eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
41هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
3.4هزار ویدیو
379 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🏴شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🏴سبڪ واحد : مرو زهرا که پس از تو 🎤مداح :کربلایی سیدرضانریمانے ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ مرو زهرا که پس از تو علے هم میفته از پا مرو زهرا که پس از تو خونه میشه قبره مولا بمیرم که یڪ تنه زهرا جلو چشمام پشت در بودے بمیرم که یڪ نفر اما برابر با چهل نفر بودے ولے زهرا، بے سپر بودے ۲ جلو چشمام پرپرت کردن شهید میخِ درت کردن تو بودے یاسِ علے اما با سیلے نیلوفرت کردن جلو چشمام، پرپرت کردن ۲ عشق علے زهرا، عشق علے زهرا 2 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ داره میره جونم ازتن دارے میرے از کنارم شکسته شد هیبت من آخه بودے ذوالفقارم خودم دیدم که گلِ آتیش عزیزم رو معجرت افتاد دیدم که در کنده شد از جا به روے بال و پرت افتاد حلالم کن دخترت افتاد ۲ میخواستم یاریت کنم اما خودت دیدے دستامو بستن غرورم افتاد زیر پاهات همین که بازوت وبشکستن خودت دیدے دستامو بستن ۲ عشق علے زهرا، عشق علے زهرا 2 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ میبندے بار سفر رو با اینکه خیلے جوونے ببین اشڪ التماسو میریزم تا که بمونے شب و روز اینه دعام زهرا نشه حال تو از این بدتر حسین و زینب به هم میگن ایشاالله که خوب میشه مادر ایشاالله که خوب میشه مادر ۲ شنیدم رو دسته لرزونت بازم که یڪ پیراهن بوده شنیدم دیروز توے خونه دوباره حرف از کفن بوده دلا پر درد و مهن بوده ۲ عشق علے زهرا، عشق علے زهرا 2 @majmaozakerine
4_5893185843010470022.mp3
10.71M
🏴شهادت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) 🏴سبک واحد: مرو زهرا که پس از تو 🎤مداح : کربلایی سید رضا نریمانی @majmaozakerine
4_6041959790702236473.mp3
5.93M
زمینه « یه شبی با غم بابا... » 😭 نوحه های حضرت زهرا سلام الله علیها با نوای محمود کریمی 💔 🖤
یه شبی با غم بابا بوی غم میون خونه مادرم کنار من بود موی من میون شونه گل بی نشونمون و آتیش زدن چرا در خونمون و اتیش زدن چرا اشیونمون و اتیش زدن علی رو میکشن تو کوچه ها میسوزه خونمون ای وای خدا کسی نمیرسه به داد ما واویلا **** میسوزه بال و پر من میزنم ناله و فریاد جلوی چشای بابا مادرم رو خاکا افتاد مادرمون و میبینم که پشت در خودش و میکنا برا بابام سپر یه نفر و نمیزنن چهل نفر رو در خونمون یه رد پا ناله مادرم چه بی صدا کسی نمیرسه به داد ما واویلا **** دلامون داره میسوزه غم دل چه بی حسابه دور دستای بابامون خدا جون چرا طنابه تا که علی رو نبرن نامردما میکشون خودش و زیر دست و پا میچکه خون مادرم تو کوچه ها رو لب مادرم یا مرتضی رو لب مرتضی زهرا نیا کسی نمیرسه به داد ما واویلا **** شده تموم مدینه غوغا تو این هیاهو گم میشه صدای زهرا آتیش داره گر میگیره پرش به چادر میگیره خدا جلو چشمم مادر داره میمیره ای خدا دل اسمون داره می سوزه گل نیمه جون داره می سوزه در خونمون داره می سوزه   @majmaozakerine
4_5888961678250347284.mp3
904.2K
: ‍ ‍ بین در و دیوار آراسیندا قالان ای وای عالملری ئوز ماتمینه اغلادان ای وای (ای وای یارالی جان یارالی فاطمه لای لای باشی بلالی جان یارالی فاطمه لای لای) یافاطمه ریحانه ی گلزار محبت خار اولدی ندن سن کیمی ریحانیه قسمت؟ دیل صحبته اچ زینبینن سن ائله خلوت باش اوسته اوتورموش سنی گوزلور بالان ای وای یازدین غم و اندوهیوی دیواره یارالی سینه ن توخانوب گل کیمی مسماره یارالی دوشموشدی قولاقدان یره گوشواره یارالی دیدی یوزوه سیلی عزیزیم هاچان ای وای اورتولدی قاپی ضرب لگد شدته گئتدی باغلاندی قولوم دشمنیوی جرئته گئتدی بیر ایش گوروب اول ثانی منی حسرته گئتدی بو شهریده قولاریوه یوخ ال اتان ای وای باغ فدکه خاطر عدو یولاری کسدی تنگ کوچه ده ثانی عجبا ظلمه تلسدی بیر سیلی دئیلر سنه وردی لبین اسدی آی تک در و دیوار اراسیندا باتان ای وای سقط اولدی بالام یوخدی سوزم قسمته زهرا افسوس اولا بو شهریده کی امته زهرا رحم اتمدیلر حیف اولا تک عورته زهرا یار وصلینه ای یاره لی یاریم چاتان ای وای سیل اشگین حسین دقت ائدور ایلیر اشاره یعنی بابا باخ اولدی انام سینه سی یاره دور قاپی دالیندان چکیلک ایندی کناره گوز یاشیمی خون جگریمه قاتان ای وای باخدیقجا اورک ادولانوری نیلی جماله بیر منظره گوردوم جانیمی گئتدی زواله گوردوم یره دوشموشدی گولوم پاره قباله ئوز حقیوی دیواره قانیله یازان ای وای 👆👆 @majmaozakerine👇👇
لَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجهُم لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیرُ أسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِی لاَ إلَهَ إلاَّ هُو عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ العَزیزُ الحَکیمُ الغَفُورُ الرَّحِیمُ  ذُوالجَلالِ وَ الإِکْرامِ بَدِیعُ  السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ مِنْ جَمِیعِ ظُلْمِی وَجُرْمِی وَ إِسْرافِی عَلَىٰ نَفْسِی وَأَتُوبُ إِلَیْهِ السَّلامُ عَلَیْكَ یا بَقِیَّةَ اللَّهِ فِی أَرْضِه .. «اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً بازهم تنها شدم خیلی دلم را غم گرفت باز هم معصیتم من را زِ آقایم گرفت برا همینه اشکم کم شده .. والا چرا قدیم خوب گریه میکردیم برا بی بی .. حالا چقدر گریه هامون کم شده ، برا چشمِ ، امشب هر جور میتونی به چشمات التماس کن بگو مارو شرمندۀ علی نکن .. دلم گرفته .. دلِ من زِ عالمُِ و آدم گرفته .. کدوم گناهم منُ از تو و تو رو از من گرفته .. گریه ام گرفته .. مثه مادر مرده ها گریه ام گرفته .. بده پناهم .. نوکرت بهونۀ حرم گرفته .. گلو بریده .. مثه تو کشته ای غریب ، کسی ندیده چه نامرتب .. سرت رو روی نیزه تنت به زیر مرکب بازهم تنها شدم خیلی دلم را غم گرفت باز هم معصیتم من را زِ آقایم گرفت هر زمانی دور ماندم از هوایِ روضه ها زندگی ام را سراسر غصه و ماتم گرفت بهر دیدار جمال یار بی‌همت شدیم یوسف زهرا دلش از عالم و آدم گرفت وای بر آنکه سرِ این سفره نان خورده ولی با غریبه رفت و آن را مونس و همدم گرفت راهِ ظلمت رفتم و در بین راه آقا رسید داشتم گم میشدم دست مرا محکم گرفت خوش بر احوال گدایی که دم جان دادنش یک نفس ذکر حسین بن علی را دم گرفت از همان روزی که آمد مادرم در روضه‌ها با دلی محزون به دستانش دو تا پرچم گرفت پرچمِ نام حسین و پرچمِ نام حسن آه با نام حسن جان ، گونه‌هایم نم گرفت زخمیِ یک کوچه بود و ناله میزد زیر لب مادرم را ضربه ای سیلی از این عالم گرفت پرچمِ نام حسین و پرچمِ نام حسن آه با نام حسن جان ، گونه‌هایم نم گرفت زخمیِ یک کوچه بود و ناله میزد زیر لب مادرم را ضربه ای سیلی از این عالم گرفت صبحت بخیر همسرِ من ، افتخار من یک روز دیگر است که هستی کنار من شکر خدا گمان کنم امروز بهتری پیراهن جدید مبارک بهار من نان که تو میپزی چقدَر مزه میدهد نان پخته‌ای که سر برسد انتظار من آخه روزِ آخر هم بلند شد هم غذا درست کرد هم نون پخت هم خونه رو آب و حارو کرد .. هم موهایِ زینبُ شانه زد .. آخه این دست که بالا نمی اومد .. اما امروز هرجور بود این شانه رو برداشت موهای بچه هارو یکی یکی شونه زد .. همچین که به حسینش رسید هی دست زیرِ گلوش میزد .. آی قربونت بره مادر .. از آتشِ تنور کمی فاصله بگیر آتش بد است با من و با روزگار من مثل قدیم باز علی جان صدام کن دستی بکش به رویِ دل بی‌قرار من زهرا ، برات لقمه گرفتم قبول کن روزه بس است ، آب شدی روزه‌دارِ من اسماء برای خانه دو تابوت لازم است مرگ من است لحظۀ مرگِ نگار من   من بودم و کسی به تو با تازیانه زد تا عرش رفت آهِ دلِ ذوالفقارِ من به دلم رنگ و روی غم خورده روزگار علی بهم خورده آسمان بغض کرده باریده فاطمه ضعف کرده خوابیده سخت صبر علی مَحک خورده پیشِ چشمش زنش کتک خورده نانجیبان شرر به باغ زدند به رویِ سینه میخِ داغ زدند رفت بالا دو دست ، وای به من گوشواره شکست ، وای به من کعبۀ کردگار خاکی شد چادرِ وصله‌دار خاکی شد از شررِ میخِ اگه که مادر داره میمیره زیر سرِ میخِ این سرفه‌های خونیِ شب‌ها از اثر میخِ زیر سرِ میخِ.. بی‌صدا میسوزه دار و ندار علی میون شعله‌ها میسوزه فاطمه بین آتیشه اما ، مرتضی می‌سوزه بی‌صدا می‌سوزه بین در و دیوار همه وجودش داره می‌سوزه از ضربۀ مسمار اونقده قنفذ زده به دستش که افتاده از کار بین در و دیوار . . یکی لگد میزد یادم نمیره وقتی مغیره حرفای بد میزد خودم دیدم دومی با هرچی دستش اومد میزد مغیره میخنده با دل پر کینه داره دست بابامُ میبنده نالۀ زهرا بلنده اما علیِ شرمنده مغیره میخنده .. از رو دلم رد شد اون بی‌حیا که درو شکست از رو مادرم رد شد یادم نمیره تو کوچه دستش از رو سرم رد شد از رو دلم رد شد .. بی‌حیا سیلی زد زهرا حواسش نبود و نامرد بی‌هوا سیلی زد بشکنه دستش اون که جلوی مجتبی سیلی زد بی‌هوا سیلی زد .. اینا همش درده چشای مادر سیاهی میره، رنگ رخش زرده اون که شکست پهلو رو غرور حسن‌و له کرده اینا همش درده .. مگه زدن داره؟ آخه مگه دختر پیم
بر لایق آزاره؟ یه زن هیجده ساله که بچه تو شکمش داره مگه زدن داره؟ از کوچه مون برو، برو دیگه نبینم تورو، تورو دستت سیاهه نزن... حسینم ای بی‌سر ، حسین عریان‌پیکر تو رو تشنه کشتن ، بمیرم ای مادر دوید و دویدم ، برید و بریدم سرت را روی نیزه دیدم قَتَلوک بُنَیَّ ، ذَبَحوک بُنَیَّ او می‌دوید و من می‌دویدم او سوی مقتل من سوی قاتل او می‌نشست و من می‌نشستم او روی سینه من در مقابل او می‌برید و من می‌بریدم او از حسین سر ، من از حسین دل @majmaozakerine
خدا را چه دیدی، چقدر ناامیدی بگو که می مونی، نگو که بریدی چرا وقتی گفتم، هنوزم جوونی ازم رو گرفتی، خجالت کشیدی   نگیر روتو از من، برو جون حیدر نگام کن عزیزم نگیر روت و از من، ببین از غم تو دارم اشک میریزم   علی رو حلال کن، واسه زخم بازوت علی رو حلال کن، واسه درد پهلوت علی رو حلال کن، واسه دست بسته ش نتونست که برداره اون در رو از روت   خدا را چه دیدی، خدا مهربونه چه خوب عاشقارو، به هم می رسونه ولی وای از اونی، که با زور هیزم همه هستی شون و، یه جا می سوزونه سرت چی آوردن؟ زمین خوردی و من زمین گیرم حالا سرت چی آوردن؟ که میگن تمومه دیگه کار زهرا   علی رو حلال کن، به حالت جفا شد علی رو حلال کن، که محسن فدا شد علی رو حلال کن، برای همون روز که پای مغیره به این خونه وا شد   خدا را چه دیدی، خدا که می بینه غریب گیر آوردن، منو تو مدینه تموم تنم سوخت، که پیشم زنم سوخت من و سوز سینه، تو و زخم سینه   علی رو نگاه کن، چی از من گذاشتی تو قلبم غم و، داغ رفتن گذاشتی چرا توی اون بقچه که دادی زینب کنار کفن ها، یه پیرهن گذاشتی @majmaozakerine
شرح حمله به خانهٔ زهرای مریضه و شهادتش مسعودی متوفی سال 345، یعنی شصت-هفتاد سال بعد از امام عسکری(علیه‌السلام)، ببینید چقدر به عصر پیغمبر(ص) و ائمه نزدیک است، او می‌نویسد: «فوجّه الی منزله» جمع زیادِ خشمگینی به‌طرف منزل علی(علیه‌السلام) رفتند. مسعودی نمی‌گوید این جمع آمدند و ایستادند و در زدند، بلکه می‌گوید: «فهجموا علیه» دسته‌جمعی هجوم کردند، «و احرقوا بابه» در را آتش زدند. به او گفتند: عُمر! زهرا در این خانه است. گفت: و ان؛ گفتند: علی‌ در این خانه است. گفت: و ان؛ گفتند: چهار بچهٔ کوچک در اینجا هستند. گفت: و ان، یا با ما یکی بشوند و یا همه را می‌سوزانیم.   به‌نظر شما عربستانی‌ها و آخوندهایتان ما کافر هستیم و شما مؤمن هستید؟! به حقیقت زهرا(علیها‌السلام) با این کفری که به ما حکم دادید، ما اهل بهشت هستیم و شما و اربابانتان با آن دینتان اهل جهنم هستید به‌نظر شما ما کافریم؟ بله؛ چرا؟ چون از زهرا(علیها‌السلام و علی(علیه‌السلام) و قرآن کریم دفاع می‌کنیم که این کفر ما عین ایمان انبیاست.   داخل خانه ریختند، «فَستَخَرجوهُ مِنهُ کَره» این هفتاد-هشتاد نفر علی را گرفتند و با زور می‌کشیدند، نمی‌گذاشتند خودش راه بیاید. در فیلم‌های بحرین دیده‌اید که چه‌جوری می‌زنند و هُل می‌دهند، مشت روی علی(علیه‌السلام) بلند کردند، «و زقتوا سید النساء بالباب» این‌ هفتاد-هشتاد نفر، همه در اتاق جا نشدند و سی-چهل نفر دمِ دالان در بودند و داشتند علی(علیه‌السلام) را می‌کشیدند، زهرا(علیها‌السلام) بین در و دیوار مانده بود، ناگهان در افتاد! زهرا(علیهاالسلام) به دیوار تکیه داده بود.   کتاب بسیار مهم سنی‌ها که به آن افتخار می‌کنند و می‌گویند مال ماست، کتاب «ملل و نحل» شهرستانی، متوفی قرن پنجم در صفحهٔ 57 جلد اول می‌گوید: جمعیت علی(علیه‌السلام) را می‌بردند، «انّ عمر ضرب بطن فاطمه» عمر دید که زهرا به دیوار ایستاده است، با لگد به شکم زهرا(علیهاالسلام) زد، «حتی القت الجنین». علی را بردند و زهرا(علیهاالسلام) با آن لگد افتاد. عمر هم خیالش راحت شد و فکر کرد که زهرا را کشته است. هیچ‌کس دیگری نبود، مدتی گذشت، زنی که با لگد سقط جنین کند، جانی ندارد و بی‌حال افتاده بود، چشمش را باز کرد و دید سرش در دامن فضه است، نگفت سینه‌ام، پهلویم و درد لگد، بچهٔ افتاده، اینها را نگفت! گفت: فضه، علی کجاست؟ یعنی مردم، فقط به‌دنبال علی بگردید. فضه گفت: خانم، نمی‌دانید که او را با چه وضعی بُردَند. گفت: فضه مرا بلند کن. فضه زیر بغل زهرا را گرفت، فضه به حسن و حسین بگو بیایند و به من کمک کنند تا به مسجد بروم. دختر پیغمبر(ص)! یک حسن و حسین داشتی که تو را ببرند، اما دخترت از دَمِ خیمه تا گودال با کمک چه کسی آمد؟ امام زمان(علیه‌السلام) می‌فرمایند: عمه‌ام کمک نداشت و پای برهنه، درحالی‌که به سروصورت می‌زد، با عجله به میان گودال آمد و دید که شمر با آن بدن سنگین روی سینهٔ ابی‌عبد الله نشسته است.   منبع : پایگاه عرفان
فاطمهٔ اطهر، فخر زنان عالم چند خط شعر از یک دانشمند بخوانم؛ از آدم‌های معمولی نمی‌شود شعر خواند. آدم‌های معمولی اصلاً به این حریم راه ندارند! شما دوهزار قصیده در مدح زهرا(علیهاالسلام) برای من بیاور، من هم کمی درس خوانده‌‌ام و خودم هم دیوان شعر نهصد صفحه‌ای دارم، می‌گویم اینها لفظ روی کاغذ است و کنار بگذار؛ اما حالا یک دانشمند، محقق، اهل دل و اهل حال بتواند نوک قلمی ضعیف در مرکب ذهنش بزند و روی کاغذ بیاورد، یک‌خرده می‌توان قبول کرد. فخر زنان فاطمهٔ اطهری پیک خدا را چه نکو دختری   یعنی تمام زنان دنیا تنها می‌توانند به همه بگویند که در عظمت ما زنان همین بس که زهرا(علیهاالسلام) از جنس ما ساخته شده است. فاطمهٔ اطهر(علیها‌السلام) یعنی چه؟ قرآن را که از روایت پیغمبر(ص) شنیده‌اید چه بود! طبق روایتی که سنی‌ها و شیعه‌ها دارند، پیغمبر(ص) فرمودند: شگفتی‌های قرآن قابل‌شمردن نیست. قرآن مجید می‌فرماید: دسترسی به من برای احدی امکان ندارد، جز کسی که از طهارت عقلی و قلبی و نفسی و اخلاقی و عملی برخوردار است: «لاَ یمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ» و نیز می‌فرماید: «إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً»، زهرا(علیها‌السلام) طبق این آیه کل قرآن است، چون به کل قرآن هم دسترسی پیدا کرد.   فاطمه(س) ام‌ابیها و حافظ دین خدا ام‌ابیها لقبت زین سبب کز حسبت، دخت پدرپروری در عالم سابقه نداشته که پدری به دخترش بگوید تو مادر منی؛ البته نه مادری که من را زاییده، بلکه تو ریشهٔ فعال من هستی. «اُم» یعنی ریشه؛ یعنی زهرا(علیهاالسلام) اگر تو نبودی، تمام بساط من و خودم ابتر بودیم و قطع می‌شدیم؛ اگر تو نبودی، چراغ قرآن من، چراغ نبوت من و چراغ دین من خاموش می‌شد، چون بعد از من کسی نبود که این دین را حفظ کند. تو بودی که به علی(علیه‌السلام) شوهر دادم که حسن و حسینی تا امام دوازدهمی بیاید و نسل به نسل، فرهنگ تو و شوهرت و یازده فرزندت، نبوت انبیا و توحید و قرآن را حفظ کنند و اگر تو نبودی، من ابتر بودم و همه‌چیز قطع می‌شد.