eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
367 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺 مدیریت وتبلیغات👇تبلیغ پزشکی نداریم @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁🍂مناجات و روضه_ ویژه ماه مبارک رمضان_96_حاج سعید حدادیان🍂 •┈┈••✾••✾••┈┈• ↶توجه↷: جهت استفاده ، روضه ها حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾••✾••┈┈• "اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُم وَ و أهلِك أعدائَهُم لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ ، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‌ وَنِعْمَ النَّصِیر أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذی لا إِلـهَ إِلاّ هو اَلْحَیُّ الْقَیُّومُ ، الرَّحْمنُ الرَّحیمُ ذُوالجَلالِ وَ الإِکْرامِ وَ أَتُوبُ إِلَیْه بِالحُجَّةِ اِلهی العفو..." در این کویرِ تشنه پُر از دیده ی تَریم چشم انتظار چشمه ی جوشانِ آخریم ما را مصیبت و غمِ دوری هلاک کرد ای منجیِ بشر نظری کن که مُضطَریم *آره مضطریم ، اما مضطر حقیقی زینبِ، دور تا دورش رو دشمن گرفته بود،اما دلش می گفت:حسین رو رها نکن برو جایی که دل میگه،اومد بالا تَل زینبیه، نزنید حسینم رو....* از کودکی به آلِ علی دل سپرده ایم دلداده ی قدیمی ِ آلِ پیمبریم هر بار روضه خوان به شهیدان گریز زد دیدیم بین معرکه در خون شناوریم *هر روضه ای که بود ما هم تو روضه بودیم، روز هشتم ما هم با علی اکبر اِرباً اربا شدیم، روز نهم انگار با اباالفضل تیکه تیکه شدیم، روز عاشورا اسب رو بدن امام حسین فقط نرفت، انگار ما هم زیر سُمِ اسب پرپر زدیم....* خدمتگزار فاطمه بودن کجا و ما ما عبد فضه ایم و غلامانِ قنبریم ماه خدا رسیده و در بین اهلبیت شکر خدا که سی شب مهمان مادریم {مادر چرا رنگ از رُخ ماهت پریده؟ مادر چرا خون از گریبانت چکیده؟ مادر چرا دیگر نمی آید صدایت؟ رفتی ز دنیا یا خدا داده شفایت ؟} با فاطمه در آتش عشق تو سوختیم ما خاکسار کوچه ی تو، خاک آن دَریم بِالحُجَّةِ اِلهی العفو... @majmaozakerine
🍁🍂مناجات و روضه_ ویژه ماه مبارک رمضان_96_حاج سعید حدادیان🍁🍂 •┈┈••✾••✾••┈┈• ↶توجه↷: جهت استفاده ، روضه ها حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾••✾••┈┈• "اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُم وَ أهلِك أعدائَهُم لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ ، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‌ وَنِعْمَ النَّصِیر أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذی لا إِلـهَ إِلاّ هو اَلْحَیُّ الْقَیُّومُ ، الرَّحْمنُ الرَّحیمُ ذُوالجَلالِ وَ الإِکْرامِ وَ أَتُوبُ إِلَیْه بِالحُجَّةِ اِلهی العفو..." در این کویرِ تشنه پُر از دیده ی تَریم چشم انتظار چشمه ی جوشانِ آخریم ما را مصیبت و غمِ دوری هلاک کرد ای منجیِ بشر نظری کن که مُضطَریم *آره مضطریم ، اما مضطر حقیقی زینبِ، دور تا دورش رو دشمن گرفته بود،اما دلش می گفت:حسین رو رها نکن برو جایی که دل میگه،اومد بالا تَل زینبیه، نزنید حسینم رو....* از کودکی به آلِ علی دل سپرده ایم دلداده ی قدیمی ِ آلِ پیمبریم هر بار روضه خوان به شهیدان گریز زد دیدیم بین معرکه در خون شناوریم *هر روضه ای که بود ما هم تو روضه بودیم، روز هشتم ما هم با علی اکبر اِرباً اربا شدیم، روز نهم انگار با اباالفضل تیکه تیکه شدیم، روز عاشورا اسب رو بدن امام حسین فقط نرفت، انگار ما هم زیر سُمِ اسب پرپر زدیم....* خدمتگزار فاطمه بودن کجا و ما ما عبد فضه ایم و غلامانِ قنبریم ماه خدا رسیده و در بین اهلبیت شکر خدا که سی شب مهمان مادریم {مادر چرا رنگ از رُخ ماهت پریده؟ مادر چرا خون از گریبانت چکیده؟ مادر چرا دیگر نمی آید صدایت؟ رفتی ز دنیا یا خدا داده شفایت ؟} با فاطمه در آتش عشق تو سوختیم ما خاکسار کوچه ی تو، خاک آن دَریم بِالحُجَّةِ اِلهی العفو ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ @majmaozakerine
💠 هیئت های مجازی که در ماه رمضان از رسانه ملی هم پخش خواهند شد 🎙 ۳۰ شب در حرم امام رضا (ع) از ساعت ۱ بامداد به صورت زنده از شبکه دو سیما و صفحه Fotros_ir پخش زنده خواهد شد. 🎙 ویژه برنامه ماه رمضان هیأت رزمندگان اسلام نیز امسال در قالب حسینیه مجازی ۳۰ شب توسط از ساعت ۱:۴۵ آغاز و به صورت زنده از شبکه ۵ سیما پخش می‌شود. 🎙 مناجات خوانی نیز از شبکه سه سیما هرشب حوالی ساعت ۲۴ پخش می‌شود و از صفحه اینستاگرام meysammotiee.official@ نیز قابل مشاهده است. 🎙 مناجات خوانی در ایوان مقصوره مسجد گوهرشاد از ساعت ۲۴ تا ۱ بامداد با حضور محمدحسین پویانفر، مهدی رسولی و محمدرضا بذری برگزار می‌شود که این مراسم از شبکه افق پخش می‌شود. 🎙 مناجات‌خوانی مداحانی چون ، و از بارگاه ملکوتی امام هشتم (ع) هر شب در ساعت ۲۳:۴۵ تا ۳۰ دقیقه بامداد از شبکه یک سیما پخش خواهد شد./ snn @majmaozakerine
4_5861660868957178048.mp3
1.6M
|⇦• زیبا ویژۀ پیاده روی اربعینِ حضرت سیدالشهدا علیه السلام به نفسِ حاج سعید حدادیان •✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• یک عالم بزرگواری از نجف هر هفته،نماز صبح رو می خوندند،راه می افتادن،پیاده،شب جمعه می رسیدند به کربلا... یه هفته ای گفت:پسرم! روز دوم ماهِ رمضانِ، شب جمعه افتاده، جون ندارم،می خوام بمونم،صبح خودت برو کربلا...پسر هم گفت: چشم،هر چی شما بفرمایید.... ولی بعد صبح دیدم بابام جلوتر از همه اومده،چی شده بابا؟گفت:دیشب خواب دیدم حضرت زهرا سلام الله علیها رو که اومدن کربلا،چند مَلَک هستند،به هر کدوم نامه ای داد،فرمود: تو برو به پدرم بگو فاطمه در کربلا اقامه ی عزا داره،دعوت کن....تو برو به شوهرم بگو بیاد...تو برو به حسنم بگو بیاد.... حالا حضرت زهرا سلام الله علیها بساط داره کربلا،خوشبحال اونی که خودش رو برسونه،خوشبحال اونی که برسوننش،اما اگر نرفتی هم ناراحت نباش،"هیچ مادری نیست که سر سفره سهم بچه ای که نیومده رو کنار نذاره،اولم سهم اونی رو میکشه که نیست...." @majmaozakerine ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
1. من اومدم بین خوبا.mp3
2.02M
🎤 من اومدم بینِ خوبا آشتی کنم باهات خدا به کی بگم پشیمونم از این همه جرم و خطا ببین که من روم نمیشه سرم رو بالا بگیرم میونِ زندونِ گناه ببین خدایا اسیرم ولی شنیدم از کرَم غم ها رو از دل می بری تو ماهِ خوب مهمونی گناه کارا رم میخری به همت جواد افشانی
‌‌✨مناجات و دعا ویژه شب های قدر_غزل مصیبت شب نوزدهم ماه مبارک رمضان _حاج سعید حدادیان✨ 🔱"باب الحرم" اولين پایگاه متن روضه و اشعار مذهبی :ویژه ذاکرین و مادحین اهل بیت علیهم السلام🔱 ✅وبلاگ باب الحرم: ⚜⚜⚜⚜ این منم عبد گنهکار،این تویی خدای غفار ای خدا به حق حیدر،آبرومونو نگه دار خواهش بزرگ تری هست،که میگم با سر به زیری *سرتو بنداز پایین چون خواهش بزرگیه* پیش مولا روز محشر،آبرومونو نریزی دیده ها رو یا رب ندیده گیر گناهامو امشب ندیده گیر به خاطر حیدر( بگو بمیر 3) دیده ها رو یا رب ندیده گیر گناهامو امشب ندیده گیر که من به عشق تو(شدم اسیر2) *یه دفعه نگاه کردم دیدم ماه رمضونیه دلم دست توئه،چرا اینطوری شد؟!* آخه مهربونی ... دوست دارم 2 نسوزونی ... دوست دارم *چه شبای خوبی بود ..."اجرنا من النار یا مجیر" الهی العفو ... به به ... به به ...* 🌺🌺🌺🌺 یا اباصالح کجایی 2 *مگه بی امام زمان میشه بری در خونه ی خدا؟!* ای امان از این جدایی *به خودم بود اصلا روم نمیشد اینو بگم به عشق شماها میگم آخه میدونم آقا خیلی دوستون داره* یا اباصالح کجایی ؟ ای امان از این جدایی ... کی یه لحظه امشب توی جمع ما می آیی ؟ دل ما گرفته امشب جون ما رسیده بر لب به یاد افطار حیدر،به یاد اشکای زینب ... باباجون بابا دیگه نخون ... 2 *هی آسمان رو نگاه می کرد می گفت* باباجون بابا دیگه نخون ... و انا الیه راجعون جان من بابا ، پیشم بمون ... 3 🌺🌺🌺🌺
. |⇦•امشب هوای غربت... صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ حاج سعید حدادیان ●━━━━━━─────── امشب هوای غربت ،رخنه به سینه کرده آخرِ ماه صفر، یاد مدینه کرده «غریب مادر حسن، حسن غریب مادر» تو آسمون قلبم، خدا خودش نوشته یه لحظه با تو بودن بالاتر از بهشته تو در رکاب حیدر دلیر بی نظیری برای تو همین بس، که بر حسین امیری کرامتِ الهی، میباره از نگاهت آسمون و سوزونده آتیش سوز آهت دلت میخواد همیشه، به همراهِ برادر باشی به وقت پیری، عصای دست مادر اما یه روز تو کوچه دیدی قدش خمیده روی زمین فتاده، رنگ از رخش پریده دیدی عزیز طاها، روی زمین نشسته ای وای ز درد سیلی،گوشوارهاش شکسته *اگه بخوای قدر مطلق روضه ی پیغمبر و امام‌ حسن رو بگیری باید بری دم اون دری که همین روزا آتیشش میزنن.. گفت دختر غصه نخور اولین کسی که به من ملحق میشه تویی بابا..مثل همین امروز بود.فاطمه خیلی دلش شور میزد دید صدای در میاد..اومد پشت در کیستی؟ بی بی جان اومدم عیادت پیغمبر..فرمود برو بابام حالش خیلی وخیمه..دیری نگذشت دوباره همون آمد..بار سوم که اومد تا بی بی خواست بره دم در پیغمبر فرمود: زهرا جان! اونی که پشت دره از هیچکسی اجازه نمیخواد بگیره..خیلی محترمی..خیلی برا خدا عزیزی که برادرم عزرائیل از تو اجازه میخواد..یا رسول الله جات خالی بود همه هیزم آوردند مسابقه گذاشتن هر کی بیشتر هیزم آورده پیش دومی عزیزتره‌‌.. این اولین مسابقه بود، اوج این مسابقه گودال قتلگاه بود.به هم میگفتن برو کنار عمر سعد داره میبینه منم بزنم.... دخترم! او فرشته مرگ است بذار بیاد چرا فاطمه میره دم در؟ آخه سر پیغمبر تو دامن علیه.. یا رسول الله! ما درس حمایت از تو رو از زهرا و علی یاد گرفتیم.پنج ساله بود میدید شکمبه گوسفند رو سر بابا خالی کردن ..می اومد صورت بابا رو پاک میکرد گریه می کرد. پیغمبر چشم وا میکرد میدید زهرا مقابلشه میگفت:" فِداها ابوها "بابات قربونت بره.. ما از علی یاد گرفتیم‌حمایت از تو رو..مگه یادمون میره در احد پیغمبر در یه گودالی افتاد. اما اینجا علی داشت چشم باز کرد دید سرش تو‌ دامن علیه.. تا از سر الا علی بگذاشت بر سر بیش از نود زخم گران برداشت حیدر تنها به یاری نبی در آن میانه او ماند و سهل بن حنیف و دو جانب از هر طرف ره بر رسول الله بستند پیشانی و دندان آن شه را شکستند پروانه سان بر گرد شمع روی احمد ذکر امیرالمؤمنین شد یا محمد .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
. و توسل ویژه شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ حاج سعید حدادیان ●━━━━━━─────── *هر جوری بود پیامبر و از گودال نجات داد لذا وقتی فاطمه رسید دید همه وجود علی رو خون گرفته.. گفتن اگه علی نبود پیغمبر از دنیا رفته بود. شاید زیر لب میگفت انشا ءالله جبران میکنم. همین روزها میاد پشت در با آتش میجنگه.... سر پیغمبر تو دامنه علیه داره نگاه میکنه فاطمه اومد، جبرئیل اومد یا رسول الله بشارت..عالم برزخ رو‌ مزین کردن ارواح انبیا چشم به راه شمان.. فرمود: جبرائیل! یه خبری بده دلم خوش بشه.چی میخوای یا رسول الله؟ دلم برا امتم شور میزنه..جبرئیل رفت برگشت..یا رسول الله خدا گفته دوباره این آیه رو برات بخونم.. ولسوف یعطیک ربک فترضی اینقدر خدا به عشق تو میبخشه تا تو راضی بشی گفت: برادرم عزرائیل حالا میخوای جونم رو بگیری، بگیر..حسنین دویدند خودشون رو انداختن رو سینه ی پیغمبر..دستور اینه رو سینه ی محتضر رو سبک‌کنید مثلا دکمه پیراهنشو باز کنید..این چند نفس آخر رو‌ راحت بکشه. فاطمه میخواد بچه ها رو برداره. پیغمبر فرمود: زهرا جان صبر کن اینها تو بغلم هستن راحت تر جون میدم .. یا رسول الله امروز یه تابوت آوردن کنار قبرت اینقدر تیر به این تابوت زدند.که امام‌حسین دونه دونه تیرا رو‌ در میاورد. هفتاد چوبه تیر به تابوت خورده و بدن رو‌دوخته اگه بخواد این تیر، این تیری که شعبه داره در بیاد گوشت رو در میاره...انقدر امام‌ حسین امروز تو‌ مدینه گریه کرد. دیگه بعد تو عطر نمیزنم..دیگه بعد تو‌ محاسنم رو‌ خضاب نمیکنم.دیگه بعد تو داداش.. غارت زده به کسی نمیگن که مالشو بردن، غارت زده منم که داغ برادری چون تو رو‌ دیدم..همه حرفها رو کنار امام حسن زد اما یه حرف رو گذاشت برا علقمه ..دید همه ی بدن رو‌ تیرها فرا گرفتن.. دست نداره چشمش از کاسه بیرون اومده، فرق شکافته..یه دفعه دست به کمر گرفت.. عباس جان حالا دیگه کمرم شکست.. «حسین...» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅