eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
📋ظرف خالی مرا صاحب زمان پر می‌کند / بخش اول صوت (س) ویژه (ع) مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ روزی‌ام را روزگارم تا که آجر می‌کند ظرف خالی مرا صاحب زمان پُر می‌کند من کمی سختی که می‌بینم شکایت می‌کنم آدم عاقل ولی اول تفکر می‌کند مدعی عاشقی هستم ولی تنها دلم... ...روز و شب بر عاشقی کردن تظاهر می‌کند آبرو بردم ولی آقا مرا بیرون نکرد آدم از این نوع برخوردش تحیر می‌کند سنگ‌دل هستم، ولی دارد نگاه رحمتش... ... سنگ این قلب مرا با گریه ها دُر می‌کند یک زمانی هم بنا باشد که تغییرم دهد در میان روضه‌ی مادر مرا حُر می‌کند نوکری فاطمه محشر به دادم می‌رسد از غلام مادرش آقا تشکر می‌کند سینه‌ام می‌سوزد این ایام تا ذهنم کمی چادری را زیر دست و پا تصور می‌کند مطمئنم زیر دست‌وپا که می‌افتد زنی بازویش را ضربه‌ها هم‌رنگ چادر می‌کند👇
📋حُرمَتِ شیخ حرم در وسط کوچه شکست / بخش دوم صوت (ع) ویژه (ع) مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ *یکی از صحابه اومد خدمت امام صادق(ع) ؛ آقا دید داره گریه میکنه. فرمود چرا گریه می‌کنی؟ مگه چی شده؟ گفت آقاجان، تو راه که میومدم دیدم یه زنی زمین افتاد. وسط کوچه‌ها تا زمین خورد شروع کرد قاتلین مادر شما رو لعنت کنه. مأمورین نظام تا دیدنش با یه وضعی این خانم رو بردن. تا این حرف رو زد آقا هم گریه کردن. فرمودن سریع پاشو بریم مسجد دعا کنیم خدا کمک کنه این زن زودتر رها بشه... ماهم امشب اومدیم برا یه خانمی گریه کنیم که تو کوچه‌ها بدجور زمین خورد.* (در خونه‌ی امام صادق میخوایم بریم از در خونه‌ی مادرش بریم بهتره‌‌ها.) وقتی آن بی‌صفت از چشم حیا را انداخت با عزیز دل زهرا سَرِ دعوا انداخت دید از پیش بنایش به زمین خوردن نیست تازیانه زد و از پشت عبا را انداخت حُرمَتِ شیخ حرم در وسط کوچه شکست یکی عمامه‌ی آن مرد خدا را انداخت ذکر "یافاطمه" بر روی لبش داشت ولی ضربه‌ی سیلی آن مرد صدا را انداخت وسط کوچه که افتاد صدا زد مادر.... *شبونه ریختن تو خونه‌ی این آقا. اومدن وسط حیاط خونه. آقا لباس خونه به تن داشتن. روایت میگه یه شال هم دور کمر بسته بودن، مشغول نماز خوندن بودن. تا وارد شدن آقا رو با سروپای برهنه از خونه بیرون کشیدن. آقا فرمودن اجازه بدید عمامه رو سرم بذارم، نعلین بپوشم، عبا بپوشم. گفتن اجازه نمیدیم. با همون وضعی که بود آقا رو تو کوچه‌ها رو زمین میکشوندن. اما اونی که آدم رو میکشه اینه: همچین که اومد تو قصر منصور، صدا زد: منصور٬ هرکی رو میخوای دنبال من بفرستی بفرست؛ اما این نامرد رو دیگه دنبال من نفرست. - چرا؟ مگه چی‌کار کرده؟ -همش تو راه توهین می‌کرد. بد و بیراه به مادرم فاطمه می‌گفت.... همچین که آقا اومد. منصور اومد شمشیر رو از غلاف بیرون بِکشه، تا نیمه ها هم کشید اما دوباره جا زد. برای بار دوم بیشتر شمشیر رو بیرون آورد دوباره غلاف کرد. بار سوم شمشیر رو کلا از غلاف بیرون کشید تا آقای ما رو به شهادت برسونه. دوباره شمشیر رو تو غلاف قرار داد. همچین که رفتن، اون ملعون نامرد از منصور پرسید چرا پس نکُشتیش؟ گفت آخه لحظه‌ای که شمشیر رو از غلاف بیرون کشیدم دیدم رسول‌الله ظاهر شد به من غضب کرد، من جرأت نکردم این آقا رو بُکشم. بار دوم، بار سوم. بار سوم اینقدر رسول‌الله به من نزدیک شده بود که نتونستم آقا رو بُکشم... اینجا آقا رسول‌الله نذاشت این نامرد امام صادق رو به شهادت برسونه. من میخوام فقط یه چیز بگم: یارسول‌الله، کجا بودی اون لحظه و ساعتی که شمر وارد گودال شد؛ خنجر کشید، آقا رو برگردوند... حسین..... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ👇
📋 / بخش سوم صوت (ع) ویژه (ع) مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مثل امروزی عجب تشییعی تو شهر مدینه شد. روایت میگه موسی‌ابن‌جعفر به این بدن نماز خوند. بهترین کفن ها رو آوردن، عمامه‌ی امام سجاد رو هم آوردن، این آقا رو با این پارچه‌ها کفن کنن. چهارهزار شاگرد داشته این آقا. همه جمع شدن، احترام کردن. عجب تشییعی تو شهر مدینه به‌پا شد. شهر مدینه غوغایی شد از جمعیت. آقا رو با عزت و احترام تو قبرستان بقیع به خاک سپردن. این یه تشییع بود تو این شهر.... (دلت کجا رفت؟) همچین که صبح شد اومدن درِ خونه‌ی این آقا: کجاست فاطمه؟ ما می‌خوایم به این بدن نماز بخونیم. اومد بیرون؛ گفت چی میگی؟ دیشب امیرالمؤمنین این بدن رو برد شبانه دفن کرد. وصیت خود فاطمه(س) بود... تا این حرف رو زد، خیلی ناراحت شد؛ چنان سیلی به صورت عمار زد، عمار زمین افتاد. شاید تا زمین افتاد گفت ای نامرد عجب دستای محکمی داری. سیلی تو منِ مرد رو از پا در آورد؛ با مادر ما فاطمه چی کار کرد... اومدن قبرستان گفتن الان میریم قبرها رو نبش میکنیم، بدن فاطمه رو از خاک در میاریم. ما باید به این بدن نماز بخونیم... (این روضه غیرتیه باید غیرتی هم ناله بزنی.) همچین که برا علی خبر آوردن: چه نشستی! این نانجیب‌ها دارن تو قبرستان دنبال قبر فاطمه می‌گردن. همچین که شنید، لباس رزم رو پوشید. دستمال زرد رنگی که همیشه برای رزم می‌بست رو به سر بست. اومد تو قبرستان؛ صدا زد اگه سنگی از این قبرستان جابه جا بشه یک نفرتون هم زنده نمیذارم. تا این رو شنیدن همه فرار کردن.... اما چی میخوام بگم؛ اینجا یه‌جا بود اومدن نبش قبر کنن این آقا نذاشت. علی جان کجا بودی کربلا... اون لحظه‌ای که نیزه‌دارها پشت خیمه‌ها نیزه به زمین میزدن. همچین که نیزه رو بالا آورد، دیدن بدن علی‌اصغر حسینه... حسین.... چقدَر نیزه بلند است نیفتی پسرم چنگ این حرمله‌ی پَست نیفتی پسرم یاحسین... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @majmaozakerine
📋 مدینه غرق آهه / با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ مدینه غرق آهه، شب سختی تو راهه امام بی‌پناها، تو این شهر بی‌پناهه شنیدم نیمه‌ی شب، چقدر هیزم آوردن امام موسفیدو توی آتیش آوردن تو شعله داره باز در میسوزه یه آقا با چشم تر میسوزه از این آه که از سینه‌ش در اومد گمونم داره مادر میسوزه بارون ببار، درِ خونه تو آتیشه بارون ببار، داره باز در کنده میشه بارون ببار، بارون ببار "واویلا، آه‌ و ‌واویلا" می‌بردن پیرمردو نفسهاش در شماره این آقا بود پیاده، همه بودن سواره گمونم گریه میکرد به اشکای رقیه شکسته ناخن پاش مثل پای رقیه نذاشتن کمی آقا بشینه ندیدن عرق روی جبینه یه نامرد به مادر ناسزا گفت الهی که هیچ‌وقت خیر نبینه گریه کنید، آقا رو بی‌یاور بردن گریه کنید، اونو مثل حیدر بردن گریه کنید، گریه کنید "واویلا آه و واویلا" با دست و پای بسته، چقدر حالش خرابه کی گفته این آقا جاش توی بزم شرابه توی این مجلس شوم، نه تشت و نه سری بود ولی تو شام به‌جز تشت، حراج روسری بود بمیرم یه روزی تو دل شام با زنجیر ترک به استخون خورد بمیرم برای اون آقایی که لبهاش به چوب خیزرون خورد ای وای حسین، چه‌طور از دلش می‌اومد ای وای حسین، روی لبها چوب‌و میزد ای وای حسین، ای وای حسین "واویلا آه و واویلا" ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خوشا بحال زائرات ارباب چقد دلم تنگه برات ارباب بزا بیا به کربلات ارباب حسین زهرا بزا منم مسافرت باشم کبوتر مجاورت باشم یعنی میشه که زائرت باشم حسین زهرا دلت میاد که جا بمونم من حرم نیام کجا بمونم من هوای کربلا به سر دارم دوباره زائر علمدارم خدارو شکر به تو گرفتارم تو پادشاهیو منم رعیت براتمو گرفتم از روضه ات همیشه خیر دیدم من از هیئت حسین زهرا ⏪ان شالله با هم بریم کربلا این یه مصرع رو بخونیم با همدیگه من از دعای مادرت زهرا رسیده ام به کربلا آقا ⏪بوی محرم داره میاد، همتون دلتنگ حرم امام حسینید میدونم، خوش بحال اونایی که دهه اول تو حرم اربابند به روی لب نوای چاووشه شرار غم تو سینه میجوشه تنگه دلم برای شیش گوشه منم غلام مادرت زهرا منم گدای خواهرت آقا میخوام بیام حرم همین حالا حسین زهرا جوونیمو میدم برای تو تا که بیام به کربلای تو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◼️ ویژه شب جمعه، شب زیارتی سیدالشهدا علیه السلام ◼️ ای عزرائیل! کنار برو که حسینم را خودم باید قبض روح کنم... در روایتی چنین آمده است که: از امام صادق علیهم السلام پرسیدند که حضرت موسی در هنگام مردن و جان دادن چگونه بود؟ امام علیه السلام فرمود: وقتی ملک الموت برای قبض روح موسی علیه السلام آمد، آن حضرت فرمود : از کدام عضو، مرا قبض روح می کنی؟ ملک الموت عرض کرد: از دهان؛ حضرت موسی علیه السلام فرمود: من با این دهان و زبان با مَلِک منّان تکلم کرده ام. ملک الموت عرض کرد: از چشم، موسی فرمود: با آن نیز، نور تجلی خدا دیده ام. ملک الموت گفت: از دست؛ موسی جواب داد: با آن نیز، تورات والواح را گرفته ام. ملک الموت گفت: از پا. باز موسی فرمود : با این پاها نیز به کوه طور رفته ام.. و هر عضوی را عذری آورد. چون به اینجا رسید، امام صادق علیه السلام صیحه ای کشید و چنان ناله ای زد که از هوش رفت و چون حضرت به هوش آمد، گفتند : یابن رسول الله! چه چیز باعث گریستن شما شد؟ قرن هاست که از وفات موسی می گذرد! سپس گریه امام شدیدتر شد و فرمودند: بر موسی گریه نمیکنم ولکن بر جدم حسین گریه میکنم! هنگامی که بر روی زمین افتاد و شمر ( لعنت الله علیه) آمد که او را ذبح نماید، خداوند تعالی به عزراییل امر کرد که برود و روح حسین (علیه السلام) را قبض نماید. هنگامیکه عزراییل شنید، فرمود: پروردگارا! پناه میبرم به تو از اینکه مخالفت امر کنم، من بنده ضعیف ذلیل هستم و لکن به عزتت قسم میدم که مرا از این کار معاف کنی خداوند وحی کرد برای چه؟ عزراییل گفت :من توانایی قبض روح او را ندارم، از کجا روحش را قبض کنم ؟! خداوند فرمود: از دهانش، عزارییل گفت: به تیر ابو ایوب غنوی مجروح است. خدای متعال فرمود: از بالای سرش. عزارییل گفت :مجروح است به شمشیر شریک بن ذرعه. خدا متعال فرمود: از بازویش. عزراییل گفت: مجروح است به ضربه سنان بن انس. خداوند فرمود: از ناحیه قلبش، عزراییل گفت :مجروح است به تیر حرمله بن کاهل اسدی، خداوند فرمود: از چشمانش، عزراییل گفت: از خون سرش پر شده است... سپس خداوند وحی کرد: ای عزرائیل! قصد من جز این نبو. که می خواستم ملائکه را به مصیبت حسین (علیه السلام) با خبر کنم و گرنه خودم به دست قدرت خودم میخواهم او را قبض روح نمایم. سپس خدای متعال به عزرائیل فرمود : کنار برو که خودم، حسینم را قبض روح میکنم؛که در این هنگام منادی از بطنان عرش ندا داد: والسلام علی من اتبع الهدی. 📚مقتل خطی سرور المومنین
پنجشنبه‌ها‌و‌یاد‌شهدا 🍂این گریه برای غربتت کافی نیست... باید بروی و فرصتت کافی نیست...  🍂آخر چه کنیم استخوان‌هایت را؟  یک قبر، برای وسعتت کافی نیست  🍃 باز و‌‌ یاد ‌ با 🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 🍃🌺صبح جمعه تون ‌معطر به ‌عطر خوش صلوات بر حضرت مُحَمَّد (ص) و خاندان مطهرش🌺🍃 🌺🍃🌸اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي 🌺🍃🌸مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد 🌺🍃🌸وَعَجِّل‌فَرَجَهُــم ‌‌‎‎‎‎‎‎‌‌ ‌‌‎‎