eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.6هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
3.4هزار ویدیو
378 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
از خـون شمـا دوام خواهیـم گرفت یکرنـگی و انسجـام خواهیم گرفت امـ‍ـــروز عــزادار شمــاییــم ، ولــی فرداست که انتقام خواهیم گرفت
آغوش رایگان وطن نمک نداشت به کامــت مگر که نان وطن؟ که شعله می‌زنی ای بی‌وفا به جان وطن بـرای اینـکه بزرگــی کنی، بـزرگ شوی گرفته لقمه برایت وطن ز خوان وطن چقدر مــادر میــــهن نـوازشــت کرده چقدر گفته به گوش تو داستانِ وطن گرفت دست تو را، درس راه رفتن داد ز رنـج‌هـا شدی آســوده در امان وطن پرنده باش ولی جلدِ خاک مادری‌ات ستـاره باش ولی مــال آسمانِ وطن قدم گذار و به بــالا برو ولی نشکن که هست رمز بقای تو نردبانِ وطن بریده باد زبانت که جــز وطن گوید که بوده نام تو عمری سرِ زبان وطن ترانه‌ها همه از یاد می‌روند،،، فقط به یادگــار بماند همین ترانه :وطن برای دشمنت آغوش وا نکن، برگرد بیا دوباره به آغـــوش رایگانِ وطن احمدرفیعی وردنجانی✍🇮🇷 @majmaozakerine
میرزا جواد آقا ملکی تبریزی مثال خوبی زده که یک زنی دارای پسری میشود و شوهرش مرحوم میشود پیش خودش گفته بود که وسایل نان و آب را شوهرم برایم گذارده با این پسر زندگی میکنم وقت پیری هم او بزرگ شده و عزیز و انیس من است. بچه شش هفت ساله شده بود یکروز زن از خانه رفت بیرون دید پسرش در میان بچه‌ها از همه ضعیف‌تر است.بچه‌های کوچکتر او را به زمین میزنند. این زن خیلی غصه‌دار شد آمد فکر کرد دید این بچه بابا ندارد؛ پدر‌ها می‌آیند بچه‌هایشان را میبرند و این پسر میبیند فکر کرد که چه کند. یک نقاش آورد و گفت: عکس یک جوان رشید را بکشد و برای او نشان و شمشیری بگذارد. نقاش عکس را کشید آنرا قاب کرد و پرده‌ای روی آن کشید. فردا که بچه خواست از خانه بیرون رود گفت: میخواهی پدرت را ببینی؟ گفت: بله. پرده را کم کم کنار زد. این بچه چشمش را به عکس دوخت. همانطور که نگاه میکرد دید بازوی بزرگی دارد یک تکان به بازوهایش داد نگاهی به ابرو و صورت پدرش کرد چهره‌اش باز شد. نگاهی به سینه او کرد و سینه را جلو داد. مادر گفت:هر وقت کسی با پدرت کشتی میگرفت پدرت پای او را میگرفت و به پشت بام می‌انداخت بعد از این او قوت و قدرت گرفت.وقتی از خانه بیرون می‌آمد بچه‌ها جرات نمیکردند نزدیک او بروند. کسیکه یاد ولی خدا میکند قوی‌ میشود. شما هم غصه‌دار نباشید چون صاحب دارید.خدا و پیامبر و امامان صاحب شما هستند. در پیشامدها واضطراب‌ها شکست نخورید. صاحب ما همه ما را یاد میکند ما را رها نمیکند.انسان که یاد کند اینطور می‌شود.میرزا جواد آقا برای غیبت حضرت این مثل را زد که مردم سرشکسته نباشند و بدانند صاحبی دارند. 📚طوبی‌محبت
هدایت شده از کانال ادعیه وگریز
dua-komeil-ansariyan.mp3
11.28M
📝دعای 🎤استاد حسین 📌 کانال ادعیه وگریزهای مجمع الذاکرین (علیه السلام)👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/466354217Cce92b3a469 برای استفاده از دعاها و گریزهای ودسترسی آسان به آن دعا برای مادحین و ذاکرین محترم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🎤مداح :حاج حسین سیب سرخی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ *حالا مردم مدينه راحت شديد مادرم رو كشتيد؟ديگه صدايي از مادرم بلند نميشه، آخه خودشون گفتند:يا روز گريه كن يا شب گريه كن،خسته شديم از گريه هات، زبون ِ حال بگم:* می نویسم به چشم تر مادر می نویسم به روی در مادر با همین پاره ی جگر مادر سوختم از سکوت اگر مادر می نویسم مرا ببر مادر خواهرم نام ِ مادر آورده چادر گریه آور آورده غم من باز هم سرآورده کوچه دادِ مرا در آورده باز رفتم به آن گذر مادر کوچه بود و عبور بانویش کوچه و یک بهشت در کویش مادری و فرشته هر سویش باد حتی نخورده بر رویش من از کوچه بی خبر مادر کوچه بود و غروب غم بارش کوچه بود و دو تا عزا دارش کوچه ی سنگی و دو دیوارش کوچه و سنگ های بسیارش کوچه پر شد ز رهگذر مادر دیدم آنجا هزار مشکل را بسته بودند راه منزل را جمع نا محرم و ارازل را دیدم آن روز دست قاتل را وای از چشم خیره سر مادر چشم خود را که بست زد سیلی دید بی حیدر است زد سیلی وای با پشت دست زد سیلی گونه ای را شکست زد سیلی سنگ دیوار بود و سر مادر می زدم داد که نزن نامرد کُشتی اش پیش چشم من نامرد جای مادر مرا بزن نامرد یک نفر بین چند تن نامرد از غرورم شکسته تر مادر او زد و هر دو تا زمین خوردیم هر دوتا بی هوا زمین خوردیم پیش نامردها زمین خوردیم خنده کردند تا زمین خوردیم چادر و خون و خاکِ سر مادر 📝شاعر:حسن لطفی *دو جا بي هوا زدن، بي هوا ريختن،يه جا تو كوچه ي بني هاشم بي هوا ريختن، هر كي رسيد زد،يه جا كربلا. بي بي يه وصيت كرد، گفت:دخترم كربلا من نيستم، به جاي ِمن زير ِ گلوي ِ حسين رو ببوس. بريم كربلا؟* به تنش تا كه كردند خنجر را بوسه اي زن به آن زير ِ گلوش قبل ِ تير و سنان و سر نيزه قبل از اينكه خنجرش با زور مي زند نانجيب بر نيزه بعد غارت فراريان را ديد تبر و دشنه تيز مي كردند با لباسي كه از تنش كندند تيغشان را تميز مي كردند ديد حتي لباس ِ اصغر نيست نخ ِ قنداقه هم به غارت رفت دست ِ رباب را بستند بين نامحرمان اسارت رفت *قرار و مدار گذاشتند، چه ساعتي؟همين كه خانم با قد خميده اومد بالاي گودال، ديد زينب هي خاك ها رو مي ريزه رو سرش، نگاه مي كنه گودال رو، چه ساعتي؟ وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ، ديد اون نامرد نشسته رو سينه ي حسين، هي خنجر رو فشار ميده،اين سر بريده نميشه، ديد راه نداره،موي حسين رو گرفت،به پشت خواباند.* او مي بريد و من مي بريدم از حرم تا قتلگاه زينب صدا مي زد حسين.... @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸 تصویری از بسیجی شهید مدافع امنیت محمد حسین کریمی دلیگانی ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🏴انا لله و انا الیه راجعون شهادت مظلومانه شهید محمد حسین کریمی مدافعان امنیت را به مردم شهید پرور شهرستان برخوار تسلیت عرض می نماییم. : مدافع امنیت محمد حسین کریمی دلیگانی ---------------------------- این شهید بزرگوار از شهر دلیگان ناحیه برخوار در شب چهارشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۱ برای امنیت کسبه ملک شهر عازم اصفان شد و در خانه اصفهان هدف گلوله تروریست های قرار گرفت ... شادی ارواح مطهر شهید فاتحه ای همراه با صلوات قرائت نماییم.