eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
41هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
3.4هزار ویدیو
379 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
و قال الصادق و مولای ، ششمین نور حی داور فی طین ، قبر الحسین ، شفاءن ،  و دواءالأكبر غم اگه داری رو به کربلا کن با یه سلام دلت رو با صفا کن اول هر ماه با یه ذره تربت دردای لاعلاج تو دوا کن من إسمه دوا حسین و ذکره شفا حسین به خدا ، زنده می‌کنه مرده رو ، ذکر یاحسین یا مولا یااباعبدالله ...... و قال الصادق و مولای ، مروج غم ثارالله حنکوا ، أولادکم ، بتربة اباعبدالله خدا بیامرزه پدرامونو ما رو با اهلبیت آشنا کردن کام ماهارو وقت ولادت با تربت کربلا وا کردن گفته در ، گوشم پدر حرکت کن ، در این مسیر دلبندم ، نوکر بمان فرزندم ، نوکر بمیر یا مولا یااباعبدالله ...... و قال الصادق و مولای ، حجت خالق لم یزلی زار الله ، فوق عرشه ، من زار ، حسین بن علی تا میتونی عرض ارادت (ب) کن فکری برای قبر و قیامت کن میخوای که در پناه حق باشی برو حسینشو زیارت کن به سینه ، دست ادب خم شو رو برو حسین برای ، فرج آقا داد بزن بگو حسین یا مولا یا اباعبدالله
آتش گرفته جگر امام صادق می سوزد از پا تا سرِ امام صادق فریادِ وااماما ؛ می آید از مدینه برای نورِ عینش ؛ زهرا زند به سینه آه و واویلا ...... دوباره در مدینه با هیزم رسیدند خانه آقای مرا آتش کشیدند آن یادگار زهرا ؛ میان آتش و دود به یاد میخ داغ و ؛ سینه مادرش بود آه و واویلا ...... آقای ما رو بی عبا از خانه بردند پای برهنه بی عصا از خانه بردند این بوده احترامِ ؛ بزرگ خانواده ابن ربیع سواره ؛ آقای ما پیاده آه و واویلا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
361.4K
دودمه هیئتی و دسته سینه زنی (دسته‌ی اول) آقا بیا که جدّ تو شبانه شده به سوی بزم مِی روانه بی امان دویده ناسزا شنیده ( تو را صدا زده در آن‌کوچه ها وقت جسارت گفته مهدی بیا ) (۲) بحقّ صادق عجل لولیک الفرج... (دسته‌دوم) آقا بیا ، ششم امام مظلوم آخر شده با زهر کینه مسموم شهید از جفا شد روضه ها به پا شد ( منتقم ِصادق آل عبا برای خونخواهی جدّت بیا ) (۲) بحقّ صادق عجل لولیک الفرج.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
با موضوع شهادت حضرت صادق علیه السلام السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تنها مقیم خاک غریبان ولی عصر ای زائر دیار حبیبان ولی عصر یک گو‌شه ی بقیع شده خیمه ی عزات خاک بقیع، گِل شده از اشک ندبه هات نه گنبدی ست تا که شود سایه ی سرت نه گریه کن که لطمه زند پای منبرت حرف از ضریح و مرمر پای مزار نیست حق می دهم که چشم ترت را قرار نیست با اشک ِ شرم، از تو نوشته چنین قلم قبر رییس مذهب شیعه ست بی حرم شیخ الائمه ای که هزاران بلا کشید از کینه های دشمن ظالم شده شهید از چه شده ست بی حرم وصحن و بارگاه پیش مزار خاکی او روضه شد گناه روضه برای حمله ی دشمن به خانه اش شعله زدن به راز و نیاز شبانه اش او را عدو بدون عبا برده با غضب خیلی جفا کشیده از او نیمه های شب او را کشانده روی زمین، خصم بی ادب با ناسزای او شده هر لحظه جان به لب در کوچه ها دویده و اشکش روان شده با یاد داغ روز دوشنبه کمان شده روز دوشنبه ای که به زهرا کتک زدند بر زخم قلب حضرت حیدر نمک زدند روز دوشنبه ای که حسن دید مادرش افتاده بین کوچه و بشکسته یک پرش کم کم گریز روضه شده کوچه های شام ناموس اهل بیت و گذر بین ازدحام بودند عمه ها سپر سنگ بغض بام سنگی رسیدو نقش زمین شد سر امام در بین کوچه قامت عمّه شده کمان عجّل علی ظهورک یا صاحب الزمان ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
🕋بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🕋 شاید همین ساعت ها بود مشغول نماز شب و تهجد و شب زنده داری بود بدون اینکه اجازه بگیرند بدون اینکه دغل باب کنند از بالای دیوار ریختن تو خونه امام صادق اصلا انگار بعد واقعه در و دیوار بعد اون فاجعه ای کهمادرشو بین در و دیوار گذاشتن تو مدینه دیگه اذن دخول نمیگیرن پیرترین امامان مارو با سر برهنه بی عبا از خونه نیمه شب کشوندن بیرون نانجیب ابن ربیع سوار بر مرکب حضرت پای پیاده نفس نفس زنان دنبال مرکب وارد بر منصور شدن همه دیدن سه مرتبه منصور شمشیر کشید اما بلافاصله شمشیرشو غلاف کرد از حضرت عذر خواهی کرد آقا روباچه عزت و احترامی برگردون به منزل حاجبا نش اونجا بودن پرسیدند امیر چرا کار یکسره نکردی گفت هر بار که شمشیر کشیدم تمثال پیغمبر اکرم و دیدم به من فرمود منصور اگه یه آسیبی به فرزندم جعفر برسه خودم نابودت می کنم یا رسول الله همیشه بلاگردون بودی یه شمشیر برهنه بالا سر فرزندت نتونستی ببینی اما کربلا چه اتفاقی افتاد صلّت على جسم الحُسين سيوفُهم