.
#فهرست
برای دسترسی به روضه و نوحه ماه محرم
لطفا #هشتک های زیر را دنبال بفرمایید👇👇👇👇👇👇👇
#روضه_حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
.
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#روضه_حضرت_مسلم_علیه_السلام
#روضه_ورود_به_کربلا
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_زهراسلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_عبدالله_بن_حسن_علیه_السلام
#روضه_اطفال_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_قاسم_بن_حسن_علیه_السلام
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#روضه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#روضه_دفن_شهدای_کربلا
#شب_اول_محرم. #حضرت_مسلم_ع
#شب_اول_محرم_۱۴۰۱
#شب_دوم_محرم. #ورودیه_محرم
#شب_دوم_محرم_۱۴۰۱
#شب_سوم_محرم. #حضرت_رقیه_س
#شب_سوم_۱۴۰۱
#شب_چهارم_محرم #دوطفلان_زینب_س
#شب_چهارم_۱۴۰۱
#شب_پنجم_محرم. #عبدالله_ابن_حسن
#شب_پنجم_محرم۱۴۰۱
#شب_ششم_محرم. #حضرت_قاسم_ابن_الحسن
#شب_ششم_محرم۱۴۰۱
#شب_هفتم_محرم. #حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_۱۴۰۱
#شب_هشتم_محرم. #حضرت_علی_اکبر
#شب_هشتم_۱۴۰۱
#شب_نهم_محرم. #حضرت_عباس_ع
#شب_نهم_۱۴۰۱
#شب_دهم_محرم.
#شب_دهم_۱۴۰۱
#شب_عاشورا
#شب_یازدهم_محرم
#شب_دوازدهم_محرم
#شب_سیزدهم_محرم
#شام_غریبان
#وداع
#اربعین
#شب_جمعه
________
#روضه_حضرت_رسول_صلی_الله_علیه_وآله
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#شهادت_امام_حسن
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#شهادت_امام_رضا
#سیاه_پوشان
#زمینه
#زمزمه
#واحد_سنگین
#واحد_تند
#واحد
#شور. #احساسی
#سه_ضرب
#سنتی
#مسجدی
#زنجیرزنی
#دودمه
#ترکی
#مازنی
#کردی
#دشتی
#سبک_ده_شب_محرم
هشتک یا "کلمه آبی رنگ" را لمس "کلیک کنید" و در پایینِ صفحه ،سمت چپ، علامت ۸یا بالا (↑ و ↓)را بزنید و از متن و صوت بهرمند شوید.
.
https://eitaa.com/joinchat/4240572439C6b1bcf7d93
⚜️🍂⚜️روضه و توسل جانسوز _ هفت صفر به روایتی شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام _سید مجید بنی فاطمه ⚜️🍂⚜️
✼═══┅🥀❃🥀┅═══
✼═══┅🥀❃🥀┅═══✼
یارب نصیبِ هیچ غریبی دگر مکن
دردی که گیسوانِ حسن را سپید کرد
با صد امید حامی مادر شدم ولی
سیلی زنی امید مرا نا امید کرد
*قدیم کاروان میخواست بره کربلا ، اول می رفتند بقیع رو زیارت می کردند بعد می رفتند کربلا ؛ گوشۀ حرم ابی عبدالله دیدن یه پیرمرد ایرانی شمع روشن کرده گریه میکنه،زیر لب میگه:قربونت برم حرم نداری ... آقا جان زائر نداری ... قبرت چراغ نداره ... اومدن جلو گفتند : این آقا که این همه زائر داره، لوسترای زیبا، حرم به این قشنگی داره ... گفت:دست از دلم بردار، بقیع بودم اومدم کربلا ، نذر امام حسن داشتم یه شمع روشن می کردم ، تا شمع روشن کردم تو بقیع نگهبانای بقیع منو زدند، حالا اومدم نذرم رو حرم داداشش ادا کنم، می خوام بگم:حسین جان!داداشت خیلی غریبه ...
اما من اینجوری بگم دادت بلندشه: غریب اون کسی نیست که زائر نداره، غریب اون کسی نیست که حرم نداره ، غریب به کسی میگن جلو چشمشش مادرش رو بزنن ، اما چون سن و سالی نداره نمیتونه کاری بکنه ، آخ مادر ...
یه وقت بی بی زینب سلام الله علیها وارد شد دید پاره های جگر حسنش بالا اومده ، روضۀ من همین یه جمله ست ، اینقدر به سر و صورت زد ، یه وقت دید حسن سرش رو بالا آورد ، لبها خونیِ ، یه نگاه کرد صدا زد : زینب دیگه راحت شدم ... دیگه چشمم به اون کسی که جلو راهِ مادرمُ گرفت نمی افته ...
کربلا وقتی ابی عبدالله نامۀ امام حسن رو باز کرد دید نوشته ، حسین جان! من کربلا نیستم کمکت کنم ، بذار قاسم عوض من بره میدون ، چقدر حساس بود نسبت به حسین . میخوام دلت رو ببرم کربلا ، بعد کوچه ، امام حسن این ذکر رو می گفت:
الهی بشکنه دستِ مغیره
میونِ کوچه ها بی مادرم کرد
*این همیشه ورد زبون همۀ بچه های حضرت زهرا هم بود ، اما تا رسیدن کربلا این نوحه رو یه نفر عوض کرد ، اونم یه خانمی بود ، هی می گفت:*
الهی حرمله دستت قلم شه
کبوتر بچمو از من گرفتی
حسین ...
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#تخریب_بقیع
#فاطمیه
#ویژه_ایام_صفر
✼═══┅🥀❃🥀┅═══✼
4_6019456489943466448.mp3
1.83M
سید_مجید_بنی_فاطمه
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#تخریب_بقیع
#فاطمیه
#ویژه_ایام_صفر
@majmaozakerine
✼═══┅🥀❃🥀┅═══✼
|⇦•دامنچشم من ...
#روضه و توسل به کریم اهل بیت امامحسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفس کربلایی حسین طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
عبدالزهرا روضه خون بود، در عالم رؤيا خواب امام حسن مجتبي عليه السلام رو ديد، آقا! فرمود: عبدالزهرا! چرا روضه ي مارو نمي خوني؟ گفت: آقاجان! من يه عُمري روضه خون شما هستم، مگه روضه ي شما همين نيست كه به ما رسوندن، روضه ي زهر و طشت و پاره هاي جگر شما؟ آقا فرمود: اين روضه مَنِ، اما اون روضه اي كه من رو كشت اين روضه نبود، به گريه كن هاي ما بگيد: بچه بودم مادرم ميخواست از خونه بره بيرون، گفتم: مادر! مگه ميشه بدون من بيرون بري؟ پسر بزرگت منم، كجا بدون من ميخواي بري؟ حتي روايت ميگه: ابي عبدالله هم كوچيك بود اومد جلو گفت: مادر! منم ببر، بي بي يه نگاهي بهش كرد، فرمود:" سَيَقتُلُك " يعني بعداً تو رو ميكُشن، همه با تعجب نگاه مي كردن مگه چه اتفاقي ميخواد بيوفته، اما حسين رو با خودش نبرد يعني موقعِ قتلِ حسنِ...
امام حسن ميگه:با چه غروري دستم رو انداختم توي دستِ مادرم، يه نگاه به بابام كردم، بابا خيالت راحت من دارم با مادرم ميرم، همه جا رو هم نگاه مي كردم كسي نگاهِ چپ به مادرم نكنه، رفتيم مسجد از اونجا برميگشتيم خونه، تا رسيديم به كوچه ي بني هاشم، عبدالزهرا! نانجيبي كه در همه ي عالم مثالش پيدا نميشه، بين راه اومد راهِ من و مادرم رو سد كرد؛ قباله ي فدك دست مادرم بود، نانجيب گفت: فاطمه! قباله ي فدك رو بده من، مادرم گفت: قباله رو نميدم، خدا برا هيچ بچه اي نياره، جلو چشمم چنان به صورت مادرم زد، تا به خودم اومدم ديدم مادرم روي زمين افتاد... عبدالزهرا اينجا بود، گوشواره ي مادرم شكست، واي مادرم! مادرم! مادرم...
عبدالزهرا! تا اينجا دستِ من توي دستِ مادرم بود، اما از اينجا به بعد من عصاي دستِ مادرم شدم، هي ميگفت: مادر چيزي نشده، اما چشمام يه كم تار مي بينه... ديدم مادرم داره راه رو اشتباهي ميره...
ديگه امام حسن بعد اين حادثه روز خوش نديد، تا ساليان سال نيمه ي شب بلند ميشد، شروع مي كرد گريه مي كردن... مي گفت:....*
«مگه يادم ميره من بودم و يه گُلِ پرپر
مگه یادم میره خونابه ی بالِ کبوتر
مگه یادم میره زخمِ رویِ صورت مادر»
دامن چشم من از گریه به دریا اُفتاد
چشم زخمی شده از کارِ تماشا اُفتاد
پاره هایِ جگرم می چكد از كُنجِ لبم
عاقبت قرعه به نامِ منِ تنها افتاد
باز هم خاطره هایم همگی زنده شدند
راه من باز بر آن كوچه ی غم ها اُفتاد
یاد آن کوچه که با مادر خود می رفتم
به سرم سایه ای از غربتِ بابا اُفتاد
کوچه بن بست شد و در دل آن وانفسا
چشم نامرد به ناموس علی تا اُفتاد
آنچنان زد که رَهِ خانه ی خود گُم كردیم
آنچنان زد که به رخساره ی گُل جا اُفتاد
گاه می خورد به دیوار و گَهی رویِ زمین
چشمِ زخمی شده از کار تماشا اُفتاد
من از آن دست کشیدن به زمین فهمیدم
گوشواری که شکسته است در آنجا اُفتاد
شانه ام بود عصایش ولی از شدت درد
من قدم خم شد و او هر قدم اما اُفتاد
#شاعر حسن لطفی
* امام حسن تو بستر افتاده، تا شنيد خواهرش زينب ميخواد بياد فرمود: طشتي كه خونآبه و پاره هاي جگرِ من توي اونه رو زود جمع كنيد، زينب نبايد من رو اينجوري ببينه، حسين جان! زير بغل هاي من رو بگيريد من بشينم، زينب من رو نبايد اينجوري ببينه، يه نگاه كرد ديد همه دارن گريه ميكنن، هيچي بهشون نگفت، تا ديد حسين داره گريه ميكنه، صدا زد: حسين جان! تو چرا داري گريه ميكني؟ برا چي گريه نكم، امامم رو دارم از دست ميدم، آقام رو، داداشم دارم از دست ميدم، يه وقت امام حسن فرمود: "لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِالله" حسين جان غصه ي من رو نخور، امروز همه ي شما كنار من جمع شديد، تو هستي، زينب هست، اباالفضل هم هست، اما يه روزي مياد كربلا يه عده نانجيب دوره ات ميكنن، تا تو فرياد ميزني همه هلهله ميكنن...
يا امام حسن! خوب شد گفتيد طشت رو جمع كنن، آخه خواهرتون زينب كبري يه جايِ ديگه اي قرارِ طشتي رو ببينه، اما نه با پاره هاي جگر، وارد مجلس يزيد ملعون كه شد، ديد ميان طشتِ طلا يه سَرِ بريده گذاشتن، يزيد چوب ميزنه، سر قرآن ميخونه …ناله بزن: حسين!...*
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#ویژهٔ_ایام_صفر
به کهکشان هدایت ستاره ای دارد
هر آنكه مِهر حَسَن را چراغ راه کند
اگر که عکس جمالش به آب چاه افتد
دوباره یوسف مصری هوای چاه کند
سلام بر حَسن ابن علی که از حُسنش
همان كه خدا تمام وقت به رويِ مَهَش نگاه كند
*يه آقايي با اين همه جلال و زيبايي اما اينقدر غريب، اينقدر مظلوم، امام صادق مي فرمايند: فرداي قيامت انبياء و اوليايِ الهي رو خدا يكي يكي صدا ميزنه، مي فرمايد: با انصارتون با يارانتون با هوادارانتون بلند شيد بياييد، عيسي يه عده اي باهاش بلند ميشن، موسي! يه عده اي باهاش بلند ميشن، ابراهيم همينطور، تا ميرسن به پيغمبر خاتم يه عده ي زيادي بلند ميشن، تا خدا صدا ميزنه: حسين جان! بلند شو يه عده اي توي محشر بلند ميشن، محشر رو محشر ميكنن، اون وقت امام صادق مي فرمايند: وقتي نوبتِ عمو جانم حسن ميشه، سه چهار نفر با امام حسن بلند ميشن، اينقدر اين آقا غريبه... اما اون سه چهار نفر هر كدومشون به يه لشكر توي عالم مي ارزن، يكيشون حسينِ، يكيشون عباسِ، يكيش علي اكبرِ...
امام حسن خيلي غريبِ، چند دهه براي امام حسين گريه مي كنيم،امشب رو هم برا امام حسن اشك بريزيم، ناله بزنيم، يه گوشه اي امام حسن مي نشست، هي به در و ديوار نگاه مي كرد، عاقبت زينب بي تاب شد، يه روز اومد نشست كنارش، حالش رو پرسيد، گفت: داداش! بي مادر شدي، بي مادر شدم، منم داغ ديدم، داداش! سينه ي خون آلود ديدي منم ديدم، داداش! مادرِ هجده سالمون توي خونه دست به ديوار مي گرفت راه مي رفت، تو ديدي منم ديدم، چي شده هي يه گوشه ميشيني گريه مي كني؟ مگه نمي بيني بابام داره از دست ميره؟ صدا زد: زينب جان! اوني كه داره من رو ميكُشه اينه، مادرم وقتي ميخواست بره سراغِ فدك، رويِ من حساب كرد و رفت، گفت: حسنم! پاشو بريم، يه مرد همراه من باشه... زينب! جلو مادرم خيلي بد شد، نتونستم كاري بارش بكنم، جلو چشام مادرم رو سيلي زدن...*
در پیچ کوچه بود که ولگردِ لعنتی
سد كرد راهِ فاطمه، بی درد ِ لعنتی
دیدم به جنگ مادرِ رنجورم آمده
فریاد می زدم : برو نامرد ِ لعنتی
*زينب! سينه ام رو سپر كردم رفتم جلو... گفتم: چي ميگي بي ادب؟ برو كنار، اما زينب نبودي ببيني، هر چي مادرم عقب مي رفت، اون يه قدم جلو مي اومد، مادرم چسبيد به ديوار، چنان سيلي زد به مادرم، مادرم يه سيلي از اون نانجيب خورد، يه سيلي از ديوار... واي مادرم...*
خط و نشان برای زنی خسته می کشی !؟
لعنت به هرکه گفته به تو مرد، لعنتی!
*امام صادق فرمود: ما يه پرده اي روي دلهاي شما مي كِشيم كه شما مصيبت هاي مارو درك نكنيد، وَ اِلا در دَم جون ميداديد... زينب جان! نبودي من رفتم جلو، گفتم: برو عقب، مگه نمي بيني دختر پيغمبر اينجا ايستاده...*
خونت حلالِ خشم حسن می شود، برو
خونم به جوش آمده ، خون سردِ لعنتی
*زينب جان! با كمال خونسردي، مي دونست قد من بهش نميرسه، دستش رو بلند كرد، جلو چشماي من...*
دیوارهای سنگی آن کوچه شاهدند
با مادرم چه کرد بي دردِ لعنتی
*يا امام حسن! ميدونم ناموست بوده، مي دونم بي ادبي كرده، اما هر چي بوده يه زن بوده، كجا بودي كربلا، حسين از بالاي نيزه نگاه مي كرد، هر كدوم از دخترا از يه طرف فرار مي كردن، اين دامن ها آتش گرفته بود، با تازيانه و كعب ني...*
كودكِ بي تاب را هم مي زدن
طفلكِ در خواب را هم مي زدن
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#ایام_صفر
#حاج_حسن_خلج
.
#فهرست
برای دسترسی به روضه و نوحه ماه محرم
لطفا #هشتک های زیر را دنبال بفرمایید👇👇👇👇👇👇👇
#روضه_حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
.
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#روضه_حضرت_مسلم_علیه_السلام
#روضه_ورود_به_کربلا
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_زهراسلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_عبدالله_بن_حسن_علیه_السلام
#روضه_اطفال_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_قاسم_بن_حسن_علیه_السلام
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#روضه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#روضه_دفن_شهدای_کربلا
#شب_اول_محرم. #حضرت_مسلم_ع
#شب_اول_محرم_۱۴۰۱
#شب_دوم_محرم. #ورودیه_محرم
#شب_دوم_محرم_۱۴۰۱
#شب_سوم_محرم. #حضرت_رقیه_س
#شب_سوم_۱۴۰۱
#شب_چهارم_محرم #دوطفلان_زینب_س
#شب_چهارم_۱۴۰۱
#شب_پنجم_محرم. #عبدالله_ابن_حسن
#شب_پنجم_محرم۱۴۰۱
#شب_ششم_محرم. #حضرت_قاسم_ابن_الحسن
#شب_ششم_محرم۱۴۰۱
#شب_هفتم_محرم. #حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_۱۴۰۱
#شب_هشتم_محرم. #حضرت_علی_اکبر
#شب_هشتم_۱۴۰۱
#شب_نهم_محرم. #حضرت_عباس_ع
#شب_نهم_۱۴۰۱
#شب_دهم_محرم.
#شب_دهم_۱۴۰۱
#شب_عاشورا
#شب_یازدهم_محرم
#شب_دوازدهم_محرم
#شب_سیزدهم_محرم
#شام_غریبان
#وداع
#اربعین
#شب_جمعه
____
#بازگشت_کاروان_به_کربلا
#روضه_اربعین
#روضه_حضرت_رسول_صلی_الله_علیه_وآله
#رحلت_پیامبر
#حضرت_رسول_اکرم
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#شهادت_امام_حسن
#روضه_امام_حسن_ع
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#شهادت_امام_سجاد
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#روضه_امام_رضا
#شهادت_امام_رضا
#بیست_و_هشتم_صفر
#ویژه_ایام_صفر
#سیاه_پوشان
#زمینه
#زمزمه
#واحد_سنگین
#واحد_تند
#واحد
#شور. #احساسی
#سه_ضرب
#سنتی
#نوحه_سنتی
#مسجدی
#زنجیرزنی
#دودمه
#ترکی
#مازنی
#کردی
#دشتی
.
هشتک یا "کلمه آبی رنگ" را لمس "کلیک کنید" و در پایینِ صفحه ،سمت چپ، علامت ۸یا بالا (↑ و ↓)را بزنید و از متن و صوت بهرمند شوید.
.
https://eitaa.com/joinchat/4240572439C6b1bcf7d93
كَرَم كنارِ كريميِ تو كم آورده
به پيشگاه تو درياي غم نم آورده
نبود داغ تو كمتر ز داغ عاشورا
خدا ميانِ صَفَر يك مُحَرَم آورده
گذاشت نان و نمك، آب و زهر، همسر تو
چه سفره ي افطاريِ فراهم آورده
يك عُمر خونِ جگر خورده اي و حالا او
براي زخم تو مرهم كه نَه سَم آورده
براي تير زدن برتنمطهر تو
چقدر آن زنِ ملعونه آدم آورده
جدا مكن به بد و خوب، مادرت ما را
ميان مجلس سوگ تو درهَم آورده
دوباره بين غزل نام مادرت بردم
مرا ببخش اگر خاطرِ تو آزردم
مرا ببخش اگر باز ناله سر دادی
مرا ببخش اگر یاد کوچه افتادی
*غریب اونکسی نیستش که حرمنداره، غریب اون کسی نیستش که زائر نداره، غریب اون کسی نیستش که یار و یاوری نداره، غریب اون کسی است که جلو چشمش مادرش رو بزنن نتونه کاری بکنه ..*
همیشه زخم غمی کهنه روی بالت بود
سپید موی تو شد گرچه پنج سالت بود
تو قامتی که شد از غم خمیده را دیدی
تو آنچه که هیچ کسی هم ندیده را دیدی
به روی خاک تو دیدی ستاره افتاده
به پیش چشم خودت گوشواره افتاده
غریب آقا ..غریب آقا ...
چگونه قلب تو دیگر به سینه ات بند شود
چگونه فاطمه از خاکها بلند شود
گرفت دست تو را و کمی تبسم کرد
ولی چه فایده که راه خانه را گم کرد
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
گریز به حضرت ابالفضل
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#ویژه_ایام_صفر
14000623-banifatemeh-roze.mp3
1.98M
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
گریزبه حضرت زهرا وحضرت ابالفضل ع
🎤#سید_مجید_بنی_فاطمه
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
میریزه اشکام آخه دست من نیست
غمی مثه غربتِ تو وطن نیست
با اینکه اهل بیت همه غریبن
هیچکی غریب تر از امام حسن نیست
غربت آقام انقدر وسیعه
که میزنه آتیش به جون شیعه
براش بمیرم زائرای قبرش
کبوترای خاکیِ بقیعه
دنیا نمیخواست راحتش بذاره
از در و دیوار غم براش بباره
تو همه چی شبیه مادرش شد
حتی تو خونش امنیت نداره
این نوه ی پیمبره مدینه
با جگر پاره روی زمینه
آخه کجا دیدید که روزه داری
روزش رو وا کنه با زهر کینه
یه روز خوش ندیده تو حیاتش
سَمّی که خورد از غما داد نجاتش
داره میسوزه و میون تشتی
لخته به لخته ریخته خاطراتش
*اول کاری که امام حسن کرد،اون زنِ ملعونه روگفت زود برو، قربون محبتت آقاجان!... فرمود: زود برو حسینم بیاد زنده ات نمیذاره...
اینقدر غریبِ، چندبار زهرش دادن، زود گفتنخواهرش زینب بیاد، با عجله زینب اومد، طلب تشتی کرد، زینب خوشحال شد گفت: مثل دفعات قبل زهر رو بالا میاره، خواهر داره نگاه میکنه، یه وقت نگاه کرد دید پاره های جگر حسن، لبا خونیِ، سر رو بالا آورد، گفت: زینب راحت شدم، دیگه از حالا به بعد چشمم به مغیره نمی افته، زینب به سر و صورت زد، مگه میشه زینب حسین رو صدا نکنه! گفت: زود خبر بدید داداشم بیاد، تا اباعبدالله اومد دید برادرش جگرش پاره پاره است، حسن رو بغل گرفت، آقای من! مولای من! چه بلایی سرت اومده؟ ابی عبدالله بغلش گرفت، سر امامحسن رو شونه ی حسین افتاد...
چقدر خوبه که آدم این لحظه ها داداشش بغلش بگیره، صدازد: حسینجان! همه بچه هام رو به تومی سپارم ، حسین جان گریه نکن داداش! اما فقط بهت بگم " لَا يَوْمَ كَيَوْمِكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ" هیچ روزی مثل روز تو نیست...
اما همینجا یه سؤال دارم حسین جان! اینجا داداش حسنت رو تونستی بغل بگیری، دوتایی دست رو گردن هم انداختین، حرف میزدید، اما چی کشیدی کنار اون بدنی که دست نداشت ... گفت میخوام بغلت کنم نمیتونم، میخوام ببینمت چشمی ندارم ...
یادت باشه اکه حسین رو توگودال کشتن، اباالفضل رو همتوی گودال کشتن، گفت: حسینجان! من رو سمت خیمه ها نبر،به دودلیل، یکی اینکه از روی سکینه خجالت میکشم، یکی اینکه اگه من رو اینجوری از گودال بیرون ببری میفهمن بی علمدارشدی، میترسم به خیمه ها حمله کنن...حسین ...*
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#ویژه_ایام_صفر
14000623-banifatemeh-roze2.mp3
2.74M
قسمت دوم #روضه_امام_حسن_علیه_السلام
گریزبه حضرت زهرا و حضرت ابالفضل ع
🎤#سید_مجید_بنی_فاطمه
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
ابی عبدالله میگن هفتاد چوبه تیر از تابوت برادرش امام حسن مجتبی کشید بیرون، نشست کنار بدن، شروع کرد حرف بزنه...گفت:داداش! غارت زده به اونی نمیگن که مالش رو بردند...غارت زده به من میگن که برادری مثل تو رو از دست دادم...
اما این جمله خیلی آشناست، این جمله ما رو می بره علقمه، آخه ابی عبدالله این آخرین باری نبود که تیر از توی پیکر بیرون می کشید، ابی عبدالله آخرین باری نبود که این جمله رو فرمود...کنار نهر علقمه هم اومد، نشست بغل بدن برادرش عباس، یکی یکی این تیرها رو از تو بدن عباسش در می آوُرد، یک مرتبه عباس یه نگاهی بهش کرد... حسینم! خونا رو از رو چشمای من پاک کن..بذار یه بار دیگه ببینمت داداش...اونجام ابیعبدالله این حرفو زد.گفت: داداش غارت زده منم که دارم تو رو از دست میدم....
من امشب میخوام برم کوچه های مدینه، مگه میشه نام امام حسن برده بشه و نام کوچه های مدینه برده نشه...؟!خودش به عبدالزهرا در عالم رؤیا فرمود:این جوری برام روضه بخون: اون روزی که دستم به دست مادرم بود، از کوچه ها رد می شدیم... همچین که جلوی ما رو اون نانجیب گرفت...همچین که اون نامرد تو گوش مادرم زد، مادر ما یه کمی خودش رو جمع و جور کرد،گفت:...*
پسرم! من درست می بینم؟
آسمان مدینه دود شده...
گونه ام درد میکند مادر
تو ببین صورتم کبود شده؟
حسنم!
تو که دیدی چه ضربه ای خوردم
مادرت را ببین چه مظلوم است
درد را می شود تحمل کرد
تو ببین جای دست معلوم است؟
*میخواهیم بریم خونه، این جوری نمیشه حسن جان!...*
قبل از اینکه به این محل برسیم
خانه از دوردست پیدا بود
جانِ مادر بیین کجا هستیم
خانه ما همین طرف ها بود؟!
حالت از حال من وخیم تر است
ضربه روحیِ بدی خوردی
مادرت را ببخش میدانم
بین کوچه به جای من مُردی
حسنم!
حال و روزِ خوشی ندارم من
حال و روز تو بهتر از من نیست
لب ببند و نگو چه رخ داده
روضه ما دوتا به گفتن نیست
روضه اینجا تمام شد شاید
خانه مرتضی ولی روضه ست
اینکه مجبور می شوم مِن بعد
رو بگیرم من از علی روضه ست
ــــــــــــــــــ
به جون مادرم،ازت نمیگذرم
بردار پاتو از چادر مادرم
حیف که قدت ازم، نامرد بلندترِ
برو یه کم عقب ناموسِ حیدرِ
غیرت مگه نداری،حرمتش رو نگه دار
مگه نمی بینی که با سر خورد به دیوار
چه ضربه ای زدی که شکسته زیر ابرو
کُشتی مادرم رو ضربه نزن به پهلو
خونه از این وَره،کجا داری میری؟!
می کشیم تا که دست به پهلو می گیری
مادر تو رو خدا بلند شو از زمین
بگو مدد علی،امیرِمؤمنین
بد زدنت...جلو چشای حسنت
ناحِلَةَ الجِسم شدی،چقدر می لرزه بدنت
من ایستاده بودم،دیدم که در افتاد
حسن ناله می زد،بابا مادر افتاد
تو افتاده بودی، درم روی زانوت
دیدم هر کی رد شد،لگد زد به پهلوت
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#سید_رضا_نریمانی
#ویژه_ایام_صفر
14000625-narimani-roze.mp3
4.25M
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
گریزبه حضرت زهرا سلام الله
🎤#سید_رضا_نریمانی
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
▪️روضه و توسل_پیغمبر اکرم صلوات الله علیه و امام حسن علیه السلام و امام رضا علیه السلام_سید مهدی میرداماد▪️
🔳▪️▪️🔲▪️▪️🔳
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یااَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّةِ بِمُوالاتِکُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعالِمَ دِینِنا وَاَصْلَحَ ماکانَ فَسَدَ مِنْ دنیانا
مُلک وجود غرق در اندوه و در عزاست
آغاز صبح غربت زهرا و مرتضاست
قرآن عزا گرفته و عترت شده غریب
شهر مدینه را به جگر داغ مصطفاست
خون گریه کن مدینه،کز این ماتم عظیم
گر آسمان خراب شود بر سرت رواست
*مگه چه خبر شده مدینه؟!!*
گشتند انبیا،همه چون فاطمه یتیم
زیرا عزای قافله سالار انبیاست .....
خلقت چه لایق است که صاحب عزا شود
عالم عزا گرفته و صاحب عزا خداست
اهل ولا به هوش که با رحلت نبی 2
شهر مدینه یکسره آبستن بلاست
قومی برای غصب خلافت شدند جمع
یا لَلعَجَب! وصی پیمبر، علی،کجاست؟!
*کجاست مولا؟بگم صدا نالت بلند شه*
دار الولا محاصره،زهراست پشت در
دود وشراره بر فلک از بیت کبریاست ...
آتش زدن به خانه ی ریحانه ی رسول
پاداش رنج های شب و روز مصطفاست
┗━━━ ▪️▪️◾️▪️▪️━┛
*فرمود: "ما اوذی النبی مثل ما اوذیت" هیچ پیامبری اندازه ی من اذیت نشد؛بیست و سه سال تمام هرجور خواستند اذیتش کردند،هر تهمتی خواستند بهش زدن؛مگر نمیگن کسی برلت کاری میکنه عرقش خشک نشده مزدش رو بده؛مردم مدینه آب غسل پیغمبر خشک نشده مزدش رو دادن ...؛کاری کردن مادر ما بین در و دیوار صداش بلند شد ..." مگه دعای ندبه نخوندی "قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی" ذوی القربی کیان؟مگه کسی غیر از بی بی دوعالم و امیرالمومنین و حسنین؟ یادتون رفت پیغمبر چقدر حسن رو بغل میکرد؟چقدر حسین رو رو دوشش سوار میکرد؟یادتون رفت چقدر نوه هاش رو میبوسید ؟ پیغمبر میبوسید و گریه میکرد..." هروقت امام مجتبی رو بغل میکرد لباش رو میبوسید؛همتون اهل کنایه اید و اهل روضه،هر وقت ابی عبدالله رو بغل میکرد زیر گلوشو میبوسید ... آقا چرا؟میفرمود:این لبا یه روز از زهر کبود میشه ..." پیغمبر اجازه بدن ما از همین روزنه بریم کنار بقیع "السلام علیک یا ابامحمد" آقاجان گداهای هرساله اومدن؛آقاجان من الان دارم از حرم امام رضا میام؛شما یه غریبی،امام رضا هم یه غریبه،انقدر این شبا تو حرمش شلوغه ..."(مگه عربه نیامده بود از مدینه؟گفت:شنیدم ایرانیا یه امام غریب دارن برم یه سری به غریب ایران بزنم)،وارد حرم امام رضا شد اول یه نگاه به در و دیوار،یه نگاه به زائرا،به ازدحام جمعیت کرد به این همه چراغ؛برگشت عقب ...." گفت آقاجان اگر غریب میخوای بیا مدینه؛بیا ببین چهارتا سنگ گذاشتند ...*
"شاعر:استادحاج غلامرضاسازگار"
#سید_مهدی_میرداماد
#ویژه_ایام_صفر
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#روضه_امام_رضا_علیه_السلا
.
|⇦•دلی که عاشقه ...
#سینه_زنی و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام به نفس حاج مهدی رسولی
❁༻↷◈↶༺❁
دلی که عاشقه محن داره
تو کشور غصه وطن داره
عاشق اونه که تو دلش هر شب
روضه برا امام حسن داره
میگن خدایِ کَرَمِ آقام
صاحب سفرۀ غمِ آقام
با اون همه مهربونی حالا
بگید چرا بی حرمِ آقام
حسن جانم، حسن جانم...
برای چی نباشه بارونی
چشمای من با این پریشونی
که قبر خاکیشم شده پُشتِ
پنجره های بقیع زندونی
با بی وفا ها هم وفا میکرد
دردای مردم و دوا میکرد
باید بپرسیم ما از اون شامی
با دشمناش چه جوری تا میکرد
حسن جانم، حسن جانم...
چل سالی از یه عده دلگیره
چل ساله که دلش یه جا گیره
هر موقع یاد کوچه می افته
صد دفه زنده میشه میمیره
چل ساله که زخم زبون خورده
خیلی شده خاطرش آزرده
هر باری که مغیره رو دیده
چند روزی خنده رو لباش مرده
مدینه غرق گریه زاری شد
خزونِ زندگیش بهاری شد
راحت شد از اون همه غم وقتی
زهر جفا رو جگرش کاری شد
تابوتشُ رو شونه ها بردن
به سمت بی کرونه ها بردن
از کوچه ای که مادرش رو دید
به زیر تازیونه ها بردن
چشمای قاسم خیس بارونه
حال اباالفضلم دگرگونه
تیرا یه کاری با حسن کردن
پهلوی تابوتش پر از خونه
ای کاش بی نشونه میرفتش
آروم مخفیونه میرفتش
بعد حسن این حرف زینب بود
کاش داداشم شبونه میرفتش
حسن جانم، حسن جانم...
ــــــــــــــــــ
#امام_حسن
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#کربلایی_مهدی_رسولی
.
|⇦•فدای جود کسی که...
#روضه_امام_حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده #شب_بیست_وچهارم ماه مبارک رمضان به نفسِ حاجمحمد رضا بذری
●━━━━━━───────
فدای جود کسی که هر آنچه را بخشید
فقط به خاطر خشنودی خدا بخشید
از ابتدا پدرش فکر ما گداها بود
که سفره ی کرمش را به مجتبی بخشید
غریب بود، اگرچه گدا فراوان داشت
کریم بود، بدون سر و صدا بخشید
کریم کار ندارد به اسم و رسم کسی
غریبه را چه بسا بیش از آشنا بخشید
ملامتش نکنید آن که را مدینه نرفت
مدینه زائر خود را به کربلا بخشید
گمان کنم که دگر مادری زمین نخورَد
خدا فقط به حسن این چنین بلا بخشید
گمان دیگرم این است که دم آخر
به غیر قاتل مادر بقیه را بخشید
خونِ جگر داد زد غریبی من را
زهر بهانهست کوچه کشت حسن را
وای از آن مسجد و مرور بلایا
بر سر منبر مغیره بود خدایا
سبِّ علی میکنند و فکر بهشتند
نامه ی بیعت به عمرو عاص نوشتند
کشت مرا داغ کوثری که شکسته
خاطرهی بغض مادری که شکسته
حق بده هرروز زارزار کنم من
خاطرهی کوچه را چکار کنم من؟
آی کسی که سوال میکنی از من
تا به کنون دیدهای کتک بخورَد زن؟!
دست پلیدی به ظرف کوثر من خورد
بشکند آن دست که به مادر من خورد
*مناقشه است تو مجلس معاویه، همه بلند میشن یکی این میگه یکی اون میگه، همه دارن حرف میزنن جبل الصبر امام حسن ،دریای صبره، کوه صبره، عالم صبره،اما همین امام حسن که صبر وجودشو گرفته، صبر شاگرد مکتب امام حسن مجتباست. این عظمت صبردیدن یه جا بلند شد طاقت نیاورد اونم تا دید تو این جمع ،مغیره بلند شد. صدا زدتو دیگه چیزی نگو..انقده مادر مارو زدی محسن ما جان داد، سر و روی مادر ما رو خونی کردی...*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#ماه_رمضان
#حاج_محمد_بذری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
|⇦•چهل ساله اشکم....
#زمزمه و توسل ویژهٔ #هشت شوال سالگرد تخریب قبور ائمه بقیع علیه السلام اجرا شده به نفس کربلایی مجتبی رمضانی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
چهل ساله اشکم، چهل ساله آهم
چهل ساله کوچه، شده قتلگاهم
*هر مردی دلش خوشه تو خونه همسر داره ،دلش میگیره میاد خونه غماشو با زنش در میون میذاره آروم میشه...گفت..*
چهل ساله تنهام ،شب و روز ندارم
روزا کوه صبرم، شبا بی قرارم
جگر سوخته یعنی، مَنِ خون جگر
که حتی توی خونه بی مَحرمم
چهل ساله داغی روی سینه امه
که زهری کشنده شده مرهمم
زمینخورده یعنی مَنِ غیرتی
که بعد از یه عمره نشد باورم
تویِ کوچه ای تنگ، جلوی چشام
یکی دست بلند کرد به رو مادرم
*یکی از روضه خونا یه حرف عجیبی زد میگفت: یکی از دلیلایی که امام حسن مدام گریه می کرد این بود که خودشو مقصر میدونست. آخه زنای عرب پوشیه داشتن، الان تو خیابون داری میری یه خانوم و میبینی میگی شاید اقوامم باشه شک میکنی همراهاشو میبینی بچه اشو میبینی میگی خودشه، گفت اگه من اونروز با مادرم نبودم ....نمیشناختنش..*
حسن! کوچه مادر، صبوری همینه
زمین خورده یعنی، غریبِ مدینه
به همراه چادر، غرورم لگد شد
بهم خیلی برخورد، برام خیلی بد شد
نتونستم کاری کنم..
تو آشوب کوچه، توی اِزدحام
بمیرم که حتی پناهی نداشت
زدن با چه جرمی؟ چرا بی هوا؟
آخه مادر من گناهی نداشت
از اون کوچه تا خونه راهی نبود
تموم مسیر و فقط غصه خورد
بمیرم تا خونه فقط گریه کرد
همون جا حسن بود که از غصه مرد
*اینجا امام حسن وقتی زهر از گلوش پایین رفت عوضی که زنشو صدا بزنه ،صدا زد بگید زینبم بیاد.. خواهر خیلی به برادر علاقه داره، «خواهرا ! اگر از بیمارستان زنگ بزنن بگن برادرت اینجاست حالشم خوبه با این حال تا بیمارستان میرسی نصف عمرت تموم میشه» راوی میگه تا به زینب گفتن تو راه گریه میکرد صدا میزد همه بیان ، هی دنیا ... اومد خودشو رسوند کنار برادر، اینجا صدا زد.. خواهرم برام یه تشت بیار، تشت آورد لخته های خون از لبهای مبارک داخل تشت، من نمیدونم چه به روز زینب گذشت، اینجا یه تشت بود یه تشتم بود مجلس یزید..دختر صدا زد عمه جان!صدا قرآن خوندن بابامه، اگه بابامه چرا داره با چوب خیزران میزنه.....حسین....
حسن آقام همه میرن تو میمونی ــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#تخریب_بقیع
#کربلایی_مجتبی_رمضانی
|⇦• #روضه و توسل به امام مجتبی(ع) ویژۀ ایام تخریب بقیع توسط وهابیت ملعون به نفس حاج سید محمد جوادی •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
غبار صحنِ تو بر درد جان دواست بقیع!
*ان شالله یه شب با هم مدینه رو خاکا بشینیمُ برا بچه هایِ غریبِ فاطمه گریه کنیم ..*
خرابههایِ تو، باغ بهشت ماست، بقیع!
اگر چه روی به کعبه نماز میخوانیم
تو قبلۀ دل مایی ، خدا گواست ، بقیع!
*قربون اون چشمی که میتونه برا امام حسن گریه کنه .. (چرا )؟! چون سفرۀ ابی عبدالله یه سفرۀ عمومی همه میان .. اما این سفره اختصاصیِ همه نمیتونن سر سفره ی امام حسن باشن .. اگه براش خوب گریه کنی مادرش دست شکسته شو بالا میاره ، میگه اینا برا پسرِ غریبم دعا کردن ..*
اگر چه روی به کعبه نماز میخوانیم
تو قبلۀ دل مایی، خدا گواست، بقیع!
تو همچو فاطمه در شهر خویش تنهایی
غریبی و، همه کس با تو آشناست، بقیع!
*نکنه اسم امام حسن بیاد ، فقط منتظر کوچه و سیلی باشی .. معلومه هرجا بگی یه بچه دستش تو دست مادرش بود صدا ناله بلند میشه ..*
به آن چهار امامی که در بغل داری
برای ما حرمت مثل کربلاست بقیع!
علی نگفت، به جان علی قسم، تو بگو
که قبر گمشدۀ فاطمه کجاست بقیع؟
*میگه دیدم پشتِ پنجره هایِ بقیع بلند بلند گریه میکنه .. (قدیمیا میگفتن: مدینه گفتی و کردی کبابم ..) میگه زدم رو شونه ش گفتم حالت با همه فرق میکنه ؟ گفت من بچه سیدم ، مادرم زهراست .. گفتم خو اینجا این همه سید ، فقط تو سادات نیستی که .. گفت من با بقیه یه فرقی دارم ؟ فرقت چیه؟! گفت همه مدینه رو گشتم دنبال قبرِ مادرم اما اثری و نشانی از قبر مادرم زهرا نبود ..
بی بیِ بی حرم قبرت کجاست مادر
هنوز ناله ی زهراست از مدینه بلند
هنوز لرزه بر اندام مجتبی ست بقیع
*اجازه بدید برا امام حسن روضه بخوانم .. آقاییی که بعدِ کوچه دیگه آب خوش از گلوش پایین نرفت .. هر وقت از کوچه رد شد سر به دیوار گذاشت ..به قول آذریا : آی نَنَه .. آی نَنَه .. یارالی نَنَه .. خدا بهتون خیر بده اینجوری برا زهرا گریه میکنید .. راستی اگه تو کوچه بودید میدیدی چی جوری فاطمه رو سیلی زدن .. به خدا مادر ما رو بی هوا زدن ...
جوان نَنَه .. جوان نَنَه ..
با اینکه سن و سالی نداشت اما زود محاسنش سفید شد ، وقتی گفتن آقا چرا اتقدر زود محاسنت سفید شد ؟ گفت آخه من دیدم تو کوچه .. میگه رو پنجه هام بلند شدم .. دستامو بالا آوردم دیدم نمیتونم .. هی میگفتم نزن ...
نزن ، نزن تو سیلی به زن .. نزن ، نزن ..
یه چشمی بهم بزنی میبینی محرم اومده .. ان شالله زنده باشیم .. امام حسن ، اگه قرارِ بمیرم روزیم کن برا حسین بمیرم .. آقام .. آقام ..
روضه بخوانم .. بدنِ علی رو شب دفن کردن ، بدنِ فاطمه رم شب دفن کردن .. بدنِ پیغمبرم شب دفن کردن گفتن دیگه این بدنُ روز بلند کنیم با احترام ..اما اهل دل میگن کاشکی این بدنم شب دفن میکردن .. بدنُ تشییع کردن ، وصیت کرده گفته راضی نیستم زیر تابوتم قطره ی خونی ریخته بشه ..
فلانی اومد این بدنُ محاصره کرد .. گفتن چته؟! گفت من از این حسن بدم میاد .. بگم حقشو ادا میکنی؟ گفت از مادرشم بدم میومد .. اولین تیرُ خودش به چله ی کمان گذاشت .. گفت این بدنُ تیر باران کنید ..
قاسم سه ساله داره نگاه میکنه .. (زبان حال) با نگاهش داره به عمو عباسش میگه عمو داری نگاه میکنی بابامو تیر باران کردن .. آی غریب حسین ...
(چرا میگی غریب حسین ؟!) آره امام حسین امامِ میدونه داغ امامُ برادر چیه .. اما صبر کرد ، گفت حسن به من دستورِ صبر داده گفته راضی نیستم ، صبر صبر ..
تاریخ نوشته هفتاد تا تیر به این بدن زدن .. نشست یکی یکی این تیرها رو بیرون آورد گفت غارت زده به اون نمیگن که اموالش غارت بشه .. غارت زده به منِ حسین میگن که برادری مثله تو رو از دست دادم .. (بریم کربلا) هفتاد تا تیر به این بدن زدن زینب شنید ولی ندید ..
شنیدن کی بود مانند دیدن .. اما یه جا عمه جانِ ما اومد بالایِ بلندی .. دید شمشیر دار با شمشیر میزنه .. نیزه دار با سرنیزه میزنه .. یه عده که سلاح ندارن لباسایِ عربی رو پر سنگ کردن .. با حوصله عزیزِ زهرا رو سنگ میزدن ..
حسین ....
#سید_محمد_جوادی
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#تخریب_بقیع
#ویژه_ایام_صفر
#روضه_شب_جمعه
.
#فهرست
برای دسترسی به روضه و نوحه ماه محرم
لطفا #هشتک های زیر را دنبال بفرمایید👇👇👇👇👇👇👇
#روضه_حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
.
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#روضه_حضرت_مسلم_علیه_السلام
#روضه_ورود_به_کربلا
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_زهراسلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_عبدالله_بن_حسن_علیه_السلام
#روضه_اطفال_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_قاسم_بن_حسن_علیه_السلام
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#روضه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#روضه_دفن_شهدای_کربلا
#شب_اول_محرم. #حضرت_مسلم_ع
#شب_اول_محرم_۱۴۰۲
#شب_دوم_محرم. #ورودیه_محرم
#شب_دوم_محرم_۱۴۰۲
#شب_سوم_محرم. #حضرت_رقیه_س
#شب_سوم_محرم۱۴۰۲
#شب_چهارم_محرم #دوطفلان_زینب_س
#شب_چهارم_محرم۱۴۰۲
#شب_پنجم_محرم. #عبدالله_ابن_حسن
#شب_پنجم_محرم۱۴۰۲
#شب_ششم_محرم. #حضرت_قاسم_ابن_الحسن
#شب_ششم_محرم۱۴۰۲
#شب_هفتم_محرم. #حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم۱۴۰۲
#شب_هشتم_محرم. #حضرت_علی_اکبر
#شب_هشتم_محرم۱۴۰۲
#شب_نهم_محرم. #حضرت_عباس_ع
#شب_نهم_محرم۱۴۰۲
#شب_دهم_محرم.
#شب_دهم_محرم۱۴۰۲
#شب_عاشورا
#شب_یازدهم_محرم
#شب_دوازدهم_محرم
#شب_سیزدهم_محرم
#شام_غریبان
#وداع
#اربعین
#شب_جمعه
____
#روضه_حضرت_رسول_صلی_الله_علیه_وآله
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#شهادت_امام_حسن
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#شهادت_امام_رضا
#سیاه_پوشان
#زمینه
#زمزمه
#واحد_سنگین
#واحد_تند
#واحد
#شور. #احساسی
#سه_ضرب
#سنتی
#مسجدی
#زنجیرزنی
#دودمه
#ترکی
#مازنی
#کردی
#دشتی
#سبک_ده_شب_محرم
هشتک یا "کلمه آبی رنگ" را لمس "کلیک کنید" و در پایینِ صفحه ،سمت چپ، علامت ۸یا بالا (↑ و ↓)را بزنید و از متن و صوت بهرمند شوید.
.
https://eitaa.com/joinchat/4240572439C6b1bcf7d93
|⇦• #روضه و توسل به امام مجتبی(ع) ویژۀ ایام تخریب بقیع توسط وهابیت ملعون به نفس حاج سید محمد جوادی •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
غبار صحنِ تو بر درد جان دواست بقیع!
*ان شالله یه شب با هم مدینه رو خاکا بشینیمُ برا بچه هایِ غریبِ فاطمه گریه کنیم ..*
خرابههایِ تو، باغ بهشت ماست، بقیع!
اگر چه روی به کعبه نماز میخوانیم
تو قبلۀ دل مایی ، خدا گواست ، بقیع!
*قربون اون چشمی که میتونه برا امام حسن گریه کنه .. (چرا )؟! چون سفرۀ ابی عبدالله یه سفرۀ عمومی همه میان .. اما این سفره اختصاصیِ همه نمیتونن سر سفره ی امام حسن باشن .. اگه براش خوب گریه کنی مادرش دست شکسته شو بالا میاره ، میگه اینا برا پسرِ غریبم دعا کردن ..*
اگر چه روی به کعبه نماز میخوانیم
تو قبلۀ دل مایی، خدا گواست، بقیع!
تو همچو فاطمه در شهر خویش تنهایی
غریبی و، همه کس با تو آشناست، بقیع!
*نکنه اسم امام حسن بیاد ، فقط منتظر کوچه و سیلی باشی .. معلومه هرجا بگی یه بچه دستش تو دست مادرش بود صدا ناله بلند میشه ..*
به آن چهار امامی که در بغل داری
برای ما حرمت مثل کربلاست بقیع!
علی نگفت، به جان علی قسم، تو بگو
که قبر گمشدۀ فاطمه کجاست بقیع؟
*میگه دیدم پشتِ پنجره هایِ بقیع بلند بلند گریه میکنه .. (قدیمیا میگفتن: مدینه گفتی و کردی کبابم ..) میگه زدم رو شونه ش گفتم حالت با همه فرق میکنه ؟ گفت من بچه سیدم ، مادرم زهراست .. گفتم خو اینجا این همه سید ، فقط تو سادات نیستی که .. گفت من با بقیه یه فرقی دارم ؟ فرقت چیه؟! گفت همه مدینه رو گشتم دنبال قبرِ مادرم اما اثری و نشانی از قبر مادرم زهرا نبود ..
بی بیِ بی حرم قبرت کجاست مادر
هنوز ناله ی زهراست از مدینه بلند
هنوز لرزه بر اندام مجتبی ست بقیع
*اجازه بدید برا امام حسن روضه بخوانم .. آقاییی که بعدِ کوچه دیگه آب خوش از گلوش پایین نرفت .. هر وقت از کوچه رد شد سر به دیوار گذاشت ..به قول آذریا : آی نَنَه .. آی نَنَه .. یارالی نَنَه .. خدا بهتون خیر بده اینجوری برا زهرا گریه میکنید .. راستی اگه تو کوچه بودید میدیدی چی جوری فاطمه رو سیلی زدن .. به خدا مادر ما رو بی هوا زدن ...
جوان نَنَه .. جوان نَنَه ..
با اینکه سن و سالی نداشت اما زود محاسنش سفید شد ، وقتی گفتن آقا چرا اتقدر زود محاسنت سفید شد ؟ گفت آخه من دیدم تو کوچه .. میگه رو پنجه هام بلند شدم .. دستامو بالا آوردم دیدم نمیتونم .. هی میگفتم نزن ...
نزن ، نزن تو سیلی به زن .. نزن ، نزن ..
یه چشمی بهم بزنی میبینی محرم اومده .. ان شالله زنده باشیم .. امام حسن ، اگه قرارِ بمیرم روزیم کن برا حسین بمیرم .. آقام .. آقام ..
روضه بخوانم .. بدنِ علی رو شب دفن کردن ، بدنِ فاطمه رم شب دفن کردن .. بدنِ پیغمبرم شب دفن کردن گفتن دیگه این بدنُ روز بلند کنیم با احترام ..اما اهل دل میگن کاشکی این بدنم شب دفن میکردن .. بدنُ تشییع کردن ، وصیت کرده گفته راضی نیستم زیر تابوتم قطره ی خونی ریخته بشه ..
فلانی اومد این بدنُ محاصره کرد .. گفتن چته؟! گفت من از این حسن بدم میاد .. بگم حقشو ادا میکنی؟ گفت از مادرشم بدم میومد .. اولین تیرُ خودش به چله ی کمان گذاشت .. گفت این بدنُ تیر باران کنید ..
قاسم سه ساله داره نگاه میکنه .. (زبان حال) با نگاهش داره به عمو عباسش میگه عمو داری نگاه میکنی بابامو تیر باران کردن .. آی غریب حسین ...
(چرا میگی غریب حسین ؟!) آره امام حسین امامِ میدونه داغ امامُ برادر چیه .. اما صبر کرد ، گفت حسن به من دستورِ صبر داده گفته راضی نیستم ، صبر صبر ..
تاریخ نوشته هفتاد تا تیر به این بدن زدن .. نشست یکی یکی این تیرها رو بیرون آورد گفت غارت زده به اون نمیگن که اموالش غارت بشه .. غارت زده به منِ حسین میگن که برادری مثله تو رو از دست دادم .. (بریم کربلا) هفتاد تا تیر به این بدن زدن زینب شنید ولی ندید ..
شنیدن کی بود مانند دیدن .. اما یه جا عمه جانِ ما اومد بالایِ بلندی .. دید شمشیر دار با شمشیر میزنه .. نیزه دار با سرنیزه میزنه .. یه عده که سلاح ندارن لباسایِ عربی رو پر سنگ کردن .. با حوصله عزیزِ زهرا رو سنگ میزدن ..
حسین ....
#سید_محمد_جوادی
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#تخریب_بقیع
#ویژه_ایام_صفر
#روضه_شب_جمعه
كَرَم كنارِ كريميِ تو كم آورده
به پيشگاه تو درياي غم نم آورده
نبود داغ تو كمتر ز داغ عاشورا
خدا ميانِ صَفَر يك مُحَرَم آورده
گذاشت نان و نمك، آب و زهر، همسر تو
چه سفره ي افطاريِ فراهم آورده
يك عُمر خونِ جگر خورده اي و حالا او
براي زخم تو مرهم كه نَه سَم آورده
براي تير زدن برتنمطهر تو
چقدر آن زنِ ملعونه آدم آورده
جدا مكن به بد و خوب، مادرت ما را
ميان مجلس سوگ تو درهَم آورده
دوباره بين غزل نام مادرت بردم
مرا ببخش اگر خاطرِ تو آزردم
مرا ببخش اگر باز ناله سر دادی
مرا ببخش اگر یاد کوچه افتادی
*غریب اونکسی نیستش که حرمنداره، غریب اون کسی نیستش که زائر نداره، غریب اون کسی نیستش که یار و یاوری نداره، غریب اون کسی است که جلو چشمش مادرش رو بزنن نتونه کاری بکنه ..*
همیشه زخم غمی کهنه روی بالت بود
سپید موی تو شد گرچه پنج سالت بود
تو قامتی که شد از غم خمیده را دیدی
تو آنچه که هیچ کسی هم ندیده را دیدی
به روی خاک تو دیدی ستاره افتاده
به پیش چشم خودت گوشواره افتاده
غریب آقا ..غریب آقا ...
چگونه قلب تو دیگر به سینه ات بند شود
چگونه فاطمه از خاکها بلند شود
گرفت دست تو را و کمی تبسم کرد
ولی چه فایده که راه خانه را گم کرد
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
گریز به حضرت ابالفضل
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#ویژه_ایام_صفر
14000623-banifatemeh-roze.mp3
1.98M
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
گریزبه حضرت زهرا وحضرت ابالفضل ع
🎤#سید_مجید_بنی_فاطمه
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
میریزه اشکام آخه دست من نیست
غمی مثه غربتِ تو وطن نیست
با اینکه اهل بیت همه غریبن
هیچکی غریب تر از امام حسن نیست
غربت آقام انقدر وسیعه
که میزنه آتیش به جون شیعه
براش بمیرم زائرای قبرش
کبوترای خاکیِ بقیعه
دنیا نمیخواست راحتش بذاره
از در و دیوار غم براش بباره
تو همه چی شبیه مادرش شد
حتی تو خونش امنیت نداره
این نوه ی پیمبره مدینه
با جگر پاره روی زمینه
آخه کجا دیدید که روزه داری
روزش رو وا کنه با زهر کینه
یه روز خوش ندیده تو حیاتش
سَمّی که خورد از غما داد نجاتش
داره میسوزه و میون تشتی
لخته به لخته ریخته خاطراتش
*اول کاری که امام حسن کرد،اون زنِ ملعونه روگفت زود برو، قربون محبتت آقاجان!... فرمود: زود برو حسینم بیاد زنده ات نمیذاره...
اینقدر غریبِ، چندبار زهرش دادن، زود گفتنخواهرش زینب بیاد، با عجله زینب اومد، طلب تشتی کرد، زینب خوشحال شد گفت: مثل دفعات قبل زهر رو بالا میاره، خواهر داره نگاه میکنه، یه وقت نگاه کرد دید پاره های جگر حسن، لبا خونیِ، سر رو بالا آورد، گفت: زینب راحت شدم، دیگه از حالا به بعد چشمم به مغیره نمی افته، زینب به سر و صورت زد، مگه میشه زینب حسین رو صدا نکنه! گفت: زود خبر بدید داداشم بیاد، تا اباعبدالله اومد دید برادرش جگرش پاره پاره است، حسن رو بغل گرفت، آقای من! مولای من! چه بلایی سرت اومده؟ ابی عبدالله بغلش گرفت، سر امامحسن رو شونه ی حسین افتاد...
چقدر خوبه که آدم این لحظه ها داداشش بغلش بگیره، صدازد: حسینجان! همه بچه هام رو به تومی سپارم ، حسین جان گریه نکن داداش! اما فقط بهت بگم " لَا يَوْمَ كَيَوْمِكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ" هیچ روزی مثل روز تو نیست...
اما همینجا یه سؤال دارم حسین جان! اینجا داداش حسنت رو تونستی بغل بگیری، دوتایی دست رو گردن هم انداختین، حرف میزدید، اما چی کشیدی کنار اون بدنی که دست نداشت ... گفت میخوام بغلت کنم نمیتونم، میخوام ببینمت چشمی ندارم ...
یادت باشه اکه حسین رو توگودال کشتن، اباالفضل رو همتوی گودال کشتن، گفت: حسینجان! من رو سمت خیمه ها نبر،به دودلیل، یکی اینکه از روی سکینه خجالت میکشم، یکی اینکه اگه من رو اینجوری از گودال بیرون ببری میفهمن بی علمدارشدی، میترسم به خیمه ها حمله کنن...حسین ...*
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#ویژه_ایام_صفر
14000623-banifatemeh-roze2.mp3
2.74M
قسمت دوم #روضه_امام_حسن_علیه_السلام
گریزبه حضرت زهرا و حضرت ابالفضل ع
🎤#سید_مجید_بنی_فاطمه
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
.
#قسمت_پایانی #روضه و توسل ویژه شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ حاج سعید حدادیان
●━━━━━━───────
*هر جوری بود پیامبر و از گودال نجات داد لذا وقتی فاطمه رسید دید همه وجود علی رو خون گرفته.. گفتن اگه علی نبود پیغمبر از دنیا رفته بود. شاید زیر لب میگفت انشا ءالله جبران میکنم. همین روزها میاد پشت در با آتش میجنگه....
سر پیغمبر تو دامنه علیه داره نگاه میکنه فاطمه اومد، جبرئیل اومد یا رسول الله بشارت..عالم برزخ رو مزین کردن ارواح انبیا چشم به راه شمان.. فرمود: جبرائیل! یه خبری بده دلم خوش بشه.چی میخوای یا رسول الله؟ دلم برا امتم شور میزنه..جبرئیل رفت برگشت..یا رسول الله خدا گفته دوباره این آیه رو برات بخونم.. ولسوف یعطیک ربک فترضی اینقدر خدا به عشق تو میبخشه تا تو راضی بشی
گفت: برادرم عزرائیل حالا میخوای جونم رو بگیری، بگیر..حسنین دویدند خودشون رو انداختن رو سینه ی پیغمبر..دستور اینه رو سینه ی محتضر رو سبککنید مثلا دکمه پیراهنشو باز کنید..این چند نفس آخر رو راحت بکشه. فاطمه میخواد بچه ها رو برداره. پیغمبر فرمود: زهرا جان صبر کن اینها تو بغلم هستن راحت تر جون میدم ..
یا رسول الله امروز یه تابوت آوردن کنار قبرت اینقدر تیر به این تابوت زدند.که امامحسین دونه دونه تیرا رو در میاورد. هفتاد چوبه تیر به تابوت خورده و بدن رودوخته اگه بخواد این تیر، این تیری که شعبه داره در بیاد گوشت رو در میاره...انقدر امام حسین امروز تو مدینه گریه کرد.
دیگه بعد تو عطر نمیزنم..دیگه بعد تو محاسنم رو خضاب نمیکنم.دیگه بعد تو داداش.. غارت زده به کسی نمیگن که مالشو بردن، غارت زده منم که داغ برادری چون تو رو دیدم..همه حرفها رو کنار امام حسن زد اما یه حرف رو گذاشت برا علقمه ..دید همه ی بدن رو تیرها فرا گرفتن.. دست نداره چشمش از کاسه بیرون اومده، فرق شکافته..یه دفعه دست به کمر گرفت.. عباس جان حالا دیگه کمرم شکست..
«حسین...»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#حاج_سعید_حدادیان
#شهادت_امام_حسن
#بیست_و_هشت_صفر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅