🔸⚜️روضه و توسلِ جانسوز _ویژۀ شبهایِ احیا و شهادتِ امیرالمومنین علی علیه السلام _ حاج محمد طاهری⚜️🔸
@majmaozakerine
ﺍﯾﻦ ﺷﺒﺎ ﮐﻪ ﺷﺐ ﺩﺭﺩِ ، ﺷﺐ ﻏﺼۀ ﯾﻪ ﻣﺮﺩِ
ﺑﮕﻮ ﺑﺎ ﯾﺘﯿﻢِ ﮐﻮﻓﻪ ، ﮐﻪ ﺑﺎﺑﺎﺕ ﺑﺮ ﻧﻤﯽ ﮔﺮﺩﻩ
ﻫﻨﻮﺯ ﭼﺸﻢ ﺑﺮﺍﻩِ ﺑﺎﺑﺎﺳﺖ ، ﻣﺮﮔشُ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﺪﺍﺭﻩ
ﺷﺒﺎ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ، ﮐﻪ ﺭﻭﯼِ ﺩﻭﺷﺶ ﺳﻮﺍﺭﻩ
*ﻫﯽ ﻣﯿﮕﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﮐﺠﺎﺳﺖ ﺍﻭﻥ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﻮﻣﺪ ﻣﻨﻮ ﺭﻭ ﺩﻭﺵ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ .... *
ﺑﺎﺑﺎ ﺣﯿﺪﺭ .... ﺑﺎﺑﺎ ﺣﯿﺪﺭ ....
ﺷﺐ ﻭ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽِ ﺻﺤﺮﺍ ، ﮐﻨﺎﺭِ ﻣﺰﺍﺭ ﻣﻮﻻ
ﯾﺘﯿﻤﺎﺵ ﻋﺰﺍ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ، ﯾﺎﺩ ﻣﺎﺩﺭ ﯾﺎﺩ ﺑﺎﺑﺎ
ﯾﮑﯽ ﻗﺮﺁﻥ ﯾﮑﯽ ﺧﺮﻣﺎ ، ﯾﮑﯽ ﻫﻢ ﮔﻼﺏ ﻣﯿﺎﺭﻩ
ﺯﯾﻨﺒﻢ ﺭﻭ ﺧﺎﮎِ ﻗﺒﺮﺵ ، ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺷﺎﺧﻪ ﯾﺎﺱ ﻣﯿﺬﺍﺭﻩ
ﺑﺎﺑﺎ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﻣﺒﺎﺭﮎ ، ﺗﻮ ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭﺕ ﺭﺳﯿﺪﯼ
ﺑﮕﻮ ﭼﯽ ﺷﺪ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ ، ﺻﻮﺭﺕ ﻣﺎﺩﺭ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﯼ
ﺩﻝ ﻣﻦ ﺗﻨﮓِ ﺑﺮﺍﯼ ، ﻧﮕﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﻪ
ﺭﺍﺳﺘﯽ ﺑﺎﺑﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﻣﺎﺩﺭ ، ﻗﺎﻣﺘﺶ ﺍﺯ ﻏﻢ ﮐﻤﻮﻧﻪ
ﺑﺎﺑﺎ ﺣﯿﺪﺭ .... ﺑﺎﺑﺎ ﺣﯿﺪﺭ ....
*ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﺯ ﺗﺸﯿﯿﻊ ﺟﻨﺎﺯﻩ ، ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺍﺑﯽ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ، ﺩﯾﺪﻧﺪ ﺍﺯ ﯾﻪ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﺍﯼ ﺻﺪﺍﯼِ ﺁﻩ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻣﯿﺎﺩ . ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﺣﺴﯿﻦ ﺟﺎﻥ ﺑﯿﺎ ﺑﺮﯾﻢ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ ﭼﻪ ﺧﺒﺮﻩ؟؟ ﺍﻭﻣﺪﻧﺪ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﯾﻪ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎﺳﺖ ، ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺠﺘﺒﯽ ﺍﻭﻣﺪ ﺑﺎﻻﯼِ ﺳﺮﺵ ﺑﺎﺑﺎ ﭼﺮﺍ ﺩﺍﺭﯼ ﺁﻩ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ؟ ﭼﺮﺍ ﺩﺍﺭﯼ ﺍﺷﮏ ﻣﯿﺮﯾﺰﯼ ؟ ﻋﺮﺿﻪ ﺩﺍﺷﺖ : ﭼﻨﺪ ﺷﺒﻪ ﺍﻭﻥ ﺭﻓﯿﻖِ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺷﺐ ﻣﯿﻮﻣﺪ ﺑﻬﻢ ﺳﺮ ﻣﯿﺰﺩ ﺳﺮﻡ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺑﺎﻟﯿﻦ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺖ ﺩﺭﺩِ ﺩﻝ ﺑﺎﻫﺎﻡ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻣﻦ ﺩﺭﺩ ﺩﻝ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ . (ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺷﺎﯾﺪ ﺩﺭﺩ ﺩﻟﻬﺎﯾﯽ ﺑﺎﺷﻪ ﮐﻪ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﺯﺑﻮﻥ ﺣﺎﻟﻪ ) ﮔﺎﻫﯽ ﻭﻗﺘﺎ ﻣﯽ ﻧﺸﺴﺖ ﺑﺎﻫﺎﻡ ﯾﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﯽ ﻣﯿﺰﺩ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ...
ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﯾﮑﯽ ﺑﻮﺩ ﯾﮑﯽ ﻧﺒﻮﺩ ﯾﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺗﻮ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﯾﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﺁﺗﯿﺶ ﺯﺩﻧﺪ ، ﺩﺳﺘﺎﯼِ ﯾﻪ ﻣﺮﺩ ﺭﻭ ﻏﺮﯾﺒﻮﻧﻪ ﺑﺴﺘﻨﺪ ، ﺟﻠﻮﯼِ ﭼﺸﻤﺶ ﺧﺎﻧﻮﻣﺶ ﺭﻭ ﻣﯽ ﺯﺩﻧﺪ ، ﻭﻗﺘﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺍﯾﻦ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﻣﯽ ﺷﺪ ﺩﺭ ﻭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺑﻬﺶ ﺳﻼﻡ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ . ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺠﺘﺒﯽ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﻣﺎ ﺍﻻﻥ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺍﺯ ﺗﺸﯿﯿﻊِ ﺟﻨﺎﺯۀ ﺍﻭﻥ ﺁﻗﺎ ﻣﯿﺎﯾﻢ ، ﺍﻭﻥ ﺁﻗﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﯽ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ ... ﺍﮔﻪ ﻗﺮﺍﺭﻩ ﮐﺴﯽ ﺭﻭﺿﻪ ﺑﺨﻮﻧﻪ ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮﺍﺕ ﺭﻭﺿﻪ ﺑﺨﻮﻧﻢ ... ﺁﺧﻪ ﺟﻠﻮﯼ ﭼﺸﻤﺎﯼ ﻣﻦ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﻭ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ ... ﻧﺬﺍﺷﺘﻢ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺑﻔﻬﻤﻪ ... ﺟﻠﻮﯼ ﻣﻦ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﻭ ﺯﺩﻧﺪ ....
( ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻦ ﺭﻭ ﮔﻔﺘﯽ، ﺍﯾﻨﺠﺎ ﭼﺮﺍ ﺭﻓﺘﯽ ) ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﮕﻢ ﻋﻠﯽ ﺟﺎﻥ ﮐﺎﺭﺕ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﻫﺎ ﻣﯽ ﺭﻓﺘﯽ ﺳﺮ ﻣﯿﺰﺩﯼ ، ﺧﺮﺍﺑﻪ ﻧﺸﯿﻨﻬﺎ ﺭﻭ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯼ ﻣﻦ ﻫﻢ ﯾﻪ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﺭﻭ ﺳﺮﺍﻍ ﺩﺍﺭﻡ ، ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﻧﺸﯿﻦ ﻫﺎ ﺭﻭ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﮐﺮﺩﻧﺪ ، ﺗﺎ ﺻﺪﺍﺵ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ ﮔﻔﺖ : ﺑﺎﺑﺎ ، ﮐﺠﺎ ﮐﺴﯽ ﺳﺮﺍﻍ ﺩﺍﺭﻩ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﭽﻪ ﻧﯿﻤﻪ ﺷﺐ ﺍﻭﻥ ﻫﻢ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﺑﮕﯿﺮﻩ ، ﺑﮕﻦ ﺳﺮ ﺑﺮﯾﺪﻩ ﺑﺎﺑﺎﺷﻮ ﺑﺮﺍﺵ ﺑﺒﺮﯾﺪ ...
ﻫﺮ ﮐﯽ ﺭﻓﺘﻪ ﺣﺮﻡ ﺍﯾﻦ ﺑﯽ ﺑﯽ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﻪ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﺭﻭ ﺿﺮﯾﺢ ﺭﯾﺨﺘﻨﺪ ﯾﻌﻨﯽ ﺁﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﺎﻡ ، ﺩﺧﺘﺮ ﺑﭽﻪ ﺭﻭ ﺑﺎ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﺁﺭﻭﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻧﻪ ﺑﺎ ﺳﺮ ﺑﺮﯾﺪۀ ﺑﺎﺑﺎ ....
#حاج_محمد_طاهری
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#ماه_مبارک_رمضان
روضه شب بیست وسوم
خوب شد تیغ تو بشکافت سرم را دشمن
هم تو بر آرزوی خویش رسیدی هم من
آمدی دیر چرا چشم براهت بودم
از همان شب که تن فاطمه ام گشت کفن
در همان لحظه که شمشیر تو بالا میرفت
نشنیدی به جنان فاطمه (س) میگفت نزن
شب آخر احیاست اگه درد داری اگه گرفتاری آخرین فرصته هرجومیتونی امشب اشک بریز به چشمات التماس کن براعلی گریه کنه بگو نمیدونم تا سال بعد زنده میمونم یا که بهش بگو امشب گریه کن من شب اول قبربهت احتیاج دارم گریه کن شب بیست و سوم ماه رمضانه شب سوم امیرالمومنین آی گریه کن اینقده علی توزندگیش دردکشید وقتی ضربت خورد همه برا علی گریه کردن الا خودش آخه علی اینقدر خوشحال بود میگفت دارم میرم پیش زهرام پسرم محسن منتظر منه خیلی علی غریبه مردم امشب با بچه های یتیم امیرالمومنین برا غربت علی گریه کنیم تابوت امیرالمومنینو گرفتن پشت تابوت هم امام حسن و امام حسین گرفتن بدن بابا رو تشیع جنازه کردن تابوت بابارو روزمین گذاشتن بدن باباشونو بین خاک قرار دادن شروع کردون دوتا برادرا به گریه کردن آخ بمیرم بدنو تحویل قبردادن اما دوتابرادرا دستاشونو گذاشتن دور گردن همدیگه امام حسن صدازد داداش حسین یادت میاد تومدینه وقتی بابامون بدن مادرمونو غسل میدادتادست بابارسید به پهلوی شکسته مادر سرشو به دیوار گذاشت برامادرگریه میکرد یادمه گفت داداش یادت میاد تومدینه بدن مادرمونو نیمه های شب غریبانه تشیع کردیم یادمه گفت داداش حالا یه نگاه کن ببین بدن بابامونو هم غریبانه آوردیم یاالله بدنو دفن کردن ازدفن بدن بابا دارن برمیگردن رسیدن به یه خرابه دیدن صدای ناله میاد صدای گریه میاد یکی میگه آقا من چیکارکردم سه شبه به دیدنم نمیای منکه بجز تو کسی رو ندارم وارد خرابه شدن امام حسن و امام حسین دیدن یه پیرمرد جزامیه چشاش جایی رو نمیبینه باخودش حرف میزنه هی میگه آقای مهربون من کجایی حسنین سوال کردن پیرمرد چرا گریه میکنی گفت من جزامی هستم چشام جایی رو نمیبینه همه ازم فرار می کنند اما شبا یه آقایی میومد با دست خودش غذا دهنم می داد خودش ترو خوش کم میکرد سرمنورو
زانوش می گرفت اما الان سه شبه که به دیدنم نمیاد دلم براش تنگ شده دیگه غذا نمیخوام اما یه بار دیگه بیاد می خوام صداشو بشنوم امام حسن سوال کردپیرمرد اسمش رو بلدی یا نه صدا زد اسمشو بهم نمیگفت اما هر وقت می اومد خرابه در و دیوار خرابه
میشناختنش یه وقت پیرمرد جذامی دید امام حسن داره میکنه سوال کرد پیرمردآقا چرا شما گریه می کنید مگه میشناسی این آقا رو اینجا رشته صبر امام حسن پاره شد پیرمرد دیگه منتظر نمون اون آقا دیگه نمیاد اون آقارو کشتن اون بابای غریب من علی بود اما آقا جان یا امام حسن می خوام بگم اینجا بابات گوشه خرابه می رفت به خرابه نشین ها سر میزد اما من یه دختری میشناسم یه دختری رو سراغ دارم خرابه نیمه شب صدا زد عمه من بابامو می خوام
می خوام بگم زینب جان داداش داداشاتو اومدن بدن باباتو غسل دادن بدنشو کفن کردن بابدن بابات وداع کردی زینب جان چه حالی داشتی گوشه خرابه وقتی رقیه سر بابارو بغل گرفت نگفت گرسنمه نگفت تشنمه صدازد عمه بهم اجازه بده سر بابامو ببرم بین دخترای شامی بگم آی دخترای شامی منم بابادارم
#روضه_بیست_و_سوم
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
.
#شب_قدر
#شب_بیست_و_سوم_رمضان
#میثم_مطیعی 🎤
#حمید_رمی ✍
این شب قدرِ آخر شب سرنوشته
توی پروندهی من خدا چی نوشته
ای خدا سهم من "آتیشه یا بهشته"۲
اینهمه شب درِ خونهت زانو زدم
به تو و لطف و بزرگیت من رو زدم
خونهی دلم رو آب و جارو زدم
میبینی که غرق استغفارم
اگه نبخشی منو بیچارهم
خدا بجز لطف تو چی دارم، یاالله
الله الله بِعلی ولی الله
بِحسین ثارالله، اغفرلنا ذنوبنا
«یا علیماً بِضُرّی» ببین بیپناهم
«یا خبیراً بِفقری» ببین غرقِ آهم
سر به زیر اومدم "تا کنی سر به راهم"۲
قطره بودم و میخواستم، دریا بشم
شب احیا اومدم تا، احیا بشم
اومدم بندهی خوب مولا بشم
شبای احیا چقد شیرینه
چقد مناجات به دل میشینه
عبادت تو برام تسکینه، یاالله
الله الله بِعلی ولی الله
بِحسین ثارالله ، اغفرلنا ذنوبنا
یا الهی امیری و نعمالامیرم
امشبو اومدم از خودم قول بگیرم
من از آغوش تو "جای دیگه نمیرم"۲
مگه مهربونتر از تو پیدا میشه؟
مگه جز تو کسی واسهم مولا میشه؟
گرههای بسته اینجا زود وا میشه
میخوام درِ خونهی تو باشم
نذار که آواره و تنها شم
نذار گرفتار این دنیا شم، یاالله
الله الله بِعلی ولیالله
بِحسین ثارالله، اغفِرلَنا ذنوبنا
آخرین فرصته و نذار دست روی دست
بهتر از اسم زهرا مگر که قسم هست؟
زود نجاتت میده "از توی راهِ بنبست"۲
فاطمه تا دمِ آخر فکر تو بود
دعا کرده واسِتو با دست کبود
حتی بین شعلههای آتیش و دود
رفیق! خودت خوب اینو میدونی
بخاطرِ این چشِ بارونی
به حضرت فاطمه مدیونی، مدیونی
الله الله بِعلی ولیالله
بِحسین ثارالله، اغفِرلَنا ذنوبنا
باز درِ رحمتت رو به این بنده وا شد
درد آوردم درِ خونۀ تو دوا شد
تا که گفتم «حسین» "حاجت من روا شد"۲
به هوای حرم یار، بیتاب شدم
خواب گنبد رو که دیدم، بیخواب شدم
مست عطر سیب صحن ارباب شدم
به نیمنگاه شما محتاجم
به اشک و آه و دعا محتاجم
همیشه به کربلا محتاجم، یاالله
الله الله بِعلی ولی الله
بِحسین ثارالله، اغفرلنا ذنوبنا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
کانال متن روضه مجمع الذاکرین. .mp3
646K
.
#زمینه #تک
#شب_بیست_و_سوم_رمضان
#امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
بند اول:
شب قدره و غرق اممیدم
تو ظلمت پی نور خورشیدم
به حق امام زمان امشب
دوباره خدا رو قسم میدم
بالحجت / ای خدا صاحب ما رو برسون
بالحجت/ وارث شیر خدا رو برسون
بالحجت بالحجت بالحجت
آقای ما / تنها و غریبه
بی یار و حبیبه / از شیعه دلش خونه
آقای ما/با اونهمه غربت/تو زندون غیبت /مونده چه غریبونه
بالحجت / ای خدا صاحب ما رو برسون
بالحجت/ وارث شیرخدا رو برسون
بند دوم:
دعا میکنم شام غم،سر شه
تا دیدار مهدی میسّر شه
شده آرزوی شب قدرم
ظهور امامم مقدّر شه
بالحجت/ای خدا به حق زینب صبور
بالحجت/بنویس سال ما رو سال ظهور
بالحجت بالحجت
آقای ما در کوه و بیابون، داره یه دل خون، از هر خوشی محرومه
آقای ما ،دردش بی حسابه،آهش بی جوابه،عمریه که مظلومه
بند سوم:
الهی جمالش هویداشه
به نورش دل مرده احیاشه
همه خواهش عاشقا اینه:
که اذن فرج امشب امضاشه
بالحجت/به غم غربت خاتم الحجج
بالحجت / عجل الله لولیک الفرج
آقای ما /منتقم زهراس/ با حضرت عباس
از راه میرسه یک روز
اقای ما/ با هیبت حیدر/ همراش علی اکبر /از راه میرسه یک روز
#شب_قدر
علی مهدوی نسب✍
مرتضی کربلایی✍
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
.
#امام_علی
#شب_سوم_شهادت_امام_علی
#شب_بیست_و_سوم_رمضان
تورفتی از برما ای تمام دلخوشیم
سه شب رسیده زداغ غمت تومیکشیم
پدر زلطف تو دلخوش به زندگی بودم
بههرطرف که روم عاشقانه میکِشیم
بیابه خانه ببین بی تو درهمم بابا
ببین نگرتو دگرقامت خمم بابا
هنوز زخم غم مادرم به دل باشد
هنوزمن زغم کوچه درهمم بابا
سه شب شده که تو رفتی عزیز دل ز برم
من از ضمیر دل خون گرفته باخبرم
بیاد دست تووآن نوازشت هستم
سه شب رسیده و اکنون ببین شکسته پرم
مثال سوره مریم به غصه دمسازم
به هرمصیبت وغمهای کربلا سازم
غریب و بیکس و تنها دراین دیارم من
به بوریا به کفن یا به بوسه پردازم
تورفتی ودم رفتن به لب حسین داری
خوشابه حال توبابا که نورعین داری
کناره مادر پهلو شکسته میمانی
به کربلا توامیدی به عالمین داری
چه گفتهای به من هر جا نگاه عباس است
به هر نفس دل پرغصه آه عباس است
چه گفتهای که ابوالفضل دست و پا گم کرد
ولی بدان که حسین در پناه عباس است
حواس اوهمه جا بوده سوی معجر من
خوشم که دست نوازش نهاده بر سر من
نگاه لطف برادر همیشه سوی من است
ادب نگر که نگفته به من که خواهر من؟
اصالت ادبش محترم شمرده مرا
به احترام کلام پدر برده مرا
به غصه و غم اگرمبتلا شوم مردهست
به سینه از در دوستی تافشرده مرا
تویی تو پشت و پناهم برادرم عباس
تویی تو در همه جا یار ویاورم عباس
تمام عمر مطیع امام خود بودی
توخالق ادبی وتو باورم عباس
#آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
.........
372.4K
🏴#شهادت_حضرت_علی_ع
🏴#واحد #تک_ضرب
#زنجیرزنی
🏴#شب_بیست_و_سوم_رمضان
🏴نوحه شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام
🏴سبک: تسبیحات حضرت زهرا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
مولای من
رفتی و جان همه بر لب شد
ذکر حسن بعد تو یا رب شد
ز ماتمت خون دل زینب شد
رفتی و دل ها پر شرر شده
حسین از داغت دیده تر شده
همناله ی با عباس و حسین
زینب کبری خونجگر شده
مظلوم عالم مرتضی علی...
مولای من
بعد تو خون دل یتیمان است
چشم حسن بهر تو گریان است
زینب غمدیده پریشان است
حسین می گرید از برای تو
بنشسته حسین در عزای تو
دل ها خون است بر جان نمی رسد
از مسجد کوفه صدای تو
مظلوم عالم مرتضی علی...
مولای من
شهادت از بهر تو زیبنده
داغ تو بهر شیعه سوزنده
شعله به جان همه افکنده
دفن تو چون زهرا شبانه شد
یاد تو اشک غم روانه شد
مظلوم عالم رفتی از جهان
خون دل ها بهر تو یگانه شد
مظلوم عالم مرتضی علی...
مولای من
امام ما کشته ی بیدادی
با تیغ کین روا تو افتادی
در راه دین حق تو جان دادی
مولای عالم مدیون توایم
مولای عالم مرهون توایم
مولای عالم یاد داغ تو
گریان تو و محزون توایم
مظلوم عالم مرتضی علی...
✍حاج رضا یعقوبیان
@maajmazakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین