eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.7هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
378 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴سبک زمزمه و واحد سنگین اربعین حسینی علیه السلام زبانحال 🏴بند اول رسیدم از سفر پاشو به دیدنَم بیا حسین بده جواب خواهر و غریب کربلا حسین از راه دوری اومدم سر مزار تو حسین ببین که خسته اومدم مهمونتم پاشو حسین یه اربعین،دورم ازت آه ای برادر شهید پاشو ببین،که از سفر خمیده خواهرت رسید پاشو برادر،غریب مادر که از اسارت،برگشته خواهر غریب حسینم 🏴بند دوم پاشو تا دردِدل کنم از کوفه و شام بلا پاشو برات بگم من از بزم یزید بی حیا پاشو تا شرح کنم برات محله ی یهودی رو پاشو نشون بدم بهت من آثار کبودی رو یه اربعین،سر تورو رو نیزه ها دیدم حسین یا روی نی،یا توی طشت یا زیر پا دیدم حسین پاشو برادر،غریب مادر که اربعینت،برگشته خواهر غریب حسینم 🏴بند سوم پاشو بگم کجا بودم نمیشه باورت حسین از شام غم حرفا داره غمدیده خواهرت حسین پاشو ببین تو خواهرو برگشته از سفر حسین پاشو بگم که با کیا من بودم همسفر حسین یه اربعین،با قاتلت رفتم من از بیابونا هرچی روکه،سپردی و برات آوردم من اخا ولی یکیش تو،ویرونه ها موند منو ببخش که،رقیه جا موند غریب حسینم ۱۴۰۰/۶/۲۸ 🙏التماس دعای خیر ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رزم نمایش بازسازی عملیات کربلای ۳ بوستان آزادگان 31شهریور ۱۴۰۰ ساعت 19به مدت یک هفته بااجرای خواننده حماسی کشور
جامانده ایم حوصله شرح قصه نیست تربت بیاورید که خاکی به سر کنیم
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•کرب و بلا! چه سلامی... روضه و توسل تقدیم به جاماندگان از کنگرۀ عظیم اربعین به نفس حاج محمدرضا بذری •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● کرب و بلا! چه سلامی چه علیکی برهم زدی سامونِ زینب کرب و بلا! چه سلامی چه علیکی چیزی نموند از جونِ زینب ـــــــــــــ این خواهری كه بارِ غم دارد میارد با خواهرِ چل روزِ پیشَت فرق دارد *خیلی هامون دلمون می خواست امسال پیاده بریم کربلا، ما هم می رفتیم، چی میشد مگه؟ این همه زائر، ما هم یکی از اونا...بعضی ها قبل از اربعین میرن کربلا، فلانی چرا زود داری میری؟ میگن: داریم میریم کربلارو آب و جارو کنیم، اربعین کربلا مهمون داره، زینب میخواد بیاد... حسین جان! یکی یه جا میخواد مهمونی بره، صاحبخونه پا میشه میاد استقبالش، زینب اولین باره یه جا رفت کسی استقبالش نرفت...حتی تویِ شام از زینب استقبال کردن، اینجا کسی نیومد، توی شهر شام هفتصد زنِ رقاصه آوُردن، نوازنده ها نواختن...* این خواهری كه بارِ غم دارد میارد با خواهرِ چل روزِ پیشَت فرق دارد گریان به روی قبر تو سر میگذارد پیراهنت را رویِ سینه میفشارد از این سفر این است دستاوردِ زینب پاشو برایِ تو كفن آورده زینب اینجا همان جایی ست كه دلبر كُشی شد با داغِ اسماعیل ها هاجر كُشی شد در ساحلِ یك روز آب آور كُشی شد بر رویِ دستانِ حسین، اصغر كُشی شد اكبر همین جا پیكرش شد ارباً اربا قاسم همین جا سینه اش شد مثل زهرا اینجا تن پاكت میان خون وضو كرد شمر آمد و با خنجرش قصد گلو كرد خنجر نبُرّید و لعین كاری مگو كرد لج كرد و با چكمه تنت را پشت و رو كرد با پشتِ خنجر آنقَدَر زد تا سر افتاد بالای تلِ زینبیه خواهر افتاد * زینب گودالِ قتلگاه رو دید گریبان پاره نکرد، کنار جسم پاره پاره ی علی اکبرم اومد، کنار قبر علی اصغر هم اومد اما گریبان پاره نکرد، شام رو دید گریبان پاره نکرد، کوفه سَرِ حسین رو بالا نیزه دید گریبان پاره نکرد، دو جا زینب گریبان پاره کرد، یه جا تو مجلسِ یزید،یه جا هم مثل امروز اومد کنارِ قبرِ داداش، اول با تعجب قبرِ حسین رو تماشا کرد، گفت: داداش! یعنی من باور کنم زنده ام و کنارِ قبرِ برادرم ایستادم؟ مگه من نَفَسم به نَفَسِ تو بند نبود حسین؟ مگه من جونم به تو بند نبود حسین؟ دست برد زیرِ چادر گریبان پاره کرد...* آنان كه بابای تورا تكفیر كردند در چند ساعت، خواهرت را پیر كردند جسم تو را آماج صدها تیر كردند مركب سواران پیكرت را زیر كردند میتاختند و خاك مقتل گرم میشد با سُمِّ مركب استخوانت نرم میشد زخمی به بازوی تو خورد و دید خواهر سنگی به اَبروی تو خورد و دید خواهر نیزه به پهلوی تو خورد و دید خواهر پنجه به گیسوی تو خورد و دید خواهر تو روی نیزه رفتی و من روی محمل قرآن تلاوت كردی و بُردی ز من دل از بالِ جبرائیل شهپر را گرفتند اسبابِ معراجِ كبوتر را گرفتند از ما تقاصِ بدر و خیبر را گرفتند هر كار كردم باز معجر را گرفتند بی روسری بودم ولی با آستینم گفتنم كه ناموس امیرالمؤمنینم بی تو میان كوچه و بازار رفتم با محملِ بی پرده در انظار رفتم قامت خمیده میانِ آن اشرار رفتم با دستهای بسته تا دربار رفتم یادم نرفته ازدحام مردها را بی قیدیِ دستان آن ولگردها را حسین قربانچه
|⇦•اربعینِ،دل غمینه... روضه و توسل تقدیم به جاماندگان از کنگرۀ عظیم اربعین به نفس حاج محمدرضا بذری •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● *امروز رباب اومد جلو زینب، گفت: زینب جان! چرا قبرِ علی اصغرم خالیِ؟ مگه بچه ی من قبر نداشت؟ اصغرم رو کجا بردن؟ حسین....* اربعینِ،دل غمینه از سفر برگشته زینبِ حزینه زار و خسته، دل شکسته با یه دنیا، غصه و غم تویِ سینه اکبرت کو؟اصغرت کو؟ غیرتی عباسِ من، آب آورت کو؟ چقدر خلوتِ دورت سَرِ تو رو نیزه بود، پس پیکرت کو؟ پاشو ببین، خواهرت و میشناسی یا نه؟ ببین رباب، همسرت و میشناسی یا نه؟ سکینه رو، دخترت و میشناسی یانه؟ آره یا نه؟ مهربون یار، میزنم زار چشمِ تو روشن، من و بردن به بازار من که دیدم، لحظه لحظه خون می بارید از دو چشمایِ علمدار بذار بگم، از اون محله ی یهودی بذار بگم، از ضربِ سیلی و کبودی بذار بگم، رقیه رو کشتن نبودی میگم حالا، بذار بگم گوشواره ی دخترت رو بردن النگویِ خواهرت رو بردن گهواره ی اصغرت رو بردن میگم حالا، بذار بگم اون کوچه های شهر شامُ شلوغی و اون ازدحامُ سَرِ شکسته، سنگِ بامُ بذاربگم، رو گردنا ردِ طنابُ دخترایِ ابوترابُ خواهرِ تو، بزمِ شرابُ *اولین دسته ی سینه زنیِ کربلا میدونی کی راه افتاد؟ امروز بود، وقتی امامِ سجاد دید همه چند ساعت سیر گریه کردن، یه وقت بلند شد، فرمود: خواهرا، مادرا! خدا خیرتون بده، اما گریه هاتون رو تموم نکنید، من کار دارم با این گریه ها، برا اکبرِ ما گریه کردید، برا اصغرِ ما گریه کردید، برا بابام حسین ناله زدید، اما میخوام دسته راه بندازیم، همه با هم بریم علقمه، یکی هست مادرش با ما نیومده، مادرا براش مادری کنن... این دسته راه افتاد، همه راه افتادن، ای اهل حرم میر و علمدارنیومد، یه وقت دیدن سکینه خودش رو رویِ قبرِ بابا انداخته، نمیاد، امام سجاد صدا زد: خواهرم! بیا، همه با هم باید بریم. گفت: داداش! من همین جا می مونم، همین جا برا عمو گریه میکنم، چرا نمیایی؟ گفت: داداش! من از عمو خجالت میکشم، آخه من بودم مشک رو به عموم دادم، عموم رفت دیگه برنگشت،حسین...*
سید مهدی میرداماد ⏬⏬⏬⏬⏬⏬⏬⏬⏬⚫️⚫️ کاروان میرسد از راه ولی آه چه دلگیر چه دلتنگ چه بی تاب دل سنگ شده آب از این ناله ی جانکاه زنی مویه کنان موی کنان خسته، پریشان و شکسته نشسته سر تربت سالار شهیدان شده مرثیه خوانه غم جانان همان حضرت عطشان همان کعبه ی ایمان همان قاری قرآن سر نیزه خون بار همان یار کاروان میرسد از راه و هرکس به کناری کنار غم یاری سر قبر و مزاری یکی با تب و دلواپسی و زمزمه رفته بدنبال مزار پسر فاطمه رفته یکی با دل مجروح و با کوهی از اندوه بدنبال مه علقمه رفته یکی کرببلا پیش نگاهش سراب است دلش در تب و تاب است و این خاک پر از خاطره هایی است که یک یک همگی عین عذاب است و این بانوی دلخسته ی خسته رباب است کاروان میرسد از راه چهل روز شکستن چهل روز بریدن، چهل روز پی ناقه دویدن چهل روز فقط طعنه و دشنام شنیدن چهل روز اسارت، چهل روز جسارت چهل روز غم غربت و غارت چهل روز پریشانی و حسرت چهل روز مصیبت چه بگویم چهل روز نه صبری نه قراری چهل روز نه محرم نه که یاری زد یاری به دیاری عجب ناقه سواری فقط بود سرت بر سر نی قاری و زینب چه بگویم چه بگویم چهل روز تب و شیون و ناله زخاکستر و دشنام زهربام حواله واز شدت اندوه و با خاطر مجروح جگر گوشه ی تو کنج خرابه همان آینه ی فاطمه جا ماند سه ساله چه بگویم چهل روز فقط شیون و داغ و غم و درد فراق و چه بگویم چهل روز صبوری و صبوری نه سلامی نه درودی کبودی و کبودی عجب آتش و خاکستر و دودی به آن شهر پر از کینه و ماتم چه درودی چه ورودی در آن بارش خون رنگ سر نیزه تو بودی گذر از وسط کوچه ی مردان یهودی 🔲➖🔲➖🔲➖🔲➖🔲➖🔲➖ @majmaozakerine ✍✍✍✍✍✍✍✍✍✍