eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
39.1هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
3.2هزار ویدیو
363 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺🙏 مدیریت وتبلیغات 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🏴 ✍شاعر:عباس قلعه ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ عموم افتاده بین قتلگاه شده بین این صحرا بی پناه نداره یاری مونده بی سپاه عمو جانم ۲ همه دارن با نیت میزنن یه لشکر توی فکر کشتنن نمونده جای سالم روو بدن عموجانم۲ بالا و پایین می‌ره نیزه روو تنش افتاده زیر دست و پاها بدنش عمه ببین با هرچی میشد زدنش (میشد زدنش) آه ببین افتاده عمو یه گوشه روو زمین آه ببین خورده بی هوا زمین ز روی زین عموحسین عمو حسین عمو حسین نفس هاشو با نیزه می بُرن به قصد غربت دارن می زنن تنش رو روی خاکا می کِشن عموجانم۲ چقد جنجاله دور پیکرش شده نیزه بارون دور و برش توو دستای شمر افتاده سرش عموجانم۲ عمه ببین که طاقتم به لب رسید عمو توو قتلگاه به خاک و خون طپید رشته صبرم بخدا دیگه برید (دیگه برید) آه نزن جای سالمی نداره این بدن آه نزن داره خون می ریزه از لب و دهن عموحسین عمو حسین عمو حسین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ عمو شد زیر تیر و دشنه پیر نگاه کن عمه داره میشه دیر توی جنجال لشکر کرده گیر عموجانم۲ باید توی این راه پر پر بشم توو این مقتل مثل اکبر بشم باید توو آغوشش بی سر بشم عموجانم۲ توی رگامه خون بابا حسنم برا عمو دل و به دریا میزنم ترسی ندارم که بره سر ز تنم (سر ز تنم) آه عمو اومدم بشم سپر برات عمو آه عمو نفسای آخرم فدات عمو عموحسین عمو حسین عمو حسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی نریمان پناهی ✍شاعر:کربلایی رضا نصابی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ روضه ی عبدالله روضه ی گوداله روضه ی سنگینه پیکر ی پا ماله روضه ی عبدالله روضه ی جانسوز می ریم به قتگاه این شب و هرساله شب پنجم شب سوز و اهه شب پنجم شبه قتگاهه می خونیم از یتیم مجتبی شب پنجم شب عبداللهه وای من وای من ای حسین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ صدا می زد عمه رها کن این دستم عمو حسین من زخمی و بد حاله تحملم دیگه به سر اومد عمه حرمله رو از دور ببین چه خوشحاله نداره تاب سخن می بینی نداره رمق به تن می بینی نوک نیزه شو سنانه نامرد می کنه توی دهن‌ می بینی وای من وای من ای حسین هر کی داره سهمی می بره از این تن دورو بره جسمش ببین چه جنجاله ببین چقد شمشیر روی تنش ریخته ببین عمو مو که زخمی و بی حاله نیز شو رو ی پرش می زاره جلو چشم مادرش می زاره ببین این شمر خدا نشناس و چکمه شو رو پیکرش می زاره @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی محمدرضا ناصری ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ اینجا بمونم، میمیرم میدونم نذار عمه‌جونم، بمونم حرم عموم بی‌گناهه، عموم بی‌سپاهه توی قتلگاهه، بذار که برم ای داد و بیداد عمو، از مرکب افتاد عمو انگار، که جون داد عمو غریب گیر آوردنش، نیزه، شده جوشنش چیزی، نموند از سرش میشنوی عمه، صدای باباست صدا صدای، مادرت زهراست دارن میگن برو عمو تنهاست عمو حسین، عمو حسین، ای وای ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ نگفتی عموجون، تو که میری میدون یتیمِ داداشت، یتیم میشه باز رسیدم تو جنجال، که اسبا تو گودال به جسم من و تو، بخونن نماز کارم دیگه، شد تموم پیشت، نرفت آبروم خورده، به دردت گلوم سرم مثه، اصغرت، بازوم، مثه مادرت افتاد، فدای سرت داره یکی، میرسه با خنجر چشم یکی، خورده به انگشتر برات بمیرم، غریب مادر عمو حسین، عمو حسین، ای وای @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی حمید علیمی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ شکست اگه سینه ی من عمو فدای سر تو ببخش اگر که شدم یکم مثه مادر تو عمو حسین عمو حسین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ خون گریه میکنه برام نعل تموم مرکبا با روضه های مادرت دارم میرم پیش بابام سخته عمو اسیر شدن بین یه عده بی حیا ببخش اگه با دیدنم افتادی یاد کوچه ها عمو حسین عمو حسین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ یادته می گفتی یه روز تو کوچتون چهل نفر با تازیونه اومدن مادرت افتاد پشت در میون تیر و نیزه ها کشیدم آزار عموجون تازه می فهمم چی بوده اون در و دیوار عموجون چون مادرت زره نداشت منم زره نپوشیدم مادر تو خم شد ولی بدجوری من قد کشیدم عمو حسین عمو حسین @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🏴 🎤مداح :حاج محمود کریمی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ عمو رسیدم از حرم تا بیام با تو بریم تا خواهرت ببنده زخمات و گرفته گرد و خاک چشمام و بذار تا پاک کنم چشمات و ببین بالا سرت بابام و بده به دست من دستات و یا میای با هم میریم به حرم یا میمونم و میبینی سرم  روی نیزه ها میاد با تو اخه مگه بدون تو زنده میمونم منم شبیه قاسمم مرد میدونم شده دریا زمین از خونت زمین دریا میشه از خونم چی میخوان دشمنا از جونت اینا نمیگذرن از جونم پا برهنه از حرم اومدم جای زهرا مادرم اومدم تا بشم فدات عمو جونم   بقیع تو بالا تر از جنت الاعلا هلاکتم ای پسر ارشد مولا امشب دم حسین با مادر نوای وا حسن واویلا فدای حسنت یا حیدر اسیر مجتبام یا زهرا مثل کربلا بقیع وطنم من گدای سفره حسنم ای کریم عالمین اقا @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🏴 🎤مداح :حاج محمدرضا بذری ✍شاعر:حسین حاجی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ با ذکر یا علی مدد فرزند مجتبی اومد خیلی به باباش رفته هذه الشمر من ذاک لسد قیامتیه تو میدون وای بی جون افتاده عموجون وای عمه پریشونو عبدالله حیرون ای حسن کرار ثارالله پشت سرت دعای رسوالله ای عبدالله اباعبدالله ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ کی میگه که عبدالله اصلا جاش تو گودال نیست مردیه واسه خودش مردی به سن و سال نیست یه عده ای که نامردن وای امام رو دوره کردن وای با بغض به علی هجوم اوردن ای همه ی الفانی لله ای ایینه نورانی وجه الله ای عبدالله اباعبدالله ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ فریاده هل من ناصر پیچیده توی صحرا لبیک داعی الله لبیک یابن مرتضی عمو نفس نفس بریده وای سنان با ثنان رسیده وای شمشیرشو روی عموی کشیده شدی سپر برا ولی الله ای اخرین ذبیح ذبیح الله ای عبدالله اباعبدالله @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🏴 🎤مداح :حاج منصور ارضی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ اَلسَلامُ عَلَیکَ یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِی حق تعالی روز اول آفریدم با حسین مکتب توحید حق را برگزیدم با حسین با حسین بن علی سرمایه دار عالمم دست از دنیا و اهل آن کشیدم با حسین برکت این زندگی هم از محرم شد شروع می شود تحویل ، هر سال جدیدم با حسین سجده روی تربت او پرده ها را زد کنار تا کجاها که نمی دانم رسیدم با حسین گریه کردن، روضه خواندن، نوکری، سینه زدن طعم های بی نظیری را چشیدم با حسین نوکری را از پدر آموختم، یادش بخیر نوکری کردم، فراوان خیر دیدم با حسین هر کسی دنبال شادی بود نوش جان او بی خیال دیگران ، من غم خریدم با حسین کار او را من اگر بر خود مقدم ساختم روز محشر ، نزد زهرا روسپیدم با حسین قطرۀ اشکِ عزایش شست و شویم می دهد بعد هیئت، باز انسانی جدیدم با حسین تا که بین سینه ام گرمای حبش حاکم است هر نفس، هر لحظه در حکم شهیدم با حسین کاش می شد تیرها را دفع می کردم از او تا که در محشر بگویم چون سعیدم با حسین روز و شب گریان آن جسم مقطع گشته ام از هر آنچه غیر گریه ، دل بریدم با حسین سخن اهل عشق این سخن است کربلا در احاطۀ حسن است هر کسی رو به کربلا کرده باطناً رو به مجتبی کرده بزم ما را حسن فراهم کرد او حسین را عزیزِ عالم کرد این همه مجلسِ مصیبت ها پرچم یا حسینِ هیئت ها خیرها را به ما حسن داده او به ما اذنِ سوختن داده میوۀ نور میدهد شجرش ای به قربانِ هر دو تا پسرش با حسن جانِ تازه میگیرم امشب از او اجازه میگیرم که بگویم زِ جلوۀ آن ماه مددی یا جناب عبدالله یازده سال‌س صف شکن است پس یتیم حسن خودش حسن است دست آورده جای شمشبرش همه مات، ماتِ تکبیرش حق شده پیش هو بزرگ شده این پسر با عمو بزرگ شده شیرخواره بود بالاسرِ آقامون امام حسن ابی عبدالله داره گریه میکنه .. قاسم و دیگران ایستادن این بچه هم بغلِ عموِ .. سفارش کربلا رفتنِ این بچه ها رو امام حسن کرد .. از اول با عمو و عمه ش بزرگ شده .. انقدر عظمت داره، انقدر عقلش کامله .. وقتی بالای تل زینبیه فرمود عمه جان عموم افتاده رو زمین «والله لَا أُفَارِقُ عَمِّي» .. من یه لحظه ام از عموم غافل و فارق نمیشم .. دست رو بسته بود حضرت به دستِ عمه با پارچه ای .. چنان دست عمه رو رها کرد رسید بالاسرِ عموش ( شنیدید ) فرمود پاشو بریم زخم های بدنت رو تو خیمه مرهم بزارم .. یه وقت دید سایۀ یه نانجیبی اومد بالاسرش .. شمشیر رو بالا آورد حضرت صدا زد وَيْلَكَ يَا ابْنَ الْخَبِيثَةِ أَ تَقْتُلُ عَمِّي ؟.. دیگه وقت نشد حمله کنه .. فقط این دستِ کوچکش رو آورد جلو .. دست به پوست آویزان شد .. از روی تل خدا خدا میکرد عمویش را فقط صدا میکرد چه عمویی میانِ چند سپاه تشنه ای در میانِ قربانگاه صحنه را تا که دید گفت حسین دستِ خود را کشید گفت حسین حسن کربلا به جان آمد پا برهنه دوان دوان آمد آمد و دید گریه بی اثرست یک نفر روی سینۀ پدر است پاره پاره شده‌ست پیرهنش میزند با قلاف بر دهنش بند بندِ تنش گسسته شده نیزه ها در تنش شکسته شده داد زد ای عموی خون جگرم غم نخور من برای تو سپرم چشم بر سمتِ خیمه گاه ندوز دستِ ناقابلم که هست هنوز میدهم دست در برابرِ تو تا بلا دور باشد از سرِ تو دیدی آخر تنم زِ عشقت سوخت تیر من را به جسم تو میدوخت حرمله اومد جلو .. تا نزدیک شد، عبدالله هم تو بغلِ عموِ .. چنان با تیر سر این بچه رو تو دامن عمو جدا کرد .. آی حسین .. قربانی عشقِ شاهِ کربلایم از نسلِ کریمم پورِ مجتبایم مجنون تو بودم از روزِ ولادت مست و بی قرارم از جام شهادت واویلا عمو جان .. مانده از مدینه بغضی در گلویم می آیم زِ خیمه امدادِ عمویم رویِ سینۀ تو با خون دیده بسته مثله مادرِ تو دستم را شکسته واویلا عمو جان .. @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🏴 🎤مداح :حاج حیدر خمسه ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ با شما حالِ خرابِ دلِ ما خوب تر است وسطِ خیمۀ تو حال و هوا خوب تر است نیمه شب ها وسطِ نافله، گریانم کن *آقا! من خيلي رويِ تو حساب كردم، حالا كه ما دستمون از كربلا كوتاست، تو كه برات راه و مسافت معنا نداره، مي دونم هر شب كربلايي، اگه گذارت افتاد دور و بر گودال يادِ ما هم باش. مُحرم به نيمه رسيده، آي امام حسني ها! يه كاري كنيد امشب به چشمِ امامِ مجتبي بياييد، اگه امام حسن حرم داشت، ميگفتم: وعده ي ما دَمِ حرمِ امام حسن، اما حرم نداره كه...امشب بگو:امام حسن! حرم نداري، نوكر كه داري...امشب برا پسرش خوب گريه كنيد، باباش بدهكارت نميشه...* نیمه شب ها وسطِ نافله، گریانم کن سینه زن گر بشود اهلِ بُکا خوب تر است *حسين!...دلم يه كربلا ميخواد...حسين! يه گنبدِ طلا ميخواد...* همه ی زندگی ام لذّتش این نوکری است من شوم نوکر و ارباب شما، خوب تر است *روضۀ حضرتِ عبدالله هم غوغاست، از صبحِ عاشورا يه چهار دفعه ابي عبدالله وسطِ ميدون جمعش كرد، مگر نه، زده بودنش، علي اكبر رو كه ديد افتاد، بدو رفت تويِ ميدان، پسرِ امام حسن، جگرِ امام حسن رو داره، سلاحي نداشت،سنگ برداشت بدو رفت، گرفتش از وسطِ ميدون، بارِ سوم و چهارم، اومد پيشِ عمه ي سادات، گفت: اين بچه رو ببر، ازش غافل بشي رفته ميدون...لذا دستش رو عمه ي سادات گرفت، از اينجا معلوم ميشه، خيلي چيزهايي كه زينب ديد، عبدالله هم ديد...يه جايي رفتن روي بلندي، بي بي زينب كه چند روز آب نخورده بود چشماش سويي نداشت، اما عبدالله چشما تيز بين، هي ميگفت: دارن ميزننش، زينب نمي ديد، با يه دست عبدالله رو گرفته بود، هي عبدالله مي گفت: من دارم مي بينم، هي ميخواست دستش رو جدا كنه زينب نميذاشت، يه جا گرد و خاك كه نشست، زينب ديد واي شمر رفت رو سينۀ حسين، دستش رو گذاشت رو سرش، عبدالله ديد دستش به دستِ عمه نيست، بدو رفت ميدان...* رها کردی تو از خیمه نَفَس را نخواندی حرف مِهرِ هیچ کس را حصارِ لطف زینب را شکستی ندارد شیر یارایِ قفس را رجز خواندی که اِبنُ المُجتَبایم رجز خواندی که فرزندِ مِنایم شنیدم از تهِ گودال، گفتی برادر زاده ی خونِ خدایم جگر اصلاً به سن و سال که نیست پریدن تا خدا به بال كه نيست تو از شيرِ جمل ارثيه داري جوانمردي به قيل و قال كه نيست شنيدم نعره زن مي آيي از دور پیِ یاریِ من می آیی از دور بنازم این همه جان و جَنَم را به چشمِ من حسن می آیی از دور به تو گفتم نیا اینجا ، نگفتم؟! بمان با زینب کبری، نگفتم؟ نگفتم گرگ اینجا در کمین است نیا یوسف در این صحرا، نگفتم!؟ نمی دیدی تنِ چاکم ،نمیشد؟! نمی دیدی روی خاکم، نمیشد؟! نمی دیدی به زیرِ چکمه ي شمر تو اوضاعِ اسفناکم، نمیشد؟! گمانت خوب شد دیدی عدو را ؟! گمانت خوب شد دیدی گلو را ؟! خیالت شد در این گودال راحت كه ديدي زيرِ دست و پا عمو را نشسته شمر رويِ سينه ي من کشیده تیغِ بغض و کینه ی من همین که تیر و نیزه مست کردند هزاران تکه شد آئینه ي من يكي آمد سرم را با خودش برد يكي انگشترم را با خودش برد به هر گوشه كه اسبي رفت يا تاخت كمي از پيكرم را با خودش برد اگر چه رفته جان از پيكرِ من چه ميخواهد سنان از پيكرِ من؟ يكي او را بگيرد، شرط بسته نماند استخوان از پيكرِ من گلو بندِ رُقيه رفته غارت و سربندِ عمويت رفته غارت نبودي كاش دشمن بي حيا شد كمرِ بندِ عمويت رفته غارت *حسين....* @majmaozakerine