eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
39.4هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
3.2هزار ویدیو
363 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺🙏 مدیریت وتبلیغات 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
استوری شهادت امام محمد باقر ⏫⏫⏫
4_507919920438639570.mp3
7.64M
  حاج ⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️ باز دل صاحب الزمان شکسته از مصیبت فدای شال ماتمت آقا سرت سلامت مادر سادات گریه کنه غمای حضرت باقره عمه ی سادات سینه زنه عزای حضرت باقره تموم عالم جن و ملک فدای حضرت باقره وای آقام آقام آقام کنار تربت چرا خالی و سوت و کوره مدینه تو شب عزات خلوت و بی عبوره اگه بمیرم برا غمت روزی هزار دفعه باز کمه غریبی اما شال عزات رو شونه ی همه عالمه شهادت تو حال و هواش مثل شبای محرمه وای آقام آقام آقام خاطره های کربلا یه ثانیه اش عذابه هنوز روی گردن تو آقا رد طنابه بمیرم آقا هنوز چرا روی تن تو جراحته حرف دل تو معجر و زخم دل تو اسارته داغ دل تو گوشواره ی عمه که رفته به غارته وای آقام آقام ⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️ 🕋〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ . @majmaozakerine
⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️ تو باقرالعلوم هستی و تموم عالم به فرمانت به زیر دین شما شیعه الهی جانم به قربانت از علم و حلم و صبر تو آقا نفس کشیده دین پیغمبر تو وارث صلابت حیدر آقای من آقای من به نور دانش تو روشن شد صراط شیعه به زیبایی تو وارث به حق زهرایی آقای من آقای من شفاعت محشر آقا فقط به یک نگاه شما تموم خواهش نوکرا زیارت کرب و بلا غریب ای آقای من تو از همون کودکی آقا کشیدی بار غم و تنها میون اشک و گریه میدیدی که روی نیزه ها میرفت سر ها آتیش گرفته بود حرم اما تو بین خیمه بودی سرگردون دویدی پا برهنه تو میدون آقای من آقای من الهی من بمیرم آقا که دیدی که قاتل رسید گودال حسین تشنه رفته بود از حال آقای من آقای من برا غمای کربلا تو روضه داره هر شبی تا لحظه های آخرم به یاد عمه زینبی غریب ای آقای من میون کوچه یهودی ها چقدر خجالت کشیدی تو به زیر تازیونه ها آقا فقط جسارت شنیدی تو تموم کربلا برات روضست ولی برات نمیشه شام هیچ جا خرابه و غصه و زن ها آقای من آقای من نداره این درد تو درمون جلوی چشم تو زدن سیلی که صورت رقیه شد نیلی آقای من آقای من کنار جسم مضطرت امام صادق آشناست شهادتین امشبت سلام به شاه کربلاست غریب ای آقای من تو بودی هر جا نبود هیچ کس گرفتی دست منو آقا نذاشتی تنها بمونم من میون سیل غم و دردا تویی تو تنها امید من تو این شبای پر گرفتاری برای من همیشه تو یاری حسین من حسین من دوباره آروم با یادت قرار قلب مضطرم هستی خوده تو این عهد و بام بستی حسین من حسین فقط رو لب هام این نواست به قلب من حسین نا خداست دوا و درمونم فقط زیارت کرب و بلاست دوستت دارم آقای من ⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️ 🕋〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم رباعی شهادت امام محمد باقر علیه‌السلام دارد جگرِ پاره‌یِ من می‌سوزد این آخرِ روضه سینه‌زن می‌سوزد با چشمِ خودم خدا تماشا کردم تا لحظه‌یِ دست‌وپا زدن می‌سوزد اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم رباعی شهادت امام محمّد باقر علیه السلام ده سال مِنا از غمِ تو آه کشید می‌گفت به کودکی چه غمها که ندید از دور نگاهِ او به گودال افتاد اِی وای حسین خنجری سخت برید
زخم اسارت دیده ای ای داد بیداد دعوای غارت دیده ای ای داد بیداد در مجلس اغیار بر لبهای بابات چوب جسارت دیده ای ای داد بیداد... () ای آنکه قبرت بی چراغ و سایبان است روضه نمی خواهی؛ مزارت روضه خوان است گلدسته ات سنگی ست، روی تربت تو گنبد نداری...گنبد تو آسمان است چقدر ناله ی بی جان و بی صدا داری به زیر لب تو فقط ذکر ربنا داری گمان کنم که رسیده زمان پرزدنت که زهر کینه اثر کرده و نوا داری مثل رقیه مثل سکینه به شهر شام تو مزه های ضرب لگد را چشیده ای هرچه شنیده ایدغریبانه دیده ام باورنمیکنیدچه رنجی کشیده ام کوفه به شام را در ایام کودکی همپای عمه ام رقیه دویده ام شاعر علی_علی_بیگی بار دگر مدینه غمی تازه دیده است داغی دگر به جان و دل او رسیده است تنها مدینه نیست که در سوگ و ماتم است ماتم نشین و غم زده هرآفریده است هر چند زهر، قلب تو را پاره‌ پاره کرد اما به یاد کرب و بلا گریه می‌ کنى اصلاً خود تو کرب و بلای مجسمى وقتی برای خون خدا گریه می‌ کنى ای آشنا با تشنگی، ای هم صدای العطش دل بردی از اهل ولا، ای یادگار کربلا بالِ ڪبوترهاے صحنٺ خاڪ دارد مادر برایٺ روضہ در افلاڪ دارد اے روضہ خوانِ ڪربلا قلبِ تو مثل جسمِ شهیدِ تشنہ صدها چاڪ دارد تنها ترین غریب دیار مدینه بود او مرد علم و زهد و وقار و سکینه بود صد باب علم از کلماتش گشوده شد در بین "عالمان" به خدا بی قرینه بود راحت‌شدی زجور وجفای هشام دون آن‌دم که‌گشت عمرتورا ز زهرکین تمام داریم حاجتی که ز لطف و عنایتی بر قبر بی چراغ تو کنیم یک سلام من غصه‌دار غصه‌های بـی قرینم من کـــربلا را یادگـــار آخرینــــم مـن یـادگـار روزهای خاک وخونم مـن یادگار چهره هـای لالـه گــونم باقر بہ علم شهره هرخاص وعام شد مسموم زهر ڪینہ ڪور هشام شد هر چند زهر ڪین بشد اسباب مرگ او مرگش زڪربلا برایش پیام شد سوغات ما از کربلا درد و محن بود پژمردگی لاله های در چمن بود من تشنگی در خیمه را احساس کردم یاد از دو دست خونی عباس کردم من کودکی بودم که آهم را شنیدند دیدم سر جد غریبم را بریدند من دیده ام در وقت تشیع جنازه اسبان دشمن را که خورده نعل تازه من با خبر هستم ز باغی بی شکوفه خورشید را بر نیزه دیدم بین کوفه گر چه که من مسموم آن زهر هشامم من کشته ویرانه ای در شهر شامم
📋گدای سفره ی مردم شدم غلط کردم ⬛️روضه/ حاج محمدرضا بذری ⬛️ ⬛️ هیئت یافاطمه الزهرا سلام الله علیها السلام علیک یا مظلوم یا واسعه الرحمه یا باب النجات الامه گدای سفره ی مردم شدم غلط کردم جدا شدم ز درت گم شدم غلط کردم . مرا صدا زدی و رد شدم نفهمیدم تو خوب بودی و من بد شدم نفهمیدم . به آن زبان که تو دادی چه ها نکردم من مرا ببخش شما را صدا نکردم من . رفیق بودی و من نارفیق ؛ شرمنده شکسته ام دلتان را رفیق ؛ شرمنده . بیا و دیده ی خود را ز من ندید بگیر مرا گناه زده تو نزن ؛ ندید بگیر . مرا ببخش تو حالا به خاطر زینب بغل بگیر گدا را به خاطر زینب . مرا ز جمع فقیران خود جدا نکنید تورا به جان رقیه مرا رها نکنید دوباره بیرقتان را کشیده ام آقا هزار شکر به ماهت رسیده ام آقا هزار شکر که زهرا حسابمان کرده برای نوکریت انتخابمان کرده به دست سینه زنان برگ دعوت زهراست به روضه امدن ما عنایت زهراست کسی ز بزم تو تعدیل میشود هرگز مگر عزای تو تعطیل میشود هرگز برای روضه گرفتن همیشه پا کاریم اگر که فاطمه بایست پس چه غم داریم چهقدر مرگ برای غم تو مطلوب است در این حسینیه ها خاکمان کنی خوب است اگر که جنس دل نوکر تو از سنگ است اما برای دیدن کرببلا دلم تنگ است خدا کند که دل خسته ی مرا بخری خدا کند که مرا اربعین حرم ببری دوباره یم شب جمعه دوباره آه حسین رسد به محفل ما بوی قتلگاه حسین دوباره فاطمه دارد بنی میخواند گرفته زمزمه دارد بنی میخولند بنی موی سرت که چنگ زد مادر به صورت تو عزیزم که سنگ زد مادر لباس دوخته بودم کجاست پیروهنت گرفت پهلوی من وقت دست و پا زدندت هر چه نیزه زده بودند بیرون زده ز تنت عقیق رفته که رفته کجاست انگشتت محرم رسیده و چه شوری شده به پا به تن کرده نوکرت دوباره پیرهن سیا ببین حالمو یه کاری بکن توی روضه امسال برات جون بدم منم اومدم مثل خواهرت پای داغ گودال برات جون بدم ببین حال و روزمو نمونده کسی برام تو این شهر به مسلمت نمیدن جواب سلام جلو خواهرت خجالت زدم پشیمونم از اینکه گفتم بیام دارم دلهره دارم واسه بچه هات نیا که نمیبینی اینجا حیا نقشه برا تو دارن مرد و زنای کوفه خیلی گرفته کار اهنگرای کوفه میترسم که اخرش جلو چشم خواهرت توی گودی قتلگاه بشسه دست به دست سرت دارم دلهره که با رفتنت سوی خیمه باشه پاهای عدو چجوری بگم میترسم یه وقت با خولی بشه خواهرت رو برو با یاد کام خشکت لب تشنه جون سپردم فک رقیه بودم هرجا کتک میخوردم ◾️◾️◾️◾️◾️◾️
خادم اهل بیت 🌺: 📋 دیشب از کوچه ها رد شدم بی صدا ⬛️زمینه/ حاج محمدرضا بذری ⬛️ ⬛️ هیئت یافاطمه الزهرا سلام الله علیها بابل دیشب ازکوچه هاردشدم بی صدا هردم ازدل صدامیزدم ای خدا ازغمه توبدنیاگله کردمو گفتم ای بی وفابی وفا بی وفا۲ بمیرم زن وبچتاداری همرات میاری حسین جان میدونم شباخواب راحت نداری حسین جان ای آقا میدونم شده خواب شبهای توروضه خیمه گاهت عدو داره سمت حرم میره پیشه نگاهت ای آقا من وکوفه وبی قراری واویلا توی کوچه هاگریه زاری واویلا نمیشدیه کاری کنی که برگردی واویلا نشدبچه هاتانیاری واویلا یاحسین دستای من به حال قنوت تشنه ان این دعاهابه آبه وضوتشنه ان من دعامیکنم سمت کوفه نیا دوست ودشمن به خون گلوت تشنه ان یه خواهش.. نزارهیچکی گوشواریه دخترت راببینه نزارساربون برق انگشترت راببینه واویلا یه خواهش.. نزارهیچکی گهواره ی اصغرت راببینه نزارهیچکسی سایه ی خواهرت راببینه واویلا ببرزینبت رامدینه میمیره توراتوی گودال ببینه میمیره ببینه یکی بالگدزدتو پهلوت نشسته یکی روی سینت میمیره —------------------------------ @majmaozakerine
📋 زارو پریشونم نیا ⬛️سنگین / حاج محمدرضا بذری ⬛️ ⬛️ هیئت یافاطمه الزهرا سلام الله علیها بابل زاروپریشونم نیا خیلی پشیمونم نیا من نگرونه زینب و رقیه خاتونم نیا من خیس بارونم نیا غریب وبی خونم نیا همه درارابستنو توکوچه مهمونم نیا اگه توراهم کمین نشستن حتی سرم رااگه شکستن سرم فداسرت نیا بجون دخترت نیا بروباخواهرت نیا۳ بیاولی بدون مشکه آب نیا اگه میشه بازینب ورباب نیا به زینبت بگوچشای تربیار براحرم معجراضافه تربیار وای دلم کوفه شده قاتلم دلم‌پراز آهه نیا این غصه جانکاهه نیا تواین مسیربی کسی هرقدمش چاهه نیا دل من آگاهه نیا باطفل شش ماهه نیا آخه چجوربرات بگم حرمله توراهه نیا۳ میگن که شمره میونه لشگر کنارگذاشته براتو خنجر تاراه برگشت هست نیا که خنجرش کهنس نیا تیزش نکردازقصدنیا بروبدون عباتامیدزدن نیا انگشترباباتا میدزدن نیا توقتلگه راهتامیبندن نیا به گریه واشک تومیخندن نیا وای دلم کوفه شده قاتلم @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14-rafiei(www.rasekhoon.net)_13.mp3
679.8K
🔖منبر کوتاه🔖 علیه السلام 💠 امام باقر علیه السلام 🔸 برای خدا 🔸 گریه امام باقر علیه السلام
4_5922462204115815714.mp3
1.28M
و توسل به راوی دشتِ کربلا حضرتِ امام محمدباقر علیه السلام به نفس حاج امیر کرمانشاهی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *اومد خونه ی آقا امام باقر علیه السلام، آقا فرمود: اهلِ کجایی؟ گفت: آقا اهلِ کوفه ام. از کجایِ کوفه اومدی؟ گفت: از قبیله ی بنی اسد، تا اسمِ بنی اسد رو آقا شنید، دیدن رنگِ صورتِ آقا برگشت... اما چون مهمان داشت فوری آقا حرف رو عوض کرد، فرمود: خدا رحمت کنه حبیب بن مظاهر رو... بعد از اینکه مهمان رفت، اصحاب خاص اومدن دورِ آقا، گفتن: آقا! چی شد تا گفت: از قبیله ی بنی اسدم رنگ چهره ی شما عوض شد؟ فرمود: آخه تا اسمِ بنی اسد اومد یادِ حرمله افتادم، نمی دونید حرمله کربلا با دلِ ما چه کرد... یا امام باقر! شما فقط شنیدی اسمِ قبیله ی حرمله رو بهم ریختی، اما من یه آقازاده میشناسم، تو کوچه می رفت اون دوتا ملعون رو میدید، مسجد می رفت او دوتا رو می دید، قنفذ رو می دید، مغیره رو میدید، هی زیر لب می گفت: ای وای مادرم! اما یا امام حسن! شما هم همیشگی این ملعون ها رو نمی دیدید، بعضاً چشمتون می افتاد، مرد کجا، زن کجا؟ اینکه بخوای چهل روز با یه عده بی حیا، نمک به حروم، حروم زاده، همسفر بشی، دلا بسوزه برا خواهرِ شما زینبِ کبری...* رسید وقتِ سفر سر به زیر شد زینب حسین! چشمِ تو روشن، اسیر شد زینب ↫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا