَالْخُشُوعِ وَالْوَفاءِ وَالتَّسْلیمِ لَکَ وَالتَّصْدیقِ بِکِتابِکَ وَاتِّباعِ سُنَّةِ رَسُولِکَ *ان شالله این فرازها برا ما نباشه و با این حال واردِ ماهِ رمضان نشیم ..* اَللّهُمَّ ما کانَ فى قَلْبى مِنْ شَکٍّ اَوْ رَیْبَةٍ اَوْ جُحُودٍ اَوْ قُنُوطٍ اَوْ فَرَحٍ اَوْ بَذَخٍ اَوْ بَطَرٍ اَوْ خُیَلاَّءَ اَوْ رِیاَّءٍ اَوْ سُمْعَةٍ اَوْ شِقاقٍ اَوْ نِفاقٍ اَوْ کُفْرٍ اَوْ فُسُوقٍ اَوْ عِصْیانٍ اَوْ عَظَمَةٍ اَوْ شَىءٍ لا تُحِبُّ *هرچیزی رو که دوست نداری از دلم بیرون کن ..* فَاَسْئَلُکَ یا رَبِّ اَنْ تُبَدِّلَنى مَکانَهُ ایماناً بِوَعْدِکَ وَوَفآءً بِعَهْدِکَ وَرِضاً بِقَضاَّئِکَ *بعضی فرازها ناخداگاه آدم رو میبره کربلا .. مناجاتِ بدون اشک معنا نداره .. داری میگی رِضاً بِقَضاَّئِکَ! یادِ کجا می افتی؟! اون موقعی که اربابت صورت رو خاک گذاشت تو گودال داشت مناجات می کرد .. بعضیا گفتن حسین کارش تمومه بعضیا گفتن هنوز زنده‌ست .. یه نامردی گفت میخواید بدونید زنده‌ست یا نه؟! گفتن چیکار کنیم؟! گفت الان بهتون میگم .. اومد بالای گودال داد زد همین الان به خیمه‌هاش حمله کنید .. تا گفت به خیمه ها حمله کنید دیدن آقای ما یه تکانی خورد به زحمت تکیه داد به نیزه غریبی صدا زد اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید .. هنوز حسین زنده‌ست ..* وَزُهْداً فِى الدُّنْیا وَرَغْبَةً فیما عِنْدَکَ وَاَثَرَةً وَطُمَاْنینَةً وَتَوْبَةً نَصُوحاً اَسْئَلُکَ ذلِکَ یا رَبَّ الْعالَمینَ اِلهى اَنْتَ مِنْ حِلْمِکَ تُعْصى وَمِنْ کَرَمِکَ وَجُودِکَ تُطاعُ فَکَانَّکَ لَمْ تُعْصَ وَاَنَا وَمَنْ لَمْ یَعْصِکَ سُکّانُ اَرْضِکَ فَکُنْ عَلَیْنا بِالْفَضْلِ جَواداً وَبِالْخَیْرِ عَوّاداً یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ وَصَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ صَلوةً داَّئِمَةً لا تُحْصى وَلا تُعَدُّ وَلا یَقْدِرُ قَدْرَها غَیْرُکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜
و توسل به امیر المؤمنین علیه السلام ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱به نفس حاج مهدی رسولی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ زینب صدا میزنه بابا یه بغضی تو صداته بابا چقدر لحن اذان‌ گفتنت، شبیه اون قرآن خوندن تو مدینه شده بابا،کدوم قران خوندن؟ بابا یادت میاد سرش تو بغلت بود یهو با نگاهش به تو نگاه کرد صدا زد علی بگو بچه هامو از حجره ببرند. بابا یادت میاد مادرم بهت گفت علی برام قرآن بخون... بابا یادت میاد شروع کردی قرآن بخونی اعوذبالله من الشیطان الرجیم...بسم الله الرحمن الرحیم..یس و القران الحکیم یه بزرگی اینجوری روضه میخوند میگفت مولا کأنه به دلش افتاد فاطمه عمرش به اندازه ی یه یس مونده، لذا امیرالمومنین تا وسط سوره میخوند یهو برمی گشت میگفت: یس و القران الحکیم.... اذان تمام شد آمد پایین، ایستاد برا نماز، بعضیا میگن نماز نافله ی صبح بوده.آقام وارد سجده شد نانجیب شمشیر و بالا آورد مولا میخوادسر از سجده بر داره.نانجیب شمشیر و بالا گرفت.. زمینیا میگن نزن، آسمونیا میگن نزن،فرشته ها میگن نزن، یه خانومی هم معجر دست گرفته، فاطمه میگه نزن، هم مولا حرکت کردسر و بالا اورد هم نانجیب شمشیر و پایین آورد چنان ضربه به سر مبارک خورد صدای ضجّه آسمان علی رو زدن... روایت میگه: وقتی زمین خوردن آقا امام مجتبی بدو بدو دوید سر بابا رو بغل گرفت مردم ریختن دور علی، خون از سرش داره میره، عمامه رو سفت بالا سرش بستن، میگه همین جور سرش تو بغل حسن و با گوشه ی چشمش آسمونو نگاه میکرد حمد میگفت الحمدلله سبحان الله... وقت جان دادن سرش تو بغل حسن بود.حسین پایین پاش بود ..عباس چنان ناله میزد بابامو زدن..آقا با صورت زمین‌ خورد موقع افتادن یا حضرت زهرا افتاد.. اما سلام بر اون آقایی که تو‌گودی قتلگاه افتاده بود با گوشه ی چشمش به آسمون‌ نگاه می کرد..یه دفعه نانجیب دست انداخت به محاسنش ..آقا رو به صورت برگردوند..دیدن حسین با گوشه ی چشمش به آسمون نگاه میکنه ..صدای پای اسبا میاد..امام صادق علیه السلام فرموده:جدم چشمش به خیمه ها بود جان داد.. چوخ خیمه ی باخما من ئوزدم حسینچیم تو‌کلدور خیمه لره وای اباالفضل اویان ┅═┄⊰༻↭༺⊱
و توسل به حضرت جواد الائمه علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج سعید حدادیان •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *بین ائمه دو‌نفرن که همسرانشون تو قتلشون سهیمند..اما همه میگن امام‌ حسن از همه غریب تره..همسر امام‌ حسن ظاهری هم شده وقتی دید رنگ صورت امام‌ حسن برگشت وخونابه بالا میاره گریه اش گرفت.آقا فرمود: مگه من بد همسری برات بودم چه کردی با من؟ دید داره گریه می کنه فرمود:از اون راه برو‌دست حسین و زینبم بهت نرسه.. اما بمیرم پسر امام رضا خیلی غریب بود.نه خواهری!نه برادری! اونیم‌که زهر دا ه پشت در نشست کنیزا رو جمع کرد.گفت: کنیزا کف بزنید..نمیخوام صدای ناله اش رو‌کسی بشنوه.یه کنیز رفت یه ظرف آب آورد برسونه به جواد الائمه. ام‌فضل دسد نزدیک در سده ظرف آب رو ازش گرفت. چه میخوای بکنی؟کنیز گفت: خانم این آقا داره از دنیا میره لااقل بذار یه ذره آب بهش بدم ظرف آب رو زمین زد گفت: میخوام‌ عزیز زهرا از عطش بال بال بزنه.. یا جواد الائمه! خدا رو شکر خواهر نداشتی، خدا رو شکر خواهری نداشتی ببینه داری داد میزنی سوختم.یه خانمی بالای تل زینبیه جلودار همه ی عزادارها و سینه زنها می گفت یا حسینا....ارثی که جواد الائمه برده این صحنه ای که ظرف آب رو زمین زدن گفتن‌نمیذاریم آب برسه از اینجای گوداله..یه ملعون خبیثی اومد دو سه متری حسین، امام‌حسین رو‌ صدا زد چشمها بسته است...قربونش برم دیگه رمقی براش نمونده بود..آدم دستش رو‌ میبره یه ذره خونریزی داره میبینی بی حاله خون ازش رفته. از صبح عاشورا امام‌ حسین رو‌ هی زدن ..خیلی بدن زخم شده، خیلی خونریزی شده، دیگه چشما هم اومده.خب نانجیب رها می کردی میرفتی حسین‌ که داشت از دنیا میرفت. گفت:حسین! ابی عبدالله چشمش رو باز کرد دید یه مشک آب دست این خبیثه. گفت این مشک آب رو‌ میبینی؟اونوقت جلو‌ چشم‌حسین آروم آروم می ریخت روی زمین..حسین هرگز به دشمن نگفت تشنه امه. یه جا وقتی نگاهش به آب افتاد فهمیدن عطش کار خودش رو‌کرده...حالا تو‌گودال داره آب رو‌میریزه صدا زد حسین‌! پرنده های آسمان و درندگان زمین آزادن از آب بنوشن. اما نمیذارم یه قطره آب به لبت برسه...* از آب هم‌مضایقه کردن کوفیان خوش داشت حرمت مهمان کربلا *یه خانمی بین آسمان و زمین ناله می زد یه طرفش مریم بود یه طرفش هاجر، دورش رو‌ حوا و آسیه گرفته بودن..یه وقت صداش تو ملکوت پیچید. صدا زد...."بُنَیَّ قَتَلُوکَ وَ مَا عَرَفُوکَ وَ مِنْ شُرْبِ الْمَاءِ مَنَعُوک‏" حسین....*
و توسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سید مهدی میرداماد•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ من زینب صبور تو بودم ولی حسین هنگام قتلِ صبر تو صبرم تمام شد *مگه چي ديد زينب؟ همين امروز...* دیدم که جای آب، لبت نیزه میخُورَد ازآن به بعد آب به لب ها حرام شد ای احترامِ واجبِ زینب، دَمِ غروب عریان شدی و جسم تو بی احترام شد بعد از عبورِ چکمه ی شمر از تنت حسین صحبت ز نعل های سواره نظام شد *يه كاري با بدنِ حسينش كردن، رسيد توي گودال قتلگاه، زينب از مدينه تا كربلا اين همه بلا ديده بود، مادر از دست داد، همه مراقب زينب بودن، باباش اميرالمومنين كه شمشير خورد به فرقش، زير بغل هاش رو گرفته بودن، تا رسيدن جلو در خانه، فرمود: حسنم! حسينم! من رو رها كنيد، ميخوام زينب من رو روي پاي خودم ببينه، دخترم من رو توي اين حال نبينه، باز هم مراعات زينب رو كردن، توي تشييع جنازه ي امام مجتبي نبردنش، عرب رسم نداشت زنها ببرن تشييع جنازه، زينب نبود ببينه جنازه ي برادرش تير باران شد، اما هر چي مدينه نديد، هر چي تو كوفه نديد، امروز اومد بالاي تَلِ زينبيه، اين نيزه ها رو كنار زد، اين شمشيرها رو كنار زد، چه كردن با اين بدن؟ با تعجب صدا زد: آيا تو حسينِ مني؟ يه كاري كرد هيچكي نكرده بود، يه كاري كرد هم دوست هم دشمن گريه كردن "فَاَبکت کلِّ عَدُوٍ و صَدِیق" بدنِ حسين رو جمع كرد، "فَنکَبَّت علیه" خودش رو انداخت رو بدن حسين، لبهاش رو گذاشت روي رگها، اي حسين!... خدايا! به زينبِ كبري، به سخت ترين شبِ عُمرش، فرج امام زمان برسان، قلب نازنينش از ما و مجلس ما راضي كن، ياصاحب الزمان! ببخش برا جدتون كم گذاشتيم، ببخش نمرديم تو روضه، اي كاش حسين جان! تو روضه هات مي مرديم، تو روضه ي عاشورات مي مرديم، امشب آخرِ شب آب آزاد شد، زينب همه رو جمع كرد زيرِ خيمه ي نيم سوخته، ديد خيلي ها نيستن، دخترا نيستن، خواهرا نيستن، به زحمت هر كدوم رو پيدا كرد، بعضي ها جون داد بودن، بعضي ها زخمي بودن، همه رو كه جمع كرد، از سكينه پرسيد رباب كجاست؟ گفت: عمه جان! رباب نشسته كنارِ آبِ فرات، داره با آب حرف ميزنه، بي بي زينب اومد كنارش نشست، گفت: رباب! تو بايد كمك من باشي، تو بايد همراه من باشي، ميبيني بچه ها زخمي شدن، مي بيني بچه ها تشنه هستند، گرسنه اند، صدا زد: زينب جان! دست رو دلم نذار، آب آزاد شده اما علي اصغرم نيست، كاش الان بغلش مي كردم... اي خدا به شيرخواره ي اباعبدالله، به اون خوني كه پاشيده شد به آسمان و يه قطره اش هم برنگشت، فرج امام زمانِ مارو برسان...
هدایت شده از کانال ادعیه وگریز
امام‌حسین علیه السلام اجرا شده در کربلای معلی ۱۴۰۲ به نفسِ حاج مهدی رسولی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ سَيِّدِ الْأَوْصِياءِ، أَشْهَدُ أَنَّكَ أَمِينُ اللّٰهِ وَابْنُ أَمِينِهِ، عِشْتَ سَعِيداً، وَمَضَيْتَ حَمِيداً، وَمُتَّ فَقِيداً، مَظْلُوماً شَهِيداً، وَأَشْهَدُ أَنَّ اللّٰهَ مُنْجِزٌ مَا وَعَدَكَ، وَمُهْلِكٌ مَنْ خَذَلَكَ، وَمُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَكَ، وَأَشْهَدُ أَنَّكَ وَفَيْتَ بِعَهْدِ اللّٰهِ، وَجاهَدْتَ فِي سَبِيلِهِ حَتّىٰ أَتَاكَ الْيَقِينُ، فَلَعَنَ اللّٰهُ مَنْ قَتَلَكَ، وَلَعَنَ اللّٰهُ مَنْ ظَلَمَكَ، وَلَعَنَ اللّٰهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذٰلِكَ فَرَضِيَتْ بِهِ؛ اللّٰهُمَّ إِنِّي أُشْهِدُكَ أَنِّي وَلِيٌّ لِمَنْ والاهُ، وَعَدُوٌّ لِمَنْ عاداهُ، بِأَبِي أَنْتَ وَأُمِّي يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، أَشْهَدُ أَنَّكَ كُنْتَ نُوراً فِي الْأَصْلابِ الشَّامِخَةِ، وَالْأَرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ ، لَمْ تُنَجِّسْكَ الْجاهِلِيَّةُ بِأَنْجاسِها" حسین جانم...! من هنوز یادم هست گوشهٔ حجره، تو بودی و من *حسین یادت میاد؟ * صدام میکردی یوما! یوما! أنا الغریب... من هنوز یادم هست صدام می کردی یوما!یوما! أنا المظلوم... أنا العطشان... وَلَمْ تُلْبِسْكَ الْمُدْلَهِمَّاتُ مِنْ ثِيابِها، وَأَشْهَدُ أَنَّكَ مِنْ دَعائِمِ الدِّينِ، وَأَرْكانِ الْمُسْلِمِينَ، وَمَعْقِلِ الْمُؤْمِنِينَ، وَأَشْهَدُ أَنَّكَ الْإِمامُ الْبَرُّ التَّقِيُّ الرَّضِيُّ الزَّكِيُّ الْهادِي الْمَهْدِيُّ، وَأَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِكَ كَلِمَةُ التَّقْوىٰ، وَأَعْلامُ الْهُدىٰ، وَالْعُرْوَةُ الْوُثْقىٰ، وَالْحُجَّةُ عَلَىٰ أَهْلِ الدُّنْيا، وَأَشْهَدُ أَنِّي بِكُمْ مُؤْمِنٌ، وَبِإِيابِكُمْ مُوقِنٌ، بِشَرايِعِ دِينِي، وَخَواتِيمِ عَمَلِي، وَقَلْبِي لِقَلْبِكُمْ سِلْمٌ، وَأَمْرِي لِأَمْرِكُمْ مُتَّبِعٌ، وَنُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّىٰ يَأْذَنَ اللّٰهُ لَكُمْ، فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لَا مَعَ عَدُّوِكُمْ، صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَيْكُمْ، وَعَلَىٰ أَرْواحِكُمْ وَأَجْسادِكُمْ، وَشاهِدِكُمْ وَغَائِبِكُمْ، وَظَاهِرِكُمْ وَبَاطِنِكُمْ، آمِينَ رَبَّ الْعالَمِينَ. ↫
|⇦•بهمت ريختن... و توسل ویژهٔ اربعین حسینی اجرا شده به نفس کربلایی امیر برومند •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *حضرت زينب سلام الله عليها اومد علقمه ديد يكي از بچه ها كنار قبر عموش عباس داره زار زار گريه مي كنه، آروم هم نميشه، سئوال كرد: چي شده عمه جان؟ گفت: عمه جان! اين قبر عموجانم عباسِ؟ چرا اينقدر قبر عموم كوچيك شده؟ مي دوني چرا؟... وقتي كلاه خود از سر عباس افتاد، نانجيبي اومد پاشو گذاشت تو ركاب اسب، عمود آهن بلند كردن كارِ هر كسي نيست، تا اين عمود رو به سر زد.. عباس با صورت رو زمين افتاد،ريختن سر عباس...* بهمت ريختن پاشو اميدِ من بهمت ريختن كم دست و پا بزن آب به خيمه نرسيد فداي سرت حسين قامتش خميد فداي سرت بيا برگرد خيمه اي علمدارم منو تنها نگذار اي علمدارم سقاي دشتِ كربلا، اباالفضل، اباالفضل، اباالفضل دستش شده از تن جدا، اباالفضل، اباالفضل، اباالفضل *بشير اومد توي مدينه، براي اُم البنين شرح ميده از كربلا، خانوم جان! يكي يكي بچه هات رو كشتن، اُم البنين فرمود: از حسينم چه خبر؟ خانوم جان! عباست رو هر دوتا دستاش رو جدا كردن، خانوم جان! مشك رو به دندون گرفت... باز اُم البنين صدا زد: از حسينم چه خبر؟ گفت: خانوم جان! اميد عباست رو نا اميد كردن، تا تير رو به مشك زدن، اميد عباس هم نا اميد شد، عباست رو هم کشتن ، خم به اَبرو نیاورد گفت: بشیر! عباسم ، پسرهام همه فدایِ عزیزِ زهرا .. از حسین چه خبر؟!.. یه وقت بشیر صدا زد خانم حسین رو هم کشتن .. اينقده گریه کرد از حال رفت .. وقتی بهوش آمد گفت بشیر تو حرف هات گفتی عمودِ آهن به فرقِ عباسم زدن .. اینو دیگه باور نمیکنم .. چه کسی جرات کرده عمود به سر عباس بزنه .. گفت خانم آخه اول دستاش رو از بدن جدا کردن .. گفت بازم باور نمیکنم ، تیغ به کف عباسم باشه کسی یارایِ مقابله کردن باهاش رو نداشته و نداره ..عرضه داشت آخه خانم شمشیر به دست نداشت .. سوال کرد مگه کجا بوده؟.. گفت: خانوم رفته بود آخه آب بیاره نانجیبا دورش کردن ، مشکشُ سوراخ کردن .. یه وقت دیدن رو خاک ها نشست هی صدا میزنه حسین .. زینب جان، سکینه جان ببخشید من شرمندۀ شما شدم .. عباسمُ حلال کنید .
. و توسل ویژه شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ حاج سعید حدادیان ●━━━━━━─────── *هر جوری بود پیامبر و از گودال نجات داد لذا وقتی فاطمه رسید دید همه وجود علی رو خون گرفته.. گفتن اگه علی نبود پیغمبر از دنیا رفته بود. شاید زیر لب میگفت انشا ءالله جبران میکنم. همین روزها میاد پشت در با آتش میجنگه.... سر پیغمبر تو دامنه علیه داره نگاه میکنه فاطمه اومد، جبرئیل اومد یا رسول الله بشارت..عالم برزخ رو‌ مزین کردن ارواح انبیا چشم به راه شمان.. فرمود: جبرائیل! یه خبری بده دلم خوش بشه.چی میخوای یا رسول الله؟ دلم برا امتم شور میزنه..جبرئیل رفت برگشت..یا رسول الله خدا گفته دوباره این آیه رو برات بخونم.. ولسوف یعطیک ربک فترضی اینقدر خدا به عشق تو میبخشه تا تو راضی بشی گفت: برادرم عزرائیل حالا میخوای جونم رو بگیری، بگیر..حسنین دویدند خودشون رو انداختن رو سینه ی پیغمبر..دستور اینه رو سینه ی محتضر رو سبک‌کنید مثلا دکمه پیراهنشو باز کنید..این چند نفس آخر رو‌ راحت بکشه. فاطمه میخواد بچه ها رو برداره. پیغمبر فرمود: زهرا جان صبر کن اینها تو بغلم هستن راحت تر جون میدم .. یا رسول الله امروز یه تابوت آوردن کنار قبرت اینقدر تیر به این تابوت زدند.که امام‌حسین دونه دونه تیرا رو‌ در میاورد. هفتاد چوبه تیر به تابوت خورده و بدن رو‌دوخته اگه بخواد این تیر، این تیری که شعبه داره در بیاد گوشت رو در میاره...انقدر امام‌ حسین امروز تو‌ مدینه گریه کرد. دیگه بعد تو عطر نمیزنم..دیگه بعد تو‌ محاسنم رو‌ خضاب نمیکنم.دیگه بعد تو داداش.. غارت زده به کسی نمیگن که مالشو بردن، غارت زده منم که داغ برادری چون تو رو‌ دیدم..همه حرفها رو کنار امام حسن زد اما یه حرف رو گذاشت برا علقمه ..دید همه ی بدن رو‌ تیرها فرا گرفتن.. دست نداره چشمش از کاسه بیرون اومده، فرق شکافته..یه دفعه دست به کمر گرفت.. عباس جان حالا دیگه کمرم شکست.. «حسین...» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
. و توسل ویژه شهادت امام رضا علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج ●━━━━━━─────── به نازنین بدنش پیروهن سرشک افشاند از آن وجود به جز استخوان و پوست نماند ز ضعف دیده گهی باز کرد و گاهی بست گهی به پای ستاد و گهی به جای نشست جواد اشک به رخ ناله در نهادش بود رضا سرش به روی دامن جوادش بود پدر نگه به پسر کرد و چشم خود را بست پسر کشید ز دل آهی و به سوگ نشست الا تمام محبان ز دیده خون بارید از این وداع، وداعی دگر به یاد آرید همان وداع که تنها عزیز پیغمبر نهاد صورت خود بر رخ علی اکبر پسر نگاه به اشک غم پدر میکرد پدر نظاره به خون سر پسر میکرد پدر ز داغ پسر باغ لاله در دل داشت پسر نشانه ز زخم هزار قاتل داشت *اگه ما سال بعد محرم و صفر زنده نبودیم شب اول قبر به ما محبت کن.لطف کن آقایی کن من توقع ندارم به مثل منی سر بزنی یا امام رضا خودت فرمودی :"مَن زارَنِي عَلَى بُعدِ دارِي، أتَيتُهُ يَومَ القِيامَةِ في ثلاثِ مَواطِنَ" هر کی بیاد به من سر بزنه من سه جا بهش سر میزنم.."إِذَا تَطَایَرَتِ الْکُتُبُ یَمِیناً وَ شِمَالًا" اون موقعی که نامه اعمالو دست راست و چپ بنده ها میدن."وَ عِندَالصّراط وَ عِندَ المِیزان"من توقعی نیستم، ولی منتظرتم اگه سال بعد زنده نبودم برا جد غریبت روضه بخونم..کل سالم گریه کنم مثل محرم و صفر نمیشه که نمیشه..* پدر زخون پسر صورتش خضاب شده پسر ز سوز عطش قطره قطره آب شده *"وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ"آی صورت به صورت علی گذاشت صدا زد.."علی الدنیا بعدک العفا" بعد از تو خاک بر سر دنیا...* پدر به چهره فرزند خویش چهره نهاد پسر کنار پدر ناله ای زد و جان داد *یه ناله ای زد روح مبارکش به اعلی علیین پرواز کرد. بعضیا میگن کنار بدن علی حسین جان داد. زینب به داد برادر رسید.. اشتباه میگن.. سیدبن طاووس نوشته راوی لشگر دشمن میگه یه وقت دیدم زینب از خیمه ها بیرون آمد، ای برادرم ای پسر برادرم... ای وای میوه دل حسینم.. آمد خودشو به روی این بدن ارباً اربا انداخت. آقام آمد زیر بازوان خواهر رو گرفت.زینبو برگردوند سمت خیمه ها..یه وقت دیدن برگشت سمت خیمه ها صدا زد..* جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر در خیمه رسانید *شب آخر ماه صفره بذار بگم اینجا خواهرش از خیمه ها بیرون آمد حسین به فریادش رسید. ساعتی نگذشت"فَوَ اللَّهِ لَا أَنْسَى زَيْنَبَ بِنْتَ عَلِيٍّ وَ هِیَ تُنَادِي بِصَوْتٍ حَزِينٍ وَ قَلْبٍ كَئِيب"زینب دوباره از خیمه ها بیرون آمد یه ناله ای میزد .."فَأَبْكَتْ وَ اللَّهِ كُلَّ عَدُوٍّ وَ صَدِيق" دوست و دشمن گریه میکردن.صدا زد وامحمدا..."هَذَا حُسَيْنٌ مَجْزُوزُ الرَّأْسِ مِنَ الْقَفَا،هَذَا حُسَیْنٌ بِالْعَراء، مُقَطَّعُ الاَعْضَاء، مَسْلُوبُ الْعِمَامَةِ وَ الرِّدَاءِ و بَنَاتُكَ سَبَايَا وَ إِلَي اللهِ الْمُشْتَكي بِأَبِي مَنْ‏ عَسْكَرُهُ يَوْمِ الْإِثْنَيْنِ نَهْباً، بِأَبِي الْمَهْمُومُ حَتَّى قَضَى بِأَبِي الْعَطْشَانُ حَتَّى مَضَى" کسی نبود زینب رو برگردونه..* از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین دست و پا میزد حسین زینب صدا میزد حسین *مولا!اینقدر گریه کن داری اینقدر عاشق داری که ما به حساب نمیایم الحمدلله،همیشه شلوغ باشه دور و برت همیشه پر زائر باشه کربلات، همیشه روضه هات پر ناله باشه..* تو هم چو من سر کویت هزارها داری ولی بدان که گدایت فقط تو را دارد .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
🏴 🏴 🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی حسین طاهری سال ۱۴۰۲ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ فرداش رفت کنار داداشش گفت: اومدم برات علمداری کنم بذار برم میدون. در همون لحظه صدای العطش بلند شددختر بچه مشک و بیرون آورد. عمو علی‌اصغر داره جون میده، عمو رقیه داره جون میده، ابی عبدالله نگاه کرد گفت: عباسم! داری میری میدون.. اول برو مشک رو آب کن این بچه ها تشنه اند سمعاّ و طاعتا رفت. دید یه صدایی میاد صدا آشناست.. اما نوع کلام نه! "اخا ادرک اخا" تا حالا حسین نشنیده بود عباس این جور صداش کن..داره میره سمت علقمه..* قیامتی شده کنار علقمه فاطمه اومده برید کنار همه *چند تا روضه است باید بلند گریه کنی.. اول روضه ی مادرمونه چون مادرمون رو زدن بهش می‌خندید. روضه بعدی روضه ی علی اکبر همه اربابمون رو دوره کرده بودند یا کف میزدند یا هلهله میکردند. روضه بعدی روضه ی عباسه میگن تا ابی عبدالله رسید کنار این بدن دست گذاشت به کمر داد زد " الان انکسر ظهری" یعنی الان کمرم شکست همه شروع کردند کف زدن...* قیامتی شده کنار علقمه فاطمه اومده برید کنار همه الهی عباست بمیره مادر نیزه به پهلوها ت نگیره مادر عمریم سید و سرور خواندی چه شد این بار که برادر خواندی مادرت فاطمه آمد به برم یاریم کرد و صدا زد پسرم *حالا داره به فاطمه میگه..* شرمنده‌ام و از شرم خونی شده اشکم مادر حلالم کن که پاره شده مشکم *مرحوم‌ مازندارانی مینویسه: هر کاری کردن. دست راست قطع کردن، دست چپ، تیر زدن به چشما، براش مهم نبود مشک رو‌ به دندان گرفت..میگفت یه طوری میرسونم علی اصغر تشنه اشه..اما لحظه ای که تیر به مشکش زدن..مرحوم‌ مازندارانی مینویسه: "فوقف عباس متحیّرا" یه لحظه با تحیّر ایستاد اسب رو هی کرد سمت علقمه یعنی دیگه برو آبرو برام نمونده... * کشته من و، خجالت از شیر خواره فکر طناب و زینبِ آواره.. *اما مادر یه سوال دارم حالا که اومدی بذار آبرمو‌ جلو‌ همه بخری حالا که اومدی مادر قد کمون حسین داره میاد یه کم دیگه بمون.. باید ببینه من سرم رو پاته بازم یکی از پسرات همراته *عباس داره میگه اما دیگه علقمه نیستیم* حالا که روضه شد روضه ی مو به مو دست رو شونه ام بذار یه یا علی بگو رو‌ گونه جای دست اون بی دین بود بشکنه دستش چقدر سنگین بود وای مادرم ...مادرم ..مادرم.. @majmazakerinee