eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.7هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
378 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
shahadat-emamJAVAD-taheri.mp3
1.86M
|⇦•یکی بخیل میشود یکی جواد.. و توسل به حضرت جوادالائمه علیه السلام به نفس کربلایی حسین طاهری
آن روز که به داغ غمت مبتلا شدیم دل خون تر از شقایق دشت بلا شدیم ما یادمان که نیست ولی راستی حسین با درد غربت تو کجا آشنا شدیم ممنون از اینکه آمدی آقای ما شدی ممنون از اینکه نوکر این خانه ما شدیم شکر خدا که فاطمه مارا خریده است شکر خدا که خرج بساط شما شدیم عزت سرای ماست عزا خانه شما با گریه بر تو بود عزیز خدا شدیم ما را خدا به عشق تو میبخشد عاقبت ما عاقبت بخیر تو در روضه ها شدیم شاعر : مصطفی متولی ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گرد و خاکی ز دور پیدا بود کاروانی ز نور پیدا بود کعبه هایی روان ز سمت حجاز همه ی روشنی دنیا بود آسمان بر زمین گذر می کرد یا که خورشید، روی شن ها بود زیر پایش به جای خاک کویر بال های فرشته ها وا بود در میان تمام محمل ها محملی بی رکاب پیدا بود گرد گردش عشیرۀ سادات دست بر سینه های شیدا بود محملی روی دوش جبرائیل قبله ای که عجیب گیرا بود در یمین عون و جعفر و صادق در یسارش علی لیلا بود پشت سر شیرهای هاشمی و پیش رو هم حسین زهرا بود لیک تنها کنار پردۀ آن جای مردی بلند بالا بود محمل عمّۀ امام زمان که رکابش به نام سقا بود چون زمان نزول می آمد گوییا مرتضی در آن جا بود چشم نامحرمان در آن اطراف کور می شد اگر که بینا بود زهر چشمش هزار کابوس است حرف حرف نزول ناموس است وقت برپایی حرم شده است زانوانی غیور خم شده است لرزه افتاده بر تمامی دشت وقت کوبیدن علم شده است چشمش از چادری تبرک کرد پشت سقا دوباره خم شده است بر زمین پا نهاد خاتونی آسمان خاک این قدم شده است زیر لب یا مجیب می خواند که وجودش پر از علم شده است غرق دلشوره است و مثل رباب چشم هایش مدار غم شده است لحظه های غروب نزدیک است کمی از هُرم روز کم شده است باز آرام با برادر گفت : دل من تنگ مادرم شده است چیست اینجا که نیمه جانم کرد؟ از همین ابتدا کمانم کرد؟ وای از این سرزمین بیا برگردیم نخل ها را ببین بیا برگردیم همه جا تیغ و تیر و سر نیزه همگی آتشین بیا برگردیم به علمدار تا نظر نزدند جان ام البنین بیا برگردیم این تو و این کودکان که می لرزند این همه لاله چین بیا برگردیم تا نخندند بر من و اشکم در غروب غمین بیا برگردیم تا نبیند نفس نفس زدنم غرق خون جبین بیا برگردیم تا نیفتی میان آن گودال زخمی از پشت زین بیا برگردیم به گمانم بمیرم از این حال حرمله آمده زبانم لال شاعر؟ ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
تا باد به موی سرت افتاد، دلم ریخت تا اشک ز چشم ترت افتاد، دلم ریخت امروز میان تو و حر بن ریاحی تا صحبتی از مادرت افتاد، دلم ریخت تا حرز و دعا‌های گره خورده ز بند قنداق علی اصغرت افتاد، دلم ریخت امروز که یکمرتبه در موقع بازی بر روی زمین دخترت افتاد، دلم ریخت ای آینۀ خواهر خود، تا که غبار این دشت به دوروبرت افتاد، دلم ریخت دربارۀ تنهایی و بی یاوری تو تا زمزمه در لشگرت افتاد، دلم ریخت امروز که چشم طمع آلوده آن مرد با حرص به انگشترت افتاد، دلم ریخت خورشید من امروز که این سایۀ شومِ سر نیزه به روی سرت افتاد، دلم ریخت ◾️◾️◾️◾️◾️◾️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا