eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 🏴 🏴 ✍شاعر:کربلایی حسین ایمانی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ غصّه‌یِ امام رضا دلامونو می‌سوزونه تنِ بی‌جونِ باباش یه گوشه کنجِ زندونه در و دیوار و زمینِ کاظمین عزادارن‌ حتّی آسمونا از ماتمِ زهرا حیرونه صدایِ ناله‌یِ اهلِ آسمون بلند شده خاک از این امانتی که می‌گیره پریشونه رویِ یک تخته تنِ رنجورِ آقایِ منو میارن در حالی که غل رو بدن آویزونه غریب آقام غریب آقام /۴/ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ صدایِ زمزمه‌یِ نبی به گوشم می‌رسه چشمایِ علی از این ماتمِ عظمیٰ گریونه زندون و زندان‌بان از خوبیایِ آقا میگن امّا قدرشو فقط خدایِ والا می‌دونه کاظمین و مشهد و قم و نجف و کربلا روضه‌هایِ غربتِ اباَالرّضا رو می‌خونه الهی پا بده روضه‌َتو تو مشهد بخونم کربلامو امضا کن که این دلِ تنگم خونه یاحسین از کاظمین تا خودِ بین‌الحرمین ذکرمه‌‌ عشق تا کجا کارِ ما رو می‌کشونه غریب آقام   غریب آقام /۴/ @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🏴 ✍شاعر:کربلایی حسین ایمانی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ زندونِ شهرِ کاظمین دلتنگِ تکبیرِ تواِه‌ افتادی بی‌جون رو خاکو زمین زمین‌گیرِ تواِه اونقده مهربونی که حتّی دلِ آهنیِ .... زنجیر و غل‌ تا آخرین لحظه‌ها زنجیرِ تواِه‌ بد دل و بد کاره شدن با دیدنت اهلِ خدا خداشناسی اثرِ نگاه و تأثیرِ‌‌ تواِه جسمت ضعیف شده ولی نفس و اراده‌ت قویه‌ نماز و روزه و عمل‌کردِ تو شمشیرِ تواِه رو دست‌وپات ردِّ پایِ بندِ اسارت باقیه قصّه‌یِ شام و کوفه‌یِ عمّه تو تصویرِ تواِه باب‌الحوائجی ولی زندون و درد و غم و رنج حکایتِ زندگیِ غمگین و تقدیرِ تواِه حرمِ بچّه‌هایِ تو پر از نور و زائره‌ و ُ .... حریمِ خلوت و غریب تمومِ تفسیرِ تواِه‌ با یه نگات امام رضائیم کن و عاشق که آقا جوازِ طوس مجوّزِ حریمِ دلگیرِ تواِه بذار بیام از کاظمین با دمِ بین‌الحرمین کرب‌وبلا مزدِ کسیه که دلش گیرِ تواِه‌ اگه نفس تنگ شده و صدام بالاتر نمیره عقده‌یِ من شیش‌گوشه و بغضِ نفس‌گیرِ تواِه غریب آقام غریب آقام /۴/ @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🏴 ✍شاعر:کربلایی حسین ایمانی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ قصّه‌یِ غصّه‌یِ تو جانگدازه پسرِ تو می‌سوزه ‌و می‌سازه‌ داد می‌زنن امامِ رافذیاست‌ تا که کسی نیاد تشییعِ جنازه کاری‌تر بوده زهر از صد تا شمشیر کرده نعشت رو سنگین غل و زنجیر غمِ تو عالمو کرده زمین‌گیر عزیزِ فاطمه باب‌الحوائج /۳/ خدایا آسمون عزا گرفته ماهِ رجب تو این روزا گرفته از غم وغصّه‌ی‌ِ موسی‌ابنِ جعفر دلِ معصومه و رضا گرفته آسمون از غمش تیره و تاره چشمایِ عاشقا ابرِ بهاره نمی‌دونم حرم زائری‌‌ داره ؟؟!! عزیزِ فاطمه باب‌الحوائج /۳/ اگه تو مجلست‌‌ هوائی‌ام من آخه یه عمره که رضایی‌ام من از تو نزدیک‌ترم به کربلا و .... با یه گوشهِ‌نگاهت راهی‌ام کن چشمِ امیدِ من به کاظمینه دل دیوونه‌یِ بین‌الحرمینه خداییش باز دلم تنگ حسینه عزیزِ فاطمه باب‌الحوائج /۳/ نگو مثِه کلاغا بدِه لحنت بذار بیام بخونم تویِ صحنت بلالِ روسیاه و بد صداتو نَرونی از حرم که نیست تو شأنت‌ اگه شین‌‌ سین بشه چه عیبی داره ؟! مهم سینه‌ست که واسه‌ت بی‌قراره حرفِ دلو خدا تو دل می‌کاره‌ عزیزِ فاطمه اربابِ خوبم /۳/ @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 ✍شاعر:کربلایی حسین ایمانی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ زهری که هدیه داده به جانت شراره را آورده با خودش به خدا راهِ چاره را با شعله‌اش زبانه کشید و شنید آه معلوم کرد رازِ دلِ پارهِ پاره را حکمِ رهایی‌اَت شده امضا بگو رضا مژده دهد به شهر وصالی دوباره را این پیکرِ نحیف و تنِ لاغرت شده سنگین به خاطرِ غل و بند وُ نظاره را ..... خیره به کربلا و غروبی عجیب کرد دیدم به نِی درخششِ هجده ستاره را باب‌الحوائجی و شنیدم به روضه‌ات من ناله‌هایِ تشنگیِ شیرخواره را یک یاحسین گفتم و در شهرِ کاظمین دیدم تلظّیِ گلِ در گاهواره را از رویِ دستهایِ پدر تا فرازِ تیغ لبخندِ تشنگی و زبانِ اشاره را تلخیِ خنده‌یِ علی و غصّه‌یِ حسین اشکِ رباب و صاحبِ هر گوشواره را هر روضه نینوایی و هر صحنه کربلاست تا یارِ ما بیاید و درمان و چاره را ..... با خود بیاورد که دعایِ فرج کند خاموش عاقبت به قصاص این شراره را @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی جواد مقدم ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ گریونه آسمون واسه احوال من ای وای از غربت و از این اقبال من کُنج زندانم و بی تاب و مظطرم کاشکی پیشم بیاد معصومه دخترم با قلب غُصه دار و قد کمون تو کُنج این قفس، شکسته پرم تموم آرزوم ، همینه فقط سرم باشه ، رو پاهای پسرم از دنیا دل گیرم نفسم نمیاد دیگه بالا تو حسرت میمیرم برسه به دادم کاشکی زهرا خلصنی رو لبهام حال من آخه داره تماشا ( واویلا واویلا امون ای دل امون از این غم) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ می سوزه پیکرم خیلی بی طاقتم زیر بار بلا خم شده قامتم وای از این غُصه و وای از این سلسله زنده بودن دیگه واسه من مشکله با نا سزاش ، امونم و بریده جا ضرب تازیونشه رو تنم با کینه میشکنه ، غرور منو مجروح و غرقِ خون شده بدنم روز من ، تاریکه نفسی دیگه توی صدام نیست چشمام ، تاره تاره به خدا سویی توی چشام نیست می افتم ، رو خاکا رمقی دیگه توی پاهام نیست از دنیا دل گیرم نفسم نمیاد دیگه بالا تو حسرت میمیرم برسه به دادم کاشکی زهرا خلصنی رو لبهام حال من آخه داره تماشا ( واویلا واویلا امون ای دل امون از این غم) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ این شام آخری در تاب و در تبم تو فکر غُصه و غمهای زینبم صحنِ چشمام تره با یاد کربلا از شام و کوفه و چشمای بی حیا به یاد تشنگیِ اهل حرم به سینه میزنم برای حسین به یاد دختری سه ساله ام و به یاد اشک بچه های حسین می دید از روی تل می بُرن سرِ پاک برادر با گریه ، رو خاکا خواهری شده خسته و مظطر افتاده ، تو گودال دست و پا میزنه ، پیش مادر ( واویلا واویلا امون ای دل امون از این غم) @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 حلما دختر خردسال شهید پوریا احمدی خطاب به رهبر انقلاب: حالا که به سن تکلیف نرسیدم، میشه شمارو یه کم بغل کنم؟ @majmaozakerine
4_5926799807552163218.mp3
2.53M
ٻسمـِ‌ࢪَبِ‌ڂالِقِ‌‌النۅرِو‌خَلق‌اڶمَہـد؎🌹✨ 🌷جمعه های دلتنگی🌷 مداح: 🎙سید مجید بنی فاطمی مداحی: 🍃بیا آفتاب پس ابر 🍃تا تموم شه 🍃غروب های دلواپسی ✿❥ ✿❥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(آروم آروم داره مرگم می‌رسه ولی من هنوز یه بار ندیدمت) ۲ (جمعه‌ها قرار گذاشتیم که میای یه دفعه سر قرار ندیدمت) ۲ یه موقع اگه ندیده بمیرم به نگاهت نرسیده بمیرم وای وای وای یه موقع غبار خاک پای تو روی چشمم نکشیده بمیرم وای وای وای نرسه اگه یه وقت بهت صدام یه موقع اگه به چشمِ تو نیام وای وای وای وقت مرگم اگه رو بگردونی من بخوامت تو بگی که نمی‌خوام وای وای وای (دل بی‌قرارم، آروم ندارم، کجاست نگارم) ۲ یابن الحسن کجایی، من آمدم گدایی... (مادرم تو رو ندید و پر کشید رفیقم رفت و یه بار تو رو ندید) ۲ آرزوم تویی می‌ترسم که بگن (مُرد ولی به آرزوشم نرسید) ۲ عمر من نبینمت رفته به باد اگه جون من به کار تو نیاد وای وای وای ترسم اینه عاقبت یه روز بیاد دلِ تو یکی شبیه من نخواد وای وای وای به خودت نگاه کنی کی می‌مونه به بَدیم نگاه کنی چی می‌مونه وای وای وای غیر اینکه دوست دارم ببینمت مگه از من دیگه چیزی می‌مونه وای وای وای (صبر و قرارم، طاقت ندارم، تنها نذارم) ۲ یابن الحسن کجایی ، مُردم از این جدایی ... (ای قرارم بی‌قرارت می‌شینیم) ۲ سر راه انتظارت می‌شینیم یا شاید پاتو گذاشتی رو چشمم (تا بیاد جونم به کارت می‌شینم) ۲ از غروب جمعه‌ها بدم میاد وقتی میگن دیگه امروز نمیاد وای وای وای اینکه هر روز به خودم دارم میگم آقاجونت تو رو دیگه نمی‌خواد وای وای وای اگه من پیر شَم و اون وقت تو نیای واسه خاک پات جوونا رو بخوای وای وای وای بدتر از همه می‌ترسم آخرش وقت مرگم تو به دیدنم نیای وای وای وای هستی کنارم، چشمی ندارم، ببینه یارم یابن الحسن کجایی، بسه دیگه جدایی... 😔😔😔😔😔 〰〰〰〰〰〰〰〰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀دگر فرقی ندارد و شنبه، فقط برگرد 🥀گرفتاریم ما از دست این هجران طولانی...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🎤مداح :حاج حسین سیب سرخی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ خسته ام از این همه غم از شب تار جدایی ای تمام دلخوشی ام ای رضاجانم کجایی لحظه ی آخر بیا ای نور چشمان تر من کن نظاره ای رضاجان غرقِ در خون پیکر من یابن الزهرا نور عینی نور چشمان حسینی گرچه در زندان هارونم اگر در کاظمینم از همینجا زائر شش گوشه ی جدم حسینم در دلم دارم تمنا بعد از این رنجی که بردم کاش میشد مثل جدم سرجدا جان میسپردم یابن الزهرا نور عینی نور چشمان حسینی کاش این جسم مرا بر خاک غم ها میکشیدن کاش مانند عمویم دست من را میبریدن کاش تا روز ازل از غصه جان بر لب نمایم بی کفن بر خاک غم من هم سه روز و شب بمانم یابن الزهرا نور عینی نور چشمان حسینی شعله ور از آتش غم در شب تنهایی ام من غرقه ی دریای اشکم کشته شد شیدایی ام من من که با اشک دو دیده سوده ی الماس سُفتم کنج تنهایی نشستم با حبیبم راز گفتم من که عمری کنج زندان ناله ی دلگیر دارم روی جسمم صد اثر از حلقه ی زنجیر دارم کس ندارد از دل زارم خبر یا رب غریبم همرهم دارم نشان از سلسله بر تن حبیبم یابن الزهرا نور عینی نور چشمان حسینی تاب کرده طاقتم را غصه های بی کرانه گاه ضرب سیلی و گه ضربه های تازیانه هر کجا زد دشمنم با تازیانه بر سر من زنده میشد پیش چشمم خاطرات مادر من یابن الزهرا نور عینی نور چشمان حسینی یک نفر میزد مرا اما چه گویم زین همه سوز مادر من با چهل تن در کشاکش بود آن روز صد بهارم بر خزان آمد نگار من نیامد چشم من مانده به ره اما قرار من نیامد یابن الزهرا نور عینی نور چشمان @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا