#شب_هشتم_محرم_۱۴۰۱
#هیئت_رایة_العباس "ع"
#زمینه
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🏷 #حضرت_علی_اکبر (ع)
سر ظهره؛ پاشو اذون بگو
اذون غروب عمر عمّههارو
بیا خورشید! رو خیمهها بتاب
نرو؛ یه نگاه کن، اشک دیدههارو
تو برگ اوّل پاییزی
که از اهل حرم میریزی
اذون بگو؛ اذون خزون خیمههارو
وای! حسرت به دل موندم عزیزم، برا صدات
وای! پلکی بزن یکبار دیگه برا بابات
همهی دشت مسحور عطر تو
رو دستام ،شکسته شیشهی گلابم
تکّهتکّه میافته روی خاک
کنارش میافته اشک مستجابم
فدای کاکل خونینت
نمیتونم بدم تسکینت
منو ببخش؛ نمونده برام یه قطره آبم
وای! حیف از تو و این رشحههای پیغمبری
وای! حیف از تو که تفسیر اللهاکبری
دست طوفان، گلبرگ لاله رو
روی داغی زمین، پراکنده
پاشو بابا که قاتلت داره
به حال منه شکسته میخنده
ذبیحمو ببین، ابراهیم
ببین که پای عهد ایستادیم
ببین چطور رو دستم داره چشاشو میبنده
وای! قربانی ما رو نگا کن ای جبرئیل
وای! هذا علی اوّل قتیل از نسل خلیل
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#شب_هشتم_محرم_۱۴۰۱
#هیئت_رایة_العباس "ع"
#واحد
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🏷 #حضرت_علی_اکبر (ع)
در بغل میگیرمت؛ افسوس! درهم میشوی
گاه پیدا میشوی و گاه، مبهم میشوی
اینکه بر دوش من عمری بود؛ تابوت تو بود
در عبا میچینم امّا زود درهم میشوی
بوسهای حتّی تنت را نامرتّب میکند
آه با نازی عزیزم! نامنظّم میشوی
خیمهام را، دخترانم را صدایت کشت کشت
آبرویم، مرهم این چند محرم میشوی
روی زین اسب بودی؛ نیزهها پیچاندنات
روی زین از درد دیدم هرطرف خم میشوی
روی یال افتاده بودی؛ اسب، راهاش را ندید
روی یال افتادی و دیدم فقط کم میشوی
قاتلات تا دید وضعم را، به حالم گریه کرد
قبل آن گودال، داری قتلگاهم میشوی
خوب شد لیلا کنارت نیست، هنگام غروب
بر سر سرنیزهای، با زور محکم میشوی
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#شب_هشتم_محرم_۱۴۰۱ #هیئت_رایة_العباس "ع"
#واحد
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🏷 #حضرت_علی_اکبر (ع)
تو افتادی؛ من از دست دارم میرم
نفس بکش؛ نفس عمیق بکش
من خسته با داغ تو، درگیرم
نفس بکش؛ نفس عمیق بکش
خون سراپاته
خون توو چشماته
خون رو لبهاته
دارم میمیرم؛ نفس عمیق بکش
نفس بکش علی جان؛ نفس عمیق بکش
مثه جسمت، دلم ارباًاربا شد
نفس بکش؛ نفس عمیق بکش
پر از خونت، سر و روی بابا شد
نفس بکش؛ نفس عمیق بکش
حیف از این چشما
این قدّ و بالا
دستای بابا
داره میلرزه؛ نفس عمیق بکش
نفس بکش؛ نفس عمیق بکش
توو آغوشم، تپشهات داره کند میشه
نفس بکش؛ نفس عمیق بکش
تپشهای دل من، داره تند میشه
نفس بکش؛ نفس عمیق بکش
اینهمه دشمن دورمون کردن
اشکمو دیدن؛ راهمو بستن
پاشو خوشغیرت که غریبم من
به بابا رحم کن، وقت جون دادن
پرم از فریاد؛ پرم از شیون
دارم میسوزم؛ نفس عمیق بکش
نفس بکش؛ نفس عمیق بکش
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#شب_هشتم_محرم_۱۴۰۱
#هیئت_رایة_العباس "ع"
#تک
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🏷 #حضرت_علی_اکبر (ع)
ملک خادم، ملک سائل، ملک دربان؛ علیاکبر
فلک رفعت به تایید فلکگردان؛ علیاکبر
تو آن ماهی که وقتی دیده شد در عالم کثرت
ز چشم افتاد حسن یوسف کنعان؛ علیاکبر
تو آن ممسوس فیاللّهی که از ماهاند تا ماهی
درون بحر اوصاف تو سرگردان؛ علیاکبر
عمو میگفت: ایوالله، به تو میگفت ثارالله
بزن بر قلب میدان، همچنان طوفان؛ علیاکبر
برای تو ز هم پاشیدن شیرازهی لشکر
شبیه آبخوردن بوده است آسان؛ علیاکبر
نه تنها دشمنان، آنروز حتّی دوستدارانات
شدند از طرز میدانداریات حیران؛ علیاکبر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#شب_هشتم_محرم_۱۴۰۱
#هیئت_رایة_العباس "ع"
#شور #عربی
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🏷 #حضرت_علی_اکبر (ع)
كَطَهَ في الخَلقِ
جوارحَ النبي
كطه في الخُلْقِ
مكارِمُ النبي
كطه في النُّطقِ
يوحى الى النبي
في زَحمَةِ المَيدانْ
كجَدّي حيدره
أُجَندِلُ الفُرسان
يُمنى ومَيْسَرَه
أَفدي أبي العطشان
وأفدي خُنصُرَه
انا علي بن الحسين بن علي
وَرِثْتُ من عمّي
سخاءَ المجتبى
مِن فاطمه أمي
رائحةَ العَبا
ومن أبي عزمي
ودمعَ الغُرَبا
انا علي بن الحسين بن علي
لهفي على المولى
يَراه رَفْرفَ
بنيّ من بَعدِكْ
على الدنيا الع،َفا
يا أشبَهَ الناسِ
بجدّي المصطفى
انا علي بن الحسين بن علي
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین