eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ ‌ کجا میخوای بری ...💔 چرا منو نمی بری ؟!! حسین این دم آخری چقدر شبیه مادری 😭 ✅ ویژه استوری عاشورایی یا امام حسین علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️ ⚫️🕯⚫️🕯⚫️🕯 😭 🥀 🖤 رفت زیر سم مرکب پیکرش الفاتحه ریختند از هر طرف دور و برش الفاتحه حمد و توحیدی بخوانید ای عزیزان حسین زیر و رو شد آیه‌های کوثرش الفاتحه یک طرف پیراهنی که یادگار مادر است یک طرف انگشت با انگشترش.. الفاتحه هرکه هرچه خواست از گودال با خود برد و بعد شمر آمد تازه بالای سرش الفاتحه خنجرش را با سر شمشیر خولی تیز کرد بعد رفت آرام سوی حنجرش الفاتحه کاش میشد لااقل از رو به رو ذبحش کند پشت و رو شد پیش چشم مادرش الفاتحه زینب آنجایی که رفتی روی نیزه جان سپرد یکصدا شادی روح خواهرش الفاتحه 🥀 ⚫️🕯⚫️🕯⚫️🕯 ⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️
⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️ ⚫️🕯⚫️🕯⚫️🕯 😭 🥀 🖤 مقتل آورده است ظهر دهم از بلندای مرکب افتادی آه!در ازدحام تیر و سنان پیش چشمان زینب افتادی از بلندی که بر زمین خوردی آسمان ها شنید آهِ تو را نامروت گرفت عبایت تا بکشد سمت قتلگاه..،تو را تهِ گودال گیر کردی حسین نیزه ها بر پر تو می خوردند تا که قلب تو را بسوزانند سمت خیمه هجوم می بردند دور و اطراف پیکر تو شلوغ... روی جسم تو رفت و آمد بود بارش سنگ های وحشی ها سمت پیشانی تو بی حد بود پیر مردی عصا به دست آمد بندِ قلبِ حرم گسست آخر به سر و صورت مطهر تو آنقَدَر زد..،"عصا" شکست آخر هرکسی هرچه داشت در گودال به روی جسم نیمه جانت کاشت این سنان مست بود که نیزه جای جسم تو در دهانت کاشت مقتل آورده است دست عدو پنجه در آیه های مویت کرد آه از آن دمی که شمر رسید با نوک چکمه پشت و رویت کرد فاطمه لحظه ای رسیده که شمر حوصله اش از گلوت سر رفته وای از گردن تو..،کنترلِ خنجر از دست شمر در رفته چِقَدَر ذبح تو زمان برده مادرت چندبار رفت از حال! شمر هنگام ظهر آمده بود... دم مغرب درآمد از گودال هرکه یک تکّه از تو را می خواست سر پیراهن تو بلوا شد بین خولی و دار و دسته ی شمر سَرِ سر بُردن تو دعوا شد خاتَمَت گیر می کند آقااا زیر سُم پیکر تو را بِبَرَند قبل از آنی که ساربان برسد کاش انگشتر تو را بِبَرَند 🥀 ⚫️🕯⚫️🕯⚫️🕯 ⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️
در گوشهء گودال، اشارت عمه را کشت هم قتل صبر و هم شرارت عمه را کشت هرچند خیلی کعب نیزه خورده زینب در خیمه حرف قتل و غارت عمه را کشت چشم عمو عباس ما را دور دیدند تاراج دختر با جسارت عمه را کشت تا عصر عاشورا به عالم فخر می کرد چون رفت حسینش این خسارت عمه را کشت دنبال سر بود و سنان دستش می انداخت والله احساس حقارت عمه را کشت شد نوحه ای جانسوز "اِلَیَّ یا اُخَیَّ" جدّم شبی با این عبارت عمه را کشت گرچه لبش خشکیده بود و آب می خواست بوسه به حلقی پُر حرارت عمه را کشت پیش تنی که بی لباس کهنه مانده بی معجر آمد، این مرارت عمه را کشت باید به ناقه می نشست اما بی اکبر این دست بسته در اسارت عمه را کشت
بسم رب الحسین :به سمت گودال از خیمه دویدم من... ─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ ســـلام بر صبــر و قـــرار تـو ، زینب بر استـــواریّ  و  وقــار تـــو ، زینب ســلام بر دستـای بستــه در زنجیـر به عــزّت و نُطـــق و بیان عالمگیـر 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ســـلام یا زینب (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ســـلام بر چشمــای خیــره  بر نیزه به قـــاری قـــرآنِ رویِ ســـر نیـــزه ســـلام بـر لبهـــایِ  خیـــزران  دیده به رأس خونیــنِ تیــغ و سنان دیده 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ حسیـن یا مظلـوم (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ امان ز شـــامات و مجلــس اغیارش امان ز شــــامی و کوچــه و بازارش دختـــر زهــرا و بزم شـــراب ای وای حرملـه و بغض و اشک رباب ای وای 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ امــان از این غربت (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ خــرابه شــد کــاخ یزید و استبــداد با خطبـــهٔ غَــرّایِ حضـــرت سجــاد آتیشِ حســـرت زد به قلب شامیــها نُطـــقِ شـَـــرربارِ زینـــب بــی همــتا 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ســـلام بر زینب (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ به خطبه هایِ سرخِ حیدری سوگند به نــالــهٔ ســـوزانِ  مــادری سوگند که این عَلَـم هرگز زمیـــن نمی مونه شعــار این نهضــت ، زمزمه هامـونه که خـــواری و ذلت نمی پذیریم ما چون همگـی هستیــم ملّـت ثـارالله 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ حسیـــن ثــارالله (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍ رقیه سعیدی(کیمیا) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
📌شور لطمه ای گودال: بند اول: گُرگای بی حیا تنت رو زخمی کردن شمشیر و نیزه ها بالا سرت می گردن لبهات تشنه بود و جسمت رو دریدن بارون چشای مادر رو ندیدن نصیحت می کردی اما به روی سینه نشستن با چشم و گوشای بسته کمر به قتل تو بستن غریب مادر حسین جان بند دوم: دعوا بود بر سرت میون گودال ارباب از خیمه کم می شد زیور و خلخال ارباب چشمات نیمه باز و لشکر سمت خیمه می افتاد و می رفت خواهر سمت خیمه تو،توو گودال و می بردن به یغما انگشترت رو بمیرم که زینبت دید به روی نیزه سرت رو غریب مادر حسین جان بند سوم: دستای حرمله می افتاد از کار ای کاش تا وقتی بود عمو جرات سیلی کی داش(ت) کینه از علی و دستا پُر جسارت اطفال یتیمت می رفتن اسارت تو رفتی و با لگدها رقیه خوابی نداره به روی خار مغیلان به راهت چشم انتظاره غریب مادر حسین جان شعروسبک:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. شمر به گودال رسید ....😭😭 .
. ریختن بکشن ...... حنجر نمیبره ...😭😭 .
. هیچکس قربونی رواینجوری سرنمیبره واااای...😭 .
. زود راحتش کنید رو تن ش پا نزارین ...😭 .
••• • در آخرین دقایق گودال قتلگاه ... هرنیزه‌ای به گونه‌ایے عَرضِ حضور کرد! 🍃🥀🖤
سبک نوحه شام غریبان۱۴۰۲ (شاهمندی).mp3
1.44M
غریبان زمینه ، سنگین ، واحد ، شور (به همه سبکها خوانده میشود) نینوا شد کربلا اومده شام غریبان توی صحرای بلا افتاده جسم شهیدان شده شام غریبان دلخون شده امشب زینب قامت خواهر خم شد رسیده جان او بر لب شده شام غریبان همه عالم پریشان امون از دل زینب (۴) تا که آقا شهید شد آتیش به خیمه ها زدن تازیونه ، کَعبِ نِی ، سیلی به بچه ها زدن آه و صد واویلتا بی بی زینب آواره شد گوشای یک دختری در کرببلا پاره شد توی صحرای بلا. می یاد ناله ی زهرا امون از دل زینب ساقیِ کرببلا دستش شد از پیکر جدا با عمود آهنین فرق او گردیده دو تا یکطرف عبدالله و یکطرف قاسم و اصغر پخش شده توی صحرا جسم صد پاره ی اکبر جسم پاک شهیدان روی خاک بیابان امون از دل زینب برای دل زینب دیگه نمونده دلداری نه حسینی مونده وُ نه عُون و نه علمداری غریب و تنها گشته غارت شده پیراهنش هنوز توی قتلگاه می ریزه خون از حنجرش ای شهِ دور از وطن کُشته ی صد پاره تن امون از دل زینب مثِ زینب کبری کسی رنج و بلا ندید توی چند ساعت بی بی از غُصه قامتش خمید مُضطر و دل پریشان می یاد پیش برادرش وقت وداع بوسه زد روی رگهای حنجرش وقتِ وداعِ آخر بوسه می زنه خواهر امون از دل زینب
كمتر بر این غریب بدون كفن بزن این ضربه ی دوازدهم را به من بزن هر آنچه داشت رفت دگر جستجو نكن اینقدر این شهید مرا زیر و رو نكن مگر نبود مسلمان كه اینچنین زده اند بلند مرتبه شاهِ مرا زمین زده اند قبول كن كه شبیه حصیر افتادی قبول كن ته گودال گیر افتادی مخواه تا كه سر من به گریه بند شود بگو چكار كنم از تنت بلند شود بگو چه كار كنم آب را صدا نزنی بگو چه كار كنم تا كه دست و پا نزنی بگو چكار كنم از تو دست بردارند برای پیكر تو یك لباس بگذارند میان گریه ی من این سنان چه می خندد دهان باز تو را نیزه دار می بندد آهای شمر عبا را كسی ربود برو بیا النگوی من را بگیر و زود برو برای غارت پیراهنت بمیرم من چرا لباس ندارد تنت بمیرم من قرار نبود بیفتی و من نگاه كنم و یا كه گریه به كوپال ذوالجناح كنم مگر نبود مسلمان که اینچنین زده اند بلند مرتبه شاه مرا زمین زده اند شاعر:علی اکبر لطیفیان
چه غروب جمعه ی دلگیری!🖤 حسین (علیه السلام )شهید شد عباس علیه السلام ازفرات برنگشت فرق علی اکبرشکافته شد قاسم زیر سم اسبان قطعه قطعه شد عبدالله در دامان حسین سربریده شد علی اصغر پرپرشد جگر رباب آتش گرفت اون وجعفر تکه تکه شدند رقیه بی پدر شد سجاد علیه السلام عزادارشد زینب سلام الله علیها به اسارت رفت... وکربلاغرق درسکوت وماتم شد واما از آمدن مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف )فاطمه(سلام الله علیها )خبری نیست!!!!! 🖤
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌ᘜ⋆⃟݊🖤ᘜ⋆⃟݊🖤ᘜ⋆⃟݊🖤ᘜ⋆⃟݊🖤ᘜ⋆⃟݊🖤ᘜ ۝◁(2).. ها ◉◁دشمنان پس از غارت خیمه ها و به یغما بردن دارایى ها و اشیاى موجود بازماندگان ، خیمه ها را به آتش کشیدند. در این هنگام ، کودکان و زنان بى سرپرست ، از خیمه ها بیرون آمده و به بیابان هاى اطراف گریختند.راوى گفت : پس از غارت خیمه ها، آن ها را آتش زدند و بانوان مکرمات با سر و پاى برهنه در حالى که لباس هاى ایشان را ربوده بودند، از خیمه ها بیرون ریختند و صدا به شیون و گریه بلند نمودند و در حال خوارى به اسیرى رفتند. ۝◁(3).. ✪ عمر بن سعد خطاب به سپاه خود گفت.. چه کسانى آمادگى تاختن اسب بر کشتگان را دارند؟ ده نفر از آنان اعلام آمادگى کردند که از آن جمله بودند.. ❏ اسحاق بن حیاة حضرمى ، احبش بن مرثد و اسید بن مالک .این عده پس از نعل بندى اسبان خویش بر پیکر شهیدان کربلا، از جمله اباعبدالله الحسین علیه السلام اسب تاختند و پیکرهاى پر از جراحت و بى سر شهیدان را در هم شکستند. ═┅═༅𖣔1⃣2⃣𖣔༅══┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
enc_16836218351466839492900.mp3
1.84M
غروب جمعه بعد عاشورا دلگیر شد دنیا دلگیر شد دنیا دلگیر شد همین که شمر سر رو برید زهرا دلگیر شد زهرا دلگیر شد میگن یکی برات یه کاسه آب آورده ای نیزه خورده خودت بگو کی پیرهن کهنه ات رو در آورده ای نیزه خورده کج میبریدن حلقومت رو رج به رج میبریدن همه منتظرن مادرش برسه کاش صدای برادر به خواهرش برسه دست قاتل اگه به سرش برسه 🎤پیام کیانی @majmaozakerine