◼️زمینه شهادت حضرت زهرا(س)◼️
بند اول
آسمون روی سرم آوار شد
گفتنش برای من دشوارشد
وقتی به سلمان این و گفتی
هرچی شد بین در و دیوار شد
نفسم داره میگیره زهرا
نگو دیگه این تقدیره زهرا
حیدرت داره میمیره زهرا
زهرا
یه نگاهی کن به خونه خانوم
یه نگاهی کن به حال زارم
دیگه دنیا بی تو واسم پوچه
نرو ازپیشم ببین بی قرارم
نرو زهرا نرو عزیزم
بند دوم
روی پیرهنت پر از گلزار شد
سوی چشمم از غم تو تار شد
کاشکی خم میکردم اون مسمارو
هر چی شد بین در و دیوار شد
نگو که خسته ای خانومم
نگو شکسته ای خانومم
بار تو بسته ای خانومم
زهرا
ای پرستوی شکسته بالم
تویه سن کم چرا کمونی
حرف رفتن رو نزن عزیزم
نمیاد این حرف به تو جوونی
نرو زهرا نرو عزیزم
بندسوم
تو مدینه این حرف اخبار شد
بی حیایی کردن و انکار شد
زندگیمو یک شبه سوزوندن
هرچی شد بین در و دیوار شد
غم گرفته خلق و خوی حیدر
چشاتو واکن به روی حیدر
یه نگاهی کن به سوی حیدر
زهرا
دیگه اشکی نمونده واسم
زیر چشمای من سیاهه
تو که رفتی میون این شهر
همدم من فقط یک چاهه
نرو زهرا نرو عزیزم
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📝سبک و شعر:کربلایی حسین محبی
کربلایی سید عباس شیدایی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از روضه دفتری
دوبیتی
(٧شام غریبان)
امشب منم و اشک یتیمان تو زهرا
گردیده علی زار و پریشان تو زهرا
خون کرده دل زار مرا ،حامی حیدر
اشک حسن و شام غریبان تو زهرا
▪️
درون خانه بی صبر و قرارم
به یاد غربت تو اشک بارم
ز بس گردیده ام تنهای تنها
سرم بر زانوی زینب گذارم
▪️
شب شام غریبان با دل خون
شده سوز غمت در سینه افزون
به یاد غربت و مظلومی تو
کنار قبر تو گردیده دل محزون
▪️
دلم مادر دوباره شد هوایی
ز سوز داغ تو دارم نوایی
شب شام غریبان تو باشد
عزیز مرتضی مادر کجایی
▪️
دگر بعد از تو از عالم گسستم
به یاد تو دخیل گریه بستم
شب شام غریبان تو زهرا
کنار قبر تو تنها نشستم
▪️
مه کاشانه ام زهرا کجایی
گل گلخانه ام زهرا کجایی
دلم بار دگر تنگ تو گشته
صفای خانه ام زهرا کجایی
▪️
به یاد تو در نایابم امشب
غم تو کرده زهرا آبم امشب
خدا داند شب شام غریبان
کنار قبر تو بیتابم امشب
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_زهرا_س
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
@roze_daftari
#روضه_دفتری
بسماللهالرحمنالرحیم
#فاطمیه
شام غریبان خانوم
امشب مدینه خوابِ راحت کرد مادر
اما تو را خیلی اذیت کرد مادر
همسایههایت را دعا کردی و این شهر
هرشب فقط پشتِ تو غیبت کرد مادر
چشم و سر و پهلویَم امشب درد دارند
دردِ تو بر ما هم سرایت کرد مادر
بابا تو را میشست دیدم رفت از حال
وقتی به بازویِ تو دقت کرد مادر
این زخمِ سینه عاقبت کارِ خودش کرد
ما را اسیرِ این مصیبت کرد مادر
هم اشک هم بابا عرق میریخت اما
حالِ مرا خیلی رعایت کرد مادر
از چادری که سهمِ من شد از تو ، پیداست
آتش فقط از تو عیادت کرد مادر
با آنهمه زخمی که خوردی ، قاتلِ تو
از ماندنت در کوچه حیرت کرد مادر
آنروز دیدم هفت جایت را شکستند
دیدم مغیره هِی جسارت کرد مادر
دست از قلافِ خویش قُنفذ برنمیداشت
هِی زد ، تو را غرقِ جراحت کرد مادر
از بس برایم روضه خواندی از حُسینم
چشمم به این خونگریه عادت کرد مادر
میآید آنروزی که میگویم : کجایی
پیراهنش را شمر غارت کرد مادر
بر نیزه بود و ناگهان دیدم که سنگی
پیشانیِ او را دو قسمت کرد مادر
بازارِ شام و حال و روزِ ما به بازار
عباس را غرقِ خجالت کرد مادر
عمداً سنان با چند نامردِ یهودی
ما را معطل چند ساعت کرد مادر
(حسن لطفی
#شام_غریبان
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#حضرت_زهرا_شهادت
#حضرت_زهرا_شام_غریبان #غسل
گفتی که دهم غسل شبانه بدنت را
تا آنکه نبینم کبودی تنت را
صد شکر که بر آرزوی خویش رسیدی
در بر بگرفتی تو حسین و حسنت را
دیدم که هنوزم چکد از سینه تو خون
در قبر گشودم چو بند کفنت را
با من که نگفتی که عدو با تو چها کرد
گو با پدرت اینهمه رنج و محنت را
گردیده عزاخانه تو خانه حیدر
بر گرد و صفایی بده بیت الحزنت را
پیراهن خونین تو شد روضه زینب
پنهان نکنم از چه از او پیرهنت را
زین صحنه دلم سوخت که زینب به حسینت
می داد نشان حالت شانه زدنت را
طفلان تو از گریه توانم کنم آرام
اما نتوانم کنم آرام حسنت را
از سینه کشم آه چو در خاطرم آید
در کوچه زمین خوردن و پرپر شدنت را
غمدیده مخور غم که خدای تو به محشر
بخشد به گل روی حسین سینه زنت را
#عبدالحسین
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#حضرت_زهرا_شهادت
#حضرت_زهرا_شام_غریبان
#فاطمیه
شب غریب و شب بیستارهای دارم
به ماه از سر حسرت نظارهای دارم
مگر توان، گُل خورشید را به گِل پوشاند؟
چسان به خاک سپارم؟ چه چارهای دارم؟
ز روی دختر من درد و داغ میبارد
چه هاله گِرد رخ ماهپارهای دارم
تنی کبود و دو کودک میان یک حجره
ضریح و زائر و دارالزّیارهای دارم
دو گوشوارۀ عرش برین،حسین و حسن
کنار مادر بیگوشوارهای دارم
#علی_انسانی
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#حضرت_زهرا_شهادت
#حضرت_زهرا_شام_غریبان
دخترم خوش آمدی جای تو در دنیا نبود
بیوجود تو صفا در گلشن عُقبا نبود
جان بابا بارها مرگ از خدا کردم طلب
بی تو جز خون جگر در دیدهء زهرا نبود
دخترم آن شب که من دست علی دادم تو را
جای سیلی بر رخ نورانی ات پیدا نبود
جان بابا نقش این سیلی گواهی میدهد
از على مظلوم تر مردى در آن دنیا نبود
دخترم روزی که بر ماه رخت سیلی زدند
هرچه میپرسم بگو آیا علی آنجا نبود؟
جان بابا بود امّا دستهایش بسته بود
چارهای جز صبر بین دشمنان او را نبود
دخترم آیا حسینم دید مادر را زدند؟
شاهد این صحنه آیا بود زینب یا نبود؟
جان بابا لرزه بر اندامشان افتاده بود
ذکرشان جز یا رسول الله و یا اُمّا نبود
دخترم با آن همه احسان که دید امّت ز من
بوسهء گل میخ در اجر ذوی القربا نبود
جان بابا خانه ما پر شد از دشمن ولی
هیچکس جز فضه و دیوار و در با ما نبود
#غلامرضا_سازگار
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
سوت و کور خونه ، دلا پریشونه
علی یارشو روی شونه هاش میبره شبونه
علی تنهای تنها خسته و مات و مبهوت
داره زهراشو امشب میذاره بین تابوت
بی تاب و مضطر مرتضی، زهرا شده حاجت روا
حیدر پریشان است، شام غریبان است
کبودی صورت گل روی ابرو
داره میگیره جون علی رو کبودی بازو
به علی این همه فخر چرا چیزی نگفتی
تازه فهمیدم امشب چرا رو میگرفتی
با رفتن جانش علی، همراه طفلانش علی
بی تاب و گریان است، شام غریبان است
بی تاب و مضطر مرتضی، زهرا شده حاجت روا
حیدر پریشان است، شام غریبان است
سوت و کور خونه، دلا پریشونه
علی یارشو روی شونههاش میبره شبونه
رو شونه زینب غم عالمینه
روضه سر خاک مادرش روضه حسینه
سر داداش حسینو میذاره روی سینه
شده کرب و بلایی شب سرد مدینه
طفلان میان خیمه گاه، زینب کنار قتلگاه
آتش فروزان است، شام غریبان است
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین