📋 جانم فدای آن بنایی که نداری
#سبک_مناجات / #سبک_روضه
#روضه_امام_حسن (ع)
ویژه #شهادت_امام_حسن (ع)
مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جانم فدای آن بنایی که نداری
قربان آن گلدستههایی که نداری
هرجا حرم دیدم سرودم زیر لب از...
دلتنگی گنبد طلایی که نداری
بابالرضا رفتم نشستم گریه کردم
با یاد بابالمجتبایی که نداری
قالیچهی ارثیهی مادربزرگم
نذر تو و صحن و سرایی که نداری
من هر شب جمعه سلامی میدهم به
ششگوشهی کرببلایی که نداری
ما سینهزنهایت حسن کم گفتهایم آه
در مجلس دارالبکایی که نداری
دردی که داری در خودت میریزی آقا
حق میدهم درد آشنایی که نداری
*شاعر : #محمدجواد_پرچمی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هدایت شده از روضه دفتری
❣﷽❣
🔳#روضه_امام_حسن ع 2
⚫️#دفتری_حسن ع 2
🍁برصبر حسن و خوی احمد صلوات
🍁 براختر دوم امامت صلوات
🍁خواهیکهخداوندبخشدهمهعصیانتورا
🍁بفرستبرغریبمدینهامامحسنمجتبیصلوات
✅(#دعای_فرج)
❣#السلام_علیک_یاابامحمد_یاحسن_ابن_علی_ایهاالمجتبی_یابن_رسول_الله_یا_حجة_الله_علی_خلقه_یاسیدنا...
🌹من گدایم من گدایم یا حسن
🌹من گدای بینوایم یا حسن
🌹تو گل زهرائی ومن خار توام
🌹عشق تو داده بهایم یا حسن
🌹مبتلای درد هجران توام
🌹من مریضم ده شفایم یاحسن
🌹توطبیب قلب هردل خستهای
🌹کوی تو دارالشفایم یا حسن
🌷آقا جان...
🌹بر ندارم دست از دامان تو
🌹تا کنی حاجت روایم یا حسن
🌹هر چه دارم از تو دارم یا حسن
🌹هرچه خواهم ازتوخواهم یاحسن
🌹گر نبودم نوکر/کنیز خوبی تو را
🌹باز امیدشفاعت ازتودارم یاحسن
✳️نقل میکنند عربی بود تو مدینه ..هر وقت میخواست از مدینه به امام رضا سلام بده..روشو میکرد طرف طوس...میگفت السلام علیک یا غریب الغربا...
یه سال اومد مشهدالرضا...وقتی وارد صحن و سرای امام رضا شد..
شروع کرد گریه کردن..
گفت ای عزیز زهرا ..آقا جان .یا امام رضا ع..
آقا از مدینه بهت سلام میدادم...
میگفتم... السلام علیک یا غریب الغربا..
میگفتن امام رضا غریبه..
غریب الغرباست..
آقا جان... یا امام رضا...آقا با تمام سختی اومدم زیارت ..
(ان شاالله خدا قسمت وروزیت بکنه..)
آقا حالا که اومدم زیارتت..
میبینم، صحن و سرا داری..
گنبد طلا داری..
آقا جان ضریح داری...
این همه زائر داری..
زائرا مثل پروانه دور حرمت میگردند..
⚫️شروع کرد ناله زدن..
گفت آقا ...اگه میخوای غریب ببینی پاشو بریم مدینه...
چهار تا قبر غریب نشونت بدم با خاک یکسانه...حتی یه سایبونم ندارن...
🎋(رحمت خدا به این گریه ها..)
🎋(رحمت خدا به این ناله ها...)
🥀الهی بری مدینه..
الهی قسمت و روزیت بشه مدینه...
اگه شب برسی مدینه میبینی همه شهر چراغونه..
اما من بمیرم یه جا تاریکه..اونم بقیعه..
قربان غربت ائمه بقیع..
⏹قربون غربت امام حسن ع..
چقدر مظلومه...چقدر غریبه..
الهی هیچ کس غریب نباشه...
من بمیرم برا اون آقایی که تو خونشم غریب بود محرم نداشت....
✅پیغمبر ص فرمود به قدری حسنم مظلومه که ملائکه و مرغان آسمان براش گریه میکنند..
✅فرمود هر کس برا حسنم گریه کنه کور وارد محشر نمیشه
💫(امان از غربت امام حسن ع)
خوشا بحال اونایی که امروز برا امام حسن ع گریه میکنند..
همه میدونید مادش زهرا خیلی روضه امام حسنو دوست داره...
اما چه کردند با عزیز دل زهرا..
چه کردند با میوه قلب رسول الله ص
@roze_daftari
⏹آی حاجت دارا..آی ناله دارا..آی جوون دارا..آی مریض دارا...
یه لحظه دلتو ببرم مدینه...
(کدوم لحظه رو یاد کنم)
🔰لحظه ای که امام حسین نشست کنار بدن تیر خورده برادرش امام حسن..
چه صحنه ای دید..
شروع کرد ناله زدن..
(دشتی)
◼️برای تو دلم دارد بهانه
◼️گرفت از آه من آتش زبانه
◼️به زیرلبحسیناینگونه میگفت
◼️الهی دفن می گشتی شبانه
🔆صدا زد داداش..
دیگه به خودم عطر نمیزنم..
دیگه محاسنمو خضاب نمیکنم...
آخ..غارت زده به کسی نمیگن که اموالشو به غارت برده باشن .. غارت زده به منه غریبی میگن... که مثل تو برادر رو باید تو خاک بگذارم..
🔲امان از دل حسین ع..،2
اما آی کربلائیا..آی ناله دارا...آی آبرودارا..
دلتو یه لحظه ببرم کربلا..
(چی میخام بگم..)
میخام بگم..
اینجا امام حسین تیرهارو از بدن برادرش حسن بیرون کشید.. ناله کرد...گریه کرد...
(اما دلت کربلاست..)
تو کربلا هم ناله زد...
لحظه ای که اومد کنار نهر علقمه..
آخ نشست کنار بدن ابالفضل..
صدا زد..
💔"«الْانَ إِنْکَسَرَ ظَهْری وَقَلَّتْ حِیلَتی»"
💔کمرم شکست داداش..
⬆️ (اوج) ⬅️داداش..امیدم نا امید شد..
داداش پاشو رقیه ام تو خیمه منتظره..
پاشو رباب منتظره..
پاشو عباسم...نزار خواهرمون زینب اسیری بره......
🍂تو مثل جون عزیزی
🍂اگر که برنخیزی
🍂رقیه ام رو میبره
🍂عدو برا کنیزی
🌟اَخا اَخا اباالفضل 4
🍂خیمه ها میشه غارت
🍂زن ها میرن اسارت
🍂میشه به پیش چشمات
🍂به زینبت جسارت
🌟اَخا اَخا اباالفضل 4
💔هر چقدر ناله داری به سوز جگر امام حسین کنار بدن برادر.. از سویدای دل ناله بزن بگو.. #یاحسین..
👇👇صلوات حذف نشه لطفا👇👇
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها(صلوات)🌹
@roze_daftari
📖 #متن_روضه
🔊 مناجات و روضه #امام_حسن علیه السلام
🔘 هیئت احرار الحسین علیه السلام
****
(...اللهم صل علی صاحب الدعوةِ النبویه و الصوله الحیدریه و العصمه الفاطمیه و صلابه الحسنیه و شجاعه الحسینیه)
فصل باریدن اشک آمده، باران شده ام، باز هم ماه عزا آمده، حیران شده ام، اولینج نام، که آمد به لبم اسم تو بود، از تولد به خدا، مست حسن جان شده ام، آقا مادرم، دست مرا داد، به دستان کریم، مادرم دست مرا داد به دستان کریم، بی سبب نیست که محتاج کریمان شده ام، آقا من مسلمان شده ی دست امام حسنم، این جمعیت، ده برابرتونم بشید بگید، باز برا آقا حرم نمیشه، پس واینستا منو نگاه کن، نوکری که شب ششم محرم صداش دراد واویلا ، من پیش خودم گفتم صدای همه گرفتس، بچه ها صدای فاطمه گرفتس، بچه ها، صدای امام زمان گرفتس، پس کی میخوای خودتو خرج کنی، تموم شد ها، افتادی تو سرازیری، من رندی رو بلدم، اول کار با امام حسن اومدم جلو که بگیری، به امام حسن بگو آقا حرم نداری، نوکر که داری ، زوار نداری، سینه چاک های داداشت هستن، من هر وقت میرم کربلا اول به نیت امام حسن میرم زیارت، اول میگم السلام علیک یا ایها الغریب، مادرم برات بمیره حرم نداری، بخدا میسازیم، برات یه حرم، یه بابش رو میزنیم باب عبدالله، یه باب هم باب القاسم، این بزرگتره رو میزنیم باب الزهرا ، اون وقت ببینم شب جمعه زهرا کجا میره، تو برا مادرت پیر شدی، تو اونی که نباید می دیدی رو دیدی، خودم دیدم که مادر بر زمین افتاد، بابا را صدا میزد، من امشب دو سه تا روضه ، هم قاسم میخونم ، هم امام حسن ، هم در و دیوار، امشب روضه قاسم خیلی نزدیکه به روضه مادرش، دو نفر تو اهلبیت پا خوردن، تو آل الله دو نفر رو زمین افتادن ، میخونم براتون اما بشرطی که تو خودتو خرج کنی، من مسلمان شده ی دست امام حسنم، نه بزارید کمر آل سعود بشکنه، راه مدینه رو به ما میبندی، ما مدینه ای که توش نشه گریه کرد نمیریم، ما مدینه ای که نشه توش لطمه زد رو نمیریم، ما مدینه بخوایم، میریم امام رضا، ما مدینه بخوایم میریم سید الکریم، اما اونجایی که مادرمونو زدن ساکت وا نمی ایستیم، همه جمعیت میخوام اینو با هم بخونن بیرونیا بفهمن اینجا یه خبریه امشب، من مسلمان شده ی دست امام حسنم، یبار دیگه، من مسلمان شده ی دست امام حسنم ، از عنایات حسن بوده مسلمان شده ام، یه روز یکی اومد مدینه، از شامات، گفت برسم هرچی از دهانم دراد بهش میگم، اینقدر از آقا بد شنیده بود بچه ها، رسید مدینه، کوچه بنی هاشم کجاست؟، عَدل رسید کوچه بنی هاشم، جلو امام حسن، شروع کرد هر چی لیاقت خودشو خانوادشه به آقا گفت، اصحاب اومدن برن جلو، آقا نزاشت، دری وری یاش تموم شد ، آقا فرمود غریبی، از راه اومدی، چیزی خوردی؟، خسته ای، یه نگاه به آقا کرد، گفت تو کی هستی؟، گفت من همونیم که بهش... ، یهو دید افتاد رو پای آقا، غلط کردم ، امشب میخام بگم آقا اون به تو دشنام داد، بغلش کردی، اینا برا مادرت هزار بار خودشونو زدن، اینا اسم در و دیوار میاد جیغ میزنن، اینا طاقت شنیدن سیلی ندارن، اینا یه زن زمین میُفته، همون جا میزنن وای مادر، آقا خاب دیدم، حرم و گنبد و ایوان داری، در میان حرمت خادم و دربان شده ام، زود جمعش کنم برم سراغ آقا زادش، خواب دیدم ، که بهمراه همه سینه زنان به غذا حضرتیه ناب تو مهمان شده ام... ،
من امام حسنی ام (۳)
#روضه_امام_حسن
🎤 حاج حیدر خمسه
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
@majmaozakerine
.
#روضه_امام_حسن
#امام_حسن
در فضای كوچه آه مجتبی پیچیده بود
چادر ِ خاكی به زیر دست و پا پیچیده بود
تو رو به خدا سادات گوش خودشون رو بگیرند نشنوَن، آخه روضه مادر خوندن جلوی اولاد سخت ِ.
آنقدر گویم ز ظلم آن جنایتكار پست
ضربت سیلی صدایش در فضا پیچیده بود
بخدا الان اینجا به شما بگن:یه زن و بیرون مجلس دارن میزنند،همه میرید بیرون میگید:نامرد آدم با زن طرف نمیشه،تا افتاد بی بی رو زمین، امام مجتبی اومد زیر بغل مادر و گرفت، بلندش كرد،تا چشمش افتاد به چشم مادر،می دونی مادر چی گفت؟
مادرم گفت:حسن بر دلم آذر نزنی
حرفی از قصه ی امروز به حیدر نزنی
دید حالش منقلب ِ گفت:سریع برو داداشم رو خبر كن،بگو داری بی داداش میشی،زینبم رو هم خبر كن اما آروم آروم،نكنه به زینب یه دفعه بی هوا بگی، ابی عبدالله سراسیمه اومد،امام حسن داره از حال میره،سر رو گذاشت روی زانوش اینقدر اشك ریخت،آروم آروم امام حسن چشمش رو باز كرد،اما اینقدر حسین گریه كرد،امام حسن فرمود:
حسین گریه نكن آشنا رسید
آخر اجل به داد غریبی ِ ما رسید
چشم انتظار بودم و دیدی مادرم
آخر برای بردن غم نامه ها رسید
همچین كه داشت حرف می زد یه وقت دید در باز شد،زینب اومد تو
بس كن حسین زینبم از راه آمده
آی مردم برا امام حسن بلند بلند گریه كنید،آخه بعضی ها میگن:حسن گریه كن نداره،بخدا مادرش اینقده دعاتون میكنه، میگه:دلِ من ِ پهلو شكسته رو شاد كردید.
بس كن حسین زینبم از راه آمده
این تشت را نبر كه به غم مبتلا رسید
هر چی گفت:دید ابی عبدالله آروم نمیشه،فرمود:حالا كه می خوای گریه كنی بذار برات روضه بخونم.
بگذار روضه های مگو را بگویمت
از آن غروب تلخ كه شام عزا رسید
با مادرم كه یاس تر از هر فرشته بود
رد میشدیم تا که به ما بی حیا رسید
دیوار سنگ سطح زمین سنگ كوچه سنگ
نامرد سنگ با دل ِ سنگی به ما رسید
دستی سیاه از سر ِ من بی هوا گذشت
دستی به روی مادرمان بی هوا رسید
گفت:زیر بغل مادرم و گرفتم گفتم:بیا بریم،گفت:حسن جان تو بگو از كجا بریم،رسید در ِ خونه،امیرالمومنین فرمود:فاطمه جان چی شده؟فرمود:هیچ چی. گفت:فاطمه جان هیچ چی؟ فاطمه جان:
اگر چه ضرب سیلی را ندیدم
ولیكن من صدایش را شنیدم
#هفتم_صفر
👇
|⇦•از بس که حُسن نام تو شد...
#روضه_امام_حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده ماه صفر۱۴۰۰ به نفس حاج امیر کرمانشاهی
●━━━━━━───────
از بس که حُسن نام تو شد مشق جوهرم
عطر بقیع میوزد از باغ دفترم
شوق بهشت سهم بقیه، ز من مخواه
از گندم مزار شما ساده بگذرم
مسکین، یتیم، اسیر، همه زود آمدند
مثل همیشه در صف این خانه آخرم
*چهخونه ای ،چه آقایی، چهکریمی، قربونت برم آقا ...دیدی یه مشکلی برات پیش میاد فکر میکنی میگی
این مشکل رو با کی درمیون بذارم؟ به اون آدمِ نزدیک زندگیت فکر میکنی، باز میگی اصلا بهش بگم؟ نگم؟ نکنه بهش بگم فکری با خودش بکنه؟ نکنه روم رو زمین بندازه؟
اما من همین قدر میتونم برات بگم هرکسی تو زمان امام حسن مجتبی تو مدینه زندگی میکرد، هروقت به مشکلی برمیخورد خیالش راحت بود، میگفت: میرم پیش کریم اهل بیت مشکلم رو حل میکنه، دوست و دشمنم نداشت، أغوشش همیشه به روی همه باز بود .
تو قیامت میگن: اصحاب امامحسین کجان؟ یه جمعیت عظیمی بلند میشن، میگن اصحاب امام حسن کجان ؟ یه جمعیت کمی بلند میشن...
میخوام غربت رو بدونی، تو مدینه وقتی امامحسن رو میدیدن از مرکب پیاده نمیشدن، از رو مرکب میگفتن: "السَّلام عَلَیکَ یا مُذِلَّ المُؤمنین"...
اینقدر سائل عطا میکرد، که سائل می موند، اصلاً باورش نمیشد، در تاریخ أوردن یه روزی از صبح تا شب صدقه و هدیه میداد به سائلهای مختلف، هرچی داشت عطا میکرد، شب یه سائلی اومد، گفت: بده آقا! در راه خدا، حضرت فرمود: هرچی داشتم از صبح دادم، همین کفش ها مونده برام، اینارو بدم بهت برو بفروش...
دیدی میگن: فلانی به داداشش رفته؟ تو گودال از حسین همه چی رو بردن، عبا، عمامه، کلاه خود،رِدا،کفش هاارو بردن، ساربان اومد دید دست خالی مونده، انگشت و انگشتر رو برداشت .....*
نقش است بر کتیبهی خلقت، هُوَ الکَریم
ثبت است بر جریدهی عالم، هُوَ الکَریم
من خواب دیدهام پس از آبادی بقیع
نذر ضریح توست النگویِ مادرم
آنقدر حلقه بر در این خانه کوفتم
حالا خودم کُلونِ قدیمی این درم
گفتند سائلان که پس از تو کجا رویم
گفتی که این شما و سرای برادرم
حسین جان ...حسینجان ...
اینها دو واژهاند که با هم غریبهاند
بر صفحه چون دو خط موازی: حسن، حرم
حسن جان ...
#شاعر میلاد حسنی
ــــــــــــــــــ
#بیست_و_هشتم_صفر
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#حاج_امیر_کرمانشاهی
#ویژه_ایام_صفر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.
📋 ماجرای عشق تو با عشق خوبان فرق داشت
#سبک_مناجات
#سبک_روضه
#روضه_امام_حسن (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ماجرای عشق تو با عشق خوبان فرق داشت
لطف تو به طفل عاصی و گریزان فرق داشت
از پدر هم بیشتر خیرت به نوکرها رسید
مهربانی تو با ما وقت هجران فرق داشت
بر خلاف هر که از آلودگی هایم گریخت
همنشینی تو با آلوده دامان فرق داشت
دور دنیا گشتم و فهمیدم آقایم تویی
دستگیری تو از سائل به قرآن فرق داشت
یک قدم برداشتم فورا دویدی سوی من
در رفاقت با بدان این طرز جبران فرق داشت
امتحانم کن ولی از روضه ها طردم نکن
لذت اینجا نشستن سخت و آسان فرق داشت
کار من که نیست باید تو مرا عاشق کنی
آنچنان که بین یاران نور سلمان فرق داشت
گفتم آقا با گنه کاری چه مشتاقم شدی
گفتی از بس گریه ات وقت حسین جان فرق داشت
از چه یعنی یابن الحسن از اربعین جامانده ام
حال ما در کربلای شاه عطشان فرق داشت
دستپخت مادرت زهراست که گریه کنیم
رزق ما شد حسنی که طعم این نان فرق داشت
گرچه دیدم در کرامات از کریمان سرتر
گنبدش با گنبد شاه خراسان فرق داشت
تیرها تابوت را گرچه به پیکر دوختند اما
در میان علقمه آن تیرباران فرق داشت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
📋 غارتزده منم که برادری چون تو رو از دست میدم
#متن_روضه *بخش اول صوت*
#روضه_امام_حسن (ع)
#روضه_حضرت_اباالفضل (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امشب ابیعبدالله میگه هفتاد چوبه تیر از تابوت برادرش کشیده بیرون. نشست کنار کفن شروع کرد حرف بزنه. گفت داداش! غارتزده ره اونی نمیگن که مالش رو بردن. غارتزده به من میگن که برادری مثل تو رو از دست دادم داداش!اما این جمله خیلی آشناست. آخه آخرین باری نبود که ابیعبدالله تیر از تو پیکر میکشید. ابیعبدالله آخرین باری نبود که این جمله رو فرمود. کنار نهر علقمه هم اومد نشست بغل برادرش عباس یکی یکی این تیرها رو از تو بدن عباسش درمیاورد. یهو عباس یه نگاه بهش کرد گفت حسینم! خونها رو از جلو چشنهام پاک کن. بذار یهبار دیگه ببینمت داداش!
اونجا هم گفت داداش غارتزده منم که دارم تو رو از دست میدم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
4_5841473783931604347.mp3
18.49M
#روضه_امام_حسن ۱۴۰۱
#سیدرضانریمانی 🎤
ای طشت یاریم بده دیگر بریده ام
این زهر را به قصد شفایم چشیده ام
کم سن و سال بودم و پیری به من رسید
مانند شمع قطره به قطره چکیده ام
راضی به مردنم که نبینم مغیره را!
من ناز مرگ را به دل و جان خریده ام
عمری ز کوچه رد شدم و سوخت صورتم!
کوچه نرفته ای که بدانی چه دیده ام
نامحرمی به مادر من حرف تند زد
جایی نگفته ام که چه حرفی شنیده ام!
سنگین شدست گوش حسن مثل مادرم
آزرده از صدای بلند کشیده ام!
ناموس مرتضی به کمک احتیاج داشت
فریاد زد حسن! کمکم کن خمیده ام!
این تنگی نفس اثر زهر کینه نیست
از کوچه تا به خانه فراوان دویده ام
#امام_حسن
#بیست_و_هشتم_صفر
#شهادت_امام_حسن
#سید_پوریا_هاشمی ✍
السلام علیک یا ابا محمد یا حسن بن علی!
امروز می خواهم دو سه جمله، روضۀ امام مجتبی علیه السلام بخوانم. امام حسن علیه السلام خیلی مظلوم بود در مظلومیتش همین بس که هنوز کودک بود، پنج سال بیشتر نداشت جلوی چشمش به زهرای مرضیه سلام الله علیها جسارت شد. خودش چهل سال بعد از این حادثه فرمود: «یا مغیرة أَنْتَ الَّذِی ضَرَبْتَ فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اللهِ ص حَتَّی أَدْمَیتَهَا»[1] تو جز کسانی بودی که مادرم زهرا را زدی تا از بدنش خون جاری شد و مجروح شد. ظلمی به او شد که چهل سال بعد ازاین قضیه وقتی مغیره را می بیند گریه می گند. دنبال مادر راه افتاد، مادر می خواست راجع به فدک صحبت کند و قبالۀ فدک را بگیرد. هنگام برگشت امام شاهد سیلی خوردن مادر بود. [2]
ای کاش من حسن را با خود نبرده بودم
در پیش چشم کودک سیلی نخورده بودم
خیلی سخت است فرزند نتواند عکس العمل انجام دهد و سن او اقتضا نکند، ببیند شخصی به مادرش جسارت می کند، سیلی اش می زند، نگاه کند و اشک در چشمانش حلقه بزند و گریه کند. سال ها این درد در سینۀ امام حسن علیه السلام بود. مظلومیت امام حسن علیه السلام از روزی که مادرش بین در ودیوار قرار گرفت شروع شد. یک روز آمد مسجد دید بابایش دارد میان خون خودش می غلطد، صدا زد یا ابتا! این چه حالتی است؟
یک روز هم به دهان طبیب چشم دوخته بود و طبیب گفت: پسر بزرگ آقا شما هستید؟ به بابایت بگو دیگر وصیت کند او توان ماندن را ندارد. یک روز هم وقتی صلح کرد در کوچه های مدینه به امام جسارت کردند و گفتند: «یا مذّل المؤمنین» توهین ها کردند. خانه هم که می آمد دختر اشعث در خانه بود همان کسی که به امام زهر نوشاند.
وقتی امام مسموم شد[3] بچه های صغیری داشت، عبدالله بن حسن شش ماهش بود، قاسم بن الحسن علیه السلام سه سالش بود، خیلی سخت است برای یک مرد که بچه های کوچک دور بستر مرگش بنشینند؛ اما عزیزان من! برادران و خواهران! کسی که یک زندگی سخت داشته باشد درد مریضی بکشد، مشکلات داشته باشد، وقتی از دنیا برود اگر با شکوه تشییع گردد و مردم احترام و عزتش کنند و مراسم خوبی برایش بگیرند یک مقدار بچه هایش آرام می شوند و می گویند: پدرمان سختی کشید اما بدنش با احترام دفن شد. دل ها بسوزد برای امام حسن علیه السلام که این قضیه هم اتفاق نیفتاد. جلوی چشم قاسم بن الحسن، جلوی چشم عبدالله بن الحسن، جلوی چشم عباس و جلوی چشم امام حسین علیه السلام که یک عمر با هم بزرگ شده بودند، یک عمر با هم زندگی کرده بودند یک وقت ببینند چوبه های تیر بر بدن مقدس امام علیه السلام نشست.[4]
غربت آن است که بعد از مردن
آتش تیر ببارد بر بدن
آتش تیر چو افروخته شد
کفن و جسم به هم دوخته شد
امام حسین علیه السلام کنار بدن نشست، تیرها را از بدن بیرون آورد. برادرم! غارت زده آن نیست که مالش را می برند غارت زده منم که با دست خودم داداشم را میان قبر می گذارم.[5]
وسیعلم الّذین ظلموا أیّ منقلب ینقلبون.[6]
پی نوشت ها:
[1] الاحتجاج، ج1، ص278.
[2] فضائل و سیرۀ حضرت فاطمه سلام الله علیها در آثار علامه حسن زاده آملی، ص54.
#روضه_امام_حسن ع
حجت الاسلام رفیعی
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
📖 #متن_روضه
🔊 روضه جانسوز امام حسن
و حضرت زهرا سلام الله علیها
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
**
به هر کسی که به فکرم رسید رو زده ام
ولی برایِ وساطت کسی قدم نگذاشت
به من نخواسته دادی ، نگفته بخشیدی
بزرگواری تو فرصتِ قسمِ نگذاشت ...
آقا،قلبِ منم جلا بده
آقا،به خاطرِ رضا بده
آقا،به ما یه کربلا بده ...
کاش آنجا داشت تکه سایبانی لااقل
کاش میدادن بر گریه امانی لااقل
*همۀ زیارت گاه ها،هی به خودت فشار میاری گریه کنی ، اگه اشکِتم نیاد هی اینور اونور میزنی بابا یه قطره هی به آقا میگی نزار خشک برم ، میمیرم ... یه جایِ این عالم زیارت میری بغض میاد هی میگی نه نه ... هی حواسِتُ پرت میکنی اشکِت نیاد،آخه اشکِت بیاد ردِت می کنن ... به خدا مدینه جرات نداری جلو قبرِ امام حسن گریه کنی ... فقط باید نگاه کنی،هی به خودت بگی گریه نکن بزار بیشتر وایستی ... اما قبل از اینکه بری مدینه روضه خوان ها میگفتن مدینه،قبرستانِ بقیع یه جا میشه خوب گریه کردُ رو روضه خواند ... باید بری ببینی،یه جایِ بقیع اونم بالایِ قبرِ خانوم ام البنینِ ...
الا مادر به قربونِ جمالِت ...
یه بار یه مادرُ تونستن جسارت کنن،دیگه تموم شد . دیگه ابوالفضل پایِ کاره ...
کاشکی می شد بریزی آب بر قبرِ حسن
کاش آنجا داشت شبها روضه خوانی لااقل
کاشکی میشد کنارِ قبرِ زهرا سینه زد
کاش میشد تا سحر آنجا بمانی لااقل
کاش در خاکِ بقیع اذنِ زیارت داشتیم
کاشکی وقتِ نماز آن هم جماعت داشتیم
آخرش آقا به این تقدیر پایان میدهد
خاتمه بر غصۀ قلبِ پریشان میدهد
مطمئنم او بیاید کارِ عالم دستِ ماست
ساختُ سازِ حرم را دستِ ایران میدهد
کارفرما مهدیُ ما پا رکابش میشویم
اولش نقشه برایِ صحنُ ایوان می دهد
گنبدُ گلدستهُ ایوان ، طلایی میشود
و طلاییِ این سه را شاه خراسان می دهد
هر چه سینه زن بیاید در حرم جا میشود
دور تا دورِ رواقُ صحن حرم غوغا میشود
حیف اینها آرزوی های قلوبِ مضطر است
حیف این ها بغضِ جاریِ دو چشمانِ تر است
ای بقیع که پر از درد و غباری خود بگو
در کدامین گوشه از خاکِ تو قبر مادر است
*مدینه رفته ها میدونن،مدینه آدم دلشوره داره برگرده ، اگه یکی بپرسه قبر زهرا رو رفتی ...؟؟ تو مدینه دورُبَر قبرستان بقیع بچه شیعه ها باحیا پاشونو از پاشون برمیدارن ... میگه نکنه زیرِ پام قبر مادر باشه ... هرجا کبوترها جمع میشن بچه شیعه ها میرن اونجا یه فاتحه میخونند ... هرجا می بینن شلوغیه میگن شاید اینجا باشه ... می دونید این ازکجا برا ما اومده ؟؟
آخه اومد تو گودال نمی شناخت حسین و یه وقت دید یه کبوتر ... آخ نشسته یه بدنی که سر نداره ...
بچه ها،بقیع و خراب کردن ، اما قبل از این که خراب کنند مطمئن شدن کسی داخل نباشه ... آره به خاک کشیدن،اما کسی زیر خاک نموند ... این وهابی ها نسل شون ازهمین نسلِ"
*سادات ببخشید،گفت علی،بزار من برم در و باز کنم،اینا اومدن تو رو ببرن ... تو بری من میمیرم،بزار من برم،تا حالا رو حرفِ تو حرف نزدم ... من برم ...
یکی اینکه من دخترِ پیغمبرشونم ... دوم اینکه من تازه داغ دیدم ... سومُ بگم ؟؟اینا از زن ها شون شنیدن ( آره همونی که تو فکر کردی،من نمیگم،آره درسته اینا فهمیدن زهرا ...) اما یه وقت آقاتون یه صدای شنید،صدای خانومِ ... یا اَبتاه ... چهل نفر ... در شکست ... چهل تا اومدن تو ... اما زهرا رو ندیدن ... بخودشون گفتن ، آلان داشت حرف میزد ... در افتاد ... چهل تا حرومی ... (بگم یا نه ...؟) تا میخواست مادرتون داد بزنه یکی رد میشد ... آخری که رد شد داد زد، فضه خُذینی ... (نگین روضه باز خوند ، نه این روضه کوچه هست )
همه روضه ها باید ختمِ به کربلا بشه ... اینجا چهل نفر ... کربلا ده تا اسب ... هر اسب چارتا نعل داره ... کار بجایی رسید :
اسبها سهم زیادی ز تنت را بردند ...
لذا اربعین،زینب اومد کربلا هنوز به قبرا نرسیده بود با صورت اومد زمین ... دویدا ... خانم ، خانم ، اینجا که قبری نیست؟ قبرا جلوست گفت برو کنار ... کجا بودی ، صبح یازدهم یا عصر عاشورا تمامِ صحرا ... ببین این تکه پیراهنِشِ ... همۀ صحرا بویِ حسین رو گرفت ... حسین ...
#روضه_امام_حسن
#روضه_حضرت_زهرا
#روضه_حضرت_زینب
🎤 حاج حيدر خمسه
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
📋خیلی سخته که خاک مصیبت بشینه هی سرت
#سبک_روضه / *بخش اول صوت*
#روضه_امام_حسن (ع)
#روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
خیلی سخته، که خاک مصیبت بشینه هی سرت
خیلی سخته، غرورت لگدشه پیش مادرت
خیلی سخته، بیفته زمین پیش چشمِ تَرت
خیلی سخته یه نامرد، راه و به روت ببنده
ناموست رو زمین و، یه بیغیرت بخنده
میدونم که میدونست، مادرم غصه داره
میدونم که میدونست، مادر تو راهی داره
" ای مادرِ جوونم،ای مادرِ جوونم "
کوچه بود و، یه داغی که هیچکس نشد باورش
کوچه بود و، کبوتر که میلرزه بال و پرش
کوچه بود و، حسن بود و بیتابی مادرش
سنگینیِ یه دستی، که بغض از مرتضی داشت
چندتا بنفشه پایِ ، چشمای مادرم کاشت
لعنت به مردم آزار، مادرم شد گرفتار
با صورت خورد به دیوار، از سنگ بود جنس دیوار
" ای مادرِ جوونم،ای مادرِ جوونم "
کوچه بود و، صدای نفسهای مادر خدا
کوچه بود و، یه نامرد که میزد بازم بی هوا
کوچه بود و، یه چادر که پر شد از رد پا...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
.
|⇦•فدای جود کسی که...
#روضه_امام_حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده #شب_بیست_وچهارم ماه مبارک رمضان به نفسِ حاجمحمد رضا بذری
●━━━━━━───────
فدای جود کسی که هر آنچه را بخشید
فقط به خاطر خشنودی خدا بخشید
از ابتدا پدرش فکر ما گداها بود
که سفره ی کرمش را به مجتبی بخشید
غریب بود، اگرچه گدا فراوان داشت
کریم بود، بدون سر و صدا بخشید
کریم کار ندارد به اسم و رسم کسی
غریبه را چه بسا بیش از آشنا بخشید
ملامتش نکنید آن که را مدینه نرفت
مدینه زائر خود را به کربلا بخشید
گمان کنم که دگر مادری زمین نخورَد
خدا فقط به حسن این چنین بلا بخشید
گمان دیگرم این است که دم آخر
به غیر قاتل مادر بقیه را بخشید
خونِ جگر داد زد غریبی من را
زهر بهانهست کوچه کشت حسن را
وای از آن مسجد و مرور بلایا
بر سر منبر مغیره بود خدایا
سبِّ علی میکنند و فکر بهشتند
نامه ی بیعت به عمرو عاص نوشتند
کشت مرا داغ کوثری که شکسته
خاطرهی بغض مادری که شکسته
حق بده هرروز زارزار کنم من
خاطرهی کوچه را چکار کنم من؟
آی کسی که سوال میکنی از من
تا به کنون دیدهای کتک بخورَد زن؟!
دست پلیدی به ظرف کوثر من خورد
بشکند آن دست که به مادر من خورد
*مناقشه است تو مجلس معاویه، همه بلند میشن یکی این میگه یکی اون میگه، همه دارن حرف میزنن جبل الصبر امام حسن ،دریای صبره، کوه صبره، عالم صبره،اما همین امام حسن که صبر وجودشو گرفته، صبر شاگرد مکتب امام حسن مجتباست. این عظمت صبردیدن یه جا بلند شد طاقت نیاورد اونم تا دید تو این جمع ،مغیره بلند شد. صدا زدتو دیگه چیزی نگو..انقده مادر مارو زدی محسن ما جان داد، سر و روی مادر ما رو خونی کردی...*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#ماه_رمضان
#حاج_محمد_بذری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇