.
🏴#مناجات_با_خدا
🏴#وداع_با_ماه_رمضان
🏴#عید_فطر
✍شاعر:احسان محسنی فر
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دیدی رمضان رفته و پر باز نکردم
تا خیمه گهِ سبز تو پرواز نکردم
ماه تو گذشت عاشقی آغاز نکردم
من پُست غلامیِ تو احراز نکردم
ساقی بده جامی که تو را درک نکردم
شاید که دگر میکده را درک نکردم
من لایق مهمانی ات ای یار نبودم
من قابل الطاف تو ای یار نبودم
بودم به حضور تو و انگار نبودم
در محضر تو بودم و انگار نبودم
من بار دگر خسته و تنها شدم ای وای
شرمنده ی تو یوسف زهرا شدم ای وای
شب های مناجات و دعا رفت ز دستم
فیض سحر ذکر خدا رفت ز دستم
یک ماه نه یک عمر صفا رفت ز دستم
همسفرگیِ با شهدا رفت ز دستم
جامانده ترین رهروِ این جاده منم من
از پا و نفس بین ره افتاده منم من
افسوس که رفته ز کفم حاصلم ای دوست
آلوده نمودم به چه سرعت دلم ای دوست
بیمار گناهم چه کنم غافلم ای دوست
بنما تو به درک عرفه شاملم ای دوست
راضی شو ز من گرچه گنهکار و حقیرم
بنگر به «أجِرنا» پیِ احسان مجیرم
من جز تو کسی را گل زهرا نستایم
شکرانه به جا آورم از این که گدایم
با عشق تو می سوزم و می سازم و آیم
تا آنکه زنی در حرمت قفل به پایم
بگذار سحرها به قنوت تو بمانم
مثل تو سحر ناله ی العفو بخوانم
شب های زیارت ز دل خسته دلان رفت
هم ناله شدن با نفس سینه زنان رفت
گریه ز غم قافله ی اهل جنان رفت
تا اینکه براتی ز تو گیریم زمان رفت
هرکس که از او قلب تو دلدار رضا شد
داریم یقین روزیِ او کرب و بلا شد
دست کرمت گر ز کسی دست نگیرد
بیچاره شود زار و گنهکار بمیرد
خوش بخت هر آنکه دلت او را بپذیرد
از لوث گنه پاک شده عید بگیرد
بر ما که فقیران ره تزکیه هستیم
عیدی بده ما مستحق فطریه هستیم
ای آن که تو صاحب به زمین و به زمانی
هستی به کنار همه و باز نهانی
فرزند رضا ضامن عشاق جهانی
ای کاش نمازی به صف فطر بخوانی
تا آنکه به دست دل تو دل بسپاریم
سر بر قدمت یوسف زهرا بگذاریم
.#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
حاج مهدی سلحشور1_10720635604.mp3
زمان:
حجم:
4.51M
🏴#مناجات_با_خدا
🏴#وداع_با_ماه_رمضان
🎤مداح :حاج مهدی سلحشور
✍شاعر:وحید محمدی
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#مناجات_با_خدا
🏴#وداع_با_ماه_رمضان
🎤مداح :حاج مهدی سلحشور
✍شاعر:وحید محمدی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
سفره دارد جمع می گردد، گدا را عفو کن
باز هم خوبی کن و این مبتلا را عفو کن
دیگر از این توبه ها دارم خجالت می کشم
یا رب این شرمنده غرق خطا را عفو کن
بر در این خانه من بهر امیدی آمدم
پس، نگیر از من تو این حال و هوا را، عفو کن
دست خالی آمدم، با دست خالی می روم
یا کریم این روسیاهِ بی نوا را عفو کن
پیش مردم آبروی بنده ات را حفظ کن
خوب و بد، در هم بخر، ای یار، ما را عفو کن
جان آقای خراسان، جان سلطان غریب
هم وطن های علی، موسی الرضا را عفو کن
من گنهکار و تویی غفار، یا رب الحسین
جان اربابم بیا این بنده ها را عفو کن
بوده ام این روزها مصداق فابک للحسین
گریه کن های غم کرببلا را عفو کن
جان آن که دست و پا می زد میان قتلگاه
حُرّ توبه کرده ی بی ادعا را عفو کن
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
.
#مناجات_با_خدا
#حاج_منصور_ارضی
.
منم من گنهکار تویی تو خطاپوش
رسیدم گرفتار بگیرم در آغوش
الهی الهی / الهی الهی
ندیده گرفتی همیشه گناهم
به دست کریمت به گریه نگاهم
گناه زیادم ضرر زد به سالم
شبیه شهیدان به فکر وصالم
الهی الهی / الهی الهی
به تیر محبت دلم را هدف کن
مرا تو فدای امیر نجف کن
علی جان علی جان
تو را جان زهرا تو را جان حیدر
به حق حسینت مرانم از این در
الهی الهی / الهی الهی
سلام ای کسی که عزیز خدایی
تو آقای عالم شه کربلایی
حسین جان حسین جان
شب جمعه مادر به قد خمیده
ببوسد به گریه گلوی بریده
بُنَیَ بُنَیَ / بُنَیَ بُنَیَ
از این غم چه خاکی روی سر بریزم
شهید غریبم سرت کو عزیزم
به پیش نگاهم بهم خورده مویت
شد آخر بریده بریده گلویت
حسین جان حسین جان
حرم بی ابالفضل ندارد پناهی
ببین مانده زینب میان سپاهی
علمدار علمدار / علمدار علمدار
چه بد با عمودی سرت را شکستند
سرت را به زحمت روی نیزه بستند
علمدار علمدار / علمدار علمدار
#مناجات
حاج #منصور_ارضی
ماه رمضان 1404
.
حاج سید رضا نریمانی4_5812233887098606432.mp3
زمان:
حجم:
28.45M
#مناجات_با_خدا
#وداع_با_ماه_رمضان
🎤سید رضا نریمانی
سفره دارد جمع می گردد, گدا را عفو کن
باز هم خوبی کن و این مبتلا را عفو کن
دیگر از این توبه ها دارم خجالت می کشم
یا رب این شرمنده غرق خطا را عفو کن
بر در این خانه من بهر امیدی آمدم
پس, نگیر از من تو این حال و هوا را, عفو کن
دست خالی آمدم, با دست خالی می روم
یا کریم این روسیاهِ بی نوا را عفو کن
پیش مردم آبروی بنده ات را حفظ کن
خوب و بد, در هم بخر, ای یار, ما را عفو کن
جان آقای خراسان, جان سلطان غریب
هم وطن های علی, موسی الرضا را عفو کن
من گنهکار و تویی غفار, یا رب الحسین
جان اربابم بیا این بنده ها را عفو کن
بوده ام این روزها مصداق فابک للحسین
گریه کن های غم کرببلا را عفو کن
جان آن که دست و پا می زد به زیر تیغ و تیر
حُرّ توبه کرده ی بی ادعا را عفو کن
وحید محمدی
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#وداع_با_ماه_رمضان
🏴#مناجات_با_خدا
✍شاعز:قاسم نعمتی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
یا سریع الرضا
آمده سر به زیر . دست ِ خالی گدا
غرقِ آلودگی .با امیدِ عطا
اِعطِنی یا رئوف . مهربان ای خدا
یا سریع الرضا
آمدم نیمه شب . تا گِره واکنی
نامهٔ بخششم . را تو امضا کنی
بوده در خانه ات . ناله ام آشنا
یا سریع الرضا
بسکه بخشیدی ام . من بدعادت شدم
زندگی کردم و . با سعادت شدم
لحظه ای هم مکن دست من را رها
یا سریع الرضا
آخرِ سفره را . با کرم چیده ای
یک شبه قدرِ یک . ماه تو بخشیده ای
دیدنی گشته این . لطف ِ بی انتها
یا سریع الرضا
دارد این سینه ام . گوهری در صدف
بر دلم حک شده . بیتِ شاهِ نجف
مستِ انگورم از . دستِ شیرِ خدا
یا سریع الرضا
هر که نامِ علی . از جگر می بَرَد
بارِ اورا خودِ . فاطمه می خَرد
فاطمه حاجی و .کعبه اش مرتضی
یا سریع الرضا
شکنکن ای رفیق . روی این حرف من
کار مارا خدا . داده دستِ حسن
میرسد رِزقم از . سفرهٔ مجتبی
یا سریع الرضا
رحمتِ واسعه . شاهِ کرببلاست
تا قیامت حسین . مالکِ قلب ِ ماست
جمع ِ ما را رسان . اربعین کربلا
یا سریع الرضا
رو به باب الجواد . خم نمودم سرم
از همان کودکی . شد بهشتم حرم
جایِ یارب شده . ذکر من یا رضا
یا سریع الرضا
گریه کرد و نمود . رو به ابنِ شبیب
ناله زد دیده ای؟ . شاهِ شیب الخصیب
تا محاسن گرفت .مادرم زد صدا
یا بنی حسین . کشتهٔ سر جدا
یا بنی حسین ...
روی سینه نشست . پیش من بی حیا
با نوک چکمه زد . بر دهانت چرا
زیرو رو شد تنت . با نوک نیزه ها
یا بنی حسین
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_امام_جواد_علیه_السلام
🏴#امام_حسین_علیه_السلام
🏴#شب_جمعه😭😭
🏴#مناجات_با_خدا
🏴#روضه
🎤مداح :حجة الاسلام میرزا محمدی
اللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
و لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِالله العَلي العَظيمِ
حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ
چرا من باورم نمیشه که
هر کی تو رو داره بسشه
به جای تو دارم جای دیگه میرم
نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیرُ
اگه بندگی هم بلد نباشم
که بلد نیستم
اما تا آخر عمر ، تو رو اینجوری میدونم
نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیرُ
تو میتونستی وقتی دارم دنبال گناه میرم ، یه جوری زمین گیرم کنی ، که نرم
اما گفتی بزار بره ببینم آخرش چه میکنه...
آخرش اومدم بگم
بهتر از تو پیدا نکردم ...
آخرش اومدم بگم
نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیرُ...
أَنتَ نِعمَ الرَّب
کُنتُ بِئسَ العَبد
أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ
دیگه حتی روم نمیشه استغفار کنم
شب جمعه آخر ماه ذیقعده هم است
راوی به امام جواد نامه نوشت
آقا جان یه چیزی یادم بده
که وقتی به زبانم جاری کردم
ثمرهاش معیّت با شما باشه
فی الدنیا والآخره
امام جواد هم توی نامهاش نوشت
دو تا نسخه بهش داد
فرمود زیاد تلاوت کن سوره قدر رو
دومین نسخهاش همینه
رَطِّبْ شَفَتَیک َ بِالإستِغفار
یعنی لبهات رو همیشه معطر کن
نذار خشک بمونه
همیشه با استغفار ، لبهات باز و بسته بشه
هان
مهمان امام جوادیها
آقازاده امام رضا...
ببین میتونی ماه ذیقعده ات رو به امضا برسونی یا نه
أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ
یعنی میشه ما رو کنار خودت نگه داری..
الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ
الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ
ذُوالجَلالِ وَ الاِکرَام
مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي
وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ
يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ
يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ
نوشت به آقازادهاش
شنیدم نگهبانان و حاجبان تو
تو را از دروازهای عبور میدهند
که کمتر در دسترس مردم باشی...
جوادم مسیرت رو تغییر بده
بزار بیشتر مردم ازت بهره ببرند
امشب ببین میتونی در مسیر نظر امام جواد قرار بگیری
يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ
يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ
صلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَىٰ سَجِيَّةً
وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَىٰ فِي هَذِهِ الْعَشِيَّة
به این مولود مبارکی که وقتی به دنیا اومد، امام رضا فرمود
مولودی با برکتتر از جوادم
در اسلام به دنیا نیومده...
قنداقه اش رو روی دست گرفت
هی میبوسید هی میبویید
هی میگفت بابی انت و امی
به علی بن موسی الرضا
و به جگر گوشش جوادالائمه
الهی العفو....
کار نداری باهاش؟!
الهی العفو....
ای خدا خسته شدم ، رنج و مشقت کافی است....
خسته شدی از خودت یا نه
...اهل عصیان شده را ، جرم و جنایت کافی است
عمر بی حاصل من ، غیر زیان کاری نیست
غرق عصیان شده ام این همه خفت کافی است
بنده ای سر به هوایم ، ادبم کن که دگر
لذت از معصیت و ترک عقابت کافی است
قبل از آنی که پشیمان بشوم پاکم کن
ور نه بر سوختنم شرم و خجالت کافی است
رجب و نیمه ی شعبان ، رمضان رفته و ما
باز در بند گناهیم ، اسارت کافی است
باید آماده شوم چون عرفه نزدیک است...
جامونده ها
حاجیها بار سفرشون را بستند
کربلاییها دونه دونهشون دارن میگند
رفیق عرفه کربلاییم
ما چه خاکی به سر کنیم
باید آماده شوم چون عرفه نزدیک است
بهر زائر شدنم ، شوق زیارت کافی است
حاجتم را تو أدا کن که مرا از دنیا
عرفه ، کرب و بلا ، روضه ، شهادت کافی است
گرچه آلوده شدم ، راه نجاتم حرم است
من مسلمان حسینم ، عرفاتم حرم است
حالا که من ، از حرم دورم
درمونم صبره ، آخه مجبورم
یه سلام میدم با حسرت طرف کربلا
آرزوم اینه بمیرم عرفه کربلا...
غم کربلا
منو میکشه
دل من فقط
تو حرم خوشه
لبیک یا حسین.....
نه نه
اینجوری لبیک میگی
اگه دلتنگ حسینی...
لبیک یا حسین.....
بری کربلا چه خبره...
خیلی ساده و روون
قدیمیها که راه کربلا بسته بود
اینجوری میگفتند
می روم بینم در کجا زینب
شکوه از شمر بی حیا میکرد...
او می دوید و من می دویدم
او سوی مقتل ، من سوی قاتل
خوب نیست معطل کنی فاطمه رو
او می برید و ....
فَذُبِحَ مِنَ القَفا....
آخ بدن رو برگردوند
حسین....
به یاد همه ی شهدامون
امام راحلمون
تا قیامت گریه کنی بازم کمه
از کربلا تا خرابه ،چهل منزل
قدیمیها میگفتند فاصله بود
بچه هاش که ندیدند چه جوری سر بابا رو بریدند
امان نازدانه توی آخرین منزل ، هی میپرسید
یا أبه مَنِ الَّذِی قَطَعَ وَرِیدَک
اونقدر زینب خجالت کشید
آخه به دختر سه چهار ساله چه جوری بگه
که سر از بدنش چجوری جدا شده...
اونجا دختر سوال کرد
مَنِ الَّذِی قَطَعَ وَرِیدَ
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین16196585471992711513756.mp3
زمان:
حجم:
5.29M
▪️#مناجات_با_خدا
▪️#روضه
غلام امام حسین ع جون
🎤حاج مهدی رسولی
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
❣﷽❣
▪️#مناجات_با_خدا
▪️#روضه غلام امام حسین ع جون
▪️#آقای_رسولی
کوهِ عصیان به سر دوش کشیدم افسوس
لذتِ ترک گنه را نچشیدم افسوس
کرم و لطف تو چون سایه به دنبالم بود
من به دنبال دل خویش دویدم افسوس
تو مرا فاش به هنگام گنه میدیدی
من تو را دیدمُ و انگار ندیدم افسوس
تو ز لطف و کرم خود نَبُریدی از من
من در امواج گنه از تو بریدم افسوس
تو مرا عفو نمودی که به نارم نبری
من زِ عفو تو خجالت نکشیدم افسوس
تو گناهان مرا از همگان پوشاندی
من ز فعلِ بد خود پرده دریدم افسوس
خرمن عمر پراکنده شد و رفت به باد
من غفلتزده یک خوشه نچیدم افسوس
چشم دادی و ندیدم که ندیدم هیهات
گوش دادی نشنیدم ، نشنیدم افسوس
آشنا بودی و نشناختمت در همه عمر
که ز تو غیر تو را میطلبیدم افسوس
شاعر: استاد غلامرضا سازگار
*اومد محضر موسی علیه السلام، صدا زد داری میری پیش خدا بگو من اصلا تو رو قبول ندارم ، بهش بگو من اصلاً بهش ایمان ندارم .. اگه میخواد من بزنه ، بزنه .. من اعتقادی بهش ندارم ..
موسی پیغمبر اومد محضر خدا داره برمیگرده ندا اومد موسی چرا حرفِ بنده م رو به من نرسوندی ؟!.. سرشُ انداخت پایین، بی حیایی که گفتن نداره .. گفت موسی برو بهش بگو اگه تو منو به خدایی قبولم نداری ولی من تو رو به بندگی قبولت دارم..
تو نمیفهمی خدا داری ، من که خدایِ توام تو رو از روزی محرومت نمیکنم .. چقدر بی معرفت بودم من .. مرحوم شیخِ بها در کشکول نوشته اون بندۀ خدا میگه زمستان بود میگه داشتم رد میشدم دیدم غلام خونه دم در ایستاده برا کاری ، عجیب داره میلرزه .. یه لباسِ نامناسب تنش کرده .. اومدم جلو گفتم بگو ببینم غلام کی هستی تو ؟! اربابت کیه؟! گفت اربابم فلانیه .. گفت چرا به اربابت نمیگی برات یه لباسِ زمستونی بخره اینجوری نلرزی !.. گفت آقا این چه حرفیه میزنی شما ، گفت غلام که نباید حرف بزنه .. ارباب خودش داره میبینه من دارم میلرزم .. اگه صلاح باشه لباس برام میخره ..
اومدم بگم دور از جونه شما بزرگا و خوبا .. خاک بر سرم چقدر جاهل و بی معرفتم این همه نعمت دادی دوباره در خونه کسی دیگه رو زدم ..
خیلی بدم ،آدم اگه غلام هم میشه، غلام با معرفت بشه .. غلام بی معرفت خیلی بده .. سر سفره ارباب بشینه نمک دون بشکنه آخر عاقبتشُ خدا رحم کنه ..
پیشه خودت میگی از کی داره میگه؟! من غلامی رو میشناسم روز عاشورا اومد محضر ارباب، گفت اجازه میدی من برم میدان .. غلام اباذر غفاریِ ، خدا رحمتت کنه جُون .. چقدر به ما معرفت یاد دادی .. ارباب فرمودن ما که نمیخوایم تو رو اذیتت کنیم تا اینجا هم که اومدی ممنونتم برو .. اما جوون بزار یه چیزی ازت گلایه کنم .. آخه با معرفت، تو که میدونی دلِ حسین چه جوریه ، چرا اینجوری دلشو سوزوندی .. گفت ارباب میرم باشه، اصلاً نباید میگفتم .. من رنگ و بوم مثل شما نیست .. تا اینو گفت ، یهو ابی عبدالله گفت برو ..
دریای رحمت ابی عبدالله رو به جوش آورد .. امشب میخوام بگم ارباب میدونم بی معرفتیه، بی ادبیه .. شما که دنباله خوبایی، منه آلوده به چه دردت میخورم ارباب .. اصلا روضه تم میام بی آبرویی میکنم .. فقط منو از در خونه ت رد نکن ارباب ..
وقتی این غلام زمین افتاد، ابی عبدالله اومد جلو گفت خدایا اینو خوش بوش کن .. خدایا صورتشُ روشن کن .. خدایا اینو با ما و با خاندان اهل بیت همنشینش کن .. یعنی اینم از ماست ..
امام سجاد چند روز بعد که اومدن همه شهدا رو دفین کنن، بنی اسد صدا زدن یابن رسول الله! حضرت فرمود بله" گفتن آقا یه شهیدی ام اینجا افتاده نمیدونیم کیه .. آقا چهره ی سفید و نمایانی داره .. آقا عجب بوی خوشی میده .. آقا فرمودن غلام سیاهِ ما جُونِ .. حسین رنگ و بو بهم بده ارباب ..
منی که جَوونیم و دادم برات
نگی منو نمیخوای
منی که بزرگ شدم تو روضه هات
نگی منو نمیخوای
امشب میخوام داد بزنی .. آدم خوبه اینجوری غلام باشه، اما از یه غلام دیگه ام بهتون بگم .. نانجیب از همون اول چشمش به انگشتر بود ..الهی آتش بگیری بَجدَل .. نصف شب خودشُ رسوند کنارِ گودی قتلگاه .. جگر فاطمه رو آتش زد .. میدونی چیکار کرد؟! فردا وقتی زینب اومد داداشُ پیدا کرد یه صدایی زد گفت حسین جان بمیرم :
نه تنها تیر و تیغ و سنگ بوده
سر پیراهنت هم جنگ بوده
ولی شرمنده زینب دیر فهمید
که انگشتر به دستت تنگ بوده
همه صدا بزنید حسین ..
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین