با اسم تو جون میگیرم
از شورِت جنون میگیرم
مثل رگ توی جسمم که
از نبض تو خون میگیرم
تو مادر تموم دنیایی
پرچمدار و انیس طاهایی
تو وصف تو همین بس بی بی که
اُمُ الائمه اُمُ الزهرایی
امشب
شب داغ قلب زهراته
شب تنهاییه طاهاته
اسمته شب شب حاجاته
مادر
برا داغت میزنم رو سر
جون میدم تو روضه هات آخر
میمیرم امشب برات مادر
بند دوم
فخر عالمین یعنی تو
ام المومنین یعنی تو
اون که دامنش شد باغِ
زهرا آفرین یعنی تو
یادم دادی که با مالِ دنیا
میشه ارزون بهشتو صاحب شد
همه گفتن از ایثارت بانو
انقد رسمت برا من جالب شد
مادر
یعنی خدیجه یعنی اطهر
یعنی باشی واسه عشق سنگر
بی کفن بمونی تو آخر
یعنی
یه عبا برات کفن باشه
پسرت بی پیرهن باشه
غریب و دور از وطن باشه
بند سوم
وقتی گنبدو میبینم
عکس مرقدو میبینم
وقتی پرچمت وا میشه
رفتو اومدو میبینم
چشام مثل ، یه دریا خون میشه
با اسم تو چشام گریون میشه
اگه لیلا ببینه اینجا رو
تو یلحظه اونم مجنون میشه
آخه
حرم تو خیلی فرق داره
هرکی دیده شده بیچاره
عالمی بهت گرفتاره
اینجا
آسمونشم یجور دیگست
مگه مثل کربلا هم هست
هرکی اومده شده سرمست
#خادم_زینب
#شور_احساسی
#شهادت_حضرت_خدیجه
#ام_المومنین
#پیشنهاد_دانلود
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
〰〰〰〰〰〰〰〰
#حضرت_خدیجه_زمینه
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
مادر
تو نگاهای سردت حرف سفر مونده
نفسای بریدت قلبمو سوزونده
مادر مادر
مادر
نگو وقت خداحافظی شده امشب
اشک تو میرسونه جون منو رو لب
مادر مادر
زوده که پربگیری مادر
فاطمه بیتو کم میاره
میدونی بابای غریبم
غیر شما کسی نداره
زوده بگیره خونمونو
خزون بی مادری سخته
آخه با پرهای شکسته
میدونی کبوتری سخته
مادرم وای
2
مادر
حرف کفن کشیدی میون پچ پچ ها
نگو وقت غروبت رسیده وا اماه
مادر مادر
مادر
سخته یتیمی واسه دخترک تنهات
داره آروم آروم روی هم میره چشمات
مادر مادر
اشک از چشای تو روونه
خون میجوشه میون چشمام
اگرچه بی مادری سخته
اما دلخونم برا بابام
سنگ صبور احمدی تو
بعد تو بابا بیقراره
میدونی بابای غریبم
بعد تو تکیه گا نداره
مادرم وای
3
مادر
چرا روی لباته ناله و واویلا
شاید رفته دل تو غروب عاشورا
مادر مادر
مادر
اسم کوچه رو بردی به لکنت افتادی
چرا با اسم کوچه صد دفه جون دادی
مادر مادر
تا به دیوارو در رسیدی
لرزه به دستو پاهات افتاد
چی شد که رو لباته دائم
از کوچه ها ای داد بیداد
از چادر سوخته که گفتی
دستتو به پهلو گرفتی
لحظه های آخره مادر
چرا تو از من رو گرفتی
مادرم وای
#خادم_زینب
#شهادت_حضرت_خدیجه
#زمینه
#ماه_مبارک_رمضان
روضه و توسلِ جانسوز _ویژۀ شبهایِ احیا و شهادتِ امیرالمؤمنین علی علیه السلام_
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
از ما جفا بسیار دیدی و وفا نه
تو یاد ما بودی ولی افسوس ما نه
حالا که در دنیا مرا رسوا نکردی
بی آبرویم می کنی روز جزا؟ نه
از سفره ی جودت اگر محروم باشد
جای دگر پر می شود دست گدا؟ نه
آنگونه که میخواستم بودی همیشه
آنگونه که میخواستی دیدی مرا؟ نه
هر طور میخواهی بسوزانی بسوزان
اما برایت سود دارد؟ نه خدا نه
این یاعلی گفتن کم از یا ربنا نیست
اصلا مگر فرقی است ما بین شما نه
جنت برای شیعیان زیباست اما
زیباتر از راه نجف تا کربلا نه
موکب به موکب اربعین عشاق جمعند
امسال آیا قسمت من هست یا نه
ای کاش ارباب مقاتل می نوشتند
سر را جدا کردند اما از قفا نه
•┈┈••✾••✾••┈┈•
ای تیغ همیشه بی خبر می آیی
یک روز به شکل میخ در می آیی
امروز تو شمشیری و فردا قطعا
در قالب یک تیر سه پر می آیی
یک مرتبه کم شتاب باشی خوب است
با قاعده با حساب باشی خوب است
فکر دل فاطمه نبودی اما
فکر جگر رباب باشی خوب است
ای تیغ همین قَدَر نمی فهمی نه
فرق پدر و پسر نمی فهمی نه
آن روز چه قدر گریه کردم گفتم
زن آمده پشت در، نمی فهمی نه؟
زن جوان مرا میزدند نامردان
مدینه فاطمه ام را در احتضار انداخت
و یک غلاف که دست چهل نفر چرخید
و دست فاطمه را عاقبت زکار انداخت
مغیره هم که کم آورد و پشت پا میزد
زن مرا وسط کوچه چند بار انداخت
خودم ز سینه او میخ را در آوردم
ببین مرا به چه کاری که روزگار انداخت
•┈┈••✾••✾••┈┈•
آمدی خانه ام دلم خوش شد
آفتابِ یگانه ی زینب
چقدر خوب شد سری زده ای
دم افطار خانه ی زینب
باز امشب دوباره مثل قدیم
با هم از هر دری سخن گفتیم
دخترانه تو را بغل کردم
پدری دختری سخن گفتیم
حرف رفتن زدی دلم خون شد
طاقتم را محک بزن باشد
شیر را پس بزن نمک بردار
روی زخمم نمک بزن باشد
گریه ات بی قرارِ زهرا کرد
آسمان و ستاره هایش را
شب آخر چقدر می بویی
تکهی گوشواره هایش را
خاطرات مدینه تازه شدند
میخ در که گرفت به شالت
یاد آن کوچهی شلوغی که
مادرم می دوید دنبالت
مادرم می دوید می افتاد
دور اورا سر و صدا برداشت
از تو دستش جدا نمیشد که
قنفذ اما قلاف را برداشت
رفتی و آمدی چه آمدنی
حق بده مرا عذاب کند
چه کسی اینچنین دلش آمد
صورتت را به خون خضاب کند
پیش من بی رمق به خاک نیفت
ای پدر خاک بر سرم پاشو
گوشه خانه دق کنم خوب است؟
اسداللهِ مادرم پاشو
صبرم از دست می رود بی تو
پس برای دلم نیایش کن
واجب الاحترامی من را
تو به این کوفیان سفارش کن
این طرف نزد خود حسن دارم
آن طرف هم حسین پیش من است
گریه من برای بی کسیِ
قتلگاه و شهید بی کفن است
قاتل آنقدر بددهن شده بود
حرفهای زننده ای می زد
شمر از پشت سر به گردن او
ضربه های کشنده ای می زد
•┈┈••✾••✾••┈┈•
مادرش آمده گودال نچرخان بدنش
استخوان های گلویش ز قفا ریخت بهم
با ترك های لبش با نوك پا بازی كرد
همه ی صورت او با كف پا ریخت بهم
شب قدر
روضه امیرالمومنین علیه السلام
بانوای گرم حاج حسین سیب سرخی
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
⬛️⬜️⬛️⬜️⬛️⬜️⬛️⬜️